واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نمايش خشونت در رسانه
اول: گوينده راديو در حال خواندن خبري است كه در يك درگيري خياباني مردي بهدليل فشار عصبي ناشي از ترافيك تكراري يا گرماي هوا به راننده ديگري كه با او درگيري لفظي پيدا كرده بود، حمله كرده و او را بهشدت زخمي كرده است.دوم: در يكي از بخشهاي مهم خبري، مجري تلويزيون روي تصاويري از شلوغي خيابان، خبري را اعلام ميكند كه طي آن هواداران يكي از تيمهاي فوتبال پس از باخت تيمشان دست به تخريب اموال عمومي زده و به زد و خورد با طرفداران تيم مقابل پرداختهاند.خبرهاي بيشماري از اين دست كه حاكي از نزاع و درگيري خياباني در ايران و كشورهاي مختلف جهان است، هر روز از صدا و سيما در حال مخابره است. خبرهاي اينچنيني اگرچه در لحظه انتشار آن تازگي خود را دارند اما بهدليل تكرار در رسانههاي ديداري و شنيداريمان ديگر جنبه شگفتي خود را از دست دادهاند و از سوي مخاطبان ديگر بهعنوان عملي عادي تلقي ميشود. كمكم اينكه مردم در پي فشار ناشي از گرمي و سردي هوا، آلودگي، منتظرماندن در صفهاي طولاني مراكز خريد، بانكها يا ترافيك چند ساعته در خيابانها كلافه شده و هر لحظه ممكن است با يك درگيري به همديگر حمله كرده و دچار نزاع و درگيري شوند، به مسئلهاي طبيعي و گريزناپذير تبديل شده است. از دو پارچه و دراماتيزه كردن بديها در جامعه نهايتاً اينگونه برداشت ميشود كه رفتار خشن براي مردم به دلايل متعددي مجاز شناخته شده و آنها ميتوانند در اين مواقع از خود انواع خشونت را بروز دهندعبدالله گيويان، استاد ارتباطات و رسانه دانشكده صدا و سيما معتقد است: خشن كردن فضاي رسانهاي در دراز مدت به نفع مردم نيست.وي در گفتوگو با شهر نوشت- سايت رسمي روابط عمومي شهرداري تهران- ميگويد: استفاده بيش از حد از نمايش خشونتها چه آنها كه ويژگيهاي ديني دارند و چه ندارند به صلاح جامعه نيست؛ چرا كه از دو پارچه و دراماتيزه كردن بديها در جامعه نهايتاً اينگونه برداشت ميشود كه رفتار خشن براي مردم به دلايل متعددي مجاز شناخته شده و آنها ميتوانند در اين مواقع از خود انواع خشونت را بروز دهند.دكتر گيويان در مورد اهميت نقش رسانه در بازنمايي و انتقال اخبار و دادههاي خشونت آميز ميگويد: ما در جامعه در حالگذاري زندگي ميكنيم كه بسياري از اتفاقات و تحولات عميق در لايههاي مياني آن در حال رخ دادن است. اتفاقات مهمي چون رشد جمعيت شهرنشيني، جوان بودن جمعيت همراه با تأثيرپذيري از تغييرات و شرايط جهاني نظير تبادل فرهنگها و انفجار اطلاعات به بر هم خوردن برخي قواعد در كشور ما منجر شده است؛ مثلا شلوغي خيابانها و ترافيك يكي از وضعيتهاي تحريككنندهاي است كه قاعدتاً بهدليل تكرار روزانه آن تبديل به بروز خشونت از سوي افراد در واكنش به آن ميشود. بخشي از القاي اين موضوع از منظر تكليف رسانه ديداري در بازنمايي و تصويري كه از خشونت ارائه ميشود، تعريف ميشود؛ مثلا پخش اخبار مربوط به خشونت، بخش قابل توجهي از اخبار روزانه ما را در برگرفته است و بر خلاف آن اخبار لطيف شأن خود را از دست دادهاند. اين موضوع نياز به بررسي كارشناسي و پژوهشي دارد كه آيا اين خشونتي كه الان شاهد آن هستيم پيش از اين و قبل از رسانهاي شدن آن در زندگي روزمره مردم وجود داشته يا اينكه با به تصويركشيدن آن شدت يافته استاينجا بايد پرسيد در دنيايي كه هر روز با تكنولوژيهاي جديد و پيشرفتهاي گوناگون و توانمنديهاي جامعه جهاني مواجهيم، ما براي حفظ و بقاي اخلاقيات و قواعد نظامهايي چون حفظ مواضع شهروندي، چه چيزي به دست آوردهايم؟دكتر گيويان در مورد تأثير عاديسازي اين موضوع از سوي رسانه پرمخاطبي چون تلويزيون در دراز مدت ميگويد: چيزي كه در اين بين ميتوان گفت اين است كه خشن كردن فضاي رسانهاي در دراز مدت به نفع مردم نيست.حال اگر گروهي در يك منطقه، مردم را قتل عام كردهاند يا جايي در پايان يك بازي فوتبال، عدهاي به جان هم افتاده و خونريزي و اوباشگري اتفاق افتاده يا جر و بحث 2نفر در خيابان به زد و خورد و كتك كاري كشيده، نبايد به صرف اينكه رسانه در حال واقعنمايي است، آن را مجاز بدانيم. آيا ما مجاز هستيم بگوييم كه از نظر اخلاقي بايد همه چيز را گفت؟ آيا آن وقت تنها تفاوت ما با تلويزيونهاي غربي فقط عدمنمايش خشونت جنسي و بيحجابي نيست؟ استفاده بيش از حد از نمايش خشونتها به صلاح جامعه نيست.وي در مورد جنبههاي ديگري از خشونت رسانهاي ميگويد: خشونت هميشه بهصورت فيزيكي خطرناك نيست بلكه نوع ديگري هم از خشونت در صدا و سيماي ما ديده ميشود كه خشونت كلامي نام دارد؛ مثلا اينكه در بسياري از فيلمها كساني كه شخصيت منفي و بد فيلم هستند اسامياي چون پرويز، كورش، اصغر و… دارند و اين مسئله در حالجا انداختن اين موضوع عليه كساني است كه چنين اسامياي دارند و من فكر نميكنم كه در پس اين موضوع وحدتگرايي ملي نهفته باشد؛ حتي خشونت طبقاتي كه در بدويترين شكل آن در سريال دارا و ندار قابل رويت بود.اينجاست كه كاركرد صدا و سيما بهعنوان يكي از عوامل فرايند اين نوع از خشونت در جامعه مورد نقد قرار ميگيرد چرا كه اين رسانه بهعنوان يك سازمان مبدأ ايجاد نظم در جامعهاي جوان و شلوغ به شمار ميرود.در شهري همانند تهران كه يك پنجم جمعيت كل كشور را در خود جاي داده و بنا به تعاريفي بزرگترين شهر خوابگاهي جهان شناخته شده، بايد در آن تعريف خاص و ظريفي از خشونت ارائه شود كه نياز به نكته بيني دقيقي دارد. خشونت تعاريف متفاوتي در جوامع مختلف دارد. معناي خشونت از يك فرهنگ تا فرهنگ ديگر فرق دارد. ممكن است رفتاري در يك جامعه به معناي خشونت شديد تلقي شود اما در جامعه ديگري آن رفتار خشونت آميز نباشد.متأسفانه نمايش خشونت در صدا و سيما، سينما، ادبيات و صفحات حوادث روزنامههاي ما همه نشان از گمكردگي معناي خشونت در جامعه دارد. البته اين موضوع نياز به بررسي كارشناسي و پژوهشي دارد كه آيا اين خشونتي كه الان شاهد آن هستيم پيش از اين و قبل از رسانهاي شدن آن در زندگي روزمره مردم وجود داشته يا اينكه با به تصويركشيدن آن شدت يافته است.استاد ارتباطات و رسانه دانشكده صدا و سيما در مورد منشأ و منبع اين خشونت ميگويد: چيزي كه ميتوان گفت اين است كه در قصهها و ادبيات ملي ما چنين ساختاري از خشونت وجود نداشته است. اگر هم بدي گفته شده، با شرايط و ظرايفي بازگو شده است. انصافا اين چنين دريدن، هتك حرمت و برهم زدن امنيت رواني جامعه هيچگاه نتيجه مطلوبي در پي نداشته است. نمايش و بازگوكردن هر مسئلهاي در شرايط فرهنگي و اجتماعي هر جامعه متفاوت است. تنظيم از گروه هنر تبيان - امير مقيمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]