واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ایران درگذر تاریخ نگاهی به سریال تلویزیونی «مدار صفردرجه» نويسنده: مهدی نصیری «حسن فتحی» دانش آموخته تئاتر است و پیش از شروع فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی اش، در حوزه تئاتر فعالیت داشته است. تدریس و كارگردانی نمایش از جمله فعالیتهای او پیش از ورود به عرصه سینما و تلویزیون بوده است. ▪ كارگردان: حسن فتحی ▪ بازیگران: مسعود رایگان، رویا تیموریان، شهاب حسینی، آتنه فقیه نصیری، ایرج راد و... ● خلاصه داستان: همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم و پیش از اشغال فرانسه توسط آلمانها، «حبیب پارسا» همراه با چند دانشجوی ایرانی دیگر در یكی از دانشگاههای فرانسه در رشته فلسفه مشغول به تحصیل هستند. با وسعت گرفتن دامنه جنگ، اشغال فرانسه و نزدیك شدن آتش آن به ایران، همه دانشجویان ایرانی به كشور باز می گردند. نازی ها تعهداتشان با روسها را زیرپا می گذارند و ایران به واسطه هم مرز بودن با روسیه با وجود اعلام بی طرفی درگیر جنگی ناخواسته می شود كه... «حسن فتحی» دانش آموخته تئاتر است و پیش از شروع فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی اش، در حوزه تئاتر فعالیت داشته است. تدریس و كارگردانی نمایش از جمله فعالیتهای او پیش از ورود به عرصه سینما و تلویزیون بوده است. اما او با تولید سریال تلویزیونی «پهلوانان نمی میرند» بود كه خودش را به عنوان یك كارگردان موفق تلویزیونی معرفی كرد. «پهلوانان نمی میرند» با دستمایه قرار دادن یك داستان كاملاً سنتی ایرانی و پرداختن به فضایی اینچنینی به سرعت در میان مخاطبان تلویزیون جا باز كرد و به عنوان یك كار موفق مطرح شد. «شب دهم» دومین پروژه موفق فتحی بود كه همزمان با ایام محرم به روی آنتن رفت. این سریال تلویزیونی موقعیت نمایشگران تعزیه را در دوران حكومت رضاخان دستمایه كار قرار داده و یك داستان ایرانی دیگر را مورد پرداخت قرار داده بود كه بازهم طرفداران بسیاری پیدا كرد. فتحی بعد از «شب دهم و «پهلوانان نمی میرند» چند سریال از جمله «فردا دیر است»، «روشن تر از خاموشی»، «همسایه ها» و فیلم «ازدواج به سبك ایرانی» را هم كار كرد. این دو تجربه او نیز مانند آثار دیگرش سعی در خلق فضایی سنتی و ایرانی داشتند، اما با وجود شباهتهای زیاد با آثار قبلی نتوانستند موفقیت چندانی برای او دربرداشته باشند. «مدار صفردرجه» جدیدترین كار حسن فتحی است. سریال متفاوتی كه بازهم با محوریت مقطعی از تاریخ ایران تولید شده و بیش از هر چیز به ظرفیتهای جذاب فضا و تاریخ ایرانی متكی است. البته این سریال با چهره های مطرح سینمایی و تلویزیونی، كه نقشهای متعدد داستان را برعهده گرفته اند، خیلی دیرتر از آنچه به نظر می رسید، مخاطبانش را پیدا كرده است. تعدد شخصیتها و ورود یكباره همه آنها در فصول آغازین داستان، آنقدر فضا و روایتها را پیچیده كرده بود، كه تماشاگر اجازه ارتباط اولیه با داستان را هم پیدا نمی كرد. حتی هنوز هم روایتهای متعددی در این مجموعه تلویزیونی هستند كه از همان ابتدای داستان با تعلیق و چالش پنهان آغاز می شوند. مسلماً چنین پرداختی در اولین مراحل ارتباط نه تنها تماشاگر را با سریال درگیر نمی كند، بلكه سردرگمی و عدم ارتباط پیگیر او با داستان را هم باعث می شود. در «مدار صفردرجه» بلافاصله پس از شروع چندین و چند شخصیت مختلف وارد می شوند كه هركدام در فضای روایی متفاوتی قرار دارند و به طبع آن هركدام روایت دیگری را هم با روایتهای قبلی همراه می كنند. این درحالی است كه داستان در چند قسمت ابتدایی حتی قادر به معرفی خط روایت اصلی هم نیست. بنابراین تماشاگر سردرگم، به دلیل عدم برقراری ارتباط مستمر با داستان ممكن است آن را رها كرده و یا حداقل در ادامه ارتباط با آن با مشكل مواجه شود. اما با وجود این پیچیدگی ها و مشكلات ابتدایی، هر تماشاگری با دنبال كردن قسمتهای آغازین (سه، چهار قسمت اول) متوجه محور اصلی روایت و منظور سریال خواهد شد و تازه از این به بعد است كه «مدار صفردرجه» را می توان جزو سریالهای پرمخاطب این روزهای تلویزیون دانست.تاریخ، بستر روایت داستان مجموعه تلویزیونی «حسن فتحی» است. داستان از زمان آغاز جنگ جهانی دوم آغاز می شود و ظاهراً قرار است ایران اواخر قاجاریه را در محوریت زمانی اش مطرح سازد. اما فتحی پیش از شروع پرداختن به این دوران در ایران، حاشیه ای از تاریخ را به نوعی دیگر در فرانسه روایت می كند. «حبیب پارسا» دانشجوی ایرانی است كه در فرانسه فلسفه می خواند. روایت «مدارصفردرجه» پارسا را در محور شخصیتهایش قرار داده و ضمن مقدمه چینی برای آغاز در فضای داخل كشور، محورهای دیگری را در حاشیه و ظاهراً متن ماجرا مطرح می سازد. در این مقطع پرداختن به مسایل فكری و اجتماعی شرق و غرب و بطور خاص تر ایران و اروپا اهمیت بیشتری دارد. پارسا به عنوان یك نماینده روشنفكر ایرانی مدام از فرهنگ و فلسفه ایرانی و شرقی صحبت می كند و این گونه آرا را به بهانه تحصیل و تحقیق مدام در قالب چالشی گفتاری مطرح می سازد. آشنایی و علاقه او به دختر یهودی همكلاسی اش (سارا) این زمینه ها را هرچه بیشتر پرورش می دهد و بهانه لازم را برای گفتگوهای طولانی فرهنگی و فلسفی فراهم می آورد. مهمترین كاستی سریال در این فصول تكیه بیش از حد بر مناظره های كلامی است كه به گونه كاملاً محسوس سعی در به اثبات رساندن برتری فرهنگ و فلسفه ایرانی دارند. به همین بهانه هم هست كه در بسیاری از بخشهای داستان شعار نصیحت و اصرار بر اثبات تفكرات بخصوص از جانب حبیب پارسا مطرح می شود و به واسطه تكرار و تأثیر مستقیم، كاركرد لازم را از دست می دهد. در واقع این عنصر بتدریج به سطح آمده و شكلی سفارشی به خود می گیرد و طبیعتاً بعد از تكرارهای مداوم، ارزش اصلی اش را از دست می دهد. عدالت، انسانیت، جنگ، ایمان و... نیز مقولات دیگری هستند كه در كنار این تأكید روایی در پرداخت داستان وجود دارند. اما فتحی به گونه ای هدفمند به آنها نمی پردازد. البته ظاهراً در كنار همه مباحث محتوایی، مجموعه یك داستان مشخص و تقریباً معلوم را دنبال می كند و این داستان به فراخور موقعیتهای تاریخی و رویدادهای دراماتیكش حوزه های محتوایی مختلف را شامل می شود. هرچند بازهم باید تأكید كرد داستان «مدار صفردرجه» ضعفهای دیگری نیز دارد. یكی از مهمترین این ضعفها تكیه بیش از اندازه بر یك شخصیت قهرمان (پارسا) است. پارسا با تكرار و اصرار زیاد، مدام در رأس رویدادها قرار می گیرد و ضمن كاستن از ارزش ساختار دراماتیك آن، اهمیت شخصیتهای متعدد مجموعه را هم زیر سؤال می برد. وقوع جنگ و اشغال فرانسه توسط آلمانها خط روایت داستان را به طور كلی وارد حوزه تاریخی می كند و تاریخ، حتی داستان و گستره روابط شخصیتها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. اشغال فرانسه و بازگشت دانشجویان ایرانی احتمالاً فضا و روایت را به ایران خواهد كشاند و درگیری ایران در جنگ میان انگلیس، روسیه، آلمان، فرانسه و پرتغال را در رأس قرار خواهد داد. بنابراین حوزه روایت داستان از قسمتهای بعدی با تغییرهای مهمی مواجه خواهد شد. از این منظر بدون شك بحث تاریخ جزو گستره های مهم مجموعه خواهد بود و حسن فتحی كه در پرداخت داستان تا حدی موفق نشان داده باید از این به بعد مهارتش در پرداختن به وجوه تاریخی را نیز در معرض آزمونی جدی قرار دهد. آثار قبلی این كارگردان بیشتر بر فضای تاریخی و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی متكی بودند. «مدار صفردرجه» هم اگرچه بخش مهمی از بسترهای روایتش را به این حوزه اختصاص داده، اما به واسطه نوع پرداختی كه تاكنون داشته است، باید دقت و توجه بیشتری به خود تاریخ داشته باشد. البته بیشتر منابع تاریخی كه در تیتراژ سریال فتحی آمده است را نمی توان مستندات معتبری در حوزه تاریخ ایران اواخر دوره قاجاری دانست. به عنوان مثال رمان «دنیای سوفی» را نمی توان یك منبع معتبر و مستند تاریخی به شمار آورد كه سریال فتحی بخواهد روایتهای تاریخی اش را با تكیه بر آن مورد پرداخت قرار دهد. به هرحال آنچه مهم است اینكه سریال تلویزیونی «حسن فتحی» با ورود به فضای ایران حوزه های جذابتر و جدی را برای روایت خواهد داشت. مسلماً این حوزه ها بیشتر از عشق همراه با نجابت پارسا و سارا و مناظرات فلسفی و فرهنگی آنها در چند قسمت پیشین جای پرداخت دارند. حالا باید دید كه فتحی در این محدوده نیز قادر خواهد بود ساختار تصویری منظم و فضاهای شیك و استرلیزه فرانسه را داشته باشد یا خیر! البته رسیدن به ایران و پرداختن به فضاهای ایرانی طبیعتاً ویژگی های خاص خودش را دارد، اما منظور از پرداخت منظم ساختار تصویری، آن نظم و ترتیبی است كه فضاها و امكانات صحنه در اختیار گروه قرار داده اند. تجربه ساخت برخی مجموعه های قبلی مشابه این نشان داده است كه فضاهای قدیمی ایرانی با وجود همه ویژگی ها و جذابیت هایشان در حوزه پرداخت تصویری نوعی حس تصنعی و شلوغی را هم به دنبال می آورند. در مجموع نمونه هایی از این قبیل كه تاریخ و فرهنگ ایرانی را به عنوان محمل و بستر طرح روایتهایشان انتخاب می كنند را باید اتفاقی قابل تقدیر در تلویزیون دانست. چنین آثاری نه تنها به لحاظ فرهنگی می توانند با مخاطبانشان ارتباط برقرار كنند، بلكه به واسطه جذابیتهای داستانی، فضای آشنا و ملی و همچنین اطلاعات و زمینه های تاریخی در درجه بالاتری نسبت به سایر برنامه های تلویزیون قرار می گیرند. ای كاش ساخت فیلمها و سریالهای تاریخی به دوره های نزدیك محدود نمی شد و دوره های مختلف تاریخ ایران را با همه ظرفیتها و قابلیتهای بی نظیر داستانی نیز در بر می گرفت.ساخته حسن فتحیمنبع:روزنامه قدس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 670]