واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نظمي بي نظير در کائنات چگونه يک کائنات بسازيم (5)
آنچه از ديدگاه ما خارق العاده مي نمايد انتظام مند از کار درآمدن يک چنين کائناتي است. اگر شکل کائنات فقط به اندازه نوک سوزن با شکل امروزي آن تفاوت پيدا مي کرد، اگر جاذبه به اندازه ناچيزي از جاذبه کنوني کمتر يا بيشتر مي شد، اگر سرعت گسترش کائنات فقط اندکي از سرعت گسترش آن کندتر يا تندتر مي شد، در آن صورت مي شد احتمال داد که هيچ گاه عناصر مادي پايدار براي تشکيل دادن موجوداتي چون من و شما يا خاکي که ما رويش زندگي مي کنيم به وجود نمي آمدند. اگر جاذبه، ذره اي از آنچه هست قوي تر مي شد اين احتمال وجود داشت که خود کائنات همچون چادري که بدون مقادير مناسب و دقيقا لازم براي دادن ابعاد و قطعات تشکيل دهنده مناسب به آن برپا شده باشد، سقوط کند. اما اگر همين جاذبه اندکي ضعيفتر شده بود، هيچ چيز ديگري به آن وصل نمي شد و کائنات، تا ابد به صورت يک خلا تاريک و پراکنده باقي مي ماند.براي اين که کائنات ما به همان شکل کنوني اش وجود داشه باشد، لازم است که هيدروژن دقيقا به هليوم تبديل شود، مخصوصا به طريقي که بتواند هفت هزارم جرم خود را به انرژي تبديل کند. کافي است اين مقدار را اندکي کاهش دهيد_ مثلا از 007/0 درصد به 006/0 درصد_ تا ديگر هيچ تغيير شکلي امکان وقوع پيدا نکند. کائنات فقط از هيدروژن تشکيل مي شود و نه چيز ديگري. اگر اين مقدار اندکي افزايش مي يافت_مثلا تا 008/0 درصد_ نيروي اتصال چنان دامنه اي پيدا مي کرد که هيدروژن خيلي پيش از اينها به پايان مي رسيد. در هر دو صورت، کوچکترين چرخش و تغيير در آن اعداد کافي بود تا کائناتي که ما مي شناسيم و بدان نياز داريم وجود نداشته باشد.اگر بتوانيم تا لبه کائنات به راهمان ادامه دهيم و به عبارت ديگر بتوانيم سرمان را از لاي پرده ها بيرون کنيم، چه خواهد شد؟در دراز مدت ممکن است معلوم شود که جاذبه اندکي، قوي تر شده است و ممکن است روزي موجب توقف گسترش کائنات شود و کاري کند که کائنات بر روي خودش سقوط کند، تا آنکه متلاشي شود و تکينگي ديگري پديد آورد و احتمالا کل آن فرآيند را از نو آغاز کند. از طرف ديگر، جاذبه ممکن است خيلي ضعيف شود و کائنات تا ابد به فرار و گسترش پرشتاب خود ادامه دهد به طوري که هر آنچه در کائنات ديده مي شود چنان از هم دور شوند و فاصله بگيرند که هيچ فرصتي براي اندرکنش هاي مادي پيش نيايد و کائنات به مکاني خنثي و مرده اما بسيار جادار تبديل شود. گزينه سوم آن است که جاذبه، درست به اندازه باشد و بدين ترتيب، اجزاي کائنات را چنان در ابعاد مناسب کنار هم نگه خواهد داشت که همه چيز تا بي نهايت ادامه پيدا کند. کيهان شناسان در گفتگوهاي غير تخصصي بين خودشان، اين حالت را اثر گيسوي طلايي مي نامند، بدين معني که همه چيز بر وفق مراد است! (توجه داشته باشيد که اين سه کائنات ممکن، به ترتيب با عنوان هاي بسته، باز و تخت شناخته مي شوند.)
اما پرسشي که در نقطه اي خاص براي همه ما پيش آمده است: اگر بتوانيم تا لبه کائنات به راهمان ادامه دهيم و به عبارت ديگر بتوانيم سرمان را از لاي پرده ها بيرون کنيم، چه خواهد شد؟ آن سر در کجا خواهد بود؟ در پس آن پرده ها چه چيزي مشاهده خواهد شد؟پاسخ چنين است که متاسفانه ما هيچ گاه نمي توانيم خودمان را به لبه کائنات برسانيم. نه به اين دليل که چنين کاري به زماني طولاني نياز دارد _که البته چنين است_ بلکه به اين علت که اگر ما به راه خود در يک خط مستقيم در جهت رسيدن به لبه کائنات تا بي نهايت و سرسختانه ادامه دهيم، هيچ گاه به مرز خارجي يا لبه کائنات نمي رسيم. به احتمال زياد دوباره به همان نقطه آغاز خواهيم رسيد. علت اين نرسيدن نيز آن است که کائنات چنان انحنا بر مي دارد که بر طبق نظريه انيشتين ما نمي توانيم آن را به درستي نجسم کنيم. او مي گويد فضا منحني است به شکلي که مي تواند بي کرانه اما متناهي به نظر آيد.در مطلب بعدي به دليل اين انحنا اشاره خواهيم کرد.ادامه دارد... منبع: تاريخچه تقريبا همه چيز _ بيل برايسن _ ترجمه محمد تقي فرامرزي _ انتشارات مازيارتنظيم براي تبيان: م.ح.اربابي فر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]