تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دانشمندان وارثان پيامبران هستند
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799136699




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پژوهشى درباره تفسير عرفانى امام صادق عليه السلام


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پژوهشى درباره تفسير عرفانى امام صادق عليه السلام
پژوهشى درباره تفسير عرفانى امام صادق عليه السلام نويسنده:سيد محمد حسين مبلغ درقرن سوّم هجرى درمحافل عرفانى (صوفيان) كوفه و بغداد، احاديث و روايتهاى اخلاقى، با گرايشهاى عرفانى در باره نكات گوناگون مبهم قرآن، شهرت يافت كه به امام جعفر صادق(ع) (م: 148هـ.ق) نسبت داده شده است. شمار اين روايتها در كتاب چاپ شده فعلى به ضميمه حقايق التّفسير، به 350 حديث مى رسد، كه در محور تفسير معنوى و باطنى 310 آيه از قرآن كريم وارد شده است.گردآورنده تفسيرروايات يادشده كه به شكلى نامنظم و پراكنده درمحفلهاى عارفان، مورد بهره بردارى اصحاب طريقت، قرار مى گرفت، در حدود اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هـ.ق، توسط مورخ معروف وعارف بلند آوازه نيشابور، ابو عبدالرحمن سلّمى، تنظيم و ترتيب يافته وبه يكى از معروف ترين كتابهاى وى به نام: حقايق التّفسير ضميمه شد.ابوعبدالرحمن سلمى، كه خود بسيارى از تفاسير قرآن كريم را، كه حتى از طريق صحابه وتابعين وديگر مفسران پس از تابعان رسيده و درآنها تنها به روشن گرى و رفع ابهام آيات قرآن از نگاه ظاهر و جنبه هاى لفظى توجه شده است، قشرى و ظاهرى مى داند، به تفسير منسوب به امـام صـادق(ع) و تفسير ابوالعبـاس ابن عطاء آدمى بلخى، به ديد تكريم و ارجمندى نگريستـه ومـراد و مقصـود خويش را در تفسـير عرفانى قرآن و تبيين بطون و ابعاد معنوى آن جسته است. اين حقيقت از سخنان وى درمقدمه حقايق التّفسير، به روشنى به دست مى آيد:(هنگامى كه اصحاب علوم قشرى و ظاهرى را ديدم كه به طرح و تدوين انواع فايده هاى قرآنى، سبقت مى جويند[ودر موضوعاتى] از جمله قراءات، تفاسير، مشكلات واحكام واعراب ولغت و مجمل و مبيّن وناسخ و منسوخ و… بحث مى كنند، ولى هيچ كدام در راه شناخت وبازيابى حقيقت قرآن، تلاشى نمى ورزند، جز آيات متفرقى كه [تفسيرآنها] به ابوالعباس بن عطا نسبت داده شده واز جعفر بن محمّد[عليه السّلام]نقل شده است.[يا ابن عطا از آن حضرت نقل كرده است] آن هم بدون داشتن ترتيب خاص.من نيز از گذشته مطالبى شنيده بودم كه آنان را نيكو مى شمارم [در نهايت] علاقه مند گرديدم كه اين كلمات را برگفتار آنان بيفزايم و ديدگاههاى مشايخ اهل حقيقت (صوفيه) را برآن بيفزايم و برحسب سوره هاى قرآنى به مقدار توانم آنها را مرتب سازم.)1شناسايى تفسير توسط لويى ماسينيونسوگمندانه بايد ابراز داشت كتاب حقايق التّفسير كه تفسير عرفانى امام صادق(ع) نيز بدان ضميمه است، پس ازآن كه به قلم ابوعبدالرحمن سلّمى، ترتيب و نگارش يافت، هم چنان تا نيمه دوم قرن بيستم ميلادى به صورت نسخه هاى دست نويس، باقى ماند و با وجود منزلت والا و جايگاه بلند سلّمى وآثارش در انديشه وسخن انديشه ورزان دينى، چندان توجّهى به تحقيق و چاپ و نشر تفسير يادشده وديگر آثار وى مبذول نگرديد.خوشبختانه نسخه هاى خطى اين اثر در كتابخانه هاى كشورهاى اسلامى وغيراسلامى موجود است كه خود روزنه اى از اميد به روى بلند همّتان مى گشايد. پل نويا، نخستين مصحّح ونشردهنده اين كتاب مى نويسد:(مى دانيم كه تعداد زيادى نسخه خطى ازكتاب حقايق التّفسير سلّمى وجود دارد، من خود ده نمونه ازآنها را فقط دركتابخانه هاى استانبول ونيز درموزه بريتانيا به معاينه ديده ام… )2تفسير امام صادق(ع) پس از تأليف توسط ابوعبدالرحمن سلّمى براى نخستين بار توسط پژوهشگر فرانسوى لويى ماسينيون در نيمه اوّل قرن بيستم شناسايى گرديد..پل نويا دراين مورد مى نويسد:(اهميت تفسير عرفانى را كه صوفيان سنى به امام جعفرصادق متوفاى (148 هـ.ق/ 765م) نسبت داده اند مانند اهميت بسيارى ازمتون عرفانى كهن براى نخستين بار لويى ماسينيون در اثرخود به نام تحقيق در اصطلاحات عرفانى اسلامى(ص 201 ـ 206)مورد تأكيد قرار داده است.زمانى، ى، ف، روسكات مقاله اى به نام امام جعفرصادق منتشر ساخته و درآن مسئله مرموز جابربن حيان وامام را كه به قول مورخان اسلامى به علم كيميا پرداخت وبه گواهى خود ابن نديم درعلوم غريبه استاد جابر بود، بررسى كرده است روسكات در نخستين بخش اين مقاله، آثار گوناگون منسوب به امام را، از نظرمى گذراند، ولى گويا وى از كار تفسيرى امام بى خبر است يا آن را بيرون ازحوزه پژوهشهاى خود قلمداد مى كند.)3لويى ماسينيون درمعرفى كتاب واثبات صحت انتساب آن به امام و راويان احتمالى كه كتاب را از امام صادق(ع)شنيده و به ديگران روايت كرده اند تحقيق نسبتاً مفصل و قابل توجهى دارد..چاپ تفسيرپس ازمعرفى تفسير توسط لويى ماسينيون، نخستين كسى كه اين تفسير را نشر داد پل نويا،. محقق فرانسوى در 22 اوت 1968 بود. پل نويا، بر تصحيح خود، مقدمه اى نيز نوشته است كه درآخرين چاپ تفسير با عنوان: مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلّمى، به چاپ رسيده است.وى مى نويسد:(درسال 1968 م، در نشريه ملانژ(مجموعه مقالات)، دانشگاه سن ژوزف (دوره 43، شماره 4)متن تفسيرى را كه صوفيان به امام جعفرصادق(ع)نسبت مى دهند به چاپ رسانديم واز همان زمان درصدد برآمديم كه تفسير ابن عطا را نيز منتشر كنيم.)4وى، افزون بر چاپ، تصحيح و انتشار كتاب ونگارش مقدمه يادشده، كتابى را تحت عنوان: تفسير قرآنى وزبان عرفانى، نگاشته است كه درآن كتاب، ريشه پيدايش تصوف در اسلام و تأثير قرآن بر آن را به طور تحقيقى مورد، بحث قرار داده است. وى دراين كتاب، از تفسير امام صادق(ع)به شرح سخن گفته و تأثير آن را بر انديشه عرفان و صوفى گرى، روشن وآشكار دانسته است.نويا، كه نسخه هاى خطى فراوانى از اين تفسير، سراغ دارد، خود، آن را از روى سه نسخه تصحيح كرده است:(اين تصحيح انتقادى در واقع از روى سه نسخه خطى، انجام گرفته است كه همه متعلّق به كتابخانه هاى استانبول مى باشند.Fـ فاتح، 260 (164 ورق)نسخه بى تاريخ به دقت سواد بردارى شده، با خطى بسيار ريز كه گاهى خواندنش بسيار دشوار است. اين نسخه را اصل گرفتيم و بسيار به ندرت از متن آن دور شديم.Bـ بشير آغا، 36(338 ورق)مورخ 1061 هـ / 1680 م خط يكى ازكاتبان بس بى دقت كه سطورى تمام را جا انداخته و به زبان عربى آشنايى چندانى نداشته است.اين نسخه، بويژه براى تأييد قرائت دونسخه ديگر، كه به مراتب ناخواناترند مفيد افتاده است…V- ينى جامع، 43(383 ورق)نسخه بى تاريخ، ليكن در بردارنده گواهى قرائت متن به تاريخ 771 هـ / 1369 م، با خط مسامحه كارانه و غالباً فاقد نقطه حروف، ليكن چون به دقت به دست مرد با سواد آشنا با الفاظ صوفيان، سواد بردارى شده، متن نسخه عالى است وگاهى حتى از نسخه فاتح 260، بهتر است.)5پس از نويا، در سال 1979م، پژوهشگر مسلمان لبنانى دكتر على زيعور، اقدام به تصحيح، چاپ و نشر اين تفسير كرد.مصادرى كه دكتر زيعور براى تصحيح، ازآنها بهره برده است، چنانكه خود درمقدمه آن مى نويسد: پنج نسخه خطى بوده كه بهترين آن نسخه ها، نسخه فاتح 260 است; يعنى همان نسخه اى كه نويا نيز او را اصل قرار داده بود.دكتر زيعور، تفسير ياد شده را همراه با كتاب اخلاقى ديگرى منسوب به امام صادق(ع)به نام: مصباح الشّريعه ومفتاح الحقيقه، همراه مقدمه اى تحت عنوان: (كتابا الصادق التّفسير القرآنى و مصباح الشريعة) چاپ و منتشر كرد.بار ديگر تفسير يادشده را به همراه كتاب خويش به نام: التّفسير الصوفى للقرآن عند الصادق، (الصادقيه فى التّصوف واحوال النّفس) به چاپ رساند.هرچند نگارنده، كتاب يادشده را خود نديده است، ولى از نام كتاب، به خوبى به دست مى آيد كه در نگرش براين تفسير، نوشته شده است.جديدترين اقدام براى چاپ اين تفسير، درايران به همت نصراللّه پورجوادى انجام شده است.با اين كه تفسير، منسوب به امام ششم شيعيان وگردآورنده آن يك عارف بلند آوازه ايرانى (نيشابورى) است، مى توان گفت: آخرين چاپ آن به عنوان نخستين اقدام دريك كشور شيعى، حكايت گر ضعف پژوهشيان اين مرز و بوم، در حفظ و انتشار آثار ارزشمند منسوب به امام معصوم ويا دست كم، ميراث فرهنگى كهن آنان خواهد بود.نويسنده يادشده مجموعه آثار موجود ابوعبدالرحمن سلّمى را به چاپ رسانيده است واين مجموعه تفسير منسوب به امام صادق(ع)را كه جزء حقايق التّفسير سلّمى ويكى از مجموعه آثار وى است نيز، دربرگرفته است. وى اين تفسير را عيناً از روى چاپ پل نويا افست كرده و مقدمه او را با ترجمه فارسى از سوى احمد سميعى گيلانى دراين مجموعه، پيش از تفسير، چاپ كرده است. افزون بر اين، مطالب ماسينيون درباره اين تفسير را پس ازمقدمه پل نويا، آورده است.7بى مناسبت نيست پيش از بررسى تفسير عرفانى منسوب به امام صادق(ع)نكاتى چند را كه راهگشاى ما در بررسى دقيق تر اين تفسير هستند، يادآور شويم:1. معرفى اجمالى حقايق التّفسير2. بررسى مختصر شخصيت ابوعبدالرحمن سلّمىحقايق التّفسيرحقايق التفسير، كه آثار تفسيرى تنى چند از شخصيتهاى برجسته عرفانى جهان اسلام، در سده هاى نخستين اسلام، به سبك صوفيان و طريقت عارفان است، به گفته فؤاد سزگين درتاريخ التراث العربى، مشتمل بر نسخه هاى خطى بسيار وگسترده اى است كه تا كنون تمامى آن، تصحيح و چاپ نشده است. ازاين مجموعه تاكنون تنها چهار نسخه آن استخراج شده وبه چاپ رسيده است كه اين نسخه ها به شرح زير هستند:1. تفسير عرفانى منسوب به امام جعفرصادق(ع) ،اين اثر تاكنون چندين نوبت، تحقيق، استخراج ومنتشر شده است.2. تفسير ابن عطا، اين تفسير كه خود مفصل ترين بخش است كه تاكنون از حقايق التّفسير، استخراج و چاپ شده در نسخه اى با عنوان زير، درج شده است:(نصوص صوفية غيرمنشورة لشقيق البلخى ابن عطاء الآدمى النفرى، حقّقها و قدم لها بولس نويا اليسوعى، دارالمشرق، بيروت، 1973 )3. تفسير نورى: تفسيرابوالحسين نورى، كوتاه ترين تفسيرى است كه تاكنون ازاين مجموعه، استخراج وچاپ شده است.4. تفسير حلاج: تفسير حسين بن منصور حلاج، (ف 309 هـ.ق)نخستين اثرى است كه به همّت لويى ماسينيون، از روى حقايق التّفسير، استخراج وچاپ شده است.ازمجموعه تفاسير يادشده كه توسط سلّمى، نام حقايق التّفسير به خود گرفته است، دراين مقال، تنها تفسير منسوب به امام صادق(ع)مورد بحث ما قرار مى گيردهرچند حقايق التّفسير، خود از آثار كهن قرآنى مسلمانان واز سرچشمه هاى مهم انديشه صوفيان به شمار مى آيد، ولى در ميان اهل سنت كسانى هستند كه اين تفسير را از تفاسير باطل و روايتهاى آن را ساختگى دانسته اند وبرخى از ايشان به روشنى دليل بر ساختگى بودن آن را، وجود تفسير منسوب به امام در اين مجموعه دانسته اند.ابن تيميه درمورد حقايق التّفسير، مى نويسد:(دراين كتاب مواردى چند از اشتباه ديده مى شود. بخشهايى ازآن بر اساس اجتهاد مجاز صورت گرفته است و بخشهايى ديگر نادرست و بدون مأخذ صحيح است. همانند بخشى بزرگ كه از جعفرصادق دراين كتاب نقل شده است.)7ذهبى، در تذكرة الحفاظ مى نويسد:(وى [سلّمى] كتابى به نام حقايق التّفسير تأليف كرده است كه درآن تأويلات و آراء باطنيه را ياد كرده است وخدا ما را سلامت بدارد از چنين امورى.)8ابن جوزى [حنبلى] نيز سلّمى را متهم كرده است كه:(چيزهايى شگفت از گفته هاى صوفيان را بى آن كه اساس علمى داشته باشد، دراين كتاب [حقايق التّفسير] نقل كرده است.)10سيوطى كتاب حقايق التّفسير را از جمله تفاسير اهل بدعت شمرده است.11ابوعبدالرحمن سلّمىابوعبدالرحمن محمدبن حسين سلّمى ازدى نيشابورى به سال 325ق/ 937 م، يا 330 / 942 م درنيشابور، ديده به جهان گشود. اطلاعاتى كه منابع موجود در باره زندگى او، دراختيار ما مى گذارند، ناچيز است. وى نزد جد مادرى خود، اسماعيل بن جنيد سلمى(م: 366 / 976) كه خود شاگرد ابوعثمان حيرى(م: 328/910) ويكى از رهبران ملامتيه بود، دانش آموخت. ابوعثمان، استاد وى، به عنوان محدث نيز شهرت داشت.سلّمى خرقه را از دست ابوسهل صعلوكى (ف 369/979)كه خود از شاگردان اسماعيل بن جنيد بود، پوشيد، صعلوكى به سلّمى اجاز داد تا به تعليم مريدان بپردازد.12سلمى از دست ابوالقاسم نيشابورى (م: 367 /977)يا (369/979)نيز خرقه پوشيد.13وى يكى از مهم ترين نويسندگان و مورخان جهان اسلام در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم(هـ.ق)است كه خوشبختانه شمارى ازآثار مهم و ارزشمند او كه عموماً درباره تصوف و عرفان اسلامى است، در دسترس مسلمانان قرار داشته است.شمار آثار سلّمى، به گفته ابوسعيد خشاب (نويسنده زندگى نامه وى) 700 جزء در تصوّف و 300 جزء در حديث بوده است.14سلّمى ازاين جهت، برحكيم ترمذى(م: 285)عارف كثير التأليف قرن سوّم، نيز برترى دارد.15اگر گفته ابوسعيد خشاب، مبالغه آميز نباشد، مى توان گفت: سلّمى در زمان خود در فن نويسندگى، بى نظير بوده است.صاحب تاريخ نيشابور، نوشته هاى وى را بيش از 100 جلد كتاب مى داند.16البته رقمى كه صاحب تاريخ نيشابور، در تعداد نوشته هاى سلّمى ذكر كرده است، گزافه ومبالغه آميز نيست، ولى متأسفانه ازاين شمار تاكنون فقط چهارده عنوان پيدا شده كه بيش تر آنها به چاپ رسيده است.محبوبيت سلّمى و شهرت كتابها و نوشته هاى وى، از همان زمان زندگى او آغاز شد، چنانكه خطيب بغدادى در تاريخ بغداد مى نويسد:(ابوعبداللّه سلّمى فردى بلند مرتبه و ارجمند در طايفه خويش بوده است. افزون بر منزلت، محدّثى است خوش نام كه شرح حال بزرگان و بابهاى حديث را جمع آورى كرده است. در نيشابور خانقاهى به نام او معروف است كه صوفيه درآن سكنى مى گزينند و من بدان جا رفته ام. آرامگاهش همان جاست كه از آن بركت مى جويند.)17ابونعيم اصفهانى (م: سال 430) كه سفرى به نيشابور داشته و به ملاقات سلّمى رفته است، به اهميت مقام وى به عنوان تاريخنگار و راوى بزرگ صوفيه اشاره كرده است.18ابوالقاسم قشيرى(م: 465 هـ.ق)كه از شاگردان معروف سلّمى است، از سخنان استاد خود مطالب فراوانى در رساله قشيريه نقل كرده است.19سلّمى، بيش ازهرچيز، مورخ وگردآورنده سخنان مشايخ پيشين واخبار ايشان است واز ديرباز نويسندگان از او به همين عنوان ياد كرده اند.20خطيب بغدادى درتاريخ بغداد مى نويسد:(وى به اخبار صوفيه توجه داشته است.)21ابوالمظفر اسفراينى (م: 471) او را دركتاب التبصير فى الدّين، يكى از مشايخ صوفيه و گردآورنده اشارات و احاديث مشايخ، معرفى كرده است.22هجويرى دركشف المحجوب او را نقال طريقت و كلام مشايخ ناميده است.23نويسنده تاريخ نيشابور از سلّمى با اين عبارت ياد كرده است:(وى استاد طريقت وعارف و آگاه به علوم حقيقى ومشرب تصوف بوده است. ازاو آثار مشهورى در زمينه علوم عرفانى برجاى مانده است.)24سلّمى، افزون بر علم تصوف، نزد دوتن از محدثان بزرگ نسل خود، به فراگرفتن علم حديث پرداخت و در نتيجه خود در شمار محدثان درآمد. وى در جست وجوى احاديث، سفرهاى بسيارى به كشورهاى مختلف جهان اسلام كرد. زمانى درمرو و ديگر زمانى در عراق به سر برد وحتّى تاحجاز هم رفت.25سلّمى، نه فقط به علم حديث، بلكه به علم كلام نيز علاقه داشت واين مطلب را مى توان از گزارشى استنباط كرد كه برابر آن هنگامى كه وى در شيراز بوده، بارها به ديدار قاضى ابوبكر باقلانى(م: 403) رفته واز همو اصول كلام اشعرى را آموخته است.26سلّمى در فروع، پيرو مذهب شافعى بود كه در قرن چهارم هجرى، بسيارى ازگروههاى صوفيه، بدان پايبند بودند.27برخى از دانشمندان اهل سنت، چون ابن تيميه وابن جوزى و جلال الدين سيوطى، ابوعبد الرحمن سلّمى را به جعل حديث و بدعت گذارى در دين متهم كرده اند. بسيارى ازاين محققان، دليلى براى گفته هاى خود ياد نكرده اند، ولى محمد حسين ذهبى، وى را به خاطر تفسير منسوب به امام صادق مورد نكوهش قرار داده است و اين تفسير را ساختگى مى داند. ابن تيميه نيز تفسير امام را ساختگى مى داند.پل نويا نيز، ابوعبدالرحمن سلّمى را گرفتار ضعف در حافظه دانسته و بدين سان، اشتباههاى زيادى را در نوشته هاى وى از نظر ترتيب بندى مطالب، برشمرده است.وى مى نويسد:(چنين مى نمايد كه سلّمى (يا نخستين ويراستار تفسير، انماطى) گاه دچار ضعف حافظه شده اند، ازاين روى كه اين يا آن آيه را در سوره اى درج كرده اند كه بعضاً يا كلاًّ به آن تعلّق ندارد. گاهى نيز ترتيب آيات، درداخل خود سوره، درهم و نادرست است.مثلاً در سوره 4، آيه 79 پس از آيه 6، وآيه 1 پس از آيه 79 آمده است. آيه 143، از سوره 20 پس از آيه 40 از سوره 4 وآيه 6، از سوره 4، پس ازآيه 125 آمده است. آيه 41 از سوره 5 با آيه 175 ازسوره 3 خلط شده است و… تمام اين بى رسميها از مؤلف است، چه درهمه نسخه ها ديده مى شود وآنها را به آسانى مى توان از آشفتگيهايى كه محصول بى دقّتى كاتبان است، باز شناخت. ما خطاى كاتبان را تصحيح كرده ايم، ولى آشفتگيهاى مربوط به خود مؤلف را در فهرست نسخه بدلها با ارجاع به مقدمه، خاطر نشان كرديم.)28ازآنچه گذشت مطالب زير را مى توان نتيجه گرفت:1. سلّمى عارفى پيشتاز واستاد طريقت بوده است.2. وى نويسنده اى توانمند و مورّخى مشهور بوده است كه بيش ترين نوشته هاى او درمورد تاريخ، آثار و شرح حال، تصوّف وعرفان اسلامى بوده است.3. سلّمى بيش از يك صد جلد كتاب در زمينه هاى گوناگون: تفسير، تاريخ و تصوّف تأليف كرده است كه كتاب حقايق التّفسير،از عمده ترين آثار وى، محسوب مى شود.4. سلّمى، گذشته از اين كه يك صوفى با تأليفات بسيار بوده، محدّث نيز بوده است.5. وى درعلم كلام نيز تبحر داشته است.6. وى از سوى برخى عالمان اهل سنت، به جعل حديث متهم شده است.7. به گفته پل نويا، وى به ضعف حافظه گرفتار بوده است.تأثير تفسير در آثار انديشه ورزان عرفانگذشته از درستى و نادرستى انتساب تفسير يادشده و چگونگى سندهاى آن، اين پرسش به عنوان درنگى تاريخى مطرح است كه تأثير تفسير ياد شده در انديشه تصوّف وآثار صوفيان تا چه اندازه بوده است ودر حقيقت، خاستگاه عرفان اسلامى تا چه حدّ ريشه در چشمه وحى دارد. ما دراين مجال نه چندان فراخ، بى آن كه در صدد پى جويى ريشه پيدايش تصوّف وانديشه عرفانى باشيم، تنها به يادكرد اين نكته بسنده مى كنيم كه سلّمى خود در جاى جاى آثارش، متون دينى و در رأس همه قرآن را تجلى گاه تصوّف مى داند. وى در كتاب درجات المعاملات، درمقام شرح اصطلاحات و درجات صوفيان مى نويسد:(7. ثمّ التوكل والتّوكل نتيجة تصحيح حقيقة الايمان لانّ اللّه تعالى يقول: (وعلى اللّه فتوكلّوا ان كنتم مؤمنين)( مائده/ 23) ولايصحّ التّوكّل الاّ بعد تصحيح الايمان.)29درجه هفتم توكل است و توكل نتيجه و ثمره حقيقت ايمان است; چرا كه خداى تعالى در قرآن مى فرمايد: بر خداى تكيه كنيد اگر اهل ايمان هستيد. از اين روى، توكل درمرتبه بايسته اش تحقق نمى يابد مگر پس از تصحيح ايمان.وى همچنين در بيان درجه هفدهم صوفيان مى نويسد:(17. ثمّ الخلق و هو ما امراللّه به نبيّه(ص)فى قوله عزّوجلّ: (خذ العفو وأمر بالعرف واعرض عن الجاهلين)(اعراف/ 198) فلمّا تأدّب بهذه الآداب قال اللّه عزّوجلّ: (انّك لعلى خلق عظيم)30درجه هفدهم، اخلاق نيك است واين حقيقت، همان است كه خداوند به پيامبرش امر فرموده است: عفو و گذشت را پيشه كن و به نيكى دستور بده و از نادانان روى بگردان.وچون پيامبرش بدين آداب مؤدّب شد، فرمود:تو اخلاق بزرگى دارى.اشارت يادشده تنها ازاين روى بود كه بدانيم رويكرد عرفان و تصوف به قرآن وديگر متون دينى حقيقتى نيست كه چندان درمحاق ترديد وابهام باقى ماند. ونواى ناآشنايى تصوّف با آبشخور وحى چندان سنجيده و بهنجار نخواهد بود. هم از اين روى ناصواب نخواهد بود كه درحوزه مورد بحثمان تأثير تفسير منسوب به امام صادق(ع)در آثار عارفانى چون: حلاج، نورى، ابن عطا، ابن عربى را زيربنايى بدانيم و اگر ساختارى قويم براى اين آثار فرض كنيم آن را مرهون الهام از نوركلام امام(ع)واشارات فرهيخته اش بدانيم.لويى ماسينيون مى نويسد:(حلاج از اشارات مهمى دراين مجموعه(روايات تفسيرى منسوب به امام صادق(ع) )بهره گرفته وآنها را پرورده است. از نظر قاموسى كاربرد مشيت(به جاى اراده) محبّة (به جاى عشق)، ازليّة وحلول حق(در يادى ازخدا) وازنظر ساختى، تفسير قرآنى اسماء اللّه يعنى نور، صمد و عبارت اهدنا (ارشدنا الى محبّتك)را از اين مجموعه اخذ كرده است.)31پل نويا در اين زمينه مى نگارد:(ماسينيون دراين زمينه تا آن جا كه به تأثر حلاج از اين تفسير مربوط است كاوشهايى كرده است، ليكن اين تأثير از حلاج فراتر مى رود; زيرا تفسير منسوب به امام(ع)ساختهايى را دربردارد كه بعداً مسير عرفان همه صوفيان مى شود ومهم ترين الفاظ واصطلاحات آنان را به دست مى دهد.)32درمجالى ديگر چنين ابراز مى دارد:(درآنچه به تاريخ تصوّف مربوط است وما توجه را برهمان امرجلب مى كنيم، خاستگاه تاريخى تفسير منسوب به امام هرچه باشد ورود آن به محافل صوفى درسالهاى شكل بندى آيين عقيدتى عرفانى صورت گرفته است. درزمانى كه صوفيان سده سوّم با در دست داشتن واژگان فنى و پرتنوع و دقيق درصدد برمى آيند تا بسط و پرورش تجربه روحانى خود را به كتابت درآورند. اين درحكم آن است كه گفته شود: تفسير مذكور سندى در زمينه شكل بندى زبان فنى عرفانى در اسلام شمرده مى شود.)33نتيجه سخن آن كه با بررسى آثار ابوعبدالرحمن سلّمى اعم از حقايق التّفسير، كه شامل تفسير ابن عطا، حلاج و ابوالحسين نورى است و ديگر نگاشته هاى وى، كه بيانگر اصطلاحات مراتب، احوال وانديشه عرفا و نيز نشان دهنده تاريخ تصوّف است، به خوبى در مى يابيم انديشه عرفانى درسده هاى نخستين، به گونه اى بسيار روشن از تفسير منسوب به امام صادق(ع)اثر پذيرفته است.مخالفان تفسيردرميان اهل سنّت، كسانى كه نسبت اين تفسير را به امام صادق درست نمى دانند، افراد زيرند:1. جلال الدين سيوطى2. ابن تيميه3. ابن جوزى4. محمدحسين ذهبىدرمعرفى حقايق التّفسير، ياد شد كه اين دسته ازمحققان اهل سنت نسبت اين تفسير را به امام صادق(ع) درست نمى دانند وحتى به خاطر اين تفسير، حقايق التّفسير سلّمى را بى پايه وداراى تأويلات دروغين دانسته و سلّمى را متّهم به جعل حديث كرده اند، ليكن ازسوى ايشان، هيچ گونه دليل موجه وتحقيق روشن براى اثبات مدعايشان عنوان نشده است.امّا محققان اماميه، گويا تا دير زمانى از وجود اين تفسير آگاهى نداشته و از اين روى، كسى درمورد آن، اظهار نظر خاصى نكرده است..موافقان تفسيردر ميان انديشه ورانى كه نسبت اين تفسير را به امام صادق(ع)صحيح مى دانند ويا به تأييد انتساب پرداخته اند، مى توان از افراد زير ياد كرد:1. لويى ماسينيون، محقق فرانسوى2. پل نويا، محقق ديگر فرانسوى3. دكتر على زيعور، محقق لبنانى4. دكتر سليمان زيعور، محقق لبنانىبرخى از پژوهشگران يادشده، براى اثبات درستى انتساب تفسير به امام(ع)دليلهايى را عنوان كرده اند كه مى توان همه آنها را در دوبخش سند و محتواى تفسير خلاصه كرد.سند تفسيرلويى ماسينيون، درجهت تصحيح سند تفسير، سخت كوشيده است. او كه خود نخستين پژوهشگرى است كه تفسير را شناسايى كرده است، درمورد سند آن مى نويسد:(پس از فضيل بن عياض، ذوالنون مصرى، نخستين كسى است از سنّيان كه ازاين احاديث يادكرده است. وى مى گويد: كه آنها را از طريق فضل بن غانم خزاعى از مالك اخذ كرده است ومالك آنها را از امام جعفرصادق(ع) بايد اخذ كرده باشد. قضيه بس عجيب مى نمايد و راز تدوين اين مجموعه، روشن نشده است. درهرحال مجموعه، در پرتو نام ذوالنون مصرى اعتبار نظرگيرى دارد.)34ازاين سخن ماسينيون،دانسته مى شود كه وى، فضيل بن عياض وذوالنون مصرى را راويان اين تفسير مى داند كه آنها از طريق فضل بن غانم خزاعى و او ازمالك بن انس واو از امام صادق(ع)شنيده است.هرچند ماسينيون، تلاش كرده است كه سلسله سند تفسير را با اين گفته، استوار و درخور اعتماد نشان دهد، ولى ترديدى نيست كه اين سخن بسيار سست، بى اساس و بى پايه و بدون ارزش و اعتبار علمى است وخود نيز در نحوه بيان، دچار ترديد شده است.وى همچنين مى نويسد:(مجموعه اين روايات را چه كسى فراهم آورده است؟ مى توان جابربن حيان يا ابن أبى العوجا (م: 137 هـ.) را بانى آن دانست. قراينى كه جابر را مؤلف آن مى شناساند، به اين شرح است:(وى كتابى به نام امام، تأليف كرد; ذوالنون مصرى، نخستين ويراستار اين مجموعه، شاگرد او در علم كيميا بود. اين مرد كه به صوفى نيز ملقّب بود، در زهد كتابهايى نوشته است… )35بنابراين، مهم ترين دليل ماسينيون بر اين كه جابربن حيان، گردآورنده اين روايتها از امام صادق(ع) بوده، اين است كه وى در علم كيميا شاگرد امام صادق بوده ونيز كتابى در زهد تأليف كرده است.دكتر على زيعور نيز اين دليل را به گونه رساتر بيان مى كند. وى درمقدمه كتابا الصادق، مى نويسد:(اگر بپذيريم كه پايه گذار يا ركن اساسى علم كيميا [شيمى] درفرهنگ عربى اسلامى، امام صادق(ع) بوده است، بايد بپذيريم كه او صاحب اين تفسير عرفانى است; زيرا كيمياى قديم و تصوف دو رشته همسان بوده اند كه يك شخص، هردو را داشته است، يا اين كه هردو در يك صنعت اند.)36هرچند قرينه اى را كه دكتر زيعور بر درستى انتساب تفسيربه امام(ع)نقل كرده ، قوى تر از دليلى است كه ماسينيون مطرح كرده است، ولى هرگز به تنهايى نمى تواند دليل صدور تفسير، از امام صادق(ع)باشد. گرچه جابربن حيان به شاگردى امام در علم شيمى، شناخته شده است، ولى نام وى در هيچ يك ازمنابع رجالى جزء راويان امام، ياد نشده است وبسيار دور مى نمايد كه تنها به دليل شاگرد بودن، بتوان وى را راوى تفسير از امام(ع) دانست.شخصيت ديگرى را كه ماسينيون راوى محتمل اين تفسير دانسته است، ابن ابى العوجاء است. دليل براين گفته چنين است:(دلايل، بويژه از نوع منقول در تأييد اين نظر كه ابن أبى العوجاء مؤلف مجموعه روايات امام باشد، قوى است. وى كه از طريق حمادبن سلمه، ازمريدان قديم حسن[بصرى]است، چنانكه خبرداديم، اصول عقايد خود را، اصلاح كرده بود (در روايات امام، الفاظ عشق و تفويض، به كار نرفته است)تصريح شده است كه وى مجموعه اى ازاحاديث، فراهم آورد ـ به نقل از الفرق بين الفرق ـ، (معلوم نيست چه نامى برآن نهاده، شايد عنوان: احاديث امام جعفر(ع)برآن نهاده باشد)واين مجموعه بر مشرب عرفانى بود، زيرا گردآورنده آن مانند حلاج، آماج دو تهمت ظاهراً متضاد تشبيه و تعطيل شد.)37دليل ماسينيون در مورد روايت تفسير از امام صادق(ع) توسط ابن ابى العوجاء نيز كافى نيست، زيرا هيچ مدرك علمى، براى آن ياد نكرده، و تنها به صورت احتمال مطرح ساخته است. افزون برآن، ابن ابى العوجاء به هيچ روى در زمره راويان واصحاب امام صادق(ع) نبوده واز همه مهم تر، وى در برهه اى، ديدگاه ضد دينى داشته و زنديق به شمار مى آمده است. بنابراين، چگونه ممكن است شخصيّتى با چنين ويژگيها، راوى تفسيرى از امام باشد و حال آن كه هيچ يك از اصحاب امام ازآن سخن نگفته اند.دلايل محتوايى موافقان در درستى استناد تفسير به امام(ع)لويى ماسينيون و پل نويا، هريك به نوبه خود، به قصد درست نشان دادن نسبت تفسير به امام، به محتوا و متن تفسير نيز استدلال كرده و قراينى را دراين رابطه ياد كرده اند.ماسينيون مى نويسد:(بايد توجه داشت كه با ملاحظه مقارنه هاى جالبى در اصول عقايد ميان برخى از كلمات تفسير عرفانى منسوب به امام جعفر از سويى وسخنان پراكنده مروى از طريق جداگانه به نقل اماميه متعصب و (غلاة) (نصيريه و دروزيه) از سوى ديگر، پيشاپيش نمى توان انتساب كلمات اين تفسير عرفانى را به امام، على الاطلاق رد كرد; مثلاً در باب (عدل)، فرق ميان (امر) و (مشيّت)، درباب (توحيد) كاربرد لفظ(تنزيه)، در (فروع) الزامى نبودن (حج)، تعيين غره ماه با محاسبه و نه به تجربه از طريق رؤيت، سرانجام (قياس) و (رأى).)38پل نويا درمقدمه خود براين تفسير، سخنان لويى ماسينيون را ادعاى بدون دليل(پشتوانه) دانسته، مى نويسد:(اين رأى، دوحكم عمده را دربردارد كه بدبختانه، ماسينيون، رنج آوردن پشتوانه شواهد و دلايل براى آنها را برخود ننهاده است. درحقيقت، انسان دلش مى خواست بداند كه اين( مقارنه هاى عقيدتى) بين تفسيرى كه به وسيله سلّمى، محفوظ مانده و نقل شده و اقوال پراكنده اى كه درمحافل اماميه، به نام امام درگردش است، كدامند؟ از سوى ديگر، اثبات استقلال متقابل اين روايتهاى دوگانه، ضرورت داشته است… )39پل نويا، كه اصل مدعاى لويى ماسينيون را مى پذيرد، ولى در واقع، از نياوردن دليل براى آن، گلايه دارد، خود براى اثبات (مقارنه) بين اين تفسير و ديگر روايتهاى امام صادق(ع)به ذكر دليل پرداخته، مى نويسد:(درمورد خود امام جعفر صادق(ع)خوشبختانه، تفسيرى تمام از قرآن وجود دارد كه محمدبن ابراهيم نعمانى، شاگرد كلينى(م: 329 هـ/ 920 م) به نام امام، گردآورده است. اين تفسير را كه نسخه اى ازآن در كتابخانه (بانكيپور) (شماره 1460، 332 ورق) موجود است، مى توان لنگه شيعى روايتى شمرد كه تصحيح آن را در اين جا به دست مى دهيم و همان روايت مشهور درمحافل (سنّيان) است. مقايسه اين دو روايت كه درحقيقت چيزى بيش از (مقارنه هاى عقيدتى است) كه ماسينيون ازآن ياد مى كند، آشكارمى سازد ما با اثر واحد، داراى فكر واحد والهام واحد، سبك واحد وحتى محتواى واحد، مواجهيم. ازآن بالاتر، از هردو سو، كلماتى را باز مى يابيم با الفاظى يكسان وبا اين همه داراى موارد اختلاف مهم كه از دو منبع نقل جداگانه، حكايت مى كند… )40پل نويا، با اين كه اين (مقارنه عقيدتى) را بين دو تفسير روايت شده ازامام صادق(ع)روشن مى بيند، درعين حال اين دوگانگى را براى اثبات صدور تفسير مورد بحث، كافى نمى داند. وى مى نويسد:(اين نتيجه حاصل از تحقيق هرقدر مهم باشد، بى گمان اين مسأله را حل نمى كند كه دراين روايات، خواه سنى وخواه شيعى، چه اقوالى به واقع از خود امام است.)41كوتاه سخن اين كه گرچه به گفته پل نويا تفسير ديگرى به روايت نعمانى از امام صادق(ع)وجود دارد، ليكن اين تفسير هم اكنون دراختيار ما نيست تا مقارنه عقيدتى را كه محقق يادشده ادّعا مى كند، به دست آوريم و بى گمان، صرف مقارنه و همانندى در برخى مطالب دو تفسير يادشده، دليل بر درستى انتساب آن به امام(ع)نخواهد بود، چنانكه خود پل نويا نيز به اين حقيقت اعتراف كرده است. افزون بر اين، چنانچه وجود تفسير ديگرى، به روايت نعمانى منسوب به امام صادق(ع)و همسانى و يكنواختى بين آن دو را بپذيريم، اثبات نسبت تفسير نعمانى به امام صادق(ع)،خود، نياز به تحقيق ومدارك كافى دارد.افزون برتمامى آنچه ياد شد، پس از اين خواهد آمد كه بين اين تفسير (عرفانى)وديگر روايتهاى رسيده از امام صادق(ع) ونيز مبانى انديشه و تفكر شيعى، نه تنها مقارنت عقيدتى وجود ندارد، بلكه دراين كتاب مطالب بسيارى بر خلاف انديشه و باور شيعى وجود دارد. بنابراين، مى توان نتيجه گرفت دليلهاى محققان يادشده براى درستى استناد اين تفسير به امام(ع)،تمام نيست.نتيجه سخن درباب سند تفسيراز نظر سند، آيا مى توان تفسير مورد بحث را به امام صادق(ع)منتسب دانست، يا خير؟ بى گمان، درحوزه پژوهشى شيعى، مطلبى را با احتمال و ترديد، نمى توان به ائمه(ع) منسوب كرد، بلكه حجت بودن روايت يا مطلب منسوب به ائمه در صورتى محرز خواهد بود كه سند آن استوار باشد و همه راويان سند شناخته شده و مورد اطمينان باشند. البته افزون برآنچه ياد شد، شرايط ديگرى نيز وجود دارد كه در جاى خود به شرح ازآنها سخن خواهيم گفت و گفته ماسينيون كه كاملاً بر حدس و تخمين استوار است، هيچ گونه اعتبار علمى ندارد. بنابراين، بايد به سراغ ابوعبدالرحمن سلّمى رفته و سند تفسير را از وى جويا شويم، زيرا او نخستين كسى است كه اين تفسير را گردآورى، مرتب و تدوين كرده و به نام تفسير امام صادق(ع)به حقايق التّفسير خود، ضميمه كرده است.ابوعبدالرحمن سلّمى در مقدمه حقايق التّفسير مى نويسد:(هيچ كس از ياران در راه فهم حقيقت قرآن تلاشى نمى ورزد، جز آيه هاى پراكنده اى كه[تفسير آنها]به ابوالعباس بن عطا نسبت داده شده و چند آيه كه از جعفربن محمد نقل شده است، آن هم بدون داشتن ترتيب خاص.)42عبارت بالا، نشان دهنده اين حقيقت است كه سلّمى، واسطه هاى نقل و راويان سند تفسير امام صادق(ع) و تفسير ابن عطا را نمى شناخته، زيرا عبارت را به صيغه مجهول بيان كرده است.اگر احتمال دهيم كه صيغه (ذكر) معلوم است و فاعل آن ابن عطاست، (يعنى بگوييم : وآياتى كه ابن عطا از امام صادق(ع)روايت كرده است)باز هم فاصله امام صادق(ع)تا ابن عطا و فاصله وى تا سلّمى مجهول است. بنابراين، از بيان سلّمى كه گردآورنده تفسير است، هيچ سندى براى آن به دست نمى آيد ونتيجه اى كه مى توان گرفت اين است كه تفسير يادشده، از نظر سند ضعيف بوده و دليلى بر درستى استناد آن به امام (ع)در دست نيست.بررسى محتوايى تفسيرآنچه تا بدين فراز از نوشتار به دست مى آيد اين حقيقت است كه آنچه از امام صادق(ع) درحقايق التّفسير نقل شده، مرسل است و احتمالها و تخمينهايى كه لويى ماسينيون، محقق فرانسوى، ياد كرده است ونيز يك نواختى و همگونى را كه وى و پل نويا، بين اين تفسير وديگر متون شيعى، ادعا كرده اند، براى نسبت دادن تفسير به امام صادق(ع)كافى نخواهد بود. از اين روى، مرورى اجمالى به متن تفسير، بايسته به نظر مى رسد. دراين مرور گذرا افزون بر بررسى سبك تفسير، اشاره اى نيز به نقاط قوت و ضعف آن خواهيم داشت:سبك تفسيرهمچنان كه پيش از اين ياد شد، اين تفسير درحدود 350 روايت در تفسير 310 آيه را به طور پراكنده از اوّل تا آخر قرآن كريم در بردارد كه با ويژگيهاى زير مى توان ازآن يادكرد:1. قسمت كوتاهى ازآيه و درموارد محدودى يك آيه كامل، عنوان شده و سپس روايتى در تأويل و تفسير آن ياد شده است.2. درموارد بسيارى، يك آيه به طور كامل تفسير نشده، بلكه تنها بخشى ازآن آورده شده و ديگر بخشهاى آيه ناگفته مانده است.3. در بيش تر موارد، تنها به ذكر يك روايت اكتفا شده در برخى موارد محدود در تأويل يك آيه يا بخشى ازآن، بيش از يك روايت ياد شده است.4. به جز روايتهاى مورد بحث، ازهيچ ابزار تفسيرى ديگر استفاده نشده است.5. روايتهاى ياد شده در جهت روشنگرى مراد آيه، صادر نشده اند، بلكه تنها تأويلاتى عرفانى هستند كه از ظاهر حكايتى ندارند و درآن به برداشتهاى معنوى راهنمون شده كه با ابزار ظاهرى، نمى توان بدانها دست يافت.6. درموارد اندكى، روايتهاى كلامى نيز در ميان روايات يادشده به چشم مى خورند.7. آن شمار از روايتها كه رنگ كلامى دارند، از نظر سبك و روش با روايتهاى عرفانى، متفاوت به نظر مى رسند واين خود نشان دهنده اين واقعيت است كه خاستگاه صدور اين روايتها با روايتهاى عرفانى، متفاوت است.8. درميان اين مجموعه، روايتهايى كه رنگ اعتقادى داشته باشند نيز به چشم مى خورند، ولى ساختگى بودن آنها از نظر اسلوب و محتوا بسيار روشن است. بنابراين، گرچه وجود رواياتى را از امام صادق(ع) دراين مجموعه بپذيريم، درعين حال بخشى از روايتهاى اين مجموعه وبه طور خاص در بخشهاى كلامى و اعتقادى، مجعول و تحريف شده اند.9. روايتهاى يادشده، پس از ذكر آيه، به صورت: قال جعفر، قال جعفربن محمّد، قال جعفر بن الصادق وقال جعفر الصادق(ع)، ياد شده اند وتنها در يك مورد (قال على ابن موسى الرّضا) عنوان شده است.10. در هيچ يك از روايات، سند ياد نشده، به جز در دو مورد، آن هم به نقل برخى نسخ كه دريك مورد سلسله سند كامل است و درمورد ديگر باز هم راوى آورده نشده است.موردى كه سلسله سند كامل آمده، چنين است:(سمعت منصوراً يقول: سمعت ابالقاسم يقول: سمعت أباجعفر عن على بن موسى الرّضا عن أبيه عن جعفر بن محمّد قال:الصّفا، الرّوح لصفائها عن درن المخالفات… )43موردى كه سلسله سند مقطوع است:(سمعت منصوراً باسناده عن جعفر[أبى جعفر] عن الرّضا عن ابيه عن جدّه فى قوله (الرحمن الرحيم) قال هو واقع على المريدين و المرادين… )44دو مورد يادشده، بى گمان نشانى است نه چندان قطعى از سند ساير روايتها وشايد با احتياط بتوان گفت كه انتشار روايتهاى صحيحه اين تفسير، در مجامع مسلمين از سوى امام على بن موسى الرّضا (ع) صورت گرفته است ونه توسط جابر بن حيّان كه شاگرد امام صادق درعلم كيميا بوده و نه توسط ابن أبى العوجا.گزينه هايى از روايتهاى داراى سند ظنىبى گمان، ما درمورد تمامى تفسير، به عنوان يك مجموعه، به نتيجه واحدى از قبول يا ردّ نخواهيم رسيد، زيرا با نگرش ژرف تر و درنگ در محتوا، سبك و روش روايتها، به خوبى در مى يابيم كه روايتهاى درست و ساختگى درآن وجود دارد. از سوى ديگر با توجه به ضعف سند تفسير به سادگى نمى توان فهميد كدام يك از روايتهاى تفسير درست وكدام يك ساختگى است، بلكه چه بسا شناسايى روايتهاى درست از غير آن، نيازمند سنجش هريك با ديگر روايتهاى موجود در حوزه تفسيرى شيعى، بويژه روايتهاى نقل شده از امام صادق وامام رضا (ع) وپيدا كردن خود آن روايتها يا مانند آنها و آن گاه بررسى سندى است كه اين خود، مجالى فراخ تر مى طلبد.آنچه به اختصار و درمقايسه با ديگر روايات مى توان گفت اين است كه روايتهاى درست درميان اين مجموعه تفسيرى، بسيارند.واينك از آن ميان، شمارى را با تكيه بر اسلوب و محتوا برمى گزينيم، بدين اميد كه مجال بررسى تفصيلى همه موارد فراهم آيد.الف. در تفسير آيه شريفه: (اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول واولى الأمر منكم) گويد:(قال جعفرالصادق(ع):لابدّ للعبد المؤمن من ثلاث سنن: سنّة اللّه و سنّة الانبياء و سنّة الاولياء، فسنّة اللّه السر… و سنّة الرّسول(ص) مداراة الخلق و سنّة الاولياء الوفا بالعهد والصبر فى البأساء والضراء.)45جعفرصادق(ع) فرمود: بنده مؤمن بايد سه سنت را دارا باشد: سنت الهى، سنت پيامبران و سنت اولياء. سنت الهى،[كتمان] راز است و سنت انبيا مدارا با مردم است و سنت اوليا وفاى به عهد و شكيبايى در سختيها و رنجهاست.اين روايت در تحف العقول از امام رضا(ع)با اندك تفاوت نقل شده است كه متن آن را ياد مى كنيم:(قال الرّضا(ع):لايكون المؤمن مؤمناً حتى يكون فيه ثلاث خصال: سنة من ربّه و سنة من نبيّه و سنة من وليه(ع). فأمّا السّنة من ربّه فكتمان السّر و امّا السّنة من نبيّه فمدارة النّاس وامّا السّنة من وليّه فالصّبر فى البأساء و الضراء.)46ب: در تفسير آيه شريفه (وقربناه نجيّاً) گويد:(قال جعفر: للمقرب من اللّه تعالى ثلاث علامات اذا افاده اللّه علماً رزقه العمل به واذا رفعه اللّه للعمل به اعطاه الاخلاص فى عمله واذا اقامه لصحبة المسلمين رزقه فى قلبه حرمة لهم و يعلم أنّ حرمة المؤمنين من حرمة اللّه تعالى.)47انسان مقرب خدا، داراى سه نشانه است: هرگاه خدا به او علمى بخشيده عمل به آن را نيز مى دهد، هرگاه خداوند او را به خاطر عملش بالابرد، اخلاص در علم نيز به وى عطا فرمايد، هرگاه خداوند او را هم صحبت مسلمانان قرار دهد، احترام گذاشتن به آنان را نيز در قلب وى روزى مى كند و او مى داند كه حرمت مؤمنان از حرمت الهى، سرچشمه گرفته است.ج. در تفسير آيه شريفه:(ولاتجعلوا دعاءالرّسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً) گويد:(قال جعفر: الحرمات تتبع بعضها بعضاً. من ضيع حرمة الخلف فقد ضيّع حرمة المؤمنين ومن ضيّع حرمة المؤمنين فقد ضيّع حرمة الاولياء ومن ضيّع حرمة الاولياء فقد ضيّع حرمة الرّسول ومن ضيّع حرمة الرّسول فقد ضيّع حرمة اللّه ومن ضيّع حرمة اللّه تعالى، فقد دخل فى ديوان الأشقياء وأفضل الاخلاق حفظ الحرمات ومن أسقط عن قلبه الحرمات تهاون بالفرايض والسّنن.)48حرمتها برخى پيرو برخى ديگرند. هركه حرمت مردمان را تباه سازد، حرمت مؤمنان را تباه كرده است وهركس حرمت مؤمنان را تباه كند، همانا حرمت اولياء را تباه كرده است وهركه حرمت اولياء را تباه كند، همانا حرمت پيامبر را تباه كرده است وهركه حرمت پيامبر را تباه كند، پس حرمت خدا را تباه كرده وهركه حرمت خدا را تباه كند، پس در دفتر شقاوتمندان درآمده و برترين اخلاق نگهدارى حرمتهاست وهركه حرمتها را در دل وانهد، فرايض و سنتها را خوار شمرده است.هرچند فرصت شناسايى و بررسى همانندهاى اين روايتها، درميان متون معتبر شيعى، به دست نيامد، ولى محتوا و سبك هريك به خوبى نشان مى دهد كه مى تواند از معصوم صادر شده باشد.تهى بودن تفسير از فضائل اهل بيت(ع)در تفسيرهاى روايى شيعه، تفسير برخى آيات به شخصيّت، فضائل وكمالات پيامبر اختصاص يافته است و درمواردى ديگر آيات در بيان اشارى به كمالات معنوى ومقام والاى اهل بيت پيامبر(ص)وامامان معصوم تفسير شده اند. اين شيوه تفسيرى، شيوه معمول ومتداول تفاسير روايى است.امّا در تفسير عرفانى منسوب به امام صادق(ع)كه ابوعبدالرحمن سلّمى، آن را گردآورده، با اين كه برخى آيات به پيامبر(ص)تفسير شده است، مانند (يس) و (نجم)، ولى هيچ روايت تفسيرى در رابطه با اهل بيت و فضائل ايشان درآن ديده نمى شود و بسيار دور مى نمايد كه در تفسيرى منسوب به امام صادق(ع) تنها روايات مربوط به شأن پيامبر(ص) ياد شده باشد و از روايات در شأن ائمه(ع) اثرى نباشد. آيه نور، از آياتى است كه مفسران شيعه، آن را درمورد اهل بيت(ع)تفسير كرده اند. سيد هاشم بحرانى در تفسير برهان، بيش از 20 روايت از امام صادق(ع)و ساير امامان معصوم در تطبيق تفسير اين آيه با شأن ومنزلت اهل بيت(ع) ياد كرده است.حال آن كه در تفسير يادشده در سخن امام صادق(ع)، كم ترين اشاره اى به مقام اهل بيت نشده، بلكه برخلاف باور شيعه، در دو روايت منسوب به امام صادق(ع) نور هدايت ونيز نور زمين، به خلفاى چهارگانه، تفسير شده است.اين مطلب، بيانگر جعل و تحريف آشكارى است كه در اين تفسير صورت گرفته است.جبرگرايى در برخى از رواياتدرميان مجموعه روايات تفسير يادشده، مواردى چند به چشم مى خورد كه به لحاظ كلامى، جايگاهى استوار در انديشه كلامى شيعه ندارند، بلكه آثار زيانبار اعتقاد بدانها در رهنمودهاى امامان معصوم(ع)بيان شده است واعتقاد به جبر دراين ميان نمونه اى بس روشن و آشكار است و ماتنها به ذكر روايات موجود در اين رابطه بسنده مى كنيم:الف. در تفسير آيه شريفه (وعنده امّ الكتاب) گويد:(قال جعفر: الكتاب الّذى قدّر فيه الشّقاوة والسّعادة فلايزداد فيه ولاينقص.(وما يبدل القول لديّ) والاعمال اعلام فمن قدر له بالشّقاوة ختم له بها.)49جعفر گويد: كتاب چيزى است كه سعادت و شقاوت درآن مقدّر شده، پس درآن نه كم شود ونه زياد وعملهاى انسان فقط نشانه هايى از سعادت و شقاوتند. پس هركه براى او سعادت مقرر شده است، عاقبت كار او، ختم به سعادت مى شود وهر كه براى او شقاوت مقدر شده است، عاقبت كار او به شقاوت ختم مى شود.در تفسير آيه شريفه:(هو اعلم بكم) گويد:(قال جعفر: اعلم بكم لانه خلقكم و قدر عليكم الشّقاوة و السّعادة قبل ايجادكم فانتم متقلّبون فيما اجرى عليكم فى السّابق من الاجل والرزق والسّعادة والشّقاوة ولاتستجلب الطاعات سعادة ولا المخالفات شقاوة ولكن سابق المقدّر هوالّذى يختم بما بدى.)50جعفر گويد: خداوند به شما داناتر است چون شما را آفريد وسعادت و شقاوت را پيش از ايجاد شما، بر شما مقدر كرد. پس شما درآنچه از ازل بر شما جارى شد، از اجل و رزق و سعادت وشقاوت، برمى گرديد، طاعت[الهى] سعادت را نصيب انسان نمى كند ونه مخالفتها شقاوت را ولكن سرنوشت از پيش تعيين شده آن چيزى است كه ختم مى كند به آنچه آشكارا مى شود.درتفسير آيه شريفه:(وماأنت بهادى العمى عن ضلالتهم)(نمل/71) گويد:(قال جعفر: اظهار آيات رسالاتك على من أظهر الحقّ عليه فى الازل آيات السّعادة وجلاه بحلية الاختصاص فيكون دعاؤك له دعاء تذكير و موعظة لا دعاء ابتداء لانّه من لم تجر له السّعادة فى الازل، لم يمكنك ان توصله الى السّعادة.)51جعفرگويد: اظهار آيات رسالت(با رسالتهاى) تو بر كسى كه در ازل حقّ براو آشكار شده است. آيات سعادت است و با زيور ويژه مى پوشاند. پس دعوت تو براى او، دعوت يادآورى و موعظه است، نه دعوت ابتدايى، زيرا هر كه براى او در ازل، سعادت جارى نشده، براى تو ممكن نيست كه او را به سعادت برسانى.آنچه كه ياد شد، گزينه هايى بود از رواياتى كه به گونه روشن دلالت بر جبر مى كنند و سرنوشت دنيوى و اخروى انسان را از فقر و ذلت و ثروت و خوشبختى و سعادت و شقاوت و… بسته به تعيين ازلى دانسته و طاعت و معصيت را يكسان وهدف بعثت انبيا را تنها پند و يادآورى مى دانند.واين انديشه اى نيست كه خرد آن را تأييد كند و در زمره رهنمودهاى معصوم(ع)قرار دهد.روايات ناسازگار با باورهاى شيعهتفسير منسوب به امام صادق(ع) داراى روايتهايى است كه در اصول و فروع، با باورهاى شيعه ناسازگارند.شايان يادآورى است كه اين گونه روايتها، از نظر ساختار نيز با ديگر روايتها، تفاوتى آشكار دارند واين تفاوت با اندك درنگ به دست مى آيد. اينك برخى از اين روايتها را كه محدود و درخور شناسايى است، ياد مى كنيم:الف. پس از ذكر تفسير آيات سوره حمد آمده است:(قال جعفر: آمين اى قاصدين نحوك و أنت اكرم من أن تخيّب قاصداً.)52آمين، يعنى قصد كنندگانيم به سوى تو و تو گرامى تر از آنى كه قصد كنندگان به سوى خود را مأيوس گردانى.برآگاهان به مذهب اماميه پوشيده نيست كه كلمه(آمين)درآخرسوره فاتحه از ديدگاه اين مذهب، جايز نيست و فقيهان شيعه گفتن آن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن