تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813612220




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيماى خانواده و احكام آن در اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيماى خانواده و احكام آن در اسلام
سيماى خانواده و احكام آن در اسلام نويسنده: سيد هاشم بطحائى تشكيل زندگى زناشوئى و تمايل بهم‏زيستى زن و مرد غريزه و كششى است كه خداوند در تمام افراد بشر قرار داده است‏به اين معنى كه غريزه و علاقه به جنس مخالف چنانكه در جنس ذكور است، در جنس اناث نيز وجود دارد، بلكه طبق روايات و كارشناسى ائمه اطهارعليهم السلام در جنس اناث شديدتر است. اصبغ بن نباته مى‏گويد: حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمود: خداوند شهوت را ده جزء آفريد و نه جزء آن را در زنها و يك جزء آن را در مردان قرار داده و اگر نه اين بود كه خداوند به اندازه اجزاء شهوت آنها در آنان حياء قرار داده است، براى هر مردى نه زن; خود را به او مرتبط مى‏ساخت (1) . رمز و حكمت وجود اين غريزه در انسان گذشته از آن كه منشا توالد و تكثر نسل است و از اين طريق نسل بشر امتداد مى‏يابد، علت محدثه زندگى مشترك و مبقيه آن هم خواهد بود يعنى اگر زن و مرد فاقد غريزه جنسى و تمايل به جنس مخالف بودند، قطعا تن زيربار ازدواج و پى‏آمدهاى آن نمى‏دادند و نسل بشر متكثر نمى‏شد پس غريزه بهانه ازدواج و تشكيل زندگى مشترك است و براى اين كه در ازدواج افراد انسانى اهداف عاليه‏اى در نظر است، خداوند گذشته از جعل غريزه كه موجب تجاذب است، مودت و رحمت را هم مزيد بر علت قرار داده است. بيان قرآن در اين رابطه اين است كه: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة ان في ذلك لآيات لقوم يتفكرون‏» (2) .. «از دلائل و نشانه‏هاى بر علم و حكمت و قدرت خداوند اين كه از جنس و نوع و سنخ خود شما، براى شما جفتى آفريد تا مايه سكونت و آرامش شما گردد و پيوند مودت و رحمت را نيز وسيله تحكيم اين وصلت قرار داد كه البته در اين فضل و رحمت آيات و نشانه‏هائى دال بر علم و قدرت و حكمت الهى براى انديشمندان نهفته است‏» . بديهى است كه زندگى مطلقا نياز به آرامش و امنيت‏خاطر دارد و قرآن ازدواج را مايه و منشا اين آرامش معرفى كرده و مودت و رحمت را رابط پايدارى ازدواج دانسته است. مودت و رحمت در زوجيت همتا هرچند مودت و رحمت‏به عنوان صفاآفرين ميان زن و مرد از طرف خداوند عطا مى‏گردد اما مطلق نيست، بلكه در زوج‏هاى مناسب و همتا و كفو عرضه مى‏شود و لذا اسلام توصيه مى‏كند كه در تشكيل زندگى مشترك و مزدوج از جفت مناسب و همسر هم‏كفو انتخاب شود. ناگفته نماند كه در ازدواج انگيزه‏هاى مختلف و فراوانى براى زن و مرد وجود دارد انگيزه زيبائى; انگيزه شهرت خانوادگى; انگيزه ثروتمندى و دارائى آنها; انگيزه دينى و اخلاقى و منش خانوادگى. تمامى اين انگيزه‏ها براى زن و مرد هر دو مطرح است و هركدام به اقتضاى آنها پا در ميان گذارده و به خواستگارى رفته و دعوت به زوجيت و همزيستى مشترك مى‏نمايند و اجمالا انگيزه‏هاى نامشروع و نامعقولى نمى‏باشند اما نگرش ژرفا و عميق اسلام كه تمام جوانب زندگى و سرنوشت زن و مرد را در نظر مى‏گيرد، گرايش به اين انگيزه‏ها را تعديل مى‏كند و ضمن اين كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: «المراة الجميلة تقطع البلغم‏» (3) «زن زيبا خلط را از بدن دور مى‏كند» . و حضرت رضا عليه السلام سلسله مراتب از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه فرمود: «اطلبوا الخير عند حسان الوجوه فان فعالهم احرى ان يكون حسنا» . «خير و خوبى را نزد خوبرويان جستجو كنيد براى اين كه كارهاى آنها سزاورتر است كه زيبا باشد اما نبايد تنها زيبائى و شهرت و مال‏دارى انگيزه باشد» . رسول خدا در يك خطابه‏اى در همين رابطه فرمود: «ايها الناس اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن قال: المراة الحسناء في منبت السؤء» (4) . اى مردم برحذر باشيد و دورى كنيد از خضراء دمن. گفته شد يا رسول الله خضراء دمن كدام است؟ فرمود: زن زيباروئى كه در خاستگاه بد بوده باشد. يعنى زنى كه زيبا و پرى چهره و خوشكل است، اما دين و اخلاق خانوادگى ندارد و خانواده او نااصل باشند» . و در رابطه با انگيزه شهرت‏طلبى و كسب عنوان; پيامبر فرمود: «من نكح امراة حلالا بمال حلال غير انه اراد به فخرا و رياء و سمعة لم يزده الله بذالك الا ذلا و هوانا» (5) . «كسى كه با زنى به‏طور مشروع با مال حلال ازدواج كند و منظور او از اين ازدواج خودنمائى و رياء و شهرت باشد، خداوند جز ذلت و خوارى بر او نيافزايد» . بنابراين هرچند انگيزه‏هاى مذكور در تشكيل خانواده نقش مهمى دارند، اما مهمتر از همه كفو بودن شرط است. امام صادق‏عليه السلام كفو بودن را اين گونه بيان مى‏كند كه: «الكفو ان يكون عفيفا و عنده يسار» (6) . «همتائى عبارت از آن است كه همسر پاكدامن و با حياء و متمكن باشد» . ظاهر اين عبارت اطلاق دارد يعنى هم مى‏تواند ملاك مرد ايده‏آل باشد و هم زن ايده‏آل. اما از اين كه در ذيل كلام يسار و تمكن مالى را جزء همتائى معرفى كرده است، قرينه‏اى است كه ممكن است عنايت‏به معرفى مرد كفو داشته باشد، زيرا تمكن و قدرت مالى به مرد مربوط است چنان كه برخى از فقهاء مانند شيخ مفيد در مقنعه و شيخ طوسى در خلاف و مبسوط و ابن ادريس و علامه در تذكره از جمله كفو بودن، قدرت مرد بر نفقه را ذكر كرده و به همين روايت هم استناد كرده‏اند (7) . رسول خداصلى الله عليه وآله در باره زن و مرد هم‏كفو كه با ازدواج مى‏توانند مورد مودت و رحمت الهى قرار بگيرند، اينگونه بيان مى‏كند. در مورد مرد، دين و اخلاق را ملاك قرار داده و فرمود: «اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه. انكم الا تفعلوه تكن فتنة في الارض و فساد كبير» (8) . «هرگاه كسى كه از دين و اخلاق او راضى بوديد، براى خواستگارى پيش شما آمد، دختر خود را به او بدهيد كه اگر اجابت نكنيد فتنه و فساد بزرگى در زمين واقع مى‏شود» . و درباره زن همتاى مرد دين‏دار و خليق چنين فرمود: «ما استفاد امرء مسلم فائدءة بعد الاسلام افضل من زوجة مسلمة تسره اذا نظر اليها و تطعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها في نفسه و ماله‏» (9) . «مرد مسلمان بعد از اسلام فائده بهتر و برتر از زوجه و همسر مسلمانى به دست نياورده كه هنگامى كه او را مى‏بيند وى را خوشحال و شاد گرداند و هنگامى كه دستورى به او مى‏دهد، اطاعت نمايد و در غياب او خود و مال وى را مراقبت و محافظت نمايد» . بنابراين مودت و رحمت و آرامش كه هديه الهى است، و در زندگى مشترك ميان زن و مرد ضرورى و لازم است، در صورتى عرضه مى‏شود كه اساس انگيزه گزينش همسر، انگيخته دين و اخلاق باشد البته جمال و عنوان و تمكن مالى خود مزيد بر علت است، و بود آنها باعث تقويت روابط آنها خواهد شد اما نبايد اصل و اساس انتخاب قرار بگيرد. ابى شيبه اصفهانى فردى است معاصر حضرت باقر عليه السلام و از پيروان آن حضرت مى‏باشد نامه‏اى مى‏نويسد و از آن حضرت درباره ازدواج دخترهاى خود استفسار مى‏كند. امام باقر عليه السلام در جواب او مرقوم داشت آنچه درباره دخترهاى خود نوشته بودى، متوجه شدم اما تو هيچ‏گاه فردى را مطابق ميل خود پيدا نمى‏كنى «فان رسول الله صلى الله عليه وآله قال: ذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه انكم الا تفعلوه تكن فتنة في الارض و فساد كبير» (10) . «پيامبر خداعليه السلام فرمود: هرگاه كسى كه از دين و اخلاق او راضى بوديد، براى خواستگارى آمد، به او زن بدهيد كه اگر چنين نكنيد، فتنه و فساد بزرگى زمين را فرا مى‏گيرد» . از اين پرسش و پاسخ استفاده مى‏شود كه سائل دنبال همتاى مالى و عنوانى و اندامى و حسبى بوده و امام در جواب او فرمود تو نمى‏توانى فردى را پيدا كنى كه صددرصد دلبخواه و مطابق خواست تو باشد. و آنچه را تو دارى و مى‏خواهى داشته باشد، بلكه آنچه در كفو بودن مهم است، دين و اخلاق مى‏باشد. خواستگارى و كيفيت آن اولين گامى كه در تشكيل زندگى مشترك و زوجيت‏ برداشته مى‏شود، خواستگارى و درخواست همزيستى و تزوج است. تمايل بهمزيستى ميان دختر و پسر مشترك مى‏باشد و هر دو پس از بلوغ و رشد جنسى علاقمند به تزوج مى‏باشند. سئوالى كه در اين رابطه مطرح است، آن است كه چه كسى و از كدام طرف بايد پيشقدم شود؟ زن و خانواده او كه عرضه كننده هستند بايد به سراغ مرد و خانواده او بروند و پيشنهاد ازدواج بدهند. يا اين كه پسر و خانواده او كه قابل و پذيراى اين پديده مى‏باشند؟ اگر اين سئوال از شرع و قانون بشود، هيچ‏كدام تعيين تكليف نكرده و آن را به عهده خود آنها و عرف و رسم محل واگذار كرده‏اند. اما اگر از عرف و مردم پرسيده شود، در جوامع مختلف جز اندك مواردى اصولا خواستگارى و اقدام از ناحيه مرد و خانواده او بوده و هست در تاريخ اسلام تنها از «خديجه كبرى‏» عليها السلام خبر رسيده كه با وجود ويژگيها و ارزشهايى كه در وجود حضرت محمد بن عبدالله‏صلى الله عليه وآله سراغ داشت، خواستار ازدواج با او شد و در قبل از اسلام هم در ميان خانواده‏هاى سرشناس و باشخصيت جامعه مانند شعيب پيامبرعليه السلام بوده كه به موسى‏عليه السلام پيشنهاد ازدواج با دختر خود را داد. ابن قدامه از فقهاء حنبلى مى‏گويد: «لا نعلم بين اهل العلم خلافا فى اباحة النظر الى المراة لمن اراد نكاحها» (11) . «در ميان اهل علم سراغ ندارم كسى را كه راجع به جواز نظر و نگاه به صورت زنى كه مى‏خواهد با او ازدواج كند مخالفت كرده باشد» . بنابراين جواز ديدار پسر و دخترى كه بناى ازدواج دارند و مى‏خواهند با يكديگر وصلت نمايند، مورد اتفاق فقهاء شيعه و سنى مى‏باشد و همگى به استناد سيره و سنت نبوى آن را جايز دانسته‏اند. متولى عقد ازدواج و قرارداد زندگى مشترك گام دوم در راستاى بناى خانواده و تشكيل زندگى مشترك مساله تصميم‏گيرى است كه چه كسى اختياردار اين اقدام است و حرف اول را مى‏زند؟ آيا تنها پدر يا پدر و مادر و يا فقط دختر يا پدر به اضافه دختر؟ اينها تصويراتى است كه با توجه به مسائل حقوقى و ارتباطات نسبى و خانوادگى قابل طرح است و از نظر فقهاء مورد اختلاف است. محقق در «شرايع‏» مى‏گويد: «فهل تثبت ولايتهما على البكر الرشيدة فيه روايات اظهرها سقوط الولاية عنها و ثبوت الولاية لنفسها فى الدائم والمنقطع‏» (12) . «آيا ولايت پدر و جد پدرى بر دختر باكره رشيده، ثابت است‏يا نه؟ در اين رابطه رواياتى وجود دارد كه روشن‏ترين يا قوى‏ترين آنها آن است كه ولايت پدر و جد پدرى از دختر باكره رشيده ساقط است و در عقد دائم و موقت ولايت و اختيار از آن خود دختر خواهد بود. صاحب جواهر در نقد و بررسى عبارات شرايع مى‏گويد: «ان المشهور نقلا و تحصيلا بين القدماء و المتاخرين سقوط الولاية عنها بل عن المرتضى فى الانتصار و الناصريات الاجماع عليه‏» (13) . «همانا شهرت نقلى و تحصيلى در ميان قدما و متاخرين از فقهاء آن است كه ولايت پدر و جد پدرى از دختر باكره رشيده ساقط است‏بلكه از سيد مرتضى در دو كتاب انتصار و ناصريات نقل شده است كه او ادعاى اجماع علماء اماميه را نموده است‏» . در روايت موسى بن بكر از زراره، او از امام باقرعليه السلام نقل كرده است كه : «قال اذا كانت المراة مالكة امرها تبيع و تشترى و تعتق و تشهد و تعطى من مالها ما شائت فان امرها جائز تزوج ان شائت‏بغير اذن وليها» (14) . «امام فرمود: در صورتى كه زنى مالك كار خود بود، يعنى مى‏فروشد و مى‏خرد آزاد مى‏كند و شهادت مى‏دهد و از مال خود هرچقدر خواست مى‏بخشد، همانا كارهاى او مجاز مى‏باشد اگر خواست مى‏تواند بدون اذن ولى خود ازدواج نمايد اما اگر چنان نبود، «بالغه رشيده‏» ; ازدواج او جز به اذن ولى او جايز نيست‏» . در اين روايت دخترى را كه قادر به انجام كارهاى خود بوده و هوش و شعور وى به گونه‏اى متعارف است كه از عهده خريد و فروش و انجام كارهاى روزمره زندگى برمى‏آيد، اختيار او دست‏خود وى مى‏باشد. بنابراين در ازدواج طبق روايت و فتواى مشهور حرف اول را خود دختر و پسر جامع‏الشرائط مى‏زنند. پي نوشت : 1) كتاب وافى: تاليف محمد محسن، مشهور به فيض كاشانى از انتشارات مكتبة اميرالمؤمنين اصفهان، ج‏21، ص 77. 2) سوره روم: 21. 3) وسائل الشيعة: تاليف شخ حر عاملى از انتشارات اسلاميه تهران، ج‏14، ص 37. 4) همان: ص 29. 5) وسائل الشيعة: ج‏14، ص 32. 6) همان ماخذ: ج‏14، ص 52. 7) جواهرالكلام، تاليف عالم بزرگوار شيخ محمد حسن نجفى: ج‏30، ص 103. 8) وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى: ج‏14، ص 51. 9) همان ماخذ: ص 23. 10) تهذيب الاحكام شيخ طوسى: ج‏7، چاپ بيروت، ص 354. 11) مغنى ابن قدامه، تاليف عبدالله ابن قدامه: چاپ رياض، ج‏6، ص 551 و 552. 12) شرايع الاسلام، تاليف جعفر بن حسن حلى معروف به علامه حلى چاپ نجف: ج‏2، ص 276. 13) جواهرالكلام: ج‏29، ص 175. 14) تهذيب الاحكام تاليف شيخ طوسى: چاپ بيروت، ج‏7، ص 340. منبع:درسهايي ازمكتب اسلام
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن