محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845830232
اوزان اشعار
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: F@$hist13-02-2009, 05:10 PMخسته نباشید ! همین طور که از موضوع پیداست من یه سری اطلاعات در مورد اوزان و وزن های شعر ها و چگونگی تشخیص آن ها و وزن اشعار شاعر های مختلف می خواستم ... مهم تر از همه همون تشخیص وزن یک بین هست ... مثلا بشنو این نی چون حکایت می کند فاعلاتن-فاعلاتن-فاعلاتن-فاعلن البته این رو هم نمی دونم درسته یا نه ! داشتم یه مطلب می خوندم همچین چیزی نوشته بود ... اگه اشتباهه بگین تا درستش کنم ... t.s.m.t14-02-2009, 01:30 AM1.غزل 2.ترجیع بند 3.ترکیب بند 4.رباعی 5.دو بیتی 6.مثنوی 7.قطعه 8.قصیده 9.مخمس 10.مسدس 11.بئشلیک(5 تایی) 12.گرایلی 13.قوشما 14.دیوانی 15.بایاتی 16.مستزاد 17.تجنیس و ده ها قالب دیگر که خود حتی به چندین دسته تقسیم میشوند. این ها تنها چند نمونه از اوزان و قالب های شعری است. در مورد سؤال اوّلتون؛یعنی فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات این فرمولی است برای سرودن شعر که نشان دهنده ی تعداد هجاها ی شعر و آهنگ شعر است که مخصوص قالبهای عربی ست که در غزل ،ترکی،عربی و فارسی مشترکند به همین علت در هر سه مورد استفاده میشود.دو دسته از این نوع سبک استفاده میکنند. 1.شاعران چیره دست 2.شاعران ناشی و ماشینی شاعران ماشینی،در واقع شاعرانی که سواد شعری دارند و لی درواقع فاقد استعداد و نبوغ و حس شعری اند از این نوع سبک برای به نوعی رو نویسی و تقلب در شعر سرایی استفاده میکنند.ولی شاعران ماهر بدون اینکه خود حتی متوجه بشند از این قانون پیروی میکنند.البته تنها در اشعاری که در قالبهای عربی دارای اشتراک اند من جمله ،غزل مثال: ای أوزون آیاتی انواری-صیفات زولفو خالین سوره ی-والمرسلات آیاغین توزونا دیمز کائنات فاعیلاتن،فاعلاتن،فاعلات دقت کنید که رباعی فوق دارای 11 هجا(بخش)در هر مصرع هست.این شعر یک شعر فلسفی میباشد که شاعر در مصرع چهارم(آخر)رباعی به جای اینکه از فرمول ِ فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات استفاده کرده و مصرعی همانند 3 مصرع فوق سازد ،خود فرمول را مینویسد.اینکه چرا اینگونه نوشته است بر ما معلوم نیست و حتی مورد بحث ما نیست.اما پیشتر عرض کردم که هجا و آهنگ شعر!؟برای ساختن شعر منظوم تنها برابر بودن هجاهای مصرع ها کافی نیست.ممکن است دو مصرع از نظر هجایی برابر باشند ولی از نظر تلفظ و آهنگ و نوع صامت ها و مصوت ها چنان نا هماهنگ باشند که گویی نظم بودن شعر رو زیر سؤال میبرند.و همچنین این فرمول کمک میکند به اینکه شاعر کی در شعر بایستد.این بحث به طور مفصل حتی در کتاب های ادبیات دبرستان رشته های ادبیات و علوم انسانی توضیح داده شده است. اما در مورد سؤال اصلی که کلی تر نیز هست و این قالب های شعری: قالبهای شعری هر زبان رو ،دستور زبان ِ آن زبان، به خصوص قاعده ی تشکیل جمله که ممکن است در زبانی، فاعل+فعل و در زبانی دیگر فعل+فاعل و غیره باشد که موجب بوجود آمدن وزنهای مختلف در شعر شده است. رابطه ی بین وزن شعر و سبک شعر انکار ناپذیر است.در واقع شاعر به نسبت سبک خود مجبور به گزینش قالب شعری میشود.مثلاً شاعری که در شعر عرفانی دست دارد هیچ موقع به قالب بایاتی یا گرایلی شعر نمی سراید بلکه بهترین اوزان شعر عرفانی همان غزل و رباعی است.در .اقع اکثر اشعار کلاسیک غزل و رباعی میباشند. همان طور که پیشتر گفته شد غزل مشترک بین سه زبان ِ ترکی،عربی و فارسی است. نابترین غزل ها دارای 14 الی 15 هجا میباشند. تمامی اشعار منظوم که درای مصرع و بیت اند دارای هجاهای یکسانند یعنی اگر مصرع اول با 14 هجا آغاز شد شاعر مجاز نیست در مصرع آخر یا مثلاً پنجم شعر ،از 13 یا کمتر و یا 15 و یا بیشتر استفاده کند.در بین تمامی این اوزان تنها وزن قالب شعری دیوانی میباشد که از این قاعده مستثنی ست.که در هر دیوانی از دو هجای 7 و 8 استفاده میشود به این گونه که: 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 8 7 . . . و فرمول خود شعر به گونه ی زیر است(فقط ردیفها و قافیه ها رانشان میدهیم) x x1 y x1 z t m x1 o x2 p x2 q x2 r x1 i x3 j x3 g x3 k x1 . . . یک متغیر میتواند نشان دهنده ی قافیه و یا قافیه-ردیف یا ردیف جناس باشد.همچنین متغیر های بدون اندیس نشان دهنده ی آزاد بودن مصرع(یعنی بدون ردیف و قافیه)و متغیر های اندیس دار مشترک نشان دهنده ی قافیه،قافیه ردیف،یا ردیف جناس مشترک است.چون مثلاً ملاحظه میشود که مصرع های آخر هر بند از دیوانی با مصرع دوم،چهارم و هشتم بند اول دیوانی مشترکند. این سبک محض شعر ترکی است. خود دیوانی انواعی دارد که علاوه بر این دوقاعده ی کلی ،شعر را محدود تر میکند یکی از این محدودیت ها این گونه هست که در خواندن شعر نباید لبها تا اخر مصرع به هم بخورند در واقع از حروفی استفاده میشود که صدای آنها بدون برخورد دو لب به هم بوجود می آید (دوداق دئیمز) مثال: گئلنده استاد کلامی کهنه یارام قان وئریر مؤجه گلیر بهری چشمیم قطره ی -باران وئریر دانه نی تورپاق ایچینده گؤیردیر کانی-کرم بیر ملک مقرّر اولموش بیزلره ارزان وئریر آنلاماز،نادان ائشیتسه دئیر،هدیاندی بو سؤز اهلی عیرفان مجلیسینده لعل و مرجان دی بو سؤز مختصری تورکی-زبان بیل"دئییرمان"دی بو سؤز آب شجره،آهن سنگه گؤر نئجه جولان وئریر . . . انشاءالله در چند پست دیگر نیز به چند نمونه ی دیگر این اوزان می پردازیم که شما دوست عزیز راضی گردید. bidastar14-02-2009, 01:12 PMسلام فاشیست جان ! خیلی از کسانی که به اوزان اشعار مسلط هستند تسلطشون از روی قواعد اوزان نیست بلکه از روی آهنگ شعر ، وزن اون رو میگن. من خودم رشته ای که در اون فارغ التحصیل شدم هیچ ربطی به ادبیات و زبان فارسی نداره اما وزن شعر رو به این صورت به طور کامل یاد گرفتم اولین شرطش اینه که تمام اوزان رو بدونی ، یعنی بدونی چند نوع وزن و عروض داریم تا وقتی که شعر رو شنیدی و آهنگ شعر رو درک کردی بتونی وزنش رو بیان کنی مثلا" شعری که شما مثال زدی که درستش" بشنو از نی چون حکایت می کند " هست رو اول با این اهنگ میخونی : تم تتم تم تم تتم تم تم تتم (tem tetem tem tem tetem tem tem tetem) که اگر وزن و آهنگ فاعلاتن رو بلد باشی به راحتی میتونی بیان کنی البته این شیوه ی یاد گیری ناپلئونی اوزان اشعار هست و اگه بخوای به صورت عمیق و جامع و تخصصی یاد بگیری باید کتابهای مربوط به زبان فارسی و وزن و عروض رو مطالعه کنی فکر کنم زمان ما بچه های علوم انسانی سال سوم دبیرستان این مبحث رو داشتند t.s.m.t14-02-2009, 09:53 PMترجیع بند: از مشهورترین قالبهای شعری ،ترجیع بند می باشد که بیشتر اشعار عاشقانه،اجتماعی در قالب آن سروده میشود. از قالبهای مشترک ترکی و فارسی می باشد.فرمول کلی آن به فرم زیر است.(متغیرهای هم اندیس نشانگر ِ قافیه و یا قافیه ردیف و یا ردیف - جناس های مشترک می باشد.) X1 X1 X1 . . . X1 Y1 Y2 X2 X2 X2 . . . X2 Y1 Y2 . . . Xn Xn Xn . . . Xn Y1 Y2 همانطور که از فرمول مشخص است،ترجیع بند از چندین بند تشکیل بافته است که تعداد مصرع های هر بند میتواند از 6 تا 8 و 10 و حتی بیشتر نیز باشد.اما تعداد مصرعهای هر بند باهم برابرند.در واقع اگر بند اول ترجیع بندی 10 مصرع داشته باشد تا آخر ترجیع بند،تمامی بندهای آن 10 مصرع خواهد داشت. رایج ترین ترجیع بندها،6 مصرعی می باشند،به خاطر کوتاه بودن بندها و حفظ آهنگ کلی شعر این امر بدیهی به نظر می رسد.آنچه که باعث شده است شاعران بیشتر اشعار عاشقانه و اجتماعی را در این قالب بسرایند،تأثیر پذیری این نوع وزن است که آنهم به دلیل تکرار دو مصرع آخر هر بند است که تا آخر شعر ادامه دارد.( Y2,Y1 کل دو مصرع است که تکرار میشوند) پس نقش اصلی ترجیع بند را این دو مصرع تکراری بازی میکنند، چون هر بند دارای موضوع خاص خود است و گاهاً ممکن است با اصل موضوع شعر تفاوتی داشته باشد اینجاست که دو مصرع تکراری در آخر هر بند بقیه ی مصرع ها را به بند اول شعر که موضوع اصلی از آنجا آغاز میشود ،ارتباط میدهند. حال اگر این دو مصرع ضعیف باشد به علت تکرار پیاپی موجب تضعیف کل شعر میشود. در واقع ناب ترین ترجیع بندها ،ترجیع بند های 6 مصرعی هستند که اولاً بدنه ی آزاد هر بند همچون غزل و ثانیاً دو مصرع تکراری آن ماهرانه سروده شود. یعنی اگر از بیت تکراری هر بند صرف نظر شود خواننده قادر به تشخیص غزل بودن یا ترجیع بند بودن بند های آزاد نباشد. دو ترجیع بند از صرّاف تبریزی(عاشقانه) و مولا ولی ویدادی(اجتماعی) از ترجیع بندهای ماندگار ادبیات ایران است.البته ترجیع بندهای اجتماعی میرزا علی اکبر طاهر زاده(طنز – تراژدی)نیز ماهرانه و با زبانی روان سروده شده است. در زیر ترجیع بند ترجیع بند اجتماعی ویدادی را به عنوان مثال می آوریم: گل چئکمه جاهان قیدینی سن،جان بئله قالماز قان آغلاما چوخ،دیده یی – گیریان بئلخ قالماز گول واختی گئچر،سیری-گولوستان بئله قالماز هر لحظه، کؤنول،خوررم و خندان بئله قالماز بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز از بس بو جمال ایله کی جانان اولا فانی بو شیوه ایله قددی – خورامان اولا فانی بو گردنی – خوش،زولفی – پریشان اولا فانی بو احسنی – صورتده کی ،اینسان اولا فانی بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز سولطان جاهان اولسا،گئده ر،جانه اینانما بیر گون پوزولور،شؤکت و دیوانه اینانما چون باقی دئییل،مؤلکی – سؤلیمانه اینانما گر عاقیل ایسن،گردیشی – دؤرانه اینانما بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز یؤز مؤسومی – خوش خوررم اولوب ایللر آچیلسا یؤز لاله بیتیب سوسن و سؤنبوللر آچیلسا یؤز باغی – جاهان تازه لنیب گؤللر آچیلسا کؤنلوم کی آچیلماز نئچه مؤشکؤللر آچیلسا بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز آه،آلدی منی دردی – فیراق و غمی – حسرت سرمست و خراب ائتدی یئنه باده یی – حیرت بیر مهر ؤ وفا ائتملی یوخ کیم اولا رغبت فؤت ایلئمه،گئل وار ایکن الده دمی – فورصت بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز فیکر ائتسن اگر دهرینی ایشی بحری - بلا دیر بیر دورری گیرانمایه سی مین جانه بهادیر هر نقشی بیر آئینه یی – ایثباتی – خودادیر مقصودی دو عالم یئنه تحصیلی – ریضا دیر بیر جام یئتیر ساقی بو دؤران بئله قالماز تن بیر گون اولور خاک ایله یکسان،بئله قالماز مولا ولی ویدادی(خسته ویدادی) bidastar14-02-2009, 11:43 PMالبته اینجا یه فروم عمومی هست و فکر میکنم بهتره از اشعار فارسی به عنوان مثال استفاده کرد تا برای همگان قابل درک باشه !! ================ علم عروض و وزن شعر فارسی شعر را سخنی موزون و با قافيه خوانده اند و منطقيان نيز اگر چه معتقدند كه شعر سخنی خيال انگيز است، اما وجود وزن يا وزن و قافيه را برای شعر ضروری دانسته اند. حتا خواجه نصيرالدين توسي وزن را به دليل خيال انگيز بودن، از فصل های ذاتی شعر دانسته است. اصولن شعر هميشه نزد مردم موزون بوده و تنها در سده ی اخير، شعرهای بی وزن نیز سروده شده است. شعرهای بی وزن گرچه خيال انگيز هم باشند، اما شور و فسون اشعار موزون را ندارند. مراد از خيال انگيز بودن يك شعر چيست؟ اين پرسشی است كه همواره در برابر شاعران مطرح می شود. اگر بگوييد : «خورشيد طلوع كرد» تنها خبر از طلوع خورشيد داده ايد، اما اگر بگوييد: «گل خورشيد شكفت»، افزون بر دادن خبر طلوع خورشيد و آغاز روز، سخن شما خيال انگيز و موزون و زيبا نیز هست. چرا خيال انگيز است؟ زیرا شما پيوند نهانی زيبايی ميان خورشيد و گل را يافته ايد و خورشيد را به گل، و طلوعش را به شكفتن تشبيه كرده ايد. اين سخن شما موزون نيز هست، زيرا بخش هجاهای آن با نظمي زيبا كنار هم نشسته اند و اگر می گفتيد: « گل خورشيد شكفته شد»، اين سخن شما تنها خيال انگيز بود، اما از نعمت وزن بهره ای نداشت. وزن به شعر زيبايی سحرآميزی می بخشد و آن را شورانگيز می سازد. اگر وزن شعری را برهم بزنيم خواهيم ديد كه تا چه ميزان از زيبايی و تاثير آن در خواننده كاسته می شود. به عنوان مثال اگر شعر: دانه چو طفلی است در آغوش خاك / روز و شب اين طفل به نشو نماست به صورت بی وزن درآيد، در می يابيم كه چقدر زيبايی و شورانگيزی اش را از دست داده است. دانه چو طفلی در آغوش خاك است، روز و شب اين طفل به نشو نما است پس وجود وزن در شعر از فصل های ذاتی آن است. از اين رو كسانی كه با شعر و شاعری سر و كار دارند، به ويژه با شعر فارسي، بايد شناختی از وزن و قواعد ان داشته باشند، زيرا وزن های شعر فارسي از نظر خوش آهنگی و زيبايی و كثرت و تنوع و نظم در جهان بی نظير است. پيش از آغاز آشنایی با علم عروض، نخست باید با چند اصطلاح آشنا شويم: حرف: شاعر با واژه به سرودن شعر می پردازد و واژه خود از واحدهاي كوچك تری به نام حرف تشكيل شده است، بنابراين برای شناختن وزن شعر به ناچار از حرف آغاز می كنيم. بايد توجه داشت كه در وزن شعر، صورت ملفوظ حروف مد نظر است نه شكل نوشته شده ی آن ها. مثلن واژه ی "خواهر" به صورت "خاهر" تلفظ می شود و پنج حرف دارد : ( خ ا ه ----َ ر ) و واژه ی "نامه" به صورت "نام ِِ " تلفظ مي شود و چهار حرف دارد( ن ا م ----ِ ). حرف بر دو گونه است : صدادار و بی صدا مصوت ها :حرف های صدادار (حرکات): زبان فارسی دارای سه حرف صدادار كوتاه و سه حرف صدادار بلند است. حرف های صدادار كوتاه يا "حركات" عبارتند از : --َ--، ---ِ--، ---ُ-- مثلن در كلمات سَر، دِل، پُل. هر يك از حركات، که در خط فارسي به صورت اِعراب، در بالا يا زير حرف قرار مي گيرند و بعد از آن حرف تلفظ مي شوند. يك حرف به شمار می آید. حرف های صدادار بلند عبارتند از : "و"، "ا"، "ی" مثلن در آخر واژه هاي "كو"، "پا"، "سی". نكات مهم: ١- هر حرف صدادار بلند تقريبن دو برابر حرف صدادار كوتاه است، از این رو حرف صدادار بلند در وزن شعر فارسی دو حرف به شمار می آید. ٢- "و"، "ا"، "ی" زمانی حرف صدادار بلند و دو حرف به شمار می آید كه دومين حرف هجا باشند. مثلن در كلمات "كار"، "سو" و "ديد" حرف های صدادار، بلند و دو حرف به شمار می آیند، اما حرف "و" در كلمه ی "وام" و "قول" و حرف "ی" در كلمات "ياد" و "سيل" بی صدا هستند، زيرا به ترتیب نخستین و سومين حرف هجا هستند. صامت ها :حرف های بی صدا زبان فارسي داراي ٢۳حرف بی صدا است : ء(=ع) ، ب ، پ ، ت (=ط) ، ج ، چ ، خ ، د ، ر ، ز (=ذ ، ظ ، ض )، ژ، غ، س ( =ث ، ص ) ، ش ، غ (=ق ) ، ف ، ك ، گ ، ل ، م ، ن ، و (در آغاز كلمه ی وجد) ، ه (= ح ) ، ی( در آغاز كلمه ی ياد ). هجا: هجا يا بخش، يك واحد گفتار است كه با هر ضربه ی هوای ريه به بيرون رانده می شود. در زبان فارسی هر هجا دارای يك حرف صدادار است كه دومين حرف هجاست. از این رو در هر گفته به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. مثلن كلمه ی (پر) يك هجايی و كلمه ی (پر-- وا) دو هجايی و كلمه ی (پر -- وا -- نه) سه هجايی و كلمه ی ( آ – زا – دِ -- گی) چهار هجايی است. انواع هجا: در وزن شعر فارسي انواع هجا سه دسته هستند: كوتاه، بلند و كشيده. ١)- هجای كوتاه: دارای دو حرف است و با علامت U نشان داده می شود. مانند كلمات: نه (نَ ) و تو (تُ ) ٢)- هجای بلند: دارای سه حرف است و با علامت __ نشان داده مي شود. مانند كلمات: نر، پا. ۳)- هجاي كشيده: داراي چهار يا پنج حرف است و با علامت __ U نشان داده مي شود. مانند كلمات: نرم، پارس. متوجه باشيد كه يك يا دو حرف آخر هر هجای كشيده، هجای كوتاه نيست بلكه از نظر امتداد هجاها، در حكم يك هجای كوتاه است، زيرا هر هجای فارسی بايد دارای يك حرف صدادار باشد. نكات بسيار مهم: ١- گفتيم كه امتداد هر حرف صدادار بلند دو برابر حرف صدادار كوتاه است از این رو در وزن شعر فارسی هر حرف صدادار بلند دو حرفی به شمار مي آيد. مثلن كلمه ی (سی) سه حرفی است. هر يك از حرف های ديگر؛ چه صدادار كوتاه و چه بی صدا، يك حرف به شمار می آيند. ٢- در وزن شعر، حرف "ن" پس از یک حرف صدادار بلند در يك هجا (يعنی نون ساكن)، به شمار نمی آيد. مانند: برين = بری، خون = خو. ولی اگر حرف "ن" به هجای بعد منتقل گردد، آن گاه در اين هجای جديد، پس از حرف صدادار بلند قرار نمی گيرد و از این رو به شمار می آيد. مثلن اگر "دوان آمد" را به صورت "دوانامد" تلفظ كنيم، یعنی حرف "ن" به صورت "نا" در هجای جديد قرار بگيرد، پس دیگر پس از حرف صدادار بلند نيست، لذا به شمار آمده و تلفظ می شود. ۳- " آ " در خط برابر است با همزه ی صدادار و حرف صدادار بلند " ا "، از این رو سه حرف به شمار می آيد. مثل: "آباد" كه نخستین هجایش سه حرفی است و هجای دومش چهار حرفی. وزن شعر فارسی: وزن شعر عبارت است از نظمی در اصوات گفتار، مثل وزن شعر فارسی كه بر پایه ی كميت هجاها و نظم ميان هجاهای كوتاه و بلند قرار دارد. عروض: علمی است كه قواعد تعيين وزن های شعر (تقطيع) و طبقه بندي وزن ها را از جنبه ی نظری و عملی به دست مي دهد. واحد وزن: واحد وزن در شعر فارسی و بسياری از زبان هاي ديگر، مصراع است. از این رو وزن هر مصراع از يك شعر، نمودار وزن مصراع های ديگر است. هنگامی که شاعر مصراع نخست شعر را سرود به ناچار بايد دیگر مصراع ها را هم در همان وزن بسرايد. واحد وزن در شعر عرب بيت است. در نام گذاری وزن های شعر فارسی نیز، بر پایه ی سنت ديرينه، واحد وزن را بيت مي گيرند. قواعد تعيين وزن: براي تعيين وزن يک شعر سه قاعده ی زير را به دقت بايد به کار برد: قاعده ی يک - درست خواندن و درست نوشتن شعر (خط عروضي) براي یافتن وزن يک شعر، نخست بايد آن را درست و روان و فصيح خواند. در خواندن نبايد خط فارسی ما را دچار اشتباه کند. به عنوان مثال در شعر: طاعت آن نيست که بر خاک نهی پيشانی / صدق پيش آر که اخلاص به پيشانی نیست وقتی اين شعر را درست می خوانيم "طاعت آن" به صورت "طاعتان" و "پيش آر" به صورت "پيشار" تلفظ می شود. پس از اين که شعر را درست و فصيح خوانديم، بايد عين تلفظ را واضح بنويسيم. به عبارت ديگر در تعيين وزن شعر بايد خط را تا حد امکان به صورت ملفوظ شعر نزديک کرد. اين خط را "خط عروضي" می نامند. در نوشتن شعر به خط عروضی رعايت چند نکته لازم است: ١- اگر در فصيح خوانی شعر، همزه ی آغاز هجا (وقتی پیش از آن حرف بی صدایی باشد) تلفظ نشود، در خط عروضی نيز همزه را بايد حذف کرد، مثلن در شعر بالا "طاعت آن" با حذف همزه به صورت "طاعتان" تلفظ می شود. همچنين مصراع "بنی آدم اعضاي يک پيکرند" با حذف همزه ی "اعضا" به صورت "بنی آدمعضای" خوانده می شود. ٢- در خط عروضي بايد حرکت حروف صداردار کوتاه را گذاشت و لازم به يادآوری است که حرکت ها مانند حروف صدادار بلند هميشه دومين حرف هجا هستند. اِی چَشمُ چِراغِ اَهلِ بينش / مَقصودِ وُجودِ آفَرينِش روشن است کلماتی مانند "تو" ، "دو" و "و" ربط (عطف) و به صورتی که تلفظ می شوند بايد نوشته شوند. يعنی به صورت "تُ " ، "دُ " و " –ُ- ". معمولن واو عطف در شعر به صورت ضمه تلفظ می شود، مانند" من و او " که به صورت " منُ او " تلفظ می شود. ۳- حروفی که در خط فارسی هست اما تلفظ نمی شود، در خط عروضی حذف می شود. مثلن کلمات "خويش"، "خواهر" ، "نامه" ، و "چه" به صورت "خيش"، "خاهر"، "نام ِِ" و "چِ ِ " در خط عروضی نوشته می شوند. هرچ ِِ بر نفس خيش نَپسَندی / نيز بَر نَفس ديگَری نَپَسَند ٤- پیش از این گفتیم که حرف صدادار بلند دومين حرف هجاست، لذا حرف های "و" ، "ا" و "ی" فقط هنگامی که دومين حرف هجا باشند، صدادار هستند و دو حرف به شمار می آيند. مثلن در کلمات "کو" ، "سار" ، "ريخت". ولی در کلمه ای مانند "نُو" که دومين حرفش ضمه (حرف صدادار کوتاه) است، حرف "واو" بی صدا است چون دیگر حرف دوم هجا نیست. قاعده ی دو - تقطيع: تقطيع يعنی تجزيه ی شعر به هجاها و ارکان عروضی. منظور از تقطيع هجايی و تقطیع ارکانی مشخص کردن هجاهاي شعر اعم از کوتاه، بلند و کشيده، سپس جدا کردن هجاها و نوشتن شعر به خط عروضی و سرانجام مشخص کردن مرز دسته هجاهای تکرار شونده با / است. دقت کنید که به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. هجاي کشيده را نيز به يک هجای بلند (سه حرف نخست) و يک هجای کوتاه (يک يا دو حرف بعد) تقسيم می کنيم. تقطيع هجایی و ارکانی: علامت هجای دو حرفي (کوتاه) " U" است. علامت هجای سه حرفی (بلند) " __ "است. علامت هجاهای چهار يا پنج حرفی (کشيده) " __ U" است. نخست شعر را به خط عروضی می نويسيم. به عنوان مثال شعر : ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود در خط عروضی به اين شکل در می آيد: اِي سا رِ با آ هِس تِ را کا را مِ جا نَم می رَ وَد ای (__) سا (__) رِ (U) با (__) آ (__) هِس (__) تِ (U) را (__) کا (__) را (__) مِ (U) جا (__) نَم (__) می (__) رَ (U) وَد (__) که مرتب آن می شود: __ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __ / __ __ U __ هجاهای مصراع شعر بالا را اگر سه تا سه تا از هم جدا کنيد، خواهيد ديد که هيچ نظمی نخواهد داشت، ولی اگر چهار تا چهار تا جدا کنيد می بينيد که دارای نظم می شود، که از تکرار __ __ U __ تشکيل شده است. ارکان عروضی: وقتی هجای شعری را به اجزای چهار تا چهار تا يا سه تا سه تا و يا غیره جدا کرديم به شکلی که نشان دهنده ی نظمی در آن ها باشد. ساده تر ان است که به جای آن که بگوييم وزن فلان شعر از دو هجای بلند و يک هجای کوتاه در چهار بار تکرار تشکيل شده است، نام ارکانی ان را بگوييم. به عنوان مثال در شعر بالا که تقطيع کرديم و از چار بار تکرار __ __ U __ تشکيل گرديد، به جای آن که بگوييم اين شعر داراي دو هجای بلند در آغاز و يک هجای کوتاه و در پایان يک هجاي بلند ديگر است که چهار بار تکرار می شود، بگوييم از رکن "فاعلاتن" است. ارکانٍٍٍ عروضی، مدل "افاعیل" را به وجود می آورند و تمام این ارکان بر مبنای ۳ حرف ف و ع و ل ساخته می شوند. مهم ترين ارکان عروضي بر حسب تعداد هجا به قرار زيرند: http://www.freeimagehosting.net/uploads/70e7d 9ea 7c.jpg تقسیم بندی ارکان عروضی بر حسب جای آن ها در مصراع: الف - ارکانی، که در آغاز، ميان و پايان مصراع می آيند: ١- فاعلاتن __ U __ __ ٢- فاعلن __ U __ ۳- مفاعيلن U __ __ __ ٤- فعولن U __ __ ۵- مستفعلن __ __ U __ ٦- مفعولن __ __ __ ۷- فَعَلاتن سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1543]
-
گوناگون
پربازدیدترینها