تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838136147
توت فرنگی های روی دیوار
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
توت فرنگی های روی دیوار نويسنده:محمدرضا سرشار شهر خسته از ازدحام و آلودگي و گرما. خودش را روي زمين يله كرده است. راننده مسافركش، برافروخته، از پنجره سرك ميكشد و جلو را ميپايد. خودروها سپر به سپر، مثل ماهي هاي آمادة كباب شدن، «فردوسي» را پر كردهاند.ـ بازم بالا رو بسّن. حكماً باز جلو سفارت خبريه.دست ميكشد بر سبيل پرپشت رولبياش. مهدي نگاهم ميكند. ميگويم: پياده برويم، زودتر ميرسيم.ـ يه هفتهس زندگيمون همينه. يه ساعت علاف اين تيكه راهايم.صد تومان زياد برميدارد. چيزي نميگويم. از ميان خودروها و بوقهاي عصبيشان، پا تند ميكنيم طرف همهمة گنگِ درِ شرقي سفارت. سرباز وظيفههاي نيروي انتظامي، يكي در ميان، پاي ستونهاي ديوار جنوبي داخل «جمهوري» ايستادهاند. باتومهاي سبز بلندشان، توي ذوق ميزند.ـ چقدر سفيده!رنگ ديوار، برق تازگي دارد. مثل تخته سياههاي اول مهر، جان ميدهد براي نوشتن.ـ ديروز بچههاي، «علم و صنعت»، سه تا كوكتل انداخته بودند تو سفارت.شنيدهام. خوب هم كتك خورده بودند. هشت نفرشان را هم بازداشت كرده بودند. بعد بچهها خيابان را آنقدر بسته بودند تا آنها را آزاد كرده بودند.ـ ...دانشجويي دانشگاههاي تهران، ضمن ابراز انزجار از هتك حرمت عتبات عاليات به دست جنايتكاران آمريكايي و انگليسي، به همة مزدوران استكبار جهاني اعلام ميكند: فرزندان روحالله كبير هنوز بيدارند و سكوت مسئولان مرعوب داخلي را برنميتابند. تجمع امروز ما هشداري...هيجان صداي جوان، يكدفعه در حجم خيابان ميشكند و ميريزد. به همان تندياي كه پخش شده بود. ديگر جز فريادي دور، از حنجرهاي خراشيده، كه زود در صداي جمعيت گم ميشود، چيزي نيست.ـ مث ديروز نميشه. اينا بخار ندارن.ـ بخوانم نميتونن. نميشه كه زيرمجموعه سپاه، كوكتل بندازه تو سفارت خارجي!از بين جمعيت سرك ميكشم طرف ديوار شرقي داخل فردوسي، كه از پشت نردههاي خط ويژه، دلبري ميكند. سفيدي ديوارها چسبيده به فكرم، و ولش نميكند. اينها سربازها را پاي همة ستونها كاشتهاند. داخل خط ويژه، پر از آدمهاي بيسيم به دست است.ـ از تلويزيونم اومدن.خبرنگار شبكه خبر را نشان مهدي ميدهم. چند دوربين ديگر هم از جمعيت فيلم ميگيرند.ـ ميخوان نشونمون بدن، تا جلو دنيا، زياد آبرومون نره! دولت كه تعصب نداره.ـ بقيهاش م ميره براي درج در پرونده!بالاي يكي از ساختمانهاي مشرف به ما. عدسي دوربيني برق ميزند. دو نفري برايش دست تكان ميدهيم. بغلدستيهايمان هم. صداي هو كشيدن كه بلند ميشود، دوربين هم سرش را ميدزدد.ـ سلام!برميگردم. مؤمني است. در تحليل و بررسي ناحيه كار ميكند. زود ميفهماند كه دودي از كنده بلند نخواهد شد. حتي شعار تند هم قرار نيست بدهند.ـ دس خودتونو ميبوسه!مهدي هم موافق است ـ با نگاه فلسفي خودش ـ كه بايد تجمع ما جز عكس و فيلم، اثر وضعي ديگري داشته باشد. شيشه شكستهاي، در سوختهاي... كه واقعاً هشدار باشد، تا انگليسيها هم بدعادت نشوند!ـ نكنه خسارتشو از بيتالمال بدن؟نميدانم. او هم نميداند قانوناً چه كسي بايد خسارت را بدهد. احتياط ميكنيم؛ هم شرعي، هم عرف بينالمللي!ـ شعار بنويسيم.ـ با اينهمه انتظاماتي؟ـ ديوار جمهوري زياد خبري نيس. بيشترياشون اينجان. يه ذره انيجا شلوغ بشه. اونام ميآرن اينجا.ـ دو نفري نميشه. يكي ديگهم بايد باشه.مؤمني هست. اينجا را هم ميشود بدون سنگ و گوجه و تخممرغ و باتري شلوغ كرد. اينهمه جوان، مثل بشكة باروتاند.ـ روي ديوارا رنگ بپاشيم. قرمز جيگري! اينجا بورس رنگفروشاس. رنگو ميريزيم توي كيسه فريزر و از همينجا پرتش ميكنيم به ديوار.بچه كه بوديم، با آب، همين بلا را سر مردم ميآورديم.از «منوچهري» دو قوطي يك كيلويي، رنگ پلاستيك قرمز ميخريم. يك اسپري مشكي هم ميگيريم. فروشنده بو برده. ميگوييم آنها را داخل سه بسه سياه بگذارد.ـ دانشجويين؟ميخنديم و ميزنيم بيرون. از بقالي يك بسته كيسه فريزر ارزان ميگيريم. راحتتر ميتركند. همه را ميبريم داخل دستشويي مسجد امام رضا(علیه السلام ). چند مرد، سر و صورتشان را آب ميزنند. يكي از كيسههاي سياه را پر آب ميكنيم و قوطي رنگها را داخلش ميريزيم. بيخيال نگاههاي آنها، دستهايمان را ميشوييم و ميآييم بيرون.ـ كجا تقسيمش كنيم؟يك كوچه بنبست پيدا ميكنيم. ته كوچه، خانة نوسازي است كه عقب رفته. در گودي ديوار چمباتمه ميزنيم. ديوار از دود سياه شده و بوي تعفن ميدهد.ـ من ميريزم، تو نگهدار.كيسه فريزرها را تكتك پر ميكنيم. هوايشان را ميگيرم و سرشان را محكم گره ميزنم. توت فرنگيهاي درشت خوشگلي ميشوند.ـ كارمون به كجا رسيده!مردي با زيرشلواري از خانه كناري بيرون ميآيد و ميايستد. سينهاش را مي خاراند و زل ميزند به كارهايمان. محلش نميگذاريم. «110» هم تا بخواهد بيايد ما رفتهايم.ـ همينجوري ميشه كه مهدي نصيري ميگه «حكومت اسلامي»، نه «جمهوري اسلامي». نيروي انتظامي بايد جلو بسيج وايسه، از انگليسيا حمايت كنه!ـ مجبوره!ـ آره؛ اينم يه جور تضاده. يه حاكميت دوگانة از اينوري. يعني ظرف جمهوري، تحمل مظروف اسلاميو نداره.خاراندن مرد كه تمام ميشود، ميرود داخل خانه. تپش قلبم، تند ميكند.ـ اما امام گفت «نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد».ـ براي اين هم جواب دارن. ميگن بيست و پنج سال پيش، همين دُرُس بوده. اما حالا، نه. خود امامم ميگه اجتهاد، زمان و مكان داره.ـ قانون اساسي و كه نميشه كاري كرد.ـ مشكلي نداره. مادة آخرش گفته بايد اسلاميت و رأي مردم، ثابت بمونه؛ بقيهشو ميشه عوض كرد.نميدانم. يعني برايم خيلي هم مهم نيست. فقط ميدانم كه تكليف من اعتراض است، و تكليف نيروي انتظامي، حمايت از انگليس، در برابر اعتراض من. هر دو به خاطر اسلام كار ميكنيم. شايد آن لحظه كه با باتوم مرا ميزند. براي هردويمان ثواب بنويسند. نميدانم. شايد چند تجمع ديگر، من هم طرفدار حكومت اسلامي شوم!ـ دير نشه.قلنبههاي قرمز خوشگلم را داخل دو كيسة مشكيِ باقيمانده ميگذارم.ـ جدا جدا بريم، كه با هم گير نيفتيم. قرارمون سر چارراه.از هم جدا ميشويم. همه، جور ديگري نگاهم ميكنند. برجستگي اسپري كنار كيسههاي رنگ، خيلي در چشم است.صداي يكنواختي، با حرفهايي يكنواختتر، از تريبون، روي سر جمعيت ميريزد. مؤمني آن وسطها ميپلكد. مرا كه ميبيند، چند نفر را صدا ميكند. توجيه كه ميشوند، اولين كيسه را خودم برميدارم و بيهوا ميدوم پشت نردهها و پرتابش ميكنم. ميخورد به درِ بزرگِ سفارت، و روي زمين ميافتد و ميتركد. همهمهاي بلند ميشود. سربازها مرا به فرماندهشان نشان ميدهند. زود برميگردم وسط جمعيت. قيافه فرمانده، عين سپاهي هاست. نگاهش، تعقيبم ميكند.ـ برادرا! لطفاً كاري نكنين كه واسه ما دردسر بشه. بيانيهتونو بخونين، و بعد، التماس دعا!خندهام ميگيرد. كجاي دنيا پليس به دانشجوهاي معترض ميگويد: «التماس دعا»؟ نكند به جاي حاكميت دوگانه، رفتارمان دوگانه شده. نه رومي روميايم و نه زنگيِ زنگ! يعني ميشود گير از جايي غير از ساختار حكومت باشد؟ـ ببخشين آقا!تند برميگردم. از آن بچه مثبت هاي روزگار است.ـ اين دري كه شما بهش رنگ پرتاب كردين، بعد بايد با پول بيتالمال دوباره رنگ بشه.اينجور كه به فكر بيتالمال است، حتماً سال ديگر، مسئول جايي ميشود!ـ اينهمه نيروي انتظامي كه به خاطر تجمع من و شما اومده، براي بيتالمال هزينه ندارد؟چيزي كه نميگويد، زود دست به سرش ميكنم.ـ رنگ پلاستيك، با يه شيلنگ آبم پاك ميشه.صداي مؤمني ميآيد. اول سوت ميزند و سربازها را خبر ميكند كه از پاي ديوار كنار بروند.آنها هم از خدا خواسته، گوش ميكنند. بعد «اللهاكبر»ي ميگويد و محكم ميزند. لكه قرمز بزرگي روي ديوار سفيد جا ميافتد و شره ميكند. دلم خنك ميشود.ـ لانه كفتار پير، تعطيل بايد گردد! سفير انگلستان، اخراج بايد گردد!صداي جمعيت اوج ميگيرد. چند كيسة رنگ ديگر هم، از سمت مهدي، به ديوارها ميخورد.نيروهاي ويژه، از شمال و جنوب سفارت ميدوند جلو ما، درجا، پا ميكوبند و باتومهايشان را منظم، به پوتينها ميزنند. سرباز وظيفهها هم زياد ميشوند، و يك صف ديگر پشت آنها راه مياندازند.ـ حفاظت از انگليس، وظيفة شما نيس!جمعيت دم ميگيرد. دست مؤمني را ميگيرم و ميرويم سر چهارراه. مهدي هم آنجاست.ديوار جمهوري، خالي خالي است. چهار سرباز، فقط دو طرف پيادهرو را بستهاند و مردم را يا ميفرستند داخل خيابان، يا پيادهرو آنطرف. با چند بلوك بزرگ سيماني، پيادهروي ديوار نبش فردوسي و جمهوري را حفاظت ميكنند، تا يك وانت پر از بنزين ديگر، خودش را اشتباهي به سفارت نزند، و يك شهيد روي دست ملت نگذارد، و سخنگوي وزارت امور خارجه را هم مجبور به توريه نكند.به بهانة بستن كفش خم ميشوم، و در پناه بچهها، اسپري را امتحان ميكنم. راه ميافتيم.مهدي و مؤمني از من فاصله ميگيرند. گوشهايم سرخ سرخ شده. وسطهاي راه، بين شمشادها، فاصلهاي هست. روبهرويش از نردههاي خط ويژة داخل جمهوري هم خبري نيست. زود وارد پيادهرو ميشوم و اسپري را بيرون ميآورم و بزرگ مينويسم: Down With USAدهانم خشك خشك شده، قلبم دارد ميتركد، گوشهايم كيپ شدهاند.نگاه ميكنم، خبري نيست. فقط مسافران داخل ايستگاه اتوبوس، نگاهم ميكنند.باز مينويسم: Down With...Uرا نوشتهام، كه صداي مؤمني بلند ميشود. چشمهايم درست نميبيند. زانوانم شل ميشود زود K را مينويسم و خودم را از وسط شمشادهاي به هم چسبيده، داخل خيابان پرت ميكنم به داخل ايستگاه برميگردم و دو سرباز را ميبينم كه از فردوسي، باتوم به دست، به سمتم ميدوند. حركت باتومها، در هوا خطي دردناك ميكشد. اسپري را داخل كيسه مياندازم و فرز ميروم بين خودروها، يخ كردهام.ـ بهارستان؟از همان در سمت راننده سوار ميشوم. نفس نفس ميزنم. عرق كردهام. شيشه را تند بالا ميكشم. چند متر جلوتر، يكدفعه ميايستد. چراغ راهنمايي قرمز شده است. سر چهارراه را نگاه ميكنم. سربازها از پيادهرو بيرون نيامدهاند. شعارهاي روي ديوارها را به فرماندهشان نشان ميدهند. فرمانده اول ديوار را نگاه ميكند و بعد خيابان را.نگاهش ميماند روي تاكسي. جم نميخورم. خيابان ساكت ساكت است. فرمانده، بيحركت، به من خيره شده. يكدفعه صداي بوق خودروي عقبي، بلند ميشود. راه ميافتيم. نفسم را بيرون ميدهم. دستم را آهسته بالا ميآورم و برايش تكان ميدهم. فرمانده، هنوز نگاهم ميكند. حس ميكنم صورتش تغيير كرده. معلوم نيست لبخند است يا نه.حلقه نقدنقد داستان «توت فرنگيهاي روي ديوار»دفتر هنر و ادبيات داستاني معاونت فرهنگي بسيج دانشجويي، در جلسة نقد ماهانة خود، «توت فرنگيهاي روي ديوار» را با حضور نويسندة آن، به نقد كشيد.سعيده قاسمي، با بيان فرازهايي از داستان، موضوع آن را سياسي ـ اجتماعي، مكتب اثر را واقعيتگرا، و زاوية ديد آن را من راوي خواند. وي دغدغة دانشجوي راوي را صميمي و برآمده از اعتقاد او نسبت به انقلاب و آرمانهاي آن دانست. او كاركرد شخصيت و تيپهاي به كار گرفته شده در داستان را، با توجه به درونماية داستان، هوشمندانه خواند، و شكستن ترديدهاي ذهني و ترديدافكني هاي ديگران را، با پاشيدن رنگ بر ديوار سفارت و نوشتن شعار، از وجوه مثبت اثر خواند.احمد شاكري در پاسخ به پرسش مدير جلسه، پيرامون مشتركات اين اثر با گزارش و خاطره، گفت: رسمي نبودن نثر، بهرهگيري از توصيفات داستاني و عنصر فضا در داستان، نگاه هنري به واقعيت و استفاده از گفتوگوهاي بيروني و دروني و داشتن مقدمه، تنه و نتيجه و ديگر ويژگيهاي داستاني، «توت فرنگيهاي روي ديوار» را از گزارش و خاطره جدا ميكند، ترديد و تعليقهاي به كار گرفته شده در اين داستان، با نوع گزارشهايي كه در رسانهها ـ بنا بر تعريف فني گزارش ـ آورده ميشود، فاصله بسيار دارد.محمدعلي گوديني گفت: در اين داستان، سفارت انگليس، نيروي انتظامي و دانشجويان تظاهركننده، در ارتباط با موضوع هتك حرمت عتبات عاليات مطرح هستند، و ما در ميان دانشجويان، شاهد انگيزه و رفتارهاي متنوعي هستيم. شخصيت اصلي، نه از نوع دانشجويان «علم و صنعت» است كه كوكتل مولوتف به سفارت پرتاب ميكنند و نه راضي به شعار دادن تنها. به همين دليل، تعليق داستان و سطح درگيري با مأمورين، در حد متوسطي باقي ميماند؛ پديدهاي كه با تحليلي ديگر، حاتميكيا، در فيلمهاي «آژانس شيشهاي»، «ارتفاع پست» و «موج مرده»، آن را تا رو در رويي نيروهاي حاكميت با رزمندهها و جبهه رفتهها، تا شديدترين وضعيت به پيش ميبرد. محمد سرشار هوشمندانه به دفاع از قانون اساسي و جمهوري اسلامي ميپردازد، و در پرتاب رنگ، مستقل از حركات افراطي و تفريطي، خود را بهعنوان چهرهاي انقلابي نشان ميدهد.منتقدي ديگر گفت: محمد سرشار با اينكه نخستين گامهاي خود را در ادبيات داستاني طي ميكند، ولي در همين داستان نشان داده است كه عناصر داستاني را ميشناسد و قدرت مديريت درونمايهاي چند لايه را هم دارد.دو حركت بيروني و دروني در اين اثر مشاهده ميشود؛ حركت بيروني، حادثهاي است كه از شعار دادن تا پاشيدن رنگ و نوشتن بر روي ديوار سفارت و گريز از دست مأمورين انتظامي به پيش ميرود. و حركت دوم، غلبه شخصيت اصلي بر ترديد درونياش است، و اينكه آيا «حكومت اسلامي»، با «جمهوري اسلامي»، متعارض است؛ و آيا باتوم زننده، با باتوم خورنده، هردو ثواب ميبرند.حركت بيروني شخصيت اصلي، نشان ميدهد كه او، از كلاف سردرگم مباحث نظري، با تكيه بر تكليفمداري، خارج ميشود. هم شعار بر روي ديوار مينويسد و هم رنگ به ديوار سفارت ميپاشد. ولي خطاي نويسنده، در ناگشودن تعارض آرمانها با رفتارهاست. ما، در باور حكومتيمان، بين آرمانهاي انقلاب و رفتار نهادهاي حكومتي و رفتار مردم، قائل به دوگانگي و يا چندگانگي نيستيم. ولي از آنجا كه دولت دوم خردادي، در رفتار بينالمللي و نگاه به استكبار آمريكا و... ، از ابتدا با رهبري اختلاف نظر جدي داشت و حتي نامة معروف «جام زهر» را خطاب به رهبري نوشتند، قابل فهم است كه در عمل، رو در روي مردم و دانشجويان مدافع آرمانها بايستند، و در چهرة نيروي انتظامي، بلاگردان سفارت انگليس بشود. درحاليكه ميتوانست، همانند رهبري در ماجراي ميكونوس، مانع بازگشت تمام سفراي اروپايي قهر كرده از كشورمان بشود. با فهم اين تحليل، ديگر «حكومت اسلامي» و «جمهوري اسلامي»، تعارضي نخواهد داشت؛ و حرف مهدي نصيري، جايگاهي ندارد. چرا كه «جمهوري اسلامي»، قالبي براي جاري شدن اصول و ارزش هاست. اگر دولت يا بخشهايي از آن، ناسازگارند، آنها را بايد سازگار كرد؛ يا به ارشاد يا به تنبيه.وي گفت: به نظر من، گرانيگاه تحليلي اثر، فاقد استواري لازم است. مهدي جهان، با مروري بر فرازهاي داستان، گفت: شخصيت راوي، حد تعادل و نماد انقلابيگري معرفي شده است. دانشجويان علم و صنعت رفتارشان افراطي است، و بسيج دانشجويي به كمعملي و محافظهكاري، متهم ميشود. درحاليكه هرگونه انقلابيگري بايد چارچوب قانوني و نهادينه در حكومت داشته باشد. هر چه از سالهاي ابتدايي پيروزي انقلاب ميگذريم، بايد تصميمسازيها و رفتارها به شكلي منظم و قانونمند، متكي به آرمانها و ارزشها باشند. ترديد راوي بين «حكومت اسلامي» و «جمهوري اسلامي» معلوم نيست با چه استدلالي او را به نظر امام و تكليفمداري ميكشاند. البته در اين حركت و تصميم راوي، رفتار افراطي و تفريطي ديگران نقد ميشود و مماشات و سردرگمي نيروي انتظامي را در رويارويي با دانشجويان، شاهد هستيم.احمد شاكري در بخش دوم نقد خود گفت: در «توت فرنگيهاي روي ديوار»، تعليق وجود دارد؛ اگرچه ضعيف است، و ما بيش از آنكه به دنبال تعليق ظاهري بگرديم و در عمل، پرتاب رنگ و يا نوشتن شعار آن را ببينيم، بايد تعليق را در ترديد راوي و در ذهن پرسشگر او جستوجو كنيم. آنجا كه بين زدن و خوردن، بين دفاع و اعتراض، بين «حكومت اسلامي» و «جمهوري اسلامي» و بين آرمانها و رفتارها دچار ترديد ميشود.به نظر من، در پايانبندي، بايد به دو نكته توجه كرد: نكتة اول اينكه، لزوماً نبايد در داستانها شخصيت قهرمان باشد و تمام نكات تعليقي و ترديدها پاسخ گفته شود و به نقطة ثابتي برسد. هرچند، اگرچه چنين شود، نكتة مطلوب و خوبي است. ما دو طيف مخاطب پيش رو داريم؛ طيفي كه مردم هستند،و طيف ديگر كه گرفتار جهل مركبند. براي گروه اول ميتوان با بهرهگيري از شخصيت قهرمان و گرهگشاييهايي كه او ميكند، پاسخ ترديدها را داد؛ و قهرمان از جايي به جايي ميرسد. يعني عنصر تحول شخصيت، اتفاق ميافتد. اما گروه دوم، كه در جهل مركب هستند، با مطالعة اين داستان، بيش از طيف اول بهره ميبرند. چرا كه اين گروه، علمشان از جنس جهل است؛و پرسش ايجاد كردن در ذهن آنها، ايجاد نوعي تفكر و حركت ذهني براي رسيدن به پاسخ مناسب است. و به اين ترتيب، درستي و نادرستي پرتاب كردن و يا نكردن رنگ، خسارت زدن به سفارت و جبران آن از بيتالمال و... يا تقابل «حكومت اسلامي» و «جمهوري اسلامي»، به ذهنهاي گرفتار جهل مركب، حركتي ميدهد، كه در حد تأثيرگذاري اين داستان، قابل تقدير است.شاكري افزود: شخصيت اصلي مردد است و در ترديد باقي ميماند؛ و من استدلالي نديدم كه ترديدش را جبران كند. ولي با اين حال، دست به اقدام ميزند. به دليل مرجعي نياز است، تا فرد از ترديد خارج شود وبه اقدام رو كند. من چنين عاملي را كه توجيهكننده پرتاب رنگ باشد، در اين داستان نديدم.نويسنده (محمد سرشار) با تشكر از جمع منتقدين، كه با دقت نظرهاي كارشناسانهشان، اثر را مورد نقد قرار دادند، در پاسخ به پرسش ايجادشده، گفت: شخصيت اصلي، فردي عملگرا است؛ و بر خلاف مهدي كه اهل مباحث نظري و فلسفي است. اگر تعقلي هم به نتيجهاي نرسد، تكليفي عمل ميكند. به همين، دليل اعتراض عليه مصببين هتك حرمت عتبات عاليات را تكليف ميداند،ولي قالب تظاهرات بدون چالش را، ظرف مناسبي براي ابراز خشم و نفرت خود نميبيند. به همين دليل، به شيوهاي غير از آنچه ديگران كردهاند عمل ميكند. وي گفت: شخصيت اصلي، ابتدا بين دو تئوري «حكومت اسلامي» و «جمهوري اسلامي» در ترديد است. ولي در روند داستان، از آن عبور ميكند و به ترديد در رفتار دوگانه روي ميآورد، و اينكه شايد اصلاً رفتار ما، به گونهاي است كه ما را مقابل يكديگر قرار ميدهد.محمد سرشار، شخصيت اصلي و مأمورين نيروي انتظامي را از يك جنس خواند، و هر دو را تكليفمدار، ولي در عمل مقابل هم خواند، و افزود: جماعتي كه براي اعتراض مقابل سفارت انگليس اجتماع كردهاند ـ از بسيج دانشجويي و نيروي انتظامي و افرادي چون شخصيت اصلي ـ همه در دايرة انقلاب و نظام تعريف ميشوند، و از تفكرات سكولار و ليبرال، به دور هستند.منبع: مجله ادبیات داستانی
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 867]
صفحات پیشنهادی
توت فرنگی های روی دیوار
توت فرنگی های روی دیوار نويسنده:محمدرضا سرشار شهر خسته از ازدحام و آلودگي و گرما. خودش را روي زمين يله كرده است. راننده مسافركش، برافروخته، از پنجره سرك ميكشد و ...
توت فرنگی های روی دیوار نويسنده:محمدرضا سرشار شهر خسته از ازدحام و آلودگي و گرما. خودش را روي زمين يله كرده است. راننده مسافركش، برافروخته، از پنجره سرك ميكشد و ...
Fun. بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو” به پایان رسانده اند.
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو” به پایان رسانده اند.
بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو” به پایان رسانده اند.
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو” به پایان رسانده اند.
بزرگترین دیوار زنده جهان+عکس
این دیوارها در اصل صفحه هایی ضد آب هستند که با فاصله ای ثابت از دیوار اصلی نصب ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو" به پایان رسانده اند. ... برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ...
این دیوارها در اصل صفحه هایی ضد آب هستند که با فاصله ای ثابت از دیوار اصلی نصب ... به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو" به پایان رسانده اند. ... برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ...
بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)
بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس) برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان کوچک از ... اوور گری به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو به پایان رسانده اند.
بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس) برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان کوچک از ... اوور گری به تازگی کار خود را بر روی دیوار زنده کتابخانه عمومی "سمیاهمو به پایان رسانده اند.
تصاویر: مراحل رشد توتفرنگی
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان کوچک از ... دیوار زنده یک باغ یا باغچه عمودی بدون خاک و خود رشد کننده است که به دیوارهای .
برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان کوچک از ... دیوار زنده یک باغ یا باغچه عمودی بدون خاک و خود رشد کننده است که به دیوارهای .
تاثيرات آهن و روي
تاثيرات آهن و روي-کمبود آهن زودرس در دوران نوزادي ، اختلالات رفتاري در بزرگسالي را ناشي ... هم برسد، چیزی در حدود 300 اثر خوشنویسی در جشنواره روی دیوار ببینیم. ... اثر توت فرنگی در پیشگیری از بیماری های قلبی-اثر توت فرنگی در پیشگیری .
تاثيرات آهن و روي-کمبود آهن زودرس در دوران نوزادي ، اختلالات رفتاري در بزرگسالي را ناشي ... هم برسد، چیزی در حدود 300 اثر خوشنویسی در جشنواره روی دیوار ببینیم. ... اثر توت فرنگی در پیشگیری از بیماری های قلبی-اثر توت فرنگی در پیشگیری .
دیوار
تا بسازم گرد خود دیوارهای سر سخت و پا برجای، با خود آوردم ز راهی دور. ... بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... كاغذ ديواري، قابها و حتی کاشیكاري و ديگر تكنيكهاي روي ديوار .
تا بسازم گرد خود دیوارهای سر سخت و پا برجای، با خود آوردم ز راهی دور. ... بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی و درختان ... كاغذ ديواري، قابها و حتی کاشیكاري و ديگر تكنيكهاي روي ديوار .
دیوار
دیوار-سودای سیمرغ ( مسابقه سینمای ایران)دیوار(1386)(ایران)کارگردان : محمد علی ... بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی ... كاغذ ديواري، قابها و حتی کاشیكاري و ديگر تكنيكهاي روي ديوار .
دیوار-سودای سیمرغ ( مسابقه سینمای ایران)دیوار(1386)(ایران)کارگردان : محمد علی ... بزرگترین دیوار زنده جهان(+عکس)-برای ساخته شدن این دیوار از گلهای همیشه بهار، بوته های توت فرنگی ... كاغذ ديواري، قابها و حتی کاشیكاري و ديگر تكنيكهاي روي ديوار .
طرز خشک کردن ورقه های میوه و گوجه
سوال : سلام لطفا طرز خشک کردن ورقه های میوه و گوجه را توضیح دهید ممنون پاسخ : میوه های خشک به دو شکل خشک می شوند: 1- بطور طبیعی (در نور آفتاب، روی شوفاژ، جلوی باد پنکه) ... زردآلو، موز، توت، کیوی، انجیر، انبه، هلو،گلابی، آناناس، توت فرنگی، گوجه فرنگی و خرمالو است. .... چگونه میتوان لکه های خودکار وماژیک رااز دیوار پاک کرد ...
سوال : سلام لطفا طرز خشک کردن ورقه های میوه و گوجه را توضیح دهید ممنون پاسخ : میوه های خشک به دو شکل خشک می شوند: 1- بطور طبیعی (در نور آفتاب، روی شوفاژ، جلوی باد پنکه) ... زردآلو، موز، توت، کیوی، انجیر، انبه، هلو،گلابی، آناناس، توت فرنگی، گوجه فرنگی و خرمالو است. .... چگونه میتوان لکه های خودکار وماژیک رااز دیوار پاک کرد ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها