تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در خانه‏اى از خانه‏هاى خدا برقرار نشد، مگر اين ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821248625




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به همین سادگی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:  با همايون اسعديان درباره «طلا و مس»به همين سادگي!همايون اسعديان اين روزها فيلم تحسين شده «طلا و مس» را بر اکران سينماها دارد. اين فيلم درباره طلبه جواني به نام «سيد‌رضا» است که براي شرکت در درس اخلاق از خراسان با خانواده‌اش به تهران مي‌آيد و متوجه بيماري خاص همسرش «زهرا سادات» مي‌شود. در روزهايي که سينما در تسخير آثار نازل هستند تماشاي «طلا و مس» اميدها را به جادوي سينما زنده مي‌کند و بار ديگر هشدار مي‌دهد که سينما هنوز زنده است... .  از يک طرح 2 صفحه‌اي شروع شد
همايون اسعديان
اسعديان درباره چگونگي شکل‌گيري «طلا و مس» چنين مي‌گويد: «همه چيز از يک طرح 2 صفحه‌اي شروع شد. در طول 9 ماه گفت‌وگوهايي که بين من و حامد محمدي صورت مي‌گرفت، فيلمنامه اصلي شکل گرفت. طبيعتا در اين چند ماه هم مراحل تحقيقي صورت مي‌گرفت و هم تجربه‌هاي ديداري پيش آمد و پالس‌هايي که از طرف منوچهر محمدي داده مي‌شد با تجارب من مخلوط مي‌شد تا ما بتوانيم به اين شکل از داستان برسيم». منوچهر محمدي، تهيه‌کننده‌اي است که تجربه تهيه 3 فيلم درباره روحانيت را در کارنامه دارد. اسعديان درباره آشنايي شخصي‌اش با قشر طلبه‌ها مي‌گويد که تجربه ارتباط با اين قشر را نداشته. او ادامه مي‌دهد: «تحقيقات ميداني براي اين کار صورت گرفت. براي مثال من روزها مي‌رفتم در مدرسه «صدر» اصفهان مي‌نشستم و فقط طلبه‌ها را نگاه مي‌کردم و به رفتارها و حالت‌هايشان دقت مي‌کردم، حتي سعي مي‌کردم تشخيص بدهم که هر کدام براي چه هدفي به حوزه آمده‌اند. بعضي براي اين بود که فقط در نهايت امام جماعت شهر يا روستاي خودشان بشوند، بعضي ديگر مي‌خواستند مدارجي را طي کنند و به مرحله خارج برسند، برخي ديگر هم صرفا دغدغه علم‌آموزي داشتند و من با نگاه کردن يا حتي ارتباط برقرار کردن با آنها سعي مي‌کردم بيشتر اين قشر را بشناسم و البته تنها شناخت من هم نبود، در کنارش شناخت حامد و منوچهر محمدي با آنچه من از زندگي اين قشر درک کرده بودم ترکيب شد و در نتيجه اين شناختي به‌وجود آمد که مخاطب روي پرده مي‌بيند».  لزوما قرار نبود به زندگي يک طلبه بپردازيم بلکه از اين قضيه استفاده کردم که اين بحران را در يک زندگي سنتي و مذهبي نشان بدهيم و تلاش کرديم تا اين داستان به شکل باورپذيري به مخاطب عرضه شودمنکر اشکالات فيلم نيستمبرخي از روحانيوني که فيلم را ديده‌اند معتقدند با وجود ارزش‌هاي فيلم، اشکالاتي هم دارد و داراي ضعف‌هايي در شخصيت‌پردازي است. اسعديان در اين باره چنين پاسخ مي‌دهد: من هم منکر آن نمي‌شوم ولي سعي داشتيم در زماني که داشتيم شناختي به دست بياوريم. او اضافه مي‌کند: البته اين را بگويم که مهم شناخت زندگي يک طلبه نبود و قرار نبود زندگي يک طلبه را به مخاطب بشناسانيم چون اين قضيه دغدغه من نيست؛ دغدغه من بحراني است که در زندگي آنها به‌وجود مي‌آيد که مي‌توانست براي خيلي‌ها پيش بيايد و لزوما قرار نبود به زندگي يک طلبه بپردازيم بلکه از اين قضيه استفاده کردم که اين بحران را در يک زندگي سنتي و مذهبي نشان بدهيم و تلاش کرديم تا اين داستان به شکل باورپذيري به مخاطب عرضه شود. واقعه منفي به جاي شخصيت منفي«طلا و مس» از معدود فيلم‌هايي است که شخصيت منفي ندارد. برخي هم به همين علت از فيلم خرده گرفته‌اند که در يک درام اين نقش منفي است که داستان را پيش مي‌برد. اسعديان مي‌گويد: «درست است که در «طلا و مس» شخصيت منفي نداريم اما يک واقعه منفي داريم که مثل شخصيت عمل مي‌کند و آن هم بيماري است و شخصيت‌ها کاملا خاکستري هستند و نقش مثبت در آن وجود ندارد، اتفاقا مي‌خواهيم بگوييم که سيدرضا ضعف‌هايي هم دارد.» او ادامه مي‌دهد: «اگر دقت کرده باشيد اين آدم بسيار خودخواه است، فقط به‌خاطر اينکه تاکيد ما در فيلم روي اين مساله بسيار ضعيف است شايد خيلي ديده نشود. سيدرضا شخصيتي است که در عين حالي‌که طلبه اخلاق نظري است اما دختر بچه فالگير را نمي‌بيند يا وقتي زنش مي‌گويد شعله گاز را خاموش کن به کلي فراموش مي‌کند و اين ضعف يک شخصيت است که فقط خودش را مي‌بيند. اين شخصيت منفي نيست بلکه کاملا خاکستري است و بقيه نقش‌ها هم همينطور اما سيدرضا در تقابل با بيماري زنش است که به مرحله بالاتري در عشق مي‌رسد و به زندگي توجه مي‌کند و براي پيرامونش دغدغه پيدا مي‌کند». اين کارگردان مي‌گويد: «در آخر فيلم ما 2 شخصيت داريم که يکي در آستانه فلج شدن است و ديگري مشکل بينايي پيدا کرده است و قاعدتا فيلم تلخي مي‌شود اما در اينجاست که نشان مي‌دهيم تا وقتي محبت و عشق هست، اميد هم به‌وجود مي‌آيد و اگر اميد باشد، تحت هر شرايطي مي‌شود زندگي کرد. سيدرضا و زهراسادات در حقيقت به اين مرحله رسيده‌اند. آينده‌اي که براي آنها در نظر گرفته مي‌شود خيلي آينده خوشايندي نيست اما چون به اين عشق رسيده‌اند و اميد را پيدا کرده‌اند، سختي‌ها را پشت سر مي‌گذارند و مي‌خواهند از کنار آنها بخوبي بگذرند. حرف فيلم هم همين است که در اين دنيايي که بحران‌هاي زيادي وجود دارد و بي‌اخلاقي بشدت جامعه را فراگرفته و به سرعت هم پيش مي‌رود، تنها چيزي که ارزش دارد عشق و محبت به عزيزان است که اين حرف را آن معلم اخلاق هم انتهاي فيلم مي‌گويد که آن کيميايي که همه دنبالش هستند محبت است». قصه زهراساداتقصه «طلا و مس» در نظر اول درباره سيد‌رضاست اما به مرور شخصيت زهراسادات محور مي‌شود. اسعديان خودش چنين بيان مي‌کند: «موقعي که طرح آقاي محمدي قرار شد به فيلم تبديل شود، شخصيت اصلي ما سيدرضا بود. هر قدر رفتيم جلو ديديم زهراسادات دارد اصلي مي‌شود. چون به خاطر تبعات بيماري او اتفاقات رخ مي‌داد. من اين را از اول نمي‌دانستم». او ادامه مي‌دهد: «حتي در صحنه‌هايي که زهراسادات نيست حضوري قوي دارد. همان اوايل سر صحنه به يکي از همکاران گفتم، ببينيد انگار اصلا قصه سيدرضا نيست، قصه زهراسادات است و اين لحظه به لحظه به‌وجود آمد». اسعديان نحوه بازي نگار جواهريان را که به واسطه اين نقش موفق به دريافت سيمرغ بهترين بازيگر زن جشنواره هم شد، در اين باره موثر مي‌داند و مي‌گويد: «البته خانم جواهريان در اين قضيه بشدت تاثير داشت يعني اگر بازيگر ديگري بود، ممکن بود کمرنگش کنيم اما اينقدر او اين نقش را خوب و دلنشين ايفا کرد که نقش را پرداخت بيشتري کرديم». ساختن يک فيلم اکشن ساده‌تر بوددر ادامه گفت‌وگو به بحث سادگي «طلا و مس» مي‌رسيم. اسعديان جمله معروف «سعي کن مثل حکما فکر کني و مثل عوام صحبت کني» را مطرح مي‌کند و تاکيد مي‌کند: «اين جمله سال‌هاست که ذهن مرا مشغول کرده است. به اين توجه کرده‌ام که حرفي نزنم که در عين عوامانه بودنش خيلي اغراق‌آميز بيان شود اما متاسفانه امروزه خيلي باب شده که ظاهري به حرفمان بدهيم که همه فکر کنند خيلي حرف بزرگي است در حالي‌که اصلا اين‌طور نيست. با اين ذهنيتي که داشتم تمام تلاشم را کردم که اين فيلم سهل و ممتنع و به نحوي باشد که ابتدا فکر کنيم فيلم چيزي نيست اما زماني که با آن ارتباط برقرار کرديم، بفهميم که خيلي حرف براي گفتن دارد. اين جمله آندره ژيد هم در پس ذهن ما بود که «سعي کن عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن مي‌نگري». در اين فيلم هم خيلي سعي کرديم که به نگاهمان نوعي عظمت بدهيم». او ادامه مي‌دهد: «اين مبناي قصه من بوده که قصه‌اي ساده را روايت کنيم و کارگرداني و دکوپاژ به ظاهر ساده را براي آن انتخاب کنيم ولي قطعا به تک‌تک اين نماها فکر شده است. ساختن يک فيلم اکشن به مراتب ساده‌تر از اين است که بخواهيم لحظه‌ها را زيبا نشان دهيم و اين ممکن نيست مگر اينکه به تمام اين لحظه‌ها فکر شده باشد. اين فيلم در فضاي 2 اتاق کوچک مي‌گذرد پس هر نما بايد جذابيت داشته باشد و همه اينها مشغوليت ذهني من در زمان ساخت اين فيلم بوده و آنچه از واکنش‌ها نسبت به آن فهميده‌ام از قرار معلوم در بيان آن هم موفق عمل کرده‌ايم». سينما و فيلم‌هاي راحت‌الحلقوم!«طلا و مس» برخلاف پيش‌بيني‌ها فيلمي موفق در گيشه است. اسعديان در پاسخ به اين نکته که با همه ارزش‌هاي آثاري چون «طلا و مس»، احتمال موفقيت اين‌گونه فيلم‌ها در گيشه کمتر است، جوابي اينچنين دارد: «متاسفانه سينما کم‌کم به سمتي پيش رفت که فيلم‌هايي در سينما آمدند که به تعبيري راحت‌الحلقوم و صرفا براي خنديدن است و خود به خود سينماداري بر اين قضيه حاکم شد.از يک طرف اين جريان حاکم شد وسينماگران به تهيه‌کنندگان خط فيلمسازي مي‌دهند و اتفاق دوم اين است که متاسفانه در سينماي ما بعد از اينکه فيلم ساخته شد ديگر سرمايه‌گذار خرجي براي تبليغات آن نمي‌کند. براي مثال فيلمي مثل «طلا و مس» که مخاطب آن قشر خاصي است، چون از ستاره استفاده نکرده، صرفا با تبليغ است که مي‌تواند به مخاطب خودش معرفي شود هرچند که اين اتفاق درباره فيلم ما رخ نداده اما در سينماي ايران اينگونه فيلم‌ها بعد از ساخته شدن رها مي‌شوند در حالي‌که اگر رها نشوند، فروش خوبي خواهند داشت.» اقشار مختلف خوراک فرهنگي مي‌خواهندالبته اسعديان به نکته ظريف ديگري هم اشاره مي‌کند: «ما بايد در سينما براي تمام اقشار جامعه خوراک تامين کنيم. مشکلي که هست سر اين است که يک نوع فيلم نبايد همه بازار را بگيرد، يعني اشکال در اين است که در يک فصل اکران 3 تا از اين فيلم‌ها با هم اکران مي‌شوند و جا براي فيلم‌هاي جدي باقي نمي‌گذارند. مثلا شهرستان‌ها خوراک خاص خودشان را مي‌خواهند خيلي جاها اصلا نمي‌روند «طلا و مس» ببينند. حوصله اين فيلم‌ها را ندارند. ما کشوري هستيم با اقشار مختلف؛ خرده‌فرهنگ‌هاي مختلف و همه اينها خوراک فرهنگي مي‌خواهند. «طلا و مس» طبيعتا خوراک فرهنگي همه سينماروهاي ايران نيست. بايد شرايطي فراهم شود که هر قشر فيلم خودش را ببيند». رضا خسروي/تهران امروزتنظيم از گروه هنر تبيان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن