تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829637282




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (1)
جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوان (1) نویسنده : محمدرضا محمدى* چكيده: دوره نوجوانى از مهم‏ترين و حساس‏ترين دوره‏هاى زندگى انسان به شمار مى‏رود; زيرا در اين دوره نوجوان به دنبال يافتن هويت‏خويش، در مسير شكل دادن به شخصيتى متكى به خود گام برمى‏دارد.سؤالات متعددى نيز در ذهن نوجوان نقش مى‏بندد كه چنانچه نتواند پاسخى مناسب براى آن‏ها بيابد، چه بسا ممكن است‏شخصيتى متزلزل و احيانا دوگانه پيدا كند.بنابراين، شناخت جنبه‏هاى مهم جسمانى، روانى، اجتماعى، عقلانى و اخلاقى نوجوانان اين توانايى را به نوجوان و اطرافيان او مى‏دهد تا شيوه صحيح برخورد با تغييرات جسمى - روانى به وجود آمده را بدانند و تا حدى از بروز ناسازگارى‏هاى خاص اين دوران جلوگيرى نمايند.اين مقاله، نيم نگاهى به جنبه‏هاى مهم شخصيت نوجوانان انداخته است. مقدمه دوره نوجوانى هم‏زمان است‏با دوره بلوغ; يكى از بحرانى‏ترين دوره‏هاى زندگى.در دروه بلوغ، تغييرات گوناگونى در ابعاد شخصيتى نوجوان رخ مى‏دهد كه هر كدام به نوعى مى‏تواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصيت او را دگرگون سازد.اين نبشتار، به برخى از اين جنبه‏ها اشاره دارد.اما پيش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نكته لازم است: 1-بحران بلوغ: فرايند بلوغ يكى از بحرانى‏ترين دوره‏هاى زندگى هر فرد است. استانلى هال، (Hall, Stanly) كه به پدر روان‏شناسى بلوغ معروف است، اين مرحله را «دوران طوفان و فشار» مى‏نامد.نوجوان‏دراين‏دوره، تمايلات‏وخواهش‏هاى متضادى دارد; مثلا با اين‏كه مى‏خواهد با دوستان باشد، به تنهايى‏نيزعلاقه‏مند است. (1) روسو دوره بلوغ را تولد مجدد مى‏داند.او مى‏گويد: وقتى فرد به دوره بلوغ مى‏رسد مثل اين است كه فرد ديگرى با خصوصيات بدنى و روانى متفاوتى در وى به وجود آمده است. (2) در هفت‏سال سوم زندگى كه دوران بلوغ و جوانى است، تحولات سريعى در جسم و جان نوجوان پديدار مى‏گردد و در مدت كوتاهى اندام و افكارش به كلى تغيير مى‏كند. (3) دوره نوجوانى و بلوغ به سنين بين 12 تا 18 سالگى اطلاق مى‏شود.اين دوره يكى از بحرانى‏ترين دوره‏هاست.گاهى گذشتن از مرز كودكى و رسيدن به قلمرو بلوغ با نابسامانى‏هاى فراوانى همراه است.در اين دوره، نوجوان نه ديگر كودك به حساب مى‏آيد و نه هنوز به درستى بالغ گرديده است.وى در مرز بين اين دو مرحله (كودكى و بزرگ‏سالى) قرار مى‏گيرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو مى‏شود; از سويى، اگر كار كودكانه بكند او را ملامت مى‏كنند كه بزرگ شده است و اين كار در شان او نيست و از سوى ديگر، معمولا با او مانند بزرگ‏سالان رفتار نمى‏شود.در زندگى، نقش كودك و بزرگ‏سال، هر كدام مشخص است و مى‏دانند چه كارى بايد انجام دهند، ولى نوجوان در وضع روحى مبهم و پيچيده‏اى به سر مى‏برد; او به درستى نمى‏داند چه بايد بكند. 2- تعريف بلوغ و نوجوانى: كلمه «بلوغ‏» يا (Puberty) ممكن است‏به چند صورت تعريف شود: الف. بلوغ جنسى: بلوغ به اين معنا يعنى رسيدن به سن توليد مثل و شهوت جنسى كه سنين آن در بين ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافيايى و آب و هوايى متفاوت است و معمولا بين سنين 12 - 18 سالگى واقع مى‏شود. ب. بلوغ جسمى (فيزيولوژيك) : بلوغ به اين معنا همان آخرين حد رشد اندام‏ها است كه زمان آن از يك سو، به نژاد فرد بستگى‏دارد واز سوى ديگر، به قوانين رشد و نمو هر يك از اعضا.در اين زمينه، تنكردشناسان (فيزيولوژيست‏ها) و روان‏شناسان به اين نتيجه رسيده‏اند كه اندام‏هاى انسان تا پنج‏سال اول زندگى به طور سريع رشد مى‏كند و سپس رشد آن تا سنين 12، 13 سالگى به كندى مى‏گرايد، در دوره نوجوانى سرعت رشد دوباره افزايش مى‏يابد و در فواصل بين 18 - 25 سالگى جسم به حد كمال خود مى‏رسد و رشدش نيز متوقف مى‏گردد.لازم به ذكر است كه تمام قسمت‏هاى بدن در دوره رشد به يك ميزان رشد نمى‏كند، بلكه بعضى از اعضا رشد بيش‏ترى دارند، چنانچه مشهور است كه «نوجوان شلوارش يك سال زودتر از كتش كوچك مى‏شود.» ج. بلوغ شرعى: سن تكليف در كشورهاى گوناگون بر اساس اعتقاداتى كه دارند فرق مى‏كند; مثلا اسلام سن 9 سالگى را براى دختران و 15 سال را براى پسران سن بلوغ مى‏داند. (4) البته بعضى از فرق اسلامى در سن بلوغ با شيعه فرق دارند; مثلا فقه حنفى‏براى دخترسن‏17 سالگى و براى پسر سن 18 و 19 سالگى را سن بلوغ مى‏داند و فقه مالكى بلوغ را وابسته به سن نمى‏داند. د. بلوغ عرفى (سن قانونى) : قوانين مدنى كشورها اغلب دو يا سه سال ديرتر از دستورات شرعى نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود مى‏داند. ه.بلوغ روانى (بلوغ شخصيت) : بلوغ روانى داراى جنبه‏هاى گوناگونى از قبيل پختگى، هوش، درك مفاهيم اخلاقى، نقطه اوج حافظه، كمال اراده، انفعالات و سايرخصوصيات ذهنى‏است‏كه در صورت هماهنگى، تعادل‏فرد را به وجود مى‏آورد و در صورت ناهماهنگى، موجب رفتار غير عادى يا بى‏تعادلى روانى مى‏شود. با توجه به تعاريف ارائه شده، بلوغ داراى معانى متفاوتى است، اما منظور روان‏شناسان ازآن، بيش‏ترتغييرات بدنى (جسمى و جنسى) مى‏باشد.آنان مراد خود را از ديگر موارد بلوغ با پسوند مى‏آورند; مثل بلوغ روانى، بلوغ شرعى و بلوغ عرفى و.... 3- نوجوانى: اصطلاح «نوجوانى‏» (Adolesence) در مقايسه با كلمه «بلوغ‏» معناى وسيع‏ترى دارد و دوران مهمى از زندگى انسان را شامل‏مى‏شود.سنين بين 12 - 18 سالگى، كه سنين نوجوانى است، خود به سه قسم مى‏شود: الف.مرحله پيش از بلوغ: ورود تدريجى كودك به مرحله بلوغ; ب.مرحله بلوغ: ظهور معيارهاى بلوغ جنسى مثل عادات ماهيانه و احتلام; ج.مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانويه جنسى. الف.اهميت نوجوانى از ديدگاه دانشمندان: افلاطون اين دوره را دوره شراب‏زدگى روان مى‏داند كه احساسات و عواطف بر افكار فرد چيره مى‏شود. روسو مى‏گويد: نوجوانى تولد ثانوى است.استانلى هال معتقد است نوجوانى دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانى يك جهش ناگهانى است. كورت لوين آلمانى هم اعتقاد دارد كه كودك و بزرگ‏سال، هر كدام يك نوبت، بار كودكى و بزرگ‏سالى را بر دوش مى‏كشند، ولى نوجوان مجبور است‏يكجا بار هر دو را بر دوش بكشد; زيرا متعلق به هر دو مى‏باشد. (5) ب.اهميت نوجوانى از نظر اسلام: اسلام اين موضوع را از دو جنبه مثبت و منفى مد نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانى دوره قوت و توانايى است كه در بين دو دوره ضعف و ناتوانى (كودكى و پيرى) قرار گرفته: «الله الذى خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا و شيبة يخلق ما يشاء و هو العليم القدير.» (روم: 54) اولياى اسلام نيز نوجوانى را يكى از نعمت‏هاى پر ارج الهى و از سرمايه‏هاى بزرگ سعادت در زندگى بشر شناخته‏اند: - قال رسول الله‏صلى الله عليه وآله: «اوصيكم بالشبان خيرا فانهم ارق افئدة ان الله بعثني بشيرا و نذيرا فحالفني الشبان و خالفنى الشيوخ.» (6) - قال‏على‏عليه السلام: «شيئان لايعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافية.» (7) در جنبه منفى، اولياى الهى از اين دوره به دوره جنون و مستى تعبير كرده‏اند: - قال رسول الله‏صلى الله عليه وآله: «الشباب شعبة من الجنون.» (8) - قال على‏عليه السلام: «اصناف السكر اربعة: سكر الشباب، سكرالمال، سكرالنوم و سكر الملك.» (9) اينك پس از بيان مقدمه، به اصل بحث‏با عنوان ويژگى‏هاى مهم نوجوان مى‏پردازيم: 1- بلوغ يا رشد جسمى يكى از جنبه‏هاى مهم و مؤثر در شخصيت نوجوان بلوغ است.در زمينه تحول بلوغ، دو جريان فكرى وجود دارد: گزل (Gesel) مى‏گويد: بلوغ رشد مداوم و پيوسته‏اى است كه از كودكى شروع و بدون انقطاع ادامه مى‏يابد كه گاهى سريع و گاهى كند است و نمى‏توان براى آن خصوصيات و ساختمان معينى ذكر كرد و آن را داراى مراحلى دانست. پياژه (Piaget) و والون (Wallon) معتقدند: رشد متشكل از مراحل ودوره‏هاى‏متفاوتى است وهرمرحله فرايند بلوغ يكى از بحرانى‏ترين ساخت ذهنى مربوط به خود را دارد و به دليل همين ساخت، هر مرحله از ساير مراحل جدا و مجزا است; مثلا، دوره نوجوانى دوره آشوب درونى و انقلاب شخصيتى است، در حالى كه دوره كودكى دوره آرامش و سكون‏است ورشدآن‏آهنگ يك‏نواختى‏دارد.دوران‏بلوغ‏كه‏بابحران مواجه مى‏شود، تغييراتى در كل شخصيت فرد ايجاد مى‏كند. (10) در آغاز نوجوانى، كودكان بيش‏تر به دوره سريعى از رشد جسمانى (جهش) گام مى‏گذارند و صفات ثانويه جنسى در آن‏ها بروز مى‏كند.اين تغييرات در دوره‏اى تقريبا دو ساله رخ مى‏دهد و با بلوغ جنسى به اوج خود مى‏رسد.نشانه بلوغ شروع قاعدگى در دختران و احتلام در پسران مى‏باشد كه معمولا در دختران از سن 9 - 12 سالگى و در پسران دو سال ديرتر ظهور مى‏يابد.تا سنين 11 سالگى متوسط قد و وزن دختر و پسر يكسان است و از آن پس دختران پيشى مى‏گيرند و پس از دو سال، پسران جلو مى‏افتند و تا آخر عمر اين روند ادامه دارد.البته تفاوت‏هاى فردى را نبايد از نظر دور داشت، چه بسا بعضى از پسران زودتر از دختران بالغ شوند.آب و هوا و مناطق جغرافيايى و نوع تغذيه در سرعت‏بلوغ اثر مى‏گذارد. انواع تغييراتى كه با شروع دوره نوجوانى رخ مى‏دهد عبارت است از: الف.تغيير در اندازه بدن: در دوران 3 تا 4 ساله بلوغ، قريب 20 - 30 كيلو گرم به وزن و 20 - 30 سانتى‏متر به قد نوجوان اضافه مى‏گردد.در اين دوران به طور كلى، هم اعضاى بيرونى متحول و دست‏خوش تغيير مى‏گردد و هم اعضاى درونى. ب.رشدصفات‏اوليه جنسى: اندام‏هاى جنسى كه وظيفه توليد مثل را بر عهده دارند دراين‏دوره‏رشد مى‏كنند.اين تغييرات بر اثر فعاليت غدد هيپوفيز، آدرنال (فوق كليوى) و غدد جنسى به وجود مى‏آيد. ج.رشد صفات ثانويه جنسى: از هنگام بلوغ تفاوت‏هاى دختر و پسر كاملا آشكار مى‏گردد و هر قدر بلوغ بيش‏تر پيشرفت كند اين تفاوت‏ها بيش‏تر مى‏شود.اين صفات عبارت‏اند از: رشد عمومى مو در بدن، تغييرات پوستى، فعاليت‏بيش‏تر غدد چربى، تغييرات صدا كه به صورت صداى زير در دختران و صداى بم در پسران ظاهر مى‏گردد. به طور خلاصه مى‏توان گفت: نوجوان، چه بخواهد و چه نخواهد، اين تغييرات در بدن او رخ مى‏دهد كه هر كدام به نوبه خود، شخصيت او را متاثر مى‏كند.هرگونه برداشت غلط و اطلاع نادرست و ناقص از اين تغييرات مى‏تواند ضربات جبران‏ناپذير را بر نوجوان وارد سازد.بنابراين، والدين موظف‏اند كودكان خود را از وجود اين‏گونه تغييرات آگاه كنند. دبس (Debesse) مى‏گويد: مادربايددختر خود راازوقوع عادات ماهيانه مطلع سازد; نبايد صبر كند تا او به طور معمول، به سن عادات ماهيانه برسد و از اين مرحله اطلاعات روشنى نداشته باشد. (11) والون (Wallon) مى‏گويد: والدين موظف‏اند پسران را نيز براى ظهور آثار ناشى از بلوغ مهيا سازند.جوانى كه اطلاع قبلى از تحول بلوغ نداشته باشد و تنها شايعات و كنايات مبهمى در اين‏باره شنيده باشد نه تنها آشفته و پريشان مى‏گردد، بلكه غالبا وحشت مى‏كند.گاهى سكوت والدين در اين موارد، منجر به سلب اعتماد و اطمينان نوجوانان از والدين مى‏شود و براى كسب اطلاع، سراغ منابع اطلاعاتى ناقص (دوستان و كتاب‏ها) مى‏رود كه گاهى او را با مشكلات جسمى و روانى مواجه مى‏كنند. (12) روان‏شناسى خطرهاى بلوغ الف - خودپندارى نامساعد: معمولا نوجوانان اين دوره را با خودپندارى نامساعد سپرى مى‏كنند; زيرا نسبت‏به خود، نظر مثبت دارند، ولى به دليل آن‏كه محيط اجتماعى با آن‏ها برخورد مناسب ندارد، آن‏ها را تحقير مى‏كند و مرتب تغييرات بدنى‏شان را به تمسخر مى‏گيرد، نوجوانان از هرگونه تشويق و تمجيدى محروم مى‏شوند و اين به تدريج، سبب لطمه ديدن آن‏ها و خودپندارى‏شان مى‏شود و در اين صورت، نسبت‏به خود نظر منفى پيدا مى‏كنند و عزت نفس خود را از دست مى‏دهند. ب - شكست و ناكامى: رشد سريع بدنى در دوره نوجوانى با كمبود نيرو همراه مى‏شود كه در نتيجه به كاهش ميزان كار و پيدايش ملالت و خستگى نسبت‏به هرگونه فعاليت كه مستلزم تلاش است، منجر خواهد شد. ج - آماده نبودن براى تغييرات بلوغ: كمتر نوجوانى است كه تغييرات دوران بلوغ را از قبل شناخته باشد و چون اطلاع ندارد و ياازنظر روان‏شناختى‏آماده اين‏تغييرات نيست، ممكن‏است ضربه‏ببيندوگرايش‏هاى نامساعدى نسبت‏به اين‏گونه تغييرات پيدا كند.دليل اين موضوع گاهى مربوط به والدين است و گاهى مربوط به مدرسه كه سؤال از اين مسائل را براى نوجوان قبيح مى‏دانند.متاسفانه حتى‏گاهى مربيان بهداشت نيزتوجهى به‏اين‏مسائل ندارند. د - انحراف در نضج و نمو جنسى: ممكن است‏بلوغ به شكل زودرس ويا ديررس ظاهر شودكه درهردوصورت، موجب نگرانى و ناراحتى نوجوان مى‏شود; زيرا به پذيرش‏اجتماعى اولطمه‏مى‏زند و منجر به طرد ياكناره‏گيرى‏اوازهم‏سالان‏مى‏گردد. (13) تغييرات همگانى دوران بلوغ الف - انزواطلبى: نوجوان با رسيدن به بلوغ، از خانواده و هم‏سالان منزوى مى‏شود و بيش‏تر اوقات با آن‏ها نزاع دارد و به اين مى‏انديشد كه چرا اطرافيان او را درك نمى‏كنند. ب - خستگى و ملامت: نوجوان از مدرسه و فعاليت‏هاى اجتماعى و زندگى - به طور كلى - خسته و ملول مى‏شود و در نتيجه، تا مى‏تواند كم‏كارى مى‏كند; مثلا بعضى از آن‏هامى‏گويند: ذهنم‏نمى‏كشد درس بخوانم. ج - تعارض و ستيزه‏جويى اجتماعى: نوجوان غالبا ناهمكار، ناموافق و متعارض يا ستيزه‏جو مى‏شود و به تدريج، با پيشرفت‏بلوغ، اين حالت كاهش مى‏يابد و نوجوان به دوستى و همكارى و آزادمنشى علاقه‏مند مى‏گردد. د - احساسات تند و بدخلقى: قهر، خشم، ميل به فرياد زدن و مانند آن ازخصايص اين‏دوره است.نوجوانى‏باغم، اضطراب وزودرنجى همراه است و نوجوان با بهانه‏هاى كوچكى مثل نوع غذا، ساعت‏خواب و نحوه رفتار ديگران پرخاشگرى مى‏كند و فرياد مى‏زند. ه- فقدان اعتماد به نفس: در حال بلوغ، نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست مى‏دهد، نسبت‏به خود بى‏اعتماد مى‏شود و از شكست مى‏ترسد.دليل اين موضوع ضعف مقاومت‏بدن و انتقاد مدام بزرگ‏سالان است.بنابراين، بيش‏تر پسران و دختران اين دوره را با ابتلا به عقده حقارت پشت‏سر مى‏گذارند. و - حيا و عفت افراطى: گاهى تغييرات دوران بلوغ سبب مى‏شود بعضى از نوجوانان حيا و عفت افراطى پيدا كنند; زيرا از اين مى‏ترسد كه ديگران متوجه تغييرات بدنى او شوند و نظر نامساعد نسبت‏به او پيدا كنند. (14) يكى از علايم علاقه نوجوان به جنس مخالف نيز همين حيا و عفت دانسته شده است كه وقتى به جنس مخالف مى‏رسد سر به زير مى‏اندازد. رشد جنسى در وجود انسان، دو غريزه جنسى و قدرت وجود دارد كه مهار آن‏ها نقش مهمى در سعادت بشر دارد.غريزه جنسى جاذبه قوى و كشش نيرومندى دارد كه زن و مرد را به سوى ارضا سوق مى‏دهد.از اين‏رو، از آن به آتش شهوت تعبير شده است. روابط جنسى در تمام زمان‏ها مورد گفت‏وگو و بحث در محافل دينى مى‏باشد و درباره آن تاكنون نظريات افراطى، تفريطى و معتدلى ارائه شده است كه هر نظريه طرف‏دارانى دارد و سعادت فرد را در عمل بر طبق آن مى‏شناسد: 1- تفريطگرايى: برخى مسيحيان و پيروان كليسا و برخى از مذاهب و بعضى از علماى اخلاق و فلاسفه در اين دسته‏اند.آن‏ها آميزش جنسى راعملى پليد و حيوانى مى‏دانند و از اين‏رو، برخى از كشيشان ازدواج نمى‏نمايند و با سخت‏گيرى غريزه جنسى را سركوب مى‏كنند.اينان خود را از لذايذ طبيعى محروم مى‏سازند. 2- افراطگرايى: طرف‏داران آزادى غرايز مثل فرويد و پيروانش در اين زمينه راه افراط رفته‏اند.نظريه آن‏ها بر پايه اصالت لذت استوار است و سعادت انسان را در ارضاى بى‏چون و چرا و بى‏قيد و شرط غريزه جنسى مى‏دانند.اين نظريه در غرب، مفاسد بسيارى به بار آورده است. (15) 3- اعتدال: اسلام غريزه جنسى را نه خودسرانه و آزادگذاشته و نه آن را سركوب كرده است، بلكه براى آن حدودى را در نظر گرفته است.پايه‏گذاران روش اعتدال در درجه اول پيامبران و امامان‏عليهم السلام هستند كه هم مردم را به ازدواج تشويق مى‏كنند تا غريزه جنسى به صورت سالم ارضا شود و هم انسان را از هرگونه لاابالى‏گرى و انحراف جنسى منع مى‏كنند. نظريه افراطى فرويد: فرويد به دو غريزه حيات و مرگ قايل بود و در غريزه حيات، دو غريزه حب ذات و نيروى جنسى را مهم مى‏دانست.او ساير غرايز را شاخ و برگ اين دو غريزه مى‏شمرد.وى در سخنانش، شعاع غريزه‏جنسى راگسترش داده و مساله جنسيت را، كه پايه اساسى مكتب اوست، به معناى وسيعى تفسير نموده و در نتيجه، بسيارى از فطريات و غرايز انسان را از مشتقات غريزه جنسى ذكر كرده بود. فرويد غريزه جنسى را پايه اصلى تمدن فرهنگ مى‏دانست و تلاش مى‏كرد مسائل جامعه‏شناختى و تاريخى را از اين راه حل نمايد.او مى‏گفت: غريزه جنسى، كه در هر كسى وجود دارد، انسان را تحريك مى‏كند كه ارضا شود و جوانى كه در اجتماع و محيطى زندگى مى‏كند كه موانعى از قبيل تعاليم مذهبى، اخلاق و قوانين و آداب و رسوم اجازه ارضاى خودسرانه اين غريزه را به او نمى‏دهد يا خود او مقيد به رعايت اصول و قوانين است، در اين صورت، غرايز او واپس‏زده شده و وارد ذهن ناهشيارش مى‏شود.اين غرايز واپس‏زده روى هم متراكم مى‏گردد و به تدريج، موجب بيمارى‏هاى روحى و عصبى مى‏شود.گاهى اين تعارضات چنان شديد است كه توازن و تعادل فرد را زايل مى‏گرداند وبه صورت‏بيمارى بروز مى‏كند. اگرچه برخى از دانشمندان يكى از علل بيمارى‏هاى روحى را ناكامى‏هاى جنسى و اميال واپس‏زده شده مى‏دانند، ولى فرويد تنها علت‏بيمارى روانى را شكست در اميال جنسى مى‏شمرد.فرويد گفت: هر گاه پزشكى با بيمار روحى مواجه شود، به طور حتم، مى‏تواند بگويد مشكلى در غريزه جنسى او رخ داده است. نظريه فرويد به دليل زرق و برقى كه از خود ارائه داده بود و نيز در بستر تفريط كارى‏هاى پيشين كليسا در زمينه غريزه جنسى در غرب، به سرعت رواج پيدا كرد. سعادت از نظر فرويد: فرويد سعادت هر كس را در ارضاى آزادانه نيروهاى جنسى خود مى‏داند و هر چه مانع اين ارضا شود در نظر فرويد مورد تاخت و تاز و انتقاد قرار گرفته است; از جمله مذهب و تمدن كه آن‏ها را سد راه ارضاى آزاد غريزه جنسى ولذت‏طلبى‏مى‏داند وقايل است كه اين محدوديت‏به‏سعادت بشرلطمه‏مى‏زند. او مى‏گويد: مذهب قدر آزادى را نمى‏داند; زيرا به موضوع انتخاب لطمه مى‏زند.وى براى رسيدن به سعادت، براى همه افراد راه يكسانى را پيشنهاد مى‏كند. با طرح نظريه جنسى فرويد، محافل پزشكى و علمى وين سخت تكان خورد، بشريت كه هزاران سال جنسيت را تحقير يا انكار كرده بود پذيرش اين نظريه برايش فوق‏العاده دشوار مى‏نمود.از اين‏رو، در وين جنجالى برپا شد كه به همه اروپا سرايت كرد و پزشكان و روان‏شناسان در همه‏جا، به‏خصوص‏پاريس‏به‏اوتاختند. (16) منابع نظريه فرويد: فرويد نظرات سه نفر را به عنوان منبع نظريه‏اش برمى‏شمرد: 1- كروباك; 2- بروير; 3- شاركو. او در كتاب‏تاريخ نهضت پسيكاناليتيك مى‏نويسد: اين سه نفر بصيرتى به من بخشيدند.با اين وجود، او مورد مهر اين سه قرار نگرفت; حتى وقتى نظريه جنسيت را مطرح كرد شاركو از فرويد روى گرداند و برخى از دانشمندان حوزه پاريس مثل ژانه با او درافتادند.البته مخالفت اروپا و اعتراض استادان و شاگردان، فرويد را از پا درنياورد و بر نظر خود بيش‏تر پافشارى كرد و با اشتياق به آزمايش و تحقيق ادامه داد.به عنوان مثال، او عقيده داشت درمان بيماران روانى مستلزم شناخت روحيه و سوابق آن‏ها بود و اين كار بدون شناخت غرايز و آرزوها و ناكامى‏ها و خيالات آن‏ها تحقق نمى‏يافت. فرويد براى درمان آن‏ها، اين تحقيق‏ها و آزمايش‏ها را انجام مى‏داد. فرويد مى‏گفت: ليبيدو (انرژى روانى) در دوره‏بلوغ‏باشدت كامل‏دراعضاى‏جنسى مجتمع مى‏شود وباشور و شدتى بى‏سابقه بروز مى‏كند و افراد تمايل بيش‏ترى به جنس مخالف پيدا مى‏كنند.اين‏جاست كه اگر چيزى، اعم از دين و مذهب و آداب و رسوم، مانع ارضاى آن شود، اين غريزه جنسى واپس‏زده شده و به ذهن ناهشيار مى‏رود كه شايد به صورت كوه آتش‏فشانى درآيد و ناگاه فوران كند. (17) چند اشكال بر نظريه فرويد 1- برخى از مخالفان فرويد مثل ژانه از علماى حوزه پاريس و شاركوو و يونگ مى‏گويند: چرا فرويد علت اصلى براى بيمارى‏هاى روانى را سركوبى غريزه جنسى قرارداده و از علل مادى، اقتصادى و اجتماعى موجود در محيط هر شخصى غفلت كرده است و حال آن‏كه بسيارى از بيمارى‏هاى روانى بر اثر همين مشكلات‏مى باشد.برخى از فقر ديوانه مى‏شوند كه اين اصلا منشا جنسى ندارد و برخى از بيماران روانى با پيدا كردن شغل و كار، سلامت‏خود را باز مى‏يابند كه اين‏ها هيچ ربطى به غريزه جنسى ندارد. 2- فرويد سعادت هر كس را در آزادى بى‏قيد و شرط ارضاى غريزه جنسى مى‏دانست و حال آن‏كه در امريكا و اروپا آمار نشان مى‏دهد افرادى كه در پى ارضاى بى‏قيد و شرط غريزه جنسى بوده‏اند نه تنها خوشبخت نشده‏اند، بلكه بدبخت و سيه‏رو گرديده‏اند و در منجلاب فساد سقوط كرده‏اند. يك مجله امريكايى مى‏نويسد: براى دختران بهشت آزادى خيلى زود به دوزخ تبديل شد... امراض مقاربتى ميان اين گروه (بى‏بندوباران جنسى) در برنامه روزانه قرار دارد. سيفليس و سوزاك به وضع وحشتناكى گسترش يافته است.اين امراض در دو سال اخير، به شش برابر رسيده است. (18) 3- مهم‏ترين‏مشكل‏فرويد اين‏است‏كه ازتعاليم الهى و انبياعليهم السلام به دور بوده و با ذهنيات و عقل و هوش بشر خواسته است‏برنامه‏اى به جامعه بشرى ارائه دهد كه مورد اعتقاد آن‏ها باشد. مجله نيوزويك مى‏نويسد: رواج جنسى در امريكا خانواده‏ها را به وحشت انداخته است.آمار نشان مى‏دهد تعداد زيادى از دختران زير ده سال حامله مى‏شوند و چون به نظر پزشكان سقط جنين در اين سن خطراتى از جمله نازايى دربردارد، بعضى از آن‏ها دست‏به خودكشى مى‏زنند.اختلاط مدارس هر روز اين آمار را افزايش مى‏دهد.گاهى فرزندان به جاى مدرسه، به پارك‏ها و مجالس رقص مى‏روند. (19) ازديدگاه وحى و انبياعليهم السلام بزرگ‏ترين عامل سيه‏روزى و بدبختى بشر هواپرستى وپيروى بى‏قيد و شرط از شهوات و تمايلات نفسانى است و روايات بسيارى به اين مطلب اشاره دارد: - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: بيش‏ترين چيزى كه از آن‏ها بر امت‏ام مى‏ترسم هواپرستى و آرزوهاى طولانى است. (20) - على‏عليه السلام: هر كه به سوى شهوات بشتابد به سوى آفت‏ها شتافته است. (21) - على‏عليه السلام: حريص‏بودن‏نسبت‏به لذات انسان را گمراه و ازلذت‏ها دور مى‏كند. (22) قال الجوادعليه السلام: هر كس از خواهش‏هاى نفسانى‏اش اطاعت كند دشمن‏اش را به خواست‏اش رسانده است. (23) تمام تلاش انبياء عليهم السلام براى اين بوده كه هواى سركش انسان را مهار كنند.افراطگرايى در لذت جنسى نه تنها انسان را از انسانيت دور مى‏كند، بلكه زندگى اجتماعى و مادى او را هم دچار بى‏نظمى و اختلال مى‏كند. اما اسلام از طرفى، عزوبت و واپس‏زدن غريزه جنسى را محكوم مى‏كند و از طرف ديگر، آزادى بى‏قيد و شرط در ارضاى غريزه جنسى را، كه مستلزم بى‏عفتى است، زيان‏بخش و ممنوع مى‏شناسد وبين‏اين دوروش‏افراط و تفريط، ازدواج و كام‏يابى‏هاى مشروع را، كه وسيله ارضاى صحيح غريزه جنسى است، مورد حمايت قانونى و اخلاقى قرار مى‏دهد و مكرر به اين امر ترغيب و تشويق مى‏نمايد و راه سعادت بشر را نيز در همين مى‏داند. ازدواج راه صحيح ارضاى غرايز جنسى پس از روشن شدن اين‏كه ارضاى غريزه جنسى از هر راهى غلط است‏به بهترين راه ارضاى درست آن از نظر روايات معصومين‏عليهم السلام‏كه‏ازدواج‏مى‏باشدمى‏پردازيم: - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: بهترين افراد امت من كسانى‏اند كه اهل اختيار كرده‏اند و بدترين آن‏ها عزب‏هايند. (24) - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: هر كه فطرت مرا دوست دارد، به شيوه من‏عمل‏كند و از جمله شيوه من ازدواج است. (25) - از نشانه‏هاى او اين است كه از جنس خودتان همسرانى برايتان قرار داد تا به سوى آن‏ها آرامش يابيد و ميانتان محبت و مهربانى قرار داد. (26) - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: اى جوانان، هر يك از شما كه توانايى جنسى دارد ازدواج كند كه آن موجب محفوظ ماندن چشم و پاك‏تر ماندن عورت است. (27) - رسول الله‏صلى الله عليه وآله: هيچ بنايى در اسلام نزد خداوند دوست‏داشتنى‏تر و عزيزتر از ازدواج نيست. (28) - الرضا عليه السلام: زنى از ابوجعفر سؤالى كرد و سپس گفت: من متبتله هستم: پرسيدند: به نظر تو تبتل چيست؟ گفت: مى‏خواهم هرگز ازدواج نكنم.سؤال كردند: چرا؟ گفت: به اين وسيله مى‏خواهم داراى فضيلتى شوم.فرمودند: از اين كار دست‏بكش كه‏اگر درآن فضيلتى بود حضرت فاطمه (س) به‏انجامش سزاوارتر از تو بود; زيرا هيچ كس نيست كه در كسب فضيلت‏بر او پيشى بگيرد. (29) - ابى عبد الله عليه السلام: پيامبر خدا فرمود: هر كه ازدواج كند، نيمى از دين‏اش را محافظت كرده است. (30) - الصادق‏عليه السلام: دو ركعت نماز كه متزوج بگزارد برتر از هفتاد ركعت است كه عزب بگزارد. (31) 2- رشد شناختى در نوجوان رشد شناختى انسان از دو طريق ارثى و اكتسابى صورت مى‏گيرد; يعنى بايد هم زمينه‏هاى ارثى در فرد باشد و هم محيطى تا او رشد يابد.در روايات نيز به اين دو اشاره شده است: - على‏عليه السلام: عقل دو قسم است: عقل ذاتى و عقل اكتسابى; عقل اكتسابى فايده‏اى نمى‏بخشد اگر عقل ذاتى موجود نباشد; همان‏گونه كه در صورت موجود نبودن نور چشم، نور خورشيد سودى نمى‏دهد. (32) - على‏عليه السلام: عقل بر دو گونه است: عقل ذاتى و عقل‏تجربى و هردومنجر به سود مى‏شوند. (33) پياژه، روان‏شناس معروف سوئيسى، مطالعات تجربى ارزشمندى انجام داده و به اين نتيجه رسيده كه پايان سن 14 - 15 سالگى آخرين حد تكميل ساختمان‏هاى ذهنى است و از آن پس، هيچ ساختمان جديدى در ذهن بنا نمى‏شود و امتياز بزرگ‏سال و نوجوان تنها به كم و بيش بودن تجارب است. در دوره قبل از نوجوانى، ساخت ذهنى كودك قادر بود كه به صورت عينى و در حد محدودى بر اساس عمليات منطقى عمل كند، ولى نوجوانى كه دوره استقرار هوش انتزاعى است، واقعيات به صورت بارزتر و آسان‏تر در معرض عمليات ذهنى قرار مى‏گيرند.در اين دوره نوجوان به واقعيات محدود تكيه نمى‏كند، بلكه به آن چه نيز در سطح ممكن هست فكر مى‏كند و لذا تا حد زيادى حوزه عمليات ذهنى او وسعت مى‏يابد.خصوصيات اجمالى اين دوره را به اختصار يادآور مى‏شويم: (34) پي نوشت : * دانش‏پژوه كارشناسى ارشد روان‏شناسى از مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى (رحمت الله علیه) 1 و 2- سيداحمد احمدى، روان‏شناسى نوجوانان و جوانان، رودكى، 1369، ص 17 3- محمدتقى فلسفى، گفتار فلسفى، جوان از نظر عقل و احساسات، هيئت نشر معارف اسلامى، 1352، ص 441 4- آية‏الله صانعى سن بلوغ دختران را 13 سالگى مى‏دانند. 5- روان‏شناسى تربيتى، دوره كاردانى تربيت معلم، ص 142 6- به نقل از روان‏شناسى تربيتى، مراكز تربيت معلم، وزارت آموزش و پرورش، ص 167 7- غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 449 8- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 77، ص 135 9- تحف العقول، ص 124/خصال صدوق، ص 636 10- دكتر محمود منصور، روان‏شناسى ژنتيك، تهران، انتشارات سمت، 1378، ص 36، زمينه روان‏شناسى، هيلگارد و ديگران، ج 1، ص 8 - 27 11- موريس دبس، مراحل تربيت، ترجمه على‏محمد كاروان، تهران، دانشگاه تهران، 1374، ص 163 12- على‏اكبر شعارى‏نژاد، روان‏شناسى رشد (2) ، كودكى و نوجوانى، دانشگاه پيام نور، 1372، ص 56 به بعد 13- دكتر سيداحمد احمدى، روان‏شناسى نوجوانان و جوانان، انتشارات مشعل، 1373 14- على فتحى آشتيانى، جزوه درسى، درس روان‏شناسى رشد، بخش نوجوانى، 1377. 15- محمدتقى فلسفى، پيشين، ص 186 16- آريانپور، فرويديسم، تهران، 1375، ص 55 17- مجله Neverevue ،ش 12، نوامبر 1967 به نقل از گفتار فلسفى بزرگ سال و جوان، ص 212 18- محمدتقى فلسفى، پيشين، ص 188 19- كيهان، ش.8884، به نقل از مجله نيوزويك. 20-21-22-23بحار، ج 7، ص 78، روايت 11 از باب 46 24- ميرزاحسين‏نورى، مستدرك‏الوسائل، مؤسسة‏آل‏البيت، 1408ق، ص 531. 25- حسن‏بن‏فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، قم، راضى، 1371، ص 99. 26- روم: 21 27- حسن بن فضل طبرسى، پيشين، ص 100. 28- ميرزا حسين نورى، پيشين، ج 2، ص 531. 29- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الفرد، ج‏103، ص‏219. 30- محمد بن يعقوب كلينى، كافى، ج 5، ص 329. 31- شيخ حر عاملى، وسائل، ج 5، ص 1. 32- ملامحسن فيض كاشانى، عين اليقين، ص 243. 33- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 78، ص 6. 34- روان‏شناسى تربيتى، ص 151منبع:فصلنامه علمی تخصصی معرفت/س
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن