محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846476625
اضطــراب در وجــود
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اضطــراب در وجــود نويسنده: سيد حسین نصرمترجم: مسعود خيرخواه درباب شناخت و چيستي «حكمت متعاليه» صدرالدين شيرازيصدرالدين (صدرالمتألهين) شيرازي، معروف به ملاصدرا (١٠٥٠- ٩٧٠ ه. ق) در طول حيات دانشورانه و پربار خود فعاليتهاي عظيم علمي را پي گرفت و عليرغم بيمهريهايي كه از مخالفان حكمت و متحجران عصر خود ديد، هيچگاه سعي نكرد پيرو مرامهاي رايج روزگار باشد. هميشه به نقادي و گزينش آراء متقدم دست ميزد و از تركيب آراء گوناگون و نوآوريها و انديشههاي بديع خويش، نظريههاي نويني تأسيس مينمود.بيشتر در مواجه با نام ملاصدرا آن را متساوي با «حكمت متعاليه» مييابند و ميدانند. اين واقعيت كه تعبير حكمت متعاليه به احتمال مرهون چه عواملي بوده است جاي بحث دارد اما به هر حال، تعبير حكمت متعاليه اينك بر مشرب خاصي در حكمت سنتي دلالت دارد كه ملاصدرا آن را تأسيس كرد و اين عنوان براي طريقه ملاصدرا، نه فقط بنا به دلايل تاريخي، بلكه به اين دليل كه اساس تعاليم او به تمام معنا هم حكمي و فلسفي است و هم مبتني بركشف و شهود عقلي وجود متعال.مطلب حاضر، ترجمه فصلي است از كتاب (Sadral-Din Shirazi and his Transcendent Theosophy) نوشته دكتر سيد حسين نصر، فصول هفتگانه اين كتاب ١٣٥ صفحهاي هر يك به بررسي يكي از ابعاد فيلسوف نامدار، صدرالمتألهين شيرازي اختصاص دارد.در اين نوشتار نويسنده، دكتر سيدحسين نصر، سعي دارد تا چيستي «حكمت متعاليه» را بازشناسي نمايد و با آوردن مصاديق تاريخي و تطبيقهايي ميان تعاليم سهروردي، ابن سينا و ملاصدرا نحوه برخورد آنها با پارهاي از موضوعات همچون وجود، طبيعيات و … را مقايسه و تدقيق كند. ذكر اين نكته بيوجه نيست كه يافتن بسياري از تعليقات و تنسيق مطالب در جهت فهم بهتر غايت نويسنده برعهده مترجم بوده است. بناي فلسفي ملاصدراتعبير حكمت متعاليه را عرفايي همچون قيصري، بسيار پيش از آنكه ملاصدرا آن را به كار برد، به استخدام گرفتهاند. اين اصطلاح حتي در آثار بزرگان فلسفه مشاء (Prepatetic) نظير قطبالدين شيرازي نيز به چشم ميخورد. اما با اين حال، معنايي كه آنان از اين تعبير قصد ميكردهاند و بهره ميبردهاند به هيچ وجه به معنايي كه در آثار ملاصدرا و شاگردان او مييابيم يكي نيست. پيروان، اتباع و شاگردان ملاصدرا معنايي بسيار دقيق را بر اين اصطلاح بار كردند و آن را صرفاً به منظور اشاره به بناي فلسفي و ما بعدالطبيعي كه ملاصدرا تأسيس كرده بود به كار ميبردند. از اين رو، تدقيق در معنا و ويژگيهاي كلي حكمت متعاليه قابل بررسي مجدانه است.تعاليم فلسفي مبتني بر شهود عقلي اصطلاح حكمت متعاليه از دو بخش تشكيل ميشود: حكمت و متعاليه به معني بلندمرتبه و رفيع (exalted).گرچه ملاصدرا خود اين اصطلاح را به كار برده است، ولي شهرت يافتن آن مديون شاگردان بيواسطه و معالواسطه اوست كه از اين اصطلاح به عنوان نامي براي مكتب خاص استاد بهره جستند. يك نسل پس از ملاصدرا، ملاعبدالرزاق لاهيجي كه داماد و يكي از پرآوازهترين شاگردان وي بود، فلسفه استادش را «حكمت متعاليه» خواند. در دوره قاجاريه دلالت اين اصطلاح بر مشرب صدرا، چنان رواج يافته بود كه سبزواري در كتاب شرح منظومه اصولاً هيچ حاجتي نميديد كه وجه تسميه مكتب استاد (معالواسطهاش) را كه سبزواري ميكوشد در مكتوباتش تعاليم او را شرح دهد، بيان ميكند.اگر به آثار ملاصدرا نظر كنيم، هيچ فقرهاي را نمييابيم كه او صراحتاً از مشرب فلسفي خود تحت عنوان حكمت متعاليه ياد كرده باشد. در واقع ملاصدرا اين اصطلاح را به منظور اشاره و ارجاع به دو كتابش تحت همين عنوان به كار ميگيرد.يكي شاهكار او، «الحكمه المتعاليه فيالاسفار العقليه الاربعه» و ديگري يكي از آخرين آثار يا شايد هم آخرين اثر اوست كه «الحكمه المتعاليه» نام دارد. حتي به كاربردن تعبير «الحكمه المتعاليه» دركتاب «الشواهد الربوبيه» به جاي آن كه اشاره و ارجاعي باشد به طريقه فكري او، ارجاعي است به همان آخرين كتابش. اين واقعيت كه تعبير حكمت متعاليه را شاگردان و پيروان او به عنوان توصيف آموزهها و تعاليم ملاصدرا به كار گرفتند به اقرب احتمال مرهون دو عامل بوده است:الف) نخست عنوان كتاب اسفار، كه متضمن جهان بيني و مكتبي خود ملاصدرا را كه به استناد آنها حكمت متعاليه است.ب) دوم، نه فقط عنوان چند مجلد از نوشتههاي او، بلكه نام مكتبي است كه او پديد آورد.هر چند كه بر اين نكته اخير نميتوان بالصراحه دليل و مدركي از آثار مكتوب يافت، ولي امروزه همه اساتيد سنتي ممتاز اين مكتب در ايران اين مطلب را تأييد ميكنند؛ اساتيدي كه همگي آنان سنت شفاهي و سينه به سينهاي را اخذ كردهاند كه مكمل آثار مكتوب صدراست و اين تأييد قويترين حجت است براي قبول نكته مذكور. به هر حال، تعبير حكمت متعاليه اينك بر مشرب خاصي در حكمت سنتي دلالت دارد كه ملاصدرا آن را تأسيس كرد. اين نام گذاري هم چيزي است كه در زمان خود او آغاز شد و تاكنون ادامه يافته است.بايد گفت كه عنوان حكمت متعاليه براي طريقه ملاصدرا، نه فقط بنا به دلايل تاريخي، بلكه به اين دليل كه اساس تعاليم او به تمام معنا هم حكمي و فلسفي است و هم مبتني بر كشف و شهود عقلي وجود متعال و در نهايت بدان موجود رهبر است، مناسبترين عنوان براي اين مشرب است. لذا، تسميه اين مكتب به حكمت متعاليه هم وجه تاريخي دارد و هم وجه فلسفي.شناخت حقايق موجوداتبراي فهم اين مطلب كه خود ملاصدرا چه تعريفي از حكمت متعاليه ارايه ميدهد، بايد ببينيم كه او حكمت و فلسفه را چگونه تعريف ميكند. هنگامي كه او از حكمت سخن ميگويد، در واقع در باره حكمت متعاليه حرف ميزند، زيرا براي او حكمت حقيقي همان حكمت متعاليهاي است كه خودش بيان ميكند.ملاصدرا، همچون قدماي فلاسفه اسلامي و بلكه بيش از آنان، شديداً به تعريف و معنا كردن فلسفه و حكمت تمايل نشان ميدهد. او اين واژهها را در موارد عديدهاي از آثارش به بحث مينهد و به كرات آنها را تعريف ميكند.رسم او چنان است كه در تعريف خود از منابع پيشينيان شروع كرده و بعد به سبك و سياق مخصوص خود ديدگاههاي مختلف را با هم تلفيق و تركيب ميكند. در يكي از معروفترين تعاريفش حكمت را به عنوان وسيلهاي توصيف ميكندكه به مدد آن «انسان جهان ميشود عقلاني، مسايل جهان عيني و مشابه نظام هستي». در تعريف مفصلتري از فلسفه در كتاب اسفار، ملاصدرا ديدگاههاي همه فيلسوفان، از افلاطون گرفته تا سهروردي را منعكس ميكند و اظهار ميدارد: «فلسفه استكمال روح آدمي است به مدد شناخت حقايق موجودات آن گونه كه هستند».ميرزا مهدي آشتياني، يكي از پرآوازهترين شارحان مكتب ملاصدرا طي قرن گذشته، در حاشيهاي تفاوت ميان «حكمت متعاليه» و مكاتب فلسفي پيشين را چنين تقرير ميكند: «حكمت متعاليه مستلزم توحيد وجود است: بر خلاف فلسفه مشاء كه فقط بر توحيد واجب (الوجود) دلالت دارد و نه توحيد وجود».اگر تعاريفي را كه صدرا از حكمت ارايه ميدهد، مطابق نظري كه آشتياني در حاشيه مذكور آورده تحليل كنيم، معلوم خواهد شد كه مفهوم حكمت - كه فيالواقع چيزي جز همان حكمت متعاليه نيست - با خرد يا دانايي كه بر يك بنيان ما بعد الطبيعي محض مبتني است و از طريق شهود عقلي حاصل ميشود، مساوق است و در عين حال در كسوتي عقلاني (ولي البته نه عقل گرايانه وابسته به «اصالت عقل» و التزام به كار برد ادله و براهين عقلي) ظاهر ميشود.اشراق، استدلال و وحيسه مبناي اساسي هست كه حكمت متعاليه بر آنها مبتني است:1) كشف يا ذوق يا اشراق.2) عقل يا استدلال.3) شرع يا وحي.اجتماع و تأليف معارفي كه از اين سه مبنا و مبدأ حاصل ميشود، كاري است كه ملاصدرا صورت داد. او در اين تأليف در پي آن است كه معارف مختلفي را كه از منابع زير براي آدمي حاصل ميشود با يكديگر سازگار كند: مكتب اشراق، حكمت عقلي (كه صدرا آن را با فلسفه مشاء يكي ميداند) و علوم ديني از جمله الهيات (يا علم كلام). اينها شاخههاي علوم سنتي اسلامي را تشكيل ميدهند كه اگر حكمت متعاليه را با هر يك از آنها مقايسه كنيم ويژگيها و مشخصههاي آن وضوح بيشتري خواهد يافت.به هنگام بحث در مورد منابع آموزههاي ملاصدرا، در مييابيم كه تعاليم او تا چه اندازه با معارف عرفا، بويژه ابن عربي، صدرالدين قونوي، عبدالرزاق كاشاني، داوود قيصري و ديگر بزرگان مكتب ابن عربي، نزديكي و ارتباط دارد. اگر تعاليم ملاصدرا با آموزههاي عرفاي مذكور مقايسه شود، ميتوان گفت كه ما بعدالطبيعه ايشان، روايت و نسخهاي عقلاني شده است از شهود روحانيشان. (1) در مورد ابن عربي خصوصاً، اين مابعدالطبيعه خود را به صورت ضربات فراوان بارقههايي عيان ميسازد كه هر يك جنبهاي از دورنماي واقعيت فرجامي را روشن ميكند. اين بارقههاي نوراني را ملاصدرا - و همين طور تاحدي امثال قيصري، پيش از او- به يك نور مستمرتر و پايدارتر تبديل كرد. ملا صدرا به دنبال آن است كه شرح و توضيحي فيلسوفانهتر و سامانمندتر ارايه دهد؛ براهيني منطقي عرضه دارد و جنبههايي را شرح دهد كه متصوفه بزرگ پيش از او يا در مورد آنها سكوت كرده يا صرفاً به عنوان موهبتي ملكوتي (عرشي / الهي) و ثمره شهود و روحانيشان اجمالاً از آن ياد كردهاند. هيچ نكته اساسي نيست كه ملاصدرا در مورد آن با ابن عربي مخالفت كند. صدرا بيشتر در برابر فيلسوفان مشاء و اشراقيون ميايستد.اختلاف نظر او با ابنعربي فقط در مورد چند مسأله، نظير شر، اختيار وجبر است كه ملاصدرا در مورد آنها آرايي مغاير با نظرات ابن عربي اظهار ميدارد. اما ملاصدرا مطالب فراواني را مورد بحث قرار ميدهد كه نه ابن عربي و نه مكتب او، هيچ يك به صراحت متعرض آنها نشدهاند، هر چند كه اشاراتي تلويحي در مورد آنها در آثار وي به چشم ميخورد.ملاصدرا براي ما بعدالطبيعه صوفيانه مكتب ابن عربي هم مباني منطقيتر و سامانمندتري تأسيس ميكند و هم برخي نظرات او را شرح و بسط ميدهد. در واقع، ملاصدرا علاوه بر آنكه يكي از فيلسوفان و متألهان طراز اول عالم اسلام است، يكي از مهمترين شارحان آثار ابن عربي و شاگردان وي محسوب ميشود.تفاوت حكمت متعاليه با حكمت اشراقمقايسه حكمت متعاليه صدرا با حكمت اشراق سهروردي نشان ميدهد كه ميان اين دو، هم وجوه اشتراك فراواني هست و هم تفاوتهايي، كه هر دو ما را در درك بهتر حكمت متعاليه ياري ميرساند. ميتوان گفت كه ملاصدرا در شخصيت خويش به نحوكاملتري انگار «متأله»اي را كه سهروردي معرف آن بود و در جهت عينيت بخشيدن به آن جهد بليغ ميكرد تحقق بخشيد. توفيق ملاصدرا در تأسيس مبنايي عقلاني براي معرفتي كه از شهود روحاني نشأت ميگيرد، بيش از سهروردي بود. ملاصدرا در اين كار خطير بسيار مرهون سهروردي است، زيرا او بود كه نخستين بار در اين وادي گام نهاد. ملاصدرا اين مسير را تا به نهايت پيمود و توانست بر معضلات بسياري - پيش از آنچه در وسع سهروردي بوده - فايق آيد: مسايل تازهاي را طرح كند و سطوح ژرفتري را بكاود.بر همين قياس، نحوه مواجهه ملاصدرا و سهروردي با ابن سينا و فيلسوفان مشاء دقيقاً مثل هم نيست. گر چه سهروردي، ابن سينا را به خوبي ميشناخت و حتي چند جلد از آثار مهم خود، نظير «تلويحات» و «مطارحات» را كه فيالواقع تدوين و تنسيق مجدد همان تعاليم ابن سينا هستند، بر اقتضاي او نوشت، ولي از نقد او هم ابايي نداشت و در دو كتاب «قصه الغربه الغربيه» و «حكمت الاشراق»همين كار را كرد. اما ملاصدرا گر چه در مسايل بسياري برفلسفه مشاء خرده ميگيرد، ولي خوديكي از شارحان سرآمد ابن سينا است كه توانست تعاليم وي را با «حكمت متعاليه» خود در آميزد. موفقيت او در اين كار بسيار بيش از توفيق سهروردي در سازگار كردن فلسفه مشاء با حكمت اشراق بود. از نظر سهروردي فلسفه مشاء براي ملاصدرا يكي از عناصري است كه در ساختاري سامانمند ادغام ميشود و بناي حكمت متعاليه را بنيان مينهد.در مورد استفاده از منابع ديني هم باز ميان حمكت متعاليه و حكمت اشراق تفاوتي وجود دارد. در اين جا هم بايد فضل سبق را از آن سهروردي دانست و او را به عنوان نخستين فيلسوف اسلامي ستود كه در مطاوي آثارش آيات قرآن را ذكر ميكند و ميكوشد تا راهي براي توفيق ميان معاني و مدلولات آيات با مباني و انگارههاي حكمي بيابد. اما در اين وادي هم باز ملاصدرا بود كه چنين رهيافتي را به انجام رساند و توفيق يافت تا قرآن و حديث را با شروح و توضيحات حكمي خود به نحوي در آميزد كه پيش از آن سابقه نداشت. در مورد استفاده از آيات و احاديث، فرق ديگري نيز ميان ملاصدرا و سهروردي هست؛ سهروردي فقط از آيات قرآن و احاديث نبوي بهره ميجويد؛ ولي ملاصدرا علاوه بر قرآن و احاديث نبوي، به احاديث ائمه شيعه نيز متوسل ميشود؛ نظير فقراتي از نهجالبلاغه حضرت علي (ع) و رواياتي كه در اصول كافي كليني آمده است. افزون بر اين ملاصدرا را بايد (برخلاف سهروردي) يكي از مفسران برجسته قرآن به شمار آورد؛ مفسري همپايه مفسران طراز اول در تاريخ اسلام. ملاصدرا از اين جهت (كه هم فيلسوفي بود صاحب مكتب و هم مفسري بود متبحر) در ميان فيلسوفان مسلمان همتا ندارد. اگر در اختلاف ميان ملاصدرا و سهروردي به مسايل جزييتر و خاصتري توجه كنيم، در مييابيم كه حكمت متعاليه در مسايل عديدهاي از حكمت اشراق فاصله گرفته است. به چند نمونه از مهمترين اين موارد اشاره ميكنيم:1) مهمترين تفاوتي كه ميان اين دو مشرب فلسفي وجود دارد اين است كه ملاصدرا قايل به اصالت وجود است و برخلاف او، سهروردي قايل به اصالت ماهيت. اين همان تفاوتي است كههانري كربن آن را زير بناي انقلاب ملاصدرا در فلسفه اسلامي نام داده است. اين اختلاف نيز به نوبه خود به اختلافاتي در ديدگاه اين دو نسبت به مسأله تغيير و تحول، تشكيك در موجودات، معاد و مسايلي ديگر منجر شد.2) يكي ديگر از تفاوتهاي صريح ميان ملاصدرا و سهروردي در مورد عالم خيال است. در اينجا به همين مقدار بسنده ميكنيم كه سهروردي نخستين فيلسوف اسلامي است كه اظهار داشت، اين قوه در نفس انساني مستقل از بدن است (تجرد) و لذا پس از موت جسماني همچنان باقي است. با اين حال سهروردي مدعي وجود مثال عيني و كيهاني اين خيال متصل نيست؛ اما ملاصدرا معتقد به عالم خيال منفصل ونيز عالم خيال متصل هر دو است. اين نظر ملاصدرا حاوي نتايج بسيار ژرفي در مسايل مربوط به بقاي نفس و نشأت آن و معاد شناسي به طور كلي است.3) ملاصدرا در حكمت طبيعي نيز از نظرگاه سهروردي فاصله ميگيرد و به نظريه هيولي و صورت ابن سينا باز ميگردد، اما اين انديشه را در پرتو اصل حركت جوهري تفسير ميكند كه خود يكي از پايههاي اساسي حكمت متعاليه است. ملاصدرا از حركت جوهري در تفسير و تبيين مسايل مختلف حكمت طبيعي و همچنين معادشناسي - كه در حكمت متعاليه با حكمت اشراق تفاوت دارد- مدد ميگيرد؛ گر چه در معاد شناسي نيز همچون موارد ديگر، تأثيري كه سهروردي برگردن ملاصدرا دارد آشكار است.بررسي شتابزده تعاليم اين دو حكيم نشان ميدهد كه اگر كسي همچون سهروردي نبود تا زمينه را براي ملاصدرا مهيا كند، صدرايي نيز نميتوانست به ظهور بپيوندد. همچنين ملاصدرا را بايد يكي از مهمترين شارحان و مفسران آراء ابن عربي و سهروردي دانست. در واقع ملاصدرا در ميان شارحاني نظيرمحمدشهروزي و قطبالدين شيرازي، از برجستهترين شارحان و نخستين مكتب اشراق به شمار ميآيد كه در ضمن شرح آراء و آثار مؤسس حكمت اشراق اين مكتب را در جهتي خاص توسعه بخشيد و از آن به عنوان سنگ بنايي در تأسيس حكمت متعاليهاش بهره جست.تفاوت ميان حكمت متعاليه و مكتب مشاءاز حكمت اشراق گذشته، به فلسفه مشاء، ابن سينا نيز كه بنگريم خواهيم ديد حكمت متعاليه صدرا بسيار مديون آن و به خصوص مديون بوعلي است. در واقع ملاصدرا خود يكي از شارحان و اساتيد فلسفه مشايي است. شرح «هدايه» او كه شرحي است بر يكي از مؤلفات فلسفه مشاء قرنهاي متمادي به صورت كتابي درسي مورد استفاده طالبان انديشههاي سينوي و مشايي در سرزمينهاي شرقي اسلامي بوده است. افزون بر اين ملاصدرا يكي از دقيقترين و عميقترين شارحان آراي شخصي ابن سينا بوده است. حواشي او بر شفا را شايد بتوان بهترين شرحي دانست كه تاكنون بربخشهاي ما بعدالطبيعي اين كتاب جاويداني نگاشته شده است. اما به رغم دين سنگين مكتب مشاء برگردن حكمت متعاليه، فرقهايي اساسي ميان اين دو وجود دارد كه به مهمترينشان به صورت گذرا اشاره ميكنيم:1) در حقيقت تفاوت اساسي ميان تعاليم ملاصدرا و ابن سينا برخاسته از شيوه متفاوت ايشان است در پرداختن به بحث وجود شناسي. وجود نزد ملاصدرا حقيقي است ذو مراتب و در عين حال واحد اما ابن سينا گرچه به اصالت وجود در هر موجودي اذعان دارد، ولي معتقد است وجود هر موجودي از وجود موجودي ديگر متباين است. افزون بر اين، ابن سينا صيرورت (و تحول) را روندي دروني ميداند كه فقط بر اعراض موجودات تأثير ميگذارد و لذا منكر حركت جوهري است كه از بنيانهاي حكمت متعاليه به شمار ميآيد. «اضطراب در وجود» و اصطلاحي كههانري كربن در توصيف تعاليم صدرا به كار ميبرد، از جهان بيني فلسفي ابن سينا غايب است.2) انكار حركت جوهري و ذات مراتب بودن وجود، موجب ميشودكه ابن سينا«مثل» (Ideas) افلاطوني و سلسله مراتب طولي و عرضي مثل وعقول را كه در تعاليم سهروردي و صدرا نقشي بسيار مهم دارند، انكار كند. همچنين در پي انكار حركت جوهري است كه ابن سينا اتحاد عاقل و معقول را نيز منكر ميشود.3) ملاصدرا بر اين باور است كه عشق اصلي است كه در رگهاي جهان جريان دارد و در تمامي مراتب و مراحل وجود جاري است. اين سخن راز ورزانه البته در آثار ابن سينا هم يافت ميشود، چنان كه مثلاً در رساله معرف او«رساله فيالعشق» آمده است، ابن سينا در هيچ جا به اثبات كامل اين اصل نپرداخته و آن را به عنوان يك مبنا با فلسفهاش تلفيق نكرده است.4) انكار حركت جوهري از سوي ابن سينا و قبول آن توسط ملاصدرا، موجب شده است اين دو فيلسوف در مسايلي نظير خلود در بهشت و دوزخ، «حدوث» يا «قدم» عالم و نيز مساله كيفيت رشد نباتات و حيوانات، رويكردهاي كاملاً متفاوتي اتخاذ كنند. اين امر باعث شده است كه در مسايل مربوط به وجود شناسي و حكمت طبيعي، اختلاف نظرهاي متعددي ميان اين دو فيلسوف به وجود آيد.5) علاوه بر اين، در علمالنفس تفاوتهايي اساسي ميان اين دو است كه شايد از بقيه شاخههاي فلسفه سنتي آشكارتر باشد.ابنسينا علمالنفس را به عنوان شاخهاي از طبيعيات، حكمت طبيعي مورد بررسي قرار ميدهد و عمدتاً در شرح و توصيف قواي نفس به آن ميپردازد. برعكس او، ملاصدرا، علمالنفس را شعبهاي از الهيات ميداند و تا حد زيادي به نحوي بيسابقه در فلسفه اسلامي با مسأله حدوث نفس، تكامل آن، نشئات پس از موت و كمال غايي آن برخورد ميكند.معاني باطني اعمالوجوهي كه حكمت متعاليه را از علوم ديني و كلام متمايز ميكند از همه روشنتر و آشكارتر است. موضع حكمت متعاليه در قبال علوم ديني موضع پذيرش كامل و تأكيد مجدد بر تعاليم مأخوذ از آن است، اما همواره سعي ميكند تا معاني باطني آنها را برملا كند. به عنوان مثال، ملاصدرا در تفاسير قرآني خود كه سهم عمدهاي در حكمت متعاليه دارند، بر اصولي كه مفسران پيش از او در تفسير داشتهاند مجدداً تصريح و تأكيد ميكند و در ضمن مشرب باطني و تأويلي ميكند و همچنين مشرب باطني و تأويلي خود را نيز بر آن ميافزايد. گر چه ملاصدرا در زمينه فقه و احكام الهي (شرع) تأليف مستقلي ندارد اما در موارد عديده، همواره ميكوشد تا معاني باطني اين احكام را بر ملا سازد. اين امر به ويژه در مورد عبادات و مناسك مصداق دارد. ملاصدرا و پس از او بسياري از شاگردان بلا واسطه و معالواسطهاش، از ملا محسن فيض كاشاني و قاضي سعيد قمي گرفته تا حاج ملاهادي سبزواري، ميكوشند تا معاني باطني اعمال و احكام و فرايض عبادي روزانه را تحت عنواني كه به «اسرارالعبادات» معروف است تبيين نمايند. يكي از وجوه افتراق حكمت متعاليه در مقايسه با مشربهاي فلسفه اسلامي پيش از آن - و در اين مورد خاص، تصوف - اين است كه به معاني باطني اعمال و افعال عبادي اسلامي و جزئيات آنها ميپردازد، در حالي كه فيلسوفان اسلامي پيشين، نظير ابنسينا، به معناي عبادات به شكل عام تري عنايت داشتند.در مورد علم كلام، ملاصدرا و همه اتباع او با آن كه در اين علم خبرگي دارند، با شيوهها و روشهاي موجود در آن به مخالفت برخاستند. حكمت متعاليه تمامي مسايلي را كه كلام بدانها ميپردازد زير چتر خود ميگيرد و از اين جهت به كلام ميماند؛ اين در حالي است كه فيلسوفان مسلمان متقدم بر صدرا اصلاً به برخي از مسايل ديني و الاهياتي مربوط به كلام نپرداختند.ملاصدرا و شاگردانش، متكلمان را در حل معضلاتي كه مدعي حلشان بودهاند ناتوان ميدانند. در حكمت متعاليه معضلات كلامي نيز پاسخ مناسب مييابند. راه حلهايي كه حكمت متعاليه براي مسايل كلامي ارايه ميدهد نه از نوع راهحلهاي مذكور در الهيات، بلكه كاملاً فلسفي هستند، و بسيار با روشهاي كلامي تفاوت دارند.حيات جاويدان خرداگر بخواهيم حكمت متعاليه را به طور خلاصه تعريف كنيم بايد بگوييم اين حكمت ديدگاهي جديد در حيات عقلاني مسلمانان است كه تقريباً تمامي مكاتب فكري اسلامي پيشين را به نحوي متلائم در خود جمع آورده است. در اين مكتب اصول و عقايدي و حياتي، حقايقي كه از طريق بينش روحاني و اشراقي فراچنگ ميآيند و ابعاد مستحكم و دقيق منطق و استدلال عقلاني در يك كل واحد با هم تلفيق شدهاند. حكمت متعاليه نظريهاي است كه فهم كامل و دقيق آن فقط در صورت وقوف و آگاهي نسبت به مكاتب فكري پيش از آن امكان پذير است.با اين همه، اين مكتب داراي وجوهي مختص به خود است، مثلاً در اين مكتب حكمت نظري و علمالنفس از طبيعيات (حكمت طبيعي) جدا گرديده نيز تمايزي روشن ميان امور عامه و امور خاصه افكنده شده است.در حكمت متعاليه، همچون هر مكتب فكري سنتي اصيلي، به مسايلي فلسفي برخورد ميكنيم كه هميشه مورد بحث بوده و پس از اين نيز خواهد بود؛ اما صورت بندي اين مسايل در مكتب صدرا كاملاً جديد است؛ چرا كه از منظر جديدي نسبت به حق (الحق) ناشي ميشود. در حول و حوش تولد اين مكتب، در نقطهاي خاص از حيات يك سنت جاري و زنده فكري، مسايل جاودان و ماندگار حكمي، نيازمند آن بودند كه به مدد خلاقيتي تمام عيار پاسخهايي تاره بيابند و موضوعاتي تازه بر آنها افزوده شود. چنين فرآيندي موجب تكوين مكتبي شد كه هم نو بود و هم سنتي را كه از آن برخاسته بود تداوم ميبخشيد. حكمت متعاليه شاخهاي تازه بود بر درخت عقلانيت اسلامي، كه از آن انتظار ميرفت نيازهاي متفكران بخشي خاص از جامعه اسلامي و دورهاي از تاريخ آن را كه هنوز در آنيم، ملحوظ دارد. اين مكتب از آن رو پديد آمد تا در دور تازه وجود تاريخي اين سنت، ضامن استمرار و بقاي حيات عقلاني آن شود و بيان ديگري باشد از آنچه در تاريخ بشر سابقهاي ديرينه دارد، آن گونه خردمندي يافلسفه كه هم جاودان است و هم عام: «حكمت ماندگار»؛ همان كه فرزانگان مسلمان از آن با عنوان «حكمت خالده» ياد ميكنند، يا چنان كه در فارسي مينامندش:«جاويدان خرد».پي نوشت : 1. براي شناخت بيشتر از اين موضوع ر. ك به: فصل چهارم از كتاب فوقالذكرمنبع: سایت باشگاه اندیشه
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
صفحات پیشنهادی
وجود اضطراب و افسردگي در والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن
وجود اضطراب و افسردگي در والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن-وجود اضطراب و افسردگي در والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي ...
وجود اضطراب و افسردگي در والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن-وجود اضطراب و افسردگي در والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن والدين كودكان مبتلا به بيماريهاي ...
8 روش پیشنهادی برای درمان اضطراب
اضطراب و تشویش ممکن است برای هریک از افراد در هر زمان و مکانی رخ دهد اما خیلی از کاهش دهنده های استرس و اضطراب وجود دارند که تنظیمات سیستم عصبی ما را انجام می دهند ...
اضطراب و تشویش ممکن است برای هریک از افراد در هر زمان و مکانی رخ دهد اما خیلی از کاهش دهنده های استرس و اضطراب وجود دارند که تنظیمات سیستم عصبی ما را انجام می دهند ...
زندگي بدون اضطراب
اين روانپزشك در پاسخ به اين پرسش كه آيا آمار خاصي از تعداد مبتلايان به استرس و اضطراب وجود دارد، يادآوري ميكند: «اضطراب شايعترين اختلال رواني به خصوص در قرن ...
اين روانپزشك در پاسخ به اين پرسش كه آيا آمار خاصي از تعداد مبتلايان به استرس و اضطراب وجود دارد، يادآوري ميكند: «اضطراب شايعترين اختلال رواني به خصوص در قرن ...
نبرد با اضطراب
اما بايد بدانيم كه بعضي وقت ها وجود اين اضطراب ها براي پيشرفت كارها و موفقيتمان ضروري است. شايد اگر اضطراب نباشد، پشت ميزهاميان به خواب برويم. وجود اضطراب ...
اما بايد بدانيم كه بعضي وقت ها وجود اين اضطراب ها براي پيشرفت كارها و موفقيتمان ضروري است. شايد اگر اضطراب نباشد، پشت ميزهاميان به خواب برويم. وجود اضطراب ...
اضطراب یک بی قراری درونی است
ریشه های اضطراب (زمینه های اضطراب) در این راستا بایستی گفت که صاحبنظرانی معتقدند ریشه های بسیاری از اضطراب ها در دوران قبل از تولد وجود پیدا کرده است.
ریشه های اضطراب (زمینه های اضطراب) در این راستا بایستی گفت که صاحبنظرانی معتقدند ریشه های بسیاری از اضطراب ها در دوران قبل از تولد وجود پیدا کرده است.
عوامل تشديد كننده اضطراب
اين مشكل معمولاً در اثر تنفس سريع ناشي از اضطراب زياد به وجود ميآيد. ... عوامل تشديد كننده بيماري تعارضات احساس زمينهساز (ترس و خوبيها) استرس احساس گناه .
اين مشكل معمولاً در اثر تنفس سريع ناشي از اضطراب زياد به وجود ميآيد. ... عوامل تشديد كننده بيماري تعارضات احساس زمينهساز (ترس و خوبيها) استرس احساس گناه .
چگونه اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنیم؟
غلبه بر اضطراب راههای زیادی برای غلبه بر اضطراب وجود دارد، اما شما باید راهکار مناسبی را که با شخصیت شما متناسب است، بیابید و بکار ببرید. به خاطر داشته ...
غلبه بر اضطراب راههای زیادی برای غلبه بر اضطراب وجود دارد، اما شما باید راهکار مناسبی را که با شخصیت شما متناسب است، بیابید و بکار ببرید. به خاطر داشته ...
انواع و علائم اضطراب
انواع اضطراب: اساساً دو نوع اضطراب وجود دارد: الف) اول، نوعی که به طور طبیعی به عنوان عکس العمل در مقابل استرس یا خطر تجربه می شود، مثلاً وقتی که شخصی، تهدید ...
انواع اضطراب: اساساً دو نوع اضطراب وجود دارد: الف) اول، نوعی که به طور طبیعی به عنوان عکس العمل در مقابل استرس یا خطر تجربه می شود، مثلاً وقتی که شخصی، تهدید ...
تاثیر نماز بر کاهش اضطراب
پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید به وجود می آورد.(1) از نظر ...
پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید به وجود می آورد.(1) از نظر ...
روزه در عصر اضطراب
از نگاه روانشناسان، اضطراب در حد معقول و عادى آن كه در همه افراد وجود دارد، نه تنها مضرّ نيست، بلكه مىتواند موجب احساس مسئوليت، جدّى بودن در كار، بروز مكانيزمهاى سازش ...
از نگاه روانشناسان، اضطراب در حد معقول و عادى آن كه در همه افراد وجود دارد، نه تنها مضرّ نيست، بلكه مىتواند موجب احساس مسئوليت، جدّى بودن در كار، بروز مكانيزمهاى سازش ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها