محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832989935
تاثيرات منطقهاي و بينالمللي انقلاب اسلامي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تاثيرات منطقهاي و بينالمللي انقلاب اسلامي ايران
خبرگزاري فارس: آثار و بازتابهاي انقلاب اسلامي را ميتوان ناشي از عناصر ماهوي و عوامل موقعيتي دانست. عناصر و ويژگيهاي ماهوي انقلاب اسلامي كه باعث تاثيرگذاري فراسرزميني آن شدهاند، عبارتند از: بزرگ بودن، فراملي بودن و ايدئولوژي جهانشمول اسلام.
در روز 22 بهمن 1357 آخرين انقلاب بزرگ قرن بيستم به پيروزي رسيد. انقلابي كه مردميترين و نخستين انقلاب فرامدرن دوران معاصر بود. اگرچه 30 سال از آن رويداد تاريخي ميگذرد، ولي اين پديده نادر در هيات جمهوري اسلامي و در هيبت گفتمان انقلاب اسلامي بازتوليد شده و استمرار يافته است. به طوري كه ميتوان از وقوع و وجود مستمر انقلاب اسلامي سخن راند. اين تحول و تغيير انقلابي گرچه در قلمرو سرزميني ايران رخ داد، اما بازتابها و پيامدهاي فراسرزميني و فرامرزي داشته و بر جاي گذاشته است. از اينرو، برخلاف دو جنبش انقلابي پيش از خود يعني انقلاب مشروطه و نهضت ملي شدن نفت، آثار و عواقب شگرفي در محيط جغرافيايي دور و نزديك ايران پديد آورده است.
عوامل تعيينكننده تاثيرگذاري انقلاب اسلامي
آثار و بازتابهاي انقلاب اسلامي را ميتوان ناشي از عناصر ماهوي و عوامل موقعيتي دانست. عناصر و ويژگيهاي ماهوي انقلاب اسلامي كه باعث تاثيرگذاري فراسرزميني آن شدهاند، عبارتند از: بزرگ بودن، فراملي بودن و ايدئولوژي جهانشمول اسلام. عوامل موقعيتي كه موجب بازتاب انقلاب در سطوح منطقهاي و بينالمللي شده است را نيز ميتوان در موقعيت و منزلت راهبردي و بينالمللي ايران، اهميت راهبردي خاورميانه و خليجفارس و محيط مناسب و متجانس پيراموني انقلاب اسلامي ايران خلاصه كرد. هريك از اين عوامل به تنهايي كفايت ميكند تا انقلابي به اطراف خود تسري يابد. طبيعي است كه برآيند و مجموع آنها در مورد انقلاب اسلامي ايران، بازتابها و پيامدهاي آن را حتمي و قطعي سازد.
1 - انقلاب بزرگ
براساس تعريف و طبقهبندي انقلابهاي جهان، انقلاب اسلامي ايران انقلابي بزرگ به شمار ميرود، چون اين انقلاب تغيير و تحولات ماهوي و بنيادي در ساختارهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ارزشها و هنجارهاي جامعه ايران پديد آورد؛ تغييراتي كه لايههاي زيرين نظم سياسي، اجتماعي و مباني ارزشي و فرهنگي جامعه را دگرگون كرد، به طوري كه انقلاب اسلامي ايران از اين نظر در زمره انقلابهاي بزرگ جهان مانند انقلاب فرانسه، روسيه و چين قرار ميگيرد.
2 - انقلاب فراملي
افزون بر اين، انقلاب اسلامي ايران ماهيت و رسالتي فراملي دارد. انقلاب فراملي برخلاف انقلاب ملي، داراي اهداف و آرمانهايي است كه فراتر از مرزهاي جغرافيايي ايران ميرود. آمال و آماجي كه معطوف به انسانها و ملتهاي ديگر در جوامع دور و نزديك است. از اينرو، انقلاب اسلامي ايران فراتر از تغيير و تحول ساختاري و هنجاري در جامعه و ملت ايران درصدد ايجاد تغييرات و تحولات بنيادي در ديگر جوامع و ملتها براساس نظم سياسي اجتماعي اسلامي است. ماهيت و مسووليت فراملي انقلاب اسلامي متضمن و مستلزم تاثيرگذاري مستقيم و غيرمستقيم آن در محيطهاي متجانس پيراموني و حتي نامتجانس دور دست است.
3 - ايدئولوژي جهانشمول
سومين عنصر ماهوي انقلاب اسلامي كه آن را داراي بازتاب و پيامد در محيط خارجي ايران ميسازد، ايدئولوژي اسلام است، زيرا اسلام ديني جهانشمول و معطوف به بشريت و تامين سعادت اوست. از اينرو، نظم سياسي اجتماعي برخاسته از انقلاب اسلامي نيز ماهيتي جهانشمول و فراملي دارد، به گونهاي كه ماهيت اسلامي انقلاب ايران متضمن تكاليف، مسووليتها و رسالتهاي فراملي در جهان اسلام و نظام بينالملل است. مسووليت و رسالتي كه بر پايه دعوت اسلامي، تبيين و ترويج آرمانها و آموزههاي انقلاب اسلامي را اجتنابناپذير و الهامبخش براي ديگر ملتها و انسانها ميسازد؛ اين ويژگي بخصوص تاثيرگذاري انقلاب اسلامي در جوامع مسلمان را تسهيل و تسريع ميكند.
4 - موقعيت و منزلت ايران
عامل ديگر در تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران در منطقه و جهان، موقعيت راهبردي و ماهيت بينالمللي سرزمين ايران است. جايگاه سوقالجيشي و استراتژيك ايران به گونهاي است كه آن را به صورت بينالمللي درآورده، به طوري كه ايران به لحاظ جغرافيايي و ژئوپلتيكي محكوم به تعامل و ارتباط فعال با ديگر بازيگران بينالمللي است. اين تعامل سازنده و تبادل گسترده، زمينه بسط و ترويج انديشهها و آموزههاي انقلاب اسلامي را فراهم ميآورد. از اينرو انقلاب اسلامي بيواسطه يا با واسطه، ديگر كشورها و ملتها را تحت تاثير قرار ميدهد و كنش و واكنش آنان را برميانگيزد.
5 - اهميت راهبردي خليجفارس و خاورميانه
دومين عامل موقعيتي تعيينكننده تاثيرگذاري خارجي انقلاب اسلامي ايران، ناشي از موقعيت و جايگاه منطقه استراتژيك خليجفارس است. اهميت و منزلت استراتژيك خليجفارس و خاورميانه، بويژه تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران بر نظام بينالملل را افزايش ميدهد؛ زيرا منطقه خليجفارس مهمترين منبع انرژي و تامينكننده اصلي نيازهاي جهان صنعتي نقش انكارناپذيري در نظام بينالملل و سياست جهاني ايفا ميكند. جايگاه كانوني خاورميانه و خليجفارس در نظام بينالملل پس از 11 سپتامبر بر اثر تلاش آمريكا براي اعمال هژموني جهاني از طريق تثبيت هژموني منطقهاي، ارزش استراتژيك اين دو منطقه در روابط بينالملل بيش از پيش ارتقا يافته است؛ بنابراين بر اثر تداخل محيط امنيتي خاورميانه و نظام بينالملل، تاثيرگذاري انقلاب اسلامي بر اين زير سيستم منطقهاي به طور مستقيم، روابط بينالملل را نيز تحت تاثير قرار ميدهد.
6 - محيط مساعد متجانس پيراموني
محيط پيراموني ايران نيز نقش بسزايي در تاثيرگذاري انقلاب اسلامي بر ديگر جوامع دارد. تجانس و تقارب ملتهاي منطقه در كنار مجاورت جغرافيايي، اشاعه و سرايت طبيعي انقلاب اسلامي در سطح منطقهاي را تسريع و تسهيل ميكند؛ به گونهاي كه حداقل اين عامل باعث شده است بر اثر امكان تاثيرپذيري ملتهاي همسايه و منطقه از انقلاب اسلامي ايران، حكومتها براي جلوگيري از نفوذ آن به اتخاذ سياستها و اقدامات پيشگيرانه و بازدارنده دست بزنند.
سطوح تاثيرگذاري
انقلاب اسلامي ايران به عنوان يك انقلاب بزرگ و داراي بازتاب در دو بعد كارگزاري و ساختاري (مادي و غيرمادي) در سطوح منطقهاي و بينالمللي تاثير ميگذارد. هريك از اين سطوح نيز به صورت مستقيم يا غيرمستقيم و مثبت يا منفي تحت تاثير انقلاب اسلامي ايران قرار ميگيرند. اگرچه ميزان تاثيرپذيري اين سطوح در ابعاد مختلف يكسان و همسان نيست. طبيعتا تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران در سه بعد كارگزاري، ساختاري و كاركردي در سطح منطقه خاورميانه و خليجفارس بيشتر از سطح بينالمللي است.
1 - سطح منطقهاي
با توجه به مجاورت جغرافيايي و قرابت و تجانس فرهنگي و ديني، انقلاب اسلامي ايران پيامدهاي انكارناپذير و شگرفي بر منطقه خاورميانه و خليجفارس داشته است. آثار و بازتابهاي منطقهاي انقلاب اسلامي ايران را ميتوان در دو بعد كارگزاري و ساختاري مورد بحث و بررسي قرار داد.
الف) كارگزاري
منظور از اين بعد و سطح، تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران بر كارگزاران يا به عبارت ديگر بازيگران دولتي و غيردولتي منطقه خاورميانه و خليج فارس است. بيترديد انقلاب اسلامي ايران بازتاب بسياري بر كشورها و ملتهاي منطقه داشته است.
اين كنشگران و بازيگران را ميتوان به 3 دسته دولتي، فروملي و فراملي تقسيم كرد كه هر يك به طور مستقيم / غيرمستقيم و سلبي / ايجابي تحت تاثير انقلاب اسلامي ايران قرار گرفتهاند.
بر اثر پيروزي انقلاب اسلامي ايران دولتها و كشورهاي منطقه به طرق مختلفي از آن تاثير پذيرفتند. اول، در برخي از اين كشورها به علت بحران مشروعيت و مطالبات گروههاي مختلف مردم، تحولات سياسي اجتماعي در متن جامعه آغاز شد. از طرف ديگر، حكومتها در راستاي پاسخگويي به مطالبات و خواستههاي مردم مجبور به اصلاحات ولو روبنايي و سطحي شدند. دوم، كشورهاي منطقه در قبال انقلاب اسلامي به اقدامات كنشي و واكنشي مثبت و منفي دست زدند. به عبارت ديگر، پيروزي انقلاب اسلامي ايران رفتار و سياستهاي كشورها و حكومتهاي منطقه را تحتتاثير قرارداد. به طوري كه بعضي از آنها از انقلاب اسلامي استقبال كردند و حتي در كنار آن قرار گرفتند؛ در حاليكه بعضي ديگر از كشورها و دولتها در قبال انقلاب اسلامي موضع خصمانه گرفتند و به مقابله با آن پرداختند. شايد بارزترين نمونه واكنش منفي و خصمانه نسبت به انقلاب اسلامي را بتوان تجاوز رژيم بعث عراق به جمهوري اسلامي ايران قلمداد كرد.
واكنش بعضي دولتهاي محافظهكار عرب براي مقابله با انقلاب اسلامي، نمونه ديگري از اين اقدامات در سطح كارگزاري به شمار ميرود.
انقلاب اسلامي ايران افزون بر اين، بازيگران فروملي را نيز تحتتاثير قرار داده است. اين تاثيرگذاري در چارچوب تكوين، تقويت و تكثير جنبشهاي اسلامي انقلابي تجلي و نمود مييابد. گرچه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران حركتهاي اسلامي و انقلابي در سطح منطقه خاورميانه وجود داشتند، اما ترديدي نيست كه بازيگري جنبشهاي اسلامي در عرصه سياست منطقهاي معلول انقلاب اسلامي بوده است؛ به طوري كه جنبشهاي اسلامي موجود بر اثر پيروزي انقلاب اسلامي ايران تقويت و فعال شدند. علاوه بر اين، بعضي جنبشهاي اسلامي و انقلابي مانند حزبالله و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق و حتي جهاد اسلامي و حماس را بايد معلول پيروزي انقلاب اسلامي در ايران دانست. نقشآفريني اين جنبشها بويژه حزبالله و حماس در عرصه خاورميانه حاكي از تاثير و پيامدهاي استراتژيك انقلاب اسلامي در عرصه منطقهاي است. در بعد فراملي نيز انقلاب اسلامي ايران به فعالسازي نهادهاي اسلامي بويژه سازمان كنفرانس اسلامي به منظور دفاع از منافع جهان اسلام كمك شايان توجهي كرده است، اگر چه اين سازمان ديگر و نهادهاي منطقهاي و اسلامي دروضع مطلوب مورد نظر انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران قرار ندارند.
ب) ساختاري
تاثيرات انقلاب اسلامي ايران فراتر از سطح كارگزاري رفته و ساختار نظام منطقهاي خاورميانه را نيز شامل ميشود. به طوري كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ساختار مادي و غير مادي زير سيستم منطقهاي خاورميانه دستخوش دگرگوني شدند. بهگونهاي كه در بعد ساختار مادي، يعني چگونگي توزيع قدرت و قطبيت، در نظام منطقهاي خاورميانه، قطببنديها و بلوكبنديهاي قدرت جديدي حول انقلاب اسلامي ايران شكل گرفتند. از جمله اين قطببنديها ميتوان به تشكيل جبهه كشورهاي انقلابي خواهان تغيير نظم و وضع موجود منطقهاي و كشورهاي محافظهكار طرفدار حفظ نظم و وضع موجود اشاره كرد. رويارويي اين جبههبندي جديد منطقهاي در 2 مساله راهبردي بحران فلسطين و جنگ عراق با ايران تجلي و تجسم يافت؛ بلوكبندياي كه در مورد مساله فلسطين تا امروز نيز ادامه دارد.
تشكيل شوراي همكاري خليج (فارس) در سالهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي عراق بر ضد ايران تجسم عيني اين بلوكبندي و معادله قدرت جديد است. به طوري كه كشورهاي محافظهكار عرب به منظور مقابله با جمهوري اسلامي ايران و سد نفوذ انقلاب اسلامي در سطح منطقه خليجفارس دست به توازن سازي در برابر آن زدند. جبههگيري اعراب محافظهكار در قبال انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي مجدد پس از تحولات عراق و به قدرت رسيدن شيعيان در اين كشور و قدرت يافتن حزبالله پس از جنگ 33 روزه تشديد و تقويت شده است. نمونه اخير جبههبندي بازيگران انقلابي در مقابل بازيگران محافظهكار در جنگ غزه آشكار شد، بهگونهاي كه ميتوان از شكلگيري جبهه مقاومت در برابر جبهه سازشكار و محافظهكار در منطقه خاورميانه سخن گفت.
اما بيترديد بيشترين تاثيرگذاري ساختاري انقلاب اسلامي در سطح منطقهاي در بعد غير مادي يا هنجاري ارزشي بوده است؛ چون انقلاب اسلامي ايران گفتمان سياسي و فرهنگي جديدي مبتني بر اسلام اصيل را عرضه داشت كه با گفتمان غالب و رايج متفاوت و متمايز است. در كانون و مركز نقل گفتمان انقلاب اسلامي دال متعالي اسلام نشسته است كه براساس آن پديدهها و رفتارها معنا و امكان مييابند.
اسلام به عنوان يك ايدئولوژي الهي سياسي نظم سياسي اجتماعي و شيوه زندگي متفاوتي از ايدئولوژيهاي مادي ايجاب و ايجاد ميكند؛ بنابراين پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تكوين گفتمان انقلاب اسلامي، اسلام سياسي در منطقه خاورميانه احياء شد. با شيوع و ترويج ايدئولوژي اسلام و اسلام سياسي به عنوان يك متغير نيروي سياسي تعيينكننده، ايدئولوژيهاي سياسي مادي چون مليگرايي و پان عربيسم در معادلات داخلي و منطقهاي ضعيف شدند.
از اينرو، ارزشها و هنجارهاي جديدي بر مبناي آموزههاي اسلامي وارد مناسبات منطقهاي شدند كه پيش از اين چندان تاثيرگذار نبودند.
شهادتطلبي، استكبارستيزي، مبارزه با صهيونيسم، برادري و اخوت اسلامي، اتحاد اسلامي، ظلمستيزي كه در گفتمان انقلاب اسلامي شكل گرفت امروزه در صحنه خاورميانه به عنوان ارزشها و هنجارهاي سياسي نقشآفريني ميكنند. تجلي و نمود اين ارزشها و هنجارها را در جنگ 33 روزه و جنگ غزه بخوبي ميتوان مشاهده كرد.
بيداري اسلامي و احياي هويت اسلامي مسلمانان در سطح منطقه و تلاش آنان براي بازگشت به اصول و آموزههاي اصيل اسلامي و استقرار نظم سياسي اسلامي در سطح داخلي و منطقهاي ساختار غيرمادي و انگارهاي خاورميانه را بشدت تغيير داده است، به طوري كه حتي قدرت و ساختار مادي منطقه نيز در چارچوب اين ساختار گفتماني و ايدئولوژيك معنا مييابد. اين تحول بويژه نقش افكار عمومي در منطقه را ارتقاء و افزايش داده است كه به صورت يك عامل تاثيرگذار در معادلات قدرت منطقهاي عمل ميكند. عاملي كه حتي دولتها را مجبور به بازنگري در سياستها و مواضع ميكند.
سطح بينالمللي
انقلاب اسلامي ايران گرچه در حوزه جغرافيايي و محدوده جغرافيايي ايران و در زيرسيستم منطقهاي خاورميانه رخ داد، ولي بازتاب و تاثيراتي فراتر از منطقه داشته است.
اين تاثيرگذاري فرامنطقهاي و بينالمللي ناشي از اهميت و موقعيت راهبردي ايران و منطقه خاورميانه و خليج فارس است؛ چون همانطور كه اشاره شد بر اثر تداخل 3 محيط ملي، منطقهاي و بينالمللي ايران، تحولات ناشي از انقلاب اسلامي در ايران، به طور مستقيم و غيرمستقيم زير سيستم منطقهاي خاورميانه و نظام بينالملل را تحتتاثير قرار ميدهد. تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران در سطح جهاني و بينالمللي را ميتوان در دو بعد كارگزاري و ساختاري توضيح داد. اگرچه، تاثيرات انقلاب اسلامي در سطح كارگزاري افزونتر و مشهودتر از سطح ساختاري است.
الف) كارگزاري
انقلاب اسلامي ايران كه در قالب جمهوري اسلامي ايران و گفتمان انقلاب اسلامي تعين و تشكل يافت، كارگزاران يا بازيگران بينالمللي اعم از دولتي و غير دولتي را تحت تاثير قرار داده است. در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي، بازيگران بزرگ بينالمللي بويژه دو ابر قدرت آن زمان از وقوع انقلاب و دولت انقلابي برآمده از آن متاثر شدند. اول، آمريكا بر اثر انقلاب اسلامي ايران، مهمترين متحد استراتژيك خود در خاورميانه را از دست داد. دوم، جمهوري اسلامي ايران عليرغم تلاش آمريكا براي نزديك شدن به آن، به مبارزه و مقابله با سياستهاي آمريكا در سطح منطقهاي و حتي جهاني پرداخت. سوم، متحدين محافظهكار عرب آمريكا در منطقه و اسرائيل از پيروزي انقلاب اسلامي احساس تهديد كردند كه باعث مداخله مستقيم اين كشور در منطقه شد. اين تحولات باعث شد آمريكا به عنوان يك قطب قدرت به مواجهه و مقابله با انقلاب اسلامي به منظور مهار و سد نفوذ آن بپردازد.
ابر قدرت شرق نيز سياست مشابهي در قبال انقلاب اسلامي در پيش گرفت؛ چون انقلاب اسلامي براساس اصل نه شرقي و نه غربي به مبارزه و مخالفت با سياستها و اقدامات شوروي نيز پرداخت و منافع آن را در معرض تهديد قرار داد.
مخالفت عملي و علني جمهوري اسلامي ايران با اشتغال افغانستان توسط شوروي، اوج اين رويارويي است. از اين رو شوروي نيز مانند آمريكا در صدد مهار انقلاب اسلامي برآمد و در اين راستا به حمايت بيدريغ از رژيم عراق در جنگ با ايران پرداخت. ديگر بازيگران و قدرتهاي بزرگ بينالمللي نيز سياستها و اقدامات مشابهي در قبال انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران اتخاذ كردند.
تاثيرات بينالمللي انقلاب اسلامي در سطح كارگزاري به قدرتها و بازيگران بزرگ بينالمللي محدود نميشود. علاوه بر اين، انقلاب اسلامي ايران، به طور مستقيم و غيرمستقيم به شكلگيري بازيگران بينالمللي غير دولتي كمك كرده است. بازيگراني كه حتي نقش موثرتري از بسياري از دولتها در روابط و نظام بينالملل ايفا ميكنند.
براي نمونه بازيگراني چون حزبالله و حماس، امروزه حتي فراتر از منطقه خاورميانه به عنوان بازيگراني تاثيرگذار در سطح بينالمللي عمل ميكنند و بر معادلات و دستور كار بينالمللي نيز تاثير گذارند. برخي ديگر از سازمانها و گروههاي اسلامي مانند القاعده كه در واكنش به انقلاب اسلامي و براي مقابله با آن شكل گرفتند نيز بايد مورد توجه قرار داد. اين گروهها و سازمانها از طريق وروديهاي آشوبساز به نظام بينالملل، روابط و نتايج بينالمللي را تحتتاثير قرار ميدهند.
ب) ساختاري
با اين كه انقلاب اسلامي در يك قطب قدرت بينالمللي رخ نداد، اما توزيع و معادلات قدرت در سطح بينالمللي را تحتتاثير قرار داد. از اينرو، اگرچه نظام دو قطبي به رهبري آمريكا و شوروي همچنان استمرار يافت، ولي تحولات و تغييرات درون ساختاري ناشي از انقلاب اسلامي پيامدهاي انكارناپذيري داشت. نخست بر اثر سقوط رژيم شاه به عنوان مهمترين متحد استراتژيك آمريكا در خاورميانه، موازنه قوا به نفع شوروي و به ضرر ابرقدرت غرب برهم خورد. شوروي تلاش كرد اين خلا‡ استراتژيك را به نفع خود و متحدين منطقه پر كند؛ اما ماهيت مستقل انقلاب اسلامي و نظام سياسي برآمده از آن شوروي را مايوس كرد. به گونهاي كه حتي رويارويي مستقيم ايران و آمريكا نيز موجبات نزديكي ايران و شوروي را مهيا نساخت. بر اين اساس، برخلاف رويه رايج و سياست غالب دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد، هر دو قطب قدرت در نظام بينالملل عليه انقلاب اسلامي متحد شدند و به حمايت از نيروهاي ضدانقلاب دولتي و غيردولتي بويژه رژيم بعث عراق پرداختند.
دومين تاثير انقلاب اسلامي بر ساختار مادي ناشي از توزيع تواناييهاي قطبهاي قدرت، شكلگيري الگوهاي جديدي از توازن و اتحاد درون منطقهاي و فرامنطقهاي بود؛ به طوري كه اتحاد قطببندي جديدي از محافظهكاران با ابرقدرتها بويژه آمريكا شكل گرفت. اين اتحاد منطقهاي بينالمللي زمينهساز مداخلهگري مستقيم آمريكا در منطقه شد. در مقابل، شوروي نيز به حمايت از كشورها و بازيگران پيرو و متحد خود در سطح منطقه پرداخت. توازنسازياي كه به اشغال افغانستان از سوي شوروي و آغاز جنگ سرد دوم ختم شد. حتي بعضي تحليلگران تحولات و توالي بحرانهاي منطقهاي با برد و تاثير بينالمللي چون اشغال كويت توسط عراق، جنگ دوم خليج فارس، حادثه 11 سپتامبر و اشغال عراق را نيز معلول معادلات قدرت جديد شكل گرفته بر اثر انقلاب اسلامي ميدانند.
اما بيشترين و مهمترين تاثير بينالمللي انقلاب اسلامي از طريق ارتقاي جايگاه و منزلت خاورميانه ناشي از احياي اسلام سياسي به عنوان يك نيروي تاثيرگذار در سطوح منطقهاي و بينالمللي بوده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بيداري اسلامي بر نقش و اهميت خاورميانه در نظام بينالملل افزوده شد، به طوري كه پس از حادثه 11 سپتامبر خاورميانه در كانون روابط و نظام بينالملل قرار گرفته است؛ همچنين بر اثر ظهور بازيگران و جنبشهاي اسلامي فراملي در عرصه بينالمللي نقش جهان اسلام و دين اسلام در روابط و مناسبات بينالمللي افزايش چشمگيري يافته است. به گونهاي كه بعضي تحليلگران غربي، سياست بينالملل پس از 11 سپتامبر را مبتني بر رويارويي بازيگران انقلابي و اسلامي به رهبري ايران با هسته ليبرال سكولار قدرتهاي غربي به رهبري آمريكا ميدانند. با وجود تاثيرات انقلاب اسلامي بر ساختار مادي نظام بينالملل، مهمترين پيامد و بازتاب انقلاب اسلامي در چارچوب به چالش كشيدن ساختار غيرمادي به معناي ارزشها و هنجارهاي حاكم بر نظام بينالملل است. گفتمان انقلاب اسلامي و ايدئولوژي اسلامي متضمن ارزشها، هنجارها، ايدهها و انگارههايي است كه از ايدئولوژيهاي مادي ليبراليسم و سوسياليسم رايج در دوران پيروزي انقلاب اسلامي متفاوت و متمايز است، بويژه انقلاب اسلامي مبتني بر تلفيق دين و دولت و شريعت و سياست بود و نظام جمهوري اسلامي تخيلي و تجسم عيني و عملي آن به شمار ميرود.
بنابراين مهمترين بازتاب غيرمادي و گفتماني انقلاب اسلامي در روابط بينالملل، احياي نقش دين و مذهب در عرصه بينالمللي بوده است. بازگشت دين و هويتهاي ديني به روابط بينالملل كه در قالب دولتهاي ديني، بازيگران مذهبي فراملي و نهادها و سازمانهاي مذهبي صورت گرفته است، بنياد سكولار روابط بينالملل در عمل و تئوري را به چالش كشيده است. اين مساله به مثابه تضعيف اركان، اصول و مفروضههايي است كه رشته روابط بينالملل بر آن بنا يافته است.
نتيجهگيري
30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد، اما انقلاب اسلامي در چارچوب جمهوري اسلامي ايران و گفتمان انقلاب اسلامي باز توليد شده و استمرار مييابد. تداوم انقلاب اسلامي به مثابه استمرار تاثيرات و پيامدهاي منطقهاي و جهاني آن است. از اين رو، پيامها و بازتابهاي انقلاب اسلامي امروزه بيش از گذشته نظام منطقهاي خاورميانه و نظام بينالملل را تحت تاثير قرار داده است، به طوري كه انقلاب اسلامي ايران در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران يك عنصر و عامل تعيينكننده سياستهاي منطقهاي و بينالمللي است؛ واقعيتي كه فراتر از منطقه خاورميانه رفته و مناسبات و معادلات بينالمللي را نيز متاثر از خود ساخته است، بنابراين دوست و دشمن اذعان دارند نيروي اسلام سياسي و جنبشهاي اسلامي به رهبري جمهوري اسلامي ايران را نميتوان ناديده گرفت.
فراتر از اين، انقلاب اسلامي ايدهها، انگارهها، ارزشها و هنجارهايي را در قالب نظم سياسي ديني وارد نظام بينالملل كرده است كه موجب بازگشت دين به عرصه روابط بينالملل شده است. نهادهاي كه از منظر نظم و نظام بينالملل سكولار ليبرال يك ورودي آشوبساز به شمار ميرود، چون نظم وسنقاليايي قديم و پساوسنقاليايي نوين بر اصل و فرض عدم نقشآفريني دين در روابط بينالملل استوار است. از اين رو، تاثيرگذاري دين به عنوان يك متغير سياسي مستقل و تعيينكننده در سياست خارجي و روابط بينالملل، نظم و نظام ليبرال سكولار حاكم را به چالش ميكشد؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت انقلاب اسلامي ايران از طريق ايجاد تاثيرات عملي در روابط بينالملل، بر حوزههاي نظري و نظريهپردازي نيز تاثيرگذار بوده است. يكي از اين پيامدهاي نظري را ميتوان در تلاش نظريهپردازان براي مفهومبندي دين در روابط بينالملل مشاهده كرد.
نويسنده: سيدجلال دهقانيفيروزآبادي
........................................................................................
دوشنبه|ا|5|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 471]
-
گوناگون
پربازدیدترینها