واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دام های شیطان
شیطان بطرق مختلف در آدمى نفوذ مى کند، حتى اگر آدمى از یک راه مواظبت بنماید ولى از راه دیگر غافل بماند، باز هم شیطان از همان راه غفلت شده وارد مى شود. خداوند در این باره مى فرماید:«قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ» 1 ؛ شیطان گفت : که چون تو مرا گمراه کردى من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئین تست گمراه گردانم آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم، و بیشترشان را شكرگزار نخواهى یافت.شیطان براى اغواى آدمى ابتدأ در دلش ایجاد وسوسه مى کند و کم کم او را از یاد خدا غافل مى دارد تا اینکه جرأت انجام گناه و معصیت را پیدا کند و بر او مسلط گردد، در اینجا بطور مختصرى به چند نمونه از وسوسه هاى شیطانى اشاره مى کنیم . یکى از راههاى مهم قرب انسان به پروردگار، انجام نوافل و مستحبات است و ترک مکروهات اگر چه این امور بر انسان واجب نیستند، ولى انسانى که بخواهد بنده خدا باشد و جز در راه او قدم بر ندارد، فعل و ترک این امور را بر خود واجب مى داند، تاجائى که اگر نماز مستحبى اش را ادا نکرد، قضاى آن را بجا مى آورد، و اگر مکروهى را مرتکب شد مى نالد و شب ها را بیدار مى ماند تا جبران آن نماید، لذا شیطان هم از این راه که این امور بر انسان واجب نیستند وارد شده و بدینوسیله ایجاد وسوسه مى کند و به آدمى مى گوید خداوند همان ها را که بر تو واجب کرده از تو مى خواهد، لزومى ندارد تو خودت را به زحمت بیندازى.چند نمونه از دامهای شیطان1 - تأخیر انداختن توبه : گاهى شیطان به آدمى ، بخصوص جوانان مى گوید که : شما امروز اول عمرتان است نمى خواهد اینقدر خود را به زحمت بیندازید و زندگى را بر خود دشوار کنید. امروز روز شما جوان هاست ؛ فردا که پیر شدید جبران مى کنید. فرصت زیاد است ، رحمت خداوند هم وسیع است ؛ لذا بعدا توبه مى کنید! بدینوسیله او را رام خود مى کند و ودار به گناه مى نماید. اما انسان مومن متذکر مى گوید: (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و به یاد خدا مى افتد؛ ارتباط خود را با خداى خود قویتر مى کند؛ و به یاد مرگ مى افتد؛ به یاد عذاب و عدل الهى مى افتد؛ و به خود مى گوید من که از آینده و ساعت مرگ با خبر نیستم ؛ آیا تا یک لحظه دیگر زنده هستم یا نه ؟ نمى دانم ! چه بسا در حین انجام گناه جانم به لب آید و به افتضاح بمیرم ! آن وقت فرصت براى توبه کجا باقى مى ماند؟ خداوند مى فرماید:أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ 2 ؛ اى فرزندان آدم ! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید؟؛ زیرا که او دشمن آشکار شماست.وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ 3 ؛و چون پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ، نسل آنها را گرفت و آنها را برخودشان گواه قرار داد که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند: آرى گواه شدیم مبادا بگویید روز قیامت ما از این واقعه غافل بودیم ؟.2 - کوچک جلوه دادن گناه : گاهى شیطان از راه کبیره و صغیره بودن گناهان وارد مى شد زمانى که انسان اراده گناه کند بلافاصله شیطان حضور خویش را در میدان تقویت مى کند و او را وادار به انجام آن گناه مى کند، مثلا به او مى گوید این گناه که تو اراده کرده اى ، گناهى ناچیز است و تو باید سعى کنى که از گناهان کبیره اجتناب ورزى و خود را بد آنها آلوده نکنى و اما گناه کوچک که چیزى نیست ، ببینید چقدر دقیق کار میکند؟ در عین حالى که دارد او را به گناه و معصیت امر مى کند، نصیحت و موعظه هم مى کند؛ از گناهان کبیره نهى مى کند تا بدینوسیله او را به ارتکاب صغیره تشویق نماید، اما انسان متذکر فورا به خود مى گوید که هر گناهى ، گناه کبیره است ؛ زیرا که همه آنها عصیان در برابر ذات حق است . پس هر چه که موجب سرپیچى از او امر پروردگار باشد، براى من گناهى بزرگ است . اگر امروز من از این گناه کوچک و ناچیز نتوانم خود را نگهدارم ، چگونه فردا مى توانم از گناهان بزرگ اجتناب کنم ؟ حالى که در برابر این گناه کوچک ، من قدرت دارم ، چرا بر او غالب نشوم تا اینکه فردا گناهان بزرگ نتوانند بر من غلبه پیدا کنند؟شیطان براى اغواى آدمى ابتدأ در دلش ایجاد وسوسه مى کند و کم کم او را از یاد خدا غافل مى دارد تا اینکه جرأت انجام گناه و معصیت را پیدا کند و بر او مسلط گردد. اگر بنا باشد هر چه که نفس تقاضا کند من عرضه بدارم ، روز بروز بر تقاضاهاى خود مى افزاید، چون ظرف نفس پرشدنى نیست ؛ و تفاوت عمده انسان و حیوان در همین است . اگر من به تمناهاى کاذب نفس پاسخ دادم ، حالت عطش روحى مى یابد که دیگر سیر کردنش مشکل و مشکل است . آدمى اگر ذره اى زمینه را براى ارضأ میلهاى کاذب باز بگذارد، این امیال نفسانى پیش خواهند رفت و دیگر پایان پذیرى و قناعت براى آنها مطرح نیست . دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست کـو بـدریـاها نگـردد کم و کاست هـــفـت دریـــا را در آشامــــد هــنــــوز کم نگردد سوزش آن حلق سوز
اى انسان را هرو، آگاه باش ، وقت گذشته ، آفتاب عمرت رو به غروب است ، این دو روز دیگر که از فرصت زندگانى باقى مانده است ، بیکار مباش ، همین امروز بلکه همین ساعت باقیمانده هاى دانه هاى وجود را در مزرعه زندگى لرزانت بپاش ، جود و احساس خداى ما آنها را خواهد رویانید، همین چند لحظه عمر را دریاب ! باشد که بتوانى به عمرى ابدى و پایدار نائل شوى ، بیا با این چراغى که آخرین شعله هاى خود را به پیرامون خود مى پاشد، فتیله و روغنى برسان ، دیگر موقع فردا فردا گفتن گذشته است .بنابراین باید گناه را به هیچ وجه کوچک نشماریم و دردم آن را با یاد خدا و نزدیکى با مقربان خدا، در صحنه دل خویش محو و نابود گردانیم . 3 - توصیه شیطان به ترک مستحبات و فعل مکروهات :این یکى دیگر از راههائى است که شیطان از طریق آن به دل انسان مومن وارد شده و ایجاد وسوسه مى نماید. حال آنکه یکى از راههاى مهم قرب انسان به پروردگار، انجام نوافل و مستحبات است و ترک مکروهات اگر چه این امور بر انسان واجب نیستند، ولى انسانى که بخواهد بنده خدا باشد و جز در راه او قدم بر ندارد، فعل و ترک این امور را بر خود واجب مى داند، تاجائى که اگر نماز مستحبى اش را ادا نکرد، قضاى آن را بجا مى آورد، و اگر مکروهى را مرتکب شد مى نالد و شب ها را بیدار مى ماند تا جبران آن نماید، لذا شیطان هم از این راه که این امور بر انسان واجب نیستند وارد شده و بدینوسیله ایجاد وسوسه مى کند و به آدمى مى گوید خداوند همان ها را که بر تو واجب کرده از تو مى خواهد، لزومى ندارد تو خودت را به زحمت بیندازى ، مثلا نصف شب در هواى سرد بلند شوى ، وضو بگیرى و نماز شب بخوانى ، یا فلان مکروه را ترک کنى و بدینوسیله براى خود ایجاد درد سر و زحمت کنى ، تو برو محرمات را ترک کن ، لزومى ندارد تو خواسته هاى مجاز را فراموش کنى و بگوئى مکروه است ؛ تو فقط موظف هستى از حرام ها و غیر مجازها اجتناب ورزى ! شیطان از این راه ها وارد میشود و انسان ناگاه به خود می آید که غرق در منجلاب گناهان است و کاری از دستش بر نمی آید پیش گیری بهتر از درمان است چه بسا که بعضی از بیماری ها قابل علاج نباشد نباید به شیطان اجازه دهیم ما را بیمار وسوسه هایش کند . منبع : زندگى در پرتو اخلاق (ذكر الله) مؤلف : شهید سید عبد محمد تقوى فرآوری: محمدی، گروه دین و اندیشه تبیان1-سوره اعراف ، آیه 16و17.2- سوره یس ، آیه 60.3- سوره اعراف ، آیه 172.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 590]