تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 شهریور 1403    احادیث و روایات:  بنر تستی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815053826




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاه به گلوی باد کرده


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:
نگاه به گلوی باد کرده
نگاه به گلوی باد کردهپسر کوچکی که در قطار نشسته بود، تمام مدّت با تعجّب به گلوی باد کرده، مرد مقابلش نگاه می‏کرد.مرد که از نگاه‏های پسر کلافه شده بود، با عصبانیّت به او گفت:تو را می‏خورم‏ها! پسر در کمال خونسردی پاسخ گفت: اول آن یکی را که خوردی قورت بده، بعد مرا بخور. کجا می‏برندجنازه‏ای را از کوچه‏ای می‏بردند، فقیری با پسرش ایستاده بود و تماشا می‏کرد.پسر از پدر پرسید: «پدرجان! این مرد را به کجا می‏برند؟»مرد فقیر گفت: «به جایی که نه خوردنی هست، نه نوشیدنی، نه هیزم، نه نان، نه زر و سیم و نه بوریا و گلیم.»پسر گفت: «پس او را به خانه ما می‏برند!»
خر سواری
خرسواری به کم شدن یک خر نمی‏ارزد!زبل خان رأس خر داشت که آنها را بسیار عزیز می‏داشت. روزی سوار بر یکی از آنها شد تا همه را برای چرا و خوردن علف‏های تازه به دشت ببرد.وقتی که بر روی خر نشست شروع به شمردن خرها کرد: «یک، دو، سه...» نه خر را شمرد، باز هم یک خر کم بود. از خر پیاده شد و روی سنگی بلند ایستاد و شمرد. خرها ده راس بودند.باز هم بر خر سوار شد تا راه بیفتد. ولی پیش خود گفت: «شاید اشتباه کرده باشم.» دوباره شمرد.این‏بار نه خر بودند، با تعجب به خود گفت: «عجیب است وقتی سوار می‏شوم نه خر هستند و وقتی پیاده می‏شوم ده خر؟»بعد خنده‏ای زیرکانه کرد و از خر پیاده شد و گفت:«اصلاً پیاده می‏روم خر سواری به گم شدن یک خر نمی‏ارزد!»
دندان
حوصله داشتن باشمریض: آقای دکتر، دندانی که درد می‏کرد این نبود، شما عوضی کشیدید!دندان‏ساز: آقا صبر کنید شما چقدر کم حوصله‏اید، کم‏کم به آن دندان هم می‏رسیم! دزد اشعار حافظ!شاعری در مجلسی شعری از حافظ را به نام اشعار خود خواند.به او گفتند: این شعر از حافظ است گفت: حافظ از من دزدیده!گفتند موقعی که حافظ زندگی می‏کرد تو اصلاً شاعر نبودی.گفت: من نبودم که او از من دزدید و الّا اگر بودم که نمی‏گذاشتم بدزدد!دستور زباندر کلاس دستور زبان، معلم به شاگردی که از همه ضعیف‏تر بود گفت: درست توجّه کن. وقتی می‏گوییم: من می‏خورم، تو می‏خوری، او می‏خورد، ما می‏خوریم.این‏چه زمانی است؟ شاگرد، بلافاصله گفت: آقای معلم معلومه دیگه!وقت ناهار یا شام است که همه می‏‏خورند!تنظیم:بخش کودک و نوجوان******************************************** مطالب مرتبطاگر آن طوطی بود،دیگر معما نمی‏شد نفرین مادر(طنز) از موی بلند خوشم نمیآید (طنز) کم حافظه طبیب تازه یک طنز بی‏مزه!





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن