تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بعد از من با خوارج نجنگيد (آنان را نكشيد)؛ زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803296834




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تحولات سياسي ، اجتماعي و فرهنگي دولت سر بداران


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تحولات سياسي ، اجتماعي و فرهنگي دولت سر بداران
تحولات سياسي ، اجتماعي و فرهنگي دولت سر بداران در آخرين سالهاي حکومت ابوسعيد ايلخاني ، نارضايتي مردم خراسان از حاکمان دست نشانده ي ايلخانيان به سبب ستم بي حد آنان به اوج خود رسيده بود . شيخ خليفه ي مازندراني که خرقه ي درويشي به تن داشت ، در مسجد سبزوار سکنا گزيد و مردم را از تحولات سياسي و اجتماعي زمان خود ،آگاه کرد و آنان را براي قيام ، آماده ساخت . او درپي تحقق عدالت و مبارزه با ستم و کمک به ستمديدگان بود و مي گفت : « خداوند از علما تعهد گرفته تا در برابر ظلم، قيام کنند ». کسي به علت فضاي حاکم به سخنان او گوش فرا نمي داد تا اينکه وي به سبزوار ، پايگاه تشيع ، وارد شد و مردم آنجا سخنان او را با جان و دل پذيرفتند ؛ زيرا سبزوار در مسير کاروانهاي زيارتي و تجارتي قرار داشت و مردم آن از آگاهي سياسي بيشتري برخوردار بودند . اکنون ، مسجد پايگاه استواري براي او و مردم شده بود ؛ اما فقهاي اهل سنت و طرفدار حکومت ، از نفوذ و اقتدار او وحشت کرده ، او را متهم به کفر کردند و با توطئه اي او را به قتل رساندند تا حرکت او را خاموش کنند . شاگرد او شيخ حسن جوري ، راه استاد را ادامه داد و براي اينکه در مظان اتهام مخالفان قرار نگيرد ، شهر به شهر مهاجرت مي کرد و نام مريدان خود را در دفتري مي نوشت و مي گفت که در وقت قيام ، آماده ي اشاره او باشند ، ليکن فقهاي مخالف مذهب او به بدگويي از او پرداختند و گفتند که او را فضي مذهب است . در باشتين ، شورشي برپا شد که رهبري آن را عبدالرزاق بر عهده گرفت . وي دولت سربداران را تأسيس کرد و به ضرب سکه اقدام کرد .(1) وجيه الدين مسعود ، با کشتن برادرش عبدالرزاق ، حکومت را به دست گرفت . اقدام او در جهت تقويت دولت سربدار ، وارد کردن شيخ حسن جوري و مريدانش در اداره ي حکومت بود . وي نام شيخ حسن را در خطبه ، مقدم داشت . از اين رو ، اتحاد اميران سياسي سربدار با رهبران و ديني و معنوي جامعه ، موجب پيشرفت و گسترش قلمرو و سربداران شد . وجيه الدين مسعود، برقراري عدالت اجتماعي ، حذف مالياتهاي سنگين و نيکي به مردم را سر لوحه ي کارهاي خود قرار داد . ابن بطوطه مي گويد : « آيين عدالت ، چندان در قلمرو آنان رونق گرفت که اگر سکه هاي طلا و نقره در اردوگاه ايشان روي زمين مي ريخت ، تا صاحب آن پيدا نمي شد ، کسي دست به سوي آن دراز نمي کرد . »(2 )از حوادث تلخ دوران وجيه الدين مسعود ، کشته شدن شيخ حسن در جنگ با آل کرت بود که با شکست سربداران همراه بود . مرگ شيخ ، سبب تفرقه ميان دو گوره سياسي و مذهبي شدو همين امر ، موجب تقويت دشمنان آنان گرديد . خواجه شمس الدين علي ، ازاميران سربدار ، با طغاي تيمور صلح کرد تا امنيت مرزهاي شمال سربداران را حفظ کند . وي افزون بر عدالت اجتماعي ، رفاه عمومي و مبارزه با فساد و اعتياد ،(3 )به آباداني سبزوار و بازسازي مسجد جامع آن پرداخت . وي براي مقابله با دشمن ، به تقويت و سازماندهي سپاه سربدار پرداخت .(4 )و در سياست خارجي ، همزيستي مسالمت آميز با همسايگان را در نظر داشت . يحيي کرابي از ديگر اميران سربدار نيز ، به سبب ساده زيستي و برقراري عدالت اجتماعي و در بين مردم ، محبوبيت داشت . وي علاوه بر فعاليتهاي عمراني و حفر قنوات ، به تعمير بناها و قنواتي که به دست حاکمان ايلخاني تخريب شده بود ، پرداخت . وي ، سپاه هجده هزار نفري دولت سربدار را به بيست هزار نفر رساند(5 )و با کمک آنان توانست دشمن خطرناک سربداران ، يعني طغاي تيمور را از بين برد . آخرين امير سربدار ، خواجه علي مؤيد ، مانند حاکمان گذشته به برقراري عدالت ، رفاه عمومي و امنيت اجتماعي در جامعه پرداخت . وي زندگي ساده اي داشت و اموال خود را هر سال انفاق مي کرد .(6 )از مهم ترين کارهاي سربداران در مدت حکومتشان ، نوعي ترکيب قدرت در حکومت بود که بخشي از قدرت در دست نيروهاي نظامي و سياسي ، و بخش ديگر قدرت در اختيار روحانيان انقلابي صوفي بود که رهبري ديني و معنوي جامعه را بر عهده داشتند . در واقع ، نفوذ آنان در ميان مردم ، زمينه ي انقلاب را فراهم کرد ، گرچه در اثر تحولات سياسي ، سربداران براي تحکيم و تثبيت حکومت خود ، از آنان به سبب نفوذشان استفاده مي کردند و وقتي اميران سربدار ، روحانيون صوفي را مانع اهداف خود مي ديدند ، آنان را به قتل مي رسانند . تحولات فرهنگي و احياي مذهب تشيع سابقه ي تشيع درقلمرو سربداران ، به مهاجرت علويان ، به ويژه حضور امام رضا ( ع ) در خراسان برمي گردد . مهاجرت آنان موجب شد مردم خراسان ، تحت تأثير فرهنگ شيعه قرار گيرند . زماني که زيد بن علي سال 122 هجري در کوفه به شهادت رسيد ، شيعيان خراسان به حرکت درآمدند و طرفداران بسياري پيدا کردند و ستم بني اميه بر خاندان پيامبر خدا را بازگو کردند (7 )تا اينکه يحيي بن زيد به خراسان گريخت . نصر بن سيار ، او را دستگير و در قلعه ي مرو ، زنداني کرد و با مرگ هشام ، وليد بن يزيد خليفه اموي ، او را آزاد کرد . بنا به گزارشي او از زندان گريخت و به بيهق(8 )وارد شد و شيعيان ، به گرد او جمع شدند . او به همراه آنان با حاکم اموي منطقه ي نيشابور جنگيد و پيروز شد و به سوي بلخ ، حرکت کرد . وقتي يحيي خبر حرکت اسلم بن احوز از طرف نصر بن سيار را شنيد ، به سوي او حرکت کرد و در جوزجان ( / گرگان ) با سپاهيان نصر درگير شدند ؛ ولي او و يارانش به شهادت رسيدند .(9 )مردم خراسان به احترام او در آن سال ، نام نوزادان پسر خود را « يحيي » يا « زيد »گذاشتند . (10 )تا خاطره ي او را زنده نگه دارند . با ورود امام رضا ( ع ) به عنوان ولي عهد به خراسان ، مذهب شيعه گسترش بيشتري يافت و سادات و علويان بيشتري به منطقه ي خراسان روي آوردند . با شهادت حضرت ، آرامگاه او – که قبله ي آمال شيعيان بود – مرکز تجمع آنان در منطقه شد ، گرچه شهرهاي ديگري هم وجود داشت که شيعيان درآن زندگي مي کردند . فضل بن شاذان ( / شادان ) از اصحاب امام رضا ( ع ) از نيشابور به بيهق ، مهاجرت کرد .(11) سبزوار ، مرکز بيهق ، پايگاه مهم تشيع بود (12 )که مذهب آنان اثنا عشري بوده(13)و هميشه نسبت به آل علي ، ارادت کامل داشته اند .(14) مولوي در حکايت نبرد محمد خوارزم شاه با مردم سبزوار – که همه رافضي بودند – نقل مي کند که خوارزم شاه گفت امان مردم شهر آن است که نزد من ابوبکر نامي هديه بياورند ، گويد :تا مرا بوبکر نام از شهرتان هديه ناريد، اي رميده امتان کي بود بوبکر اندر سبزواريا کلوخ خشک اندر جويبار بعد سه روز و سه شب که اشتافتنددر يکي گوشه ي خرابه پر حرضخيز که سلان تو را طالب شدست کز تو خواهد ، شهر ما از قتل رست سوي خوارزمشاه حمالان کشان اندر اينجا ضايع است و ممتحق اين چنين دل ريزه ها را دل مگوسبزوار اندر ، ابوبکري بجو .( 15)شيخ خليفه ي مازنداني با تکيه بر مذهب تشيع ، حرکت خود را بر ضد ستم آغاز و در سبزوار ، مردم را دور خودجمع کرد تا آنان را با مسائل سياسي و ديني خود ، آگاه کند . گرچه وي در اين راه ، جان خود را از دست داد ؛ اما شاگردش شيخ حسن جوري ، راه او را ادامه داد و شهر به شهر ، مردم را با مسائل ديني ، سياسي و اجتماعي شان آگاه کرد . حتي او در پاسخ فرستاده ي طغاي گفت : « پادشاه و ما ، بايد خدا را اطاعت کنيم و به قرآن ، عمل نماييم و کسي که خلاف آن انجام دهد ، عاصي است و بر مردم است که مقابل او بايستند . اگر شاه به اطاعت خدا و رسول گردن نهاد ، ما تابع او هستيم ؛ و گرنه شمشير ميان ما حکم خواهد بود . »(16 )وي همچنين در نامه اي به ارغون شاه به باورهاي ديني خود اشاره کرده و گفته که از جواني ، به اهل حق اعتقاد داشته و دوستدار ائمه و علماي دين و طالب نجات بوده ست . (17)شيخ حسن جوري ، حامي مذهب تشيع دوازده امامي بود (18 )و ظلم ستيزي و برقراري عدالت را – که از ويژگي هاي اين مکتب است – به خوبي آموخته بود . برخي از اميران سربدار در دوران حکومت خود ، به ترويج مذهب شيعه و منا قب ائمه ( ع ) و ضرب سکه به نام دوازده امام ( ع ) پرداختند .(19 )آنان در تعظيم و تقويت دانشمندان و سادات ، تلاش کردند و مسائل شرعي و ديني را به علماي دين، ارجاع مي دادند .(20 )همچنين يکي از اميران سربدار ، خواجه علي مويد ، براي ترويج مذهب تشيع ، مسئله مهدويت و انتظار ظهور حضرت ( عج ) تلاش کرد . از اين رو ، دستور داد که هر صبحگاه و شامگاه ، اسب زين کرده اي در ابتداي شهر آماده نگه دارند و تا اگر امام زمان ( عج ) ظهور کند . بي مرکب نباشد .(21 )در اين گزارش دو احتمال به نظر مي رسد : نخست اينکه هر صبحگاه جمعه صحيح باشد . شايد بتوان گفت تلاش برخي از متعصبان اهل سنت بر اين است که چهره ي شيعه را خدشه دار کنند و اين گونه القاء کرده اند که شيعيان هر صبحگاه و شامگاه اسب زين کرده اي در ابتداي شهر آماده نگه مي داشتند . تا اگر امام زمان ( عج ) ظهور کند ، بي مرکب نباشد . نساخ يا غرض ورزان کلمه ي جمعه را براي القاي مطالب خود درباره ي شيعه حذف کرده اند و حال آنکه در روايات است که حضرت روز جمعه ظهور خواهند کرد . و دعاي روز جمعه هم مي تواند . تأييدي بر اين مطلب باشد : هذا يوم الجمعه و هو يومک المتوقع فيه ظهورک و الفرج فيه للمؤمنين علي يدک و قتل الکافرين بسيفک .(22 )گرچه روايات ديگري وجود دارد که ظهور حضرت را روز شنبه ذکر کرده اند ؛ اما مرحوم سيد محسن امين وجه جمعي بين اين دو دسته از روايات بيان کرده است . به اين نحو که ظهور حضرت روز جمعه و بيعت با ايشان در روز شنبه خواهد بود . احتمال ديگرکه قوي تر به نظر مي رسد اين است که اين حرکت ، يک حرکت نمادين بود تا به مردم بفمهاند صبح و شام به فکر امام زمانشان ( عج ) باشند و اين آمادگي راداشته باشند تا در پاي رکاب حضرت گام بردارند . خواجه علي ، براي تقويت و پشتوانه ي سياسي و دردست داشتن مرامنامه و دستور العملي براي دولت سربداران ، با فقيه برجسته شمس الدين محمد مکي ، معروف به « شهيد اول » در « جبل عامل مکاتبه کرد و به دنبال اين نامه ها ، شهيد اول ، کتاب فقهي جامع و مختصري ، به نام اللمعه الدمشقيه في فقه الاماميه( 23 )را براي شيعيان خراسان نوشت تا بدان عمل کنند . همچنين حسين بن حسين بيهقي سبزواري در شرح حال معصومان ( ع ) ، رساله ي راحه الأرواح و مؤنس الأشباح را نوشت .( 24 )از شاعران بزرگ اين عهد در خراسان ، محمد بن يمين فريومدي ،ملقب به ابن يمين (25 )بود . که مذهب تشيع داشت و به سربداران پيوست . اشعار او درباره ي کارگزاران ، باعث پيشرفت حکومت سربداران بود . انعکاس جنبش سربداران جنبش سربداران در شهرهاي ديگر ، اثر خود را گذاشت و مردم برخي ولايات ديگر نيز قيام کردند . نهضت سربداران کرمان و سمرقند و طبرستان ، تحت و طبرستان ، تحت تأثير سربداران خراسان بود . همچنين قيام مرعشيان مازندران ، تحت تأثير مستقيم عز الدين سوغندي است که پس از مرگ شيخ حسن جوري راهش را ادامه دارد . سوغندي ، احساس کرد که خراسان براي او محل امني نيست . از اين رو ، به طرف مازندران حرکت کرد و در بين راه در گذشت و به شاگردش سيد قوام الدين مرعشي لقب « شيخي » داد و او ضمن تأسيس حکومت مرعشيان مازندران ، تأثير بسزايي بر پديدآمدن حکومت آل کيا در گيلان بر جاي نهاد . سقوط سربداران عامل سقوط سربداران را بايد در اختلافات دروني آنها جستجو کرد . سربداران که با حمايت درويشان و مريدان به قدرت رسيده بودند ، وقتي آنان را مخالف منافع خود مي ديدند . ، در صدد قتل رهبران آنان برآمدند که اين به ضرر حکومت آنان تمام شد . خواجه علي مؤيد ، آخرين امير سربداري ، با مريدان شيخ حسن درافتاد و بسياري از آنان را کشت . از اين رو ، عده اي به مخالفت با او برخاستند . وي از امير تيمور ، ياري خواست و به استقبال او رفت ، غافل از آنکه تيمور قصد داشت براي ايجاد حکومتي يکپارچه و متحد ، تمام حکومتهاي کوچک محلي را از سر راه بردارد که حکومت سربداران نيز از آن جمله بود . خلاصه سابقه ي تشيع مردم خراسان ، به حضور سادات علوي در آنجا ، به خصوص امام رضا ( ع ) برمي گردد . افزون بر آن ، شاگردان حضرت با مهاجرت به برخي از شهرهاي خراسان ، سبب ترويج معارف شيعه و تقويت فرهنگ تشيع بودند . از طرفي فرهنگ ظلم ستيزي ، از اصول اساسي شيعه به حساب مي آمد و مردم خراسان که سالها طعم تلخ ستم را از حاکمان ايلخاني خراسان چشيده بودند ، در انتظار قيام بودند . از سوي ديگر ، شيخ خليفه ي مازندراني ، مبارزات خود را عليه حاکمان جور آن زمان آغاز کرد و در مسجد سبزوار به آگاهي بخشي مردم پرداخت و جان خود را در اين راه از دست داد ، ليکن شاگردش با مسافرت به شهرهاي مختلف توانست به مبارزه و جهاد با حاکمان جور و علماي درباري بپردازد . و مردم را براي قيام ، آماده کند . هتک حرمت ايلچيان مغول به مردم باشتين ، اولين جرقه ي قيام را زد . اميران سربدار با حمايت و نفوذ رهبران ديني و معنوي توانستند . در منطقه ي خراسان دولت سربداري را تشکيل دهند . بعضي از اميران سربدار به برقراري عدالت ، مبارزه با فساد ، ضرب سکه به نام ائمه اطهار ( ع ) ، ترويج مذهب تشيع و ذکر مناقب ائمه ( ع ) پرداختند . به ويژه آنکه برخي ، مسئله ي انتظار ظهور حضرت ولي عصر ( ع ) را زنده نگه مي داشتند . آنچه که قابل توجه است ، اينکه هر يک از اميران ، وقتي قدرت خود را تحکيم مي کردند ، درصدد از بين بردن رهبران ديني برمي آمدند . و اين موجب از بين رفتن قدرت آنان از حکومت مي شد . بااين حال ، اختلافات دروني و قطع حمايت رهبران ديني از اميران سربدار ، اسباب سقوط دولت ، سربداران را در خراسان به وجود آورد . پی نوشت: 1. تذکره الشعرا ء ، ص 209 ؛ روضه الصفا ، ج 5 ، ص 603 ؛ حبيب السير ، ج 3 ص 357 ؛ اعتماد السلطنه ، محمد حسن خان ،، مرآه البلدان، ج 1 ، ص 524 . 2. سفرنامه ي ابن بطوطه ، ج 2 ، ص 434 3. تذکره الشعراء ، ص 212 ؛ روضه الصفا ، ج 5 ، ص 618 4- همان ، ص 211 .5- همان ، ص 213 . 6- همان ، ص 216 7- تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 326 . 8- ابن فندق درجلد دوم لباب الأنساب درباره ي سادات منطقه ي بيهق از لحاظ سياسي و اجتماعي اطلاعات گرانسنگي داده است . عامل مهاجرت سادات ، فضاي مناسب فرهنگي و مذهبي اين منطقه و ارتباط گسترده سادات بيهق و نيشابور بوده ا ست . يکي از خاندانها به نام « آل زياره » است که در تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي اين منطقه نقش داشته است ( ر . ک : تاريخ بيهق ، ص 55 . ) 9- تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 331 – 332 . 10- مروج الذهب ..... ، ج 3 ص 212 . 11- اختيار معرفه الرجال ، ص 821 . 12- خوافي ( حافظ ابرو ) . شهاب الدين عبدالله ، جغرافياي تاريخي خراسان در تاريخ حافظ ابرو ، ص 51. 13- نزهه القلوب ، ص 150 . 14- مرآه البلدان ، ج 1 ، ص 524 . 15-مولوي ، جلال الدين ، مثنوي معنوي ، دفتر پنجم ، ص 47 -48 16- روضه الصفا ، ج 5 ، ص 613 ؛ نهضت سربداران ، ص 62 . 17- مطلع السعدين و مجمع البحرين ، ص 154 . 18- سفرنامه ي ابن بطوطه ، ج 2 ، ص 434 ؛ روضه الصفا ، ج 5 ، ص 606 19- روضه الصفا ، ج 5 ، ص 624 ، درباره سکه شناسي و ضرب سکه در دوران سربداران ر . ک : عروج و خروج سربداران . 20-همان ص 619 ؛ حبيب السير ، ج 3 ، ص 364 .21- همان ، ص 624 ؛ همان ، ص 366 . 22- بحاالانوار ، ج 99 ، 216 . 23- شيبي ، کامل ، الصله بين التصوف و التشيع ، ج 2 ، ص 140 . 24- تاريخ تشيع درايران ، ج 2 ، ص 682 . 25- آبا و اجداد ابن يمين به علت داشتن مذهب تشيع ، همواره در رنج روحي به سر مي بردند و او در اين ابيات ، آشکارا به شيعه بودن خود افتخار مي کند . مرا مذهب اين است ، گيري تو نيز همين ره گرت مردي و مردمي است که بعد از نبي مقتداي بحق علي بن بوطالب هاشمي است ر . ک بياني ، شيرين، ( اسلامي ندوش ) ، دين و دولت در ايران عهد مغول ، ج 2 ،ص 780 . منبع:دولتها و خاندانها و آثار علمي و فرهنگي شيعه تاريخ تشيع 2/خ





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن