تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846043842




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم:اولويت‌هاي قضايي«اولويت‌هاي قضايي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن مي‌خوانيد؛در ايام هفته قوه قضاييه به‌سر مي‌بريم. پس از شهادت آيت‌الله دكتر بهشتي، معمار نوين قوه قضاييه در جمهوري اسلامي در حادثه جانگداز انفجار حزب جمهوري اسلامي و شهادت 72 تن از ياران انقلاب اسلامي، اين هفته به نام هفته قوه قضاييه نامگذاري شد و هر ساله به اين مناسبت مراسم ويژه اي برپا مي شود.در قوه قضاييه خدمات و تلاش‌هاي ارزنده‌اي صورت گرفته است اما چرا با تغيير هر رئيس در برنامه‌هاي ارائه شده واژگاني چون «ويرانه»، «عقب‌ماندگي»، «دور بودن از قضاي اسلامي»، «فاصله معنادار ميان عدالت و محاكم قضايي» و... ديده مي‌شود؟ آيا اين عبارات به معناي ناديده انگاشتن خدمات مسوولان قبلي است؟ آيا حجم كارهاي انجام شده با آنچه بايد صورت مي‌گرفت فاصله فراواني دارد؟ آيا در برهه‌اي شعارزدگي و در مقطعي عمل‌گرايي در اداره اين قوه حاكم بوده است؟ پاسخ به اين پرسش‌ها و ده‌ها پرسش ديگر كه مردم در زندگي روزمره خود با آن سروكار دارند، گوياي آن است كه قوه قضاييه به نسبت دو قوه ديگر تاكنون نتوانسته است به مطالبات مردم و وظايف محوله و ماموريت‌ها آن گونه كه شايسته است جامه عمل بپوشاند. اين ضعف‌ها و ناتواني‌ها به علل و عواملي بر مي‌گردد:در سايه بودن قوه قضاييه نسبت به دو قوه ديگر، ضعف قوه در مبارزه با مفاسد و جلوه‌هاي آن از جمله تبعيض، بي‌عدالتي، ارتشاء و پارتي‌بازي. همچنين كمبود نيروي متخصص و كارآمد، ضعف نظارتي درون قوه براي صيانت از سلامت كاري قوه، وجود برخي ابهامات در وظايف قانوني از جمله سازوكار ارائه لوايح قضايي و فرآيند تصويب آن در مجلس، تغييرات پي در پي در ساختار قوه و عدم تثبيت نيروها و مديران، كمبود قضات شجاع و مديران كارآمد و انقلابي و بالاخره فقدان چشم‌انداز و برنامه راهبردي را بايد از مهم‌ترين اين اشكالات برشمرد. در دوره رياست آيت‌الله يزدي و شاهرودي اقدامات خوبي در قوه صورت گرفت كه بايد آنها ادامه يابد، اما كارهاي نشده فراواني پيش روست.وجود آيت‌الله لاريجاني كه چون اسلاف پيشين از جمع فقهاي شوراي نگهبان تصدي قوه قضاييه را به عهده گرفت، به همراه انگيزه و نشاط جواني كه كاملا محسوس است بويژه صلاحيت‌هاي علمي، اعتقادي و فقهي و حمايت‌هاي ويژه رهبري و انتظارات افكار عمومي شرايط جديدي را براي اين قوه رقم زده است. وجود مديران متعهد، كاربلد و انقلابي چون جواد لاريجاني، باقر ذوالقدر، رئيسي، پورمحمدي و اژه‌اي در اين قوه انتظارات بيشتري را در اين دوره طلب مي‌كند. قوه قضاييه اگر بخواهد به جايگاه اصلي خود كه «عدليه» و ملجأ و پناه براي مظلومان و مظهر دفاع از حق و حقيقت است برسد و بتواند پيشگيري از وقوع جرم را به معناي واقعي تبديل به فرهنگ عمومي كند، بايد اولويت‌هايي را در برنامه خود قرار دهد: ارتقاي نظام اطلاع‌رساني و فراهم ساختن سازوكارهاي لازم براي كارآمدي و تأثيرگذاري آن بخصوص توجيه و اقناع افكار عمومي، بازتعريف و به‌روز كردن قوانين مقررات و رويه‌هاي قانوني، مدني و عرفي براي كاهش روند طولاني دادرسي‌ها و كم شدن پرونده‌هاي قضايي، توجه بايسته به امر آموزش، تربيت كادر و قضات جوان انقلابي و شجاع و سپردن عرصه‌هاي مديريتي و صدور رأي به آنان، پاسداري از فلسفه اصل تفكيك قوا و صيانت از جايگاه قوه قضاييه در ارتباط با همكاري با ساير قوا، از جمله اين موارد است. تدوين برنامه‌هاي عملي براي دفاع از حقوق شهروندي، آزادي‌هاي مشروع و قانوني و پرهيز از رويكرد انقباضي در عرصه فعاليت احزاب و تشكل‌هاي سياسي، مطبوعات و رسانه‌ها، فراهم ساختن سازوكارهاي مناسب براي حضور نخبگان و صاحب‌نظران حقوقي و فقهي در قوه با استفاده از آرا و انديشه‌هاي آنان در اتاق‌هاي فكر و شوراهاي مشورتي موثر، بازرسي و نظارت موثر و كارآمد و حسابرسي‌هاي دقيق به گونه‌اي كه نظام اجرايي براي بازرسي حساب ويژه‌اي باز كند، برخورد قاطع با پاره‌اي از كژي‌ها در قوه و تعريف مولفه‌هاي كارآمدي قوه قضاييه در برخورد با مفاسد، تناسب ميان كيفر و جرم كه بعضا قابل توجيه نيست و بالاخره تحقق عدالت را بايد از جمله ديگر اولويت‌هاي قوه در دوران جديد برشمرد.مردم انتظار دارند رئيس جديد قوه و تيم همكار ايشان مطالبات عمومي در حوزه عدالت، دفاع از مظلومان، برخورد با مفسدان، حمايت از قانون و پاسداشت ارزش‌ها و گسترش حقوق شهروندي را در جاي جاي زندگي خود مشاهده كنند. اين مطالبات بايد به باور عمومي تبديل شود و گرنه با وعده‌ها و شعارها عملي نمي‌شود.رئيس محترم قضايي نيك مي‌داند فرصت‌ها بسرعت مي‌گذرد و زمانه خدمت كوتاه است. خيلي‌ها چشم اميد به «عدليه» دوران آملي لاريجاني بسته‌اند.اگر مي‌خواهيم اين اميدها تحقق يابد، لطفا گام اول را در دفاع از آبروي نظام و افراد برداريد كه اين روزها چوب حراج بر آن زده‌اند.رسالت:اميد به آينده«اميد به آينده»عنوان سرمقالهِ‌ي روزنامه‌‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛فضاي عمومي جامعه بيشتر از هر زمان ديگر نيازمند اميد بخشي به مردم و همگرايي مسئولان است. کشور در آستانه تحولات بزرگي در ساحات مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي قرار دارد. مديريت عالمانه اين تحولات در گرو آگاهي بخشي به جامعه و تقويت روحيه اميد به آينده است.استمرار فضاي ستيزآلود سياسي و به فراموشي سپردن اصل مهم انسجام و يک دلي مسئولان کشور، نتيجه اي به جز نا اميدي مردم و القاي ناکارآمدي نظام ندارد. دشمن با دامن زدن به منازعات سياسي درون گروهي و برون گروهي نخبگان سعي دارد دوران مديريت اصولگرايان را دوراني پر تلاطم و ملتهب وانمود کند تا در تنور اين اختلافات نان خود را بپزد.اصولگرايان نبايد فراموش کنند يکي از مهمترين دلايل اقبال عمومي به آنها سياست زدگي دوران پر تنش اصلاحات بود. دولت اصلاحات به تعبير خودش هر9  روز با يک بحران مواجه بود. دوم خردادي ها نه در شوراهاي اول و نه در مجلس ششم و نه در دولت هفتم و هشتم نتوانستند کارنامه قابل قبولي از خود در زمينه خدمت رساني، فارغ از هياهوهاي سياسي به جا بگذارند. راي مردم به اصولگرايان دغدغه ها و شعارهاي به حق آنها در زمينه پيشرفت، عدالت، خدمت به مردم و اجتناب از سياست بازي بود.مجموعه خانواده انقلاب نبايد از سوراخي گزيده شوند که خود منتقد اصلي آن بودند.مقام معظم رهبري ديدبان بصير جامعه اين نياز حياتي را هفته گذشته در جمع اساتيد بسيجي به وضوح تبيين فرمودند: اتحاد و يکپارچگي در درون و نيز تزريق اتحاد به مجموعه  جامعه. برادران، خواهران، عزيزان! امروز کشور به اتحاد کلمه خيلي نيازمند است. بنده مخالفم با سخني و حرکتي و نوشتاري که - حتي اگر با انگيزه ي درست و با انگيزه  صادقانه است - موجب شقاق و شکاف مي شود؛ بنده موافق نيستم. اگر کسي نظر من را مي خواهد بداند، نظر من اين است که عرض کردم. ما بايستي انسجام را ايجاد کنيم. ما بايستي تلائم را در مجموعه اين ظرفيت عظيم به وجود بياوريم.اتحاد و يک پارچگي مسئولان در درون دالان هاي اجتماعي اميد تزريق مي کند. اميد به آينده موتور محرک انقلاب اسلامي و راز ماندگاري آن است. اميد به آينده يعني قانع نبودن به وضع موجود، باور به آينده مطلوب و تلاش براي تحقق چشم انداز روشن. وظيفه صيانت از اين سرمايه اجتماعي به طور مستقيم  متوجه نخبگان سياسي، رسانه ها و مردم است.بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) با توجه به ضرورت اميد بخشي در جامعه و اين که وحدت ملي مردم، به هيچ روي نبايد فداي چيز ديگري بشود، مي فرمايند:ممکن است هر کس در فضاي ذهن و ايده هاي خود نسبت به عملکردها و مديريتها و سليقه هاي ديگران و مسئولين انتقادي داشته باشد ولي لحن و تعابير نبايد افکار جامعه و آيندگان را از مسير شناخت دشمنان واقعي و ابرقدرتها  که همه مشکلات و نارساييها از آنان سرچشمه گرفته است  به طرف مسائل فرعي منحرف کند و خداي ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مديريت و مسئوليت مسئولين گذاشته شود و از آن تفسير انحصارطلبي گردد که اين عمل  کاملا غير منصفانه است و اعتبار مسئولين نظام را از بين مي برد و زمينه را براي ورود بي تفاوتها و بي دردها به صحنه انقلاب  آماده مي کند.(صحيفه نور  ج21/94)ناسازگاري در مديريت کلان جامعه مهمترين عامل هدر رفتن منابع مادي و معنوي در هر کشوري تلقي مي شود. غبار فتنه انتخابات به لطف پروردگار و هدايت هاي حکيمانه رهبر معظم انقلاب کم شده اما هنوز نخوابيده است. برخي اصولگرايان از همين امروز استارت رقابت هاي انتخاباتي دولت يازدهم را زده اند و بي محابا به رقباي فرضي خود مي تازند.امروز که بحمدالله  نوعي همگرايي سياسي بين مسئولان کشور وجود دارد نبايد برخي اختلافات و رقابت هاي بي مبنا ما را در ادامه راه سست کند. رهبر معظم انقلاب در خجسته سالروز ميلاد حضرت علي عليه السلام فرمودند: اميرالمومنين علي عليه السلام در آن دوران فتنه به ياران خود نهيب مي زدند که اين راه حق و صادقانه اي را که در پيش گرفته ايد، رها نکنيد و مبادا سخنان فتنه گران در دلهاي شما سستي به وجود آورد.امروز فرهنگ عمومي جامعه به شدت نيازمند تقويت اميد به آينده در ميان مردم بخصوص جوانان است. جاي بسي شگفتي است که برخي نخبگان سياسي اين گونه منافع حزبي و گروهي خود را بر اولويتهاي فرهنگي و مصالح کشورترجيح مي دهند. آينده متعلق به ملت ايران است و کسي نمي تواند در مقابل اين اراده محتوم قد علم کند.مآلا به نظر مي رسد سازوکار همگرايي جريان اصولگرايي تنها با تداوم گفتگوهاي سازنده و ايجاد يک فهم مشترک از مسائل و مشکلات کشور و همچنين مطالبات مردم و رهبري در پيشبرد گفتمان عدالت و پيشرفت به نتيجه مطلوب مي رسد. ممشاي تداوم گفتگوهاي مثبت و تلاش براي توزيع گسترده برداشتهاي مشترک در بين نخبگان اصولگرا از مسائل کشور و مطالبات مردم و رهبري نقشه راه اصولگرايان در مسابقه خدمت رساني به مردم و اميد بخشي به جامعه است. مصمم بودن براي پل زدن بين منافع مختلف و جمع باوري در حل مشکلات کشور شاخصي به دست مي دهد که مي توان  اندازه عقلاني شدن سياست در بين اصولگرايان را با آن سنجيد.جمهوري اسلامي:فاجعه هفتم تير و شرايط روز«فاجعه هفتم تير و شرايط روز»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛همه‌ي انقلاب‌ها قانون خاص خود را دارند. درست در لحظه‌اي كه يك ا نقلاب به پيروزي مي‌رسد ضدانقلاب نيز همراه آن متولد مي‌شود.ميان انقلاب و ضدانقلاب، حتماً تناسب معكوسي وجود دارد. انقلابي كه برمبناي دين پايه گذاري شده باشد و رهبري آن برعهده يك روحاني بلندپايه باشد، در اردوگاه ضد انقلاب قطعاً همه‌ي تلاش‌ها و تكاپوها با هدف حذف روحانيت سازماندهي مي‌شود. وقتي ريشه زده شود، ساقه و شاخ و برگ هم از كار مي‌افتند.انقلاب اسلامي، از صبح پيروزي با دشمني گروه‌هائي مواجه شد كه وجه مشترك آنها ضديت با روحانيت بود. منافقين، كمونيست‌ها و غرب زده ها، درعين حال كه با همديگر اختلافات عميق داشتند، با روحانيت نيز در تضاد بودند و اين تضاد وجه مشترك همه‌ي آنها بود. ساير گروه‌ها و گروهك‌هائي كه با انقلاب مشكل داشتند، يا زير مجموعه همين گروه‌ها بودند و يا قابل اعتنا نبودند ولي در عين حال آنها هم در حد و اندازه خودشان با روحانيت در تضاد بودند.روحانيت هم در يك تقسيم بندي كلي، به دو دسته تقسيم مي‌شد. يك دسته انقلابي و دسته ديگر متحجر. روحانيون متحجر هر چند زيرمجموعه هيچيك از گروه‌هاي ياد شده نبودند ولي آنها هم نه تنها خواستار حذف روحانيت انقلابي از حاكميت بودند، بلكه حتي با اصل موجوديت چنين تفكري مخالف بودند. بدين ترتيب، علاوه بر گروه‌هاي ضدانقلاب، حتي خود روحانيت نيز در درون خود دشمن داشت و اين واقعيت تلخي بود كه از شروع نهضت امام خميني نمايان شد و تا امروز همچنان مزاحم انقلاب است.امام خميني، از اين مزاحمان با تعبير "مقدسين روحاني نما" و از روحانيون انقلابي با عنوان "روحانيون اصيل" ياد مي‌كنند و با جملاتي كه عمق فاجعه پديد آمده از ناحيه اين مزاحمان دروني را ترسيم مي‌كنند اينگونه به آن مي‌پردازند:"در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله و تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مينمود بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي گلوله حيله و مقدس مآبي و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دوروئي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و مي‌دريد. در آن زمان روزي نبود كه حادثه‌اي نباشد. ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمت‌ها متوسل مي‌شدند حتي نسبت تارك الصلواه و كمونيست و عامل انگليس به افرادي كه هدايت مبارزه را برعهده داشتند مي‌دادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهائي و اسارت، خون مي‌گريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي ميخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عده‌اي روحاني مقدس نماي ناآگاه يا بازي خورده و عده‌اي وابسته كه چهره شان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مي‌نمودند. آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگري نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمومنين عليه السلام كه در تاريخ روشن است" (صحيفه امام جلد 21 صفحات 279 و 280).اردوگاه ضد روحانيت، تا توانست منسجم عمل كرد و با دردست گرفتن قوه مجريه، كه در رأس آن دكتر ابوالحسن بني صدر قرار گرفت، خود را آماده تسخير خاكريزهاي بعدي نمود. ترور شخصيت، حربه كارآمدي بود كه گروه‌هاي ضد انقلاب آنرا از كمونيست‌هاي دوران لنين و استالين ياد گرفته بودند و تا توانستند ياران امام و بازوان پرتوان انقلاب را زير ضربات سنگين تهمت گرفتند. تهاجم بقدري شديد بود كه امام خميني ناچار شد به ميدان بيايد و اهداف شوم مهاجمان از ترور شخصيت و ترور شخص را يكجا افشا نمايد."يك جرياني از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود. مسأله اتفاقي نبود كه افراد موثر را، افرادي كه براي ملت سرمايه بودند،‌ يكي بعد از ديگري يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اينطور نبود كه من باب اتفاق يك كسي مرحوم مطهري را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاي هاشمي را يا آقاي خامنه‌اي را يا مرحوم بهشتي را... يك مسأله تنظيم شده بود و هست.مسأله‌اي بود كه از اول كه اين انقلاب يك شكلي به خودش گرفت، از آن وقت شروع شد به اين مسائل... اين جريان هست همراه با انقلاب و همزاد با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود... يك جرياني بود كه بايد افراد متعهد نباشد. اگر آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر شايعه سازي كنند كه حتي اين اجناسي كه براي جنگ زده‌ها ميخواهند ببرند، اين مي‌رود توي جيب آقاي بهشتي و آقاي خامنه‌اي و آقاي هاشمي. هر جنايتي كه در ايران به دست خود آنها واقع مي‌شد به مردم مي‌گفتند كه اينها كردند! اين يك جرياني بود و هست كه ميخواهند اين كشور را با آن جريان بكشند به طرف آمريكا" (صحيفه امام جلد 15 صفحات 23 و 25).هر چند هوشياري امام و حضور مردم در تمام صحنه‌ها مانع تحقق اهداف شوم ضد انقلاب شد، ولي جرياني كه امام خميني به آن اشاره مي‌كنند و تأكيد مي‌نمايند كه "اين جريان هست همراه با اين انقلاب و همزاد با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود" به خيانت خود ادامه داد و ضربات سختي به روحانيت وارد كرد و اكنون نيز با ترور شخصيت، ايجاد تفرقه ميان روحانيون و برخوردهاي اهانت آميز با عالي‌ترين سطوح روحانيت، به همان كار ادامه مي‌دهد.انتظار اين بود كه انفجارهاي ششم و هفتم تير و هشتم و چهاردهم شهريور 60 و ترورهاي قبل و بعد از آن، براي درس گرفتن از تاريخ گذشته و حال كافي باشد. انتظار اين بود كه به خاك و خون كشيده شدن قامت استوار بزرگ مرداني همچون آيت‌الله بهشتي و 72 همراه او در فاجعه هفتم تير، راه را بر تزوير ببندد و ديگر كسي نتواند به همان حربه‌اي متوسل شود كه امام بارها درباره آن هشدار دادند و درباره عظمت مظلوميت بهشتي نيز شهادت او را در برابر مظلوميت او ناچيز دانستند. انتظار اين بود كه تفرقه ميان علماي دين كه نهضت مشروطيت را ابتر كرد و استبداد رضاخاني را بر مردم مسلط نمود، درس بزرگي باشد كه در ا نقلاب اسلامي بكار گرفته شود و علماي دين با وحدت و انسجام در برابر دشمنان داخلي و خارجي اين انقلاب بايستند و به هيچكس اجازه نفوذ در دژ مستحكم روحانيت را ندهند.در مرحله بسيار حساس كنوني كه دشمنان اسلام و انقلاب براي انتقام گرفتن از ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي درحال صف بندي هستند، وحدت كلمه اقشار مردم به ويژه روحانيت امري ضروري است. حريم همه‌ي علماي دين با هر تفكر سياسي و سليقه، فقط با اين ويژگي كه به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي وفادار باشند، بايد حفظ شود تا همه‌ي بهانه‌ها از دشمنان و از جريان‌هاي معاند گرفته شود و انقلاب بتواند توفنده و قدرتمند به راه خود ادامه دهد.كيهان:يوم الحساب«يوم الحساب»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛قرار اين بود كه در هفته گراميداشت دستگاه قضا از اين فرصت استفاده شود و نكاتي پيرامون عملكرد قوه قضائيه و آسيب ها و چالش هاي پيش رو و البته نقاط قوت اين قوه قلمي شود.اما فتنه پس از انتخابات رياست جمهوري در سال گذشته كه از قضا با مديريت جديد اين قوه مصادف گشت باعث شده تا در اين يادداشت نگاهي هر چند گذرا به مواجهه دستگاه قضا با ساماندهي اين فتنه و برخورد قضايي و قانوني با فتنه گران و عاملان اصلي و پشت پرده آن داشته باشيم.البته اگر هم قرار بود كارنامه دستگاه قضايي در سال گذشته مورد ارزيابي قرار بگيرد بي شك نمي شد و اين امكان وجود نداشت كه پرونده بزرگ «فتنه» را ناديده گرفت، چرا كه بخش قابل توجهي از فعاليت ها و اقدامات قوه قضائيه در يكسال گذشته مربوط به حوادث و وقايع پس از انتخابات و متهمان آن حوادث بوده است.در پي فتنه پس از انتخابات كه با دروغ بزرگ و ديكته شده «تقلب در انتخابات» كليد خورد حجم انبوهي از اعمال و افعال مجرمانه رخ داد كه خسارات فراواني را به نظام، بيت المال و آحاد ملت تحميل كرد.هر چند اين فتنه به صورتي چند لايه و تو در تو از سوي طراحان آن مهندسي و ساماندهي شده بود اما فتنه گران در عملياتي كردن اهداف شوم و پليد خود ناكام ماندند و به مانند هميشه عموم مردم در اين بزنگاه مهم حضوري موفق داشتند و با مشاركت چند ده ميليوني خود در 9 دي و 22 بهمن ختم فتنه را اعلام كردند.به لحاظ سياسي فتنه پس از انتخابات كه عمري 8 ماهه داشت- از 22 خرداد تا 22 بهمن- دستاوردهاي ارزشمند و گرانسنگي را براي نظام جمهوري اسلامي به همراه داشت؛ 1- نقاب نفاق از سيماي عجزآلود جريان مدعي خط امام(ره) به زير كشيده شد و چهره واقعي آنها براي افكار عمومي و آحاد ملت عيان گشت. 2- بيش از گذشته بصيرت و آگاهي اقشار مختلف مردم افزايش پيدا كرد تا جايي كه توده مردم در صحنه هاي مختلف و حساس آن دوره از برخي خواص پيشي گرفتند و گوي سبقت را ربودند. 3- اقتدار و توانمندي نظام جمهوري اسلامي بار ديگر براي معاندان و بدخواهان آن ثابت شد و دريافتند كه ايران اسلامي فلان كشور آسياي مركزي نيست كه با كودتاي مخملين و به اصطلاح انقلاب هاي رنگين، سقوط كند يا دست كم ساختار آن تضعيف گردد. هر چند كه نظام سلطه از دشمني خود دست بر نخواهد داشت و با لطايف الحيل و ترتيب ساز و كارهاي دسيسه آميز دشمني خود را ادامه خواهد داد... 4- حمايت هاي آشكارا و بي پرده جريان استكبار جهاني و دشمنان تابلودار نظام از جريان فتنه و سران اجير شده آن نه تنها به مرگ زودرس جريان فتنه و منزوي شدن سران آن در ميان مردم منجر شد بلكه به شاخصي براي اهل بصيرت تبديل گشت5.- نسل سوم و چهارم انقلاب كه از دشمني هاي دشمنان نشان دار نظام و گمارده هاي داخلي آن زياد شنيده بودند اين بار به چشمان خود رد پاي دشمن بيروني و سستي برخي از سياسيون داخلي را نظاره كردند و بي واسطه حقانيت و در عين حال توانمندي و اقتدار روزافزون ايران اسلامي را تجربه كردند.اما به لحاظ حقوقي، فتنه پس از انتخابات خسارات فراواني را به نظام و مردم نيز تحميل كرد.پس از آنكه مدعيان تقلب در انتخابات از ارايه هرگونه سند و دليلي براي ادعاي واهي و بي اساس خود عاجز ماندند به اردوكشي هاي خياباني و برگزاري تجمعات غيرقانوني روي آوردند و البته كار به اينجا ختم نشد و طي هشت ماه پس از انتخابات جرايم متعددي را مرتكب شدند.در اين ميان گروهك هاي ضد انقلاب، سلطنت طلب ها، منافقين، بهايي ها، سكولارها و همه گروههاي تروريست نيز به صحنه آمدند و به جرم و جنايت دست يازيدند تا به زعم خود پروژه براندازي نظام را به سرانجام برسانند! عوامل ميداني فتنه به تخريب و غارت اموال عمومي و بيت المال مسلمين و حتي تخريب اموال و اماكن خصوصي دست زدند، در طول دوره فتنه گري خود براي كسب و كار و زندگي مردم مزاحمت و اختلال ايجاد كردند، به فعاليت ها و رونق اقتصادي كشور ضربه زدند، آرامش محيط هاي علمي، آموزشي و پژوهشي را به خطر انداختند، فضاي رعب و وحشت براي كودكان و زنان به وجود آوردند، انسان هاي مظلوم و بي گناهي در اين ميان جان خود را از دست دادند و...از سوي ديگر؛ گستاخي و بي شرمي را به جايي رساندند كه به ساحت مقدسات، قرآن كريم، حضرت سيدالشهداء، حضرت صاحب الزمان(عج) و امام خميني(ره) اهانت كردند. همچنين علاوه بر هتك حرمت روز عاشورا و روز قدس، شعارهاي ساختارشكن با هدف تضعيف نظام سر دادند.افزون بر همه اينها، انتخابات شكوهمند مردم با مشاركت كم نظير 85 درصدي را زيرسوال بردند، عليه نظام فعاليت هاي تبليغي از طريق فضاي سايبري و مجازي انجام دادند، با دشمنان نظام از مجراي سفارتخانه هاي برخي از كشورهاي غربي ناامني و آشوب هاي گسترده اي را طرح ريزي و ساماندهي كردند و... قوه قضائيه در مواجهه با هجمه و هجوم جريان فتنه به تحقيق جرايم ياد شده و تعقيب مجرمان متمركز شد و پس از صدور كيفرخواست متهمان با تشكيل جلسات دادگاه به محاكمه و مجازات آنها پرداخت.بسياري از متهمان حوادث پس از انتخابات در چنگ قانون گرفتار شدند و با طي شدن فرآيند دادرسي احكام قطعي براي آنها صادر شد.جماعتي به جرم اقدام عليه امنيت ملي و فعاليت هاي تبليغي بر ضد نظام محاكمه و مجازات شدند.بسياري از فتنه گران و اغتشاشگران كه به آشوب و ناامني دست زده بودند به سزاي اعمالشان رسيدند.عده اي هم كه وابستگي آنها به گروهك منافقين و ديگر گروهك هاي محارب احراز شد در انتظار مجازات هستند.البته 81 نفر از محكومان پس از انتخابات كه به جرايم و اشتباهات بزرگ خود اعتراف داشتند و از كرده خود پشيمان و نادم بودند در پي درخواست رئيس دستگاه قضا و موافقت رهبرمعظم انقلاب ماه گذشته عفو شدند. در مجموع دستگاه قضايي سال گذشته سال پركاري را پشت سرگذاشت و با قاطعيت اغتشاشگران و فتنه گران را مورد محاكمه و مجازات قرار داد بي آنكه به فعاليت هاي روزمره اين قوه لطمه اي وارد گردد.ضمن آنكه دستگاه قضايي به پرونده عبدالمالك ريگي سر كرده گروهك تروريستي موسوم به جندالله رسيدگي كرد و با اقتدار و با قوت حكم اعدام اين شرور شرق را به جرم 79 اقدام جنايتكارانه صادر كرد.اما علي رغم همه اقدامات پرزحمت و تلاش گسترده و طاقت فرساي مجموعه دستگاه قضا درخصوص فتنه سال گذشته، كماكان اين پرسش مهم و اساسي در ميان افكارعمومي و اقشار مختلف مردم مطرح است كه چرا سران فتنه و مسببين اصلي فتنه به پاي ميز محاكمه كشانده نمي شوند؟اين سوال در حالي مطرح است كه هفته گذشته رئيس محترم دستگاه قضا- آيت الله آملي لاريجاني- در مصاحبه زنده تلويزيوني با مثبت ارزيابي كردن عملكرد قوه قضائيه در ماجراي فتنه تاكيد كردند: «فتنه گران بخاطر جرايمي كه مرتكب شدند حتماً به مجازات خواهند رسيد و اين توقعي است كه مردم از ما دارند.»ايشان البته در تمامي 10 ماه گذشته بر ضرورت برخورد با سران فتنه و فتنه گران تاكيد داشته اند و به صراحت اعلام كرده اند كه پيام و خواسته مردم را شنيده اند.بنابراين آنچه بدست مي آيد اين است كه برخورد با سران فتنه و مسببين اصلي فتنه كه جرايم گسترده و نابخشودني را مرتكب شدند قطعي است و نگاه مسئولان ارشد دستگاه قضا ريشه كن كردن فتنه است و برخورد قاطعانه تنها به عوامل ميداني فتنه ختم نشده و بلكه طراحان و برنامه ريزان را نيز دربرمي گيرد.اما آنچه در اين ميان قابل تامل و ژرف نگري است مشي مدبرانه دستگاه قضايي براساس «عقلانيت اسلامي» است چرا كه امروز سران فتنه و چند چهره سياسي در بين توده مردم و وجدان آحاد ملت محكوم و مطرود شده اند و اين اتفاق مهم پيش نياز اصلي براي محاكمه قضايي آنها بوده است.امروز صورت و سيرت كساني كه مسبب اصلي دهها عناوين مجرمانه در ساماندهي وقايع پس از انتخابات بودند براي توده مردم برملا شده است و خواسته بحق آحاد ملت مجازات قاطعانه آنهاست.هرچند عملكرد دستگاه قضايي در مجازات فتنه گران و اعدام ريگي تروريست ستودني است و تاخير در محاكمه و مجازات سران فتنه باعث شده تا آنها براساس قضاوت پاك و بي آلايش عموم مردم محكوم و منفور شوند اما با توجه به آگاهي و بصيرت بي نظير ملت ايران شايسته نيست بيش از اين محاكمه و مجازات عاملين اصلي فتنه به تاخير بيفتد.مردم به مسئولان ارشد دستگاه قضا و بخصوص فقيه عالي مقام جناب آيت الله آملي لاريجاني اعتماد و اعتقاد دارند. از همين روي؛ انتظار اين است كه اين سرمايه گرانقدر را مسئولان قضايي به نيكي ارج بنهند كه قطعاً همين طور است.مردم سالاري:مردم سالاري و نظارت«مردم سالا ري و نظارت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم دکتر رضا جلالي است كه در آن مي‌خوانيد؛به منظور مطالعه فرايند سياست گذاري و درک جريان هاي سياسي  که به تصميم سازي منجر مي گردد،نخست بايد ويژگي هاي دست اندرکاران امور عمومي را شناخت.مثلا  اين که چه نقشي رسما برعهده آنان است و در عمل چگونه اين نقش را ايفا مي کنند، حدود اختيارات،اقتدار و قدرت آنان چيست و چگونه با نظارت ديگران برخورد مي کنند و ميزان پاسخگويي آنان به انتظارات عمومي چيست؟در ميان طيف وسيع کساني که به نحوي در امر تصميم سازي هاي عمومي سهيم هستند يا نقشي سنتي يا قانوني و مشروع ايفا مي کنند، مي توان به شهروند عادي، رهبران گروه هاي ذي نفع و ذي نفوذ، قانون گذاران (نمايندگان مجلس)، فعالا ن حزبي، رهبران احزاب، قضات، مديران، کارگزاران دولتي، فن سالا ران و... اشاره کرد.در مورد بررسي جزئيات يا مراحل سياست گذاري، شيوه متداول، شکستن کل فرآيند به اجزاي خرد و تحليل گام به گام آنهاست.مثلا  در گام اول بررسي منشا ظهور يک معضل يا مساله خاص و راه يافتن آن به دستگاه تصميم سازي را مطرح مي کنند. آنگاه اين که  چگونه نظام قانون گذاري يا ساير زير مجموعه هاي حکومتي قضيه را دنبال مي کنند مطرح مي شود و سپس هنگامي که تصميم به صورت يک قانون به تصويب رسيد،اين موضوع مطرح مي شودکه چگونه مجريان امور آن را به اجرا مي گذارند و درنهايت در پايان فرايند چگونه يک خط مشي دولتي ارزيابي مي شود.اگر بخواهيم مجموعه فرايند را در قلمرو علم سياست بررسي کنيم، بايد نخست به اين پرسش پاسخ دهيم که علم سياست چه کمکي به درک بهتر جريان تصميم سازي و سياست گذاري  مي کند.چون اگر قرار باشد فايده اي ملموس بر اين علم مترتب باشد، بايد از خلا ل آن بتوان به نوعي گمانه زني و فرضيه پردازي و سپس آزمون براي کشف يا تائيد صدق و کذب فرايندها پرداخت تا بتوان روابط ميان متغيرها را شناسايي کرد و احتمالا  از آن طريق به نوعي قاعده مندي براي پيش بيني آينده و ارائه توصيه ها و تجويزهاي عملي دست يافت. در واقع انباشت تدريجي دانش سياسي ولو براي اينکه کارائي چنداني براي حل معضلا ت جامعه نداشته باشد، از همين طريق انجام مي شود.طبيعي است که مديران و تصميم سازان نمي توانند نسبت به جريانات فکري که درفرآيند تصميم سازي  و سياست  گذاري به بحث نظري و کاربردي گذاشته مي شود بي تفاوت باشند.مگر اين که کارگزاران دولتي هر چه بيشتر به نقش و جايگاه احزاب سياسي و گروه هاي ذي نفوذ  واقف شوند و در کنار اين ناظران اجتماعي،دستگاه قضايي نيز به عنوان يکي از قواي سه گانه که از ارکان مردم سالا ري محسوب مي شود مي تواند با نظارت دقيق و برخورد با ناهنجاري ها، در تقويت نظارت در يک نظام مردم سالا ري مثمر ثمر واقع شود.تهران امروز:مظلوميتي فراتر از شهادت«مظلوميتي فراتر از شهادت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم دكتر علي آقا محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛مرحوم آيت الله شهيد بهشتي از جمله مفاخر علمي و ديني كشور بودند كه به واسطه دو ويژگي مهم توانستند افكار اصيل اسلامي را به‌دور از احتمالات التقاطي به زبان روز تفسير و ترجمه كنند. ويژگي اول درجات ديني ايشان است. شهيد بهشتي در حوزه هاي مختلف اشراف داشتند چه در زمينه كلام و فلسفه و چه در زمينه فقه. به اين جهت جزو نوادري بودند كه مراحل مختلف حوزوي را طي كرده و به اسلامي رسيده بودند كه براي اداره جامعه برنامه دارد.اسلام اجتماعي و نه اسلام صرفا شخصي و منحصر در امور و احوالات شخصي و فردي. اسلام مورد نظر بهشتي اسلام حكومتي بود كه نقش محوري در اداره جامعه دارد. خيلي از برجستگان اين عرصه بر اساس درك موجود از سياست، از اين حوزه كنار زده شده بودند. ويژگي دوم آشنايي ايشان به مباحث روز بود. آشنايي با فرهنگ غرب و علوم جديد.به دليل تسلطي كه به چند زبان خارجي داشتند، آشنايي ايشان با علوم جديد و فرهنگ غرب، يك شناخت اصلي و غير ترجمه اي بود. اين دو ويژگي ممتاز اين امتياز را به او داده بود كه بتواند افكار اصيل اسلامي را به‌دور از احتمالات التقاطي و با زبان روز مطرح كند. در حقيقت آنچه وظيفه اجتهاد است براي درك شرايط زمان و مكان در فهم دين، شهيد بهشتي برخوردار از آن بود و از اين منظر اگر بگوييم امثال شهيد بهشتي كمتر پيدا مي شود حرف گزافي نگفته ايم. چرايي هجمه ها و حمله هاي شديد عليه شهيد بهشتي هم به همين مسئله برمي‌گردد.كساني كه مخالف فكر اسلامي و نقش آفريني دين در عرصه اجتماع بودند، مثل كمونيست ها كه اساسا مخالف اسلام بودند يا ملي گراها كه از نهادينه شدن افكار اسلامي واهمه داشتند و يا آنهايي كه در ظاهر مسلمان بودند و فكر ديني داشتند، اما در حقيقت فكرشان التقاطي بود مثل منافقين، همه مخالف حضور پر رنگ امثال شهيد بهشتي در عرصه بودند و سعي مي كردند كه او نباشد. چرا كه شهيد بهشتي را سد محكمي در برابر خواسته هاي غير اسلامي خود مي دانستند. مخالفان از دو طريق سعي بر حذف شهيد بهشتي داشتند و تلاش كردند تا او را از عرصه سياسي خارج كنند. يكي نفي و ترور شخصيت و ديگري ترور فيزيكي.در رويكرد اول همه توان خود را به كار بردند تا فضاي مسمومي عليه شهيد بهشتي درست كنند و با استفاده از ابزار تبليغات و تهمت و اتهام به جنگ بهشتي بروند. سيل انواع و اقسام تهمت‌هاي ناروا عليه ايشان شروع شد. بهشتي را انحصار طلب خواندند، اتهامات مالي و شخصيتي مختلف را به او نسبت دادند تا از اين طريق بهشتي را از مردم و انقلابيون جدا كنند. حجم اين همه تبليغات سوء عليه بهشتي به حدي بود كه به واقع شهيد بهشتي را مظلوم مي دانيم. بر همين اساس وقتي آيت الله بهشتي شهيد شد، امام(ره) عبارتي دارند به اين مضمون كه شهادت ايشان يك مسئله است ولي آنچه مهمتر است مظلوميت اوست.جبهه مخالفان افكار اسلامي وقتي از ترور شخصيت شهيد بهشتي طرفي نبستند و همچنان شاهد نقش‌آفريني موثر ايشان در ادامه مسير انقلاب بودند، در نهايت اقدام به ترور فيزيكي او مي كنند و با انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي بهشتي و 72 نفر از ياران او را به روش خود از عرصه سياست حذف كردند.نبودن شهيد بهشتي بحق ضايعه‌اي بود براي انقلاب اسلامي. افرادي مثل بهشتي اهميتشان تنها به وجود خودشان نيست. بلكه بخش مهمي از اهميت آنها بواسطه نقش هايي است كه ايفا مي كنند و خدماتي كه انجام مي دهند. تربيت مجموعه هايي كه آنها هم داراي چنين خاصيت هايي باشند از ويژگي هاي بارز شهيد بهشتي بود. با از دست دادن ايشان انقلاب از تكثير چنينمجموعه‌هايي عقب ماند. در اين دوره 29 ساله كه از شهادت بهشتي مي گذرد، اگر او امكان اين را پيدا مي كرد كه به تربيت شاگرد بپردازد، تا حالا سه دوره از شاگردان را تحويل جامعه داده بود كه بي شك با توجه به بزرگواري و اخلاق و علمي كه در او سراغ داريم، نسل هاي تحت تربيت او جامعه را به جلو هدايت مي‌كرد و از تفكرات ناب شهيد بهشتي سيراب مي كرد.نكته مهم ديگر در خصوص شهيد بهشتي مواجهه ايشان با مخالفان و منتقدان است. در اين زمينه شاهد دو ويژگي عمده او هستيم. اول اينكه مرحوم بهشتي در برخورد با مخالفان و منتقدان بنا را بر اقناع كردن و استدلال مي گذاشتند. همه توان خود را به كار مي گرفتند كه در مواجهه با مخالفان بتوانند به يك اقناع فكري برسند و بحث خود را با بيان استدلال و منطق پيش ببرند. ويژگي دوم شهيد بهشتي در اين خصوص اين بود كه با وجود تلاش براي اقناع طرف مقابل، از افكار خود نمي گذشت. يعني تساهل شهيد بهشتي از آن نوع تساهلي نبود كه منجر به از بين رفتن اعتقادات و افكار خود شود. ايشان استدلال مي كردند، سعي بر اقناع مخالفان داشتند ولي اگر طرف مقابل قبول نمي كرد، راه خود را مي رفت و از فكر اصيل خود بر نمي گشت. تساهل او از آن نوع تساهلي نبود كه اصل اعتقادات و افكار خود را نيز زير سوال ببرد.مرحوم شهيد بهشتي همچنين در مواجهه با مخالفان و منتقدان خود و حتي در برابر كساني كه انواع بي احترامي ها و تهمت ها را به وي روا مي داشتند، مقابله به مثل نمي كرد. از جاده انصاف و عدالت خارج نمي شد. اگر آنها تهمت مي زدند، يا اتهامات مختلف را به او نسبت مي دادند، او به روش آنها برخورد نمي كرد و منطق و استدلال را بر مي گزيد. اين نيز مطمئنا ريشه در همان شخصيت والا و درجه علمي و ديني بالاي او داشت كه در برابر مخالفان و روش هاي نادرست آنها در مواجهه با خود، مقابله به مثل نمي كرد.ايران:بصيرت مردمي«بصيرت مردمي»عنوان سرمقاله روزنامه‌ي ايران به قلم مسعود ابراهيمي است كه در آن مي‌خوانيد؛«امروز مسئوليت به عهده ملت است... (مسئولين) هر قدمي كه بر ضد اسلام بردارند، در نامه اعمال ملت نوشته مي‌شود. هر كاري كه انجام بدهند، مسئوليتش متوجه ملت است. امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمين در ايران و سرنوشت كشور ما به دست ملت است.» (امام خميني- 22/12/1358)اين جملات امام خميني(ره) كاملاً گويا است و نگاه بلند آن حضرت را درباره جايگاه ملت در نظام جمهوري اسلامي بيان مي‌كند زيرا اساس تشكيل حكومت، منطبق بر خواست ملت بوده و در تمام ترتيبات بعدي آن نيز ملت، نقش و نظارت دارد. اما چگونه؟ بيان اين سؤال همواره اين دغدغه را ايجاد كرده كه با وجود نقش مردم در انتخاب وكلاي خود به عنوان نمايندگان مقننه و اجرائيه چگونه مي‌توان رابطه دقيقي ميان موكلين و وكلا برقرار كرد؟ زيرا هر رويداد حقوقي و اجرايي، ناشي از انتخابي است كه مردم كرده‌اند اما چرا حضرت امام(ره) تأكيد صريح بر نقش مردم به عنوان اصلي‌ترين عامل تعيين سرنوشت به لحاظ ديني و اعتقادي دارند؟ بخشي از اين سؤال نيز به صورت يك دستور در اصل 72 قانون اساسي بيان شده است: «مجلس شوراي اسلامي نمي‌تواند، قوانيني وضع كند كه با اصول و احكام مذهب رسمي كشور يا قانون اساسي مغايرت داشته باشد...» اين در حالي است كه مي‌دانيم طبق اصل هفتاد و ششم: «مجلس شوراي اسلامي حق تحقيق و تفحص در تمام امور كشور را دارد.»اما نبايد فراموش كنيم كه در نظام جمهوري اسلامي، امر به معروف و نهي از منكر مطابق آنچه در اصل هشتم قانون اساسي نيز آمده (وظيفه‌اي است همگاني و متقابل برعهده مردم) و آنچه وظيفه مردم را در قبال نهادها و مسئولين سنگين‌تر مي‌كند، اين است كه اين وظيفه صرفاً در حد تذكرات لساني نيست زيرا پاي سرنوشت كشور در ميان است و قطعاً حركت ملت مطابق شواهد گوناگوني كه در تاريخ سي ساله انقلاب وجود دارد عظيم‌تر از اقدامات يك دستگاه است.از اينجاست كه مي‌توان درك كرد ساختار نظام جمهوري اسلامي اينگونه طراحي نشده كه مردم صرفاً در انتخاب نمايندگان مجلس (كه در رأس امور است) نقش داشته باشند بلكه علاوه بر انتخابات كه شروع كار است، بر روند اعمال و تصميمات آنان نيز نظارت دارند و قاعده جمهوريت نيز بر همين اساس قرار گرفته است. زيرا اثرات آراي ملت فقط در پاي صندوق‌ها نيست بلكه اين رأي‌ها واقعي است و تا هنگامي كه اين آرا در افرادي متبلور باشد، مردم نيز نظارت خود را بر آنان اعمال مي‌كنند و اين نظارت نيز تاكنون به وجوه مختلف ظاهر شده است.به عنوان مثال قانونگذار، دوره نمايندگي مجلس را 4 سال مشخص كرده تا در صورت عدم تأييد ادامه وكالت يك فرد از سوي مردم، آن فرد نتواند بيش از 4 سال در مجلس بماند و نمايندگان مجلس مي‌توانند اعتبارنامه يك منتخب را تأييد نكنند و ساز و كارهايي نيز براي استعفاي يك نماينده فراهم آمده است. اما بحث ما در اينجا كليت مجلس و جهت‌گيري‌هاي عمومي آن است زيرا اين امكان وجود دارد كه گروه قابل توجهي از نمايندگان مجلس، در برخي زمينه‌ها نتوانند تشخيص درستي داشته باشند.نمونه‌هاي عيني آن تصويب طرح‌هايي است كه اشكالات شرعي و قانوني آنها از سوي شوراي نگهبان به مجلس ابلاغ مي‌شود.نمونه ديگر رفتار مجلس ششم است كه نمايندگان اين دوره قصد داشتند «نظرات غيرقانوني» خود را به نظام جمهوري اسلامي و ملت تحميل كنند و با اتخاذ سياست تحصن، تلاش آنها در اين راستا قرار داشت كه از طريق رفتارهاي خارج از شأن نمايندگي و با همكاري رسانه‌هاي بيگانه بر روند بررسي صلاحيت كانديداها كه توسط شوراي نگهبان صورت مي‌گرفت، تأثير بگذارند.علاوه بر اين، مجلس ششم دو لايحه «تغيير قانون انتخابات» و «افزايش اختيارات رئيس‌جمهور» را در سال 1381 به تصويب رساند كه غالب حقوقدانان، اعتراضات فراواني به آنها داشتند. در مجلس ششم، همچنين نامه اهانت‌آميزي به امضاي 127 نفر خطاب به مقام معظم رهبري تنظيم شد كه قبل از اين كه به معظم له ارسال شود، متن آن روي سايت‌هاي بيگانگان قرار گرفت و اين موضوعات نشان مي‌دهد كه كليت مجلس نيز بايستي موردنظارت و هدايت قرار گيرد وگرنه ممكن است طرح‌هايي در مجلس به تصويب برسند كه با موازين نظام جمهوري اسلامي و مصالح ملت در تضاد باشند.حضرت امام درخصوص نظارت بر مجلس مي‌فرمايند: «ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس و همه اگر كنار بروند و بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهي بكشد.» (10/4/1360) بنابراين تأكيدات آن حضرت نشان مي‌دهد كه در رأس امور بودن مجلس به عنوان اين نيست كه مجلس، هر تصميمي اتخاذ مي‌كند به نفع مردم است زيرا مردم نفع خود را بهتر تشخيص مي‌دهند.خصوصاً اينكه مطابق فرمايش مقام معظم رهبري روند مشاركت و پيگيري ملت در سرنوشت سياسي و مصالح خود به‌گونه‌اي است كه بصيرتي عمومي در ميان مردم شكل گرفته و «در موارد متعددي توده‌هاي مردم، حقايق را از برخي خواص و نخبگان بهتر متوجه مي‌شوند زيرا تعلقات آنان كمتر است.» (5/4/1389) شاهد آن نيز سربلندي مردم در تمام صحنه‌هايي است كه حضور مستقيم و غيرمستقيم داشته اما منتخبين و خواص در خصوص موارد مهم، مردود شده‌اند و اين نمرات منفي در كارنامه آنان ثبت شده است و اساساً يكي از فرق‌هاي مهم اين انقلاب با انقلاب‌هاي ديگر در اين است كه مكانيزم «خوداصلاحي» آن از سوي مردم صورت مي‌گيرد نه خواص. زيرا اگر توسط خواص انجام مي‌شد معلوم نبود اين مملكت چه سرنوشتي داشت و شايد هم به تعبير حضرت امام (ره) به تباهي مي‌كشيد.بنابراين اگر در خصوص تصويب طرح وقف دانشگاه آزاد يا در موارد ديگر، مردم فرياد اعتراض خود را به مجلس نشان داده‌اند اين موضوع كاملاً منطبق بر فرمايشات حضرت امام و مقام معظم رهبري و بر طبق اصول قانون اساسي است.مردم به وظيفه شرعي و قانوني خود عمل مي‌كنند زيرا به تعبير حضرت امام (ره) «امروز مثل زمان رژيم طاغوت نيست كه ملت هيچكاره باشد و همه امور دست يك نفر يا يك عده باشد.» (27/5/1359) آن حضرت حتي در مورد خود نيز مي‌فرمايند: «اگر من (هم) پايم را كج گذاشتم، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي، خودت را حفظ كن... (ملت) توجه داشته باشند كه مبادا من يك وقت، يك كلمه برخلاف مقررات اسلام بگويم (آنها موظفند) اعتراض كنند، بنويسند و بگويند.» (صحيفه نور جلد 7، صفحه 34) زيرا نگاه حضرت امام(ره) ناظر بر مصالح جامعه، كشور و اسلام است نه مصلحت فرد يا يك گروه خاص كه غالباً براي منافع خود تلاش مي‌كنند و براي رسيدن به اهداف خود حاضرند مصالح ملت را كنار بزنند.اما حضور مردم خصوصاً طي سال‌هاي اخير در صحنه‌هاي مختلف نشان داده است ملت به درجه‌اي از بصيرت و بيداري رسيده كه هيچ‌كس نمي‌تواند حقوق ايشان را ناديده بگيرد و با واژه‌سازي و اصطلاحات آكادميك طرح‌هاي فريبنده به مجلس بياورد.فاعتبروا يا اولي‌الابصارسياست روز:فرافكني نشستي شكست خورده«فرافكني نشستي شكست خورده»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم علي تتماج است كه در آن مي‌خوانيد؛نشست گروه8 يا به اصطلاح 8 کشور توسعه يافته جهان در حالي در كانادا برگزار شد که در بيانيه پاياني آن، ادعاهايي نخ نما شده و واهي عليه فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران مطرح شده است. کشورهاي مذكور(هشت کشور که خود را تمام جهان مي‌دانند) با فضا سازي تبليغاتي تلاش کردند تا فضايي منفي را عليه فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح‌آميز ايران ايجاد و به اصطلاح چنان وانمود سازند که اجماعي جهاني در برابر ايران ايجاد كرده‌اند.اين موضع‌گيري غير اصولي و مغاير با ديدگاه جهاني به فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران در حالي صورت گرفت که در باب دلايل آن چند نکته قابل توجه است.اولا گروه 8 به رغم ادعاي اتحاد، با موجي از اختلافات داخلي مواجه است. روند تحولات در گروه 8 نشان مي‌دهد که اين به اصطلاح کشورهاي توسعه يافته حتي در رسيدن به يك نظر واحد در قبال حل چالش‌هاي خود ناکام مانده‌اند.آنها که ادعاي تدوين راهکار براي جهان را دارند خود چنان با بحران اقتصادي مواجه هستند که طرح رياضت اقتصادي را در پيش گرفته‌اند.البته اين کشورها حتي در رسيدن به راهكاري براي اجراي اين طرح نيز ناکام بوده و با اختلافات شديد مواجه هستند. آنها براي سرپوش نهادن بر اين اختلافات به هر ابزار تبليغاتي متوسل مي‌شوند.ثانيا گروه 8 در حالي با ادعاي حل چالش‌هاي جهاني نشست کانادا را برگزار کرد که عدم تحقق وعده‌هاي قديمي آنها در قبال جهان به ويژه در زمينه مقابله با فقر، گرسنگي، بحران آب و هوا و … موجي از اعتراض‌هاي جهاني را به همراه داشته است.تشديد اعتراضات و برگزاري تظاهرات‌هاي سراسري در بسياري از نقاط جهان همزمان با نشست مذکور گواهي بر نارضايتي جهاني از ماهيت گروه 8 است.جهانيان، گروه 8 و حتي گروه 20 را استعمارگراني مي‌دانند که به دنبال تامين منافع خود به استثمار ساير کشورها پرداخته و هرگز حاضر به اجراي تعهدات خود نمي‌باشند. جهانيان خواستار فروپاشي گروه 8 به عنوان بخشي از نظام سلطه هستند.ثالثا، گروه 8 که همان مصوبات قطعنامه 1929 شوراي امنيت و مجريان سياست سوخته تحريم عليه ايران مي‌باشند به رغم تصويب قطعنامه 1929 و تحرکات گسترده تبليغاتي و سياسي نتوانسته‌اند ديدگاه مثبت جهاني در قبال فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران را تغيير دهند. اكثر کشورهاي جهان به صورت مستقل و حتي جمعي در قالب جنبش عدم تعهد با 118 عضو، سازمان کنفرانس اسلامي با 57 عضو، اتحاديه آفريقا با بيش از 50 عضو، اتحاديه آمريکاي لاتين و حتي اتحاديه‌هاي شرق آسيا نظير آ سه آن و... نه تنها حاضر به اجراي سياست‌هاي زياده‌طلبانه و غير اصولي غرب مبني بر اعمال تحريم‌ها عليه ايران نمي‌باشند بلکه به مخالفت با آن پرداخته و بر حمايت از فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران تاکيد دارند.کشورهاي غربي که با قطعن�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن