واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: موجودی شبیه دایناسور کوچولو
دوستان دایناسور کوچولو هر یک در جنگل سبز به سویی رفتند. راسو و سنجاب به سمت شمال، میمون به طرف جنوب و آهو به سمت غرب رفت.آنها میخواستند هر طور شده موجودی را پیدا کنند که شبیه دایناسور کوچولو باشد. دایناسور کوچولو هم به طرف شرق به راه افتاد.فقط لاکپشت و خارپشت ماندند و به بقیه گفتند: «اگر خبری شد، به ما بگویید!» میمون که به سمت جنوب رفته بود، به علفزار سرسبزی رسید. همانطور که در میان علفها به راهش ادامه میداد، صدای عجیبی شنید. گوشهای پنهان شد و از پشت علفها سرک کشید. زمین، زیر پاهای صاحب آن صدای وحشتناک میلرزید.میمون با خودش گفت: «شاید، این همان موجودی باشد که دنبالش میگردم.»صدای بلند، صدای کسی نبود، جز کرگدنی که در علفزار، به دنبال علفهای سبز و خوشبو میگشت. میمون تا چشمش به او افتاد، گفت: «پناه بر خدا! صورت این موجود من را به یاد چیزی میاندازد.»بعد، فرز و چابک به دنبال دایناسور کوچولو رفت.دایناسور کوچولو از شنیدن این خبر خوشحال شد و دوان دوان به طرف علفزار رفت. وقتی دایناسور کوچولو میدوید، زمین زیر پاهایش میلرزید.میمون به او گفت: «آن موجود گنده هم درست مثل تو میتواند زمین را بلرزاند.»دایناسور کوچولو از دور کرگدن را دید و با آغوش باز به سویش دوید. دستش را دور گردن کرگدن انداخت و پرسید: «تو مادر من هستی؟»کرگدن که از دیدن دایناسور کوچولو یکه خورده بود، با تعجب پرسید: «مادر تو! خوب معلوم است که مادرت نیستم. من اصلاً تو را نمیشناسم! شاید قبلاً همدیگر را دیده باشیم، اما من به خاطر نمیآورم. نمیفهمم، انگار این روزها واقعاً حافظهام را از دست دادهام.»دایناسور کوچولو گفت: «این هم یک شباهت دیگر! واقعاً خوشحالم. من هم مثل تو حافظهام ضعیف است. از وقتی از تخم بیرون آمدهام، مدام فکر میکنم، اما یادم نمیآید چه موجودی هستم.»کرگدن نگاهی به سرتا پای دایناسور کوچولو انداخت و گفت: «چه طور چنین چیزی ممکن است؟»دایناسور کوچولو گفت: «البته من میدانم که خرس، زرافه، کرگدن، مورچهخوار، اسب آبی، پرنده و سنجاب نیستم.»کرگدن خندید و گفت: «موضوع کم کم دارد جالب میشود.»دایناسور کوچولو ادامه داد: «من حتی مادرم را هم ندیدهام. دوستانم میخواهند تمام جنگل را بگردند و موجودی پیدا کنند که شبیه من باشد و حالا شما رو به روی من هستید. میمون شما را پیدا کرد.»شعبانی آذرتنظیم : بخش کودک و نوجوان******************************************مطالب مرتبطتدبیر موشفیل به درد نخورخانوم گلی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]