محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828788260
شیعه و تشیع (قسمت اول)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شیعه و تشیع (قسمت اول) نويسنده:علی آقانوری خلاصه: مقاله حاضر میكوشد با تبارشناسی، مفهوم شیعه و تشیع و تمایز آنها را از اصطلاحاتی چون رافضیه و امامیه نشان دهد. در این پژوهش یك فرضیه اساسی بنیان ذهن نگارنده را شكل میدهد: درهیچ یك از مفاهیم مذكور تعریف مورد اجماعی وجود ندارد. اما با توجه دقیق به تاریخ، پدیدار شدن هر یك از مفاهیم و اطلاقهای هر كدام میتوان تفاوتهایی را در تعریف آنها برشمرد. برای مثال، تشیع از وزن تفعل به معنای "یاری كردن گروهی یا جماعتی به یك شخص خاص" میباشد. نكته جالب توجه این است كه حتی در آرای بعضی نویسندگان، تعریف مقابل این عبارت نیز آن آورده شده است و تشیع را به ضد ائتلاف و ضد اجتماع هم اطلاق كردهاند. اما در مجموع، تشیع و شیعه را به كسانی اطلاق میكنند كه به افضلیت امام علی (علیه السلام)و برتری آن حضرت برای امامت و خلافت، چه به واسطة معیارهای شخصی حضرت و چه به واسطة تصریح و تأكید پیامبر، ایمان دارند. در حالی كه رافضیها كسانی هستند كه در حب علی (علیه السلام)و دشمنی با خلفای سهگانه، معاویه و عایشه دچار غلو شدهاند. به نظر میرسد اطلاق این واژه به شیعیان دارای بار منفی است و میتوان آن را دلیل پاسخ شیعیان و مقاومت آنها در مقابل این نامگذاری، اطلاق اصطلاح ناصبی و وهابی به اهل تسنن دانست. البته امروزه كاربرد این دو مفهوم علیه یكدیگر بسیار كمرنگ شده است. بهترین تاریخ درخصوص رواج یافتن اصطلاح امامیه به شیعیان هم زمان شروع غیبت امام دوازدهم ذكر میشود و كاربرد آن بیشتر درخصوص شیعیان اثنی عشری صدق میكند. در مجموع، بنا بر محتوای این مقاله میتوان گفت كه هر اصطلاح و واژهای بار معنایی و تاریخ پیدائی خاص دارد و هیچگاه دو اصطلاح برای یك منظور خاصی به كار نمیروند.مقدّمهشناخت جامع و دقیق تاریخ و اندیشه هر یك از فِرق آنگاه میسّر مىشود كه از یك سو، مفاهیم و اصطلاحات و القاب مربوط به آن فرقهها را به روشنى دریابیم و از سوى دیگر، از خاستگاه تاریخى آن فرقه آگاهى كاملى به دست آوریم. پژوهشگران در بررسى تاریخ ظهور و شكلگیرى بیشتر فرقههاى اصلى و بزرگ و یا كوچك اسلامى، با مشكل تفاوت دیدگاهها در علل نامگذارى، خاستگاه و آغاز پیدایش آنها و به تبع آن، خلط اصطلاحات فرقهاى و احیانا ابهام در مفهوم و مراد برخى عناوین و القابِ فرق روبهرو هستند. یكى از نتایج این ابهام مشكل تطبیق فروع و شاخههاى هر فرقه بر عنوان كلى آن فرقه است. این پدیده درباره شیعه و تشیع، به ویژه با توجه به برخوردارى این گروه از تنوّع جریانهاى فكرى و دستهبندىها از یك سو، و آمیختگى گزارشها و تحلیلها با حبّ و بغضهاى افراطى از سوى دیگر، نمود بیشترى پیدا كرده است. از اینرو، سخنها و دیدگاههاى مختلف و احیانا متضاد درباره چیستى، چگونگى و تاریخ ظهور و رواج این جریان فكرى و گونههاى متفاوت آن، در مقایسه با دیگر فرقههاى اسلامى رایجتر بوده است.نوشتار حاضر تلاش كرده است تا از موضوعات مورد اشاره، تنها نگاههاى متفاوت به مفهوم «شیعه» و برخى اصطلاحات مرتبط با آن را گزارش كند و به تحلیل مختصرى از دادههاى پژوهشگران در اینباره بپردازد.گزارش و بررسى اختلاف پژوهشگران در باب عوامل و خاستگاه مذهبى، تاریخى و سیاسى شكلگیرى تفكر شیعى و مراتب گونههاى فرقهاى آن نیز اگرچه بایسته است و پیوند وثیقى با مبحث مورد اشاره دارد، اما در وسع این نوشتار مختصر نیست؛ مجالى دیگر مىطلبد.كاربرد لغوى «شیعه» و «تشیع»ارباب لغت براى واژه «شیعه» معانى همسویى همچون فرقه، حزب، گروه، امّت، پیروان، یاران، هواداران، همراهان، همكاران، دوستان، اشاعهدهندگان و تقویت كنندگان یاد كردهاند. این واژه اگرچه خود مفرد است و جمع آن «شیع» و «اشیاع» است، اما بر تثنیه و جمع و مفرد و مذكر نیز كاربرد یكسانى دارد.(2)واژه «تشیع» نیز از این ریشه و مصدر باب تفعّل و از نظر لغوى، به معناى یارى كردن و پیروى نمودن جماعتى از یك شخص خاص است. به هر تقدیر، محور واژه «شیعه» و «تشیع» گرد معانى نزدیك به هم همچون پىروى، یاورى، همرأیى، دوستى و اجتماع بر امرى خاص مىباشد. البته شیخ مفید با استناد به آیه «فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّه»(قصص: 15) و با توجه به مقابله واژه «شیعه» و «عدو»، قید «پىروى خالصانه» را در مفهوم شیعه گنجانده است.(3) در مقابل، ابن قیم الجوزیه، از عالمان ضد شیعى، بر آن است كه در كاربردهاى قرآنى، از این واژه و مترادفهاى آن غالبا معانى ناپسند اراده شده است؛ چراكه در این واژه، مفهوم «شیاع» و «اشاعه»، كه ضد ائتلاف و اجتماع است، نهفته و بدین منظور، كاربرد آن ویژه فرقههاى گمراه و اختلافافكن مىباشد.(4)كاربرد تاریخى «شیعه»این واژه اگرچه در احادیث و محاورات صدر نخست در معناى مطلق پیروان و طرفداران شخص خاص به كار مىرفت و از این نظر، به كارگیرى كلماتى همچون «شیعه على»، «شیعه عثمان»، «شیعه معاویه» و «شیعه آلسفیان» مصطلح بود(5) و بنا بر نقل ابوحاتم و مفید، تنها با اضافه كردن الف و لام بدان، براى پیروان امام على علیهالسلام و «شیعه» به معناى اصطلاحى آن به كار مىرفت،(6) با این حال، پیامد كثرت و غلبه استعمال این واژه در گذر زمان، براى دستهاى از مسلمانان موجب شد كه كاربرد آن بدون قرینهاى خاص و كاربرد بدون الف و لام نیز ویژه پیروان امام على علیهالسلام و معتقدان به مكتب اهل بیت علیهمالسلام و در مقابل اهل سنّت اصطلاحى قرار گیرد. بعید نمىنماید كه برخى از احادیث مدحآمیز پیامبر صلىاللهعلیهوآله درباره یاران و همراهان امام على علیهالسلام و تصریح آن حضرت به واژه و اصطلاح «شیعه على» چنین تأثیرى بر جاى گذاشته باشد. از اینرو، ملاحظه مىكنیم تلاش جهتمند مخالفان تفكر شیعى در نفى و انكار این واژه براى شیعه اصطلاحى، به بهانه عدم پىروى واقعى آنان از اهل بیت علیهمالسلام و گاهى نیز با دست و پاكردن احادیث ساختگى علیه آنان و معرفى صاحبان این مكتب با لقب قدحآمیز «رافضى» به جاى شیعى،(7) هیچ تأثیر مورد توجهى به جاى نگذاشته است. گزارش دیدگاههاى مختلف در تعریف اصطلاح «شیعه» نیز این مطلب را روشنتر خواهد كرد.به هر حال، پژوهشگران در اینكه این اصطلاح با گذشت زمان بر دیگر كاربردهاى لغوى آن غالب شد و نام عمومى پیروان و شیعیان امام على علیهالسلام قرار گرفت، اختلاف چندانى ندارند. اما هیچیك از آنها تصویر روشنى از زمان ظهور و بروز این اصطلاح براى این دسته ارائه نكردهاند. برخى با صرفنظر از كاربرد این واژه در سخنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله براى پیروان حضرت على علیهالسلام ، گزارش منسوب به ابى مخنف را، كه امام حسن بن على علیهالسلام به اهالى كوفه نوشته و آنان را شیعیان خطاب كرده، قدیمىترین روایتى دانستهاند كه در آن سخن از «شیعه» به معناى پیروان و یاران على علیهالسلام و اهل بیتش علیهمالسلام آمده است.(8) برخى نیز نامه شیعیان كوفه در تسلیت شهادت امام حسن علیهالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام را به عنوان قدیمىترین سند یاد كردهاند.(9)البته این ابهام و دشوارى در جستوجوهاى تاریخى به معناى نادیده گرفتن روایات چندى كه در آنها از زبان پیامبر صلىاللهعلیهوآله سخن از حضرت على علیهالسلام و شیعه وى به میان آمده، نیست.(10) توجه به این روایات در جاى خود به پژوهشهاى شیعهشناسى روشنایى بیشترى مىدهد، اما نمىتوان با عنایت به چنین احادیثى از وجود گروهى منسجم و عقیدتى با عنوان رسمى «شیعه» در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله سخن به میان آورد، به علاوه اینكه در مجادلات سیاسى ـ مذهبى دهههاى نخست نیز از استناد و استشهاد به این احادیث شاهدى یافت نشد.تعاریف گوناگون از «شیعه» به عنوان یك جماعت متمایز سیاسى ـ مذهبىشناخت معناى روشن و در پى آن، تعیین مصداق مشخص فرقهاى خاص از واژه «شیعه» چندان آسان نیست. هیچ یك از نویسندگان قدیمى و معاصر نیز نتوانستهاند تعریف كامل، جامع و مانعى از این اصطلاح به عنوان یك فرقه، ارائه بدهند.(11)در اینجا، براى روشنتر شدن این موضوع، به بعضى از تعریفهاى گوناگون، كه با هدف بیان وجه تمایز شیعه از دیگر فرقههاى اسلامى ارائه شدهاند، اشاره مىكنیم:1. ابو حاتم رازى، از كهنترین فرقهنگاران، این لقب را ویژه كسانى مىداند كه در زمان رسول خدا صلىاللهعلیهوآله با حضرت على علیهالسلام انس و الفتى داشتند، و بر آن است كه این لقب بعدا ویژه كسانى شد كه به برترى حضرت على علیهالسلام قایل شدند.(12)نوبختى و اشعرى قمى نیز چنین عنوانى را ویژه دستهاى مىدانند كه در زمان پیامبر اكرم صلىاللهعلیهوآله همراه و معتقد به امامت و جانشینى حضرت على علیهالسلام بعد از پیامبر صلىاللهعلیهوآله بودند.(13)از نگاه ابوالحسن اشعرى نیز «شیعه» یعنى همراهى و پیروى از حضرت على علیهالسلام و برتر دانستن آن امام بر سایر اصحاب پیامبر صلىاللهعلیهوآله .(14)احمد امین از نویسندگان معاصر نیز تقریبا سخن اشعرى را تكرار كرده و بنا بر گفته او، «تشیع» در معناى اولیه و سادهاش، قول به اولویت حضرت على علیهالسلام نسبت به سایر اصحاب است. البته وى مبناى این برترى را شایستگى ذاتىآن امام و خویشاوندىوى با پیامبر مىداند.(15)شهید ثانى، جایگاه برتر آن حضرت را در باب امامت دانسته است، اما از سوى دیگر، اعتقاد به امامت دیگر امامان شیعه را در تعریف آن دخیل نمىداند.(16)بنا به سخن مصطفى كامل شیبى، نویسنده معاصر، جوهر تشیع ایمان به حق منصوص و الهى حضرت على علیهالسلام در امامت، و افضلیت او بر همه صحابه مىباشد.(17)ملاحظه مىشود كه در ویژگىهاى مورد اشاره، تنها سخن از اعتقاد به «برترى و تقدّم امام على علیهالسلام » به میان آمده است. برخى از آنها همچون ابوحاتم اسماعیلى مذهب و ابوالحسن اشعرى و به تبع آن، احمد امین، كه اعتقادى به تشیع نداشتند، تنهابه ذكر اعتقاد به برترى امام بر دیگر اصحاب بسنده كردهاند. برخى دیگر قول به برترى آن حضرت را در امامت نیز افزودهاند. با اینهمه، هیچیك از آنها از موضوع «نص و وصیت» به عنوان مبناى برترى، و از اعتقاد به امامت فرزندان آن حضرت، كه در تعاریف بعدى آمده است، سخن به میان نیاوردهاند.2. در تعاریف دیگرى از «شیعه»، علاوه بر اعتقاد به برترى امامت حضرت على علیهالسلام ، تنصیص به امامت آن حضرت از سوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله به عنوان مبناى پذیرش این اعتقاد ذكر شده است. براى نمونه، شیخ طوسى از عالمان نامدار شیعى، ویژگى شیعى و وجوه امتیاز آن را اعتقاد به امامت حضرت على علیهالسلام بر اساس اراده الهى و وصیت پیامبر صلىاللهعلیهوآله دانسته است. وى با تأكید بر این ویژگى، دیدگاه شاخه «سلیمانیه» از فرقه «زیدیه» را، كه با وجود پذیرش برترى امام على علیهالسلام بر دیگر اصحاب، اعتقادى به منصوص بودن امامت آن حضرت نداشتند،(18) خروج از تشیع دانسته، آنان را غیر شیعى قلمداد مىكند.(19)شیخ مفید اگرچه در تبیین وجوه تمایز شیعه، بر موضوع نص و وصیت تصریح نكرده و تأكید اصلى او بر اعتقاد به امامت و ولایت بلافصل امام على علیهالسلام و نفى آن از دیگران است، اما گنجاندن فرقه «جارودیه» از «زیدیه» ـ كسانى كه معتقد به نص بر امامت آن حضرت بودند ـ(20) در تعریف شیعه و اخراج دو فرقه مهم دیگر زیدى یعنى «بتریه» و «سلیمانیه» ـ كسانى كه قایل به نص و وصیت نبودند ـ(21) از شمول این تعریف، حاكى از اعتقاد وى به این ویژگى است.(22) البته اعتقاد به امامت مخصوص امام على علیهالسلام و حق الهى آن حضرت در جانشینى پیامبر صلىاللهعلیهوآله ویژگى شاخه اصلى تشیع در جهان امروز است.3. با این حال، با تعاریف دیگرى از «شیعه» روبهرو هستیم كه علاوه بر ویژگىهاى مورد اشاره، موضوع اعتقاد به امامت اولاد آن حضرت نیز در آنها مطرح شده است:شهرستانى «شیعه» را چنین تعریف مىكند: «شیعه كسانى هستند كه به گونهاى خاص پیرو على علیهالسلام بوده و به امامت و خلافت او بر اساس نص و وصیت روشن و یا غیر صریح معتقدند و بر این باورند كه امامت از فرزندان او خارج نمىشود و اگر خارج شده، یا به واسطه ظلم دیگران و یا امتناع خود آنان به جهت تقیه بوده است.»(23)ابن حزم نیز اگرچه سخنى از نص و وصایت به میان نمىآورد، اما در تعریف خود از «شیعه»، علاوه بر اعتقاد به افضلیت حضرت على علیهالسلام بر اصحاب و نیز احقّیت او بر امامت، شایستگى فرزندانش را براى امامت نیز از ویژگىهاى شیعه برشمرده است.(24) منابع اخیر نیز در تعریف شیعه به چنین قیدى عنایت دارند.(25)علامهّ طباطبائى نیز معتقد است: شیعه به كسانى گفته مىشود كه جانشینى پیامبر اكرم صلىاللهعلیهوآله را حق اختصاصى خاندان رسالت دانسته و در اخذ معارف اسلام پیرو مكتب اهل بیت علیهمالسلام مىباشند.(26) قدر متیقّن از حدیث معروف «ثقلین» و حدیث «سفینه» نیز پىروى از مرجعیت علمى اهلبیت علیهمالسلام مىباشد. ریشه تاریخى این ویژگى بر اساس تفكر شیعى را، كه در كلام علاّمه بدان اشاره شده است، مىتوان در سخن ابان بن تغلب (م 141 ه) از اصحاب امام جعفر صادق علیهالسلام جستوجو كرد كه در گفتوگوى خود با ابوالعلاء در تعریف «شیعه» گفت: «الشیعةُ الذین اذااختلفَ الناسُ عن رسولِ اللهِ صلىاللهعلیهوآله اَخذوا بقولِ علىٍّ، و اذااختلفَ الناسُ عن علىٍّ علیهالسلام اَخذوا بِقولِ جعفرِ بنِ محمّدٍ.»(27)4. افزون بر ویژگىهاى پیشین، در برخى از تعابیر نیز اعتقاد به عصمت امامان و ولاى آنها و بیزارى گفتارى و رفتارى از دشمنان آنها ـ مگر در حال تقیه ـ از مقوّمات و مشتركات دیدگاههاى شیعه به حساب آمده است.(28) قابل توجه اینكه برخى از نویسندگان معاصر شیعه علاوه بر اعتقاد به تنصیص پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر امامت حضرت على علیهالسلام ، باور به منصوص بودن امامت فرزندانى خاص و با نام و نشان از آن حضرت را از ویژگىهاى اصلى شیعه مىدانند.(29) به نظر مىرسد كه این ویژگىها با توجه به فراز دیگر دیدگاه صاحب سخن، كه پذیرش نص و وصایت امامت على علیهالسلام را جوهره و ركن قوامبخش شیعهگرى مىداند، منطبق بر تشیع اثناعشرى باشد و نه تشیع به معناى مطلق آن.از مجموعه تعاریفى كه تاكنون گزارش كردیم، دشوارى و چه بسا عدم امكان تعریف مشخص و روشنى از «شیعه» و «تشیع» و مصادیق آن به خوبى آشكار است؛ چرا كه:الف. در برخى از آنها، تنها از مشایعت و پىروى امام على علیهالسلام و یا تنها اعتقاد به برترى او بر دیگر اصحاب (و حتى بنا بر برخى از گزارشها، تنها تقدّم او بر عثمان) سخن به میان آمده است.ب. در برخى از تعابیر، علاوه بر اعتقاد به برترى، باور به امامت وى نیز نهفته است.ج. در تعابیر بعدى، اعتقاد به امامت وى بر پایه نص و تصریح پیامبر صلىاللهعلیهوآله استوار شده است.د. قید «اعتقاد به امامت فرزندان وى» نیز در تعاریف بعدى ملاحظه مىشود.ه. برخى نیز قید «اعتقاد به امامت فرزندان مشخص شده وى (از حسن بن على تا حجة بن الحسن علیهالسلام )» را از طرف خدا و پیامبر صلىاللهعلیهوآله افزودهاند.و. اعتقاد به عصمت و تولاّ و تبرّا و برخى از نشانههاى دیگر نیز در تعریفهاى دیگر مشاهده مىشوند.ز. در تعریف برخى از بزرگان نیز اعتقاد به امامت دینى و مذهبى امامان برجستهتر شده است.به نظر مىرسد كه هر یك از تعابیر مورد اشاره، كه نوع گرایش صاحبان آنها نیز به تشیع یكسان نیست، ناظر به معرفى تشیع به عنوان یك اعتقاد و باور متمایز از دیگر معتقدات فرقهاى و به دیگر سخن، بیان باورهاى اصلى و كلامى شیعه به عنوان یك جماعت مذهبى است. قید رایج مشایعت و پىروى از امام على علیهالسلام را نیز باید حمل بر اعتقاد كلامى و همراهى با حضرت على علیهالسلام در حقوق آن بزرگوار (چه بر اساس شایستگى ذاتى و چه بر اساس یك حق ویژه الهى) و اعتقاد به پىروى از مكتب روحانى آن حضرت(و نه پىروى عملى از وى) تحلیل كرد. بنابراین، گنجاندن برخى از ویژگىهایى كه از طرف اهل بیت علیهمالسلام بیان شده و ناظر به تعریف شیعیان واقعى و آرمانى و تشیع سلوكى و نه نظرى و اعتقادى است،(30) در تعریف اصطلاحى «شیعه» نوعى خلط اصطلاح است.(31)پرواضح است كه اگر بخواهیم در تعریف خود، پىروى از سلوك اخلاقى و سیره فردى حضرت على و دیگر امامان شیعه علیهمالسلام را مورد ملاحظه قرار دهیم، بعید است كه در آن صورت، بتوان مصادیق قابل توجهى براى شیعه پیدا كرد. با این حال، هیچیك از تعاریف یاد شده به تنهایى بر همه مصادیق و گونههاى فرقهاى شیعه، به طور جامع و مانع منطبق نیست؛ چرا كه لازمه اعتقاد به برترى امام بر دیگر اصحاب ـ همانگونه كه در برخى تعاریف آمده است ـ ملازم با پذیرش شایستگى او براى امامت نخواهد بود، و شایستگى آن حضرت به امامت نیز ملازم با پذیرش احقّیت منصوص و الهى آن بزرگوار براى چنین مقامى نمىباشد. افزودن «اعتقاد به امامت و یا مرجعیت دینى مصادیق مشخصى از فرزندانش» را به تعریف شیعه نیز بایستى از قراین و شواهد دیگرى جستوجو كرد، به علاوه اینكه پذیرش چنین قیدى مقبول تمامى فرقههاى شیعى نیست.همچنین روشن است كه باور به عصمت امامان و اعتقاد همراه با تولاّ و تبرّا از آموزههاى اصلى و مشترك همه مراتب و گروههاى شیعى نمىباشد، گو اینكه بتوان از مجموعه این تعاریف، وجه مشتركى براى تمایز اعتقاد گونههاى شیعى از غیر شیعى جستوجو كرده، بگوییم: «تشیع» عبارت است از: اعتقاد به افضلیت امام على و برترى آن حضرت براى امامت و خلافت، چه به واسطه شایستگى شخصى و چه به واسطه تصریح و یا اشاره پیامبر صلىاللهعلیهوآله ، و بر اساس آن، چتر تشیع را بر سر همه گروههاى شیعه، به استثناى غالیانى كه از حوزه مسلمانى نیز خارج شدهاند، بگسترانیم. البته در این صورت نیز نه تنها مانع ورود برخى از فرقههاى دیگر (همچون معتزله بغداد) و چه بسا برخى از عالمان و محدّثان اهل سنّت به دایره تشیع نشدهایم، بلكه در تعریف خود از برخى معتقدات پایه و قوامبخش جمهور شیعه ـ كه همان امامیه (اثنىعشریه)اند كه قوام تفكر خود را بر پایه اعتقاد به امامت و رهبرى سیاسى ـ مذهبى امامان دوازدهگانه و برخوردارى این بزرگان از عنصر «عصمت» و «علم خدادادى» كردهاند ـ(32) صرف نظر كردهایم. طبیعى است كه پذیرش چنین تعریف ناقصى از «تشیع»، براى آنان دشوار و غیرقابل قبول بنماید.در مجموع، مىتوان گفت: از یك سو، اختلاف گرایش و انگیزههاى ویژه گزارشگران و بىتوجهى به سیر تطوّر عقاید شیعیان از یك سو، و وجود گونههاى متفاوت فرقهاى در مجموعه تاریخ و عقاید شیعیان از سوى دیگر، و نیز خلط بین مقوّمات و نشانههاى تفكر شیعى و برجستهشدن برخى از نشانهها و فروع اعتقادى به عنوان مقولات كلامى توسط برخى از گروههاى شیعى و تفاوت مبانى آنان در جایگاه و وظایف مورد انتظار از امامان از جمله عواملى بودهاند كه موجب اختلاف در تعاریف و دشوارى در ارائه یك فهم روشن از شیعه و بیش از آن، در ارائه خاستگاه شكلگیرى این جریان شدهاند.با اینهمه، كاربرد اصطلاح «شیعه» از كهنترین و رایجترین عناوینى بوده كه براى پیروان و معتقدان به امامت حضرت على علیهالسلام و پىروى از راه و رسم عترت پیامبر صلىاللهعلیهوآله مشهور شده است. ظهور این اندیشه مشترك را مىتوان در گروههاى اصلى و موجود همچون امامیه، زیدیه و اسماعیلیه جستوجو كرد؛ گروههایى كه اندیشه مشترك آنها پذیرش مرجعیت مطلق اهل بیت علیهمالسلام به مفهوم عام و مطلق آن مىباشد. البته امروز هنگام كاربرد این واژه ـ اگر بدون قرینه و به گونه مطلق بیاید ـ شیعه اثناعشرى به ذهن متبادر مىشود. با این حال، ما با اسامى و القاب دیگرى نیز براى مجموعه و یا دسته قابل توجهى از این گروه ممتاز سیاسى ـ مذهبى روبهرو بودهایم. «رافضه» و «امامیه» را مىتوان از عناوین مشهورى دانست كه گاهى مترادف با شیعه شمرده شده و چه بسا اسباب خلط اصطلاحات فرقهاى را فراهم آوردهاند. بنابراین، ضرورى مىنماید به ربط و نسبت این دو عنوان با اصطلاح شیعه بپردازیم : تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]
صفحات پیشنهادی
شیعه و تشیع (قسمت اول)
شیعه و تشیع (قسمت اول) نويسنده:علی آقانوری خلاصه: مقاله حاضر میكوشد با تبارشناسی، مفهوم شیعه و تشیع و تمایز آنها را از اصطلاحاتی چون رافضیه و امامیه نشان دهد.
شیعه و تشیع (قسمت اول) نويسنده:علی آقانوری خلاصه: مقاله حاضر میكوشد با تبارشناسی، مفهوم شیعه و تشیع و تمایز آنها را از اصطلاحاتی چون رافضیه و امامیه نشان دهد.
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت اول)
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت اول) نويسنده:حسن حسينزاده شانهچى درآمدى بر مسأله غيبتبررسى تاريخى دوران غيبت فرازهايى از حيات پر فراز ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت اول) نويسنده:حسن حسينزاده شانهچى درآمدى بر مسأله غيبتبررسى تاريخى دوران غيبت فرازهايى از حيات پر فراز ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت پنجم و ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت پنجم و پایانی)-وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت پنجم و پایانی) نويسنده: حسن ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت پنجم و پایانی)-وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت پنجم و پایانی) نويسنده: حسن ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت دوم)
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت دوم) نويسنده:حسين حسينزاده شانهچى جغرافياى انسانى شيعه در عصر غيبت صغرى اشاره: در قسمت اول مقاله حاضر، ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت دوم) نويسنده:حسين حسينزاده شانهچى جغرافياى انسانى شيعه در عصر غيبت صغرى اشاره: در قسمت اول مقاله حاضر، ...
نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)
13 جولای 2008 – نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)-نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول) خبرگزاري فارس: اين ...
13 جولای 2008 – نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول)-نويسنده: احمد رهدار روحانيت شيعه و برخورد با غرب (قسمت اول) خبرگزاري فارس: اين ...
نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول)
نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول) نويسنده:حيدر رضا ضابط چندى پس از انقراض حكومتهاى شيعه قطب شاهيان و عادلشاهيان در سال 1098ق ...
نقش علماى مهاجر ايرانى در ترويج تشيع در لكهنوى هند (قسمت اول) نويسنده:حيدر رضا ضابط چندى پس از انقراض حكومتهاى شيعه قطب شاهيان و عادلشاهيان در سال 1098ق ...
نويسنده :علي معروفي تشيع در مصر (قسمت اول)
نويسنده :علي معروفي تشيع در مصر (قسمت اول) ... شيعه در لغت بر دو معنا اطلاق ميشود، يكي توافق و هماهنگي دو يا چند نفر بر مطلبي، و ديگري، پيروي كردن فردي يا ...
نويسنده :علي معروفي تشيع در مصر (قسمت اول) ... شيعه در لغت بر دو معنا اطلاق ميشود، يكي توافق و هماهنگي دو يا چند نفر بر مطلبي، و ديگري، پيروي كردن فردي يا ...
مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت دوم)
مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت دوم)-مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت دوم) ... شهيد اول، محمد مكي درباره اين كتاب نوشته است: «كتاب كافي، كتابی روايی است كه ...
مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت دوم)-مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت دوم) ... شهيد اول، محمد مكي درباره اين كتاب نوشته است: «كتاب كافي، كتابی روايی است كه ...
نويسنده: غلامرضا جلالي فلسفه غيبت در منابع كلام شيعي ...
پيام شما: نويسنده: غلامرضا جلالي فلسفه غيبت در منابع كلام شيعي (قسمت اول) ... تواتر اين اخبار, در حدّي است كه هيچ يك از شيعه و اهل سنّت, وجود مهدي را انكار نكرده اند.
پيام شما: نويسنده: غلامرضا جلالي فلسفه غيبت در منابع كلام شيعي (قسمت اول) ... تواتر اين اخبار, در حدّي است كه هيچ يك از شيعه و اهل سنّت, وجود مهدي را انكار نكرده اند.
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت چهارم)
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت چهارم) نويسنده:حسن حسین زاده شانه چی اشاره: نويسنده در اين سلسله مقالات پس از بيان تاريخ غيبت، جغرافياى ...
وضعيت علمى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى (قسمت چهارم) نويسنده:حسن حسین زاده شانه چی اشاره: نويسنده در اين سلسله مقالات پس از بيان تاريخ غيبت، جغرافياى ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها