تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806918912




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اعجاز بیانی قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اعجاز بیانى قرآن(1)
اعجاز بیانی قرآن
اعجاز بیانى بیشتر‏ به جنبه‏هاى لفظى و عبارات به كار رفته و ظرافت‏ها ونكته‏هاى بلاغى نظر دارد، گر چه در این نكته‏ها و ظرافت‏ها در معنا و محتوا نقش‏اصلى را ایفا مى‏كند. اعجاز بیانى قرآن را مى‏توان در پنج ‏بخش خلاصه نمود:  الف- گزینش كلماتانتخاب كلمات و واژه‏هاى به كار رفته در جملات و عبارت‏هاى قرآنى كاملا حساب شده است.به گونه‏اى كه اگر كلمه‏اى را از جاى خود برداشته، خواسته باشیم‏كلمه دیگرى را جاى گزین آن كنیم كه تمامى ویژگى‏هاى موضع كلمه اصل را ایفا كند، یافت نخواهد شد، زیرا گزینش واژه‏هاى قرآنى به گونه‏اى انجام شده كه اولا، تناسب آواى حروف كلمات هم ردیف آن رعایت گردیده، آخرین حرف از هر كلمه ‏پیشین با اولین حرف از كلمه پسین هم آوا و هم آهنگ شده است، تا بدین سبب ‏تلاوت قرآن روان و آسان صورت گیرد. ثانیا، تناسب معنوى كلمات با یك دیگررعایت ‏شده تا از لحاظ مفهومى نیز بافت منسجمى به وجود آید.به علاوه، مساله ‏فصاحت كلمات طبق شرایطى كه در علم‏ «معانى بیان‏» قید كرده‏اند كاملا لحاظ شده است.كه این رعایت‏هاى سه گانه با ملاحظه و دقت در ویژگى‏هاى هر كلمه ‏انجام گرفته است.در مجموع هر یك از واژه‏ها در جاى گاه مخصوص خود به گونه‏اى ‏قرار گرفته است كه قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود. ابن عطیه در این باره گوید:«و كتاب الله سبحانه لو نزعت منه لفظة ثم ادیر بهالسان العرب على لفظة فى ان یوجد احسن منها لم توجد 1، هر گاه واژه‏اى از قرآن رااز جاى خود برداشته و تمامى زبان عرب را گردیده تا واژه‏اى مناسب‏تر پیدا شود، یافت نمى‏شود». ابو سلیمان بستى گوید: «اعلم ان عمود هذه البلاغة التى تجمع له‏هذه الصفات، هو وضع كل نوع من الالفاظ التى تشتمل علیها فصول الكلام، موضعه‏ الاخص الاشكل به، الذى اذا ابدل مكانه غیره جاء منه اما تبدل المعنى الذى یكون‏ منه فساد الكلام، و اما ذهاب الرونق الذى یكون معه سقوط البلاغة...2 ، بدان كه پایه‏ اصلى بلاغت قرآن كه صفات یاد شده را در خود گرد آورده، بر این اساس است كه‏هر نوع لفظى را-كه ویژگى‏هاى یاد شده در آن فراهم است-درست ‏به جاى خود به كار برده كه مخصوص به آن و متناسب با آن بوده است ‏به گونه‏اى كه اگر به جاى آن، كلمه دیگرى را به كار برند، یا معنا به كلى تغییر مى‏كند و موجب تباهى مقصود مى‏گردد، یا آن كه رونق و جلوه خود را از دست مى‏دهد و از درجه بلاغت مطلوب ‏ساقط مى‏گردد».انتخاب كلمات و واژه‏هاى به كار رفته در جملات و عبارت‏هاى قرآنى كاملا حساب شده است.به گونه‏اى كه اگر كلـمه‏اى را از جـاى خـود برداشته، خواسته باشیم ‏كلمه دیگرى را جاى گزین آن كنیم كه تمامى ویژگى‏هاى موضع كلمه اصل را ایفا كند، یافت نخواهد شدشیخ عبد القاهر جرجانى گوید: «فلم یجدوا فى الجمیع كلمة ینبوبها مكانها، و لفظة ینكر شانها او یرى ان غیرها اصلح هناك او اشبه او احرى او اخلق، بل وجدوا اتساقا بهر العقول و اعجز الجمهور3 ، ادباء و بلغاء از دقت در چینش و گزینش كلمات قرآنى، كاملا فریفته و مجذوب گردیدند، زیرا هرگز كلمه‏اى ‏را نیافتند كه متناسب جاى خود نباشد، یا واژه‏اى را كه در جایى بى‏گانه قرارگرفته باشد، یا كلمه دیگرى شایسته‏تر یا مناسب‏تر یا سزاوارتر باشد.بلكه آن را باچنان انسجام و دقت نظمى یافتند كه مایه حیرت صاحب خردان و عجز همگان ‏گردیده است‏». این گونه تصریحات از بزرگان ادب و بلاغت، كه گزینش و چینش كلمات قرآن رادر حد اعجاز ستوده‏اند، فراوان است.البته این دقت در انتخاب و گزینش كلمات، به دو شرط اصلى بستگى دارد كه وجود آن‏ها در افراد عادى-عادتا-غیر ممكن‏است:اول، احاطه كامل بر ویژگى‏هاى لغت ‏به طور گسترده و فراگیر، كه ویژگى هركلمه بخصوصى را در سر تا سر لغت ‏بداند و بتواند به درستى در جاى مناسب خودبه كار برد.شرط دوم، حضور ذهنى بالفعل، تا در موقع كار برد واژه‏ها، آن كلمات مدنظر او باشند و در گزینش الفاظ دچار حیرت و سردرگمى نگردد، حصول این دوشرط در افراد معمولى غیر ممكن به نظر مى‏رسد. ابو سلیمان بستى در این زمینه به خوبى سخن گفته و مساله گزینش الفاظ را دررساله خود به طور گسترده مطرح ساخته است. گوید:«دانش بشر، امكان احاطه به ‏تمامى ویژگى‏هاى لغت را ندارد، علاوه كه حضور ذهنى چیزى نیست كه همیشه ‏رفیق با وفاى انسان باشد».در این باره مثال‏هاى چندى مى‏آورد از جمله از«نضر بن‏شمیل‏»-یكى از ادباى بزرگ عرب-نقل مى‏كند كه در مجلس‏«مامون-خلیفه‏عباسى‏»حضور یافت، مامون به او گفت:«اجلس، بنشین‏»نضر گفت:اى‏امیر مؤمنان!من نلمیده‏ام تا جلوس نمایم‏«ما انا بمضطجع فاجلس‏».مامون پرسید چگونه است؟ گفت:به كسى كه ایستاده است مى‏گویند«اقعد»و به كسى كه لمیده ‏است مى‏گویند«اجلس‏».زیرا«قعود»در مقابل‏«قیام‏»است و«جلوس‏»در مقابل‏«اضطجاع‏». مامون از این اشتباه و نا آگاهى خود خجل شد و دستور جایزه داد.4
اعجاز بیانی قرآن
معروف‏ترین شاهد مثال در این زمینه آیه قصاص است: وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ،5 در اجراى قانون قصاص، تضمین حیات شده است، اى‏صاحب خردان، باشد كه[در رفتار خود]پروا را پیشه خود كنید». عرب را عادت بر این بود كه براى سهولت در حفظ قوانین مدنى و اجتماعى وكیفرى خود، آن‏ها را در قالب جمله‏هاى كوتاه و ظریف و ادبى در مى‏آوردند، زیرادر آن زمان كتابت و تدوین در میان آنان رایج نبود، آن چه داشتند در سینه‏ها نگاه‏ مى‏داشتند.از این ‏رو براى تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن، از شیوه‏هاى ادبى ‏كمك مى‏گرفتند و ادبا و فصحاى عرب در كنار قانون دانان و حكمایشان گرد مى‏آمدند. براى تنظیم قانون قصاص از فصحاى برجسته خود كمك گرفته تا كوتاه‏ترین وشیواترین جمله را بسازند و پس از كنكاش و نشست و برخواست‏ها بر تنظیم ‏عبارت‏«القتل انفى للقتل‏»اتفاق نظر دادند.یعنى كشتن قاتل بهترین باز دارنده است ‏از ارتكاب جنایت قتل. ولى در این انتخاب از چند نكته غفلت ورزیدند.اول، آن كه‏هیچ چیزى خود را نفى نمى‏كند و از لحاظ ادبى اشتباه بزرگى مرتكب شدند كه قتل‏را نافى قتل شمردند، زیرا قتل نافى را در عبارت یاد شده مطلق آورده‏اند، درصورتى كه قتل اگر به عنوان قصاص انجام شود نافى قتل خواهد بود.عرب از این ‏نكته غفلت ورزید با آن كه خود واضع واژه‏«قصاص‏»كه به همین معنا است‏ بود.ولى قرآن از این نكته دقیق غفلت نورزید و درست واژه مناسب را در جاى خود به كار برد. جلال الدین سیوطى تا بیست وجه در تـرجیـح آیه بر عبارت یاد شده بر شمرده، و زمخشرى عبارت یاد شده را به شدت نكوهش كرده و از غفلت عرب در ساختن‏ یك چنین جمله پراشكال تعجب كرده است، همان گونه كه خود عرب در موقع نزول ‏آیه قصاص و پى بردن به اشتباهات خود در ساخـتـن جـمـلـه‏اى در همـیـن معنا و این كه ‏قـرآن هرگـز غفلت نـورزیده، در شگفت‏شدند و خاضعانه اعتراف نمودند كه ‏«ما هذاكلام البشر و انمـا هـو كلام الله عز و جل، هرگز به سخن بشر نمى‏ماند و جز سخن خدانخواهد بوددوم، آن كه در مقابله قصاص با حیات در آیه، فن‏«طباق‏»به كار رفته، كه جمع بین‏ ضدین و ائتلاف میان متنافرین است، زیرا قصاص-كه نوعى قتل به شمار مى‏رود ضد حیات است، كه در آیه موجب و خواهان حیات به شمار آمده است! سوم، در عبارت یاد شده، «افعل التفضیل‏»به كار رفته، كه از نظر ادبى دچارمشكل حذف‏«مفضل علیه‏»گردیده و موجب ابهام شده است، زیرا معلوم نیست كه ‏قتل از چه چیزى باز دارنده‏تر مى‏باشد.6 در صورتى كه در آیه این مشكل وجود ندارد، صرفا مانت‏ حیات را در قصاص به عهده گرفته است. چهارم، از نظر ادبى، آیه قرآن جنبه ایجابى دارد و عبارت یاد شده جنبه نفى، حال آن كه در سخن سنجى عبارت اثباتى برتر از عبارت سلبى است، به ویژه درتدوین مواد قانونى و احكام. پنجم، آن كه در به كار بردن لفظ‏ «قصاص‏»جنبه عدالت قانونى تداعى مى‏شود كه‏ این قانون از منشا عدالت ‏برخاسته است، در صورتى كه به كار بردن لفظ قتل درعبارت یاد شده آن هم ابتدا و بى‏سابقه، فاقد این خاصیت است.علاوه كه لفظ قتل ‏ابتدا حالت تنفر و انزجار دارد، بر خلاف به كار بردن لفظ قصاص كه حالت عدالت‏خواهى و انبساط خاطر و تشفى را ایجاب مى‏كند. جلال الدین سیوطى تا بیست وجه در ترجیح آیه بر عبارت یاد شده بر شمرده، و زمخشرى عبارت یاد شده را به شدت نكوهش كرده و از غفلت عرب در ساختن‏ یك چنین جمله پراشكال تعجب كرده است، همان گونه كه خود عرب در موقع نزول ‏آیه قصاص و پى بردن به اشتباهات خود در ساختن جمله‏اى در همین معنا و این كه‏قرآن هرگز غفلت نورزیده، در شگفت‏شدند و خاضعانه اعتراف نمودند كه‏«ما هذاكلام البشر و انما هو كلام الله عز و جل، هرگز به سخن بشر نمى‏ماند و جز سخن خدانخواهد بود» چنان كه پیش از این گذشت. نمونه‏هایى از این قبیل بسیارند كه به‏ برخى از آن‏ها در«التمهید»اشاره شده است.7ادامه دارد... نویسنده: محمد هادی معرفتگروه دین و اندیشه تبیان1- مقدمه تفسر وى‏«المحرر الوجیز»، ص 279.التمهید، ج 5، ص 21. 2- ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، ص 29. 3- كتاب دلایل الاعجاز، ص 28. 4- ر.ك:ثلاث رسائل فى اعجاز القرآن، ص 34-29. 5- بقره 2:179. 6- اگر تقدیر«من كل شی‏ء»باشد، كاملا نادرست است و اگر«من بعض الاشیاء»باشد حالت ابهام دارد كه در متن قانون نباید هیچ گونه نقطه ابهامى وجود داشته باشد. 7- ر.ك:التمهید فى علوم القرآن، ج 5، ص 130-9.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 652]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن