تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806375077




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (2)
جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (2) نويسنده: محمدرضا محمدى* مهم‏ترين ويژگى‏هاى رشد شناختى - عقلى نوجوان 1- پيدايش هوش نظرى (تفكر انتزاعى) : پياژه در اين زمينه مى‏گويد: كودكان غالبا مشاهده‏كنندگان جهان خارجى هستند و در قيد واقعيت محصورند (تفكر حسى - حركتى) و تفكر آن‏ها وابسته به اشياى خارجى است.ولى نوجوان قدرت ذهنى فوق‏العاده‏اى پيدا مى‏كند كه او را از قيد واقعيت‏هاى خارجى رها مى‏سازد و او را به عالم ذهنى و درونى خود متوجه مى‏گرداند.نوجوانى دوره تفكر انتزاعى است، «من‏» او آن‏قدر قوى است كه مى‏تواند دنيا را از نو بنا كند و چنان بزرگ است كه مى‏تواند آن را جزئى از خود كند; همان‏گونه كه حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «اتزعم انك جرم صغير و فيك انطوى العالم الاكبر» (35) بر اساس همين تفكر انتزاعى، بعضى از نوجوانان خوب مى‏نويسند و وقايع را دقيق مجسم مى‏كنند و بعضى خوب سخنورى مى‏كنند و مفاهيم را در قالب‏هاى متعدد بيان مى‏نمايند. توانايى‏هاى ذهنى نوجوانان: الف.عمليات فرضى - استنتاجى: در اين دوره، فرضيه مى‏تواند اساس و پايه يك عمل ذهنى قرار گيرد; مثلا، اگر به كودكى بگوييم ده مداد يك مترى هر كدام ده تومان، نمى‏تواند بپذيرد; چون اين را منطبق بر واقعيت نمى‏بيند، ولى نوجوان اين مطلب را بر اساس فرض مى‏پذيرد. ب.منطق قضايا: در اين دوره، نوجوان قضاياى منطقى را مى‏تواند به خوبى درك كند; مثلا، اگر بگوييم تمام گنجشك‏ها پرنده‏اند.تمام پرندگان حيوان‏اند.پس تمام گنجشك‏ها حيوان‏اند.اين استدلال به خوبى براى نوجوانان قابل درك و پذيرش است. ج.جدا شدن شكل از محتوا: بر خلاف كودكى، كه مرحله تفكر انضمامى (انضمام با اشيا) بود، نوجوان مى‏تواند شكل را بدون محتوا در نظر بگيرد. د.عمليات تركيبى: اين توانايى به نوجوان پايه استدلال علمى را مى‏دهد، به‏گونه‏اى كه نوجوان با استفاده از قدرت ذهن مى‏تواند نظام معينى را با تركيب ساير توانايى‏هاى ذهنى در خود به وجود آورد و حداكثر امكانات ذهنى خود را به كار بگيرد. (36) 2- ظهور استعدادها: در نوجوانى، با افزايش سن، استعدادها نيز بيش‏تر اختصاصى مى‏شود، در حالى كه در كودكى بيش‏تر عمومى بود; مثلا، اگر دانش‏آموز سوم ابتدايى در درس فارسى قوى باشد معمولا (نه هميشه) در ساير دروس هم نمره خوبى كسب مى‏كند، بر خلاف نوجوان كه ارتباط متقابلى بين دروس او ديده نمى‏شود و هر نوجوانى در درسى ممكن است موفقيتى كسب كند.يكى از اهداف روان‏شناسى تربيتى كشف همين استعدادها، و كمك به نوجوانان است تا استعدادهاى نهان خود را بيابند و شكوفا كنند; مثل بچه‏اى كه (چه بسا به اجبار والدين) رشته رياضى را انتخاب كرده ولى دايم در فكر كارهاى هنرى است كه اين نشان‏دهنده استعداد هنرى اوست. 3- شك و ترديد: در اين دوره، ساده‏انديشى دوران طفوليت از بين رفته است و نوجوان به قضاوت و سنجش و ارزيابى مجدد اشيا، اشخاص، موضوعات و پديده‏ها مى‏پردازد تا در نظام ذهنى خود، دوباره آن‏ها را باز سازد.از اين‏رو، شايد در همه چيز شك كند و يا به همه چيز، حتى افكار و عقايد والدين خود انتقاد نمايد در اين دوره، بر خلاف كودكى، نوجوان بزرگ‏سالان را افرادى عارى از عيب و اشتباه نمى‏داند، بلكه به عكس كوچك‏ترين عيب والدين را با ذره‏بين مخصوص دوره بلوغ بزرگ مى‏بيند و شايد اين اشتباه اصلا براى نوجوان قابل تحمل و بخشش نباشد. بنابراين، در اين دوره، نوجوان در ابعاد وجود خود، باورها و اعتقاداتش دچار شك و ترديد مى‏شود، نه اين‏كه آن‏ها را نفى كند بلكه مى‏خواهد آن‏ها را دوباره‏سازى كند و آنچه را كه قبلا از روى تقليد و اطاعت پذيرفته بود، با زيربناى فكر و استدلال ذهنى خود بازسازى كند.بدين وسيله، او در پى كسب «استقلال فكرى‏» خود مى‏باشد.از اين‏رو، در اين دوره، معلمان و مربيان نبايد انتظار داشته باشند آنچه را آن‏ها مى‏گويند نوجوان بپذيرد و آن‏ها بايد به اين خصوصيت‏شناختى نوجوان توجه كافى مبذول دارند و از شك و ترديدهاى نوجوان نسبت‏به موضوعات گوناگون دچار نگرانى و اضطراب نشوند، بلكه از شك او براى رسيدن به يقين استفاده نمايند. (37) حضرت على‏عليه السلام نيز مى‏فرمايند: «ظن الانسان ميزان عقله.» (38) بنابراين، به اوليا و مربيان ‏توصيه‏مى‏شود مواظب ‏باشند كه‏ نوجوانان در شك باقى نمانند و اين امكان را فراهم آورند كه آن‏ها پايه‏هاى منطقى و فلسفى مسائل اعتقادى را به تدريج‏بنا نهند. 3- رشد اجتماعى شكل‏گيرى هويت در نوجوان يك بحران است.به نظر اريكسون، هويت در نوجوانى شكل مى‏گيرد كه سؤالاتى مثل من كيستم، كجا مى‏روم، چه هدفى دارم و مانند آن را از خود مى‏پرسد.نحوه جواب‏گويى به اين سؤالات در رشد هويت او اثر مى‏گذارد.اگر او بتواند به اين سؤالات پاسخ مناسب بدهد احساس آرامش مى‏كند وگرنه دچار اضطراب مى‏شود. اريكسون دوره نوجوانى را در «مهلت روانى‏» (فاصله بين امنيت كودكى و خودمختارى جهت‏يافته بزرگ سالى) مى‏خواند.نوجوان مى‏تواند نقش‏هاى مختلفى را تجربه كند.اگر در بحران هويت ناموفق باشد، احساس گم‏گشتگى و رنج مى‏كند.اريكسون اين حالت را «سردرگمى نقش‏» مى‏نامد. (39) هويت‏يابى نوجوان 1- موفق در اجتماعى شدن: جوانى كه از نظر جسمى سالم است و از نظر تربيتى، از رهنمودهاى سالم مربيان و والدين بهره گرفته، به آسانى خود را با جامعه تطبيق مى‏دهد و اجتماعى مى‏شود. 2- ناموفق در اجتماعى شدن: بر خلاف مورد قبل جوانى كه از نظر جسمانى ناقص است و يا تحت تربيت صحيح قرار نگرفته بعضا تا آخر عمر در سازگارى با محيط موفق نمى‏شود و اين قبيل جوانان بعضى راه انزواطلبى را در پيش مى‏گيرند و عمر خود را اين‏گونه سپرى مى‏كنند; بعضى دست‏به طغيان و عصيان مى‏زنند و مرتكب جرايم وجناياتى مى‏شوند; و بعضى بر اثر فشارهاى شديد، ناكامى‏ها و شكست‏هاى روحى، خود را مى‏بازند و يا اقدام به خودكشى مى‏كنند.تعداد زيادى از كارهاى غيرعادى‏نوجوانان‏ممكن است‏به‏دليل سر درگمى نقش باشد;مثل فرار از خانه و مدرسه، ترك‏شغل وبيرون‏ازخانه‏به‏سربردن. پيش از انتشار عقايد و نظرات اريكسون اين‏گونه جوانان بزهكار تلقى مى‏شدند، چون در اين سن نوجوان در پى استقلال وهويت‏يابى است، لذا رفتارهايى در همين راستا از او سر مى‏زد كه به ظاهر براى افرادى كه از ويژگى‏هاى اين دوران غافل بودند نابهنجار مى‏نمود و اين رفتارها را به‏منزله رفتارهاى ضداجتماعى و بر عليه اطرافيان مى‏دانستند.نوجوانان همه با بحران هويت روبه‏روشده‏اند، با اين تفاوت‏كه بعضى ساده‏تر آن را حل مى‏كنند. ابراز لياقت در نوجوانان و جوانان: نوجوانان و جوانان شيفته ابراز لياقت و اظهار وجود و شايستگى هستند.اثبات شخصيت و احراز هويت‏براى آنان يكى از مطبوع‏ترين لذايذ روحانى است كه براى نيل به آن، از هيچ كوششى دريغ نمى‏كند; مثلا، جوانى كه براى اولين بار براى كارى استخدام مى‏شودوشغل ومسؤوليتى‏به‏عهده‏مى‏گيرد به خودمى‏بالد واحساس مى‏كند كه جامعه او را به عضويت پذيرفته است; او اين پولى را كه از اين راه به دست مى‏آورد - هر چند كم‏باشد - با چندين برابر پولى كه رايگان از والدين گرفته است قابل مقايسه نمى‏داند; چون اين پول را سند شخصيت‏خود مى‏داند. پسر جوانى كه پس از مرگ پدر سرپرستى خانواده را عهده‏دار مى‏شود احساس سربلندى و افتخار مى‏كند.او براى مخارج آن‏ها با تمام قدرت، شب و روز كار مى‏كند، به همه مشكلات تن مى‏دهد و در درون مسرور است; زيرا از اين راه مى‏تواند مراتب شايستگى و لياقت‏خود را آشكار سازد. به عكس جوانى كه نمى‏تواند با مردم بياميزد و احراز هويت و شخصيت نكرده، همواره افسرده خاطر و متاثر است و از محروميت‏خود رنج مى‏برد.به طور خلاصه، مى‏توان گفت: احراز شخصيت و هويت و حسن سازگارى با اجتماع يكى از تمايلات درونى نسل جوان و از اركان اساسى زندگى اجتماعى است. دليل اين‏كه اولياى دين اسلام به نوجوان نقش و مسؤوليت وزارت داده‏اند (40) نشان‏دهنده اهتمام اسلام به رابطه با جوان و نوجوان است.در اين سن، او دنبال كسب هويت است و اگر از طرف خانواده تحقير شود، هويت‏خود را نمى‏يابد. امام صادق‏عليه السلام‏مى‏فرمايند:«برتو باد كه به جوانان توجه داشته باشى;زيراآن‏ها از ديگران‏در انجام ‏امورخيرپيش‏قدم‏ترند.» (41) دكتر هاريس مى‏گويد: جوانان براى خود موجودات مستقلى هستند و شما هم بايد آن‏ها را صاحب شخصيت‏بدانيد.در دوران بلوغ، بيش از هر زمان ديگر، انسان به اين‏كه مورد توجه باشد اهميت مى‏دهد و به شدت احتياج دارد كه به عنوان دوست و شريك تلقى شود. احتياج جوان به استقلال، به همان اندازه است كه در كودكى به حمايت و راهنمايى احتياج دارد. (42) ياغى‏گرى جوانان براى نيل به استقلال، يك امر طبيعى محسوب مى‏شود و زمانى اين ياغى‏گرى به صورت دردسر درمى‏آيد كه جوان براى كسب استقلال بخواهد با والدين سخت‏گير خود از راه مبارزه وارد شود.هيچ چيز بيش از حق راى در تربيت آنان مؤثر نيست.بنابراين، بايد در خانه و مدرسه، به آنان حق اظهار عقيده داده شود. لازم به تذكر است كه استقلال دادن به جوان و تكريم شخصيت او بدان معنا نيست كه او را در تمام اعمالش آزاد بگذاريم تا طبق خواست‏خود، در هر محيط فاسدى و با هر رفيق فاسقى، هر كارى خواست انجام دهد.اين همان اشتباهى است كه دنياى غرب به تصور تامين «آزادى‏» انجام داده و دچار ضربات و مشكلات فراوانى شده است. خطر آزادى مطلق براى جوانان جوانان عقل ضعيف و احساسات تند و آتشين دارند، هميشه در معرض‏سقوط و بدبختى‏اند، اگر آزادى مطلق داشته باشند به انواع گناه و پليدى، فحشا و بى‏عفتى و اعتيادات مضر گرفتار مى‏شوند. به نظر دكتر هاريس، منظور از استقلال، آزادى، حق راى و اظهار عقيده اين نيست كه جوانان را به كلى رها كنيم و در خانه و مدرسه آن‏ها را به حال خود بگذاريم تا هر چه مى‏خواهند بكنند.مسلما آن‏ها نمى‏توانند راه سربالايى زندگى را بپيمايند; بايد دستشان را گرفت. (43) از كلمه «وزير» هم كه در روايات آمده است، محدوديت آزادى جوانان و نوجوانان استفاده مى‏شود; زيرا وزارت به معناى يارى و معاونت است و جوان هم معاون و معاضد والدين است و به جوان به عنوان وزير، اجازه اظهار نظر و كمك به والدين داده شده، ولى تصميم نهايى در اختيار والدين است. به طور طبيعى و فطرى، جوان در عطش استقلال و شخصيت است و بنا به فرموده پيامبرصلى الله عليه وآله، والدين بايد با نوجوان به عنوان وزير عمل كنند و ميل طبيعى او را برآورده سازند.در اين صورت، نوجوان اعتماد به نفس پيدا مى‏كند و زندگى مستقل، مفيد و باارزشى خواهد داشت. اگر والدين آزادى لازم را به نوجوانشان ندهند و مداوم او را تحت فشار بيش از حد قرار دهند و تحقير نمايند - هر چند اين كار به عنوان علاقه بيش از حد صورت گيرد - و قدرت تعقل و تفكر به نوجوان داده نشود، در اين صورت، والدين نوجوان را از خود منقطع كرده، متكى به غير بار مى‏آورند. در نتيجه دو شكل در نوجوان بروز مى‏كند: 1- بر اثر فشارهاى طاقت‏فرسا، نيروى مقاومت‏خود را از دست مى‏دهد، تسليم شرايط موجود مى‏شود و از تشخص‏طلبى‏واستقلال چشم مى‏پوشد كه اين به ظاهر خوب است ولى استعدادهاى او را مى‏ميراند و موجب از دست دادن اتكا به نفس در او مى‏شود.2- در مقابل فشارهاى بى‏مورد والدين ستيزه‏جو مى‏شود كه در اين صورت كانون گرم خانواده تبديل به صحنه مبارزه مى‏شود و هر قدر والدين بر سخت‏گيرى خود بيفزايند، مشكلات او بيش‏تر خواهد شد و از همين‏جا، زمينه انحرافات اخلاقى و روى آوردن به اعتياد در جوانان شروع مى‏شود.آنان به تصور خود، از اين راه مى‏خواهند براى خود شخصيت كسب كنند.روايات متعددى به اين مطلب اشاره دارد; از جمله: على‏عليه السلام: هر كه نفس‏اش برايش گرامى است; آن را با گناه خوار نسازد. (44) على‏عليه السلام: فرزندت هفت‏سال برايت دسته گل است و هفت‏سال برايت‏خادم است، سپس يا دشمنت‏خواهد بود يا دوست‏ات. (45) خصايص اجتماعى دوره نوجوانى 1.گرايش به انس و الفت‏با ديگران; 2.كاسته شدن تسلط خانواده بر نوجوان و تلاش نوجوان براى تثبيت موقعيت‏خود و جلب اعتراف اطرافيان و پذيرش اين واقعيت; 3.بينش اجتماعى در مرحله نوجوانى كه موجب درك روابط موجود بين خود و ديگران مى‏شود و منجر به دريافت‏بصيرتى خاص در آثار و اعمال متقابل رابطه نوجوان و مردم مى‏گردد; 4.سركشى و تمرد عليه فشار موجود در خانواده كه ناشى از احساس فرديت و استقلال‏طلبى اوست; 5.احساس تمسخر نسبت‏به محيط واقعى زندگى كه ناشى از آرمان‏گرايى نوجوانان مى‏باشد; 6.رقابت‏با دوستان و هم‏سالان در صحنه‏هاى زندگى كه ناشى از احساس اثبات موقعيت اجتماعى و خودنمايى نوجوان است; 7.پاى‏بندى نوجوان به عقايد و افكار خود در مقابل معيارهاى والدين و فرهنگ و محيط زندگى; 8.آمادگى براى ايفاى نقش زن و مرد; 9.تقليد و تبعيت از نمونه‏ها و سرمشق‏هاى زندگى به جاى تبعيت از قواعد و مقررات اخلاقى مثل تقليد از فوتباليست‏ها; 10.كاهش وابستگى نوجوان و رشد روحيه استقلال‏طلبى در نوجوان. (46) 4- رشد عاطفى يكى از عواملى كه در شخصيت نوجوان مؤثر است عواطف نوجوان مى‏باشد.نوجوانان افرادى عاطفى‏اند و گاهى كوچك‏ترين چيز احساسات و عواطف آن‏ها را خدشه‏دار مى‏كند و در نتيجه، موجب دگرگونى آن‏ها مى‏شود.پس همه افراد، به خصوص بزرگ‏ترها بايد در برخورد با نوجوانان به عواطف آن‏ها توجه كافى مبذول دارند. ويژگى‏هاى رشد عاطفى نوجوان رشد عاطفى نوجوان ويژگى‏هاى خاصى دارد كه عبارتند از: 1.هيجان و عواطف تند و شديد; 2.نوجوان از محرك‏هاى هيجانى به سرعت متاثر مى‏شود كه دليل آن نامتعادل شدن ترشحات غدد داخلى و تغيير گرايش او نسبت‏به محيط است كه از يك سو، نمى‏خواهدو نمى‏تواند واكنش‏هاى كودكى را از خود نشان دهد و از سوى ديگر، هنوز نمى‏تواند كاملا با وضع موجود سازش يابد و واكنش مطلوب اطرافيان را نشان دهد.از اين‏رو، وقتى به رفتار او انتقاد مى‏شود سريع ناراحت و غمگين مى‏شود. 3.گاهى در تعبير و بيان عواطف خويش دچار ترديد مى‏شود و حتى به دليل نگرانى از انتقاد و سرزنش مردم، آن‏ها را آشكار نمى‏كند.به اين دليل، در خود فرو مى‏رود، به توهمات پناه مى‏برد، از مردم كناره مى‏گيرد و گاهى از ناسازگارى اميال با واقعيات نااميد مى‏شود. 4.واكنش‏هاى هيجانى و عاطفى نوجوان ناپايدار است كه دليل اين ناپايدارى در دو چيز مى‏باشد: الف.تغيير در ترشحات غدد درون‏ريز كه موجب تحريك عاطفى بيش‏تر او مى‏شود; ب.تغييرات رشدى خاص دوران بلوغ و ترديدهاى اجتماعى كه تنش عاطفى نوجوان را افزايش مى‏دهد. 5.به دليل آن‏كه نوجوان تجربه بزرگ‏سالان را ندارد، در نحوه اظهار پاسخ‏هاى هيجانى و عاطفى نمى‏تواند سنجيده عمل كند; مثلا، نمى‏داند حبت‏خودراچگونه‏به‏جنس‏مخالف‏نشان‏دهد. (47) انواع عواطف در دوره نوجوانى عواطف در دوره نوجوانى به امور خاصى تعلق مى‏گيرد كه شايد در ابتداى امر متناقض به نظر برسند; مثل ترس و خشم كه نوجوان از طرفى مى‏ترسد و از طرف ديگر خشم مى‏كند. الف - ترس: برخى تحقيقات نشان مى‏دهد كه نوجوان در اوايل بلوغ هنوز برخى ترس‏هاى كودكى را دارد; مثل ترس از اشباح كه به تدريج، اين ترس‏ها را از خود دور مى‏كند. موضوع ترس در نوجوانى ممكن است اين موارد باشد: 1.ترس‏هاى مدرسه‏اى; مثل ترس از امتحان، كوتاهى در انجام تكاليف، تمسخر و استهزاى معلمان و هم‏كلاسان و اجبار به شركت در بحث گروهى و سخنرانى; 2.ترس‏هاى بهداشتى كه به شكل ترس از حوادث ناگهانى، مصيبت‏ها، بيمارى و مرگ ظاهر مى‏شود; 3.ترس‏هاى خانوادگى كه هنگام بيمارى افراد خانواده يا مشاجره آن‏ها مشاهده مى‏شود; 4.ترس‏هاى اقتصادى كه از پايين آمدن سقف اقتصادى خانواده ناشى مى‏شود; 5.ترس‏هاى‏اخلاقى‏كه‏به‏صورت‏احساس گناه در هنگام خطا و اشتباه ظاهر مى‏شود; 6.ترس‏هاى جنسى كه ناشى از نگرانى كيفيت ارتباط با جنس مخالف واختلال احتمالى‏كاركرداعضاى‏تناسلى‏اومى‏باشد. (48) نمودها و مظاهر ترس 1.اضطراب و دلواپسى كه معمولا علت آن روشن نيست; 2.كم‏رويى كه با ترس از وضع موجود در محيط همراه است و از توجه نوجوان به خويش ناشى مى‏شود; 3.پريشانى كه با ترس همراه است و هنگام نوميدى و نيافتن راه گريز از وضع موجود، پيدا مى‏شود و همچنين ترس از استهزاى ديگران يا افراط در تعريف و تمجيد كه او را پريشان مى‏كند; 4.افسردگى كه غالبا نتيجه يادآورى ناكامى‏ها، شكست‏ها و غم‏خوردن‏هاى پيشين است. (49) عوارض ترس معمولا اين عوارض در هنگام ترس بروز مى‏كند: لكنت زبان; ادرار غيرارادى; خواب‏پريشانى; حركات عصبى; حسادت; و كم‏رويى. (50) ب - خشم: عوامل خشم در نوجوان عبارت است از: 1.به تعويق انداختن: او اگر نتواند در فعاليتى كه انجام مى‏دهد موفق شود يا او را از گفت‏وگو، خواب يا غذا منع كنند و كارش را به تعويق اندازند; 2.احساس ستم و محروميت: وقتى از اعضاى خانواده، معلم يا دوستان نسبت‏به خود ستمى احساس نمايد يا ديگران به نزديكان او ظلمى كنند; 3.تعدى به حريم و مقدسات فرد: مثل اين‏كه كسى به خط و فكر و دين نوجوان توهين كند; 4.وضع مزاجى: مزاج نوجوان از عوامل طبيعى خارجى متاثر مى‏شود; مثلا اگر باد تند بوزد يا گرما شديد باشد يا دير به ماشين برسد خشمگين مى‏شود. (51) واكنش‏هاى خشم در نوجوانى: اين واكنش‏ها عبارت است از: 1.علايم حركتى; مثل اين طرف و آن طرف رفتن و نشستن و برخاستن، سر تكان دادن و از خانه خارج شدن كه نشان‏دهنده سرگردانى شخص است; 2.علايم كلامى; مثل تهديد و دشنام كه نشان مى‏دهد نوجوان خشمگين است; 3.بيان چهره‏اى يا زبان حال كه نوجوان‏كتك وداد و فرياد ندارد، ولى خشم خود را با چهره نشان مى‏دهد; مثل قهر; 4.سرزنش; مثل اين‏كه خود را گنه كار بداند و خويشتن‏را سرزنش كند و خشم‏اش را متوجه خويش كند كه در اين صورت، گاهى از شدت ناراحتى گريه مى‏كند. ج - محبت: در دوران كودكى، دايره محبت محدود به شخص كودك است، سپس والدين را هم دوست مى‏دارد و هر قدر سن او بيش‏تر مى‏شود، قلمرو محبت او نيز افزايش مى‏يابد; مانند محبت‏به مال، مقام، فرزندان، همسر، نوع‏بشر، ايمان و خدا. البته لازمه محبت‏به موارد مزبور، حب ذات بوده كه غريزى است و ريشه‏اى عميق در وجود بشر دارد; اين‏گونه محبت‏ها نيازى به حمايت و پرورش ندارد.ولى نوع دوستى و دگردوستى ضعيف و كم فروغ است و بدون تربيت و مراقبت نيرومند نمى‏شود.از اين‏رو، اوليا و مربيان بايد توجه كافى به اين موضوع مبذول دارند.اما اگر خود دوستى زياده از حد تقويت‏شود و از حدود مصلحت تجاوز كند، به خودپسندى تبديل مى‏شود و در نتيجه، مفاسد بزرگى، از جمله، آلودگى به سيئات اخلاقى و تجاوز به حقوق ديگران به بار مى‏آورد.بر خلاف آن، اگر دگر دوستى تقويت‏شود، درندگى و صفات حيوانى انسان زايل شده، فرد به عالى‏ترين صفات انسانى متصف مى‏گردد.البته منظور از دگر دوستى، محبت‏به‏انسان‏هابراى كسب‏فضايل‏اخلاقى و شرافت انسانى است، نه نيل به خواهش‏ها و تمنيات غريزى و مادى. افراط در حب ذات در آيات و روايات مورد نكوهش قرار گرفته ومتقابلاانسان به‏نوع‏دوستى ترغيب گرديده است: - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: هركه صبح كند در حالى كه به امور مسلمانان اهتمامى ندارد مسلمان نيست. - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: هر كه بشنود مردى مسلمانان را صدا مى‏زند و او را پاسخ ندهد مسلمان نيست. - على‏عليه السلام: رساترين چيزى كه به وسيله آن مى‏توانى رحمت الهى را به خود جلب كنى اين است كه در باطن خود با همه مردم عطوف و مهربان باشى. (52) - على‏عليه السلام: خداوند سبحان دوست دارد نيت انسان نسبت‏به مردم خوب باشد. نياز به محبت متقابل: آدمى از لحظه تولد تا هنگام مرگ در هر سنى و شرايطى كه باشد، نيازمند محبت است. او دوست دارد به ديگران محبت كند و مورد محبت آن‏ها باشد، به خصوص در سنين نوجوانى و جوانى كه در پى كسب هويت است; اگر احساس كند فردى بى‏فايده‏است هويت‏سالم‏اوشكل نمى‏گيرد و اگر اين نياز او ارضا نشود، زندگى‏اش مختل مى‏گردد و نه تنها هميشه اضطراب و بدبينى و احساس تنهايى دارد، بلكه هرگز نمى‏تواند به ديگران محبت ورزد; زيرا خودش آن را تجربه نكرده است. (53) نوجوان در سنين نوجوانى شيفته محبت است، به حدى كه محبت‏يكى از نيازهاى او محسوب مى‏شود و براى جلب توجه و محبت دوستان، مثل آنان لباس مى‏پوشد، آن‏گونه كه آن‏ها مى‏پسندند حرف مى‏زند و به عقايد و خواسته‏هاى هم‏سالان‏ومقررات‏گروه‏احترام‏مى‏گذارد. (54) 5.رشد مذهبى اصل گرايش به دين و مذهب فطرى است و در همه انسان‏ها وجود دارد; ارسال رسل و انزال كتب براى شكوفا كردن و غبارروبى از اين فطرت الهى است.فرايند شكل‏گيرى مذهب از كودكى تا بزرگ‏سالى داراى مراحلى مى‏باشد كه در نوجوانى تحت تاثير تفكر صورى و شناختى، تغييرات زياد مذهبى نيز رخ مى‏دهد.در اين دوره، نوجوان دنبال يافتن نوعى فلسفه براى زندگى است كه تعريف مشخصى از زندگى و جهان اطراف ارائه دهد; فلسفه‏اى كه جميع شؤون زندگى او، اعم از سياسى، اقتصادى و اجتماعى را شامل شود و بتواند نيازهاى او را مرتفع كند و سؤالات او جواب مناسب بدهد. رغبت‏هاى دينى بر خلاف تصور بعضى، نوجوانان به دين و مذهب علاقه‏مندند و احساس مى‏كنند دين نقش مهمى در زندگى آن‏ها ايفا مى‏كند.آن‏ها درباره اديان و مذاهب سخن مى‏گويند، در مراسم دينى شركت مى‏كنند و در مورد مفاهيم دينى از بزرگ‏ترها مى‏پرسند.از اين‏رو، دوره نوجوانى را «دوره ترديد دينى‏» نام نهاده‏اند; زيرا در اين سنين، نوجوان مى‏خواهد باورها و اعتقاداتش را از نو بسازد و از تقليد كوركورانه و صرف خارج شود و با استدلال عقل در معتقدات خود تجديد نظر كند.در اين سنين نوجوان در انجام اعمال مذهبى مثل نماز و روزه سهل انگارى مى‏كند با اين‏كه پيش از اين سن مرتب و مقيد به انجام اين عبادات بوده است، حتى گاهى در مقابل بزرگ‏ترها كه او را به دليل نماز نخواندن سرزنش مى‏كنند مى‏گويد: چرا نماز بخوانم؟ والدين نبايد نگران اين شك و ترديد باشند; زيرا بر حسب فرموده حضرت على‏عليه السلام كه قبلا هم ذكر شد، شك و ترديد انسان در موضوعات مختلف نشانه عقل و ميزان رشد اوست.در اين موارد، وظيفه اوليا و مربيان است كه طورى براى نوجوان زمينه را فراهم كنند كه از شك براى رسيدن به يقين استفاده كند و در شك باقى نماند. كودك احساس مى‏كند والدين و بزرگ‏ترها از اشتباه مبرا هستند، ولى چنين تصورى در نوجوان وجود ندارد.او بزرگ‏ترها را جايزالخطا مى‏داند.بنابراين، احساس مى‏كند كه به آن‏ها هم نمى‏تواند اعتماد كند.از اين‏رو، نيازمند پايگاهى مستحكم مى‏شود كه بتواند او را هدايت كند و خود بدون خطا باشد. دوره‏هاى شكل‏گيرى دين و مذهب در نوجوانان: در نوجوانى شاهد تغييرات و تحولات زيادى از جمله تغييرات شناختى هستيم.از اين‏رو شكل‏گيرى دين و مذهب در نوجوان چند دوره را طى مى‏كند: 1.دوره بيدارى دينى: در اين دوره، نوجوان علاقه‏مند است مثل والدين خود، آداب و مراسم دينى را انجام دهد.همين اعمال موجب افزايش رغبت دينى در او مى‏شود.از اين‏رو، شايسته است اماكن عبادى داراى جاذبه باشد تا نوجوان را جذب كند. 2.دوره ترديد دينى: در اين دوره، او به انتقاد مفاهيم دينى مى‏پردازد و سؤالاتى به ظاهر كفرآميز مطرح مى‏كند; اگر خدا نباشد چه مى‏شود، چرا خدا ديده نمى‏شود؟ او مراسم مذهبى را مورد انتقاد قرار مى‏دهد، بدون اين‏كه آن‏ها را مردود بشمارد. 3.دوره بازسازى دينى: نوجوان احساس مى‏كند كه به حقايق دينى تازه‏اى نياز دارد، اما متفاوت از آنچه والدينش بدان معتقد بودند.براى اين منظور، ممكن است‏به گروه‏هاى دينى خاص گرايش پيدا كند.در اين‏جا نقش محيط و اوليا و مربيان روشن مى‏شود و بايد زمينه سالم را براى او فراهم كنند. (55) نوجوانى كه در دوره ترديد دينى به سر مى‏برد و مى‏خواهد زيربناى دين خود را با عقل و استدلال بسازد، نياز شديدى به كمك اوليا و مربيان دارد.فقدان ارشاد آن‏ها يا ارشاد با شيوه غلط موجب مى‏شود نوجوان راه خطا در پيش مى‏گيرد.البته در اين زمينه، نبايد از نقش محيط و دوستان غفلت كرد. شيوه‏هاى جذب نوجوانان به مذهب در زمينه شيوه‏هاى جذب نوجوانان به مذهب، توصيه‏هايى در ارتباط با خود نوجوانان، خانواده و دوستان ضرورى است كه به اختصار به آن‏ها مى‏پردازيم: 1- در ارتباط با خود نوجوان: الف.جهل‏زدايى از طريق والدين و مربيان و شناخت‏خداوند توسط كتاب‏ها، مجلات، فيلم‏ها، دوستان و مانند آن; ب.ايجاد رغبت ازطريق‏برقرارى رابطه محبت‏آميز با نوجوان; ج.استفاده از شور و احساس مذهبى و شركت دادن نوجوان در مراسم مذهبى; د.ايجاد اعتقاد در نوجوان نسبت‏به نظارت مستمر خدا بر اعمال همه انسان‏ها; ه.استفاده از تفكر انتزاعى نوجوان براى درك پديده‏ها و قدرت خداوند; مثل استفاده برهان نظم; و.يادآورى نعمت‏هاى خداوند; مثل سلامتى; ز.پاسخ به پرسش‏هاى نوجوان و مجهز كردن او در دفاع از مذهب; ى.زمينه‏سازى براى خودسازى و خوديابى و محاسبه نفس و پرهيزگارى. (56) 2- در ارتباط با خانواده: الف.بعد الگويى خانواده از اهميت‏خاصى برخوردار است; هر قدر آنان در اعتقادات و عبادات مستحكم‏تر باشند براى نوجوان بهتر است. ب.ايجاد رابطه با نوجوان در محيط گرم خانواده به طور صميمى و نشان دادن محبت در اين ارتباط ضرورى است. ج.مسؤوليت‏پذيرى و تشخص‏طلبى نوجوان به عنوان مشاور بودن براى والدين برحسب توصيه روايات الزامى است; د.نظارت‏هاى غيرمستقيم و مراقبت‏هاى غيرآشكار و دادن تذكرات به موقع و مخفى - نه رسواگرانه - موجب هدايت او مى‏گردد. ه.«سخن كز دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.» بنابراين، بايد حرف و عمل والدين و مربى يكى باشد. (57) 3- در ارتباط با معاشران و دوستان: الف.نوجوان آسان‏پذير و متاثر از رفيقان است.بنابراين، بايد مراقب دوستان او بود.دوست اثر عميق بر او مى‏گزارد، به حدى كه گاهى به خاطر دوست، خود را به زحمت مى‏اندازد و از باور خود دست‏برمى‏دارد.اين موضوع در دختران نمود بيش‏ترى دارد. ب.وحدت فكر و عمل در سازمان‏ها و نظام‏هاى حكومتى; تبليغات و عمل حكومت در يك جهت‏باشد. ج.عضويت در مراكز سالم، اعم از كتابخانه و باشگاه، كه در گسترش اعتقادات نوجوان مؤثر است. (58) مشكلات تربيت مذهبى نوجوانان تربيت مذهبى نوجوانان در جامعه با دشوارى‏هايى روبه‏روست كه اين مشكلات به دو دسته كلى تقسيم مى‏شوند: 1.آنچه مربوط به ماهيت تربيت مذهبى مى‏شود و داراى سه عنصر است: الف.تحول در شناخت; ب.تحول در عواطف; ج.تحول در رفتار.2- آنچه‏مربوط به‏شرايط و فضاى خاصى مى‏شود كه درآن قرار داريم. سه عنصر قسم اول مثلثى را مى‏سازند كه در آن، سه عنصر مزبور با هم ارتباط متقابل دارند.اما مشكل وقتى ظاهر مى‏شود كه از يكى از آن‏ها غفلت‏شود.بنابراين، نبايد صرفا به يك بعد توجه كرد و ساير ابعاد را فداى آن كرد، بلكه اين سه بايد متناسب با هم مورد توجه قرار گيرند.اگر كارى بدون توجه به عواطف نوجوان صورت گيرد، نمى‏توان گفت آن نوجوان تربيت مذهبى شده است; مثلا، اگر نوجوان در اول وقت نماز بخواند (رفتار) ، ولى دليل كار خود را نداند (فقدان شناخت) تربيت او مذهبى نيست.اما قسم دوم، كه مربوط به فضاى خاص زندگى است، مثل اين‏كه اقامه نماز جماعت در مدارس اجبارى باشد، همين تاثير منفى بر جاى مى‏نهد.البته اين ادعايى است كه مؤيد عقلى و نقلى دارد.مؤيد عقلى آن اين است كه اگر فردى چيزى را درك نكرده باشد و تقليد صرف باشد، دچار تزلزل مى‏شود و با مشاهده مورد خلاف دچار ترديد مى‏گردد، اما اگر براى خودش توجيه شده باشد كم‏تر اتفاق مى‏افتد كه از آن ست‏بردارد.در مورد مؤيد نقلى هم رواياتى هست كه مى‏گويد خواب عالم از عبادت جاهل بهتر است.اكتفا به اين موضوع‏هم كه فضا و حكومت مذهبى است درست‏نمى‏باشد و به‏صرف فضاى مذهبى، نبايدانتظارداشتن فرزندى‏مذهبى داشته باشيم، بلكه بايد همه ابعاد تربيت دينى او نيز در نظر گرفته شود. بنابراين، در تربيت دينى، تاكيد بر ارتباط فردى است.البته اين بدان معنا نيست كه فضا و محيط رها شود و بى‏اثر تلقى گردد، بلكه منظور اين است كه محيط و فضاى سالم مذهبى لازم است، ولى كافى نيست.تاكيد بر امر به معروف و نهى از منكر از همين باب است تا به هر كس خطاهايش تذكر داده شود. تبادل فرهنگى با ساير جوامع از جمله مسائلى كه در تربيت مذهبى اثر منفى مى‏گذارد، مساله تبادل فرهنگى با كشورهاى بى‏بند و بار است; مثلا، نوجوانى كه فيلم‏هاى آن‏ها را مى‏بيند سبك لباس و ديگر اشياى مستعمل را مشاهده مى‏كند، تحت تاثير فرهنگ خاص آن‏ها قرار مى‏گيرد.در اين زمينه، وظيفه اوليا و مربيان است كه در مورد فرهنگ غرب، بين محاسن و معايب‏اش تفكيك قايل شوند.اين‏كه به طور مطلق بگوييم فرهنگ غرب را قبول نداريم، براى نوجوان قابل پذيرش نيست; زيرا در مواردى، محاسن آن‏ها را ديده يا شنيده است. پس بايد بين اين دو را تفكيك كرد و متقابلا از امدادهاى غيبى و كمك‏هاى معنوى خداوند مثل كمك‏هاى خداوند درطول‏جنگ‏تحميلى به رزمندگان اسلام براى او يادآور شد. بايد به نوجوان گفت كه آنچه از غرب منفى و مورد نكوهش است، فرهنگ‏ابتذال‏وبى‏بندوبارى است كه روز به روز جنگ‏ها و نزاع‏ها، طلاق‏ها و جدايى‏ها و مفاسد اجتماعى، از اعتياد گرفته تا مسائل ناموسى و جنگ و خون‏ريزى، همه ناشى از آن است. (59) پى نوشتها* دانش‏پژوه كارشناسى ارشد روان‏شناسى از مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى (رحمت الله علیه) 35- ديوان حضرت على‏عليه السلام، ترجمه مصطفى زمانى 36- محمدرضا شرفى، مراحل رشد و تحول انسان، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1368، ص 154 37- استاد مرتضى مطهرى، عدل الهى، ص 7 38- شك و ترديد انسان ملاكى براى عقل اوست.(غررالحكم، ص 474) 39- روان‏شناسى رشد، ج 2، دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، ص 782 40- الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين، طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، قم، رضى، 1371، ص 115 41- محمد بن يعقوب كلينى، روضه كافى، ص 93 42 و 43- هاريس، مشكلات روحى جوانان، ص 73/ص 62 44- غررالحكم ص 677. 45- نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحديد، دارالحياء الكتب العربيه، 1404 ق، ج 20، كلمه 937، ص 343. 46- محمدرضا شرفى، مراحل رشد و تحول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1371، ص 158 47- على فتحى آشتيانى، پيشين 48 و 49- على‏اكبر شعارى نژاد، پيشين، ص 756 50- محمدتقى فلسفى، پيشين، ص 197 و روان‏شناسى رشد 2، شعارى‏نژاد 51- على‏اكبر شعارى‏نژاد، پيشين، ص 77 52- (غررالحكم، ص 212.) 53- على اكبر شعارى نژاد، پيشين، ص 118 54- محمد على احمدوند، روان‏شناسى كودكى و نوجوانى، دانشگاه پيام نور، 1376. 55- على‏اكبر شعارى‏نژاد، پيشين، ص 91 56 و 57 و 58 و 59- على فتحى آشتيانى، پيشين منبع: فصلنامه علمی تخصصی معرفت/خ
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن