تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالمان فرمانرواى بر شهرياران هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845216144




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا
علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا نام عرب و دين اسلام دو عاملي بودند که در اين فتوحات اسلامي در اروپا باقي ماند. به همين جهت ما اثري از بربرها و صقالبه (اسلاوها) که در اين جنگها با اعراب بودند در اروپا سراغ نداريم. به طور خلاصه آنچه ما از تاريخ اين فتوحات داريم همگي از رشحات قلمهاي مسلمانان عرب است.آنچه باعث پيدايش اين فتوحات شد و علل اصلي تن دادن به آن شدائد و سختيها، چند چيز بود: از جمله علاقه آنان به جمع آوري غنائم و کسب اموال؛ و اشتياق خاصشان که مي خواستند همه جا را زير پا بگذارند. و ديگر اينکه آنان درصدد بودند دين اسلام را رواج دهند تا از ثواب اين کار بزرگ در نزد خداوند برخوردار گردند.زيرا قرآن پيروان خود را به جهاد در راه خداوند ترغيب مي کند. چنانکه مي گويد: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم في سبيل الله ذلکم خير لکم ان کنتم تعلمون.» (1) يعني کوچ کنيد در حال سبکي و سنگيني و در راه خداوند با اموال و جانهاي خود جهاد کنيد. اين براي شما بهتر است اگر بدانيد.به همين جهت هر مسلماني که قادر به حمل سلاح بود جهاد مي کرد، و کساني که نمي توانستند سلاح حمل کنند با مال خود در راه خدا جهاد مي نمودند. در قرآن آمده است: «آنها که زر و سيم مي اندوزند و آن را در راه خداوند مصرف نمي کنند، به آنها مژده عذاب دردناک بده.»(2)در نظر اسلام هر مسلماني در راه خدا جان بدهد، شهيد از دنيا رفته است. قرآن مي گويد: «گمان مکن کساني که در راه خداوند کشته شده اند، مرده اند. نه! آنها زنده اند و در نزد خداوند متنعم خواهند بود.» بنابراين مسلمانان هر کسي که خون خود را در راه اسلام بذل مي کند، شهيد مي داند چنانکه مسيحيان نيز هر کس را که به خاطر نصرانيت جان مي دهد شهيد مي داند. دين اسلام بر مسلمانان واجب دانسته است که افراد غير مسلمان را دعوت به اسلام کنند. يا (اگر اهل کتاب هستند) بايد جزيه بپردازند. دعوت به اسلام و پرداخت جزيه قبل از اعلان جهاد و شروع جنگ است.امکان دارد که وقتي سپاهيان اسلام وارد فرانسه شدند اين اعلان را نموده باشند ولي فرانسويان دعوت اسلام را نپذيرفتند و امراي مسلمان ناگزير شده بودند دست به شمشير ببرند. مسلمانان در اوايل فتوحات خود شمشير حمايل مي کردند و نيزه به دست داشتند و کمان به دوش مي گرفتند و همگي عمامه به سر نهاده بودند. ولي بعد با تغيير زمان در پوشش لباس و حمله اسلحه به صورت نصارا درآمدند. زره مي پوشيدند و غرق در آهن مي شدند. آنان هميشه شمشيرهاي شهر بردو را که در آن موقع شهرت داشت با خود حمل مي کردند. سپاهيان مسلمانان کم کم عمامه ها را کنار گذاشتند و به جاي آن کلاه هندي به سر مي نهادند.امراي فرانسوي در کتالونيه ده زره اسلاوي و يکصد شمشير فرانسوي براي خليفه مسلمانان هديه فرستادند و خليفه نيز در روزي که حاجب خود را به وزارت منصوب داشت، صد جنگجوي فرانسوي که شمشير و گرز حمايل کرده و غرق در آهن بودند و کلاههاي هندي بر سر داشتند، به وي بخشيد.به طور خلاصه مسلمانان در پوشيدن لباس جنگ و پرچم و زين اسب خود از اروپاييان پيروي کردند، ولي بدون شک در پوشيدن لباس جنگ، حمل سلاح سبک را ترجيح مي دادند و از سلاح سنگين که اروپاييان بدان اتکاء داشتند اجتناب مي ورزيدند.در کتاب الاحاطه في اخبار غرناطه تأليف لسان الدين ابن الخطيب نويسنده بزرگ اندلسي راجع به چگونگي لباس و سلاح مردم اندلس چنين آمده است: «لشکر آنها دو دسته هستند: اندلسي و بربري. فرماندهي سپاه اندلسي را يکي از نزديکان خليفه يا حصي ( حصي يعني شخص خردمند) از بزرگان کشورها به عهده دارد. لباس آنها در قديم نظير لباس فرنگيان همجوار خود بود که زره هاي بلند مي پوشيدند و سپر پولادين به دوش مي گرفتند و نيزه هاي بلند و زينهاي قراپوس دار و پرچم داران سواره داشتند. هر يک با سلاحي که به آنها مي برازيد و به آن شهرت داشتند مسلح مي شدند. ولي هم اکنون آنها طرز پوشش جنگي سابق را رها کرده و زره هاي کوچک و کلاه خودهاي نازک و سپرهاي عربي و تيرهاي سبک و نيزه هاي باريک را انتخاب کرده اند. پوشش عمامه در لباس مردم اين شهر کم است و فقط بعضي از پيرمردان و قضات و علما و سربازان عرب هنوز آن را به سر دارند.»ناگفته نماند که لسان الدين خطيب لباس مردم شهر غرناطه را در زمان خود، يعني قرن هشتم هجري، توصيف مي کند.در نفح الطيب از ابن سعيد در کتاب المغرب نقل مي کند که بيشتر مردم اندلس عمامه را کنار گذاشته اند، مخصوصا در ناحيه شرقي اين کشور. زيرا در ناحيه غربي عموم قضات و فقهاء معروف عمامه به سر دارند. من عزيز بن خطاب بزرگترين دانشمند شهر مرسيه را ديدم که در حضور سلطان سر برهنه خطبه مي خواند. ولي سربازان و ساير مردم چه در شرق و چه در غرب بسيار کم ديده مي شوند که معمم باشند.ابن هود را که در زمان ما اندس را در تصرف دارد ديدم که در تمام حالات بدون عمامه است. همچنين ابن احمر که قسمت عمده اندلس امروز در دست اوست نيز چنين است.بيشتر سلاطين و سربازان مسلمان اسپانيا از لحاظ لباس و تسليحات جنگي به صورت نصاراي همجوار خود درآمده اند!غنايم جنگرنو مي نويسد که غنايمي که مسلمانان از مسيحيان اروپا مي گرفتند عبارت بود از جواهرات و پولهاي سکه دار، و منسوجات و ادوات جنگي و اسيران. بهترين انواع غنايم اسيران و بردگان بودند. فرمانده سپاه طبق دستور اسلام خمس (يک پنجم) اين غنايم را جدا مي ساخت و آن را به مصارف مستمندان و ابن السبيل(درماندگان نيازمند) مي رسانيد. و بقيه غنايم ميان سربازان توزيع مي شد. سواران دو برابر پيادگان مي بردند. هميشه بازرگاناني در لشکرکشيها بودند که آنچه لشکر به دست مي آورد اعم از زبان دار و بي زبان را از آنان مي خريدند.اسيران جنگيبه گفته ي رنو اسيران آن روز مانند اسراي امروز نبودند. هنگامي که يک فرد مسيحي اسير مي شد دستهاي او را مي بستند و همين که تقسيم غنايم خاتمه مي يافت اسير مي دانست که بنده آن مرد مسلماني است که در تقسيم سهم او شده است و آن مسلمان هم مالک اوست و هر طور بخواهد مي تواند از وجود او استفاده کند. برده هم با محصول کارش ملک مالک خود بود و مانند ساير اموال مالک به فرزندان و وارثانش به ارث مي رسيد. فرزندان اين بردگان هم مانند پدر خود برده بودند و حکم پدر را داشتند.اگر آقاي اين بنده غيرت اسلامي داشت، برده مسيحي خود را دعوت به اسلام مي کرد و چنانچه او مسلمان مي شد، ممکن بود آزاد شود و يا اينکه يکي از نيکوکاران و افراد خيرانديش مسلمان او را مي خريد و آزاد مي کرد. زيرا آزاد ساختن بردگان در نزد مسلمانان يکي از بهترين وسايل تقرب به خداوند است.اين برده بعد از آنکه آزاد مي گرديد مانند يک فرد مسلمان در اجتماع اسلامي زندگي مي کرد و به هر مقامي که مي خواست و شايسته آن بود نائل مي گرديد. به اين گونه اسيران مسلمان شده عرب مولي مي گفت که هم به معني آقا است و هم به معني غلام است.دسته ديگري از بردگان کساني بودند که مالکان آنها را آزاد مي کردند ولي به شرط اينکه سالانه مبلغ معيني را به ارباب خود بپردازند.(3). اگر اسيري که برده مسلمان شده بود از قبول دين اسلام خودداري مي کرد او را به کشاورزي يا کار سنگين مي گماشتند.در ميان بردگان مسيحي افراد زيادي بودند که دين اسلام را پذيرفتند ولي عده اي هم به همان کيش نصرانيت خود باقي ماندند و همگي به خدمت مسلمين درآمدند و از وجود آنها در جنگها استفاده کردند. عده کثيري از آنها نيز در ميان نگهبانان خلفا و پادشاهان مخصوصا در قرطبه وجود داشتند.اسيران مسيحي که به دين خود باقي مي ماندند طوري نبودند که بدون اميد به آزادي خود براي هميشه برده باشند. بلکه بعضي از امرا و ثروتمندان مسلمان وقتي در کار مهمي توفيق مي يافتند، به شکرانه آن اسيران خود را در راه خدا آزاد مي ساختند. چنانکه در سال 997 وقتي منصور بن ابي عامر اطلاع يافت که سپاهيانش در جنگ بزرگي در افريقا فاتح شده اند، به شکرانه آن فورا هزار و هشتصد اسير مسيحي مرد و زن را آزاد ساخت.مسيحيان اروپا اعانه جمع مي کردند و به اسپانيا و افريقا مي رفتند تا اسيران خود را آزاد کنند. يکي پدرش را آزاد مي کرد، ديگري برادرش و سومي دوستش را و غيره ... و از آن زمان انجمني مذهبي تأسيس شد که چند قرن در اروپا باقي بود و کاري جز آزادي اسيران از بلاد اسلامي نداشت. تاريخ اروپا خدمات انساني اين جمعيت را بيش از آنچه وصف شود ثبت کرده است.از جمله ايزان رئيس دير«قديس ويکتور» در بندر مارسي بود که در سال 1047 با اينکه از نظر جسمي ناتوان و سخت بيمار بود، به اسپانيا رفت و عده اي از اسيران مسيحي را آزاد نمود و آنها را به مقصد فرانسه حرکت داد. ولي هنگامي که با کشتي از دريا مي گذشتند؛ مورد دستبرد دزدان دريايي واقع شدند و مجددا به اسارت افتادند.ايزان دوباره به فرانسه برگشت و سعي بليغي به عمل آورد و آنقدر آمد و رفت کرد تا اينکه براي دومين بار آنها را آزاد نمود. ولي هنگامي که اسيران را به مارسي مي آورد بيماري و ضعف به حدي او را به ستوه آورد که هنوز به مارسي نرسيده درگذشت.رفتار مسلمانان با زنان اسيربه گفته ي رنو زناني که اسير مي شدند و به صورت برده در مي آمدند، در قصرهاي امرا و سراي ثروتمندان به کار گماشته مي شدند و در کار خانه به زنان مالک خود کمک مي کردند، و چنانچه يکي از آنها از لحاظ زيبايي و تناسب اندام ممتاز بود، به وي آداب زندگي مي آموختند و سپس به قيمت گراني مي فروختند، يا خود مالک او را به همسري مي گرفت. بسيار هم اتفاق مي افتاد که آنها را براي خلفا و بزرگان هديه مي فرستادند.چنانکه اين وضع براي شاهزاده لامبجيه دختر دوک اکتوني که براي خليفه به دمشق فرستادند پيش آمد.وقتي مسلماني با چنين زناني ازدواج مي کرد، همين ازدواج موجب مي شد که آنان از قيد رقيت آزاد شوند و فرزندانشان جزو آزادگان باشند. اين زنان با زن مالک خود که از اصل آزاد بوده است فرقي نداشتند و آنان را «ام ولد» مي گفتند و بعد از وفات شوهران خود به کلي آزاد مي شدند.دربارهاي خلفاي دمشق و بغداد و قرطبه پر از زناني بود که به آنان «ام ولد» مي گفتند. فرزندان هارون الرشيد غير از يکي از آنان (محمد امين که از زبيده بود) همگي فرزندان کنيزاني بودند که به آنان «ام ولد» مي گفتند. اما اگر پدر از کنيزش فرزنداني داشته باشد که آنان را فرزندان خود نداند، هم خود آنان و هم مادر آنان همچنان برده خواهند ماند.پي‌نوشت‌ها:1- سوره ي توبه، آيه ي 41.2- والذين يکنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم. (سوره ي توبه، آيه 24).3- اين موضوع را در فقه اسلامي «ولاء» مي گويند. ولاء حالتي است که بنده بعد از آزادي نسبت به آقاي خود دارد. چون بعضي از بردگان با آقاي خود قرار مي گذاشتند که او را آزاد کند تا وي قيمت خود را به اقساط به وي بپردازد.اين گونه بردگان را در فقه اسلامي «عبد مکاتب» مي نامند. زيرا او نوشته اي به آقاي خود مي داد که قيمت خود را طي مدت معيني به اقساط بپردازد و آقا هم نوشته مي داد که او را آزاد ساخته است. همين مکاتبه بين آقا و برده است که به وي عبد مکاتب مي گويند. خداوند هم در قرآن مجيد مي فرمايد: «والذين يبتغون الکتاب مما ملکت ايمانکم فکاتبوهم ان علمتم فيهم خيرا» يعني: بندگاني که از شما نوشته مي خواهند تا خود را آزاد کنند چنانچه به نفع آنها مي دانيد با آنها مکاتبه کنيد (سوره ي نور، آيه 33). البته اين گونه مکاتبه شامل بردگان مرد و زن مي شد. حقي را که مالک برده تا هنگام آزادي وي دارد «ولاء» مي گويند.منبع: کتاب تاريخ فتوحات مسلمانان در اروپا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن