تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833289901




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بیوگرافی من....و خداحافظی -


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: بیوگرافی من....و خداحافظی Little-Demon 22 مرداد 1386, 08:21سلام...:sad: بي مقدمه حرفم رو مي زنم... شايد اين پست از نظر بعضي ها خلاف قوانين باشه..:neutral:.ولي نمي دونم هميشه تو انجمن ها كار و تلاش مطرح نيست..احساس هم مطرح هست... اين بار نه سوال دارم و نه مي خوام چيزي رو معرفي كنم...:wink: اين بار شكايت دارم ....از همه ....همه سهم دارن...يه نفر 0% و يه نفر 100% ..هركي يه سهمي داره...البته براي خيلي ها كه خودشون مي دونند...اين پست هيچ اهميتي نداره ....براي خيلي هام قابل درك نيست چون واقعا بيچاره ها در جريان نيستند... ولي هدف اصلي اونايي ان كه مي دونند تقصير كارن ولي ميخوان خودشون رو بي خبر جلوه بدن ..من با اونا كار دارم....گرچه شايد و‍جدان ها شون مرده باشه.:sad:. ولي بازم ميگم...يه عضو...هر كي ميخواد باشه...پسر رئيس جمهور يا يه گداي عاجز...هر كس.....تو اين انجمن ها حق داره .... به نظر من حتي اون اعضايي هم كه اولين پستشون رو مي زنند. و حتي به خاطر عكسشون يه نفر ديگه رو به ذوق ميارن اونام حق دارن چه برسه به بقيه... پس تا اينجا انگار همه بر گردن هم و انجمن حق داريم...و همين طور بر عكس....گرچه اينجا كسي از ديگري خواهش نكرده كه بيا تو انجمن و دعوت نامه هم ندادن...:wink: افراد خودشون ميان ...ولي بيخودي هم نيست..بالاخره همه تو اين محيط واقع شدن...و رو قانون طبيعت كه وحشيانه ترين قانون دنياست هم بخوايم حساب كنيم ...حتي اون شته كه به برگ درخت ها ميچسبه به اندازه يه شير بالغ حق داره ....اين كثيف ترين قانونه....قانون جنگل....حتي توي اين هم اين چيزا رعايت ميشه... ولي.............................. فكرمي كنم يه خبرايي شده اينجا...هيچ انتظاري از بچه هاي اين انجمن ندارم....چون اونا مديون من نيستن..اگه هم يه روزي مشكلي از كسي حل كردم كه اون روز رو به قول بعضي ها يادم نمياد و چنين روزي نبوده..بازم بچه ها مديون من نيستن ...و مديون انجمن و مديراش هستن....بله انجمن....چون اين فضا بود كه همه ما رو دور هم جمع كرد ...اين فضا صميميت ها رو شكل داد و اين فضا قلب ها رو صاف كرد ....از طرفي عده اي از اين فضا برداشت هاي ديگه اي كردن.....و قلب ها رو كثيف و كثيف تر كردن و فاصله گرفتن قلب ها از هم...خيلي برام سخته باورش..خوب حالا طرف ديگه : خودم رو معرفي نكردم... بفرمائيد : خيلي ها با من آشنا هستن و شايد هم يكي دوتايي ادعا كنند كه خوب منو ميشناسن ولي بايد به همه بگم كه متاسفم من خودم رو درست معرفي نكردم...از روز اول...يه آدم با كلي آرزو --آرزوهاي بزرگ...با يه اراده ضعيف به قول بعضي ها...با يه رفتار بچه گانه به قول كسي كه منو ديوونه كرد با اين حرفش...مطمئنم از اولين خواننده هاي اين نامه است..اين آدم به خاطر مسائلي به آرزوهاش نمي رسه و تك تك پر مي زنند.....تصميم ميگيره خودشو با دنياي مجازي سرگرم كنه....اينترنت.... از اولين چيزايي كه نظرش رو جلب مي كنه اين سايت هست....چون چيزايي كه اون آدم مي خواسته تو همين جا همش پيدا ميشه....اين آدم خيلي بچه بود كه ميومد اينجا..وقتي كه كسي فكرش رو نمي كرد....اين آدم با شوق اومد با شوق برداشتن مطالب مفيد مثل اكثر تازه كارا....به صميميت و دوستي اعضا فكر نمي كرد....اصلا...هيچ فكر نمي كرد كه با فشار دادن يه دكمه تشكر چقدر دل اون شخصي كه آموزش رو گزاشته رو شاد مي كنه و روحيه ميده بهش....ولي خوب كار خودش رو مي كرد...تا اين كه يه بار به قسمت سوالات اومد و خودش چشمش به يه سوال بي جواب افتاد ....با كنجكاوي خوندش ديد همشو بلده خيلي ساده است...پس براي طرف جواب رو نوشت..و روز به روز ميومد رو خط تا ببينه اون شخص كي مياد جوابشو بگيره......تا بالاخره متوجه شد كه اون شخص همون اوليل كار جواب رو خونده ...و هيچ تشكر خشك و خالي اي هم ن كرده....خيلي خورد تو ذوقش...و اين كمرش رو خرد كرد تازه يادش افتاد كه خودش هم همين بوده كارش ...بنابر اين به افرادي كه تشكر هاشون زياد بود و پست زياد داشتن توجه كرد گفت پس منم ميتونم مسل اينا باشم.... ميبينيد ؟ با اين انگيزه......خوب....هنوز سرش نمي شد صفا و دوستي انجمن چيه به خاطر تشكر جواب پست ها رو ميداد.....خيلي مسخره است...اون يه بچه بود ...يه بچه ..فقط همين....وقتي يه سال گزشت كم كم ديدي اين تشكر ها و اين پست ها به هيچ كاري نمي خورند..پس فكرش رو عوض كرد ...ديري نگزشت كه تونست رضايت قلبي خودش و نه اعضا رو كم كم بدست بياره..يعني يه فرد مفيد تو انجمن واقع بشه.... مشخصه هاي بدي داشت ..خيلي بد...به خاطر اجراي قوانين انجمن...چندين بار..چند نفر رو دلشون رو شكست و باعث گناه بزرگي شد....رفتارش تحقير كننده بود و هزار عيب ديگه ...ولي چيكار كنه ؟ يه موجود كه به همينا عادت كرده بود حتما اطرافيان با اون همين كار رو مي كردند..؟ پس از كي الگو گرفته اون ؟ خوب وان بدبخت سعي كرد خودشو از تو لجن بكشه بيرون....ولي اسير يه حس خبيس شد وبزرگترين خيانت رو به يكي از اعضا كرد...كه بخشيدني نيست...اينم از اين ..اون فرد اونو بخشيد با اين حال و اين اونو پست تر از پس كرد رفتارش رو صحيح كرد حداقل تو طاهر كار...سعي كرد نرم برخورد كنه....با وجود دشمناي خارجي و داخل...اهميت نداد و جلو رفت ....تا اين كه محبوبيتي خاص رو بدست آورد..اون هم در غياب فرد يا افراد فعلا انجمن....ولي با برگشت اونا....دوباره اون حس كثيف اومد و جنايات.....و بد اخلاقي ها و ...خوب بازم شكست خورده بود...خيلي دلم ميسوزه...موجودي كه هر جايي مي رفت توي گوشه هاي اتاق مي نشست و هيچ چي نمي گفت. همه مي گفتن افسرده اس....كم كم از اون حالت در اومده بود..چون با بچه هاي انجمن اخت شده بود....حس كرده بود كه تنها نيست ...خيلي دوستاي خوب داره...آقا بالاسر هم داره ...كسي كه مي فهمه اونو....براي همين شوقش زياد شد....يه مدت پيش رفت ...تا به دلايلي نتوسنت بياد انجمن ...و وقتي برگشت...هيچ كس اونو تحويل نگرفت....تموم دوستا ..تصور مي كرد اون حس خشك و سرد دوباره اومده ... صميمي ترين ها تو انجمن با اون مثل يه حيوون برخورد مي كنند ..كسي كه از بچه ها اون صميميت رو ديده بود اين براش حكم اعدام رو داشت....براي بعضي ها اين كار يه مسخره بازي هست...و اين نامه يه انشاي خيالي....اين چيزيه كه دائما ذكر لباشونه..و مي گن .: اهميت نده..چون اونا خيلي بزرگن...خيلي.....خيلي ولي براي اون فرد چي ؟ يه عضو كوچيك ؟ چي كار ميتونه بكنه ؟‌مثل اينكه خانواده تردش كنند....سخته ؟ نه ؟ همه براشون بي تفاوت....هست شايد به خاطر عدم يه خداحافظي بوده ولي نه .....چرا همه با هم اين حس رو نسبت به اون پيدا مي كنن؟ حتما كاري كردهك چنين رفتاري به نظر من مستلزم جنايته هست يه جنايت بزگ فقط و فقط..خوب من جنايتم چي بود ؟ كسي رو نكشتم...؟ كشتم ؟ كسي رو خوار كردم ؟ فكر نمي كنم..خيلي از اين ماجرا مي گزره..ولي شايد اين تواس كارامه.....شايد روزگار و بعضي از افراد داخل روزگار خواستن منو خوار كنن...باشه من آماده ام....كاري كه با من شد ....با هيچ كس ديگه نشد.....حالم از حرفاي كليشه اي بعضي ها بهم ميخوره كه ميخوان موضوع رو خوب جلوه بدن و با جمله هاي مثل: تو اشتباه مي كني..كي همچين حرفي زده ؟ يكم رو كارات فكر كن....تو داري همه چيز رو با هم قاطي مي كني ... خوب اين يه اشتباهه به نظر شما....ولي بعضي وقت ها اشتباه ها درست ازآب در ميان.....چرا اگه اشتباهه يه دفعه اي و همگي ؟ از همه تشكر مي كنم ....هر كسي به نوبه خودش با خوبي يا بدي حق خودش رو نسبت به من ادا كرد..:cry: از همه در خواست دارم كه منو حلال كنن......منم كه خود به خو دهمه رو حلال كردم .....:cry: ولي: اين حق يه عضو ساده مثل من نبود... اين يه زخم بزرگ بود رو قلب من ..همين. چند نفر خیلی ظلم بزرگی به من کردن که دیگه نتونستم تحمل کنم...گرچه همه هیچ اهمیتی نمی دن به این چیزا تو نت و براشون عادیه و می گن یارو دیوونه است ولی از همین جا خیلی چیزا شکل میگیره.. همگي خداحافظ....براي هميشه....اينا رو هم نمي نويسم كه بيان همه خواهش كنن كه برگرد آخه چرا و ....:cry: چون ميدونم من ديگه مردم تو اين انجمن........مردم..:cry:. خيلي از زندگي زده شدم..كمتر كسي جدي ميگيره اينو..من رو اين مسائل حساسم.ولي نا اميد نيستم..:oops: دلم خوشه كه حداقل يكي هست كه منو تنها نزاره و هميشه دوستم داره با همه بدي هام...خداي من همه كس من... بدردود انجمن مالتي مديا بيلدر...خوش باشيد...... جاداره در آخر از بهترين هام تشكر كنم...: حامد گلم كه مثل يه برادر بود برام... مهران عزيزم كه اونم خيلي بهش ظلم كردم.... حسين عزيز...سامان عزيز...بهمن خان خودم.. پيمان عزيز...ناصر عزيز...سجاد عزيز...جواد عزيز...پيام عزيز..و مجتبي صالح عزيز كه اميدوارم به خاطر اون حركت منو ببخشه.من هيچ چي تو دلم نيست.و آلت255 عزيز كه واقعا شرمنده شم..چون الان اسمش رو يادم رفته و تمامي عزيزاني كه شرمنده شونم چون اسماشون رو يادم رفته ... و در آخر از شادي خانم كه واقعا بايد منو ببخشه...به خاطر.....هنوز يادم نرفته. دست همتون رو مي بوسم.(بغض نمي زاره همه چي رو بنويسم.)..همگي موفق باشيد:oops: (در این دنیای ما گریاندن یک شخصی مانند نوشیدن یک لیوان آب ساده است . ولی پاک کردن اشک یک نفر و بدست آوردن دل یک نفر واقعا هنر است.. هنر...) خــــــــــــــــــــــــ ــــداحــــــــــــــــــ ــــــــــــــافـــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـظ:oops: zix 22 مرداد 1386, 08:28بابا دمت گرم من كه الان عضو شدم خيلي تحت تاثير قرار گرفتم . معلوم كه خيلي دلت پر خواب بعضي ها ميان تو انجمن عضو ميشن كه براي دوستاشون كلاس بگذارن ولي بچه با معرفتا اينجوري نيستند اگه از من ميشنوي براي خدا كاري بكن نه براي شخص يا گروه خاصي اينطوري وجدانت خيلي راحت ميشه gholonbeh 22 مرداد 1386, 09:40سلام مي دونم چي مي كشي چون من خودم هم اين حس رو كه الان تو داري چند وقته پيش داشتم ولي خوب گذشتم ازش به سختي و ديگه برام مهم نيست اين جور رفتارا چون منم تصميم گرفتم مثل خودشون باشم نمي گم كارم درسته ولي تصميم گرفتم جلويه كساي كه ين جوري مي گن يا حالا به هر صورتي مثل آيينه باشم تا بفهمن كه اين جور رفتا رو با ديگرون نبايد كرد همون جوري كه منو تنها گذاشتن و بهم محل ندادن منم هيمين كارو باهاشون كردم كه در نتيجه منجر به قطع رابطه و ديگه به خودم گفتم بهتر ديگه عصابم خورد نمي شه سنايه نو جووني خيلي حساسه شايد خيلي از بچه ها احساس تورو داشتن من خودم مثل تو بودم حتي چند ماهيم نت رو ترك كردم و فروم رو ترك كردم تمام فروم هايي كه توشون عضو بودم و وقتي برگشتم بازم مثل تو شدم ولي ديگه اين بار فهميد بودم قضيه چيه خيلي از آدما به فكر خودشونن و مهم نيست براشون كه با ديگرون چه جوري رفتار مي كنن و آيا بهشون ضربه مي زنن يا نه فقط و فقط خودشون مهمن و تو اين بين ممكنه خيلي از آدما رو از هدفي كه ديرن دور كنن و شايدم اصلا ديگه اون طرف به هدفش نرسه نمي خوام بهت بگم نرو يا نمون نمي خوام نصيحتتم كنم فقط مي خوام بهت بگم كه از اين جور چيزا زياده و خيليا ممكنه به آدم صدمه بزنن حتي شايد بعضي وقتا پدر مادر خوده آدم كه من چند باريم اين رو تجربه كردم. ديگه عزيز تر از اونا كيارو داريم مگه ؟ م يخوام بهت بگم كه آدم خودش بايد قوي باشه و اين جور مشكلات رو حل كنه نه اين كه بخواد ازشون فرار كنه چرا ؟ چون نمي تونه حلشون كنه يا باهاشون كنار بياد مطمئن باش اگه بخواي از نت و انجمن دور بشي اولين كسي كه ضرر مي كنه خودتي چون از اخبار و مطالب جديد روز كه پيش مياد دور مي شي و تو كارتم عقب ميوفتي من از وقتي كه دوباره اومدم تو فروم ها ديدم كه واقعا ايت جوري مي تونم پيشرفت كنم چه بسا كه مشكلات زياديم داره ولي بايد تحمل كرد و فقط به خودت فكر كني وقتي جواب سوال كسي رو مي دي از اون توقع تشكر نداشته باش از اون بالايي بخوا كه پاداشتو بده و به اين فكر كن كه وقتي كه خودت مشكلت گير كرد چون كاره كس ديگرو موقعي كه كارش گير بوده راه انداختي كاره خودتم راه ميو فته و اون بالاي يكي رو مي فرسته تا كارتو راه بندازه و تو اين بين واس خودتو خوبه چون هم خلاق تر مي شي و اون مطلبي كه بلد بودي شايد يادت رفته يه تمديني مي شه و ياد مياد شايد از همون وال يه ايده خيلي عالي به ذهنت برسه كه بتوني يه برنامه خيلي توپ باهاش بنويسي كه كلي مفيد باشه خيلي حرفت زدم سرتو درد نميارم فقط و فقط به خودت فكر كن و ثوي باش تا بتوني با مشكلاتت مبارزه كني برات آرزويه موفقيت مي كن هر جا كه باشي چه بياي انجمن چه نياي اميدوارم زندگي موفقي داشته باشي پر از آرزوهاي دستيافته موفق و سربلند باشي aff - SEvEN 22 مرداد 1386, 12:30آقا مجتبي ، سلام . روزتون بخير باشه ... خب مي نمي دونم چي بگم بجز اينکه ميدونم و تو دو هفته اخير مجبور شدم ياد بگيرم که ما ادما هميشه اونجوري هم که فکر ميکنيم رفتارهامون درست نيست . حتي زماني که يقين داريم درست رفتار ميکنيم اينجوري ممکنه نباشه . من يه چيزايي مي خام بگم ، نمي دونم ، درست هست يا نه ولي بهتون ميگم ... افراد خودشون ميان ...ولي بيخودي هم نيست..بالاخره همه تو اين محيط واقع شدن ... اين درست هستش چون حتي حق انتخاب زيستن تو اين دنيا با خودمون نيست و حتي تولدمون هم انتخابش با خودمون نيست . قانون طبيعت كه وحشيانه ترين قانون دنياست هم بخوايم حساب كنيم ...حتي اون شته كه به برگ درخت ها ميچسبه به اندازه يه شير بالغ حق داره ....اين كثيف ترين قانونه....قانون جنگل....حتي توي اين هم اين چيزا رعايت ميشه... من طي زماني طولاني ايمان اوردم اونچه که متصور هستين قانون جنگل و کثيف هست نمي تونه اينجوري باشه آقا مجتبي . قانون ، قانون الهي هست در اين جهان و خدا ( اگه بهش ايمان داشته باشيد که داريد ) بنيان گذار اين قانون هستش . همهء کيفيت ها و کميت ها علت و معلول همديگه هستن تو اين جهانه بي انتها و من اونو قانون اخلاقيات مي شناسم . اونچه که بده نوع فکر ادم هست و نمونهء بارزش تو طبيعت ديده مي شه . خب ما ادما 5 تا حس اصلي داريم که براي هر کدوم دنيايي متفاوت هست . حواس پنجگانمون رو ميگم ها . وقتي تو يه ضيافتي خاننده شروع به خوندن ميکنه ما چه درکي از حرکات اون مرد داريم با ديدنش به کمک حس بينايي مون ؟ حالا وقتي چشامون رو مي بنديم و صداش رو مي شنويم چه حسي داريم ؟ مي بينين ؟ دنياهاي زيادي وجود داره و در واقع هر بخش از حواس بشر يه دنياي مخصوص به خودش رو داره ... غير از اينه ؟ همهء اين حرفارو زدم که بگم بهتون ما تحت سيطرهء حواس پنجگانهء خودمون به درک و تفسير مشغول هستيم و چون بشر مجبور هست تنها به قياس مشغول باشه ( مقايسه کردن ها ) خوبي و بدي رو از هم جدا کرده . از نظر الهي هم خدا اين محدوديت رو برامون گذاشته تا زندگي بهتري داشته باشيم ، ايمان کامل دارم بهش . بذارين يه مثالم بزنم باستون ... در طبيعت موجودات ذره بيني نقش اساسي دارن رو اين سياره ، در حالي که بسياري از اون ها براي بدن انسان مضر هستن ولي نبودن يکيشون ميتونه کل زندگي بشر رو تحت تاثير قرار بده . اينجا صحبت از کثيفي و بدي هست ( در حالي که اون موجود غير قابل ديده شدن با چشم هاي ما کثيف جلوه ميکنه و مولد بيماري براي ماها ) فوق العاده بودنش محم هست . چي توضيحي هست جز اينکه اون در قياس ما بد و کثيف هست و از ديدگاه الهي نه کثيف هست و نه بد . آقا مجتبي ، خوبي و بدي تنها در ضمير ما آدم هاست و در اين جهان ابدي بي معني هست . ماها تنها وظيفمون که بايد ياد بگيريم اين هست که نسبت به خودمون ، بقيه همنوعانمون و همينطورم تمام افريده هاي خدا مهربون باشيم . چون قياسي که خداوند براي ما گذاشته مجبورمون به تعئين اين مرز بندي ها کرده و محدوديت هامون زياد هست و در نتيجه ما بايد طرف اونچه باشيم که خداوند گفته دوست داره و هدف ما از خلقت همين هست . نه عبادت خدا ، نه هيچ چيز ديگه اي به اندازهء مهربون بودن آدم ها با هم خدارو خوشحال نمي کنه . خواستن منو خوار كنن...باشه من آماده ام....كاري كه با من شد ....با هيچ كس ديگه نشد.....حالم از حرفاي كليشه اي بعضي ها بهم ميخوره كه ميخوان موضوع رو خوب جلوه بدن و با جمله هاي مثل: تو اشتباه مي كني..كي همچين حرفي زده ؟ يكم رو كارات فكر كن....تو داري همه چيز رو با هم قاطي مي كني ... آقا مجتبي اين کارو با خودتون نکنين ... :cry: ... خودتونو اذيت نکنين ... خدا اينو نمي خاد ... و در آخر از شادي خانم كه واقعا بايد منو ببخشه...به خاطر.....هنوز يادم نرفته. آقا مجتبي من شمارو به اندازه برادر خودم دوست دارم ... من تنها هستم ، هميشه ، در بيشتر ساعات ، بيشتر روزاي زندگيم رو تنها بودم ... تنهاي تنها . از خدا و فرزند راستين اون عيسي مسيح ميخام که هر کجا هستين ، هر کاري ميکنين ، هميشه شمارو در پناه خودش محفوظ نگه داره ... از اينکه اينجا باشين من هميشه خوشحال مي شم و اگه يه روزي بگين راه روشنايي اين هست باور ميکنم . خب ديگه منم تمومش کنم و با يکي از شعرام ازتون خداحافظي ميکنم . اگر در رنگين کمان زندگي سبزي زندگي آرامش آبي و گرمي قرمز و زردي جدائي نبود عشق معني نداشت ... خداحافظ آقا مجتبي ... mojtaba-saleh 22 مرداد 1386, 12:34مجتبي صالح عزيز كه اميدوارم به خاطر اون حركت منو ببخشه. من که ناراحت نشدم اون روز زیاد , رفتار شما هم یکمی تند بود ولی اشکال نداره..:wink: silvercover 23 مرداد 1386, 21:14بارها و بارها با چنین صحنه هایی در تالار های گفتمان برخورد کردم و نا خوانده با موضوع مورد بحث آشنا هستم. همه ما بارها و بارها در زندگی روزمره با نمالایماتی برخورد کردیم. بهتر هست از اون واژه زندگی که اسم بردم با نام زندگی اجتماعی یاد کنم. طبیعتا با پیشرفت تکنولوژی اجتماعات بشری هم دستخوش تغییر میشه که یکی از این ها هم آمیخته شدن و گره خوردن اجتماع واقعی با اجتماع مجازی و خصوصا اینترنت هست. باید یاد بگیریم که چطور بهتر با اطرافیان در این جامعه مجازی رفتار کنیم و به جای نوشتن سوگنامه به خود نگاه کنیم. به همون نسبت که نمیتونیم در فضای مجازی نسبت به شناخت آدمها پیش بریم ، باید از تاثیرات سوء و تاثیر پذیری هم ممانعت کنیم. اگر از این گفته های کلیشه ای و شبیه سرزنش آگاه هستید پس چرا چنین رفتارهایی سر میزند ؟ اینکه اعضای این جامعه مجازی به صورت ناخواسته و یا خواسته چند صباحی با افراد دیگر این جامعه به تعامل می پردازند نباید باعث بشه که متزلزل بشیم. همه ما بارها و باره از محیط مجازی و واقعی آزرده خاطر شدیم. باید یاد بگیریم که توقعاتمان باید در حد و سطح مناسباتمان باشد. فراتر از مسائل گفته شده شما جناب مجتبی عزیز، اصلا قصد پذیرش حقایق رو ندارید. هنگامی که به چرا جویی و یافتن حقیقت جهت کشف اینکه چرا سایر افراد با شما به تعبیر خودتان نا مناسب رفتار می کنند باید بیشتر پذایرای دلایل اونها باشید و صرفا تصورات خودتون رو مبنای قضاوت قرار ندید. همون طور که شما درگیر هستید و از مشکلاتی رنج می برید، سایرین هم مثل شما درگیرند و نالان. متاسفانه جریاناتی در اطراف شما روان هست که مطبوع شما نیست و این تالار و اعضاش سبب ترکیدن بغض قدیمی شما شده که دست به نوشتن نامه خود زدید. مثل یک مرد با با چشمانی دوخته به چشم شما در جلوی شما می ایستم و با صدایی رسا بیان میکنم که محکم تر ، بی غرض تر و آگاهانه تر به قضایا نگاه کنین. موجودی مختار هستی که دو راه پیش روی خودت داری: - یا بر افسردگی خودت اضاف کن و بیشتر آزرده خاطر شو و و نیروی جوانی و استعدادت رو به باد فراموشی بسپار.( که مطمئن باش تا آخر عمرت بارها و بارها با چنین حوادثی روبرو خواهی شد) - یا بر خلاف گذشته ( که ساده هم نیست) تصور کن و از زاویه ای دیگر نگاه کنو جمع دوستانی که منتظر رسیدن دوباره شما هستن بپیوند. همین طور که همه ما تونستیم تا حالا از پس مشکلات و ناملایمات اجتماعی بر بیایم شما هم میتونی. این گفته ها شعار نبود، کلیشه نیست، کلید حل معمای شما در همین گفته ها نهفته هست. تصمیم با خودت هست.:wink: Little-Demon 24 مرداد 1386, 11:25خوب...شروع می کنم به جواب دادن هر کس چون : آدمی نیستم که بخوام پستی زده باشم که دیگران رو فقط متعجب کرده باشم ....یا توهینی کرده باشم...یاسرکار گزاشته باشم....یا متاثر کرده باشم....:mad: نه من اگه تا حالا جوا ندادم منتظر جواب یه نفر بودم که کسی نیست جز حامد عزیز.. مخاطب اصلی من اون بود بله .....ولی نه مخاطبی که ازش دلگیر بودم.....مخاطبی که منتظر بودم دیدش رو نسبت به این مسله ببینم...و با گزشته مقایسه کنم..کاملا ترین جوابی که در خور جملات من بود با بهترین برداشت رو حامد نوشته بود ... و من منتظر همین بودم....خوب ولی به نظرات بقیه احترام می زارم و جواب هر کسی رو می دم.... جواب جناب ZIX من برای اشخاص کاری نمی کنم و نکردم مگر چند مورد :wink: چون اگه میخواستم این کاررو بکنم الان وضعم جور دیگه ای بود. جواب جناب gholonbeh جملات اول جنابعالی رو تائید می کنم....آدمی هم نیستم که اولین بارم باشه .و به این مشکلات تاحالا بر نخورده باشم.خودم قبلا تجربه کردم ...با موارد دیگه ...تقریبا چندین بار... من نمی خوام از مشکلات فرار کنم .....این رو به منزله فرار نبینید....چون من توی عنوان پست هم نوشتم خدا حافظی..و حرفی هم از ترک کردن و ترد شدن نزدم..:wink: من از نت نمی وام فرار کنم نمی خوام ترکش کنم ....بازم اشتباه برداشت کردید چون من خداحافظی کردم...و ترک نمی کنم که بخوام ضرر کنم ....در ثانی من دیگه کاری با این انجمن ندارم که بخوام تو کارم عقب بیافتم....من کارم چیز دیگه ای هست ..و ام ام بی و این انجمن فقط یه شاخه جانبی و مخصوصا تفریحی برا من بوده .... پس فکر نمی کنم ترک بخوام بکنم که ضرر بکنم... یه چیز دیگه ..من توقع تشکر از هیچ کس ندارم ...چون قبلا هم گفتم خیلی راحت و بدون زیر پا گزاشتن قوانین میتونم کاری کنم که ظرف یکماه 1000 تشکر بدست بیارم...من خوب میدونم که این تشکر ها به هیچ دردی نمی خوره...حتی پست ها که زیاد باشه...و من محتاج اینا نیستم....:mad: اصلا .... جواب خانم شادی در ابتدا باید بگم تصور و منظور من از قانون جنگل ...مقایسه اون با قانون زندگی آدم ها بود...که یه شاخه کوچیک از حقوق بشر به حساب میاد.... و اگر نه این رو خد من هم میدونم که این قانون خیلی هم منصفانه و منظم هست .....:wink: خوب فکر هیچ انسانی از اول بد نیست ...این محاله به نظر من ...انسان یه چیزایی میبینه و در موردشون فکر می کنه و بعد از گرفتن نتیجه بد فکرهای بعدیش رو بد می کنه نسبت به اون مسله .....پس آدم وقتی به چیزی بد نگاه می کنه و بد فکر می کنه زاتی نیست ... و برگرفته از ی�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن