تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا را خالصانه ياد كنيد تا بهترين زندگى را داشته باشيد و با آن راه نجات و رستگارى را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804697121




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پهلوان


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پهلوان
شهید ابراهیم هادی
مسابقات قهرمانی باشگاه ها بود. سال پنجاه و پنج. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی می گرفت و هم به انتخابی کشور می رفت. ابراهیم در اوج آمادگی بود. هر کس یک مسابقه از او می دید این مطلب را تایید می کرد. حریف پایانی او محمود( ک ) بود، وقتی وارد تشک شدند، حریف او چیزی به ابراهیم گفت که متوجه نشدم. بعد هم جایی در بالای سالن بین تماشاگرها به او نشان داد. من هم بر گشتم و نگاه کردم. دیدم پیرزنی تنها، تسبیح به دست، بالای سکوها نشسته. نفهمیدم چه گفتند و چه شد. اما ابراهیم خیلی بد کشتی گرفت و نهایتا کشتی را باخت. با عصبانیت سمت ابراهیم آمدم. داد زدم و گفتم: این چه وضع کشتی گرفتن بود. ابراهیم خیلی آرام و با لبخند همیشگی گفت: اینقدر حرص نخور! موقع خارج شدن از سالن کشتی حریف ابراهیم من را صدا زد و گفت شما دوست ابراهیم می باشید، گفتم بله، بی مقدمه گفت عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل از مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما می خورم، اما هوای ما رو پیش مادر و برادرام که بالای سالن نشسته اند داشته باش و مارو ضایع نکن. مانده بودم چه بگویم با خود فکر می کردم و بیاد پوریای ولی و به یاد تمرینهای سختی که ابراهیم در این مدت تحمل کرده بود افتادم . از کتاب سلام بر ابراهیم- گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادیبرای خرید اشتراک کتاب کلیک کنید.تنظیم: آقاییبرای خرید کتب دفاع مقدس کلیک کنید.برای خرید کتب حکمت و عرفان کلیک کنید.برای خرید از فروشگاه اینترنتی کلیک کنید.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن