واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شکنجه گر "لاست" پاسپورت ایرانی دارد!سریال لاست مدتی است تلویزیونهای بسیاری از هموطنان را تسخیر کرده و تماشاگران متعددی را جذب داستانهای تودرتو و شخصیتهای مرموز و داستانگوی خود کرده است، اما آیا «لاست» همان چیزی است که میبینیم؟
برخی از شخصیتهای اصلی سریال نام چهرههای نامدار را بر خود دارند: جان لاک، جرمی بنتام، دیوید هیوم، ریکاردو، روسو، میخائیل باکونین، فارادی، هاوکینگ و غیره. اینان شخصیتهای بزرگ سیاسی و فرهنگی و علمی غرب جدیدند. تنها نام دو تن از شخصیتهای بزرگ بنیاسرائیل و ادیان ابراهیمی در سریال دیده میشود: جیکوب (یعقوب)، که نگهبان «جزیره» است و موجودی است با قدرتی فراتر از انسان ولی محدود، به سان خدایان اساطیری مصر و یونان و روم باستان که قدرتی محدود داشتند، و آرون (هارون)؛ تنها نوزادی که در «جزیره» به دنیا میآید ولی هنوز روشن نشده که در سرنوشت «جزیره» چه جایگاهی دارد.در میان شخصیتهای اصلی سریال ریچارد آلپرت نیز دیده میشود؛ مردی که در اصل ریکاردو نام دارد، در «جزیره» از جیکوب عمر جاودان میگیرد و در ازای آن به رابط جیکوب با انسانها بدل میشود. شایان ذکر است ریچارد آلپرت نام یکی از مروجین فرقههای رازآمیز در سده بیستم است. او یک یهودی اهل ایالت ماساچوست آمریکاست که پس از اتمام تحصیلات عالی در دانشگاه هاروارد به هند رفت و با نام «بابا رام داس» به آمریکا بازگشت و به تبلیغ آئینهای رازورانه شبه هندوئی و دوجنس گرایی Bisexuality پرداخت. «رام داس» به معنی «خادم خداوند» است؛ همان نقشی که ریچارد آلپرت، به عنوان «مستخدم» جیکوب، در سریال به عهده دارد!چرا باید فردی با پیشینه و شخصیتی چون سعید جراح، که بازجو و شکنجهگر بیرحم گارد صدام حسین بوده و قتل دهها انسان را در کارنامه خود دارد و در یک کلام نمادی است از خشونت و قساوت حکومتهای پلیسی، با پاسپورت ایرانی به ایالات متحده آمریکا سفر کند؟این نکات سریال پربیننده لاست در حالی وجود دارد که عبدالله شهبازی، در تحلیلی تاریخی نسبت به سریال لاست نکات جالبی را عنوان کرده است. وی که در ایام نوروز تا آخرین قسمت پخش شده این سریال امریکایی یعنی اپیزود دهم از فصل ششم را با دقت تماشاکرده است معتقد است، این سریال یک اسطورهسازی جدید در روزگار معاصر است.
شهبازی معتقد است: در سراسر اماکن «جزیره» نمادهای مصری چشمگیر است از مجسمه تاورت، الهه باروری مصر، تا «معبد» و سایر مکانهای پوشیده از نمادها و نقوش مصر باستان. «تاورت» در لغت به معنی «عظیم» است و این مجسمه نیز عظیمترین نماد موجود در «جزیره» است. تاورت در «غرب» جزیره جای گرفته. مغرب پایان روشنایی و آغاز تاریکی است. باروری و زایش در آغاز ورود به تاریکی به چه معنا است؟ در رمان «نماد گمشده» دن براون نیز، که آن را مکمل سریال «لاست» میدانم، داستان در غروب آغاز میشود و تمامی حوادث در دوازده ساعت شبانه رخ میدهد. وی در این تحلیل مینویسد: در اپیزود نهم فصل ششم با پیشینه ریچارد آلپرت، چهره مرموز سریال، آشنا میشویم؛ همو که گفتیم جیکوب به او عمر جاودان داد، در ازای آن وی را به خدمت گرفت و ارتباط خویش با آدمیان را به او سپرد. انسانی است روستایی که از اعتقاد ساده ولی عمیق به مسیحیت آغاز میکند، مانند دکتر فائوستوس (فائوست)، با جیکوب معامله میکند و به بهای عمر جاودان به استخدام او در میآید. جیکوب حتی بخشش گناهان و فرار از دوزخ را به او نمیدهد. بعدها از «جیکوب» سرخورده میشود و میخواهد خدمت خویش را به «مرد سیاهپوش»، دشمن جیکوب، عرضه کند. ریچارد آلپرت در اصل ریکاردو نام دارد و یک روستایی اسپانیولی زبان است که در جزایر قناری زندگی میکند. سال 1867 است. زنش بهنام ایزابلا میمیرد و او در تلاش برای کشانیدن پزشک به بالین همسرش خشمگین میشود و پزشک را ناخواسته میکشد. به مرگ محکوم میشود. نجات مییابد زیرا کشیش متولی اعدام او را به یک صاحب کشتی میفروشد: کشتی «صخره سیاه». کشتی در توفان گرفتار میشود، به غرب «جزیره» میرسد، مجسمه تاورت، الهه مصری، را خرد میکند و در وسط «جزیره»، در میانه جنگل، به گل مینشیند. «مرد سیاهپوش» و «سیاه مو» ریکاردو را از کشتی نجات میدهد و از او میخواهد که «شیطان» را بکشد. منظور جیکوب است. ریکاردو به ساحل میرود ولی جیکوب، که جوانی است «سپیدپوش» و «موطلایی»، او را قانع میکند که «مرد سیاهپوش» به این دلیل در «جزیره» اسیر است که میخواهد سراسر جهان را به فساد کشاند. در این اپیزود برای نخستین بار مقوله «شیطان» به طور جدّی مطرح میشود ولی باز حیران میمانیم که سرانجام «شیطان» کیست. نمیدانیم «مرد سیاهپوش» و «سیاه مو»، که حتی نام ندارد و هوّیت واقعی او دودی سیاه و مرگبار است و تنها میتواند در قالبهای جسمانی دیگران تجلی یابد، و پس از مرگ جان لاک در کالبد او حضور خود را تداوم میبخشد، «شرّ» است یا جیکوب، «مرد سپیدپوش» و «موطلایی» که در بسیاری از دیالوگهای سریال به «دروغگویی» متهم میشود.در سراسر اماکن «جزیره» نمادهای مصری چشمگیر است از مجسمه تاورت، الهه باروری مصر، تا «معبد» و سایر مکانهای پوشیده از نمادها و نقوش مصر باستان. «تاورت» در لغت به معنی «عظیم» است و این مجسمه نیز عظیمترین نماد موجود در «جزیره» است
از دید جیکوب، مرد سیاهپوش «شیطان» است، زیرا معتقد است «همه انسانها فسادپذیرند چون در ذاتشان گناه است.» جیکوب انسانها را به جزیره میکشاند تا به «مرد سیاهپوش» ثابت کند در اشتباه است. انسانها، بر خلاف گذشتهشان، به «جزیره» میآیند و خوبیهای خود را بروز میدهند. به این دلیل انسانهایی چون جیمز فورد (ساویر) و کیت استن و سعید جراح به «جزیره» آورده شدند؛ انسانهایی بدکار و قاتل که در «جزیره» فرصت برای نشان دادن خوبیهایشان مییابند. همه میمیرند ولی این مهم نیست زیرا «جزیره» آزمایشگاه «خیر» و «شر» است. نکته قابل تأمل شهبازی در این سریال نیز گذرنامه ایرانی یکی از بدترین شخصیتهای سریال است: در اپیزود اوّل فصل ششم، زمانی که سعید جراح، تنها مسلمان «جزیره»، در هواپیمای اوشیانیک به لسآنجلس میرود، و این بار سقوطی در کار نیست و روایتی جدید از زندگی معمولی قهرمانان سریال، بدون سقوط هواپیما، آغاز میشود، او به عکس محبوبش، نادیا، مینگرد که در لای گذرنامهاش است. این گذرنامه عراقی نیست؛ ایرانی است. قطعاً این انتخاب تصادفی نیست. چرا باید فردی با پیشینه و شخصیتی چون سعید جراح، که بازجو و شکنجهگر بیرحم گارد صدام حسین بوده و قتل دهها انسان را در کارنامه خود دارد و در یک کلام نمادی است از خشونت و قساوت حکومتهای پلیسی، با پاسپورت ایرانی به ایالات متحده آمریکا سفر کند؟هنوز درباره قضاوت نهایی راجع به این سریال و فهم همه طعنهها و نکات کلیدی داستان زود است، هشت هفته دیگر، با پخش اپیزود هیجدهم فصل ششم، سریالی که از 22 سپتامبر 2004 آغاز شده، به پایان میرسد و آنگاه میتوان برای بسیاری پرسشها پاسخی یافت. پرسشهایی که بنیادیترین مفاهیم را در زمینه جبر و اختیار، تقدیر و سرنوشت، خوبی و بدی به چالش میکشد. منبع: تابناکتنظیم برای تبیان: محمد نبوی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]