تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835135679
خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء نويسنده: اکبر ایرانی براي فهم و شناخت بهتر ماهيت غناء و موسيقي و بررسي علمي و فلسفي آن و اينكه فلاسفه چرا اين علم را جزء علوم عقلي و رياضي قلمداد كردهاند و دليل منع از آن در شرايع الهي از نگاه آنان چيست، آشنايي با گوشهاي از آراء آنان مفيد ميباشد.1. فارابيفارابي به اين نكته توجه كرده و تأكيد نموده كه وي اين بحث را از لحاظ نظري مطرح كرده و گفته توجه فلاسفه به اين موضوع به مفهوم نفي يا اثبات شيوههاي اجرايي لهوي آن در مجالس خاص نبوده و نيست. از اين رو، خواسته توجه مردم را به موسيقي امري طبيعي و بلكه ضروري تبيين كند. او ميگويد: «الحان غالباً با اشعار همراه است و اشعار هم گاه در امور جدّي و آموزنده و گاه در امور لهوي و براي تفريح و سرگرمي و راحتي و خوشگذراني به كار ميرود كه غرض مردم هم از اين امور براي تمديد و تجديد قوا و نيروهاي جسمي است، تا بهتر بتوانند امور جدّي و كارهاي روزانة خود را انجام دهند. بدين روي، اقسام امور لهوي، مقصد و مدخلي براي كارهاي جدّي و مفيد انساني است، منتها منوط به اينكه اين امر از حدّ اعتدال خارج نشود. البته عوام مردم گمان ميكنند كه كارهاي دشوار و خستهكننده، از امور ناپسند و مردود است و آنچه براي انسان راحتي و آسايش ميآورد، موجب سعادت و خوشبختي اوست و براي همين، [برخي عوام نادان] افراط در امور لهوي را غايت قصوا و نهايت آمال دنيوي خود ميانگارند و تمام همّ و توان مادي خود را بر تقويت و تداوم در اين امور ميگمارند و غافل از آنكه زيادهرَوي در امور لهوي، انسان را به انحراف و گمراهي ميكشاند و از شأن انساني و الهي انسان خارج ميسازد و موسيقي را هم تا اين حدّ مورد توجه قرار ميدهند، چيزي كه تمام شرايع آسماني از آن نهي كردهاند.»1ديدگاه فارابي به عنوان يك حكيم الهي و موسيقيشناس عالم از اين حيث اهميت دارد كه او چون آواز را يك نعمت خدادادي و يك موهبت الهي ميداند، درصدد برميآيد تا به عنوان يك فيلسوف آنچه حقيقت و غرض از حكمت وضع آن در درون انسان است، با آنچه واقعيت جامعة اوست، تبيين كند. به همين دليل، او انسانها را با تشبيهي بسيار لطيف به دو دسته تقسيم ميكند: انسانهايي كه نعمتهاي الهي را همچون نمك براي غذا ميدانند و از حدّ اعتدال خارج نميشوند و انسانهايي كه افراط و زيادهخواهي را غايب خلق آن نعمتها ميدانند و در آن غوطه ميزنند و براي خود گردابي ميسازند و در آن غرق ميشوند. اينجاست كه نقش دين و هدايت انبياء آشكار ميشود تا به انسانها حدود بهرهگيري از نعمتهاي الهي را بشناسند و از مرزهاي اعتدال خارج نشوند.2. ابوحيّان توحيدي (414 هـ)وي در كتاب« الهوامل و الشوامل» پرسشهايي را از مورّخ و فيلسوف بزرگ اخلاق ابوعلي مسكويه (421 ه) جويا ميشود، از جمله در باب فضيلت خوانندگي بر نوازندگي ميپرسد. ابوعلي مسكويه ضمن پاسخ به او، موسيقي را تعريف و دربارة موسيقي عملي ميگويد: «اما موسيقي عملي يعني اجراي نغمهها و ايقاعات كه شأنيت تحريك و تطريب نفس را داشته باشد، خواه با ساز بدني مثل حنجره يا دستي باشد و اگر اين صدايي كه از حنجره خارج ميشود، در غير حالت طبيعي آن به كار رود، موجب اضطراب و تشويش حال شنونده ميشود، خاصه اگر غرض او نيل به خسائس امور و كارهاي دون شأن انساني باشد، طبعاً موسيقي او قبيح و ناپسند خواهد بود، ولي اگر غرض او از خوانندگي، هنرنمايي و اظهار آثار شناخت و درك در حسّ شنونده باشد، ضمن ايجاد حسّ لذّت و خوشي در او، مفاهيم مفيد و كلمات حكيمانه هم تعليم ميدهد، در اين صورت كار او بسيار زيبا و پسنديده خواهد بود، ليكن اگر از حدّ طبيعي تجاوز كند و صرفاً نياز سطحي عوام را برآورده سازد، يعني احساسات و شهوات او را برانگيزد و نفس حيواني او را فعّال كند و پردة عفاف را بدرَد، چنانكه غرض خوانندگان اهل زمان ما [مسكويه] بيشتر همينگونه است، چيزي است كه هم شريعت الهي و هم عقلا و هم سياست از آن منع ميكند.»2 اخوان الصفا هم سوء كاربرد غناء را علت تحريم آن در اديان الهي ذكر كردهاند.33. ابو عمرو جاحظ (255 هـ)او ميگويد: «غناء نزد شاهان ايران جزء فرهنگ تلقّي ميشد، نزد يونانيان حكمت و در صدر اسلام هم مرتبتي داشت. چنانكه عبداللهبن جعفر غلامي داشت به نام بديع. حكمبن مروان به او خرده گرفت كه از تو بعيد است چنين اهتمامي به غناء. او در جواب گفت: من از اشعار خوب عرب، ابياتي گزينش ميكنم و جواري من تمرين ميكنند و آنها را ميخوانند و حال آنكه كنيزكان تو هر شعري را نزد تو ميخوانند.4 او ميگويد: ما در غناء اشكالي نميدانيم، اگر به همراه شعر صادق باشد كه بسيار پسنديده و نيكوست. ولي اگر شعر دروغ يا قبيح باشد، ما هم حرام ميدانيم. چه پيامبر خدا (ص) دربارة شعر خوب فرمودند: «انّ من الشعر لحكمةٌ» كه اشعار حكيمانه و آموزنده مورد مدح واقع شده است. از سوي ديگر، وزن شعر هم مفهوم كلام را تغيير نميدهد و موجب حرمت آن نميشود، چنانكه ترجيع و آهنگين خواندن هم موجب حرمت نميگردد و نيز مطلق هر لهوي هم از نظر من حرام نيست، هرچند از ذكر خدا انسان را دور ميكند. خوردن غذا، نوشيدن نوشيدنيها، نگاه به گل و بلبل، شكار، جماع و ساير لذّات دنيوي به نحوي مانع ذكر خدا ميشوند، ولي حرام نيستند، پس مطلق لهو (اشتغالات تفريحي) حرام نيست، چنانكه مطلق هر نگاهي هم حرام نيست، خصوصاً نگاه به كساني كه حدّ استياء (احتشام) براي خود قائل نيستند.»5ابن خلدون و زيباييشناسي غناءابن خلدون جامعهشناس و فيلسوف اجتماعي در باب زيباييشناسي موسيقي ميگويد: «آنچه با حواسّ پنجگانه در تناسب باشد، موجب احساس خوشي در انسان ميگردد. اين تناسب و درك حسّ زيبايي در روح او شكل ميگيرد و روح انسان، احساس كمال و وحدت و پيوستگي ميكند، آنگاه آن محسوس و مُدرَك را دوست ميدارد، اين دوستي در اثر همان وحدت و كمالي است كه بين مُحِب و محبوب ايجاد شده است و به قول حكيمان، اشتراك وجودي ميان موجودات و گرايش به يكي شدن در آنها، همدل شدن و وحدت وجودي، آرزوي موجودات است، بلكه نفس آدمي دوست ميدارد، با عالم خارج از خود هم، به حقيقتي برسد كه عبارت است از اتّحاد با مبدأ و با جهان هستي و چون مناسبترين چيزها با انسان و نزديكترين آنها به كمال از لحاظ تناسب موضوع، همان شكل انسان است، از اين رو درك زيباييها و محاسن ظاهري او از جمله صداي زيباي او كه در فطرت و سرشت اوست، وحدتبخش و لذتآفرين است و شنونده چون ميخواهد تمام كمالات خواننده را در خود حس كند و با او اتحاد يابد، لذا نهايت خوشي را در خود احساس ميكند.اگر خواننده شرايط زيباسازي نغمهها و الحان را رعايت كند، زير و بم آواز را به موقع اجرا كند، از آوردن كلمات و نغمههاي متنافر بپرهيزد و در انتقال الحان به يكديگر (مقامگرداني) نهايت دقت را بكند، آنگاه آواز او طربناك و دلنشين و خوشايند طبع سليم خواهد بود.»6عموم فلاسفه و حكما و فقها، علت تحريم را خروج از حدّ اعتدال ذكر كردهاند. قرطبي ذيل تفسير آيه «لا يشهدون الزور» ميگويد: «برخي ميگويند غنا به حدّ تحريم نميرسد، ولي من ميگويم حدّ تحريم غناء، خواندن اشعار در وصف زيباييهاي زنان و وصف خمر و توصيف هر آنچه موجب تحريك غريزه شهوت ميشود و انسان را از حالت اعتدال خارج ميكند، ميباشد، چنانكه در زمان ما رايج است.»7 كُشاجم هم ميگويد: «تا جايي كه طرب تو را از حدّ حرّيت و ادب خارج نكند.»8 از اين رو، هيچ عقلي و نيز شريعت الهي، به صرف مطرب بودن و لذتبخش بودن غناء آن را حرام نكرده است.94. ابن جوزي و آهنگ بسيطابن جوزي عالم مشهور سنّي در اين باب كلامي درخور توجّه دارد. او ميگويد: «اشعاري كه مغنّيانِ عصر ما ميخوانند و از شراب و زيباييهاي ظاهري زنان در اشعارشان سخن ميگويند، ميل شنونده را به امور نفساني چنان تحريك ميكنند كه او را از ”حيّز اعتدال“ خارج ميسازد و اين آهنگها را امروزه بسيط مينامند، از نوع غناء حرام است.»10 و اگر ادّعا كند كه از حيّز اعتدال خارج نميشود، يا دروغ ميگويد و يا مريض است، چون همة طبايع مشتركاند.11 در اين ميان كساني هستند كه استماع صداي عود و ني و سرنا و تنبور و چنگ و رباب را از اين حيث حرام ميدانند كه موجب خروج انسان از حدّ اعتدال ميشود. چنانكه احمدبن حنبل ميگويد: «شنيدن صداي اين سازها در غالب مردم همان كاري را ميكند كه خمر صورت ميدهد و موجب مستي و از خود بيخود شدن ميشود!»12مشكل اينجاست كه اغلب كساني كه قائل به اين نوع تحريمها شدهاند، حتي يك بار هم شنيدن صداي سازي را تجربه نكردهاند يا حتي از ديگران نپرسيدهاند كه آيا صرف استماع آواز يا صداي سازي موجب زوال عقل ميشود؟ و حال آنكه واقعيت مطلب خلاف اين مسئله است و در طول تاريخ سراغ نيست كه چنين اتفاقي افتاده باشد. مگر اينكه از زاوية ديد اينان بين التذاذ و طرب با زوال عقل ترادف و تناسب قائل شويم كه ممكن و محتمل است.135. افلاطوننقل آراء افلاطون از اين جهت اهمّيت دارد كه وي با علم به موسيقي و آثار و تأثيرات آن، معتقد است كه بايد به فوايد و مضرّات آن در جامعه توجه كرد و براي اجراي آن، قوانين مختلفي را وضع نمود. وي معتقد بود كه يك دسته از اميالي است كه پس از به خواب رفتن قوة عاقله، بر نفس عارض و حاكم ميشود، مانند حيوان وحشي كه پس از سير شدن شكم، به راه ميافتد و از هيچ جنايتي فروگذار نميكند. از ديد او موسيقي هم ميتواند بر روح و جسم انسان تأثيرات مثبت و منفي بگذارد و اگر از «حدّ اعتدال» خارج شود، مضرّ و خطرناك خواهد بود.14او معتقد بود كه حاكم و متوّلي امر حكومت، براي تربيت جسم و جان بايد برنامههاي سازندهاي ارائه كند. ورزشهايي چون ژيمناستيك را براي جسم و موسيقي و شعر آموزنده را براي روح. او در كتاب جمهوريت، هيچگاه از موسيقي رقص (شاد) يا جاز سخن نميگويد، بلكه آن قسم از شعر و موسيقي مورد نظر او بوده كه الهامبخش فضيلت باشد و حتي معتقد بود كه كسي مثل هومر شاعر معروف يونان، به همين دليل بايد از كشور تبعيد شود.15افلاطون آموزش و پرورش جوانان را توصيه ميكرد. او معتقد بود كه سرودها و آهنگهايي كه براي جوانان ساخته ميشود، بايد موافق طبيعت بشري باشد و تنها كساني قادرند چنين قوانيني را وضع كنند كه خبره و بلكه لطف خدا شامل حالشان شده باشد.16او قائل به موسيقي به سبك پيشينيان بود و معتقد بود كه هيچكس حق ندارد سرودها و رقصهايي را كه پيشتر از طرف عموم مردم به رسميت شناخته شده و جنبه تقدّس پيدا كرده، دست برده و سرودي جديد و بيپايه جايگزين كند.17ظاهراً مقصود او و آهنگهاي مذهبي و آييني و سنتي بوده كه ساليان دراز ريشه در فرهنگ يونان دوانده بود. او توصيه ميكرد كه محتواي سرودها بايد حاوي مطالب اميدبخش و سودمند و روشن براي نشان دادن آينده باشد18 و اين اصلي بود كه ميبايست نمايانگر دليري و شجاعت و آهنگهاي معتدل و آرامبخش متناسب با طبيعت زنانه و براي زنان باشد.19 اين نكته در قانون موسيقي عصر افلاطون گنجانده شده بود كه: خوانندگان و شاعران نبايد پيش از آنكه اشعار خود را براي بررسي و نظارت به داوران مميّزي ندادهاند، براي مردم بخوانند.20او تكليف داوران را هم روشن كرده بود و ميگفت: داوري در تشخيص آهنگهاي سودمند يا مضّر، با مردماني است كه از تربيت عالي برخوردار باشند، نه با تودة مردم كه مثل داوران اين زمان كه با هياهو و همهمه و جار و جنجال سكوت را ميشكنند و قصد تحميل عقيدة خود را دارند. اگر جاي اين وضع را نظم كهن يا اقلاً دموكراسي متشكل از مردمان آزاد و با تربيت ميگرفت، اين آشفتگي و پريشاني روي نميداد و اين آزادي بي حدّ و حصر و لگامگسيختگي كه در اجراي قوانين پيدا شده، حاصل نميشد.21به هر روي، آشنايي ما با ديدگاههاي مختلف در اين باب، ميتواند ذهنيت و نگاه ما را در پژوهش تعديل و اصلاح كند. موسيقي دغدغة همة جوامع و ملل متمدن بوده است و هر جامعهاي براي اين موضوع برنامههاي خاصّ خود را داشته است. منبع:سوره مهر /مجله مقام موسیقایی تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1836]
صفحات پیشنهادی
خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء
خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء نويسنده: اکبر ایرانی براي فهم و شناخت بهتر ماهيت غناء و موسيقي و بررسي علمي و فلسفي آن و اينكه ...
خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء نويسنده: اکبر ایرانی براي فهم و شناخت بهتر ماهيت غناء و موسيقي و بررسي علمي و فلسفي آن و اينكه ...
موسیقی ایران از دست حکما خارج شده…
رییس انجمن موسیقی درمانی خراسان: موسیقی ایران از دست حکما خارج شده است .رییس انجمن ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء خروج از حد اعتدال ...
رییس انجمن موسیقی درمانی خراسان: موسیقی ایران از دست حکما خارج شده است .رییس انجمن ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء خروج از حد اعتدال ...
نقش زن با عفت در ترک گناه
رييس تحت تأثير اين سخن قرار گرفت و سخن زن که از قلب پاکش برخاسته بود در قلب او جاي گرفت و همان ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء ...
رييس تحت تأثير اين سخن قرار گرفت و سخن زن که از قلب پاکش برخاسته بود در قلب او جاي گرفت و همان ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء ...
بهداشت روان در شعر شاعران
... دست ببردی دل پیر؟!سعدی *******چو نیکو منش باشی و بردبار نگردی به چشم خردمند، خوار از آن پاک دین. ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء ...
... دست ببردی دل پیر؟!سعدی *******چو نیکو منش باشی و بردبار نگردی به چشم خردمند، خوار از آن پاک دین. ... خروج از حد اعتدال ، فلسفه تحريم غناء از ديدگاه حكما و ادباء ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها