تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835123620




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرسشنامه هاي مبتني بر تحليل عاملي در ارزیابی شخصیت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پرسشنامه هاي مبتني بر تحليل عاملي در ارزیابی شخصیت
پرسشنامه هاي مبتني بر تحليل عاملي در ارزیابی شخصیت   نويسنده:آی . لانیون،ریچارد و دی فلئونارد ترجمه:نقشبندی،سیامک   سومين رويکرد به ساخت آزمونهاي شخصيت بر شناسايي آماري خوشه هاي ماده آزمونهاي مرتبط با يکديگر مبتني است. شايد ذکر يک مثال در اين خصوص به نحو بهتري بتواند اين موضوع را روشن سازد. تصور کنيد که مجموعه اي از پاسخهاي تعداد کثيري آزمودني را به تعداد از محرکهاي آزموني گرد آورده ايم. ماهيت محرکهاي آزمون در وهله اول اهميتي ندارد، به استثناي اين موضوع که آنها را معمولاً به منظور شناسايي يک حوزه رفتاري خاص که مورد علاقه آزمون ساز است، انتخاب کنند. لذا، بسياري از آزمونهايي که بر اساس اين راهبرد تدوين شده اند، حاوي سؤالات شخصي (يعني مربوط به وصف حال) هستند، هرچند اين آزمونها اصولاً مي توانند شامل لکه هاي جوهر يا شکلهاي هندسي نيز باشند. حال مي توان تصور کرد که ما 50 سؤال وصف حال داريم که همگي آنها توسط 500 آزمودني در قالب "درست- نادرست" پاسخ داده شده اند. از آنجايي که در اين مرحله از تدوين آزمون، در خصوص ويژگيهاي ماده هاي انتخابي خويش خبر نداريم، مي توان تصور کرد که پاسخهاي متعلق به 50 "مقياس" مختلف را در اختيار داريم و نمره هر کدام از آنها صفر يا يک است. بديهي است که برخورداري از يک روش براي وارسي اين توده عظيم از پاسخها بر مبنايي به جز مبناي انفرادي، امري مطلوب خواهد بود. ما مي دانيم که پاسخهاي متعلق به برخي ماده ها معمولاً با هم همبستگي دارند؛ يعني، کساني که به ماده شماره 13 پاسخ "درست" مي دهند، به احتمال بسيار زيادي به ماده هاي شماره 15، 25، و 36 نيز پاسخ "درست" داده و به ماده هاي شماره 8 و 39 پاسخ "نادرست" مي دهند. مي توان انتظار داشت که خوشه يا مجموعه سؤالات (مرتبط) ديگر را نيز پيدا کنيم. به عبارت ديگر، "نمره" آزمودني در ماده هاي متعلق به يک خوشه را، تا حدودي مي توان بر اساس "نمره" ساير ماده ها پيش بيني کرد؛ ماده هاي متعلق به هر خوشه به اين خاطر با يکديگر همبستگي دارند که مبناي تغييرپذيري(357) آنها مشترک است. روش آماري شناسايي اين قبيل از مجموعه ماده ها، يا عوامل، تحليل عاملي نام دارد. همان گونه که انتظار مي رود، نخستين گام در تحليل عاملي آن است که همبستگي هر ماده با ساير ماده ها محاسبه شود. بعد، براي ماتريس حاصله از اين همبستگي هاي متقابل مجموعه اي از روشهاي آماري پيچيده اِعمال مي شود تا عاملها، يا دسته بندي ماده ها، شناسايي شود. اتفاقاً، براي تعيين ساختار عاملي ابزارهاي چندوجهي مثل MMPI يا CPI مي توان از همين گامها استفاده کرد (البته اگر به جاي ماده ها از مقياسها استفاده شود). وقتي به اين ترتيب يک عامل، يا خوشه اي از ماده ها، شناسايي شد، چنين تصور مي شود که اين ماده ها به يک متغير رواني مشترک اشاره دارند، زيرا معمولاً پاسخهاي همساني را فرا مي خوانند؛ مثلاً، تصور کنيد که ما توانسته ايم چهار خوشه را (که هر کدام داراي 10 ماده هستند) شناسايي کنيم و 10 ماده باقي مانده، همبستگي معناداري با يکديگر يا چهار خوشه مزبور ندارند. تحليل عاملي باعث شده است که 50 متغير آغازين به 4 مورد تقليل يابد، و ما مي توانيم اشخاص مختلف را با توجه به نمراتي که در چهار مقياس آورده بودند، توصيف کنيم. اگر بتوانيم با گامهايي مشابه و بر روي گروه مشابهي از اشخاص بهنجار همين 4 عامل را تکرار کنيم، مي توانيم چنين فرض کنيم که 4 صفت مرکزي از ساختار شخصيت بهنجار را استخراج کرده ايم. مقياسهاي منبعث از تحليل عاملي دقيقاً چه چيزي را اندازه مي گيرند، و چگونه مي توان دريافت که عاملها چه معنايي دارند؟ آنها معناي آماري خاصي دارند، زيرا تا حدودي با استفاده از روشهاي آماري تعريف شده اند. همچنين مي توان در پي معناي عقلاني آنها بود، هم در انتخاب آغازين ماده ها و هم از لحاظ اينکه، چه ماده هايي در يک عامل خاص نقش دارند. براي مثال، عامل ترکيبي ولش(358) (عاملA) در MMPI (ولش و دالسترام، 1956) چنان بود که وي آن را به عنوان شاخصي از اضطراب يا پريشاني عاطفي توصيف کرد. روش نامگذاري عاملها هميشه به صورت عقلاني يا باليني است، و پيش از آن که بتوان چنين نتيجه گرفت که حوزه رفتاري متعلق به يک عامل همانند است که معمولاً توسط نام آن توصيف مي شود، ابتدا بايد شواهد مربوط به اعتبار تجربي آن گردآوري شود. لذا، تصميم گيري راجع به سودمندي نامگذاري عامل A ولش در MMPI، تحت عنوان "عامل اضطراب" بايد تا حدودي بستگي به اين موضوع داشته باشد که آيا اشخاصي که نمره بالايي در اين مقياس مي گيرند، به لحاظ باليني مضطرب تلقي مي شوند يا خير. با اينکه عناصر يک عامل بر اساس معناي آماري آن ساخته مي شود، ليکن ماهيت کامل آن با استفاده از روشهاي آماري روشن نخواهد بود. سؤال ديگر آن است که آيا اين عوامل در حکم صفت واقعي، يا ذات و جوهره رواني شخصيت هستند يا خير. اين سؤالي بس پيچيده است و موجب ديدگاههاي مختلفي در ميان پژوهشگران اين حوزه شده است. در يک سو، کتل (1965) عاملهاي اختصاصي پيشنهادي خود را ساختهاي طبيعي و واحدي در حوزه شخصيت بهنجار تلقي مي کند، عناصري طبيعي که منطقاً به عناصر اتمي جهان مادي شباهت دارند. آيزنک (b1953) نيز ديدگاهي مشابه، اما نه اين اندازه افراطي دارد. از سوي ديگر، جکسون و مسيک(359) (1958) اظهار داشته اند عاملهاي اصلي که از طريق تحليل عاملي پرسشنامه هاي خودسنجي شناسايي مي شوند اساساً "پاسخهاي تعريف شده اي" هستند که آنها را بايد جدا از محتواي مقياسها تلقي کرد. ليکن، تحليل عاملي دست کم براي بررسي ترکيب دروني مقياسهاي مجزا و مقياسهاي مختلف موجود در يک مجموعه آزمون يا يک ابزار چندوجهي فن مفيدي به شمار مي آيد. در فصل يک، از رواج مجدد رويکردهاي صفت نگر براي توصيف شخصيت سخن گفتيم. اين جنبش مصادف است با توافق روزافزون بر سر استفاده از چهارچوب پنج عاملي، يعني، پنج عامل عمده. اين چهارچوب تأثير مثبت و چشمگيري بر استفاده از آزمونهاي شخصيتي در سنجش و گزينش کارکنان داشته است. در اينجا، معروفترين آزمونهاي قديمي و جديد مبتني بر عوامل توصيف ارزيابي خواهند شد. علاوه بر اين، نشان خواهيم داد که تمامي اين آزمونها تا حدودي منعکس کننده الگوي پنج عاملي هستند، و برخي از آنها مستقيماً مبتني بر الگوي مزبور هستند. آزمونهايي که در خلال 15 سال گذشته پرورش يافته اند، به خاطر پيشرفتهاي فن آوري در ساخت پرسشنامه ها در دهه 1960و 1970، نسبت به همتاهاي قديمي تر خويش در حد قابل ملاحظه اي پيچيده تر و خوش ساخت تر هستند. آزمونهاي گيلفورد   گيلفورد (1959)، يکي از نخستين دست اندکاران آزمون سازي از طريق تحليل عاملي به شمار مي آيد که در پي موجزترين مجموعه صفات براي توصيف کارکرد بهنجار شخصيت برآمد. وي پس از تحليلهاي عاملي فراواني که روي مجموعه آزمونهاي خودسنجي بي شمار انجام داد، سه پرسشنامه مجزا تدوين کرد: (الف) " پرسشنامه عاملهاي STDGR" (گيلفورد، 1940)، (ب) "پرسشنامه عاملهاي GAMIN" (گيلفورد و مارتين، b1943)، و (ج) پرسشنامه کارکنان(360) (گيلفورد و مارتين، a1943). "آزمون زمينه يابي خلق و خوي گيلفورد- زيمرمن"(361) (گيلفورد و زيمرمن، 1949)، بعدها به منظور گنجانيدن 10 صفت از مجموع صفات 13 گانه، اين سه پرسشنامه در قالب يک پرسشنامه منفرد ساخته شد. اين صفات عبارت اند: از فعاليت کلي، خويشتنداري(362) در برابر لجام گسيختگي(363)، سلطه گري(364)، مردم آميزي، استواري عاطفي، عيني نگري(365)، مهرباني و رفتاردوستانه(366)، فکور بودن يا انديشه ورزي(367)، روابط شخصي، و نرينگي(368)، بعداً دو مقياس تجربي براي شناسايي ميزان تحريف(369) اضافه شدند که مشابه مقياسهاي اعتباري MMPI و CPI هستند. همچنين يک مقياس بي دقتي- انحراف(370) به آن اضافه شد که مثل مقياس F در آزمون MMPI است (جيکور و اِشلَف(371)، 1955). با اينکه شواهدي در حمايت از اين موضوع دارد که برخي از اين مقياسهاي مبتني بر تحليل عاملي صفات مورد نظر را مي سنجد (گيلفورد، صص187-185)، اما ارتباط آنها با ساير شاخصهاي مربوط به همان صفات در مجموع معلوم شده که نسبتاً اندک است. مقياس خلق و خوي ترستون   ترستون (1949، 1951) شخصاً داده هاي اوليه گيلفورد را مورد تحليل عاملي قرار داد و چنين نتيجه گرفت که از ميان 13 عامل، 7 عامل بخوبي ابعاد اصلي شخصيت را توصيف مي کنند. او براي اندازه گيري اين عاملهاي مقياس خلق و خوي ترستون(372) را ابداع کرد. صفات مزبور چنين نامگذاري شده بودند: فعال، پرشور و نيرومند(373)، تکانشور، سلطه گرد(374)، استوار، مردم آميز، و تأملي يا انديشه ورز(375). همان طور که مي توان انتظار داشت، از لحاظ ارزيابي آزمون ترستون همان مطالبي را مي توان اظهار داشت که براي آزمون گيلفورد گفته شده بود. مجموعه سؤالات شانزده عاملي شخصيت (16PF)   کتل (1965) بر اساس تحليلهاي عاملي گسترده اي که از پرسشنامه هاي خودسنجي، داده ها و اطلاعات زندگينامه اي(376)، و مشاهده رفتار به عمل آمده بود، 16 عامل را که به نظرش "صفات عمقي" ساختار شخصيت بهنجار بودند وامکان آن وجود داشت که با استفاده از پرسشنامه آنها را اندازه گرفت، شناسايي کرد. از آنجايي که امکان نامگذاري برخي از اين عاملها با استفاده از صفات شخصيتي رايج به سادگي ميسر نبود، او در ابتدا واژگان خاص خودش را ابداع نمود؛ مثلاً، پارميا(377) (که به معناي نفوذ و تأثير دستگاه عصبي پاراسماتيک است) در برابر ترکتيکا(378) (که به معناي آمادگي براي تهديد شدن است) (کتل، 1965، ص95). مجموعه سؤالات 16PF به منظور سنجش اين عوامل ساخته شده است. دو شکل موازي از آزمون A و B، که هر کدام 187 سؤال است، و دو شکل کوتاهتر C و D به علاوه "برگه E" براي اشخاصي که مهارتهاي خواندنشان پايين است، وجود دارد. براي کسب اطلاعات کافي از پايايي آزمون، توصيه مي شود که بيش از يک شکل از آزمون به کار رود. گونه هاي ديگر 16PF عبارت اند از: مجموعه سؤالات تحليلي باليني(379) (کراگ(380)، 1980)، آزمون ليدر(381) (آلن، 1985)، پرسشنامه شخصيت بزرگسالان(382) (کراگ، 1982)، و چندين نسخه مخصوص کودکان و نوجوانان. کتل، ايبر(383)، و تاتسواکا(384) (1970) و کارسون و اُدل(385) (1976) بررسيهاي اصلي مرجع مربوط به 16PF را به چاپ رسانيده اند. حجم نسبتاً بالاي ادبيات فني در خصوص اين آزمون (بيوروس(386)، 1978؛ ميچل، 1985) و استفاده فراوان از آن در محيطهاي عملي (پيوترووسکي و کلر، 1989) نشان از شهرت و معروفيت اين آزمون دارد. به رغم اقدامات روان سنجي گسترده اي که براي ساخت 16PF صورت گرفته بود، چندين کاستي جدي در آن به چشم مي خورد (بلاکسم(387)، 1978؛ زاکرمن، 1985). مطالب مربوط به ساخت اين آزمون معمولاً گيج کننده و گاه متناقض هستند. در کتاب جامع (راهنما) (کتل، ايبر، و تاسواکا، 1970) مقادير بي شماري از اطلاعات مربوط به اعتبار ارايه شده است، اما بسياري از آنها به گونه اي ارايه شده اند که ارزيابي آنها کاري بس دشوار است. وانگهي، برخي از ادعاهاي مربوط به کارکرد آزمون از لحاظ داده هاي اعتباري تأييد نشده است (والش، 1978)، لذا 16PF را مي بايست با احتياط فراوان به کار برد. پرسشنامه شخصيت NEO   از ميان کوششهاي مختلفي که براي نمايش ساختار عاملي آزمون "پنج عامل عمده" در قالب يک پرسشنامه شخصيتي صورت گرفت، مشهورترين آزموني که گسترده ترين پژوهشها را به خود اختصاص داد، شخصيت سنج NEO(388) است که در حال حاضر شکل تجديدنظر شده آن، يعني، NEO-PI-R، در دست است (کاستا(389) و مک کرا(390)، b1992). ساخت و پرورش اين آزمون در دهه 1970 با شناسايي ابعاد روان رنجور خويي(391) (N)، برونگرايي(E)، و گشودگي(392) (O) آغاز گرديد. بعدها، عامل مطبوع بودن(A) (393) و وظيفه شناسي(C)(394) به اين آزمون اضافه شد. آزمودنيهايي که در ساخت سه مقياس اول مورد توجه قرار گرفتند، 2000 نظامي مذکر را شامل مي شد؛ گروههاي اضافي ديگري که بعداً مورد بررسي قرار گرفتند، سوداريهاي متعلق به آزمودنيهاي آغازين را برطرف نمودند. تعداد کثيري از ماده ها در آغاز بر اساس صفت زيربنايي فرضي هر سازه تدوين شدند، و علاوه بر تحليل عاملي، گستره اي از روشهاي اصلاح و پالايش ماده ها به کار رفت. يک نوآوري مهم در NEO عبارت بود از الحاق رويه ها يا جنبه ها(395)، يعني، خوشه هاي همگني از ماده هاي موجود در داخل هر مقياس عاملي. کاستا و مک کرا (b1992) از همان آغاز متوجه شده بودند که ممکن است صفات کلي حاوي صفات ظريفتر يا اختصاصي تر باشند، و نهايتاً بررسي آنها منجر به تدوين شش رويه يا جنبه براي هر کدام از عوامل پنجگانه گرديد. در شکل 3-3، نام اين رويه ها يا جنبه ها همراه با صفاتي که معلوم شد به دفعات زياد با آنها همراه هستند، ارايه شده است. هنجارهاي کنوني بر اساس 500 مرد و 500 زن که از ميان گروههاي هنجاري مورد بررسي قبلي انتخاب شده بودند، به دست آمده است. اين نمونه از لحاظ سن، نژاد، و تحصيلات معرف جامعه هستند؛ با اين حال، ميانگين سطح تحصيلات آنان، به ويژه مردان، بالاتر از حد متوسط است. در کتابچه راهنما گستره وسيعي از داده هاي مربوط به اعتبار آزمون فراهم آمده است، مثل همبستگي نمره ها با درجه بندي مشاهده گرها يا مفاهيم مشابه در ساير آزمونها. در حال حاضر، شکلهاي مختلفي از NEO در دسترس است. در تمامي آنها، ماده ها بر اساس يک مقياس پنج درجه اي که از "کاملاً مخالفم" تا "کاملاً موافقم" در نوسان است، درجه بندي مي شوند. هر مقياس 6جنبه يا رويه دارد که براي هر کدام 8 سؤال گنجانده شده است. در مجموع براي هر مقياس 48 ماده و در کل 240 ماده وجود دارد. استفاده از مقياسهاي پنج درجه اي به جاي ماده هاي درست- غلط، موجب افزايش پايايي و کاهش طول آزمون مي شود. شکل اصلي NEO به صورت خودسنجي است ("برگه S")؛ علاوه بر آن، برگه گزارش ناظر نيز موجود است. يک برگه خودسنجي کوتاه شده نيز تحت عنوان پرسشنامه پنج عامل عمده NEO-FFI)NEO)(396) وجود دارد که حاوي 60 ماده (هر مقياس 12 تا) است. در کتابچه راهنما هنجارهاي متعلق به بزرگسالان به طور اعم و اشخاص دانشگاهي به طور اخص فراهم آمده است. وارسيهايي که تا به امروز درباره NEO به عمل آمده اند، مثبت بوده اند. وايديگر(397) (1992) اين آزمون را بهترين نماينده ابعاد "پنج عامل عمده" مي داند و مخصوصاً از پژوهشهاي اعتبار و پايايي گزارش شده در کتابچه راهنما بخوبي ياد مي کند. هيس(398) (1992) نيز از بسياري از جنبه هاي ساخت و اعتباريابي آزمون مورد نظر تمجيد کرده است. با اينکه شواهد پژوهشي درباره سودمندي NEO به عنوان يک اندازه جامع شخصيتي هنوز هم از راه مي رسند، ليکن سودمندي آن به عنوان يک ابزار گزينش شغلي(399) بخوبي جا افتاده است. شکل 3-3: مقياسها، جنبه ها، و همبسته هاي سياهه صفات NEO-PI-R (توضيح عکس) جنبه هاي NEO-PI-R ـــــــــــ ماده هاي متعلق به سياهه صفات جنبه هاي خوي روان رنجوري   1N: اضطراب ـــــــــــ مضطرب، بيمناک، نگران، تنيده، عصبي، خاطرجمع، خوشبين 2N: خصومت خشمانه ــــــــــ مضطرب، تحريک پذير، ناشکيبا، تهييج پذير، دمدمي، آرام، تنيده 3N: افسردگي ـــــــــــ نگران، خشنود، خاطرجمع، مطمئن به خود، بدبين، دمدمي، مضطرب 4N: کمرويي ـــــــــــ خجالتي، مطمئن به خود، کمرو، خاطرجمع، دفاعي، خوددار، مضطرب 5N: تکانشوري ـــــــــــ دمدمي، تحريک پذير، کنايه زدن، خودمحور، پر سروصدا، عجول، تهييج پذير 6N: آسيب پذيري ــــــــــــ روشن فکر، مطمئن به خود، خاطرجمع، مضطرب، کارآمد، هوشيار، بي دقت جنبه هاي برونگرايي   1E: گرمي محبت ـــــــــــ دوستانه، خونگرم، مردم آميز، بشاش، سرد و بي روح، با محبت، اجتماعي 2E: جمع گرايي ـــــــــــ مردم آميز، اهل گردش، لذت طلب، سرد و بي روح، حراف، خودانگيخته و ارتجاعي، کناره گير 3E: جرأت ورزي ـــــــــــ پرخاشگر، خجالتي، جرأت ورز، مطمئن به خود، نيرومند مشتاق، خاطرجمع 4E: فعاليت ــــــــــ پرتوان، شتابزده، سريع، مصمم و با اراده، مشتاق، پرخاشگر، فعال 5E: هيجان خواه ــــــــــ لذت طلب، با جرأت، ماجراجو، محورکننده، دست و دلباز، پردل و جرأت، باهوش و زيرک 6E: عواطف مثبت و مطلوب ــــــــــ مشتاق، شوخ طبع، قابل تحسين و ستودني، خودانگيخته و ارتجالي، لذت طلب، خوشبين، شاداب جنبه هاي گشودگي   1O: خيال پردازي ــــــــــ رؤيايي، تخيل گرا، شوخ طبع، شيطان يا ناقلا، آرامانگرا، هنرمند، پيچيده 2O: زيبايي شناسي ــــــــــ تخيل گرا، هنرمند، پيشگام، مشتاق، مبتکر، آرمانگرا، همه فن حريف 3O: احساسات ـــــــــــ تهييج پذير، خود انگيخته و ارتجالي، با بصيرت، تخيل گرا، با محبت، حراف، اجتماعي 4O: اعمال ـــــــــــ علايق گسترده، تخيل گرا، ماجراجو، خوشبين، ميانه رو، حراف، همه فن حريف 5O: آرا و عقايد ـــــــــــ آرمانگرا، علايق گسترده، مبتکر، کنجکاو، پيشگام، تخيل گرا، با بصيرت 6O: ارزشها ـــــــــــ محافظه کار، غيرمتعارف و غيرسنتي، محتاط، لوند جنبه هاي همراهي و توافق نظر   1A: اعتماد ــــــــــ بخشنده، اعتمادکننده، بدگمان، محتاط، بدبين، اهل آرامش و صلح، سنگدل 2A: درستکاري و صراحت ــــــــــ پيچيده و ديرفهم، پرتوقع، زيرک و باهوش، لوند، محسورکننده، هوشمند، مستبد و خودرأي 3A:نوعدوستي ــــــــــــ خونگرم، دل رحم، مؤدب، سخاوتمند، مهربان، شکيبا و بردبار، خودخواه 4A: فرمانبرداري ــــــــــــ لجباز، پرتوقع، يکدنده و لجوج، ناشکيبا، نابردبار، رک و بي پرده، سنگدل 5A: ميانه روي و فروتني ـــــــــــ نمايشي و توجه طلب، زيرک، جرأت ورز، اهل جر و بحث، مطمئن به خود، پرخاشگر، آرمانگرا 6A: نرمخويي ــــــــــــ دوستانه، خونگرم، همدل، دل رحم، رئوف، نااستوار، مهربان جنبه هاي وظيفه شناسي   1C: کفايت ــــــــــــ کارآمد، مطمئن به خود، دقيق، چاره جو، خاطرجمع، سردرگم، باهوش 2C: نظم ــــــــــــ سازمان يافته و منظم، دقيق و نکته سنج، با قاعده، فراموشکار، بي دقت 3C: وظيفه شناسي ـــــــــــ دفاعي، حواسپرت، بي دقت، تنبل، دقيق، فراموشکار، ايرادگير 4C: پيشرفت طلب ــــــــــ دقيق، جاه طلب و بلندپرواز، سخت کوش، جسور، مصمم و با اراده، خاطرجمع، با پشتکار 5C: خويشتنداري ــــــــــ سازمان يافته و منظم، تنبل، کارآمد، فراموشکار، پرتوان، دقيق، سخت کوش 6C: متانت و تعمق ـــــــــــ عجول، تکانشور، بي دقت، ناشکيبا، ناپخته، دقيق، دمدمي پرسشنامه شخصيت هوگان   پرسشنامه تحليل عاملي ديگري که با ساختار آزمون پنج عامل عمده همساني دارد، عبارت است از پرسشنامه شخصيت هوگان(400) (HPI؛ هوگان، 1986 و هوگان، 1992). اين آزمون در وهله اول براي استفاده از موقعيتهاي سنجش و ارزيابي فردي مثل کارمندگزيني و مشاوره شغلي طراحي شده است. زمينه پرورش و گسترش HPI که مبتني بر نظريه تحليلي اجتماعي(401) هوگان (1983) راجع به شخصيت است، به ارتباط بين انگيزش اساسي آدمي، رفتار اجتماعي و رشد شخصي فرد مربوط مي شود. هوگان تا حدودي بر اساس اين نظريه و پژوهشهاي روان سنجي مداوم خويش بر روي دستجات فراواني از آزمودنيهايي که به لحاظ شغلي با يکديگر مرتبط بودند، متوجه شد که بهتر است دو متغير از "پنج عامل عمده" را، هر کدام به عنوان دو عامل در نظر گرفت و لذا تعداد عوامل بايد از 5 عامل به 7 عامل تغيير کند. به عبارت ديگر، عامل برون گرايي به بلندپروازي(402) و مردم آميزي، و عامل گشودگي يا دانايي(403) نيز به خردمندي و موفقيت تحصيلي(404) تقسيم مي شوند. ساخت آزمون HPI از اواخر دهه 1970 آغاز گرديد و شامل بسياري از روشهايي مي شد که جکسون (1967) براي تدوين ماده ها و مقياسها پيشنهاد کرده بود. هوگان طلايه دار استفاده از جنبه يا رويه در عوامل است و آنها را آميزه ماده هاي همگن(405) يا آن را HIC مي ناميد. مقياسهاي هفت گانه از لحاظ تعداد HIC با يکديگر تفاوت دارند؛ اين موارد از چهار تا هشت مورد در نوسان است. هوگان معتقد بود که مطلوبيت اجماعي ماده ها مانع اعتبار آزمون نخواهد شد، بلکه مي بايست آن را فقط به عنوان نوعي مهارت اجتماعي تلقي نمود. از آنجايي که برخي از ماده هاي HIC حاوي سه سؤال هستند، وقتي به تنهايي آنها را در نظر بگيريم، کاربرد محدودي خواهند داشت؛ اما مي توان اين موارد را با يکديگر به طور تجربي ترکيب کرد و از اين طريق شش مقياس شغلي(406) مثل گرايش خدماتي(407)، توان فروشندگي(408)، و توان مديريت(409) ساخت. HIP حاوي 206 ماده است که در يک سطح چهار درجه اي نوشته شده. نمره گذاري و تفسير اين پرسشنامه توسط رايانه صورت مي گيرد، و با اينکه براي آزمون سازي و تدوين هنجارها از هزاران آزمودني استفاده کرده اند، اما ظرايف اين کارها در کتابچه راهنماي HPI ارايه نشده است. با وجود اين، غناي داده هاي گزارش شده راجع به اعتبار آزمون حکايت از اين دارند که آزمون مورد نظر، مخصوصاً از لحاظ سنجش موارد شغلي، ابزار مفيدي به شمار مي آيد. خلاصه   در اين فصل مبحث اصلي مربوط به پرورش و گسترش روشهاي معيار شده ارزيابي شخصيت ارايه شدند. اين روشها معمولاً از چند شرط برخوردارند: (الف) محرکها و نحوه ارايه آنها ثابت هستند، (ب) براي پاسخهاي مورد نظر هنجاريابي در دست است، و (ج) همبسته هاي شخصيتي يا رفتاري اين پاسخها شناخته شده اند. اين شرايط نشانگر ملاکهايي هستند که در مورد طبقه بندي ابزار سنجش وجود دارند: درجه ساختار يا ساخت بافتگي پاسخ، کامل بودن هنجارها، و درجه سودمندي يا اعتبار. ما طبقه بندي اساسي تري را انتخاب کرده ايم: نحوه انتخاب آزمون محرکهاي ارزيابي. در اينجا سه طبقه به کار رفته است: (الف) طبقه عقلاني- نظري که در آن، محرکها بر عقل سليم و کم و بيش نظريه خاصي از شخصيت مبتني هستند؛ (ب) طبقه تجربي که در آن، محرکها صرفاً بر اساس سودمندي و کارايي تجربي انتخاب شده اند؛ (ج) طبقه تحليل عاملي که در آنها، ابعاد مورد سنجش به طور آماري تعريف مي شوند. امروزه، در جريان پرورش و گسترش يک آزمون خاص، بسيار عادي است که از هر سه روش استفاده شود. فصل حاضر به بحث درباره کاربرد اين راهبردها در ساخت پرسشنامه هاي شخصيت مي پردازد. در اين فصل برخي از پرسشنامه هاي رايجي که ساخت آنان در درجه اول مبتني بر رويکرد عقلاني نظري بوده، توصيف شده اند. "مقياس رجحانهاي شخصي ادواردز" (EPPS) يک پرسشنامه مداد کاغذي است که در خصوص مربوط به پانزده "نياز" نمراتي را به دست مي دهد. ادواردز براي مقابله با گرايش به ارايه پاسخ به صورت مطلوبيت اجتماعي از فن گزينه بايست استفاده کرد و جملات آزمون را به صورت جفتي از لحاظ ميزان مطلوبيت اجتماعي با يکديگر همتا کرد، اما پژوهشهايي که متعاقباً انجام گرفت حاکي از آن بود که با استفاده از اين روش اعتبار آزمو بالا نمي رود. "سنخ نماي مايرز- بريگز" يک پرسشنامه مداد- کاغذي مبتني بر نظريات سنخ شناختي کارل يونگ است. اين آزمون نمره هاي مربوط به چهار بُعد مستقل را که موجب طبقه بندي آزمودني در يکي از سنخهاي 16 گانه مي شود، به دست مي دهد. به رغم نزديک به 40 سال پژوهش، شواهد مربوط به اعتبار MBTI نامنسجم بوده و هنوز هم بايد آن را يک ابزار "نويد بخش" قلمداد کنيم. دو آزموني که پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي از لحاظ پيچيدگي و فن آوري آزمون سازي داشته اند، عبارت اند از: "برگ پژوهشي درباره شخصيت" (PRE) و "پرسشنامه شخصيتي جکسون" (JPI). در رويکردهاي کاملاً تجربي به ساخت آزمون، توجه به مسايل عقلاني و نظري اموري بي ارتباط تلقي مي شوند، زيرا محرکها صرفاً بر اساس توان آنها در رسيدن به توصيف يا پيش بيني مورد نظر انتخاب مي شوند. رويکرد تجربي در اغلب اوقات به تنهايي به کار نمي رود. شايد "شخصيت سنج چندوجهي مينه سوتا" (MMPI) معروفترين پرسشنامه شخصيتي باشد. اين آزمون در آغاز به منظور کمک به طبقه بندي بيماران رواني در گروههاي شخصيتي ساخته شد. MMPI از خزانه سؤالاتي انتخاب شدند که بيش از 1000 جمله در آن وجود داشت. اين جملات به روش عقلاني انتخاب شده بودند و آزمون با استفاده از مقايسه پاسخ بيماران متعلق به هر طبقه تشخصيي هستند و شواهد فراواني در تأييد سودمندي پژوهشي و باليني آن در دست است. نسخه کنوني، يعني MMPI-2، حاوي دو مجموعه مقياس الحاقي است و هنجارهاي آن معروفتر از نسخه قبلي هستند. نسخه جديد در رفع برخي از معايب اصلي MMPI موفق بوده ليکن بر همه آنها غلبه نکرده است. از آنجايي که در تفسير باليني آزمون از طرح بندي نمره ها استفاده مي شود و نه از نمره ها منفرد، استفاده از آن به ميزاني از تبحر نياز دارد. در دسترس بودن بانکهاي اطلاعاتي تجربي، يا "کتابهاي مرحله به مرحله" نيز موجب افزايش اعتبار تفسير MMPI شده است. " پرسشنامه رواني کاليفرنيا" (CPI) تا حدودي نظير MMPI است، ليکن به منظور سنجش جنبه هاي مهم کارکرد شخصيت بهنجار طراحي شده است. در نسخه کنوني آزمون، 20 مقياس اصلي وجود دارد که اکثر آنها به طور تجربي استخراج شده اند. اين مقياسها در چهار خوشه دسته بندي مي شوند: (الف) وقار، (ب) جامعه پذيري، پختگي، و مسئوليت پذيري، (ج) توان پيشرفت و کارايي عقلي و هوشي، و (د) شيوه عقلي و علايق. همچنين، سه مقياس ساختاري و صفت وار وجود دارد، و به رغم زايد بودن برخي موارد در مقياسها، به نظر مي آيد که آزمون فوق الذکر وسيله مفيدي باشد. "پرسشنامه سنجش شخصيت" (PAI) يک پرسشنامه مبتني بر رويکرد عقلاني براي سنجش آسيب رواني است. اين آزمون که رقيب بالقوه MMPI به شمار مي آيد، با استفاده از آخرين دستاوردهاي فن آوري و روشهاي آزمون سازي ساخته شده است و به نظر مي رسد که از توان بالقوه فراواني برخوردار باشد. در رويکرد تحليلي عاملي، براي دسته بندي ماده هايي که پاسخ به آنها معمولاً با هم ارتباط دارند، از روشهاي آماري پيچيده اي استفاده مي شود. معناي شخصيتي اين خوشه ها يا عوامل را مي بايست به طرقي ديگر مشخص کرد. در ميان پرسشنامه هاي مختلف گيلفورد که به روش تحليل عاملي ساخته شده اند، "زمينه يابي خلق و خوي گيلفورد- زيمرمن" از بقيه شاخصتر است. اين آزمون 10 متغير را مي سنجد که در ساير پرسشنامه هاي گيلفورد به چشم مي خورند. "برگه خلق و خوي ترستون" که با استفاده از همان داده ها ساخته شده است، هفت عامل وجود دارد که تصور مي شود دامنه کارکرد شخصيت بهنجار را پوشش مي دهند. "مجموعه سؤالات 16 عاملي شخصيت کتل" 16 عامل، يا "صفت اصلي" را مي سنجد، به نظر کتل، اين صفات در حکم ساختهاي تشکيل دهنده طبيعي هستند و به لحاظ منطقي مثل عناصر اتمي در دنياي مادي به شمار مي آيند. در حال حاضر، بر سر وجود يک ساختار پنج عاملي (پنج عامل عمده) در کارکرد شخصيت بهنجار توافق نظر وجود دارد و همين موضوع باعث ظهور چندين آزمون دلگرم کننده شده است. معروفترين آزمون عبارت است از "پرسشنامه تجديدنظر شده شخصيتي NEO" که عاملهاي روان رنجوري خويي، برون گرايي، گشودگي، مطبوع بودن و وظيفه شناسي را مي سنجد. هر عامل حاوي چند جنبه يا خوشه هاي همگني از ماده آزمونهاست که روشهاي نمره گذاري و هنجارهاي متفاوتي برايشان موجود است. علاوه بر شکل خودسنجي NEO، دو شکل ديگر گزارشنامه مشاهده گر و برگه کوتاه 60 ماده اي نيز به چشم مي خورد. در پرسشنامه شخصيتي هوگان (HPI) که معطوف به مشاوره شغلي و کارمندگزيني است، دو تا از عوامل "پنج عامل اصلي" به دو قسمت تقسيم مي شوند و روي هم رفته هفت عامل را تشکيل مي دهند. علاوه بر اين مقياسها، 41 آميزه همگن از ماده آزمونها (يا همان جنبه ها) به روش تجربي و در قالب مقياسهاي شغلي فراهم آمده اند. تعداد قابل ملاحظه اي از داده هاي هنجاري و اعتباري براي گستره وسيعي از موارد مرتبط با کارکنان در دست است. پي نوشت:   357- variability 358- Welsh 359- Messick 360- Personnel Inventory 361- Guilford-Zimmernan Temperament Survey 362- restraint 363- rhathymia 364- ascendance 365- objectivity 366- friendliness 367- thoughtfulness 368- masculinity 369- falsification 370- carelessness-deviancy 371- Schlaff 372- Thurstone Temperament Schecule 373- vigorus 374- dominant 375- reflective 376- biographical 377- Parmia 378- threctia 379- Clinicla Analysis Questionnair 380- Krug 381- Leader 382- Adult Personality Inventory 383- Eder 384- Tatsuoka 385- O" Dell 386- Buros 387- Bloxom 388- NEO Personality Inventory 389- Costa 390- McCrae 391- neuroticism 392- openness 393- agreeableness 394- conscientiousness 395- facets 396- NEO Five-Factor Inventory 397- Widiger 398- Hess 399- employment screening 400- Hogan Personality Inventory 401- socioanalytic 402- ambition 403- intellectance 404- school success 405- homogeneous item composite 406- occupational scale 407- service orientation 408- sales potential 409- managerial potential   منبع:تالیف:آی . لانیون،ریچارد و دی فلئونارد ، ترجمه:نقشبندی،سیامک و .... «ارزيابي شخصيت» ، نشر روان ،1385  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4353]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن