واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاهی به فیلم طلا و مسسایه روشنهای یک زندگی طلبگی
آنچه«طلا و مس» به مخاطب معرفی میکند و ذهن خوابیده او را درگیر آن میکند چیزی نیست جز اخلاق و شریعت ناب محمدی. نوش دارویی که از شدت نزدیکی، در اکثر اوقات از آن غافلیم. درس و بحث طلبگی و گرفتاریهای رنگارنگ دیگر را که اضافه کنیم به وضعیت درخشان این روزهای سینمای ایران و رویکرد نوینش به فیلمفارسی و قبله شدن گیشه که حتی صدای خود کارگردانان و دست اندرکاران سینما را درآورده است دیگر هوش و رمقی برای رفتن به سینما باقی نمیماند. تازه اگر یک بار کنجکاو شوی که وضعیت سینمای کشور را از نزدیک رصد کنی، با یک مسافرت چند ساعته و توفیق اجباری تماشای یک فیلم اتوبوسی که جهت رفع ملالت و خستگی سفر از جعبه تلویزیون پخش میشود، هر چه ذوق و شوق و انگیزه برای آشتی دوباره با سینما داشته ای بر روی همان صندلی اتوبوس جا میماند و از پله اول پایین نیامده، عطای این تصمیم فرهنگی را به لقای آن میبخشی و برای پیگیری اخبار سینمای ایران به همان مطالعه چند نقد و تحلیل از فیلم های جشنواره فجر هر سال بسنده میکنی. یکبار هم که با هزار امید دست خانواده را میگیری و برای تماشای فیلم «هر شب تنهایی» صدرعاملی به سینما میروی، دیر می رسی و زمان اکران آنقدر کوتاه است که سر از پا درازتر، همراه با انتقادات منزل! راه خانه پیش میگیری.از میان فیلم های جشنواره گذشته، فیلم «طلا و مس» به دلیل ارتباط موضوعی آن با روحانیت و تهیه کننده جنجالی آن، منوچهر محمدی بیشتر به چشمم آمد. دنبال فرصتی بودم که این فیلم را سرآغاز آشتی خود با پرده سینما قرار دهم و مراسم آشتی کنان را با تماشای آن برگزار کنم. با تجربه اکران کوتاه فیلم «هر شب تنهایی» و جا ماندن از تماشای آن، این بار با حل معادله بدیهی (فیلم خوب= اکران کوتاه)! نتیجه گرفتم که همان دو سه روز اول اکران اگر فیلم را دیدی که دیدی، وگرنه خوابش را ببینی! خوشبختانه بخت یار شد و توفیق آشتی کنان حاصل شد.
برایم جالب بود که از میان همه فیلمهای جشنوارهای که برخی مزین به اهداف براندازانه و برخی حاوی وقاحتهای بی اندازه(!) بودند،«طلا و مس» حتی از زیر دست سختگیرترین منتقدان جان سالم به در برده بود. بدیهی و مشخص است که شناخت هر گروه و صنفی از گروه و صنف دیگر به طور نسبی انجام می گیرد و نمی توان انتظار شخصیت پردازی کاملی از یک روحانی توسط یک فیلم نامه نویس و کارگردان غیر روحانی داشت.پس از تماشای فیلم احساس کردم برخی نقدها به این اثر به خاطر در نظرنداشتن این پیش فرض ساده انجام گرفته است. جامعه دینی و همین طور روحانیون ممکن است به حق برخی از آسان گیریهای طلبه جوان فیلم، سید رضا را بر نتابند اما موفقیتی که ذکر خواهد شد بسیاری از کاستی ها و مشکلات محتوایی اثر را از نظر محو خواهد کرد.بزرگترین موفقیت«طلا و مس» بازنمایی فراز و فرودهای زیبای یک زندگی دینی در جامعه ایرانی است. زندگی سید رضا و همسرش زهرا سادات، روایت زندگی بسیاری از خانواده های ایرانی است که بر مدار دین و سنت اسلام زیست میکنند و برای آنها زیباییهای این حیات بدیهی و قابل مشاهده است اما گروهی دیگر از مردم با اینکه دل در گروه دین دارند، احساس میکنند زندگی دینی بسیار خشک و بی روح است و رعایت بایدها و نبایدهای شریعت، مساوی با ترک لذتها و خوشی های روزمره زندگی است. بزرگترین گوهری که تمجید و ستایش اهالی فرهنگ را نسبت به «طلا و مس» برانگیخته است، نمایش ساده و روان یک زندگی دینی با در نظر داشتن سایه روشنهای باورپذیر آن بوده است.«طلا و مس» برای دقایقی طعم زندگی نجیبانه و صمیمانه ای را به مخاطب می چشاند که زیر غبار غرق شدن در ارزشهای نظام سرمایه داری کم رنگ شده است و اکنون برای بسیاری از ما به خاطرهای نوستالژیک از زندگی پدر بزرگها و مادربزرگهایمان تبدیل شده و یا ته رنگی از خاطرات کودکیمان است که در یاد مانده است. دوران میهمانی دادن با عدس پلو و ماست و زمانه عشقهای رازگونه عمیق و ماندگار پدر و مادرها و رونق کاسبهای مکاسب خوانده و نمازهای اول وقت و با شور و حال اهل خانه.
«طلا و مس» تلنگری است به بسیاری از ما که از زندگی با طعم دین به زندگی با طعم دلار روی آوردهایم. «طلا و مس» شیرینی دوست داشتنهای خالصانه و محبت های ماندگار را در پرتو مسلمانی و تسلیم به نمایش میگذارد و دعوت می کند که برای لحظهای هم که شده به آرامشی بیندیشیم که در عطش سیری ناپذیر آسایش و رفاه و لذتهای ذهنی و تخیلی از دست دادهایم. آرامشی که تنها زمانی بدست خواهد آمد که مس وجودمان را طلا کنیم و کیمیایی که «طلا و مس» به مخاطب معرفی میکند و ذهن خوابیده او را درگیر آن میکند چیزی نیست جز اخلاق و شریعت ناب محمدی. نوش دارویی که از شدت نزدیکی، در اکثر اوقات از آن غافلیم.نوشته محمدعلی روزبهانی گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]