تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، ديگر اعضاى بدنش هم با آن سا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806823060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

باران شعر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
باران شعر
باران شعر آسمان هفتم دمیده است خدا بر لب تو شبنم را عطا نموه به تو یک جهان ترنم را خدا چقدر صمیمانه بین پلکانتبنا نموده دو دریای پر تلاطم را بگو به من که خداوند منتشر کرده ست به بام چشم تو رنگین کمان چندم را بگو به من که خدایت چقدر پاشیده ست به هر کلام تو آهنگ شبنم و خم را شکفته خوشه‏ى یادت به سرزمین دلم خدا زیاد کند خوشه های گندم را و یاد تو به نگاهم جوانه کرد - آری خدا به دور بدارد نگاه مردم را خیال می کنم اینک به روی چشمانمخدا نموده بنا آسمان هفتم را سلام حکیمی اتاق 505 کثیف و بی در و پیکر، اتاق 505 و غیر قابل باور، اتاق 505 سه روز می گذرد هیچ کس نیامده است و سرد و دلهره آور، اتاق 505 سه روز می گذرد، ساعت ملاقات است و چشمهای تو بر در اتاق 505 دلت گرفته و هیچ کس نمی فهمد کسی نیامده آخر، اتاق 505 برای لحظه‏ى دیگر، دوباره تاریکی ست غروب نیمه‏ى آذر، اتاق 505 چراغها همگی نیمه روشن و تارند و در سکوت شناور، اتاق 505 دوباره‏ یک نفر از تخت روبه رو پرسید:دلت گرفته چرا در اتاق 505؟ صدای جیغ کلاغی دوباره پیچیده است و تا دقیقه‏ى دیگر ... اتاق 505 ... مریم سقلاطونی سکوت می کنم و... دو اسب و ساحل بی انتها و وقت غروب و رقص ممتد شن، نخلهای سبز جنوب دو اسب سرکش وحشی در آب می تازند به روی آبی پر اضطراب می تازند وجود ملتهب آفتاب رو به غروب درون وسعت دریا نموده است رسوب چقدر بکر و طبیعی، تمیز با دستت عجب قشنگ کشیدی عزیز با دستت سکوت، پاسخ تو، در جواب لبخند است همیشه باعث این التهاب لبخند است سکوت و باز دوباره شروع صحبت من چقدر - آه - کم است ای عزیز، فرصت من هنوز کار تو در نقش عشقبازیهاست هنوز عرصه پر از جلوه‏ى مجازیهاست هنوز بودن من از تو رنگ می گیرد غم سرودن من از تو رنگ می گیرد سکوت می کنم و ... چای گرم! ... - ممنونم! از این زمانه‏ى سنگی چقدر دلخونم از این زمانه که هرگز امان نداد مرا برای صحبت با تو زمان نداد مرا - چطور بود؟ قشنگ است کار آخر من؟- بله قشنگ تر از این نبوده در سر من چقدر فرصت با تو سرودنم تنگ است میان عقل و دل من هنوز هم جنگ است دوباره وقت خداحافظی است باید رفت چه چاره؟ وقت خداحافظی است باید رفت سید علیرضا جعفری حق با دل من است که کوچک شمرده شد حق با دل من است که کوچک شمرده شد مردی بزرگ بود، عروسک شمرده شد حالا غرور دهکده‏ى ما شکستنی است تا کدخدای دهکده کودک شمرده شد دیگر به بی کرانگی قله ات مناز کوه بلند! عقاب تو اردک شمرده شد عشقم اگر چه‏ یک پر کاهست در هوا از جلمه دردهای تو بی شک شمرده شد یک ذره بود اگر چه صوابی که کرده ام اما به لطف حی تبارک شمرده شد رفتی و تکه تکه دلم را شکسته است آن کوچ تلخ اگرچه مبارک شمرده شد دست شما غرور دلم را شکسته است تا حرفهای خسته مترسک شمرده شد . اکرم هاشمی پور دو شعر از حبیب نظاری بزرگ تر حالا برای کشف فضایی بزرگ تر دل می دهم به پنجره هایی بزرگ تر شاید اجابتم بکنی - گرچه کوچکم آورده ام دو دست عزایی بزرگ تر اما اگر روا نکنی حاجت مرا رو می کنم به سمت خدایی بزرگ تر داغ هزار سجده به پیشانی من است از من کجاست اهل ریایی بزرگ تر با این وجود، عاشقم و چشم عالمی از من ندیده بی سر و پایی بزرگ تر پیراهنی سیاه تر از سرنوشت خود پوشیده ام برای عزایی بزرگ تر و تنها سؤال توست که اندازه‏ى من است پاسخ نمی دهم به چرایی بزرگ تر ای غم! اگر ترانه شوی باز می کنم در سینه ام برای تو جایی بزرگ تر صورتکها سایه ات را پشت در نگذار، در را باز کن خسته هستم، لااقل یک بار در را باز کن پشت در تصویرهای کهنه را قی می کنند قابهای مانده بر دیوار، در را باز کن این طرف چیزی برای گم نکردن نیست، نیست غیر از این دلتنگی بسیار، در را باز کن نیست ... اما خسته ای آرام در را می زند - خسته‏ى یک نخ، دو نخ، سیگار - در را باز کن مرگ دارد می رسد از راه، هی من! ... گوش کن یک نفر در می زند انگار در را باز کن ساک را بستم، به هر جایی که گفتی می روم دلخوشم اما به یک دیدار، در را باز کن صورتکها، روسریها، رنگهای پشت در آدمی را می دهند آزار، در را باز کن آدمکها - بمبهای ساعتی - نه ... ... صبر کن تا فرو بنشیند این آواردرها را ببند منبع:مجله ی حدیث زندگی تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن