تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا را خالصانه ياد كنيد تا بهترين زندگى را داشته باشيد و با آن راه نجات و رستگارى را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803960691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأثير تعامل منطقه اي بر منافع غرب در خاورميانه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثير تعامل منطقه اي بر منافع غرب در خاورميانه
تأثير تعامل منطقه اي بر منافع غرب در خاورميانه از منظر جغرافياي سياسي، پيدايش نهضت هاي اسلامي به عنوان يکي از عوامل متغير ژئوپليتيک موجب افزايش حساسيت ها درباره ي ديگر عوامل ثابت ژئوپليتيک شده است. ظهور يک پديده ي انقلابي و اصلاح طلب در قلب دنياي اسلام - که خود به دليل وجود منابع طبيعي، به ويژه نفت، به نوعي قلب دنيا به شمار مي آيد - موجب اهميت يافتن ايفاي نقش نهضت ها در منطقه شده است.در اين بعد از بازيگري منطقه اي نهضت هاي اسلامي، پتانسيل هاي عوامل ژئوپليتيک آزاد و از حالت بالقوه بالفعل تبديل شده اند. از اين منظر، با توجه به مرام و ايدئولوژي خاص جنبش هاي اسلامي، دست يابي آنها به منابع نفتي، قدرت سياسي ، مناطق حساس و ترانزيت جغرافيايي، اهميت ژئوپليتيک آنها را چند برابر مي کند و به همين دليل، غرب تلاش مي کند تا مانع چنين حادثه اي شود که از نظر آنها، تهديد جدي به شمار مي آيد. (1)باتوجه به مطالب مزبور، به نظر مي رسد حساسيت غرب نسبت به انقلاب اسلامي در منطقه را بايد بر اساس رابطه ي متقابل ساختار (موقعيت ژئوپليتيکي شيعيان) و کارگزار (ايدوئولوژي انقلابي تشيع) و تأثير آن بر منافع غرب در منطقه بر اساس الگوي ذيل تحليل و بررسي کرد:انقلاب اسلامي و تأثير آن بر کارگزارهر چند انقلاب اسلامي ايران در مبارزه با دولتي استبدادي در درون سرزميني ملي به پيروزي رسيد، اما به صورت غير مستقيم ، نظم موجود در نظام بين الملل را تحت تأثير قرار داد. در واقع، کارگزاران انقلاب اسلامي با انجام کار ويژه هايي از قبيل اصلاح فکري - عقيدتي، اصلاح انقلابي و اصلاح سياسي - اجتماعي در داخل ايران و به دنبال آن، الگوگيري ساير شيعيان منطقه از انقلاب اسلامي، به نوعي مانع شکل گيري و استمرار نظم دلخواه قدرت هاي بزرگ در مناطق اقماري و تحت نفوذشان شده اند. انقلاب اسلامي در عرصه ي داخلي، با تلاش براي تغيير بافت فرهنگي و اعتقادي جامعه، رو در روي نظام هاي ارزشي وارداتي قرار گرفت و با دعوت براي بازگشت به اسلام راستين و ايجاد رستاخيز فرهنگي بر اساس نظام ارزشي دين اسلام، موفق به کنترل و تجديد رفتار دولت مردان، تغيير در سياست ها و اقدامات حکومت، و ايجاد تحول در نظام ارزشي و مقابله باجريان هاي فکري - عقيدتي غير ديني و ضد ديني در جامعه ي اسلامي ايران شد. امام خميني رحمه الله به عنوان ايدئولوگ انقلا ب اسلامي در اصلاح انقلابي براي نابودي حکومت استبدادي و غير اسلامي و تأسيس حکومت اسلامي، مبارزه اي را با طرح باب «جهاد و شهادت» و بهره گيري از ساير مفاهيم انقلابي تشيع، آغاز کرد و بدين سان ، به عنوان الگوي کشورهاي عربي و اسلامي منطقه، که در بيشتر آن با وجود نظام هاي استبدادي، به خواسته هاي مردم، بخصوص شيعيان درباره ي بهبود شرايط فرهنگي، سياسي و اقتصادي توجهي صورت نگرفته، مطرح شد. در کار ويژه ي اصلاح سياسي - اجتماعي نيز انقلاب اسلامي تلاش همه جانبه اي براي رفع توهم جدايي دين از سياست در عرصه هاي نظري و عملي آغاز کرد و چون آن را منوط به تأسيس حکومت اسلامي مي دانست، کارگزاران انقلاب اسلامي ادبيات سياسي و ساختاري سياسي را پيشنهاد کردند که قرائتي مردمي از حکومت اسلامي در قالب «جمهوري اسلامي» عرضه مي کرد. اين کار ويژه، که در واقع معطوف به ايجاد تغييرات لازم در نحوه ي مديريت و حکومت است، بسياري از شيوه ها و ابزارهاي منطقي و مردمي نظام هاي سياسي کارآمد را مد نظر قرار داده است. در اين کار ويژه، در مقابله با الگوهاي سنتي و استبدادي حکومتي، الگويي پويا و مبتني بر مقتضيات زمان عرضه شده که در آن مشارکت سياسي، انتخابات مجلس، احزاب و ديگر نهادهاي نظام هاي مردمي به رسميت شناخته شده اند. (2)با وجود اينکه کار ويژه هاي اصلاحي مزبور، که متأثر از آموزه هاي انقلابي تشيع هستند، در سطح ملي و در داخل کشور ايران صورت گرفته اند، اما نظام هاي سياسي و ارزشي حاکم بر جوامع اسلامي منطقه را به مبارزه طلبيده و الگويي عيني از جنبشي مردمي براي نهضت هاي شيعي منطقه و جهان به نمايش گذاشته است. همان گونه که در فصل دوم مطرح شد، به دنبال انقلاب اسلامي، شاهد رشد حرکت هاي استقلال طلبانه در بيشتر کشورهاي منطقه بوده ايم. از اين رو، غرب وقوع انقلاب اسلامي ايران در منطقه را تهديدي براي نظام جهاني و منافع ابرقدرت ها تلقي مي کند. به ديگر سخن، تحول در مناطق اقماري و مستعمرات قدرت هاي بزرگ و تبديل آنها به مناطق مستقل و غير قابل نفوذ، خطري بزرگ براي آنها به شمار مي رود . ترديدي نيست که انقلاب اسلامي با به مبارزه طلبيدن نظام هاي سياسي و ارزشي حاکم بر کشورهاي منطقه، که غالبا سني مذهب و وابسته به غرب هستند، وارد حوزه ي منافع قدرت هاي بزرگ در خاورميانه و سرزمين هاي اسلامي شده است.از سوي ديگر، با توجه به اينکه اصولا تهديد نظامي از سوي جهان اسلام هيچ گاه مد نظر سياست مداران غرب نبوده است، به نظر مي رسد يکي از علت هاي نگراني غرب از انقلاب اسلامي در منطقه، به آموزه هاي ايدئولوژيکي - فرهنگي اسلامي بر مي گردد که در انقلاب اسلامي ، نمود عيني يافته است.فوازي جرجيس، نويسنده ي کتاب آمريکا و اسلام سياسي، به اين موضوع چنين اشاره کرده است:اگر چه تهديد نظام از سوي جهان اسلام از پايان قرن هفدهم متوقف شده بود، چالش مذهبي و فکري اسلامي همچنين بر تصور بسياري از مردم غرب سايه افکنده است. (3)شيرين هانتر نيز معتقد است: شماري از ويژگي هاي اسلام، به ويژه در محتواي انتزاعي و غير تاريخي، آن را به مبارزي آرماني تبديل مي کند. اسلام مذهبي همگاني است و در نتيجه، در يک مفهوم ساختاري، اگر هم در عمل چنين نباشد، شامل مجموعه اي از مقررات جامعه و فراگير قانوني و اخلاقي براي سازمان دادن به زندگي جمعي و فردي است و همچنين ساز و کارهاي لازم را براي اجراي اين مقررات و قوانين فراهم مي کند. اسلام مي خواهد عنصر اصلي هويت مسلمانان و کانون بيعت و وفاداري آنان باشد و نيز مي خواهد يک جامعه ي جديد اجتماعي - سياسي مبتني بر شالوده ي مذهب و ايماني مشترک، امه الاسلام، متفاوت و متمايز از جوامع ديگر به وجود آورد. از اين گذشته، در سه دهه ي گذشته، اسلام به عنوان يک ايدئولوژي اجتماعي - سياسي درمعرض بازخيزي و احيا بوده است. اسلام در تمام قاره ها و بين ملت ها و گروه هاي قومي گوناگون، نفوذ دارد و بنابراين، صرف نظر از مسيحيت، تنها مذهب جهاني مطرح است. هيچ يک از ديگر مخالفان غرب، همچون آيين کنفوسيوس قادر نخواهد بود با اسلام به عنوان نظام عقيدتي و ارزشي و راهنمايي براي سازمان دادن به زندگي سياسي - اجتماعي رقابت کند؛ زيرا نظام آنها در مقايسه با اسلام، بسيار مبهم و سازمان نيافته است و نيز حوزه ي جغرافيايي و نفوذ محدودي دارند. ( 4)اظهارات عده اي ديگر از صاحب نظران غربي نيز نشان مي دهد که تهديد غرب از سوي جهان اسلام، بيشتر تهديد ايدئولوژيکي است تا تهديد نظامي. در اين چارچوب، تقابل گرايان (5) تهديد کمونيسم و تهديد اسلام را مشابه يکديگر ترسيم مي کنند:همانند کمونيسم ، احياگري اسلامي نه فقط يک ايدئولوژي رسمي دعوت کننده به دين است، بلکه تجديد نظر طلب نيز هست. از منظر اين گروه، اسلام به عنوان يک تهديد راهبردي عمده در دوره ي پس از جنگ سرد، جانشين کمونيسم شده است. (6)دانيل پاپيز بر اي نکته تأکيد مي ورزد که چالش بنيادگرايي اسلامي نسبت به غرب، ژرف تر از چالش کمونيسم است. کمونيسم صرفا با سياست هاي ما مخالف بود و نه با کل جهان بيني، شيوه ي لباس پوشيدن، شيوه ي عبادت و شيوه ي همسرگزيني ما. (7)در چنين فضايي به نظر مي رسد بنا به دلايلي، آموزه هاي ايدئولوژيکي تشيع از حساسيت بيشتري براي غرب برخوردارند؛ چرا که تشيع با اعتقاد به غاصبانه بودن حاکميت غير معصوم، هرگونه تسلط غير مسلمان بر مسلمان را نيز جايز نمي داند و از اين رو، تنها اعتقاد به همين باور اساس استعمار را به چالش مي کشد. در اين ميان، غرب از آموزه هاي تشيع ايراني بيشتر احساس خطر مي کند، به گونه اي که حتي آمريکا مطرح کرده که هراس آن از ايدوئولوژي اسلام انقلابي ايران است. زبان انقلابي ايران خطرناک است؛ چون فهم رايج از نقش آرام و خاموش مذهب در سياست را هدف قرار مي دهد و همين امر عامل نگراني آمريکا از پديده ي اسلام سياسي در منطقه است. (8)اسپوزيتو نيز در کتاب خود، به اين مطلب چنين اشاره کرده است:ايران نخستين انقلاب سياسي - اسلامي موفق را به جهان عرضه کرد. انقلابي که به نام «اسلام» و با شعار «الله اکبر» بر مبناي ايدئولوژي و نمادگرايي شيعه و رهبري روحانيت و غير روحانيت استوار بود و مسلمانان سراسر جهان از ثمره ي آن، که همانا اوج گرفتن مفهوم هويت اسلام و بازگشت غرور و اقتدار مسلمانان در جهاني که تحت سيطره ي ابر قدرت هاست، محفوظ شدند. علاوه بر اين، آيت الله خميني تجربه ي ايران را راهنمايي براي تغيير سياسي و ايدئولوژيکي امت جهاني اسلام مي دانست. برنامه ي او متحد کردن تمام مسلمانان در نبردي سياسي و فرهنگي عليه شرق و غرب بود. با پيروزي در اين نبرد، ايران آماده بود تا اصول خود را در کشور خويش و جهان خارج از آن تبليغ کند. (9)از سوي ديگر، ايران در طول دو دهه ي گذشته، نشان داد که مي تواند بدون قرار گرفتن در اين يا آن قطب قدرت، راه ديگري را برگزيند و علي رغم موانع و مشکلات محيطي، استقلال و هويت ملي خود را حفظ کند و با جهان خارج ارتباط متقابل برقرار نمايد و اين سياست را، که در جهان نمي توان بدون وابستگي و اتکا به يکي از قدرت هاي بزرگ به حيات خود ادامه داد، به چالش طلبيد.در مجموع، بايد گفت: تحليل انقلاب اسلامي در سطح کلان نشان مي دهد که انقلاب ايران اساسا در تعارض با نظام بين الملل رخ داد و ارزش ها و هنجارهايي را مطرح نمود که با منافع قدرت هاي حامي حفظ وضع موجود تعارض داشت. برخي از اين ارزش ها عبارتند از : استقلال، آزادي، عدالت، حق تعيين سرنوشت، همبستگي و اتحاد مستضعفان، بيداري مسلمانان، حقانيت ملل محروم، حق طلبي و همکاري، و از سوي ديگر، مبارزه عليه قدرت طلبي، غارتگري، زورگويي، انحصار طلبي، پايگاه خارجي، تجاوز، امپرياليسم، استعمار، جهالت، تفرقه و اختلاف.ايران اسلامي تلاش نمود تا از طريق طرح اين ارزش ها، افکار عمومي ملل محروم و مستضعف جهان سوم را براي تغيير و تحول در نظام بين الملل، تحت تأثير قرار دهد و ارزش هاي مطرح شده را به هنجار تبديل سازد.بدين سان، اگر مهم ترين ويژگي سياست خارجي ايران را در اسلاميت و انقلابي بودن آن بدانيم، مي توان گفت: ايران در سياست خارجي خود، رسالت، تعهد و نقش خاصي قايل است که آن را در چالش با ساختار نظام بين الملل قرار مي دهد.علاوه بر مطالب مزبور، عده اي از صاحب نظران غربي معتقدند: حساسيت آموزه هاي ايدئولوژيکي شيعه زماني بيشتر خواهد شد که موقعيت هاي ژئوپليتيکي شيعه هم در نظر گرفته شود؛ چرا که شيعيان در مناطق نفت خيز مستقرند؛ مناطقي که به لحاظ ژئوپليتيکي و استراتژيکي، بسيار حساسند. فرانسوا توال در اين زمينه به اين نکته اشاره مي کند که تشيع، به ويژه تشيع ايران کنوني، ادعاي سخن گويي محرومان جهان سوم و اميد تازه ي نفرين شدگان زمين را دارد. به همين دليل، شيعه غرب و ارزش هايش را رد مي کند. از نگاه شيعه، ارزش هاي غربي تنها مصنوعاتي هستند که در جهت فريب توده هاي فقير در نظر گرفته شده اند. تشيع، کاپيتاليسم و کمونيسم را يکسان رد مي کند. انفجار تشيع تنها به مواضع ژئوپليتيکي او در خاورميانه بر نمي گردد، بلکه در محتوا و پيام سياسي آن نهفته است. تلقي اين اراده ي انقلابي و اميد به سخن گويي فقرا درجهان به عنوان يک ويژگي سطحي ،اشتباه است. اين اراده مي تواند زماني داراي قدرتي انفجارآميز و سهمگين باشد. (10) از اين رو، به نظر وي، تشيع با طرح و نقشه ي اعتقادي و ايدئولوژيکي که دارد، مي تواند به صورت اهرم نيرومندي در جهت بر هم زدن ثبات منطقه و جهان ظاهر شود. تشيع هر چند از نظر جغرافيايي در يک منطقه ي پراکنده، اما محدود قرار گرفته، ولي مبارزه اي را دنبال مي کند که ادعاي جهاني دارد و صلح در خاورميانه و حتي در جهان به طور اساسي، به اداره ي اين نيروي جديد بين المللي- يعني جوامع شيعي - بستگي دارد. به هر حال، آموزه هاي ايدئولوژيکي شيعه در انقلاب اسلامي ايران و تحقق حاکميت تشيع در ايران، افق هاي تازه اي به روي شيعيان جهان گشود و شيعيان عزت خويش را دوباره يافتند و به عنصري تأثير گذار در تحولات منطقه اي و جهاني تبديل شدند. نهضت «حزب الله» لبنان تجلي عيني انديشه هاي سياسي امام خميني رحمه الله بود که نخستين پيروزي مسلمانان و اعراب را در برابر اسرائيل محقق ساخت و بدين سان، راه پيروزي را به همه ي مسلمانان نماياند و نشان داد که تعاليم روح بخش تشيع علوي هميشه مي توانند راه گشا باشند. با اين پيروزي، شيعيان ديگر نقاط جهان نيز در معادله ي قدرت جهاني حضور يافتند؛ حضور مؤثري که توجه قطب سلطه ي جهاني را به خود معطوف داشت، به گونه اي که جايگاه ويژه اي در عرصه ي مناسبات بين المللي براي آنان در نظر گرفته شد.ظهور احزاب شيعي «حزب الدعوه» و «سازمان عمل اسلامي» در عراق، «سازمان انقلاب اسلامي»، «حزب الله حجاز» و «جزيره العرب» در عربستان و فعاليت هاي شيعيان در کويت، بحرين، امارات، عمان و همچنين ناآرامي هاي استان هاي شرقي عربستان در همان سال هاي 1978-1980 به وضوح نشان داد که به رغم تلاش بي وقفه ي استعمار در حذف ارزش هاي اسلامي و هضم جوامع اسلامي در فرهنگ غرب، موج بيداري جوامع اسلامي در حال گسترش است. اين تحرک ها از سوي قدرت هاي بزرگ، اعلان جنگ ايدئولوژيکي قلمداد مي شود، به ويژه آنکه رويکردهاي مذهبي مکتب تشيع بيش از هر فرقه ي ديگري، ايدئولوژي غرب را به چالش مي کشد. انقلاب اسلامي و تأثير آن بر ساختار واقعيت هاي موجود درباره ي موقعيت ژئوپليتيکي شيعيان - که در فصل سوم، به تفصيل بدان پرداخته شد - حاکي از آن است که شيعيان به دلايل گوناگون، از جمله حضور در مراکز مهم استراتژيک منطقه، مثل ميادين نفتي و مراکز مهم تجاري بالقوه جايگاه ويژه اي را در معادلات منطقه اي به خود اختصاص داده اند و به همين دليل، اگر شرايط تحقق اين پتانسيل ها فراهم گردد، به يقين مؤلفه هاي مثبت جغرافيايي، ظرفيت هاي فراواني براي ايفاي نقش گسترده براي آنها فراهم مي آورد. اما نگاهي کوتاه به شرايط اقتصادي، سياسي و جمعيتي شيعيان منطقه روشن مي سازد که غير از کشور ايران، در هيچ کشوري قدرت مطلق در دست شيعيان نيست و بيشتر آنان نه تنها نقش قابل توجهي در سياست و اقتصاد منطقه ندارند، بلکه حتي در فقر و تنگدستي و در وضعيت نابسامان اجتماعي زندگي مي کنند، به گونه اي که حتي از داشتن يک زندگي معمولي محروم گشته اند و در بيشتر اين مناطق، با شيعيان همانند شهروند درجه دوم رفتار مي شود و در بيشتر کشورهاي منطقه، اقليت سني در يک روند تاريخي، حاکميت سياسي - اقتصادي منطقه را از آن خود ساخته و همواره شيعيان را در معرض انزوا قرار داده اند. گرچه در برخي کشورها همچون امارات متحده، شيعيان توانسته اند در اقتصاد کشور، نقش قابل توجهي بر عهده گيرند، يا در کشور عراق با دخالت آمريکا، ظاهرا به ساختار سياسي کشور راه يابند، ولي واقع امر آن است که حتي تصاحب اين موقعيت ها نيز تنها براي افرادي فراهم مي گردد که از مواضع انقلابي عموم شيعيان عقب نشيني نموده اند؛ شيعياني که در تقسيم بندي ها، جزو سکولارها يا ليبرال ها رده بندي مي شوند و به بيان ديگر، انقلابي نيستند، اگرچه برخي هم با پنهان نمودن انديشه هاي خود، به اين جايگاه ها راه يافته اند.همين محروميت هاي همه جانبه، که بر شيعيان منطقه اعمال مي شود، به اعتراض اين اقليت مذهبي انجاميده است. اين اعتراض ها، که به دنبال بالا رفتن سطح آگاهي اجتماعي متبلور شده ، روز به روز ابعاد گسترده تري به خود مي گيرد. تاريخ اين منطقه هم بازتاب مبارزات مردمي، به ويژه شيعيان، در راه نيل به آزادي، استقلال، حاکميت اسلامي و مشارکت سياسي و اقتصادي است و به مرور زمان و با گسترش ارتباطات و تحقق عصر اطلاعات، جنبش هاي شيعي نيز بيش از گذشته به فعاليت خود ادامه مي دهند.در اين زمينه، تحولات منطقه اي و بين المللي، تأثير فراواني در استمرار اين حرکت ها داشته، به ويژه وقوع انقلاب اسلامي ايران و تحقق عيني حاکميت تشيع در ايران، افق هاي تازه اي به روي شيعيان منطقه گشوده و آنان را به مبارزه براي تغيير وضع موجود رهنمون ساخته است. اين در حالي است که دولت هاي منطقه بي توجه به عوامل جغرافيايي - سياسي شيعيان و مؤلفه هاي مثبت جغرافيايي آنان، به گرايش ها و تعصب هاي قومي - مذهبي متکي هستند. جداسازي شيعيان از ديگر گروه ها و جمعيت ها و در انزوا قرار دادن و همچنين عدم مشارکت آنان در قدرت و حاکميت کشور، نمود بارز بي توجهي به جنبه هاي گوناگون جغرافياي سياسي از سوي دولت هاي منطقه به شمار مي آيد. (11) هنگامي که شيعيان به لحاظ اجتماعي طرد و از تلفيق با ديگر گروه ها منع مي شوند يا از مشارکت در سياست کشور محروم مي گردند، بدين معناست که دولت ها بي توجه به عوامل جغرافياي سياسي، از شيعيان گروهي معترض و آماده ي شورش به وجود مي آورند که هر روز بر نيروي ذخيره ي آنان افزوده مي شود. براي مثال، بي توجهي به وضعيت اقتصاد شيعيان ساکن در مرزها، با وجود کشور همسايه ي شيعي درک نادرست وضعيت جغرافيايي است؛ زيرا اين رويکردها موجب تقويت گرايش هاي گريز از مرکز شده و کشش آنان را به سمت هم کيشان خود افزايش مي دهد. اين گونه خط مشي ها و عدم توجه به عوامل جغرافياي سياسي در دراز مدت، حاکميت سياسي اين کشورها را با چالشي جدي مواجه خواهد ساخت.بدين روي، مي توان گفت: مؤلفه هاي مثبت جغرافيايي شيعيان منطقه، ظرفيت هاي بالقوه فراواني براي ايفاي نقش گسترده ي آنان فراهم آورده است. تأثير بينش انقلابي ايران بر کشورهاي منطقه مي تواند ظرفيت هاي بالقوه را بالفعل سازد و منافع کشورهاي منطقه و به تبع آن، منافع قدرت هاي غربي را به مخاطره اندازد. براي مثال، حضور بيشتر شيعيان خليج فارس در پالايشگاه هاي نفت - هر چند در سطح پايين و به عنوان کارگر يا کارمند - مي تواند تأثير بسزايي در روند توليد و توزيع نفت داشته باشد و اعتراض و اعتصاب آنان ممکن است صدمه هاي جبران ناپذيري بر اقتصاد کشور هاي منطقه وارد آورد و يا روند انتقال انرژي را مختل سازد. به همين دليل، قدرت هاي بزرگ صنعتي در طول تاريخ کوشيده اند در همراهي باحاکمان داخلي، شيعيان را در انزوا قرار دهند و با اطلاق عناويني همچون «تروريسم» و «بنيادگرايي» به نهضت هاي اسلامي، به ويژه جنبش هاي شيعي منطقه، افکار عمومي را بر ضد آنان تحريک سازند. با توجه به مطالب مزبور، به نظر مي رسد صرف نظر تعارض آموزه هاي شيعه با مدرنتيه ي غرب، موقعيت جغرافيايي آنها نيز در تضاد با منافع جهان صنعتي بوده و بنابراين، بيش از پيش حساسيت اين کشورها را برانگيخته است. در اين زمينه، منافع آنها در منطقه به مهار نيروي ژئوپليتيک شيعه بستگي دارد. البته به نظر مي رسد براي غرب موقعيت شيعيان ايران با ساير شيعيان در ساير قسمت هاي ژئوپليتيک شيعه، فرق دارد. ايران تنها کشوري است که اکثريت غالب جمعيت آن را شيعيان تشکيل مي دهند. در دو يا سه کشور ديگر تعداد شيعيان زياد است، ولي در ساير نقاط جهان اسلام، شيعيان يا در اقليت هستند و يا اصلا وجود ندارند. (12) اما با اين حال ، غرب به اين نکته هم توجه دارد که بجز ايران، در ساير نقاط، شيعيان توسط دولت هاي منطقه در فقر و محروميت نگه داشته شده اند و از اين رو، به وضعيت خود معترضند و هر گونه تغيير در شرايط سياسي کشورهاي اين حوزه زمينه ي حاکميت کامل و يا نسبي شيعيان را فراهم خواهد کرد. از سوي ديگر، جمعيت شيعه ي عرب به لحاظ استراتژيکي، در قلب بزرگ ترين منطقه ي نفت خيز خاورميانه و در عرض شاه راه هاي نفتي خليج فارس قرار دارد. با توجه به اين موضوع ، نويسندگان کتاب شيعيان عرب؛ مسلمانان فراموش شده، بيان مي کنند که از بعد نظري، شيعيان عرب به همراه ايران مي توانند بيشتر منابع نفتي خليج فارس را تحت کنترل خود درآورند. (13)به نظر مي رسد آگاهي از اين مسئله موجب شده است آمريکا در عراق تدابير خاصي اتخاد کند؛ چون در عراق شيعيان از برتري نسبي در دولت جديد برخوردار شده اند و همين امر يکي از دلايل حضور آمريکا در عراق، حتي پس از پايان جنگ، شده و اين حضور در چارچوب حساسيت غرب نسبت به ژئوپليتيک شيعه، قابل تحليل است.پي نوشت : 1- حميدپاشاپور، نهضت هاي اسلامي؛ بازيگران جديد نظام بين الملل، ص 226-227.2- همان، ص 220.3- فوازي جرجيس، آمريکا و اسلام سياسي، ص 25.4- شيرين هانتر، آينده ي اسلام و غرب، ص 18-19.5-در عرصه ي روشن فکري ايالات متحده نسبت به مسئله ي اسلام سياسي، دو گروه وجود دارند: تقابل گرايان و سازش گرايان. دو مضمون اصلي اين دو را از هم جدا مي کند. براي اطلاعات بيشتر، نک. فوازي جرجيس، آمريکا و اسلام سياسي، ص 52-71.6- همان، ص 55.7- همان، ص 56.8- همان، ص 231.9.جان ال. اسپوزيتو، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن، ص 4910- فرانسوا توال، ژئوپليتيک شيعه، ترجمه ي علي رضا قاسم آقا، ص 143.11- زينب متقي زاده، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه خليج فارس، ص 203.12- محمود تقي زاده داوري، «شيعه و مذاهب ديگر: بررسي حوزه هاي جغرافيايي تعاملي و چالشي»، فصل نامه ي تخصصي شيعه شناسي، ش 8 ، ص 178.13- همان، ص 183منبع:کتاب ژئوپليتيک شيعه و نگراني غرب از انقلاب اسلامي/س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن