واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: درباره تفسير امام صادق عليهالسلام - حسن سيدعرب
اساس تفسير منسوب به امام صادق عليهالسلام، عرفان است. آنچه اين ادعا را اثبات ميكند توجه نخستين صوفيان سدههاي اوليه اسلام به اين متن است. اين تفسير نزد آنها از دو حيث قابل توجه بوده ابتدا آنكه منسوب به يكي از پيشوايان شيعه است و ديگر اينكه معارف آن در تحكيم مباني نظري و عملي عارفان بهعنوان منبع مهمي پس از قرآن كريم و احاديث نبوي تلقي ميشود. نخستين استنادهاي صوفيان و عارفان به اين تفسير در قالب دستنوشتههاي باقيمانده از آن صورت گرفته و يكي از موانعي كه موجب شده تا محققان متاخر در استناد قطعي آن به امام صادق عليهالسلام ترديد كنند همين مساله بوده است.
نوشتههاي باقيمانده از ابوعبدالرحمان سلمي در واقع منبع انتشار دستنوشتههاي اين تفسير نزد عارفان و صوفيان بوده و آنچه كه بعدها در ديگر منابع صوفيه از اين تفسير نقل شد در حقيقت مستند به نوشته و سخنان شفاهي سلمياست. مساله ديگر اينكه مجموع اين تفسير فراهم شده از سخنان پراكنده منسوب به امام صادق عليهالسلام درباره برخي آيات قرآن كريم ميدانند.
دو نسخه خطي از اين تفسيردر دسترس است. در منابع معتبر كتابشناسي شيعه نيز در صحت قطعي آن به امام سخني نقل نشده و اعتبار آن را در حد نقل قول برخي از اصحاب امام از ايشان درباره برخي از آيات قرآن دانستهاند به همين دليل است كه از اين تفسير گاه به تفسير نعماني هم ياد ميشود و محدثان بزرگي همانند مجلسي كه به سياق سخنان امامان شيعه عليهمالسلام آشنايي دارند اين اثر را از امام نميدانند. عمده راويان سخنان امام شيعه هستند لذا توجه به اين نوشته از نخستين تلاقيهاي ميان تصوف و تشيع در طول تاريخ اسلام است و براي محققاني كه در اين حوزه تحقيق ميكنند چنين نوشتهاي از منابع اساسي محسوب ميشود. به هر حال حتي برخي راويان اهل سنت اين نوشته نيز در شيعي بودن آن ترديدي نداشتهاند و اين بهرغم آن است كه پارهاي اختلافات ميان دو متن از حيث تعلق آن به راويان شيعي و سني ديده ميشود.
نشانههايي از جابربن حيان كوفي در اين اثر ديده ميشود و حتي گفتهاند كه برخي از شاگردان او در آن دخل تصرف نيز كردهاند. اينكه نخستين تمايلات باطني به معناي عام آن، موجب رونق اين اثر در ميان دوستداران معارف صوفيه گرديده و موجب گشته برخي از متشرعان اهل حديث در صحت انتساب آن به امام صادق عليهالسلام ترديد كنند و اين نزاع تاكنون نتوانسته تغييري در صحت انتساب آن ايجاد كند. تعلق اين كتاب در حوزه تعاليم جابر بن حيان تا بدآنجاست كه حتي برخي مورخان آن را از نوشتههاي او دانستهاند البته ارتباط اين اثر با جابر به انگيزه شاگردي وي نزد امام بوده و اين تعلم آشنايي وي را با متن كتاب روشنتر ميكند. بنابر برخي از پژوهشهاي مستشرقان از جمله ماسينيون، متن تفسير را هم به ابن ابيالعوجاء نسبت دادهاند كه به نظر ميرسد مجموع گزارشهاي تاريخي درباره دخالت حوزه تعليميجابربن حيان در تطور اين متن از صحت بيشتري نسبت به گردآوري ابن ابيالعوجاء برخوردار است حتي آنگونه كه درباره روايت فضيل بن عياض از اين كتاب گفتهاند نيز به راحتي نميتواند اين مدعا را اثبات كند كه اين احاديث كه مجموع آنها كتاب حاضر را تشكيل ميدهد منسوب به امام بوده باشد.
نبودن مستندات تاريخ دقيق و روشن در اين باره و نيز پژوهشهاي نسبتا ناكافي مستشرقان از سوي ديگر ادعاي عدم يكدستي و انتساب آن را بيشتر تاييد ميكند. اين دو سويه بودن انتساب و يا عدم انتساب آن به امام بسيار با هم متفاوت بوده به گونهاي كه يك سوي انتقاد از آن ابن تيميه و اصحاب او و سوي ديگر ابوعبدالرحمان سلمي و صوفيان پس از وي هستند.
كتاب مذكور مشتمل بر 350 روايت است كه مشتمل بر گزيده آيات قرآن كريم است كه سخنان امام ذيل هر آيه به صورت گزينشي مطرح شده است. در واقع آنچه موجب طرح سخنان و اقوال فراوان درباره اين كتاب شده چيزي است كه ميتوان آن را استماع و روايت آن از امام ناميد. رويكرد به آيات هم منطبق با شيوه معمول عارفان و صوفيان در تفسير قرآن است كه ابتدا آنها را به عبارات و اشارات و لطايف و حقايق و تقسيماتي از اين دست تقسيم ميكنند و وجود چنين تقسيمها و تاويلها و نيز اشتمال قابل توجه آن بر اصطلاحات متداول ميان صوفيه است كه اين تفسير را نزد صوفيه با اقبال فراوان روبهرو كرده است.
اين نكته قابل توجه است كه صوفيان قرون بعدي در دوره اسلامي در مواجهه با اين متن احتمالا بر آن افزودهاند زيرا سياق چندگانه متن در بهكارگيري پارهاي از اصطلاحات و معارف و تحليل آنها اساسا نميتوانسته در زمان امام رايج بوده و يا در لسان اهل بيت عليهمالسلام متداول بوده باشد. تفسير ديگرگون پارهاي از آيات با عرف تفسير آنها نزد مفسران شيعه متفاوت است و حتي گاه كه منطبق با باورهاي ديگر مذاهب فقهي در اسلام است موجب شده در انتساب قطعي آن به امام صادق عليهالسلام ترديد ايجاد شود.
بايد از استاد صدوقيسها تشكر كرد كه اين اثر را پس مدتها كه تنها سخني از آن در ميان بود به دوستداران معارف قرآني عرضه كردند. اين متن منحصربهفرد براي نخستين بار در ايران در چاپ شده است. مصحح محترم توضيح مبسوطي در مقدمه به معرفي منبع اختصاص دادهاند كه خواننده را با نمايي كلي از اثر آشنا ميكند. آنچه بيش از همه در مقدمه ايشان جلب توجه مينمايد طرح و نقد و رد آراي مستشرقان درباره اين اثر است كه با نگاهي عميق نوشتههاي آنها بررسي شده است.
در پايان مقدمه، سخن مصحح محترم آن است كه به ظن غالب متن اين تفسير جمعآوري شده است كه اين سخن نشان ميدهد كه در دقيقترين پژوهشها درباره اين اثر و انتساب آن به امام هنوز هم نميتوان سخن قطعي را درباره انتساب آن مطرح كرد. اثر حاضر از روي نسخه منحصربهفرد آن عينا چاپ شده است. استاد صدوقيسها در اين اثر تمام همت خود را بر آن گماشته تا بتواند با ارجاع به متن اثر شبهات مربوط به آن را طرح و رد كند. به هر حال پس از چاپ اين اثر اكنون محققان فرصت مناسبي يافتهاند كه بتوانند تحقيق بيشتري درباره آن كنند و آن را از دايره پژوهشهاي استشراق خارج كرده و به حوزههاي گستردهتر تحقيق بسپارند. همت استاد صدوقي در فراهم كردن چنين پژوهشي ستودني است و بر همگان پيداست كه منابع مجموعه عظيميكه ايشان در دست دارند بدون شك تحولي عظيم در حوزه قرآنپژوهي از خود بهجاي خواهد گذاشت.
* عضو هيات علمي دانشنامه جهان اسلام
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]