واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پشت درهای بستهنگاهی به مجموعهداستان «جای خالی سایه» اثر گیتی رجبزاده
«جای خالی سایه» (انتشارات افراز / 1388)، پس از مجموعهداستان «بوی خیس کاج» (نشر نیلوفر / 1384) دومین مجموعهداستان گیتی رجبزاده است. این مجموعه شامل هجده داستان کوتاه است که عموماً در قالب داستانهای واقعگرا روایت شده، در زمان معاصر و در مکان شهری جریان دارند. اولین نکتهای که با دیدن این مجموعه به ذهن خواننده متبادر میشود، کوتاه بودن آنهاست. بیشتر داستانهای این مجموعه را میتوان «داستان کوتاهِ کوتاه» دانست، که البته بهخاطر نوع روایتشان و شیوه به کار بردن عناصر داستان در آنها، نمیتوان عنوان داستانهای مینیمال را به آنها اطلاق کرد. رجبزاده در داستانهایش از زبان گفتاری و نثری روان استفاده کرده است. چنین زبانی در برقراری رابطه مخاطب با داستان نقش بسیار مهمی دارد. او در بیشتر داستانهایش به کمک همین زبان، و با رعایت اعتدال میان توصیفها و گفتگوها، ضرباهنگ مناسبی را برای روایت ایجاد کرده است.در یک تقسیمبندی عمومی، میتوان داستانهای مجموعه «جای خالی سایه» را بهلحاظ موضوعی در سه گروه دستهبندی کرد: داستانهای مربوط به زنان، داستانهای مربوط به جنگ و داستانهای اجتماعی با رویکرد مسایل اقتصادی.دوازده داستان از داستانهای مجموعه «جای خالی سایه» بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، زنان را در کانون تمرکز خود قرار میدهند و سعی دارند از منظری روانکاوانه مسایل زنان، گرههای روحی و عاطفی آنان، و در معنایی عامتر، دشواریهای زن بودن را روایت کنند. دیدگاه نویسنده در این داستانها، دیدگاه ثابتی نیست و در نتیجه داستانهای همسو و همگنی را به وجود نمیآورد. در ارزیابیای کیفی میتوان این داستانها را به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول داستانهایی هستند که در آنها نویسنده زنان را بهعنوان عضوی از جامعه در کنار مردان میبیند، مانند داستانهای «دانههای یاقوتی» و «مثل یودیت هرمان». در این داستانها نویسنده بیآنکه تبعیضی میان زن و مرد قایل شود، موفق میشود وضعیت و موقعیتهای خوبی را خلق کند و مسایل روانی و ذهنی انسان معاصر را به تصویر بکشد، و البته تمرکزش بیشتر روی زنان و عواطف زنانه است. گروه دوم داستانهایی هستند که میخواهند با ادبیات مرسوم و معمول فمینیستی مصایب زنان را در جامعه در حال گذار امروز ایران نشان دهند. نویسنده در این داستانها معمولاً بیطرفی مورد نیاز روایت -و نه البته نویسنده- را رعایت نمیکند و علیرغم تصاویر بکر، صحنههای زیبا و وضعیت و موقعیتهای خوبی که در آنها خلق کرده، دستش در بیشتر داستانها دیده میشود. «چای سرد» نمونهای از ایندست داستانهاست.چهار داستان «همین یه بار»، «انگار کسی میگفت سیما»، «خاک بکر» و «چشم شیشهای بابا» در حوزه داستانهای جنگ قرار میگیرند. بهجز داستان «خاک بکر»، سه داستان دیگر بهصورت مستقیم به جنگ نمیپردازند و تنها تبعات آن را روایت میکنند. در این داستانها نویسنده چندان از نگاه رسمی موجود فراتر نمیرود و در همان چهارچوب آشنا به ذهن خواننده ایرانی روایتش را ارائه میکند، اما درعینحال موفق میشود وضعیت و موقعیتهای تکاندهندهای را خلق کند تا بهکمک آنها و به شکلی غیرمستقیم، نتایج و تبعات ماشین آدمکشی جنگ را برای خواننده به تصویر بکشد. داستان کوتاه «همین یه بار»، یکی از بهترین داستانهای مجموعه و روایتی تأثیرگذار از لحظه اوج ناآرامی ذهنی و روانی یک رزمنده سابق است. امیر، شخصیت اصلی داستان، سالها پیش در یک عملیات جنگی در رودخانه اروند ناچار شده دوست مجروحش را توی رودخانه غرق کند و از آن زمان دچار تشویش ذهنی شده است. رجبزاده در این داستان، بزنگاه مناسبی را برای روایت انتخاب کرده و آشفتگی ذهنی مرد و استیصال همسر او را در مقابل چشمان خواننده مجسم میکند.«تیراندازی کور بوده. بیا، سرمو هل بده زیر آب. مثل اون دفعه که من سر محسن رو تو آب فشار دادم. تیر خورده بود به چشمش.»صدایش را بالا برد.«دست و پا نزد. رفت پایین. آب میخواست ببردش. من لباسشو گیر دادم به سیم خاردار... دیدی وقت جزر پیداش کردم و آوردمش ساحل. نباید گم میشد.» (جای خالی سایه / صفحه 35)در داستان کوتاه «خاک بکر» رجبزاده دست به قمار خطرناکی میزند و البته ناموفق هم از آن بیرون میآید. در این داستان او سعی میکند جبهه و صحنه عملیات را بازسازی کند، اما بازسازی او بیشباهت به سریالهای تلویزیونی نیست، پر از صحنهها و شخصیتهای تکراری است و در یک کلام، حرف جدیدی برای گفتن ندارد. اصولاً بازسازی صحنه جنگ بهخاطر «تعلیق در لحظه»ای که واقعیتی به نام جنگ در خود دارد -مانند بازسازی یک مسابقه فوتبال- کار چندان سادهای نیست و کمتر نویسندهای از آن موفق بیرون آمده است.دو داستان دیگر مجموعه، «مهمون باشین» و «چرخه»، نگاهی اجتماعی را در خود دارند و بیشتر به تأثیر مسایل اقتصادی در روابط میان انسانها میپردازند.یکی از مهم ترین ویژگیهای مجموعهداستان «جای خالی سایه» تنوع ساختاری داستانهای آن است. رجبزاده در این مجموعه از شیوهها و شکلهای مختلف روایت استفاده میکند و در عین حال طیف وسیعی از زاویهدید، فضاسازی، شخصیتپردازی و عمل داستانی را نیز تجربه میکند. اگرچه نویسنده در همه داستانهایش در این مجموعه موفق نمیشود که از ساختار انتخابیاش بهخوبی استفاده کند، اما تنوع موجود در داستانهایش، نشان از شناخت او از ساختار و عناصر داستان دارد. جای خالی سایه / نویسنده: گیتی رجبزاده / ویراستار: سعید شریفیچاپ اول / 1388انتشارات افرازکاوه فولادی نسبتهیه و تنظیم :مهسا رضایی- بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]