محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846365140
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. ابتكار: رندي اوباما و ضرورت هوشمندي دستگاه ديپلماسي کشور«رندي اوباما و ضرورت هوشمندي دستگاه ديپلماسي کشور» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛مطالعه خاطرات روساي جمهور دولت آمريکا از انقلاب اسلامي تا کنون به خوبي نشانگر اين واقعيت است که همه آنان يک ناکامي مشترک داشته و آن هم ناتواني در برخورد و مهار ايران بوده است. اولويت کاري هر پنج رئيس جمهور آن کشور چگونگي برخورد با ايران بود که همه آنان ناکام ماندند و دولتهاي بعدي با معماي ايران پيچيده تر، روبرو شدند.هر کدام از دولتهاي گذشته آمريکا براي انجام اين اولويت، روشهايي را در پيش گرفتند و در نتيجه طيف گستردهاي از روشها و ابزار بکار گرفته شد تا اين هدف يعني مهار جمهوري اسلامي محقق شود .روش تهديد،تحقير،تحريم،تضعيف، همه بکار گرفته شد اما هيچ کدام نتيجه بخش نبود شايد خشن ترين رويکرد آن کشور با ايران در زمان بوش پسر بود .تئوري «دامينو» در دولت ايشان دنبال شد با وقايع 11 سپتامبر راهبرد تهاجمي آمريکا با اشغال دو کشور عراق و افغانستان عملياتي شد و در اين فضا تغيير رژيم ايران در دستور کار سياست خارجي آن کشور قرار گرفت.در چنين فضايي بود که دبليو بوش به خود اجازه داد که ايران را محور شرارت بنامد اما زمين گير شدن ماشين جنگي آمريکا در عراق و افغانستان و به بن بست رسيدن طرحهاي خاورميانهاي آن کشور و همچنين پيروزيهاي چشمگير حزب ا... لبنان و حماس در نوار غزه و گسترش موج نفرت عمومي جهاني در خصوص سياستهاي سخت نو محافظه کاران حاکم زمينه را براي ورود چهرهاي جديد و بظاهر متفاوت در قامت آقاي اوباما فراهم آورد در نتيجه بوش پسر نه فقط در تغيير رژيم ايران ناکام ماند که ايران در نقطه اوج قدرت قرار گرفت و دولت ايشان در بدترين شرايط تاريخ آمريکا واقع شد.در چنين شرايطي آقاي اوباما با شعار تغيير و تمرکز بر حل مسئله ايران زمام قدرت را به دست گرفت و خوشبينيهاي زيادي مبني بر حل و فصل مسايل ابراز گرديد اما روند امور خلاف اين گمانه را نشان داد او سعي کرد با تغيير لحن و ادبيات از دولت آمريکا اعاده حيثيت نمايد و در گام بعد تلاش کرد چهره آمريکا را در جهان اسلام بازسازي نمايد .سفر به مصر و سخنراني در دانشگاه قاهره،سفر به ترکيه و بازديد از اماکن و مساجد اسلامي آن کشور،انتقاد صوري به اسرائيل همه در راستاي استراتژي فوق صورت پذيرفت.در گام سوم اوباما سعي کرد اختلافات خود با دو کشور روسيه و چين را حل و فصل نمايد بر همين اساس هم با روسيه توافقنامه استارت 2 و جمع آوري سپر دفاع موشکي امضاء کرد و اميدوار شد که راه براي همراهي اين دو کشور در برخورد با ايران هموار گرديده است گام چهارم دولت اوباما بر ايران هراسي متمرکز است در حقيقت محور ديپلماسي اين کشور بر بزرگ نمايي اهداف هستهاي ايران استوار شده است و رايزني فشردهاي در صحنه جهان به اين منظور شاهديم.رسانههاي غرب براي اين هدف بسيج شده اند گام پنجم در سياست جديد اوباما بر مسائل داخلي ايران تمرکز دارد و تلاش براي بهره برداري از محيط اختلافات داخلي روز افزون شده است گام ششم در استراتژي آن کشور با ايران اينکه هزينه برخورد با ايران بر جيب سازمانهاي بين المللي از جمله شوراي امنيت يا 1+5 تحميل شود و تنها دولت آمريکا طرف دعوا با جمهوري اسلامي نباشد به عبارت ديگر دولت آمريکا به دنبال اجماع و اقناع جهان براي بر خورد با ايران است به گونهاي که بتواند با پيش انداختن جامعه جهاني ديوار مصونيت براي خود فراهم آورد و در نهايت در گام هفتم به نظر ميرسد به دنبال امتحان همزمان گزينههاي مختلف که شامل تشديد تحريم و احيانا برخورد نظامي است.در اين بين تمام کارشناسان سياسي و نظامي نسبت به پيامدهاي هر دو رويکرد آن دولت هشدارهاي لازم را داده اند.آنان به شدت نسبت به هر گونه اقدام نظامي بيمناک هستند و واکنش ايران را غير قابل پيش بيني و مهلک تفسير ميکنند بر همين اساس گزينه بر خورد نظامي را احمقانه مينامند .تاثيرگذاري گزينه تشديد تحريمها هم مورد تشکيک ميباشد .بنا بر اين گيجي مفرطي بر کاخ سفيد حاکم است بر اين اساس اگر آقاي اوباما بنا دارد به ناکامي ديگر روساي جمهور کشورش در خصوص ايران گرفتار نيايد يک گزينه بيشتر در پيش رو ندارد.و آن هم پذيرش ايران هستهاي است .تهديد ايران ولو با ابزار اتمي نه تنها بر مسير ايران تاثيرگذار نخواهد بود که پروسه ظاهر سازي اوبا ما خنثي ميشود و چهره واقعي ايشان در نزد افکار عمومي نمايان خواهد شد و جايگاه دولتش بيش از زمان دبليو بوش تنزل مييابد.نتيجه اين که: الف:دستگاه ديپلماسي کشورمان ميبايست متوجه رندي، زيرکي و پيچيدگي ماهيت تاکتيکهاي دولت کنوني آمريکا باشد و در اين شرايط نياز به هوشمندي درديپلماسي است .ب:به نظر نگارنده پاشنه آشيل اقدامات خصمانه دولت آمريکا مسايل داخلي است اگر متناسب با سطح تهديدات، شرايط داخلي از آمادگي لازم برخوردار نباشد آنگاه بيم هر نوع اقدامي وجود دارد .رسالت: قرائت رحماني از دين!«قرائت رحماني از دين!»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛چهارشنبه گذشته در سرمقاله اي تحت عنوان “ليبراليسم به مثابه يک دين! گفتم برخي انقلابيون فرسوده و پشيمان متاسفانه تئوري هاي ليبراليسم را در حوزه سياست و فرهنگ باور کرده اند و مرتب آن را در سپهر سياست ايران بازخواني و بازتوليد مي کنند.آنها نام اين بازخواني را يک “دين گذاشته اند و مرتب به تبليغ و ترويج آن مي پردازند. شماري از دوستان با بنده تماس گرفتند و گله کردند که چرا بر سر يک اختلاف سياسي لباس دين مي پوشانيد و نبرد دو دين معنا مي کنيد.چرا با اين رويکرد مي خواهيد با تکفير حريف نتيجه دعوا را به سود خود تمام کرده و اختلاف را با اين ابزار فيصله ببخشيد.خوشبيني برخي دوستان مسئله را حل نمي کند بويژه آنکه شاهد از راه هم رسيد.ميرحسين موسوي پنج شنبه گذشته ظاهرا - يک روز پس از نوشتن مقاله ياد شده- در ديدار با عزت سحابي و حبيب الله پيمان مطالبي گفته است که نشان مي دهد بنده خيلي هم بي ربط موضوع ليبراليسم به مثابه يک دين و مبلغان و مروجان آن را مطرح نکرده ام.موسوي در اين ديدار مي گويد: “ما مبلغ قرائت رحماني از دين هستيم. قرائتي از دين که واجد حداکثر مدارا نسبت به همه ديدگاه ها و عقايد است. وي مي افزايد: “جنبش سبز مسئوليت تبليغ و ترويج رحماني از دين را بر دوش دارد.آقاي موسوي موضوع قرائت رحماني از دين را در ديدار با کساني مطرح مي کند که در همگرايي با منافقين در دهه60 و کشتار هزاران نفر از مردم بي گناه کشور و مسئولان نظام سنگ تمام گذاشتند.آقاي موسوي موضوع قرائت رحماني از دين را با کساني مطرح مي کند که امام بارها آنها را از منافقين بدتر توصيف کرده و در نامه اي به آ قاي محتشمي پور وزيروقت کشور بر اين شهادت تاکيد ورزيده است.قرائت رحماني از دين چيست؟ چرا قرائت علما، مراجع عالي قدر ،اسلام شناسان بزرگ را او بر نمي تابد! چرا او اصلي ترين قرائت از اسلام را بر نمي تابد و پس از20 سال سکوت قيام کرده، براي تبليغ قرائت رحماني از دين! هم او پاسخ مي دهد؛ قرائت رحماني از دين واجد حداکثر مدارا نسبت به ديدگاه ها و عقايد است! يعني همه قرائت ها تحت پرچم جنبش سبز مورد مدارا و محبت و عطوفت سردمداران جنبش واقع مي شوند، الا قرائت اصلي و واقعي از اسلام!لذا او با تردستي جنبشي را سامان داده که از چ‘ ترين تا راست ترين را براي مخالفت با اسلام و نظام، در بر مي گيرد. منافقان، مارکسيست ها، ليبرال ها، سلطنت طلبان و حتي همجنس بازان با نماد سبز مخالفت خود را با اسلام و حکومت اسلامي اعلام و موافقت خود را با قرائت رحماني ازدين در شورش ها و اغتشاشات خياباني آن هم با شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه اعلام مي دارند!موسوي در ديدار با پيمان و سحابي که طي چهار دهه گذشته مبلغ ليبراليسم بوده اند تاکيد مي کند: “رنگ سبز شاخص حداقلي براي پيوند يافتن شهروندان معترض به وضع موجود است. بايد انعطاف داشته باشيم روي يک شکل و شمايل از جنبش تصلب پيدا نکنيم.وي در توضيح اين معنا مي گويد: “نقاش هاي مدرن هنگام خلق اثر دو رويکرد دارند؛ يک گروه آنچه را مشاهده مي کنند يا تصور کرده اند روي بوم مي آورند اما گروه ديگر شروع مي کنند بدون تصوري از اثر نهايي به تدريج بر روي بوم ، نقاشي نهايي را سامان دهند. آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را مي توان از نوع رويکرد دوم توصيف کرد.همان طور که ملاحظه مي شود او نمي خواهد تصوير درستي از قرائت رحماني از دين به دست بدهد، تنها به نفي و طرد قرائت اصلي از دين با بر چسب قرائت غير رحماني از دين مي پردازد.يادم مي آيد آن روزهاي اول انقلاب که حزب جمهوري اسلامي تاسيس شد مي گفتند مرحوم شهيد بهشتي از حبيب الله پيمان براي عضويت در شوراي مرکزي دعوت کرد اما او هيچ گاه حاضر نشد به اين دعوت پاسخ مثبت دهد. همان روزها گفته مي شد مهندس موسوي تمايل به جنبش مسلمانان مبارز دارد و از پيمان دفاع مي کند. اما به هر دليل او به حزب آمد.شهيد بهشتي در خود اين قدرت را مي ديد که ويروس تفکر ليبراليسم را از جان برخي که خود بهتر از هر کس مي شناخت بيرون کند اما شقاوت و قضاوت منافقين حادثه تلخ هفتم تير را به وجود آورد و آن رادمرد عرصه انديشه و عمل را از انقلاب گرفت. متاسفانه رگه هايي از ويروس ليبراليسم در حزب ماند و حزب جمهوري اسلامي را که بزرگترين تجربه تحزب بود به تعطيلي کشاند.موسوي در به شکست رساندن اولين تجربه تحزب اسلامي نقش کليدي داشت. رهبران حزب تاکنون يک واکاوي دقيق از اين رويداد ارائه نداده اند. ملاقات موسوي با عزت سحابي و حبيب الله پيمان و مباحث مطرح شده شايد يک رونمايي دقيق از مسببان اصلي آن تجربه تلخ ارائه کند. تاکيد موسوي، سحابي و پيمان در اين ديدار روي فعاليت و کيفيت بخشي “شبکه هاي اجتماعي سبز، “جامعه مدني به هم پيوسته و “سازمان هاي مردم نهاد سبز براي چيست؟اين “شبکه ها و “سازمان ها کدام “جامعه مدني را تشکيل مي دهند.تمامي کساني که به نوعي طي30 سال گذشته از انقلاب و نظام آسيب ديده اند در يک خط مستقيم در اين شبکه ها و سازمان ها گوش به فرمان رهبري جنبش سبز آماده مبارزه با نظامي هستند که ميليون ها تن از سه نسل پاي آن ايستاده اند و صدها هزار شهيد، جانباز و آزاده در صفحات زرين تاريخ آن ثبت است.موسوي هر وقت حرف مي زند پرده اي را از عقايد و رفتار سياسي خود بالا مي زند که حتي نزديک ترين دوستان وي توانايي ديدن اين همه زشتي را ندارند. ما با آرايش جديدي از مخالفان نظام تحت رهبري انقلابيون فرسوده و پشيماني هستيم که با يک نعره حيدري بسيجيان جان بر کف و مردم بصير ايران از هم مي پاشد.بايد با بصيرت اين آرايش جديد را رصد کرد و همواره آماده بود از سوراخ ليبراليسم ده بار گزيده نشويم ولو اينکه در هر دهه با شکل و شمايل جديدي ظاهر شوند که احتمال آن را نمي داديم!مردم سالاري:گروه هاي سياسي و ضريب مشارکت اجتماعي«گروههاي سياسي و ضريب مشارکت اجتماعي»عنوان سرمقالهِي روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛هفته گذشته با توقيف يک روزنامه و ارسال پرونده دو حزب منتقد دولت جهت انحلا ل به دادگاه، بر پيچيدگي اوضاع سياسي نسبت به قبل افزوده شد.مشارکت دراداره امور مختلف جامعه يکي از دست آوردهاي ارزشمند حکومت سازي بشر است، به خصوص اگر در فلسفه هاي سياسي حکومت ها و حکومت سازان تدبر و دقت شود حکومت هايي که پشتوانه ديني دارند از جمله در جمهوري اسلا مي ايران اين مشارکت معني و مفهوم خاصي را مي يابد.درارديبهشت سال 1376 چند ماه قبل از شکوه پرمعناي دوم خرداد در عيد غدير آن سال، مقام معظم رهبري در تعريف بالا يي از ولا يت و حکومت جمله اي دارند که مي توان آن را تبييني از نظريه حکومت اسلا مي دانست، اين جمله بستر و گستره اين مشارکت در جمهوري اسلا مي را روشن مي سازد. ايشان فرمودند: «در اسلا م چون افراد جامعه افراد انسان، در حساب سياسي اسلا م به حساب مي آيند، درواقع همه چيز مردمند.» خلا صه کلا م اين که در قرن 19و20 تمام نظريه هاي اجتماعي و سياسي به اين کلا م معطوف است که چگونه مشارکت مردم را در امور مختلف جامعه وسيعتر ، عيني تر و گسترده تر کنيم. روش هائي که اين هدف را محقق سازد و راه رسيدن به آن را تسريع نمايد بسيار مهم است و براي نظام مقدس جمهوري اسلا مي ايران که آزاد انديشاني چون امام(ره) شهيد بهشتي ، شهيد مطهري، شهيد باهنر، شهيد رجايي و... در صبح ظهور همراه داشته و در ظهر حرکت خود از وجود چهره هاي ارزشمند، مردمي و عميقي بهره مند است، اين موضوع بسيار مهم است که چگونه و با چه سرعتي مشارکت مردم را عيني، گسترده و معنادار کنيم. از جمله اين مشارکت ها، مشارکت سياسي است که با قوت مي توان گفت: به ميزاني که اين مشارکت عيني، واقعي و گسترده شود، آسيب پذيري نظام کمتر و چشم طمع بد انديشان به منابع کشور و به نفوذ و هجوم و تهاجم کم و کمتر مي شود. به نظر شما امروز سطح مشارکت سياسي جامعه چگونه است؟ در چه درجه اي است؟ و نسبت به سال هاي قبل و قبل تر از آن چگونه است؟ بازتاب سطح اشتراک سياسي يک جامعه مستلزم تکثر و تنوع نيروهاي اجتماعي آن است.سطح اشتراک سياسي يک جامعه به ميزان حضور اعضاي رسمي يا اعتباري افراد جامعه به نيروهاي اجتماعي از يک فرد و به ميزان رابطه اين نيروها به نهادهاي سياسي جامعه از طرف ديگر وابسته است. مثالي عرض کنم: در يک مدرسه کسي دانش آموز تلقي مي شود که نامش براي يکي از کلاس هاي مدرسه ثبت شده باشد و جائي کلاس تلقي مي شود که معلم يا معلميني در ارتباط با دانش آموزان کلاس قرار گيرند و تشکيلاتي مديريت مدرسه خواهد بود که رابطه ميان مدرسه، آموزش و پرورش و دانش آموزان و معلمين را برقرار کند. بنابراين اگر هزاران فرد درون مدرسه باشند ولي در کلاسي ثبت نام نشده باشند، تلقي دانش آموز از آنان نادرست است.همچنين است اگر ده ها معلم بدون ارتباط با دانش آموزان حضور پيدا کنند و...در اينجا، دانش آموزان و معلمان به مثابه نيروهاي اجتماعي و مدرسه و آموزش و پرورش همانند نهادهاي سياسي هستند و سطح اشتراک را سه عامل تعيين مي کند، اول دانش آموزان و معلمان «گروه هاي اجتماعي»، دوم تشکيلات مدرسه و آموزش و پرورش «نهادهاي سياسي» و سوم رابطه ميان اين دو، اگر گروه هاي اجتماعي نباشند، هر چند نهادهاي سياسي در عالي ترين شکل وجود داشته باشند، مشارکت محقق نخواهد شد و اگر هر دو وجود داشته باشند ولي رابطه تعريف شده و مورد قبول طرفين وجود نداشته باشد، باز هم مشارکت محقق نخواهد شد و بالاخره اگر گروه هاي اجتماعي و نهادهاي سياسي وجود داشته باشند ولي رابطه تعريف شده همه گروه ها را در بر نگيرد، به ميزاني که گروه هايي خارج از اين رابطه واقع مي شوند ضريب مشارکت کاهش مي يابد و برعکس. و به ميزاني که ضريب مشارکت سياسي پايين باشد، آسيب پذيري نظام بالا مي رود.در شرايط کشور و نظام، تامين اشتراک سياسي بيش از آنچه که بايد به نهادهاي دولتي سياسي وابسته است، البته اين امر نه الزام قانوني دارد و نه ضرورت اجتماعي، سياسي، بلکه بايد نهادهاي سياسي غيردولتي تامين کننده و تضمين کننده اين اشتراک شوند و به نيروهاي اجتماعي وابسته شوند. قرار گرفتن همه چيز در يد قدرت نهادهاي سياسي دولتي بدون توجه به نيروهاي اجتماعي و همه فشارها و تحديدها و تهديدها متوجه احزاب و روزنامه هاي منتقد دولت فعلي و آزاد بودن منتقدان و مهاجمان بقيه سرمايه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي مشارکت را به شدت آسيب مي زند و شايسته نيست.كيهان: خاكستري مايل به قرمز جيغ!«خاكستري مايل به قرمز جيغ!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛«شما در اينجا يك دروغ روشن را بيان كرديد. من به شما كه امروز مشكي به تن داريد مي گويم لباس قرمز بپوش ولي دروغ نگو». اين جملات را ميرحسين موسوي 29 ارديبهشت سال گذشته در دانشگاه زنجان ادا كرد. آن روزها مقارن با ايام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود. يك دانشجوي بسيجي آن روز در جمع دانشجويان از موسوي به خاطر مراوده با گروهك هاي ملي-مذهبي انتقاد كرد اما موسوي با دروغ خواندن اين ادعا باعث شد برخي حضار جوگرفته و احتمالا بي خبر، دانشجوي سئوال كننده و منتقد را هو كنند.پريروز، قريب يك سال پس از آن ماجرا، ابتدا پايگاه اينترنتي جرس (وابسته به مهاجراني در لندن) و سپس پايگاه كلمه، خبر ملاقات «جمعي از فعالان ملي-مذهبي» با موسوي را منتشر كردند. در اين ملاقات، از جمله سحابي، پيمان، بسته نگار و رفيعي (اعضاي گروهك هاي ملي-مذهبي، نهضت آزادي و جنبش مسلمانان مبارز) حضور داشته اند. اين ملاقات اگرچه به خودي خود واجد كمترين ارزش است اما در نوع خود يك «خبر» و «دلالت» است، حاكي از اينكه تاريخ مصرف سياسي موسوي به عنوان يك مهره «خاكستري» و «دو رو» كه قرار بود نقطه تلاقي بازيگران فتنه باشد، به سر آمده است. مهره خاكستري فتنه پنج شنبه گذشته بار ديگر بر دروغ و نفاق خود شهادت داد و نيز بر مرگ سياسي خويش. موسوي پريروز فاتحه خوان خويش شد. اين اما تنها دلالتي بر يك خبر بود. خبر همان روز شكل گرفت كه موسوي، دانشجوي عزادار فاطمه زهرا(س) را هو كرد. البته يك سال زمان برد تا معلوم شود بازيگر نقش خاكستري در فتنه، جامه سبز را به تظاهر بر تن كرده و زير آن قرمز جيغ يزيدي بر تن دارد. و معلوم شود شمر و يزيد هاي روزگار- شيمون پرز و نتانياهو و اوباما و گيتس و ولفويتز- چرا به او اميد بسته بودند.حالا مردم مانده اند و آقايي كه تا گردن سر به زير برف برده است. مردم مانده اند و تالي تلو بني صدر و رجوي و ابراهيم يزدي و مهدي هاشمي. مردم مانده اند و كسي كه از معصوم عليه السلام نقل مي كرد «مومن ممكن است دزدي يا زنا كند اما محال است دروغ بگويد». مردم مانده اند و يك كودتاچي ناكام كه يك سال پيش مكرر در مكرر مي گفت «ولايت فقيه همواره كشور را از كودتاها نجات داده و اين قطعاً عقيده سياسي بنده است. ما بدون ولايت در 30 سال گذشته در برابر تهديدات آسيب پذير بوديم و هر لحظه ممكن بود كشور به گذشته برگردد. من با قبول اين اصل وارد انتخابات شده ام» (دانشگاه فردوسي مشهد، 3 ارديبهشت 88)، «سخن گفتن از اطاعت از ولي فقيه ساده است اما اصل، اجراي آن و انطباق رفتار و اعمال با نظر ولي فقيه است» (دانشگاه بابلسر، 14 ارديبهشت 88)، «همواره از ولايت فقيه دفاع كرده و خواهم كرد. هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبرمعظم انقلاب دارم» ( ديدار با مجمع روحانيون، 18 ارديبهشت 88) و «مقام معظم رهبري فردي است كه پاسدار ارزش هاي اصيل انقلاب ماست». (ديدار با نخبگان و جوانان متخصص، 10 ارديبهشت 88).مرد خاكستري نه در بازداشت زندان بود كه بتوان ادعا كرد تحت شكنجه سياه يا سفيد قرار دارد و نه قرصي خورده بود. او گمان مي كرد در مكر، حرفه اي تر از ديگران است. بعد از 20 سال سكوت و سايه نشيني و حفظ پرستيژ «نخست وزير دوران دفاع مقدس و امام خميني» آمده بود تا آراي سبز و قرمز! و خاكستري را يكجا جمع كند. آمده بود تا پروژه فريبكارانه «سلام بر 3 سيد فاطمي-خميني و خامنه اي، خاتمي» را پس از 12 سال بازتوليد كند. اما كسي كه دست ائتلاف با رسواشدگان لانه جاسوسي آمريكا و دشمنان خوني خط امام داده بود، در حلقه مكر خود گرفتار آمد و هرچه بيشتر دست و پا زد، بيشتر در باتلاق فرو رفت و جاي جبران باقي نگذاشت. او به بسترسازي براي آشوب و حرمت شكني و جنايت تن داد. ننگ شعار به نفع رژيم صهيونيستي در روز قدس و به نفع آمريكا در 13 آبان را به جان خريد و دم نزد. او مدام در حال زير و رو شدن عقيدتي بود تا آنجا كه رذيلت ها در او جاي فضيلت نشست و ضد ارزش، ارزش شد. «فذلك ميت الاحيا. مرده اي ميان زندگان». بلافاصله پس از ماجراي رسوايي كه گروهك هاي محارب در عاشوراي حسين(ع) آفريدند، آقاي خاكستري، حرمت شكنان را «مردان خداجو» ناميد. حماسه 9 دي (3 روز بعد) و ضرب شستي كه ملت ايران به دشمن شماره يك خود (آمريكا) زد، به يقين شاهكاري بود كه جز به واسطه مكر و خيانت هاي «آقاي خاكستري متمايل به قرمز جيغ» تدارك نمي شد.قريب يك سال از آغاز آن ماجراها گذشته و گويا آقاي خاكستري آخرين فاتحه را خود براي خويش مي خواند؛ علني كردن بازيگري براي گروهك هايي كه اگر قرار بود كاري از دستشان برآيد و شفا بدهند، ابتدا فكري به حال خويش مي كردند. موسوي در اين ملاقات مي گويد «هر تغيير وقتي محقق مي شود كه ايده اي متولد شود. به نظر مي رسد ايده تغيير متولد شده است... ما بايد بيش از پيش، مردمي را كه در منطقه خاكستري زيست مي كنند نسبت به منطقه روشن و جنبش سبز دعوت و جذب كنيم،... بايد انعطاف داشته باشيم و روي يك شكل و شمايل از جنبش تصلب نكنيم».انعطاف؟ 9دي و 22 بهمن روز فرقان بود، روز متمايز شدن صف ها. ملت ايران نشان دادند كه به نهايت بصيرت رسيده اند. اگر يك سال پيش مي شد از منطقه خاكستري (خواص خاكستري) سراغ گرفت، امروز اين منطقه، منطقه «مرصاد» و «كمينگاه منافقين» است.آري نفاق هر از چندگاه بازتوليد مي شود اما تاريخ مصرف بسياري از خاكستري هاي يك سال پيش به سر آمده است. شبيه اين مضمون را خاتمي بارها در ملاقات هاي اخيرش باز گفته است. برخي نخبگان، خطاهاي بزرگي -نزديك به خيانت- مرتكب شدند. مسئوليت اين جرم هاي بزرگ بر شانه آنان سنگيني مي كند اما لااقل براي سبك شدن جرايم خود بايد دروغ را به سر آورند و لااقل يك بار با صداقت و صراحت به مردم بگويند كه از كرده پشيمانند. اگر صداقت دارند بگويند كه دشمن از نقطه ضعف هاي آنان بهره جست و آنها را در كنار دشمنان تابلودار امام و انقلاب و اسلام (طيف هاي گوناگون نفاق و عناد) نشاند. آنها همچنان در موضع اتهامند و مع الاسف برخي از آنان همچنان در آمد و شدها، بوي فتنه را متصاعد مي كنند. آلودگي به فتنه، رسواكننده است؛ به تعبير معصوم(ع) « بوي بد گناه شما را مفتضح نكند».آنها كه از آبروي خويش خاكستر ساختند، نه در 22 بهمن كه در فروردين و ارديبهشت 88 اسب ترواي فريب را سوار شدند. رنگي ها و مخملي ها گويا حساب همه جا را كرده بودند در طرح فريب، الا حساب «خيرالماكرين» كه ارديبهشت 29 سال قبل از آن، در آن نيمه شب ساكت و در صحراي طبس بساط عمليات آمريكايي «پنجه عقاب» را در هم پيچيده بود.خاكستري ها مكر ورزيدند و خدا در پس همه مكر آنها اراده كرده بود، همه شبكه نفاق را يكجا در كمينگاهي كه خود فراهم كرده اند، گرفتار و رسوا كند. و كدام رسوايي از اين بالاتر كه سران جذب سازمان سيا شده در گروهك فدائيان خلق، از خارج كشور بيانيه صادر كنند به جانبداري از حزب مشاركت و سازمان مجاهدين (انقلاب) و فلان عضو مركزيت گروهك منافقين از موسوي بخواهد براي اثبات بيشتر صداقت و رفاقت، علناً از حضور بهائيان، سلطنت طلبان و ماركسيست هاي چپ در جنبش سبز سخن بگويد؟ آيا اينها همان مصداق اظهارات سخنگوي سازمان مجاهدين (انقلاب) در دانشكده فني دانشگاه تهران (24 آبان 88) نيست مبني بر اينكه «در عرصه سياست امر قدسي نداريم». امر قدسي نداريم يعني اينكه مي شود ژست انقلابي و مردمي دو آتشه گرفت و سپس با تلون مزاجي دست در دست آمريكا و انگليس، گروهك هاي تروريست، و مفسدين اقتصادي و فرهنگي و سياسي گذاشت.«در سياست امر قدسي نداريم» يعني سياست از آرمان و فضيلت و اخلاق و ديانت جداست و دروغ تنها امر قدسي است، يعني كه قيصريه اي را به خاطر دستمالي مي توان به آتش كشيد، يعني زنده باد ماكياولي و شهريارش! يعني زنده باد دغل و دروغ و تلون. اما چند بار مي توان رنگ خاكستري به خود زد و شريك دزد و رفيق قافله شد؟! چقدر مي توان دروغ گفت و دشمن خدا شد و باز از حلقه رسوايي و ننگ جست؟رسوايي آنان كه به جانب جبهه كفر مي روند، سنت الهي است و ما حقانيت اين سنت را به چشم ديديم. «اي پيامبر تو را محزون نكند آنها كه به سوي كفر مي شتابند. آنها هيچ زياني به خدا نمي رسانند. خداوند اراده كرده كه هيچ بهره اي براي آنها در آخرت قرار ندهد... آنها كه ايمان را دادند تا كفر را خريدند هيچ زياني به خدا نمي رسانند... گمان نكنند اگر مهلتي به آنها مي دهيم به سودشان است. مهلت مي دهيم تا بر گناه خويش بيفزايند و براي آنها عذاب خواركننده است. چنين نبود كه خداوند مومنان را همان گونه كه هستند واگذارد، مگر آن كه خبيث و ناپاك را از طيّب جدا سازد». (سوره آل عمران)ايران: قاره سياه و فرصتهاي طلايي ايران«قاره سياه و فرصتهاي طلايي ايران»عنوان يادداشت روز روزنامهي ايران به قلم سيد سعيد ميرحسيني است كه در آن ميخوانيد؛محمود احمدينژاد رئيسجمهوري اسلامي ايران براي يک ديدار سه روزه از دو کشور آفريقايي زيمبابوه و اوگاندا صبح چهارشنبه تهران را به قصد هراره ترک کرد و ظهر ديروز راهي کامپالا پايتخت اوگاندا شد.رئيسجمهوري کشورمان در تداوم بخشيدن به بسط و تعميق هر چه بيشتر روابط سياسي و اقتصادي رو به گسترش تهران با کشورهاي آفريقايي و بويژه کشورهاي اين قاره که همواره در برابر استعمار غربيها ايستادگي کردهاند، راهي اين دو کشور شد و در مرحله نخست سفر خود به زيمبابوه، سران دو کشور 11 سند همکاري در زمينههاي مختلف از جمله گردشگري، آموزشي و لغو رواديد خدمت و سياسي امضا کردند که اين امر نشان از گسترش مناسبات کشورمان با ملتهاي ستمديده قاره آفريقا دارد.بيگمان حضور سياسي و اقتصادي جمهوري اسلامي ايران در آفريقا با دو هدف کمک به ملتهاي اين بخش از كره خاكي و نيز مزاياي اقتصادي زيادي که براي ايران دارد، صورت ميگيرد.قاره آفريقا امروز در حالي براي رشد و توسعه و دوري از عقبماندگي روند همگرايي را در پيش گرفته است که مردم اين قاره با استعمارگري غربيها هميشه عقب نگه داشته شدهاند و در ادوار مختلف تاريخي در استعمار کهنه و نوين کشورهاي آفريقايي از وعدههاي توسعهاي که کشورهاي اروپايي به آنها داده بودند بيبهره مانده بودند و حرف آنها هم درست است که چرا بهره برداري و بهرهگيري از فناوري نوين از آنها دريغ ميشود. اکنون يکي از کشورهايي که ميتواند فناوريهاي خوبي را به آفريقا ارائه دهد، ايران است و به واسطه رابطه دوستي عميقي که بين ايران و کشورهاي آفريقايي وجود دارد ميتوان به اين امر خوشبين بود. بر اساس گزارشهاي موجود، امريكاييها از هر يک دلار 360 دلار در آفريقا سود اقتصادي داشتهاند و ايران بايد به دليل ديدگاههاي مشترکي که در بسياري از مباحث و تحولات جهاني دارد، همکاري خوبي با آفريقا داشته باشد.به همين دلايل، تهران در تلاش است با انجام ديدارهاي سياسي سران و مقامات کشورهاي آفريقايي و ايران و نيز حضور در اجلاس همانند اتحاديه آفريقا که سال گذشته با حضور منوچهر متکي رئيس دستگاه سياست خارجي همراه شد، فرصت ادامه تعامل و روابط اقتصادي، سياسي و ديپلماتيک با کشورهاي مختلف قاره سياه را غنيمت شمارد.سفر مقامات جمهوري اسلامي ايران به کشورهاي آفريقايي و حضور در نشستهاي خاص اين قاره بهعنوان ناظر و شايد شريک راهبردي آفريقا، بيانگر اين است که اين اتحاديه قصد دارد از تمام فرصتها براي جلب سرمايههاي خارجي در جهت توسعه و پيشرفت قاره سياه استفاده کند و بدين ترتيب با جلب حمايت کشورهايي مانند ايران سعي دارد تا سرمايههاي اين کشور را در مسيري مشخص به کار گيرد که تهران نيز از اين رويکردهاي آنها استقبال ميکند و انجام اين سفرها نيز به نوعي پاسخ به تفکرات آنها است.البته نبايد از اين نکته غافل شد که حضور در بازارهاي اقتصادي آفريقا ميتواند بستر خوبي براي رشد اقتصادي ايران فراهم کند، بدين ترتيب که صادرات محصولات ايراني به آفريقا و حتي ارائه خدمات در غياب حضور کشورهاي قدرتمند غربي جاي پاي ايران را در کشورهاي قاره سياه بيش از پيش محکم نمايد.آن طور که وزير امور خارجه ايران ميگويد، نگاه سياست خارجي ايران به آفريقا از منظر همکاريهاي جنوب -جنوب در راستاي تأمين منافع دو جانبه و دوري جستن از هرگونه منفعت طلبي يکجانبه، زمينه مناسبي را براي گسترش بيش از پيش روابط جمهوري اسلامي ايران و کشورهاي آفريقايي فراهم کرده است.بر خلاف تصوري که امروزه در جهان در رابطه با آفريقا وجود دارد، بايد اين واقعيت را پذيرفت که اين قاره داراي ظرفيتها و فرصتهاي خوبي براي توسعه است. آفريقا فقير نيست بلکه مظلوم واقع شده است. به هر حال جمهوري اسلامي ايران تصميم گرفته است با گسترش روابط با کشورهاي عضو اتحاديه آفريقا، جاي پاي محکمي براي خود در قاره سياه ايجاد کند و اين نوع نگاه ايران به آفريقا در راستاي تعامل کشورهاي جنوب - جنوب قابل درک و تفسير خواهد بود.سياست روز: تهران چگونه خلوت ميشود«تهران چگونه خلوت ميشود»عنوان سرمقاله روزنامهي سياست روز به قلم علي يوسفپور است كه در آن ميخوانيد؛1-انتخاب تهران به عنوان مركز سياسي كشور و به اصطلاح مرسوم پايتخت از طرف قاجارها اشتباهي بوده است كه همچون ديگر اشتباهات اين سلسله باعث وارد آمدن خسارتها زيادي به كشور ما گرديد. اولين مشكل تهران نداشتن منابع آب كافي بوده است. از همان سالهاي اوليه كه اين شهر شروع به رشد كرده اين مشكل هم چهره خود را نشان داده است.هماكنون آب رودخانههاي لار ، لتيان ، ماملو، كرج و طالقان براي تامين آب تهرانيها به اين شهر منتقل ميشود و حداقل تا 250 كيلومتري اين شهر منبع آبي باقي نمانده است كه بتوان آن را براي آينده به اين شهر منتقل كرد. صرفنظراز رشد بيرويه جمعيت كه باعث بروز تبعات بيشمار از جمله آلودگي وترافيك شده است و تهران را از نظر زيست محيطي براي زندگي نامطلوب كرده است، به نظر ميرسد تامين آب شرب پايتخت در سالهاي آينده از مشكلات پيشروي مديران كلان شهر تهران باشد.معضل ديگر و اساسي تهران گسلهاي متعددي است كه پايتخت را محاصره كرده است طي سالهاي اخير زمينشناسان نسبت به وقوع زلزله بارها هشدار دادهاند. در صورت وقوع زلزله علاوه برتلفات انساني بسيار زياد پيامدهاي سياسي و امنيتي بزرگي گريبان هم مردم و مسئولين را خواهد گرفت.2-سابقه جابهجايي مركز سياسي كشور به علت شلوغ شدن تهران به قبل از انقلاب برميگردد كه گزينههايي هم براي آن در نظر گرفته شد. بحثي كه بعد از انقلاب هم با وجود شدت و ضعف همواره وجود داشته است به نحوي كه در مقاطعي بحث درباره انتقال پايتخت جديتر بوده و در مواقعي هم اين امر با سكوت همراه بوده است. اين در حالي است كه طي ماههاي گذشته مجمع تشخيص مصلحت نظام هم بر مسئله انتقال پايتخت تاكيد كرده است. درهفتههاي اخير نيز رياست محترم جمهوري درباره احتمال وقوع زلزله هشدار داده و در پي آن اعلام كردهاند كه ميبايستي حداقل 5 ميليون نفر از پايتخت خارج شوند. جابجايي مركز سياست كشور امري است كه تصميم گيرندگان كشور بايد با مطالعه كافي و زمانبندي مشخص آن را در دستور كار قرار دهند. نكته بعدي مهاجرت معكوس مردم از تهران است. سوالي كه در اين ميان پيش ميآيد اين است كه اين امر در چه شرايطي امكان پذير است و چطور ممكن است مردمي كه داراي شغل و دلبستگيهاي متعدد در پايتخت ميباشند حاضر شوند تهران را ترك كنند.3-طي دهههاي گذشته تهران ، مشهد ،تبريز، شيراز و اصفهان كلانشهرهايي بودند كه با جاذبههاي متنوع از جمله درآمدهاي واقعي و بعضا كاذب سيل بيكاران و همچنين صاحبان سرمايه را به خود جلب نمودهاند. بيكاراني كه به كلانشهرهايي چون تهران وارد ميشوند ميتوانند با تهيه يك اتومبيل مدل پايين و ياحتي يك دستگاه موتور سيكلت درآمد ماهيانه خوبي كسب كنند.اگر چه هزينههاي اقامت در تهران هم بسيار بيشتر از ديگر شهرها ميباشد اما انتخاب ميان اين دو در نهايت منجر به مهاجرت به كلانشهرها ميشود و يا سكونت در شهركهاي اطراف و اشتغال در تهران كه آن هم نتايج و پيامدهاي خاص خود را دارد.در سالهاي گذشته صاحبان سرمايه با وارد شدن به بازار زمين و مسكن توانستند سرمايه خود را به طور محسوس افزايش دهند كه اين امر در سه سال اخير خوشبختانه راكد مانده است.4-امروز و در شرايط فعلي اولين و مهمترين عاملي كه ميتواند منجر به كمشدن سيل مهاجرت به تهران شده و حتي مهاجرت معكوس را در پي داشته باشد ايجاد اشتغال در استانها و شهرستانها ميباشد. هماكنون در خيلي از مراكز استاني و شهرستانها اقدامات زيربنايي بسيار مطلوبي انجام گرفته است. با اين حال با وجود دسترسي به مراكز بهداشتي و درماني ، مراكز آموزش عالي و وجود امكانات رفاهي همچون آب ، برق و گاز، به علت نبود فرصتهاي شغلي همچنان شاهد مهاجرت به كلانشهرها و به خصوص تهران هستيم.در صورتي كه مجلس و دولت مبادرت به تهيه و تدوين و تصويب طرح آمايش سرزميني نمايند و در افق 1404 طرح توسعه هر استان مشخص شده و ميزان اعتبارات ملي و استاني و اعتبارات بانكي و ساير شرايط مشخص شود ميتوان انتظار داشت اشتغال مطلوبي در استانها ايجاد گردد.طبيعي و منطقي است كه شهروندان در شهر و ديار خودشان كه داراي آب وهوايي پاك بوده و شرايط زيستمحيطي مطلوبتري نسبت به تهران دارد را براي زندگي انتخاب نمايند. اشتغال مسئله اساسي و زيربنايي ميباشد اگر همه امكانات زندگي فراهم باشد اما شغلي نباشد كه بتوايند مايحتاج روزمره مردم را تامين كند بازهم سيل مهاجرت به تهران و ساير كلان شهرها سرازير خواهد شد.انتقال مركزيت سياسي كشور هم بايد بيشاز پيش مورد توجه دولت و مجلس قرار گيرد و در يكيدو سال آينده طرح آن عملياتي شود. بدون ترديد تصويب چنين برنامهاي هم باعث خواهد شد كه از جاذبههاي تهران كم شود.آفرينش: احزاب سياسي آنچنان که بايد باشد«احزاب سياسي آنچنان که بايد باشد»عنوان سرمقالهِي روزنامهي آفرينش است كه در آن ميخوانيد؛حزب و وجود آن در جامعه چه از ديدگاه غربگرايانه ومحصول فرايند توسعه سياسي در غرب انگاشته شود يا اينکه ريشه آن را گذشته کشور ومفهومي بومي بدانيم امروزه واقعيتي است که در بيشتر کشورهاي در حال توسعه ويا پيشرفته وجوددارد . اين واقعيت عيني يعني حزب امروزه کارکردها وکارويژه هاي بسياري در توسعه سياسي ،اقتصادي وفرهنگي هر کشور سامان يافته دارد و بطور کلي امري گريزناپذير است . در واقع مي توان گفت که مهمترين کارکرد احزاب نقش بينابيني و واسطه اي آنها وحلقه واسط ميان دولت وملت اند .اين امر مهم از آنجا اهميت دو چندان دارد که احزاب خواست ها و تقاضاهاي مردم را به دولت انعکاس مي دهند يعني با ايفاي اين نقش ثبات سياسي واقتصادي جامعه را تضمين مي کنند . وبا انعکاس دادن آن به دولت مانع از راديکاليزه شدن وافراطي شدن حلقه هايي از مردم مي شوند. در کشور ما ايران نيز همانند بسياري از جوامع در حال گذر احزاب چند دهه است که مطرح شده و وجود دارند اما همواره وجود احزاب کارکردي حداقلي داشته اند يعني اگر به کارايي احزاب در کشورمان ومقايسه با کشورهايي همانند اروپا وحتي ترکيه نيک نگريسته شود کارکرد حداقلي احزاب در جامعه آشکار مي شود .در اين حال چنانچه نگاهي به احزاب موجود وداراي مجوز کشور نگاه کنيم بيش از 230 حزب در کشور داريم احزابي که عملا اکثريت آنها فاقد فعاليت لازم بوده ويا حداکثر در زمان انتخابات نقش فعال تري بر عهده مي گيرند . در اين حال از آنجا که وزارت کشور و دولت مي توانند نقش مهمي در افزايش پويايي وايفاي نقش فعال تر وحمايت از احزاب براي ورود درعرصه هاي سياسي واقتصادي وايفاي کارکردها وکارويژه اي خود ايفا کند بر دولت واجب است تا با نگاهي دو چندان به فرصت بازترکردن فضاي سياسي کشور براي احزاب سياسي بکوشد در اين حال اگر از ديدگاه مخالفان به قانون احزاب موجود احزاب سياسي کشور بنگريم قانون احزاب سياسي موجود نيازمند تغيير ، اصلاح وسازماندهي وحرکت در راستاي احزاب سياسي بومي شده است . در اين حال موافقان قانون احزاب سياسي کشور اعمال تغييرات را الزامي ندانسته وقانون موجود را راهکار وبنياني اساسي براي فعاليت احزاب سياسي کشور در کشور مي نگرند .جدا از رويکردهاي موافق يا مخالف به قانون احزاب سياسي موجود از آنجا که حزب وپديده تحزب در جامعه سياسي کشور امري آشکار وغير قابل اجتناب است و در کنار اين افزايش ثبات سياسي ودور شدن جامعه از شرايط ناگوار نابه هنجار يک سال گذشته نيز حاصل شده است به نگاه بسياري از کارشناسان احزاب سياسي کشور ودولت بايد در فرايندي دو سويه به ايفاي نقش فعال تري در حوزه کارکردهاي خود بپردازند در اين بين بايد دانست که احزاب همزاد مردمسالاري ،مداراگري ،ثبات سياسي واقتصادي،انتخابات ودر کل از متون هاي اصلي هر جامعه پويا مي باشند در اين راستا در کنار توجه دولت ونهادهاي دولتي به ضرورت ايفاي نقش فعال تر احزاب گوناگون وقانوني در جامعه مي بايد تغيير قانون احزاب توسط دولت به گونه اي باشد که احزاب سياسي کشور پوياتر گرديده وبا بازتاب مشکلات جامعه راه رسيدن کشور به سوي اهداف وتوسعه همه جانبه را آسان تر کنند . گسترش: بهبود توليد، ارتقاي خدمات«بهبود توليد، ارتقاي خدمات»عنوان سرمقالهي روزنامهي گسترش است كه در آن ميخوانيد؛«خدمات رساني برتر، نوين و کيفي به منظور ارتقاي سطح رضايتمندي و اعتماد مردم» يکي از سياستهاي کلي نظام اداري کشور است که چند روز پيش از سوي رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد.گزافه نيست اگر به صراحت بگوييم صنعت پيشتر از بخشهاي ديگر به استقبال از اين سياستها رفت، چراکه ايشان در حضور بهيادماندني نخستين روزهاي سال در جمع صنعتگران نيز بر ارتقاي کيفي توليدات و خدمات با هدف ارتقاي رضايتمندي و اعتماد مردم تاکيد کرده بودند.حوزه توليد که در پي اين ديدار انگيزهاي مضاعف يافته بود همت و کار مضاعف را سرلوحه کار خويش قرار داد و در اندک زماني زمينههاي موجود در اين بخش را فعال کرد و گام در راهي گذارد که به شکوفايي صنعت، اقتصاد و در نهايت رفاه جامعه منتهي خواهد شد. پيشتر هم گفته بوديم که صنعت خودرو و بهويژه خدمات پس از فروش آن به نوعي اجتماعيترين حوزه اقتصاد است، تا بدانجا که شرايط موجود در آن به راحتي به همه بخشهاي صنعت و توليد تعميم داده ميشود و در گفتمانهاي روزانه ملاک قضاوت براي همه بخشها به شمار ميرود. اين رويه اگرچه صواب نيست، اما نميتوان آن را دوراز نظر نگاه داشت. مديران وزارت صنايع و معادن نشان دادهاند که به اين امر واقفند و در برنامهريزيهايشان نشانههايي متعدد از اين اشراف را ميتوان يافت.آخرين اين نشانهها را مي توان در حضور چندساعته علي اکبر محرابيان در يکي از مراکز خدمات پس از فروش يافت.حضوري که به فاصله چند روز تصويب و ابلاغ آئيننامه توسعه كمي و كيفي خدمات پس از فروش خودرو را به دنبال داشت. در آئيننامهاي که تا چند روز ديگر و پس از ابلاغ رسمي به خودروسازان به شکل مشروح منتشر خواهد شد تا مردم بدانند از اين پس چه انتظاراتي بايد از خودروسازان داشته باشند، انتظاراتي که بيشک اهالي خودرو را به شکلي محترمانه مجبور به ارتقاي کيفيت در توليد و خدمات خواهد کرد.از آن رو ارتقاي توليد را نيز در کنار ارتقاي خدمات مطرح کرديم که يادآور شويم ارتقاي سطح کيفي خدمات پس از فروش خودرو در سايه فراموشي بهبود کيفيت خودروهاي توليدي امکانپذير نيست.«بطور متوسط هر خودرو در كشور در دوره گارانتي 3 بار به تعميرگاه مراجعه ميكند كه اين رقم در دنيا 2/1 است» اين بخش از سخنان رئيس سازمان گسترش و نوسازي صنايع را امانت گرفتيم تا شاهدي باشد بر اين ضرورت که ارتقاي کيفي «توليد» و «خدمات پس از فروش» را بييکديگر نمي توان متصور شد.دنياي اقتصاد: ضرورت تداوم مهار پولي در دوره هدفمندسازي يارانهها«ضرورت تداوم مهار پولي در دوره هدفمندسازي يارانهها»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم حميد زمانزاده است كه رد آن ميخوانيد؛بنا به اعلام رسمي بانک مرکزي، نرخ تورم در سال 88 به صورت ماه به ماه روند نزولي خود را طي کرد و در نهايت در اسفند سال 88، نسبت به اسفند سال 87، به 8/10 درصد رسيد.نرخ تورم 10 درصدي پس از تجربه تورم فراتر از 25 درصدي در سال 87، يک غنيمت بزرگ براي اقتصاد ايران است. يک سوال مهم اين است که دستيابي به نرخ تورم 10 درصدي چگونه حاصل شد؟ پاسخ از منظر نظريههاي مرسوم علم اقتصاد روشن است: مهمترين عامل تورم، رشد حجم پول و نقدينگي است و در نتيجه کليد اصلي مهار تورم در کنترل و مهار رشد حجم پول و نقدينگي نهفته است. تجربه اقتصاد ايران در سالهاي اخير، تاکيدي دوباره بر صحت اين نظريه مهم اقتصادي بود.اقتصاد ايران پس از تجربه سياست پولي پرمخاطره که در رشد نقدينگي حدود 40 درصدي در سال 85 و حدود 30 درصدي در سال 86 تبلور يافت، تورم 18 درصدي و 25 درصدي را در سالهاي 86 و 87 تحمل كرد؛ اما پس از آن و با مهار رشد حجم نقدينگي در سطح 16 درصد و حدود 20 درصد در سال 87 و 88، تورم نزديک به 10 درصد را در سال 88 به چشم خود ديد.احتمالا اکنون و پس از مناقشات طولاني و پر فراز و نشيب بر سر تورم در چند سال گذشته، تئوريسينهاي اقتصادي دولت دريافتهاند که نظريههاي مرسوم و پذيرفتهشده علم اقتصاد در زمينه پول و تورم چندان هم بيراه نبوده است و نظريههاي اقتصاد بومي در باب پول و تورم، به خطا رفتهاند.اين تجربه تاريخي، در بردارنده درسهاي آموزنده اي در باب سياستگذاري پولي در اقتصاد ايران براي آينده است. سال 89، سال آغاز اجراي قانون هدفمندکردن يارانهها است. تاکنون بحثها و نظرات متنوع و گستردهاي درباره اثرات تورمي اجراي اين قانون ارائه شده است. فارغ از ميزان و شدت اثرگذاري اجراي اين قانون بر نرخ تورم، آنچه روشن است اين است که هدفمندکردن يارانهها حتي اگر به بهترين شيوه نيز اجرا شود، اثرات تورمي قابل ملاحظه و گريزناپذيري را دربر خواهد داشت.بر اين اساس و با توجه به اثرات تورمي اجراي قانون يارانهها، مساله اساسي اين است که جهت مهار تورم در سطوح قابل قبول در سال جاري و سالهاي آتي، ضروريترين اقدام چيست؟ با عنايت به مباني نظري علم اقتصاد و تجربه تاريخي اقتصاد کشور در باب اثر تعيينکننده رشد حجم پول و نقدينگي بر تورم، تداوم مهار پولي، ضرورتي گريزناپذير است؛ چرا که اگر قرار باشد در دوره اجراي قانون هدفمندکردن يارانهها، تورم ناشي از رشد حجم پول نيز بر تورم ناشي از هدفمندکردن يارانهها افزوده شود، آنگاه نرخ تورم براي اقتصاد ايران و مردم به سطوحي بسيار پرهزينه خواهد رسيد. بنابراين ضرورت گريزناپذير اقتصاد کشور به خصوص در دوره اجراي قانون هدفمندکردن يارانهها اين است که نرخ رشد نقدينگي در سطوحي پايين تر از 20 درصد حفظ شود.افزايش چند درصدي رشد حجم پول در سال 88 نسبت به سال 87 ميتواند اين هشدار را در بر داشته باشد که امکان عدول از تداوم سياست مهار پولي در سال جاري وجود خواهد داشت. اما اين امر بايد براي تئوريسينهاي اقتصادي دولت کاملا روشن باشد که اعمال سياست پولي پرمخاطره با نرخهاي رشد نقدينگي بالا، جهت دستيابي به هر هدفي اعم از تحريک رشد اقتصادي و کاهش بيکاري، اشتباهي جبران ناپذير خواهد بود.شايد هشدارهاي ميلتون فريدمن اقتصاددان شهير جهان، براي احوالات امروز ما مناسب باشد: «ما با اين خطر مواجه هستيم که به سياست پولي نقشي وسيعتر از آنچه ميتواند انجام دهد، محول کنيم. آري ما با اين خطر مواجه هستيم که انجام وظايفي را از اين سياست بخواهيم که از توان آن خارج است و در نتيجه مانع انجام کمکي بشويم که توانايي انجام آن را دارد. استفاده از نرخ ثابت رشد پول در سطحي معقول، چارچوبي را پديد خواهد آورد که در آن، کشور تورمي اندک و رشد بيشتري خواهد داشت. استفاده از نرخ ثابت رشد پول، ثبات کامل ايجاد نخواهد کرد، بهشتي در روي زمين به وجود نخواهد آورد؛ اما ميتواند سهمي مهم در ايجاد اقتصادي باثبات داشته باشد.» و اقتصاد باثبات، دقيقا آن چيزي است که ما در دوره اجراي قانون هدفمندکردن يارانهها، بيش از هر زماني به آن محتاجيم.جهان صنعت: اجرايي که آرزو ميشود«اجرايي که آرزو ميش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفرينش: «اصلاح ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:جهاد كار و قناعت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:جهاد كار و قناعت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها