واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با نویسنده ی رمان شوهر آهو خانمگفتگو با علی محمد افغانی(گزارشی از جلسه حضور علی محمد افغانی در مجله بخارا، شنبه 29/1/1388)
علی محمد افغانی، متولد 1305 در کرمانشاه است. وی تحصیلات متوسطه را در کرمانشاه گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد. به علت ممتاز بودن موفق به اخذ بورس تحصیلی برای امریکا شد و در همانجا بود که با ادبیات و رمان آشنا گردید. در سال 1333 حین بازگشت از امریکا، دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. در زندان نخستین جرقههای نگارش رمان شوهر آهوخانم ، که هفت سال از زندگی یک خانواده را به تصویر میکشد و حکایت ماجراهای پرکش و قوس و جذاب سید میران سرایی با همسرش آهو و میهمان ناخوانده و همسر دومش هماست، زده شد. این رمان یکی از مهمترین رمانهای کلاسیک ایرانی نام گرفت و در سال 1340 و از سوی انجمن کتاب ایران به عنوان رمان برگزیده انتخاب شد. افغانی در سالهای بعد نیز کتابهایی به چاپ رساند از جمله: شادکامان دره قرهسو، شلغم میوه بهشته، سیندخت، بافتههای رنج، دکتر بکتاش، همسفر و بوتهزار. خاطرات زندان تازهترین اثر اوست که به زودی از سوی انتشارات نگاه به چاپ خواهد رسید. علی محمد افغانی سالهاست که ساکن امریکاست. حضور این پیرمرد 84 ساله و سرزنده کرمانشاهی به همراه همسرش در ایران بهانهای بود برای گفتوگو با او در عصر شنبه در مجله بخارا . در ادامه گزیدههایی از صحبتهای علی محمد افغانی را میخوانید:آقای افغانی در پاسخ به اینکه چطور نویسنده شد گفت: همواره دو دسته وارد حوزه ادبیات میشوند. یکی هست که ذوق و استعدادش را دارد ولی تجربه خاصی ندارد و دیگر که تجربیات مختلف در زمانها و مقاطع مختلف بر زندگیاش تاثیرگذار بوده است من در زمره گروه دوم بودم و کتابها چنین تاثیری را بر من نهادهاند و این ندای درونی همواره با من بود. سالهای 1324- 1325، سالهای پرخروشی بود و ما از دوره خفقان رضا شاه بیرون آمده بودیم و روشنفکران آزادی بیان پیدا کرده بودند و تصمیم گرفتیم که در همان زمان مثل دوران انقلاب، که مردم از زیر یوغ دیکتاتوری آزاد شدند، خودسازی کنیم.
بعد که وارد دانشکده افسری شدم در فعالیتهای حزبی علیه شاه شرکت نموده و به دوستم حسن پیروزی که در کرمانشاه بود و بعدها به زندان افتاد نامهای نوشتم و چون او در فعالیتهای حزبی بود مشوق من شد و من به حزب توده گرویدم. برایم همواره این نکته مبهم بود که آیا خدمتی که یک نویسنده میکند در حد مبارزات سیاسی هست؟ و لذا بعد از بازگشت به ایران و رفتن به زندان شوق نویسندگی در من بالا گرفت و دست نوشتههای شوهر آهوخانم محصول همان دوره است.وی در پاسخ به اینکه چرا کارهای بعدیشان به خوبی شوهر آهو خانم نشد گفتند: چون آن موقع مدتی را در محیط زندان سپری کرده بودم و تمام روز را در عالم آهو خانم و سید میران سرایی میگذراندم، ولی پس از زندان با شروع کار در یک شرکت ژاپنی تمرکز لازم برایم وجود نداشت. «زندان مکانی برای تمرکز حواس نبود. در بندی که ما بودیم حدود 130زندانی وجود داشت و در هر اتاقی هم 5-6 زندانی، و لذا جایی برای تمرکز نبود و مدتی مینوشتم و بعد باید کمی کار را تعطیل میکردم تا شاید شرایط برای نوشتن دوباره فراهم شود. خودم هم میدانم که شوهر آهو خانم ارتباط بسیار نزدیکی با واقعیتهای روحی، روانی و تضادهای جامعه دارد و بیانگر انقلابی است که در یک خانواده کوچک به وجود آمده و من آن را حس کرده بودم و شناختم، به همین دلیل کتاب مطرحی است، طوری که در آثار نویسندگان خارجی هم شما چنین چیزی نمیبینید.»در بخشی دیگر از این نشست علی محمد افغانی درباره عادات نوشتناش و اینکه چه ساعاتی از روز را به نوشتن میپردازد، چنین گفت: پیش از این بگویم که ابتدا شوهر آهو خانم را نوشتم، بعد در یک شرکت ژاپنی مشغول به فعالیت شدم و پس از آن شادکامان دره قرهسو به چاپ رسید و من انتظار داشتم که به خوبی شوهر آهو خانم از آن استقبال شود که نشد و صرفاً در برخی مجلات اشاراتی به آن داشتند و این کار تعمدی بود و قصد کوبیدن کتابم را داشتند. من بعد از نوشتن شادکامان دره قرهسو ده سال قلم را کنار گذاشتم. چون زندگی خرج داشت و از آنجایی که در شرکت ژاپنی فضای سالم کاری وجود داشت و حقوق مناسبی هم میگرفتم، تنها به کار مشغول شدم. و در مورد نوشتن باید به این نکته اشاره کنم که هر نوشتهای یک مضمون و موضوعی دارد و به قول عبدالعلی دستغیب: «افغانی آنجایی که باید ثروتمند را نشان بدهد، ضعیف و آنجایی که باید فقرا را نشان دهد قوی عمل کرده است.»
اگر من میخواستم، میتوانستم خلاف این گفته عمل کنم و آن وقت تراژدی روستایی به وجود نمیآمد. بیکاری برای من از جمله معضلاتی است که در کارهایم بدان اشاره داشتهام و کارهای کسانی هم که به این حوزه میپردازند برایم جالب است. من اولاً شبها قبل از شام مینویسم و گاه در ذهنم حین خواب آنچه را که باید بنویسم مرور میکنم. در زندان هم شب هنگام آنچه را که میخواستم بنویسم با علامت و نشانهای روی دیوار ثبت میکردم و صبحها، این علامت برایم یادآور مطلبی بود که قصد نوشتنش را داشتم.در پاسخ به این سوال که چرا من رمان کوتاه ننوشتهام باید بگویم که خیر این طور نیست. کتاب محکوم به اعدام شامل مجموعه داستانهایی است که یکی از آنها با عنوان «فصل خوب سال» پاسخگوی نیازهای روحی جامعه مستضعف است. اصولاً من در آثارم درد اقشار جامعه را مطرح میسازم. در جواب اینکه آیا شوهر آهو خانم بر مبنای تجربیات شخصی است یا خیالی؟ باید بگویم نویسنده با خیال نمینویسد. با کشف و شهود خویش مسائلی را مطرح میکند که زندهتر از واقعیت است. واقعیت یک ابزار خام است. اگر هم صرفاً بر مبنای تجربیات شخصی بود باز هم نمیتوانستم دست به قلم ببرم. من از شخصیتهای کسانی که در زندگیام حضور داشتند متاثر شدم؛ مثلا نقش «میرزا نبی» را از یکی از همکاران پدرم که سواد داشت و شاهنامه میخواند الهام گرفتم. او در باب نویسندگان مورد علاقهاش گفت: صادق هدایت و جمالزاده را دوست دارم و در نویسندگان نسل بعد اصالت نویسندگی محمود دولتآبادی برایم قابل احترام است و به نظرم جلال آلاحمد در زمینه سفرنامهنویسی و مقالهنویسی خوش درخشیده است. از کارهای احمد محمود هم زمین سوخته برایم جالب است. احمد محمود همسایهها را متاثر از زمین نوآباد شولو خف نگاشت.در رئالیسم مسئله کوچکی انسان مطرح نیست، بلکه بزرگی انسان حتی در جنبههای منفی ذاتیاش مطرح میگردد. بالزاک داستان کوتاهی دارد به اسم «سوگند» که بسیار زیبا است. رئالیسم، والایی و پرتوافکنی انسان است، عمق عواطف انسانی است.
کتاب خاطرات زندان را من از همان کاراکتر حزبی که داشتم نوشتم. و نخست عنوان آن «پیمان به راه تو سوگند» بود و بیانگر این مضمون بود که ما تودهای بوده و به حزب توده وفا داریم. بعدها این اسم به نظرم ابهام آمیز بود و عنوان آن را گذاشتم: «پیمان بی تو هرگز» و در مقدمه نوشتم: «به یاد دوستم اسماعیل محقق دوایی که به دستور شاه در یک گروه ششنفری تیرباران شد.»علی محمد افغانی در پاسخ به این سوال که ماجرای چاپ کتاب شوهر آهو خانم چه بوده چنین گفت: نکته جالبی که در مورد داستان چاپ شوهر آهو خانم باید اشاره کنم این بود که من بعد از آزادی از زندان، نسخه دستنویس این کتا ب را که در دو جلد بود به انتشارات «معرفت» که کارهای جمالزاده را منتشر میکرد بردم. آنها نگاهی به کتابم انداختند و گفتند: «داستان خوبی است ولی سرمایه ما درگیر چاپ کتاب قیاس اللغات است.» بعد به منزل بازگشتم و با ماشین تحریری که خریدم به تایپ آن مشغول شدم و خودم آن را به چاپ رساندم و حروف چینیاش را به حروف چپنی «سپه» سر خیابان فردوسی با مدیریت برادران اسکویی سپردم که شش، هفت ماه طول کشید و در 2000 نسخه به چاپ رسید. وقتی که کتابم مطرح شد، انتشارات امیرکبیر از من برای چاپ آن دعوت کرد و الان به چاپ سیزدهم رسیده است.او در زمینه موسیقی و علاقهاش به هنر گفت: «کارهای شجریان همواره برایم لذتبخش بوده برعکس هیچگاه نتوانستم با موسیقی کلاسیک فرنگی رابطه برقرار کنم. خیلی هم اهل فیلم نیستم اما گاو مهرجویی اثری بینظیر و بازی عزتالله انتظامی هم فوقالعاده است. اصولاً به نظرم سوژههای خارجی تقلیدی و تکراریاند. خیلی اهل مصاحبه هم نیستم و در جمعهای روشنفکری اگر دعوتی از من به عمل آمده با کمال میل استقبال کردم.»در پایان محمد علی افغانی در باره آخرین کارش گفت: «اکنون مشغول ترجمه شوهر آهو خانم به زبان انگلیسی هستم و امیدوارم با موفقیت به پایان رسد.» سحر کریمی مهر تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1131]