تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833187328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قرة العيني در اين نزديکي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
قره العيني در اين نزديکي
قرة العيني در اين نزديکي نويسنده : حاتم جديدي منبع : اختصاصي راسخون هو العزيز اشاره : اين مقاله به بررسي يکي از حوزه هاي جنگ نرم و ناتوي فرهنگي در ايران مي پردازد ، که از طريق سينما ، هم راستا با فعاليت هاي جنبش هاي فمینيسم و فعالان حقوق بشر آمريکايي در عرصه سينماي فمينيسمي پياده مي شود . اين جريان در تکميل موارد پرونده ي نقض حقوق بشر ايران در سازمان ملل و فضاسازي و سياه نمايي جامعه ايران توسط رسانه هاي غربي انجام مي گيرد . در اين مقاله به ابعاد و روشهاي جنگ نرم در عرصه سينماي ايران مي پردازيم . مقدمه : جنگ نرم و ناتوي فرهنگي در ايران از مقولاتي است که پس از پايان جنگ تحميلي شدت بيشتري يافت و با هشدار مقام معظم رهبري نسبت به شبيخون فرهنگي ، ابعاد آن شناخته شد . در اين عرصه ،سينما يکي از ابزارهاي قوي فرهنگي مي باشد که در دهه گذشته در اين زمينه فعال بوده است و به ساخت فيلمهايي پرداخته که هم راستا با اهداف ناتوي فرهنگي ايران بوده شکل گيري پرونده ي حقوق بشر ايران در سازمان ملل ، فعال شدن مناديان حقوق بشر آمريکايي در ايران ، تلاشهاي فعالان فمینيسم در عرصه هاي اجتماعي ايران ، تلاشهاي فرقه ي ضاله ي بهائيت در تکميل و مستندسازي پرونده حقوق بشر ايران و روند سياه نمايي مشکلات اجتماعي ايران و جامعه زنان ، حرکتهايي همسو مي باشد که نياز به بررسي و شناسايي دارد تا بتوان ابعاد مختلف ناتوي فرهنگي ايران را بيشتر شناخت . بر اين اساس به بررسي برخي از موارد تهديدات نرم در حوزه ي سينما مي پردازيم . در اين تحليل و پژوهش ، قصد داريم به پرسشهاي زير پاسخ گوييم : 1 ـ ارتباط ميان جنگ نرم و ناتوي فرهنگي در ايران با پرونده نقض حقوق بشر ايران در سازمان ملل چيست ؟ 2 ـ روشهاي مستندسازي پرونده نقض حقوق بشر ايران در سازمان ملل چيست ؟ 3 ـ ارتباط ميان اهداف ناتوي فرهنگي ، جنبش هاي فمینيسم و فرقه ضاله بهائيت چگونه است ؟ 4 ـ روشهاي عرصه سازي ناتوي فرهنگي در سينما و نقش آفريني عوامل آنها در سينما چگونه است ؟ 5 ـ بررسي نقش هاي سينمايي خانم گلشيفته فراهاني در سينماي ايران و جهان و پيامهاي فرهنگي آن چگونه است ؟ اين بررسي در چند بخش ارائه مي گردد : بخش اول : مفاهيم و تعاريف بخش دوم : بررسي نقشهاي سينمايي گلشيفته فراهاني بخش سوم : پيامها و رسالتهاي بازيگر در نقشهايش بخش چهارم : ارتباط ميان اهداف و روشها بخش پنجم : نتيجه گيري بخش اول ـ مفاهيم و تعاريف در حوزه تهديدات امنيتي هر کشور ، دو نوع تهديد وجود دارد : 1 ـ تهديد سخت 2 ـ تهديد نرم تهديد سخت : جنگ يا تهديد سخت به جنگهاي نظامي در اشکال و سطوح مختلف آن گفته مي شود که نمونه هاي آن در جنگهاي متداول نظامي ديده مي شود . تهديد نرم : جنگ نرم يا تهديد نرم با استفاده از ابزارها و روشهاي خاص خود و با تاثير گذاري بر مولفه هاي اجتماعي و فرهنگي يک کشور سعي در به دست آوردن امتيازات مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي و يا حتي تغيير دادن نظام حاکم بر يک کشور دارد . ابزارهاي تهديدات نرم شامل نشريات ، کتب ، رسانه هاي تصويري و شنيداري ، اينترنت و حوزه هاي سايبر ، محصولات فرهنگي ، محصولات تجاري ، سينما ، فعالان فرهنگي و فکري مي باشند . اين ابزارها ، با انتقال و ترويج فرهنگ مهاجم در هر کشور ، فرهنگ و سنن کشور مقابل را هدف قرار داده و سعي در تغيير دادن تدريجي هويت و فرهنگ يک ملت و کشور را دارد . با اين روش به تدريج يک کشور و ملت از نظر فرهنگي و هويتي تهي شده و به مستعمره ي فرهنگي و فکري فرهنگ مهاجم تبديل مي شود و با پذيرفتن آن ، سياستها و اهداف ، فرهنگ مهاجم بر آن کشور غالب مي شود . اين روش هم راستاي روشهاي نظامي براي تصرف کشورهاي هدف به کار گرفته مي شود تا بدون ايجاد درگیری نظامي و جنگ سخت ، يک کشور به تصرف در آيد . به اين دليل ، اين روش را ناتوي فرهنگي مي گويند که بر گرفته از نام پيمان نظامي ناتو ميان کشورهاي غربي و برخي کشورهاي ديگر است که يکي از اهرمهاي تهديدات سخت نظام استکبار جهاني مي باشد . ابعاد و ظرفيت هاي ناتوي فرهنگي يا تهديد نرم به قدري است که در برخي کشورها با ايجاد جريانات و جنبشهاي اجتماعي موفق به ايجاد کودتاي سياسي شده اند که به عنوان نمونه مي توان از کودتاي مخملي و نارنجي در گرجستان و اوکراين نام برد ، که بدون درگيري نظامي از سوي آمريکا ، توانستند با ايجاد جريانات اجتماعي و فرهنگي در اين دو کشور ، کودتا نمايند و عوامل دست نشانده خود را بر آن حاکم نمايند . شناخت ابعاد و ظرفيت هاي تهديدات نرم در زمان حاضر يکي از الزامات فکري و فرهنگي افراد و جريانات فرهنگي مذهبي ايران مي باشد . « سه نهاد رسانه اي ، ديپلماسي خارجي و سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا ( سيا ) ، اهداف جنگ نرم خود را در ايران جستجو مي کنند . هدف اين نهادها در به کارگيري جنگ نرم در برابر ايران را اغوا و فريب افکار عمومي جامعه ايراني مي توان دانست . راه اندازي و حمايت از شبکه هاي ماهواره اي و اينترنتي ، حمايت از گروههاي ضد انقلاب و حمايت از برنامه هاي تخريبي و امنيتي عليه جمهوري اسلامي ايران ، نمونه هايي از جنگ نرم آمريکا عليه کشورمان مي باشد » 1 « ناتوي فرهنگي پديده اي در داخل سيستم سايبرناتيک مي باشد که اساس اين پروژه حيازدايي در ايران مي باشد » . 2 « ناتو پس از فروپاشي شوروي ، تهديد جديدي به نام جهان اسلام را جايگزين کمونيسم نمود و دو رويکرد سخت افزارانه ( تقابل گرايي ) و نرم افزارانه ( جنگ نرم ) را با جهان اسلام براي مقابله با دشمن استراتژيک جديد ( به زعم خود ) در دستور کار قرار دارد . تحول در کارکرد ناتو و تغيير رويکرد امنيتي ـ دفاعي به فرهنگي ، تحت عنوان « ناتو فرهنگي » مفهومي است که مقام معظم رهبري در سفر استاني خود به همدان در سال 1385 مورد تاکيد قرار دادند » 3 « انقلابات مخملي و نرم به اين شکل صورت ميگيرد که آمريکايي ها به رژيم حاکم پيشنهاد مي کنند کمکهاي خيريه از جانب به اصطلاح سازمانهاي غير دولتي در زمينه هاي آموزشي ، بهداشت و فرهنگ و غيره را بپذيرند . اين سازمانها با گذشت زمان به مراکز اعمال نفوذ و تاثير گذاري تبديل شده و آنها نيروهاي ناراضي و مخالف را از راه رساندن کمکهاي مالي سخاوتمندانه ، به لطمه زدن به مباني ايدئولوژيک رژيم هاي حاکم در زير پرچم مبارزه به خاطر دموکراسي و حقوق بشر تشويق مي کنند . پس از مدتي سفارتخانه ها و کنسولگري ايالات متحده نيز به اين فعاليت مي پيوندند . آنها به گروه بندي هاي ناراضي کمکهاي مالي رسانده و به اصطلاح به رژيم نامساعد فشار سياسي وارد مي آورند . سپس اپوزیسيون به اجراي حرکات اعتراضي تحريک مي شود . 4 فعالان حقوق بشر آمريکايي ، فعالان فمینيسم و فرقه هاي ضاله اي مثل بهائيت و جريانات فراماسونري از عوامل اصلي پياده نمودن سياستهاي جنگ نرم در ايران هستند که در بخشهاي ديگر به توضيح فعاليت هاي آنها پرداخته و ارتباط آنها با سينماي فمینيسم مشخص خواهد شد . در اينجا به بررسي موضوع اصلي اين مقاله مي پردازيم که بررسي نقشهاي خانم گلشيفته فراهاني در بيشتر فيلمهایي که بازي کرده است ، مي باشد . بخش دوم ـ بررسي نقشهاي سينمايي گلشيفته فراهاني او را با « ميم مثل مادر » رسول ملاقلي پور بيشتر مي شناسند ، اما در کارنامه ي سينمايي اش ، نقش هاي ديگري در فيلمهاي ، درخت گلابي ، هفت پرنده ، زمانه ، جايي ديگر ، بوتيک ، دو فرشته ، اشک سرما ، بابا عزيز ، ماهي ها هم عاشق مي شوند ، به نام پدر ، گيس بريده ، سنتوري ، ديوار ، پيکره هاي دروغين و هميشه پاي يک زن در ميان است ، ديده مي شود . شايد نقشهاي او در فيلمهاي « ميم مثل مادر » ، « به نام پدر » ، « اشک سرما » به خاطر نام کارگردان ، هدايت و نقش کارگردان ، موضوعات نسبتاً خوب و بازي خوب او از عوامل محبوبيت و چهره شدن اين بازيگر شد تا بتواند در نقشهاي ديگرش ، انتقال دهنده مفاهيمي متفاوت باشد . مفاهيم و کاراکترهايي که در غالب فيلمها تکرار شد و هدف ما نيز بررسي اين نقش کليشه اي تکراري است . شروع اين نقشهاي کليشه اي از فيلم « جايي ديگر » شروع شد که به طور خلاصه و مفيد به بيان کليت موضوع فيلمها مي پردازيم تا به کليت نقش هاي او برسيم . 1 ـ فيلم « جايي ديگر » ـ کارگردان مهدي کرم پور ـ 1381 در اين فيلم او نقش يک دختر جنوبي را ايفا مي کند که به دليل رابطه نامشروعي که داشته است ، باردار شده است . مشخص نيست اين رابطه با چه کسي بوده است و بر چه اساس و مبنايي شکل گرفته است ولي آنچه ارائه مي شود و بيان مي گردد ،عدم پذيرش او و عملش از طرف اجتماع و جامعه محل زندگي اش است که اين عمل را زشت و قبيح دانسته و او براي دوري از اين فضا و عقايد و حفظ موجودي که به حرام آن را همراه شده است ، از خانه خود فرار ميکند و قصد دارد به سرزمين رويايي و آرماني برود که به اين عمل به چشم ننگ و قبيح نگاه نکنند و او بتواند بچه اش را نگه دارد . فضايي که از جامعه ايران در اين فيلم ترسيم مي شود ، جامعه اي سياه ، تاريک ، بي رحم ، بي عاطفه و سنتي است که دختري را مورد بي لطفي و ظلم قرار مي دهد و در اين جامعه هيچ مأمني براي او وجود ندارد او به همراه تمام همراهانش در اين فيلم همگي به نوعي از جامعه ايران رانده شده اند و به دنبال آرامش و خوشبختي در خارج از ايران مي گردند . اين فيلم در جاي خود به نقد و بررسي بيشتري نياز دارد که در فرصتي ديگر به آن خواهيم پرداخت . فضاي ناامن و سياه ايران ، حس نفرت و وطن گريزي در سراسر اين فيلم ملموس است . 2 ـ فيلم بوتيک ـ کارگردان حميد نعمت الله 1381 در اين فيلم او نقش يک دختر از يک خانواده کم درآمد و پر مشکل جنوب شهري را ايفا مي کند که به دليل مشکلات و سختي هايي که در اين خانواده وجود دارد و اين دختر هيچ نوع لذت ، آرامش و خوشبختي را در زندگي احساس نمي کند ، آرزوي او رفتن از ايران است تا بتواند در خارج از ايران از خوشي هاي دنيا بهره مند شود و به اسکي کردن ، رقصيدن و ... بپردازد . وقتي فضاي خانه براي او غير قابل تحمل مي شود ،از خانه فرار مي کند و قصد رفتن به خارج را دارد و در طول اتفاقات فيلم توسط يک باند قاچاق دختران ، سر از کشورهاي عربي در مي آورد . فضايي که از ايران ارائه مي شود ، آميخته با اعتياد ، مشروبات الکلي ، خيانت و فقر و کمبود است . 3 ـ فيلم گيس بريده ـ کارگردان جمشيد حيدري ـ 1384 او در اين فيلم نيز نقش يک دختر دبيرستاني را بازي مي کند که در يک خانواده متحجر و افراطي زندگي مي کند . پدر اين خانواده قصد دارد دخترش را به اجبار به عقد پسر عمويش در آورد و در راه انجام اين هدف به ضرب و شتم او مي پردازد . دختر براي اينکه به اين ازدواج اجباري تن ندهد از خانه فرار مي کند . الگويي که از پدر ايراني و رابطه او با دخترش ارائه مي شود و نحوه ي انجام ازدواج هاي فاميلي در ايران ، فضايي سياه و غير واقعي از مسائل جامعه ايران را نمايش مي دهد . 4 ـ فيلم سنتوري ـ کارگردان داريوش مهرجويي ـ 1385 فيلم سنتوري از جمله فيلمهايي است که بايد به طور جداگانه نقد و بررسي شود ، چون يکي از فيلمهاي مهم و اصلي در فضاسازي منفي و جريان ناتوي فرهنگي ايران به شمار مي آيد . ليکن درباره ي نقش او بايد گفت که ، او همسر يک نوازنده ي سنتور است که به دليل سختگيريهاي خانواده پسر در تحريم موسيقي و مشکلات قانوني جامعه براي انتشار آثارش ، او به يک نوازنده مراسمات عروسي و غيره تبديل مي شود که به مرور به اعتياد و مشروبات الکي مبتلا مي شود . در طول اين مدت هر چه همسرش تلاش مي کند که او و زندگي اش را نجات دهد ، موفق نمي شود و در نهايت با ابراز علاقه استاد پيانويش ، به سمت او گرايش پيدا مي کند و همسرش را ترک مي کند تا با ازدواج با استادش ، همراه او به خارج از ايران سفر کند . عدم تعهد او به همسرش ، فضاي سياه و تاريک فيلم ، اعتياد و بي بند و باري و مصرف مشروبات الکلي در مراسمات ، شخصيت هاي مذهبي فيلم ، همه فضايي را از ايران نشان مي دهند که در يکي از صحنه ها توسط خود گلشيفته بيان مي شود . او در سکانسي به همسر دومش در خيابان مي گويد : از اين جامعه که همه را معتاد و الکلي مي کند متنفرم ، از اين جامعه که هنرمندان را له مي کند متنفرم ، از اين مملکت سياه و تاريک متنفرم از اين جامعه نامرد و لعنتي متنفرم و ... رسالتي که فيلم سنتوري در تاريک و غير قابل تحمل بودن فضاي ايران ، انجام مي دهد به قدري بود که حتي علاوه بر ايران در کشورهاي عربي نيز اجازه پخش پيدا نکرد . 5 ـ ديوار ـ کارگردان محمد علي طالبي ـ 1386 در اين فيلم او دختر يک خانواده است که شغل اصلي آنها نمايش با موتور در ديوار مرگ مي باشد . با از کار افتادن پسر خانواده ، دختر تصميم مي گيرد که براي تامين معاش خانواده ، سوار بر موتور شده و وارد ديوار مرگ شود . او پس از مدتي تبديل به يک ستاره مي شود . ستاره اي که در کار موتورسواري در ديوار موفق مي شود ولي جامعه ايران به خاطر محدوديت هايي که دارد اجازه رشد و پيشرفت بيشتر به او نمي دهد و او براي ادامه ي موفقتهايش به همراه گروه ، تصميم مي گيرند از ايران بروند و ادامه ي رشد خود را آنجا دنبال کنند . باز آنچه مطرح است محدوديت جامعه ايران براي رشد و ترقي زنان در اجتماع است . 6 ـ هميشه پاي يک زن در ميان است ـ کارگردان کمال تبريزي ـ 1386 او نقش زني را بازي مي کند که به خاطر مشکلات زندگي با همسرش دچار مشکل و اختلاف است و کارشان به طلاق مي کشد . با وارد شدن بحث طلاق ، پيشنهادات و سوء نيتهاي بسياري به سوي او روانه مي شود و فضايي از جامعه مردان ايران ارائه مي شود که فقط به دنبال هوس راني و اميال شخصي خود هستند . برخورد با زن در اين فيلم يا زن گريز و زن ستيز است يا نگاه جنسي به زن دارد و هيچ نوع برخورد متعادل و صحيح با جامعه زنان ديده نمي شود . او نماينده زناني است که از هر سو پيشنهادات جنسي به آنها مي شود و انسانيت زن را نمي بينند . 7 ـ پيکره هاي دروغين ـ کارگردان ريدلي اسکات ـ 2008 او نقش يک دختر پرستار مسلمان ايراني ـ عرب را بازي مي کند که در بيمارستان با يک تروريست و جاسوس آمريکايي آشنا مي شود و به مرور رابطه عاطفي ميان آنها شکل مي گيرد . او مشتاق به ارتباط با اين مرد آمريکايي است و براي آشنايي بيشتر او را به خانه نيز دعوت مي کند تا خانواده اش با او آشنا شوند ولي محدوديت هاي جامعه و خانواده اش مانعي براي ارتباط بيشتر ميان آنها مي باشد . هر چند که يکي از روشهاي جاسوسان برقراري ارتباط عاطفي با دختران و زنان در کشورهاي هدف مي باشد ، تا بتوانند از آنها در برنامه هاي جاسوسي خود استفاده کنند . او در اين فيلم که بدون حجاب اسلامي ، ظاهر شده است ، تبادلات عاطفي خود را با تبّرجهاي چشم و ابرويش انجام مي دهد . يکي از رسالتهايي که بر عهده او گذاشته شده است، در اين فيلم پياده مي شود ، که در بخشهاي بعد به آن مي پردازيم . سينما و فيلم ، عرصه نهادها و سمبل هاست . سينما با زبان اين نمادها ، پيامهاي خود را به مخاطبانش انتقال مي دهد . سمبل و نمادي که براي زن در فيلم و سينما تعريف شده است ، سرزمين ، وطن و ميهن است که همان مام ميهن يا مادر ميهن منظور است . به همين دليل است که نام کشورها نيز نامهاي مونث فرض مي شود . نقشهايي که براي زنان در فيلمها تعريف مي شود غالباً براي اين سمبل استفاده مي شود که بيشتر در بردارنده ي مفاهيمي چون استقامت ، پايداري ، وفاداري ، وحدت ، حفظ خانواده ، صبر ، بيگانه ستيزي ، قناعت ، عدم وابستگي به غير ، مي باشد . هر يک از اين مفاهيم بيانگر موضع گيري و عقيده و ايمان يک کشور و ملت براي استقلال و آزادي خود است و عدم وابستگي به بيگانگان و همچنين بيانگر تلاش و مقاومت و وفاداري يک ملت نسبت به مملکت و نظام خود مي باشد . با ارائه و تبيين اين مفاهيم در نقش زنان در فيلمها ، اين پيامها در سطح يک ملت و سرزمين بيان مي شود . با مبنا قرار دادن اين اصل که زن در سينما نماد وطن ، سرزمين و ميهن است به ارزيابي کلي نقشهاي گلشيفته در اين چند فيلم مي پردازيم . زن و دختري که او ارائه مي دهد به خاطر مشکلات و سختي هايي که دارد ، قصد رفتن و ترک وطن خود را دارد . زنان و دختران يا واضح تر ، جامعه و ملتي که با زنا و فرزندان نامشروع ، مشکلات اقتصادي و اخلاقي در خانواده ، تحجر و تعصب و ازدواج اجباري ، اعتياد و مصرف مشروبات الکلي ، نبودن نان آور خانواده ، نگاه جنسيتي به زن ، نگاه زن سيتز یا زن گريزي ، عدم وفاداري زن به شوهر و طلاق ، درگير و روبروست و براي رهايي از اين مشکلات هيچ چاره اي ندارد مگر اينکه سرزمين و وطن خود را رها کند ، يا واگذار کند و برود و به ناکجا آبادي که در روياهاي خود مي پروراند . آنچه در اين فيلمها ارائه مي گردد ، نگاه کاريکاتوري به مشکلات جامعه ايران است ، یعنی سياه نمايي و بزرگ نمايي مشکلات در ايران . مشکلات به شکلي عنوان مي شود که مخاطب احساس مي کند در کشورها و جوامع ديگر اين مشکلات اصلاً وجود ندارد يا اگر هم وجود دارد در اين حد نيست . فضاي سياه ، تاريک ، آشوب زده ، ناامن و همراه با نااميدي که از جامعه ايران ترسيم مي شود ، فضايي غير واقعي است . اينکه اگر مشکل و معضل اجتماعي و فرهنگي وجود دارد به جاي حل کردن آن بايد سرزمين ، آرمانها و ارزشها را رها کرد و فرار نمود و چاره اي جز ترک وطن و واگذار نمودن آن نيست ، پيامي است که در اين فيلمها ارائه مي شود . برخي از مشکلاتي که به عنوان معضل جامعه ايران بيان مي شود ، هنجاري هاي اسلامي و اخلاقي جامعه ايران است که چون با معيارهاي حقوق بشر آمريکايي منافات دارد ، آنها را به شکل منفي نمايش مي دهند . در اين فيلمها او غالباً نقشهاي موثر و کليدي را ايفا مي کند که نماينده زنان ايران قلمداد مي شود و نماد سرزمين و ميهن ايران است و از مشکلات و سختي ها به ستوه آمده ، از ظلم هايي که در حقش شده خسته شده و براي رهايي از آنان حاضر است از مملکت ، آرمان ، عقيده ، ارزشها ، دين و همه چيزش دست بردارد و ترک کند . زنان هر جامعه ، سرمايه هاي استراتژيک فرهنگي و هويتي هر جامعه هستند . هر کشوري که بتواند فرهنگ ، هويت و ايمان و باور زنان جامعه خود را حفظ کند ، آينده و آرمان خود را حفظ کرده است . به همين دليل است که در شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي در سطح جهان که به وسيله ي صهيونيزم و ايالات متحده صورت مي گيرد ، سرمايه گذاري و شخصيت سازي زنان و دختران ، نقش کليدي دارد . بر اين اساس است که آمريکا پس از اشغال افغانستان و عراق به تاسيس مهد کودک ها و مدارس دخترانه به سبک آمريکايي براي دختران آنجا پرداخت . سياستي که در گذشته نيز توسط مبلغين مسيحي و فرقه ضاله بهائيت دنبال شد . همين سياست بود که توانست انقلاب الجزاير را فلج کند و از ميدان خارج کند . در اين نقش ها ، هيچ نمادي از زنان با ايمان ، مقاوم و وفادار ايراني ارائه نمي دهد . الگوي زن ايراني که در جهان به وفاداري ، نجابت و محور خانواده شناخته شده است در اين فيلمها ديده نمي شود . هيچ نماينده اي از زنان صبور و نقش آفرين در اجتماع ، زناني که با حفظ آرمان و ارزش و اعتقادات خود در جامعه حضور دارند ، نيست . هيچ نماينده اي از زنان مادر ايراني که رسالت اصلي تربيت و پرورش مردان و زنان آينده ساز و مدير جامعه دارند ، ديده نمي شود ، زناني که نماينده سرزمين و وطن و مردم خود هستند . وطن و سرزميني که گلشيفته در نقش هايش ارائه مي دهد ، وطني سست عنصر و پست بنيان است که با کوچکترين سختي و مشکل ، زمانه را به دشمن واگذار مي کند . وطني که تاب مقاومت و پايداري ندارد . وطني که به مبارزه و استقامت براي عقيده ، ايمان ندارد . وطني که عطش نفسانيات او را بي تاب کرده و براي رفع عطش در آغوش بيگانه مي خزد . وطني که براي دست دادن با دشمن ذوق زده است و تمام آرمانش قدم زدن شانه به شانه در کنار مردان بيگانه است . وطني که عريان شدن و عشوه گري هاي شيطاني را در کانون فساد و کفر ، افتخار و سرافرازي مي شمارد ، وطني که رسالتش را حيا زدايي از نواميس اسلام و ايران مي داند . بايد گفت که اين وطن و اين سرزمين هيچ گاه در ايران نبوده و نيست . ايران قبل و بعد از اسلام هيچ گاه چنين وطن و سرزميني نبوده است . هيچ گاه به زنان فاسد و فاسق افتخار نکرده و نمي کند . بي شک تصويري که از زن و جامعه ايران در اين نقش ها و فيلمها ارائه مي شود ، تصويري واقعي و کامل نيست ، بلکه تلاش مي کند ، فضاي ذهني مخاطب خود را نسبت به ايران و جامعه زنان و مردم آن ، سياه ، تاريک و منفي کند . تصويري که از زن و دختر ايراني ، به عنوان ناموس و نماد ميهن و سرزمين ايران در اين نقش ها ارائه مي شود به هيچ عنوان نماد و سمبل سرزمين و زن ايراني نيست . گلشيفته را نه مي توان نماد سرزمين ايران گرفت و نه حتي نماينده زنان و دختران ايران دانست . شايد شخصيت واقعي او که در تمام بازي هايش بخشي از آن را ارائه مي دهد ، در فيلم سنتوري به طور کامل نشان داده شده باشد . دختري با خنده هاي بلند و تبرج هاي زنانه ، با جيغ و فريادهاي دخترانه اش ، با بي بندو باري در برخورد با مردان که پرده هاي عفت و حريمهاي نجابت را زير پا مي گذارند . بخش سوم ـ پيامها و رسالتهاي بازيگر در نقش هايش در بخش قبل بيان شد که کليت نقش هاي او در فيلمهاي ذکر شده ، در يک شخصيت تکراري و کليشه اي ، بيانگر يک زن تحت ظلم و بي عدالتي است که از خانه ، کشور و ارزشهايش فرار مي کند و پيام تسليم شدن ، ترک وطن ، رها کردن ارزشها و دين را مي رساند . پيام دومي که مي توان به آن توجه نمود ، ارائه شخصيت و جايگاهي خاص براي زن و دختر ايراني و مسلمان به غير از جايگاه اسلامي و ايراني اوست . جايگاهي که با معيارهاي فمینيستي سنجيده مي شود . در اين روش شخصيتي براي زن مسلمان ايراني تعريف مي شود که بيشتر به تفاوتهايش با مردان توجه مي کند و اين تفاوت ها را يا انکار مي کند و يا به عنوان مشکل و نقص عنوان کرده و در قبال آن امتياز طلب مي کند . به جاي آنکه تفاوت داشتن را حکمت بداند و از امتيازات و محاسن آن استفاده کند به ديد مشکل نگاه مي کند . شخصيتي ارائه مي شود که بيشتر مشکلات زنان را مي بيند نه حقوق و ارزشهاي زن را . در اين شخصيت سازي به حقوق زن در اسلام که بسيار دقيق و مهم است توجه نمي شود . به امتيازات زن در جامعه ايران و امنيت و جايگاهش در خانواده و رسالت و مقامي که در اسلام دارد ، توجه نمي کند . با اين الگودهي به جامعه، زنان و دختران به جاي خودباوري و شناخت حقوق و ارزشهاي خود در اسلام و توانايي و پتانسيل هاي فطري که خداوند به آنها داده است ، به تفاوت هايشان به ديد مشکل و نقص نگاه مي کنند و براي فرار از اين نقص تلاش مي کنند خود را به معيارهاي مردانه نزديک کنند و يا تلاش نمايند از جامعه به خاطر زن بودن ، امتيازبگيرند . به جاي اينکه خود را انساني بدانند که جنسيتش مونث است ، خود را زني ميدانند که انسان درجه دوم حساب مي شود . وقتي زن و دختري خود را اينگونه تعريف و معنا کرد ، نسبت به تمام مولفه هاي جامعه و خلقت ، معترض و شاکي خواهد بود و يا تلاش مي کند زن را به عنوان جنس برتر ثابت کند که به فمینيسم مبتلا مي شود و يا تلاش مي کند به معيارهاي جامعه مردان نزديک شود ، که زن گريز مي شود . شخصيتي که از زن ارائه مي دهد ، پيشرفتها ، موفقيتها و الگوهاي کاملي که براي زن در جامعه ايران و اسلام وجود دارد ، ندارد . معيارهايي که براي زن تعريف مي شود با معيارهاي جريانات فمینيسم و زنان غربي سنجيده مي شود . با بررسي و شناخت فعاليت ها و شعارهاي فعالان فمینيسم در ايران ، همراستايي و هماهنگي در رسالت آنها با نقشهايي که در اين فيلمها ارائه مي شود ، کاملاً مشخص است ، که در بخش هاي ديگر به آن مي پردازيم . پيام سومي که در اين نقش ها مي توان ديد ، رسالت حيا زدايي از زنان و دختران ايراني است . او در غالب نقشهايش ، حجاب کاملي ندارد و هميشه مقداري از موهايش بيرون است ، به حدي که انگار کاراکتر شخصيتي او اينگونه تعريف شده است . خنده هاي بلند و زنانه اش ، حرکات و برخوردهايش با مردان ، به شکلي است که هيچ گونه حد و مرزي را براي رفتار زن در جامعه و در ارتباط با مردان تعريف نمي کند . نهادينه کردن بي بند و باري در حجاب و رفتار و ارتباط با مردان در شخصيت زن در جامعه پيامي است که او در شخصيت پردازي هايش ارائه مي دهد . پيام چهارمي که در نقش او در فيلم پيکره هاي دروغين و قدم نهادن به هاليوود ، مي توان يافت ، از بين بردن حرمت و ارزش حجاب و برداشتن آن و قبح زدايي از بي حجاب شدن است . وقتي براي اولين بار يک زن ايراني به هاليوود پا گذاشت و در کنار يکي از ستاره هاي هاليوود بازي کرد ، توجه همه کسانی که او را مي شناختند به او جلب شد و همه منتظر بودند ، بازي و نقش او را ببينند . هنگامي که بدون حجاب در کنار بازيگر هم جنس باز هاليوود ، ظاهر شد ، شايد براي بعضي ابتدا بهت آور بود ولي به تدريج با ديدن فيلم و توجيهاتي که اهالي طرفدار او کردند ، حرمت بي حجاب شدن و افشان کردن مو ، در فيلم از بين رفت . شايد برخي از بازيگران زن ايراني در محافل خصوصي خود به حجاب اعتنا و اعتقادي نداشته باشند ، ولي اينکه يک بازيگر زن ايراني بدون حجاب در يک فيلم ظاهر شود و خود را به دنيا عرضه کند و حرمت اعتقادات و ارزشهاي ديني يک ملت را ناديده بگيرد و با قدم گذاشتن بر فرش قرمز هاليوود ، با لباسي نيمه برهنه ، خود را براي تمام مردان عرضه کند ، موضوعي بود که تا به حال اتفاق نيفتاده بود و نوعي حرمت شکني ، بدعت و پايين آوردن حساسيت ها بود . يک عمل زشت و قبيح تا زماني زشت دانسته مي شود که قبح آن از بين نرفته باشد . بدون حجاب و نيمه عريان ظاهر شدن در ميان اجتماع و شکستن حرمت حجاب و عفت و پاکدامني زنان ايران ، يک مسئله تکراري است اما نه در سينماي بعد از انقلاب و به طور رسمي . بخش چهارم ـ ارتباط ميان اهداف و روشها با نگاهي به تاريخ و اهداف جنبش فمینيسم در جهان ، اين مسئله روشن مي شود که جريان فمینيسم به عنوان يک جنبش سياسي و اجتماعي از سوي نظام سلطه بين الملل و صهيونيزم جهانی شکل گرفت تا بتواند اهداف اقتصادي ، اجتماعي و سياسي صهيونيزم را در حوزه جامعه زنان و خانواده پياده نمايد . خارج کردن زن از کانون خانواده و متلاشي نمودن کانون خانواده ، حيازدايي از زنان و گسترش فساد اجتماعي توسط آنها ، دور کردن زن از فطرت و نيازهاي فطري او مثل مادر شدن و همسري ، استفاده ابزاري از زن در اقتصاد به عنوان يک نيروي کار ارزان ، ترويج بي بند و باري و بي ديني و عدم پايبندي به مباني دين توسط زنان غرب گرا ، نگاه جنسيتي به زن و محور بودن جنسیت او به جاي انسان بودن او ، مبارزه با حجاب به عنوان نماد عقب ماندگي زن و تحجر ، تشکيل نهادها و گروههاي فعال اجتماعي و حقوقي براي دفاع از حقوق زنان در کشورهاي مختلف ، روشهايي است که توسط فعالان فمینيسم در سراسر جهان در راستاي سلطه جهاني صهيونيزم انجام مي شود . فعالان فمینيسم در ايران با شعارهاي فريبنده اي چون حقوق زنان ، آزادي زنان ، مطالبات اجتماعي زنان و ... با حمايت هاي سازمانهاي وابسته به صهيونيزم جهاني ، سعي در پياده نمودن اهداف خود در جامعه ايران ميکنند . اين اهداف به وسيله ي ابزارهايي چون ، کتاب ، مجله ، سينما و.. تبليغ مي شود . با تلاشهاي اين جنبش در ايران ، در حوزه ي سينما نيز ، سينماي فمینيستي شکل گرفته است که مي توان فيلمهاي متعددي را در اين زمينه نام برد . اين جنبش براي تبليغ شعارهاي خود از ابزار سينما استفاده مي کند و براي نشان دادن حقانيت خود و شعارها و اهدافش بايد وضعيتي را از جامعه زنان نشان دهد که سراسر ظلم ، بي عدالتي ، تبعيض ، تحجر ، عقب ماندگي ، نا امني و سياهي باشد . هنگامي که توانست چنين چهره اي را از وضعيت زنان جامعه نشان دهد ، ادعاي نجات دادن و رفع مشکلات زنان را مطرح مي کند و با ارائه شعارها و روشهايش ، دستورالعمل فمنيست شدن را براي جامعه زنان صادر مي کند و چون اين شعارها در ظاهر فريبنده و جذاب هستند ، بسياري جذب آن مي شوند ، ولي در عمل تبديل به عوامل اين جنبش خواهند شد در پياده نمودن اهداف صهيونيزم جهاني در حرکت هاي سياسي و اجتماعي . در کنار فعالان فمنيسم گروه ديگري در اين حوزه فعال هستند به نام فعالان حقوق بشر ، که غالباً هر دو گروه تشکيلات مشترک دارند . اين گروه به نمايندگي از سازمانهاي بين المللي حقوق بشر در غرب ، در ايران به دنبال پياده کردن حقوق بشر به سبک آمريکايي مي باشند . حقوق بشري که مبنا و معيار آن آزادي و حقوق بشر به سبک آمريکايي است نه بر مبناي اسلام و يا انسانيت . اين فعالان حقوق بشر ، با معيار قرار دادن الگوهاي غربي و آمريکايي براي زندگي انسانها ، هر نوع سنت ، آداب و رسوم ، قانون ، ارزش هاي ديني و بومي را که در کشورهاي مختلف وجود دارد را نفي مي کنند و تنها دليل آن عدم مطابقت با مدل زندگي آمريکايي است و به آن مهر ضد حقوق بشر مي زنند . تعريف ديگري که از حقوق بشر آمريکايي مي توان ارائه داد ، مدل زندگي آمريکايي يا اصالت لذت در زندگي انسان محور غربي است که هر چيز را با معيار لذت طلبي انسان مدار مي سنجد . با اين تعريف هر نوع مدل زندگي ديگري اعم از ايراني يا غير ايراني ، ديني يا غير ديني ، مخالف حقوق بشر آنها تعريف مي شود همچنان که هم ايران را ناقض حقوق بشر مي دانند و هم کشور چين را . در واقع جريان حقوق بشر آمريکايي ، ترفندي است براي پياده کردن غربي سازي جهان يا جهاني سازي غربي ، که به نام ليبرال دموکراسي از زمان جورج بوش پدر به عنوان نظم نوين جهاني ارائه شد و در حال پياده شدن مي باشد . در اين روش نظام سلطه آمريکا براي پياده کردن استعمار فرانو خود و سلطه نوين خود بر جهان ، مدلي را ارائه نموده است به نام نظم نوين جهاني که در آن ليبرال دموکراسي را به عنوان آخرين مدل براي اداره ي کشورها ، ملتها و جهان معرفي نمود و تاکيد کرد که کشورها يا ليبرال دموکراسي را مي پذيرند و يا آنها را به زور دموکراتيزه مي نمايند . جنگ تمدنها و تئوري پايان تاريخ بر همين مبنا شکل گرفت . استعمار غرب براي ايجاد تغيير از درون جوامع ، روشي را ارائه داد به نام حقوق بشر يا مدل زندگي آمريکايي ، تا خود مردم خواهان رسيدن به اين حقوق بشر باشند . در اين روش کشورها و ملت ها براي رسيدن به تمدن و جامعه پيشرفته غرب ، بايد نظام اجتماعي و حقوقي خود را با معيارهاي حقوق بشري آمريکا ، هماهنگ کنند . کشور ترکيه براي پيوستن به جامعه اروپا يکي از نمونه هاي پياده شدن اين سيستم در آن به شمار مي آيد . با اين روش هر کشور از درون ، بدون تغيير نظام ، به قسمتي از تمدن غرب و آمريکا تبديل مي شود و با روش و مدل و دستورالعمل آمريکايي ، ناخواسته جزء تمدن غرب مي شود و به عنوان شهروند جهاني اين تمدن ، يک مصرف کننده براي نظام سلطه خواهد شد . براي اينکه مشخص شود چه جامعه اي به دور از تمدن غرب و حقوق بشر آمريکايي است ، در هر کشور فعالان حقوق بشر به دنبال موارد نقض اين سيستم هستند و با ارائه گزارشات خود به سازمانهاي بين المللي پيگير اين موضوع ، آن کشور را جزء ناقضان حقوق بشر ثبت مي کنند . يکي از فاکتورهاي تشخيص عقب ماندگي و نقض حقوق بشر در جوامع ، فيلمهايي است که با موضوعات اجتماعي در آن کشورها ساخته مي شود . اين فيلمها با نمايش دادن فقر ، عقب افتادگي ، بي عدالتي نقض حقوق زنان و ... در مجامع و فستيوالهاي بين المللي فيلم ، چهره اي مخدوش ، سياه و تاريک و ضد انساني از کشور خود ارائه مي دهند . فعالان حقوق بشر در ايران نيز همين رسالت را دنبال مي کنند و يکي از رسالتهايشان ايجاد حقوق زنان به سبک آمريکايي است . در پي شکل گيري پرونده حقوق بشر ايران در سازمان ملل که توسط دولت کانادا ، دنبال مي شود ، براي تکميل اين پرونده ، نسبت به موارد نقض حقوق بشر در ايران ، فعالان حقوق بشر به عضوگيري و جمع نمودن مستندات مشغول شدند که يکي از اين مستندات فيلمهايي است که به مشکلات حقوقي و اجتماعي ايران مي پردازد و يا به عقب افتادگي جامعه ايران اشاره دارد که به عنوان نمونه و مدرک در مجامع بين المللي ارائه مي شود . يکي ديگر از جرياناتي که در حوزه ي تکميل پرونده نقض حقوق بشر ايران ، فعاليت مي کنند ، فرقه ي ضاله بهائيت مي باشند . اين فرقه به عنوان يک فرقه منحرف و سياسي که در طول تاريخ خود ، هميشه با عوامل بيگانه بر ضد مملکت ايران همکاري داشته و تاريخش با جنایت و خيانت همراه است و يد طولايي در گسترش فساد و بي بند و باري در ايران داشته است ، در حال حاضر نيز يک تشکيلات جاسوسي و نيمه سري در راستاي پياده نمودن اهداف صهيونيزم جهاني و نظام سلطه بين الملل دارد . يکي بودن اهداف و تعاليم اين فرقه با جنبش هاي فمینيسم ، صهيونيزم جهاني و استعمار آمريکا ، نشان دهنده همدستي اين فرقه با تشکيلات فوق است . در اينجا مجالي براي نقد فرقه ضاله بهائيت نيست ولي به بعضي از موارد همسويي آنها اشاره مي کنيم : 1 ـ نظم بديع ، که يکي از تعاليم و اصول اين فرقه است ، هماهنگ با نظم نوين جهاني صهيونيزم است . 2 ـ تساوي حقوق زن و مرد که همراستا با جنبش هاي فمینيستي مي باشد . 3 ـ برداشتن حجاب زنان که هماهنگ با اهداف فمینيسم و ناتوي فرهنگي و جنگ نرم مي باشد . 4 ـ فعاليت در راستاي حقوق بشر آمريکايي و تکميل پرونده نقض حقوق بشر ايران که همراستا با فعالان حقوق بشر آمريکايي مي باشد . « جامعه جهاني بهائي از بسته شدن کانون مدافعان حقوق بشر ، که زير نظر خانم شيرين عبادي فعاليت مي کند ، به شدت ابراز نگراني کرد و خواستار بازگشايي اين مرکز شد . ديان علائي يکي از نمايندگان جامعه جهاني بهايي در دفتر سازمان ملل در ژنو گفت : بستن دفتر خانم شيرين عبادي ضربه اي جدي به حقوق بشر در سراسر ايران است . در ميان کساني که خانم عبادي و همکاران او از آنها دفاع مي کنند ، بايد از هفت تن رهبران جامعه بهائيان ايران نام برد که در حال حاضر به علت همکاري در انفجار محل رهپويان وصال شيراز ، در زندان اوين زنداني هستند » 5 لازم به ذکر است اين فرقه مظلوم نمايي و بزرگ نمايي مشکلات خود را از يهوديان و صهيونيست ها آموخته اند . 5 ـ همراهي و هماهنگي مرکز بهائيان در اسرائيل با سياست هاي رژيم اشغالگر قدس 6 ـ اصالت لذت و انسان محوري که از مباني اين فرقه است و بر آن شکل گرفته که هماهنگ با اصل هرونيزم و اصالت لذت در تفکر ليبرال دموکراسي غرب مي باشد . چون عملکرد و ساختار اين فرقه بر اساس جاسوسي و تلاش براي براندازي نظام و انحراف فکري مردم است ، براي آنها محدوديت هاي تبليغي و فرهنگي در نظر گرفته شده است . در حالی که اگر قرار بود طبق قانون و عرف بين الملل با يک فرقه جاسوسي و منحرف ضد ديني برخورد مي شد ، تدابير ديگري اتخاذ مي شد ، ولي در حال حاضر با روش تحمل و مدارا با آنها برخورد مي شود که حتي آنها اين مدارا و تحمل را نيز مغاير حقوق بشر آمريکايي دانسته و همواره ، زبان شکايت و دادخواهي شان در مجامع بين المللي بر ضد ايران بلند بوده است و تلاش دارند حق پايمال شده خود را که همان رسالت ترويج فساد و بي ديني است را به دست آوردند . اين فرقه با تربيت افراد و به کارگيري آنها در حوزه هاي فرهنگي و فکري جامعه ، سعي در اشاعه عقايد و تفکراتشان در سطح جامعه و بين مردم دارد . آنها با نفوذ دادن عقايد خود از طريق کتاب ، مجله ، روزنامه ، CD ، فيلم ، نمايش ، ايجاد شبهه و ... سعي در گسترش دادن مباني خود دارند . عدم تعهد به حجاب ، بي بند و باري رفتار زن در جامعه ، شعار تساوي حقوق زن و مرد ، شکستن حريمها و حرمتها ، سوق دادن جامعه به سوي بي تعهدي و بي غيرتي ، جاسوسي سياسي و فرهنگي براي مخالفان نظام اسلامي از روشها و اهداف اين فرقه ضاله مي باشد . هر چند که اين فرقه براي رد اين اتهامات روشهاي به روزي را پيش گرفته تا خود را تبرئه کند ، ولي ماهيت آن هراز چند گاهي خود را نشان مي دهد و دست داشتن سران آنها در هدايت عمليات هاي انتحاري و قتل عام مردم مسلمان از نمونه هاي آن مي باشد . نقد و بررسي اين فرقه مجالي ديگري مي طلبد تا به آن پرداخته شود و ما در حد مختصر اشاره نموديم . بخش پنجم ـ نتيجه گيري با شناخت اجمالي از موضوعاتي چون جنگ نرم ، ناتوي فرهنگي و شناخت جرياناتي مثل فمینيسم ، فعالان حقوق بشر آمريکايي و فرقه ضاله بهائيت و اهداف و رسالت آنها در قبال فرهنگ ، اعتقاد و هويت ايران اسلامي ، حال مي توان نقش و جايگاه بازيگراني مثل گلشيفته فراهاني را بهتر تحليل و ارزيابي نمود . استراتژي حيازدايي از جامعه ايران که به روشهاي مختلف پياده مي شود ، سابقه تاريخي دارد . يکي از اولين جرياناتي که به طور رسمي حجاب و بي بند و باري را در ايران پايه گذاري کرد فرقه ي ضاله ي بهائيت است که نفوذ همين فرقه در زمان پهلوي اول باعث شد که دولت آن زمان ايران به طور رسمي و قانونی ، بي حجابي را در ايران بر پا کند . سابقه ي بهائيت در اين کار به زماني حدود يکصد و پنجاه سال پيش ، در دشت بدشت ، در نزديکي شاهرود مي رسد . در آن زمان اين فرقه با جدا کردن خود از اسلام و ادعاي ظهور امام زمان و بابيت و ادعاي نبوت شکل گرفت . هنگامي که افراد اين فرقه براي حمايت از علي محمد باب شيرازي در دشت بدشت جمع شده بودند . يک زن که از روساي اين فرقه به حساب مي آمد و به طاهره قرة العين مشهور بود ، هر روز از پشت پرده براي حضار سخنراني و موعظه ايراد مي نمود . در يک روز با هماهنگي ميرزا حسينعلي نوري که از رهبران فرقه بود ، بدون حجاب و با بدني نيمه برهنه در ميان حاضرين آمد و شروع به سخنراني نمود و اعلام کرد که اسلام ديگر دين منسوخي است و احکام آن نيز نسخ شده است و حجاب و ديگر احکام آن ديگر اعتبار ندارد و ما بايد منتظر دين جديد باشيم . در پي اين عمل ، برخي از شدت ناراحتي آن محل را ترک کرده و از عمل و عقيده ي خود پشيمان شدند . برخي ديگر که مات و مبهوت عمل اين زن شده بودند ، به بحث و گفتگو پرداختند و در نهايت منسوخ شدن اسلام را پذيرفتند . پس از اين حکم اين گروه شروع به انجام هر نوع بي بند و باري و فساد کردند و به حدي افراط نمودند که اهالي بدشت از آنها بيزاري جسته و با آنها درگير شدند و آنها را از آن محل بيرون کردند . اين زن فاسد و هرزه که نقش اساسي در ترويج و تبيين عقايد اين فرقه ضاله داشت در انحراف و فساد اين فرقه و سران آن نقش کليدي ايفا نمود . نام قرة العين در تاريخ فرقه ضاله بهائيت با هرزگي ، هوسراني ، فساد و بي بند و باري عجين است . از بدعتهاي اين فرقه ، عدم حجاب براي زنان و شعار تساوي حقوق زن و مرد مي باشد که هدف آنها ترويج فساد و بي بند و باري مي باشد نه تکريم و ارزش گذاري براي زن . رسالتي که اين زن آن زمان انجام داد ، شکستن حرمت حجاب و زدودن حيا و عفت از زنان ايران بود . از بين بردن قبح بي حجابي و ارزش دانستن آن و افتخار به آن از کارهايي بود که او انجام داد . آنچه امروز در سينماي فمینيسم دنبال مي شود در همين راستا مي باشد . رسالت امثال گلشيفته فراهاني به عنوان قرة العين هاي قرن بيست و يکم ، اين است که زن و دختر ايراني را از حيا و عفت تهي کنند . صنعت سينمايي فمینيسم با برنامه اي مشخص افرادي چون او را در ميان مردم با تبليغات به الگو و چهره تبديل مي کنند . پس از اينکه اين بازيگران در ميان مردم محبوبيت و مقبوليت پيدا کردند و پذيرفته شدند ، رسالت اصلي خود را که همان برهنه شدن در مقابل دوربينهاي هاليوودي است انجام مي دهند . اگر قرة العين در يک صد و پنجاه سال پيش در مقابل طرفداران فرقه ي خود در بدشت نيمه برهنه شد و حجاب را کنار گذاشت ، قرة العين امروز آنها در مقابل چشم ميليونها نفر مردم جهان ، حجاب از سر بر ميدارد و نيمه برهنه بر فرش قرمز کفرستان هاليوود پا مي گذارد و با ذوق زدگي تمام رسالت قرة العين هم کيش خود را تکرار مي کند . او پس ايفاي چند نقش که پيام مستقيم آن ترک وطن ، فرار از خانه ، ترک ارزشها و اصول ، ترک آرمانها و عقايد ، ترک هويت اسلامي و ايراني دختران ايراني بود ، نتيجه اين افراد و ترک هويت را در هاليوود نشان داد . او نشان داد ، بي ايماني به دين و وطن و آرمانهاي مملکت سرانجامش برهنه شدن در مقابل يهوديان هاليوود خواهد بود . او ثابت کرد فرار کردن از کانون خانواده ايراني به همراه شدن با مردان همجنس باز آمريکايي ختم مي شود .  او به همه مردم ايران فهماند اگر در برابر دشمن مقاومت نکنيم ، اگر از سرزمين خود دفاع نکنيم ، اگر آماده و مهيا براي مقابله با هر نوع تهديد دشمن نباشيم و براي سلطه و تجاوز دشمن آغوشمان را باز کنيم در نهايت بايد در خانه دشمن زنانمان برهنه شوند . گلشيفته به دختران ايراني آموخت که عشوه گري هاي زنانه در اجتماع ، بي بند و باري در رفتار و حرکات با مردان ، خنده هاي بلند دخترانه ، در نهايت به برهنه شدن در جمع يهوديان فاسد هاليوودي ختم مي شود . گلشيفته به دختران ايراني آموخت ، بي تفاوت بودن نسبت به حجاب ، عدم تعهد در حفظ حجاب در نهايت جلوه دادن اندام برهنه را همراه خواهد داشت . گلشيفته به همه مردم فهماند ، رسالت و هدف فرقه ضاله بهائيت ، حيازدايي از زنان و دختران اين ملت است . به همه فهماند فرقه ضاله بهائيت چه در لباس ترور و قتل عام ظاهر شود چه در لباس حرير و لطيف و با چهره ي گريم شده و دلربا در نقش يک بازيگر سينما باشد هدفی جز وطن فروشي و واگذار کردن سرزمين و ميهن اسلامي به دشمن صهيونيزم ندارد . گلشيفته به مردم ايران فهماند که شعارهاي زيباي صلح طلبي ، تساوي حقوق زن و مرد ، وحدت اديان و ... که نقاب چهره خطرناک فرقه ضاله بهائيت است ، شعارهايي پوچ و توخالي است و هدفي جز از بين بردن اسلام و هويت ديني ما ندارد . گلشيفته نمي تواند نماينده و نماد زن و دختر ايراني باشد . او مهره ي بازي بزرگان خود است . زن آزاده ي ايراني ، دختر با حياء و فهيم ايراني ، جايگاه و رسالت خود را مي داند . زن ايراني ميداند با بيگانه اي که چشم بر ناموس و وطن او دوخته است چگونه رفتار کند . گلشيفته براي جماعت خود شيفته ي غرب گرا ، نمادي است مانند استر براي يهوديان و قرة العيني است در همين نزديکي . پي نوشتها : 1 ـ دکتر متقي ـ استاد حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران ـ همايش عمليات رواني ، مهندسي و آينده شناسي ـ سايت تابناک ـ 87/11/6 2 ـ استاد حسن عباسي ـ همايش تبيين و بررسي مهندسي فرهنگي ـ خانه ي هنرمندان ـ 86/6/18 3 ـ علي محمد نائيني ـ ناتوي فرهنگي ، تحول در ماهيت تهديد 1 ـ سايت رجانيوز 4 ـ يوري تسيوفسکي ـ کارشناس ـ خاورشناس روس ـ روزنامه کيهان 87/10/15 5 ـ سايت خبري فصل سبز ـ 87/10/3 ايميل شخصي نویسنده : [email protected] منابع : 1 ـ زرهاني ـ سيد حسين ـ پل نامرئي از هنر به سياست ـ نشر سوره ي مهر ـ 1383 2 ـ جان گري ـ ليبراليزم ـ ترجمه عليرضا حسيني بهشتي ـ نشر وزارت امور خارجه ـ 1381 3 ـ زبيگنيو ـ برژينسکي ـ انتخاب : رهبري جهاني يا سلطه بر جهان ـ ترجمه لطف الله متقي ـ نشر صمديه ـ 1383 4 ـ طاهري ـ حبيب الله ـ بررسي مباني فرهنگ غرب ـ بوستان کتاب 1383 5 ـ موسسه فرهنگي مطالعاتي ابرار ـ جنگ نرم ـ 1386 6 ـ جمعي از مترجمين ـ پدر خوانده حقوق بشر ـ موسسه امام خميني 1383 7 ـ کريس بيسلي ـ چيستي فمنيسم ـ ترجمه محمدرضا زمردي ـ نشر مطالعات زنان ـ 1385 8 ـ علاسوند ـ فريبا ـ نقد کنوانسيون زنان ـ مرکز مطالعات حوزه علميه ـ 1382 9 ـ سازمانهاي يهودي و صهيونيستي در ايران ـ مطالعات و پژوهشهاي سياسي ـ 1384 10 ـ افراسيابي ـ بهرام ـ تاريخ جامع بهائيت 11 ـ بناب ـ علي ـ عملکرد صهيونيزم نسبت به جهان اسلام ـ موسسه امام خميني ـ 1385
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 677]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن