تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798746952




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آداب همسر داری


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آداب همسر داری
آداب همسر داری نويسنده:آیت الله محی الدین حائری شیرازی بسم الله الرحمن الرحيماين مجموعه حاوی گفتاری است نغزودلنشين در تبيين وجوه آسيب ناپذيری ازدواج وطرح نکات و دقايقی که پيوندهای خانوادگی را در پی دارد.گهگاه که بعضی از زوج های جوان را سعادت يار می شد تا مراسم عقدو ازدواجشان در محضر حضرت آيت الله حايری شيرازی (مد ظله) برگزار شود معظم له خطاب به آنها توصيه هايی می فرمودند که ميتوانست در بعد های مختلف زندگی چراغ راهی برای رسيدن به خوشبختی و سعادتی ملموس باشد.بديهی است که گروه بسياری از علاقمندان را امکان آن نيست تا از فيض حضور استاد ونصايح پدرانه شان بهره مند شوند لذا با کسب اجازه از حضرتشان مطالب ضبط و سپس از نوار پياده شد و پس از باز نويسی به صورت اين مجموعه نفيس در آمد. باشد که درخشش اين چراغ پر فروغ وسعت بيشتری رادر بر گيرد وافراد بيشتری از برکات اين سخنان حکيمانه بهره ور شونازدواج پيوند آسمانی دو انسانازدواج پيوند وارتباط دو انسان است با يکديگر به قصد داشتن يک زندگی مشترک . هنگامی که دو انسان بخواهند با هم در زندگی مشترک باشند طبيعتآ پای هر کدام در زندگی ديگری وارد خواهد شد. مرد زنی پا در زندگيش مي گذارد؛ زن هم مردی.تنها زندگی کردن يک برنامه دارد و يک وظيفه خاص به خود دارد وزندگی مشترک داشتن هم دارای يک برنامه ويک سلسله وظايف مخصوص به خود است.انسان وقتی تنها باشد گاهی به رای خود و با سليقه خود هر کاری خواست انجام مي دهد اما وقتی زندگی مشترک شد وضعيت فرق مي کند.فرض کنيد يک ماشين در جاده ای تک وتنها حرکت مي کند. اين ماشين خيلی کارها را مي تواند انجام دهد؛ مي تواند مانور بدهد؛ مي تواند ويراژ بدهد و مي تواند آهسته يا تند براند. اما اگر دو ماشين شدند و خواستند به همين صورت در کنار هم حرکت کنند، هر کدام از آن دو ماشين، بايد يک خط و محدوده ای داشته باشند که آن خط را در نظر گرفته و بر روی آن حرکت کنند و گرنه هر لحظه ممکن است با هم اصطکاک پيدا کنند.ازدواج، با هم حرکت کردن است. دو ماشينی که می خواهند با هم حرکت کنند می بايست دقت بسياری به خرج بدهند، اگر می خواهند از يکديگر فاصله نگيرند و سپر به سپر يکديگر حرکت کنند، مي بايست از همان ابتدا قرار بگذارند که چگونه به حرکت ادامه دهند تا با هم برخورد و اصطکاک پيدا نکنند. شما خوب مي دانيد که دو راننده ماشين اگر با هم هماهنگ باشند، هيچگاه از راندن خسته نمی شوند، چون راه به رفيق خوش است، اما به شرط اين که به هم تنه نزنند وگرنه هر دو ساقط خواهند شد. اما چگونه می شود که دو دستگاه ماشين، به يکديگر تنه نزنند؟ و چگونه می شود، دو انسانی که با هم ازدواج می کنند، با هم تزاحم و تصادم پيدا نکنند؟پاسخ سؤال اين است که می بايست «خطی» بين آن دو باشد، به نحوی که محدوده حرکت هر کدام را مشخص کند. يعنی هيچ کدام به محدوده ديگری تجاوز نکند و در يک کلام خط اعتدال را رعايت کنند. از اين جهت است که وقتی دو انسان تابع خدا شدند و موازين الهی را پيش گرفتند، هيچ گاه با هم اصطکاک پيدا نمی کنند، اما منهای خدا، از هر چيز ديگر متابعت نمايند با هم اصطکاک پيدا خواهند کرد. پس بايد سعی آنها بر اين باشد که به وسيله اطاعت از خدا از اصطکاک با يکديگر، جلوگيری نمايند.اين طور نيست که شما، مثلاً بگوئيد که اگر زن و مرد به حرف پدر يا مادر خود گوش بسپارند اصطکاک ها و نزاع ها برطرف خواهد شد؛ خير،اين چنين نيست. چرا؟ چون ممکن است پدرها و مادرها هم با هم اصطکاک پيدا کنند. مثلاً، پدر اين يکی، يک چيز بگويد و پدر آن يکی، يک چيز ديگر.اگر بگوئيد در صورتی که اينها به حرف نزديکان يا دوستان خود گوش دهند انشاءالله اشکال يا مشکلی پيش نخواهد آمد، خوب، اگر اين نزديکان و يا دوستان با هم دعوايشان شد چطور؟!پس اينها بايد پای خود را جايی بگذارند که ديگر نلغزد، و آنجا فقط راه خداست. چون خدا هيچگاه خودش باخودش نزاع ودوگانگی پيدا نمي کند. از اين جهت آنها بايد بنايشان را بر اطاعت از خدا بگذارند، چون که تنها در اين صورت ،ديگر ماشينهای زندگی اينان با هم برخورد نخواهد کرد.همراهی وهمدلی شما ببينيد ازدواج يک زندگی مشترک است. در زندگي مشترک،اگر دو فرمانده وجود داشته باشد کار خراب مي شود.اگر دو دست - هرکدام به اختیار خود- وارد کار شوند ،کاری از پيش نمي رود.شما، هم دست راست داريد، هم دست چپ؛ اگر اين دو به صورت مستقل تصميم مي گرفتند،شما ديگر با اين دو دست نمي توانستيد کاری را انجام بدهيد. اما چون اين دودست تصميم گيرنده نيستند،بلکه مغز واراده انسان است که بر دست راست و چپ حکومت می کند و اوست که تصميم مي گيرد، لذا دست ها با هم همکاری مي کنند وهماهنگ هستند. با یک دست کاغذ مي گيريد و با يک دست مي نويسيد. خياط ها با يک دست پار چه را مي گيرند، با دست ديگر مي دوزند.آشپزها با يک دست، ديگ را مي گيرند ، با دست ديگر غذا را به هم مي زنند؛ چون فرمانده يکي است اين دو دست اين چنين با هم همکاری می کنند.اگر خدای ناکرده در وجود ما دو فرمانده وجود داشت معلوم است که چه اتفاقی می افتاد.اگر پدری نسبت به بچه خود تندی کند، مثلاٌ بگويد : چرا اين کار را کردی؟مادر بگويد: اتفاقاٌ کار بچه درست بوده و خوب کاری هم کرده است .يا يکی به بچه بگويد : تو خيلی بی ادب هستی .ديگری به او بگويد: اتفاقاٌ تو از همه مودب تری .يکی بچّه را بزند و ديگری او را نوازش کند . چنين بر خورد هايی موجب مي شود که بچّه بی تربيت بار بيايد . وقتی اين گونه عمل شود، بچّه شکايت پدر را به مادر و شکايت مادر را به پدر می برد و ضمن اين که بين آن ها دعوا راه می اندازد، خود بچّه نيز نسبت به پدر ومادر بی اعتقاد وبی اعتنا می شود. موازين الهی ، پاية همدلي در يک ازدواج، زن ومرد، می بايست همچون دو دست چپ وراست باشند. از خود،رأيی نداشته باشند، بلکه تابع مافوق خود باشند؛ همانطور که ارادة انسان ،مافوق دو دست راست و چپ اوست، ارادة خدا و حکم خدا و فرمان او، بايد برتر از حرف زن وحرف شوهر باشد.کَلِمَةُ اَللهِ هَیَ اَلعلياء؛کلمة خدا بايد بالاتر باشد. اگر مرد يک حرفی بزند وشما به او بگوييد که خدا اين طور گفته است، بايد بگويد : اگر خدا اين طور گفته باشد من ديگر حرفی ندارم، روی حرف خدا حرفی نمی زنم وحرف خدا بالای حرف من است.اگر زن هم يک حرفی بزند وبه او بگويند: خدا اين چنين نگفته است، خدا جور ديگری می گويد. زن بايد بگويد: اگر خدا طور ديگری می گويد ،من هم همان را می گويم.آنجا که خدا در کار باشد، زن ومرد مانند دو دست چپ وراست عمل می کنند، امّا آنجا که خدا در کار نباشد، زن ومرد، همانند دو فرد جدا از يکديگر می شوند.اگر شوهر يکی باشد وزن هم برای خودش يکی ديگر باشد ، اينها دو نفر می شوند و کار درست نمي شود. در زندگی، زن ومرد بايد با هم آنچنان باشند که گويی مرد يک دست وزن دست ديگر است و حکم خدا وفرمان پروردگار فرمانده شان به شمار می آيد.پس انسان بايد بداند که اوّل ازدواج بايد آخر خود رأيي باشد، هم برای مرد و هم برای زن. اگر زن يا مرد بخواهند بعد از ازدواج هم، مانند پیش از ازدواج خودرأی باشند و با رأی خود حرکت کنند، آن وقت اين ازدواج جز درد سر چيزی به دنبال نخواهد داشت.به عبارتی، هنگامی که واقعاً خدا برايشان مطرح باشد آن وقت فصل ازدواج است.دو نفر که با هم معامله مي کنند، هر کدام نسبت به معامله ای که کرده است ديگری را به نحوی راهنمايی می کند. فرض کنيد شما يک راديو به کسی داده ايد و از او ضبط صوتی را گرفته ايد ،آن که ضبط صوت به شما داده، دستور کار با آن را به شما می آموزد وشما هم پيرامون کار با راديو به او تذکراتی می دهيد.خدا خلق زن ومرد است. به مرد می گويد: اگر مي خواهی خیر زن را ببينی اين گونه با او برخورد کن و به زن هم مي گويد : اگر مي خواهی از مرد خير ببينی این چنين با او برخورد کن .مثلاً می گويد: «وَاِعتَصَموا بِحبلِ اللهِ جَميعاً وَلا تَفَرَّقوا»؛ دسته جمعی به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پراکنده نشويد. يعنی اگر ميل آن داريد که میان شما اختلاف نيفتد تنها خدا را در نظر داشته باشيد. اگر خدا را در نظر گرفتيد بين شما جدايی نمی افتد،اما اگر خود را مطرح کرديد از هم جدا مي شويد.به موجب اين آيه ، زن وشوهر اگر می خواهند متفرق نشوند و بينشان جدايی نيفتد ،زن نبايد بگويد من اينطوري می خواهم و من اين جوری می دانم . بلکه بايد بگويد : مکتب من اين طور مي گويد و اين جور مي خواهد . متقابلاً مرد هم نبايد بگويد که من اينطور می خواهم، برادر، خواهر، مادر و فاميل من اين گونه مي گويند. بلکه او هم بايد بگويد که خدای من اين طور می گويد؛ يعنی آيه به زن ومرد مي گويد که دم از خدا بزنيد، تا از هم جدا نشويد.خود خواهی ، آفت هم دلی اگر از خودتان دم بزنيد ، جدا می شويد. اگر از پدران ،از مادران، فاميل يا دوستانتان دم بزنيد ، جدا مي شويد. اما اگر از خدا دم بزنيد به هم نزديک می شويد. چرا؟ چون شما دو نفر ،دو پدر داريد، اما دو خدا که نداريد، بلکه يک خدا داريد ، دوستان متعدد داريد، اما خدای متعدد نداريد. همه چيز انسان ها متعدد است ، اما خدايشان يگانه است . پس به او برگرديد تا يگانه شويد.شوروی وآمريکا که خدا را رها کرده اند ، کی وکجا با هم رفيق خواهند شد. اين ها تمام اسلحه های اتمی را که زير زمين و روی زمين پنهان کرده اند، برای چه کاری گذاشته اند؟ اين دو (شوروی و آمريکا) جلوه دو انسان از خدا برگشته هستند. اين ها از دانشمندانشان دم زدند ولی از خدا دم نزدند. آمريکايي ها می گويند : دانشمندان ما اين گونه می فهمند، پس ما هم به دنبال دانشمندانمان راه می رويم. شوروی ها هم می گويند : دانشمندان ما اين جوری می فهمند، ما هم به دنبال آن ها حرکت می کنيم.چون دانشمندانشان جدا هستند، خودشان هم از هم جدا می شوند . حال اگر شوروی می گفت خدا و آمريکا هم می گفت خدا، ديگر لازم نبود که عليه يکديگر بمب اتم مخفی کنند.آنچه برای بشر اين خطر ها را آورده است که يک روزه شهرهايشان را با بمب به خاکستر تبديل ميکند ، جدا شدن از خدا است.خدا جويي ،اساس همراهی پس بياييد با خدا باشيد، چرا؟ چون مرد اگر خدايي باشد به زنش ظلم نمی کند. زن هم اگر خدايي باشد توقع زيادی از شوهرش نخواهد داشت. زن ومرد اگر خدايي شدند دير اختلاف پيدا می کنند و زود اختلافشان برطرف می شود. اما اگر زن ومرد خدايي نباشند زود بنای اختلاف را می گذارند و دير اختلافشان رفع می شود.اگر خدا وارد برنامة زندگی شود جای همه چيز را می گيرد. در دعا داريم :«يا مَن يَکفِی مِنهُ شیٌ» يعنی ای خدايي که جای همه چيز را پر می کنی . اگر هيچ چيز نباشد و تو باشی کافی است، امّا جای خالی تو را هيچ چيز پر نخواهد کرد.پس بنايتان را بر اطاعت از خدا بگذاريد. بر اساس اين که خدا داريد با هم زندگی کنيد. مثل اينکه يک غلام وکنيزی می خواهند با يکديگر زندگی کنند، که ارباب وصاحب دارند وآن ارباب وصاحب امورشان را به عهده گرفته است. انشاءَ الله اگر بر اين اساس کار کنيد که خودتان را خدمة خداوند متعال بدانيد، خدا، هم در ابتدا و هم در دورة ازدواج مددتان می کند. از همان ابتدا که هر نزديکی يا فاميلی به شما هديه يا کادويي می دهد ، خدا که مولای هر دوی شماست - چون شما اساس را بر اطاعت او گذارده ايد- يک گلی مافوق گل همه ،به شما هديه می کند. آن ها که گل هديه می دهند ، هر کس که قوم خويش نزديکتر باشد گل سنگين تر می دهد؛ هر که دستش بازتر باشد، سخاوتش بيشتر باشد، گل بهتری می دهد. خدا که از هر سه نظر برتر وبالاتر از همه است ، از نظر قوم و خويشی ،بنده با خدای خودش چنان خويشاوندی دارد که هيچ کس دیگر ندارد. خدا از همه نزديکتر است. از نظر دارايی وثروت نيز خدا از همه ثروتمندتر است و ثروت خدا ما فوق همه ثروت هاست؛ از نظر وجود و بخشش ،خدا،از همه کريم تر و بخشش او نيز از همه بيشتر است. پس اگربخواهد به کسی گل بدهد ، گلش مافوق همه گل هاست و آن چيزی که او مي تواند بدهد، هيچ کس ديگری نمی تواند بدهد و آن صميميت و دلبستگی است که خداوند بينشان ايجاد می کند.اين برای اوّل ازدواج، برای دوره ازدواج هم باز کمکی که خداوند می تواند بکند هيچ کس ديگر قادر به آن نيست . اگر اين دو تا بر اساس بندگی خدا با هم زندگی کردند، يعنی زن از وقتی که پا به خانة شوهرش گذاشت مومن تر شد ، خدا می گويد : اين دو خوب زن وشوهری هستند که ارتباطشان را با من حفظ کرده اند . حالا اگر يک روزی زن قهر کرد ، خدا به شوهر می گويد: من اين زن را به تو بر می گردانم ،نترس. اگر هم شوهر رفت به زن می گويد: من او را بر می گردانم. چرا؟ چون به زن می گويد تو نگذاشتی شوهرت از من جدا شود، پس من هم حالا نمی گذارم او از تو جدا شود و به يک نحوی مسأله را حل می کند که موجب سرشکستگی زن و فاميل زن نشود. مثلاً زن در خانه نشسته است که می آيند و با احترام او را مي برند؛ يا مرد به او تلفن مي کند و می گويد: من نشستم وفکر کردم و فهميدم که اشتباه کرده ام حالا هم خودم به سراغت می آيم.امّا اگر زن مانع خير شد ،یعنی مرد قبل از ازدواج خدماتی می کرد و بعد از ازدواج آن خدمات به دست زن تعطيل شد. حال تا بگويد خدايا بيا و کار های ما را درست کن . خدا می گويد: آن وقت تا به حال، تو درستش نکردی و بنده مرا از من جدا کردی ، حال دوباره او را به تو برگردانم تا باز به همان راه گذشته هدايتش کنی؟ لذا می بينيم ديگر هر ريش سفيدی، هر عالمی و هر کسی که بخواهد پا در ميانی کند ،تأثيری ندارد. گاهی نديده ايد که يک سلسله دلخوری هايي بين زن وشوهر پيدا می شود که اگر تمام افراد عاقل به دور هم بنشينند تا راهی را پيدا کنند بلکه اين دو را باهم صلح بدهند ، دل مرد يا زن نرم نمی شود؟رابطه با خدا، مشکل گشای دشواری های خانوادگی ريشة اين کار به رابطه ای که آنها با خدا دارند بر می گردد. اگر زن، مرد را بيشتر به راه خدا برد، دل مرد در آشتی ها زود نرم می شود. اگر مرد، زن را بيشتر به راه خدا هدايت کرد، وقتی زن سر سنگين شد و مرد دعا کرد ، خدای متعال زود وضع را عوض می کند . پس آن گل اوّلش و اين هم کمک آخرش.امّا اگر گفتيد ما آمده ايم که با هم خوش باشيم . زن گفت من کار ندارم که می توانی يا نمی توانی ! اين کار حلال است يا حرام؟ من اين لباس را ديده ام و پسنديده ام ، حال حلال باشد يا نباشد فرقی نمی کند.يا مرد گفت: که من می خواهم به اين مجلس بروم و تو هم حتماً بايد بيايی . حال معصيت می شود يا نمی شود ، به من مربوط نيست.اگر اين طوری رفتار کردند اوّلاً خدا آن گل اول را به آن ها نمی دهد، يعنی صميميت را و دوم در وقتی که با هم کدورتی پيدا کردند توجهی به آنان نمی کند.پس در راه خدا هوای يکديگر را داشته باشيد تا خدا هم هوای شما را داشته باشد.پيوند خانوادگی، پوشش از گناهازدواج زن را می پوشاند، مرد را هم می پوشاند. خداوند می فرمايد:«هُنَّ لِباسٌ لَکُم و اَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ»زنان لباس مرد ها هستند و مرد ها لباس زنها.لباس عيب ها را می پوشاند ، حسن را ظاهر می کند و انسان را از سرما وگرما در امان نگه می دارد. يکی از نعمت هايی که خدا نازل کرده است، لباس است. و از اين جهت است که مثلاً اگر کسی خواب ببيند که يک نفر چادری يا لباسی گيرش آمده است، آن را به شوهر يا زن تعبير می کنند. لباس ها هم البته متفاوتند. يک نوع لباس است که افراد می پوشند و زود ضايع می شود. يک نوع لباس هايی هم هست که خيلی گران است ، امّا زود از بين می رود و نمی شود از آن زياد استفاده کرد . بعضی لباس ها هم وجود دارد که هم مطابق اندام است و هم پر دوام ،اين مربوط مي شود به تار و پود لباس که پارچه اش تار و پود با دوام داشته باشد يا نه؟رابطه انگيزه انتخاب همسر با دوام پيوند خانوادگی در ازدواج هم اگر جهت ازدواج مال وجمال زن باشد، اين تار و پودش از مال و جمال است و دقيقاً مثل همان پارچه هايی می شود که خيلی هم قشنگ است و زيبا امّا همين که به تن کردی زود پاره می شود و دوامی پيدا نمی کند.زن هم همينطور است، اگر پايه پيوند در ازدواجش با شوهر ، به جهت مال يا جمال او باشد کم دوام است، امّا اگر ازدواج برای دين و مروت مرد و يا دين و حيای زن باشد، اين ازدواج مبارک است و دوام هم پيدا خواهد کرد . لذا در روايات داريم که اگر کسی زنی را بگيرد برای مال يا جمالش ، خداوند او را واگذار می کند به همان چيزی که خودش انتخاب کرده است. امّا اگر زن را انتخاب کند ، برای حيا و دين وديانتش ، خدای تعالی آن دين را حفظ می کند و مال و جمال را هم خودش عنايت مي فرمايد. بنا بر اين در انتخاب همسر، اصل را به تقوا و دين بگذاريد.نکتة ديگر اينکه گاهی اوقات يک لباسی را مراعات می کنند ، دوام پيدا می کند. گاهی مراعاتش نمی کنند، زود پاره مي شود . يا مثلاً يک نوع ماشين را در اختيار دو نفر قرار می دهند ، يکی يک ساله آن را ضايع می کند و ديگری همان ماشين را پانزده، شانزده سال ممکن است سالم نگه دارد. يکی ممکن است شش ماهه تصادفی اش کند و يکی ممکن است شانزده سال از آن به خوبی استفاده کند.موضوع ديگر اين است که يک لباس می بايست نه تنگ باشد نه گشاد. بلکه بايد متناسب با اندام باشد. خياط می داند که اگر لباس تنگ يا گشاد بود بايستی شکافته شود . اخلاق زن ومرد برای يکديگر شبيه به يک لباس است. سخت گيری آن ها همانند لباس تنگ و سهل انگاری آن ها همانند لباس گشاد است.پس همانطور که لباس بايد نه تنگ باشد نه گشاد، اخلاق هم می بايست نه از نوع سخت گيری باشد و نه از نوع سهل انگاری.نکته آخر اين که از اين آيه دقيقاً استفاده می شود که ازدواج نکردن يک نوع برهنگی است، و اين برهنگی نقص است؛ چون زن، لباس مرد است و مرد هم لباس زن. البته هنگامی که مرد وزن لباس همديگر باشند ، نظافت لباس و حفظ لباس به عهده خودشان است. يعنی هر کسی لباسش عيب پيدا کرد ، سعی می کند عيب لباس خود را رفع کند. اگر گوشه ای از آن پاره شد آن را می دوزد و اگر کثيف شد آن را می شويد. اگر کسی لباسش پاره شد نمی آيد آن پارگی را بيشتر کند . يا اگر کثيف شد آن را کثيف تر کند ، بلکه سعی می کند که نقص لباس خود را رفع يا پنهان نمايد. پس مرد، اگر زنش يک نقص يا ضعفی دارد نبايد آن را مطرح سازد، بلکه بايد بکوشد آن را پنهان يا رفع کند و همين طور زن نسبت به شوهر .پس بر اين اساس با هم قرار بگذاريد که لباس يکديگر باشيد. عيوب يکديگر را بپوشانيد و از روی مهربانی رفع کنيد.نرمی انتقاد وخشونت ايراد کسی که با لباس خودش دعوا نمی کند ،کسی که با لباس خودش لجاجت نمی کند. هر کسی لباس خودش را دوست می دارد و سعی می کند که آبرومندانه آن را حفظ کند.بنابر اين زن و شوهر بايد سعی شان بر اين باشد که با هم حالت تميز کردن را داشته باشند. انسان وقتی که لباسش را شستشو می کند با لباس که عداوت ندارد، چون آن را دوست دارد می شويد. لباسی که به آن علاقه ندارد اگر هم چرکی پيدا کند آن را شستشو نمی دهد ، يا اگر عيبی هم داشته باشد آن را نمی پوشاند.بنابراين اگر انتقادی به هم داريد، بر مبنای ايراد گيری نباشد. بلکه بر مبنای محبت و احسان باشد.زبانتان هم نسبت به هم زبان ايراد نباشد ، زبان خدمت وارادت باشد. اين زبان نعمتی است که خدا به انسان داده است. اگر انسان حالتش حالت تحکم و زورگويی بود دنيا برايش مشکل و سخت می شود. اگر زبانش زبان شماتت و نفرين و يا زبان بهانه جويی بود ، عمر را و زندگی را بر خودش تلخ مي کند، اما اگر زبانش زبان محبت بود، بسياری از گره های کور را باز می کند.شدّت با کفّار و رحمت با مؤمنينپس برخوردها از روی محبّت باشد. رحيم باشيد با يکديگر. اگر شدتی ، خشونتی ويا خصومتی داريد آن را در ارتباط با کفّار مصرف کنيد. انسان هر چه خشونت دارد بايد بر کفّار تمام کند تا وقتی که به سراغ مؤمنين آمد با آن ها ستيزه جوئي نکند. چون خداوند در وجود انسان خشم وستيز گذاشته ، لطف ومحبت هم گذاشته است. اگر رفت و ستيزش را با کفار صرف کرد اين ديگر برای مؤمنين رحيم می شود. امّا اگر اين ستيز را صرف آن ها نکرد می ماند و بعد برای مسائل جزئي آن را مصرف می کند. مثل يک بچّه که اگر او را به دستشوئي نبريد فرش را، يا لباس خودش ويا لباس شما را آلوده می کند.اين زبان را گذاشته اند که حرف تند و خشنی را که می خواهيد بزنيد به کفار بزنيد و يا مثلاً اگر می خواهيد عبوس باشيد و قهر کنيد، اين کفار و اين هم شما، هر چه مي خواهيد بکنيد با آن ها بکنيد.مؤمنين هر وقت بنشينند و با هم با خشونت برخورد کنند، قهر کنند، احوال يکديگر را نپرسند و با يکديگر نامأنوس باشند، اين چيز هايی است که خدا را به خشم می آورد. دو نفر که رو به قبله می ايستند و اهل نماز هستند، بايد وقتی به هم رسيدند با هم با صفا وصميميت باشند، زن وشوهر هم بايد با هم صفا داشته باشند.زن بگويد: اين شوهر من است و من کار ندارم که مثلاً چقدر حقوق می گيرد، قدرتش چقدر است ، چه کسی حامی اوست، فاميلش کيست وکجاست. من به همين اندازه می دانم که او خدا دارد و مخلوق خداست.شوهر هم بگويد : من کار ندارم که اين زن پدرش کيست ، مادرش کيست ، کسی دارد يا ندارد، قدرت اجتماعی دارد يا ندارد . گيرم که همه اين ها را هم نداشته باشد. امّا خدا دارد و خدا هم او را آفريده است.هر مخلوقی بايد بداند که آن مخلوق ديگر ، تنها نيست، چون مخلوق خداست و اگر هيچ کس را نداشته باشد خدا را دارد. اگر با او درست برخورد نکند خدا خواهد گفت : چشم مرا دور ديده ای؟ مرا غائب تصور کرده ای؟پس در حقوق همديگر خدا را در نظر بگيريد و بگوئيد که ما بنده خدائيم و همه بنده خدايند، اگر به حقوق بندگان خدا تجاوز کنيم، خدا مدعی می شود . پيش خدا به خدا چه بگوئيم.يک زن وقتی دارای همسر شد بايد بگويد : خدايا اين همسر را تو به من داده ای اگر او تا به حال يک کارهايی برای تو انجام می داده است من سهم تو را ضايع نکنم. مثلاً شوهر می رفته است در جايی و خدمت می کرده ، حال هم برود. بلکه بيشتر از سابق برود نه اينکه مانعش بشوم و بگويم که تو مثلاً حق نداری آن خدمتی را که در سابق می کردی الآن هم بکنی. يا مثلاً شوهرش جلوترها با ارحامش يک صلة رحمی می کرده ، يا يک کمکی می کرده است، حالا به او بگويد که تو ديگر مال من هستی و بايد ديگران را رها کنی ؛ نه، نبايد اين طور باشد. پس زن نبايد بگويد که اين شوهر ديگر مال من شده است. چرا؟ چون زن بايد بداند که مرد همان طوری که شوهر او هست، بندة خدا نيز هست و همان طوری که نسبت به زن بدهکار است، نسبت به خدا هم بدهکار است و همان طوری که بدهکاری زن را بايد بپردازد، بايد بدهکاری خدا را هم بپردازد. همچنين مرد بايد بداند که زن همچنان که زن او هست بنده خدا نيز هست؛ پس هم به او بدهکار است، هم به خدا. هم بايد بدهی شوهرش را بدهد، هم بدهکاری خدا را بپردازد.البته اين را هم می بايست زن و شوهر به خوبی بدانند که اگر بعد از ازدواج زن بهتر از سابقش عمل کند اين عمل بهتر را در نامة عمل مرد نيز می نويسند و اگر مرد بيشتر خدمت وعبادت کند ، ثواب آن را در نامة عمل زن هم می نويسند.جای پای شيطاندر زندگی مشترک، نبايد سعی افراد در نکته گيری و دقت و کنجکاوی زياد باشد. البته در اين که کسی حق کسی را ضايع نکند ، بايد دقت وجود داشته باشد. امّا اگر دقّت کند که مثلاًَ من اگر اين دفعه جواب ندادم کلاه سرم می رود و بايد گربه را در حجله سر بريد، اين درست حرف شيطان است.طرفين بايد نسبت به يکديگر گذشت داشته باشند . اين شيطان است که می گويد: اگر تو گذشت کردی می گويند ترسيدی. تو اين دفعه گذشت نکن تا سر آن ها به سنگ بخورد و برای هميشه راحت شوی. اينها توطئه و دستور شيطان است. هر چه قرآن می گويد همان درست است. هر ضرب المثلی ، هر شعر شاعری و هر جملة ريش سفيد و بزرگتری که با آيات و روايات منطبق و مطابق نيست ، حرف شيطان است که در دهان اين ها گذاشته است.گاهی ما قسمتی از حرف هايی که بين مان رد و بدل می شود و هنگام صحبت کردن به آن ها استناد می کنيم ، مثل شعر حافظ، سعدی و امثال آن ، اين ها را ملاک مي گيريم و بدان ها عمل می نمائيم، بسياری از آنها خوب است، امّا بعضی ها را يا ما بی جا مصرف می کنيم، يا خود آن ها اشتباه گفته اند ، چون معصوم که نبوده اند.خوب شيطان به شما می گفت که اگر اين دفعه گذشت کردی، ديگر برای هميشه از تو توقع گذشت دارند و شناخته می شوی.قرآن می گويد: نه، اين عقيدة شيطان است. تو عفو کن ، خدا هم کريم است و خود او به يک صورتی اجرش را خواهد داد. از اين جهت است که می گويد:« وَاَعفُوا وَاَصفَحُوا» گذشت کنيد و صرف نظر نمائيد، دائماً چيز هاي کوچک را به رخ نکشيد. مو شکافی نکنيد. زود قضايا را تمام کنيد.شما زوج های جوان بايد بدانيد ، هر پيوندی که برقرار می شود پای شيطان در آن جا سبز می شود و يا يک موکل درست می کند و می گويد که بيا از همين ابتدا و از همين چيز های کوچک وناچيز شروع کن. مثلاً از اين در که می خواهند بيرون بروند ، بگو که اين يکی سلام نکرد و آن يکی سلام را درست جواب نداد. داماد به مادر زن درست احترام نگذاشت، يا عروس، پدر شوهر را احترام نکرد! خوب شيطان از همين جا شروع می کند به پاشيدن تخم های نفاق و جدائی.پس حواستان را جمع کنيد و بدانيد که پای شيطان در ميان است.خوب انسان هم خطا می کند ، گاهی اوقات يک طرف سلام می کند، آن طرف ديگر حواسش يک جای ديگر است. شيطان به کسی که سلام کرده است می گويد:ببين! او دست بالا را گرفته است که جواب سلام تو را نداده .امّا وقتی طرف گفت آقا من نشنيده ام و حواسم جای ديگری بود او هم بايد قبول کند و بپذيرد و حمل بر درستی و صداقت کند نه اينکه باز آن را هم از سياست و زرنگی طرف مقابل بداند.اين را بدانيد که دعواها از همين جا شروع می شود و اختلافات از همين جاها پيش می آيد.بعضی جاها واقعاً بر اثر يک سلام کردن و نکردن، يا يک احترام گذاشتن و نگذاشتن، مسأله ايجاد شده است.اين ها يک سری اصول برای دوام ازدواج است. دوام ازدواج به همين هاست و به اين است که کشمکش، لجبازی، يک دندگی، چشم هم چشمی و تو چه کردی، من چه کردم، در بين نباشد.دو انسان اگر با هم اين گونه برخورد داشتند ، يعنی کشمکش، لجبازی، و يک دندگی در زندگی آن ها مطرح شد، خود به خود اصطکاک و فرسايش پيدا می کنند.انس و اعتماد، برکت ازدواج اگر شما دو قطعه سنگ خيلی با دوام را برداريد و به هم بماليد هر چقدر هم که محکم باشند باز سائيده و کوچک می شوند. برکت ازدواج، به محبت، انس واعتماد طرفين با يکديگر است. برکت ازدواج به يکی شدن دو طرف است.اگر زن وشوهر با هم صميمي شدند، نان جو در دهانشان از کباب برگ، خوشمزه تر است. اگر با هم سر لجبازی افتادند و کشمکش و بدبينی با هم داشتند ، کباب برگ در دهانشان از نان جو کم مزه تر است. اگر به هم اعتماد داشتند ، زندگی روی حصير برايشان از نشستن روی قالی کرمان راحت تر و اگر به هم اعتماد نداشتند قالی کرمانی برايشان از حصير سخت تر است. اگر به هم اعتماد داشتند خانه کوچک و محقر و تاريک برايشان از کاخ و ويلا وسيع تر و با روح تر است و اگر نسبت به هم بدبين شدند باغ و ويلا برايشان از يک خانه کوچک هم تنگ تر است.انصاف، اساس اعتمادبرای اينکه زن وشوهر نسبت به يکديگر اعتماد پيدا کنند ، می بايست با انصاف باشند. انصاف، اعتماد و بی انصافی، بی اعتمادی می آورد. من اگر حق کسی را ضايع کنم نبايد توقع داشته باشم که او از من ناراضی نشود. زن بايد انصاف بدهد که وقتی شوهرش زحمت کشيده است ، قبول کند که او زحمت کشيده است، و مرد هم انصاف بدهد که وقتی زنش زحمت کشيده و کاری را انجام داده است قبول کند که واقعاً او در آن کار زحمت کشيده است. مرد از زحمت زن و زن از زحمت مرد تشکر کند و به سادگی از کنار زحمات يکديگر نگذرند.تکيه بر خوبی ها وقتی شوهر کاری انجام می دهد ممکن است آن کار ناقص باشد و يا يک کمبودهائي داشته باشد. در اين جا زن بايد آن قسمت خوبش را و آن خدمتی که شوهر کرده است بگويد، نه آن قسمتی را که نتوانسته انجام بدهد.همين طور وقتی که زن يک کاری را انجام داده است، مرد بايد آن قسمتی را که زن توانسته انجام دهد ببيند، نه آن قسمتی را که نتوانسته است. مثلاً فرض کنيد مرد دو جفت جوراب سوراخ دارد و از زن می خواهد که آن دو جفت جوراب را وصله کند ، زن هم يک جفتش را وصله کند و يک جفت ديگرش را نرسد وصله کند، در چنين صورتی مرد بايد آن جوراب وصله کرده را ببيند و تشکر کند ، نه اينکه جوراب وصله نکرده را ببيند و بگويد: چرا اين را وصله نکردی؟ اين ضرب المثلی را که می گويند اگر يک ليوانی که دو سوّمش آب است و يک سوّمش خالی است ، و شما، هم می توانيد بگوئيد که دو سوّمش آب است، هم می توانيد بگوئيد يک سوّمش خالی است، يک حقيقت است. امّا اگر بگوئيد يک سومّش خالی است بدی را ديده ايد ، و اگر بگوئيد دو سوّمش آب است در اين صورت خوبی را ديده ايد.انسان اگر خوبی ها را ببيند ، اين انصاف است و ايجاد اعتماد می کند ولی اگر بخواهد بدی ها را ببيند ، بی انصافی می شود، و بی انصافی هم بی اعتمادی به وجود می آورد . گاه می شود که تعبير ها فرق می کند. همه راست است، امّا بعضی خوب است و بعضی خوب نيست.می گويند هارون الرشيد شبی خواب ديده بود که دندانهايش ريخته است . گفت معبّری، تعبير کنندة خواب، بياوريد تا خوابم را تعبير کند. معبّری را آوردند و او در تعبير خواب گفت: اين خوابی که شما ديده ايد خواب بسيار بدی است، زيرا از اين خواب چنين استفاده می شود که همة اقوام و خويشان و بستگان شما پيش از شما از دنيا خواهند رفت شما به تنهائي بايد داغ همة آنها را تحمل کنی. هارون بسيار غمگين و ناراحت شد و گفت معبّر ديگری نيست تا خوابم را تعبير کند ؟! گفتند: چرا، گفت: پس بگوئيد بيايد. معبّر ديگری آمد و در تعبير خواب اوگفت :خواب شما، خواب بسيار خوبی است، چون از خواب اين گونه استفاده می شود که عمر شما از همة اقوام و بستگان طولانی تر خواهد بود.هارون بسيار خوشحال شد. در حالی که اين تعبير همانند تعبير اول بود. چون آدمی وقتی عمرش از همة فاميل طولانی تر باشد، معنايش اين است که آنها زودتر از او می ميرند.پس متوجه باشيم که انسان گاهی يک حرف را به گونه ای ادا می کند که يکی را عصبانی می کند و گاهی طوری بيان می کند که گويی آب روی آتش می ريزد.قرآن می گويد که به مؤمنين بگوئيد وقتی با هم حرف می زنند با يک روش خوب و مناسب با هم حرف بزنند، زخم زبان نداشته باشند و يکديگر را تحقير نکنند.چون اگر به اين گونه باهم برخورد کنند، شيطان در بينشان بی توجهی ايجاد می کند.در زندگی هم زن بايد سعی کند چيزی را که اگر شوهر به خود او بگويد ناراحت می شود، آن را به شوهر خود نگويد و مرد هم سعی کند که به همين صورت عمل نمايد.منبع: سایت آیت الله محی الدین حائری شیرازی/خ
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 556]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن