محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831098920
« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى »
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى » نويسنده: ليدا كاكيا دنيايى كه ما در آن زندگى ميكنيم، رويدادهاى بيشمارى را به خود ديده است. اين رويدادها انسان را واميدارد تا درباره آنها بينديشد و براى شناخت و تبيين آنها بكوشد. شايد هنوز انسان، جالبترين مخلوق اين دنيا باشد. حال انسانشناسي، مطالعه انسان است. اين دانش بشرى هم انسان را به عنوان آفريده طبيعت و هم آفريننده فرهنگ مطالعه ميكند و علاقهمند است تكامل زيستي، اجتماعى و فرهنگى انسان را در گذشته و حال مورد پژوهش قرار دهد و نيز بررسى شيوههاى زندگى مردمان جنگلهاى دورافتاده و ناشناخته همان قدر براى آن، داراى اهميت است كه مطالعه شيوههاى زندگى ملتهاى پرجمعيت همراه با تكنولوژى پيشرفته آنان در واقع، يكى از موضوعهايى كه همواره براى ما انسانها مطرح است. يافتن پاسخهايى به اين پرسشهاست كه از كجا آمدهايم، آمدنمان براى چه بوده و به كجا ميرويم؟ به قول مولانا: زكجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا ميروم آخر، ننمايى وطنم براى يافتن اين پرسشها، انسانها در سراسر تاريخ زندگى خود به افسانهها، اسطورهها و فرهنگ عامه (فولكلور) روى آوردهاند و حتى بيشتر از تجربههاى حاصل از مشاهدههاى دقيق خود به آنها اقبال نشان دادهاند. انسانشناسي، بيش از 200 سال است كه با رويكرد علمى كه بتواند به اين پرسشها پاسخ دهد، پديده آمده است (رنجبر، 1380). حال مطالب مندرج در اين مقاله، درآمدى بر انسانشناسى است و قلمرو مطالعه را تعيين و مفهوم فرهنگ را مشخص ميكند. اين مفاهيم كه اساس تحقيق را نسبت به طبيعت، انسان و فرهنگ نشان ميدهد. محورى بر انديشههاى انسانشناختى است. انسانشناسى و مردمشناسي همانطورى كه از نامشان بر ميآيد، مطالعه انسان و مردم است. انسانشناسى مطالعه نوع انسان است و در همه مكانها و تمام زمانها در جستجوى توليد دانش است درباره انسان و رفتارش. در واقع انسانشناسى را ميتوان مطالعه انسان در ارتباط با خاستگاه، توزيع، طبقه بندى نژادي، روابط اجتماعى و محيطي، ويژگيهاى جسمانى و فرهنگ تعريف كرد. در حالى كه مردمشناسى به مطالعه فرهنگها براساس دادههاى «مردمنگاري» از نقطه نظر مقايسهاى يا تاريخى آنها ميپردازد. به بيان ديگر، مردمشناسى مطالعه جامع فرهنگها و تجزيه و تحليل آنها، هم به تنهايى و هم در ارتباط با يكديگر است. (عسگرى خانقاه، 1373). در واقع، انسانشناسي مطالعه سير دگرگونيهاى انسانى از ارگانيسمهاى (موجودات زنده) سادهتر و نيز تبيين چگونگى تطور وسيله ارتباطى انسانها به نام «زبان» و شيوه زندگى اجتماعي آنان به عنوان فرهنگ ميباشد. بنابراين، هم انسانشناسى و هم مردمشناسى به بررسي چگونگى رابطه متقابل انسان، طبيعت و فرهنگ ميپردازند و ميكوشند تا با به كار بردن روشها و شيوههاى نو و استفاده از دستاوردهاى جديد به پرسشهاى زير پاسخ دهند: 1) علل هماننديها و ناهماننديهاى زندگى اجتماعى انسانها چيست؟ به بيان ديگر، چه عواملى موجب ميشود كه زندگى انسانها در سرزمينهاى مختلف، در برخى موارد متفاوت و در پارهاى زمينهها وضعى داشته باشد. 2) چه عواملى موجب ميشود كه انسانها برخى دگرگونيها را ميپذيرند و بعضى ديگر را نميپذيرند و در برابر آنها از خود مقاومت نشان ميدهند. (1971، Cover ) 3) ميان وراثت (سرشت) و محيط (پرورش) كدام يك اهميت بيشترى در تبيين رفتار آدمى دارد و چه ارتباطى ميتواند بين آنها وجود داشته باشد. (افشار نادري، 1356). 4) آيا با مدارك و شواهدى كه در دست داريم قادر به درك ماهيت وجود انسان خواهيم بود؟ (ريوير، 1379). قلمرو انسانشناسى انسانشناسى به طور سنتى به 4 رشته تقسيم ميشود: انسانشناسى جسمانى (زيستي) و سه شاخه انسانشناسي فرهنگي: باستانشناسي، زبانشناسى و مردمشناسى (1999، Haviland ) انسانشناسى انسانشناسى فرهنگى مردمشناسي (انسانشناسى اجتماعى و فرهنگي) زبانشناسى باستانشناسى انسانشناسي جسمانى (زيستي) «شاخههاي فرعى انسانشناسي» انسانشناسى جسمانى انسانشناسى جسماني كه آن را «انسانشناسى زيستي» نيز ميگويند، يكى از شاخههاى انسانشناسى است كه انسانها را به عنوان موجودات زيستى مطالعه ميكند و مهمترين رويكردش، تبيين تكاملى انسان است. اين دانش بشرى داراى 4 قلمرو اساسى است: 1) توصيف و بازسازي تاريخ تكاملى نوع انسان: انسانشناسى جسماني به توصيف و تبيين دگرگونيهايى كه موجب شد تا تبار انسان از نياكان مشتركى كه با «نخستي»هاى ديگر داشت، انشعاب گزيند، ميپردازد و براى بازسازى تاريخ تكاملى انسان در جستجوى سنگوارههاى نياكان انسانى و نياكان نخستى و ماقبل انسانى است. بسياري از سنگوارههايى كه انسانشناسان جسمانى بررسى ميكنند با تلاش «ديرينشناسي» به دست آمده است، اما كاوش و كشف سنگوارهها، تنها يك گام مقدماتى به شمار ميآيد. يك سنگواره پس از آن كه پيدا شد، بايد مورد تفسير قرار گيرد. مثلا استخوانهاى يك سنگواره، به چه موجودى بايد تعلق داشته باشد؟ اين موجود چگونه زندگى ميكرده است؟ و با نوع انسان يا انواع ديگر چه نسبتى دارد؟ يكى از راههاى اساسى دستيابى به پاسخ اين پرسشها، كالبد شناسى تطبيقي، يعنى مقايسه ويژگيهاى كالبدى يك سنگواره با ويژگيهاى انسانها يا نخستيهاى موجود ديگر است. 1) توصيف ساخت بدني (شكل، رنگ مو، گروههاى خونى و ...) و مطالعه رشد جسمانى و تغذيه حياتى انسان: انسانشناسى جسماني در جستجوى يافتن پاسخهاى اين پرسشها هستند كه چرا برخى از مردمان سياهپوست و بعضي سفيدپوستند؟ چرا گروه خونى سياهپوستان امريكايى با سفيدپوستان تفاوت دارد؟ و چرا گروه خونى A در اروپا شايعتر است (شاملو، 1367) و چرا گروه خونى B در ميان بوميان استراليايى وجود ندارد؟ و چرا بيشتر اروپاييان بزرگسال شمالى ميتوانند شير تازه را هضم كنند؛ ولى بيشتر چينيهاى بزرگسال نميتوانند؟ (بيتس و پلاگ، 1375) فشار خون با سن، تغذيه، ارتفاع از سطح دريا و شايد آب و هوا تغيير ميكند. ثابت شده كه در سنين مشابه بين 20 تا 30 سالگى فشارخون سياهان و آسياييها از اروپاييان كمتر است. به نظر ميرسد اين تفاوت به علت نوع تغذيه باشد. در سنين جوانى فشارخون سياهان و آسياييها از اروپاييان كمتر است؛ اما با زياد شدن سن، فشارخون سياهان ديرتر بالا ميرود، به نظر ميرسد ارتفاع هم اثرى روى فشارخون در جهت كم كردن آن داشته باشد. 3) مطالعه ژنتيك انسانى و اكولوژى انسانى (شناخت عوامل و محيطى و اقليمى و تاثير آن بر اقوام مختلف) براى تبيين تنوعهاي زيست شناختى و فهم فرآيندهاى حاكم بر آن، برخى از انسانشناسان جسمانى از اصول ژنتيك استفاده ميكنند، يعنى همان علمى كه انتقال ويژگيهاى ارثى را از والدين به فرزندان مورد بررسى قرار ميدهد. انسانشناسى زيستي، فراوانى عوامل مختلف وراثتي در گروهها و جمعيتهاى مختلف انسانى را كه يكى از راههاى مفيد پيدا كردن اختلافات و تشابهات زيستى ميان اين گروههاست، مطالعه ميكند (عسكرى خانقاه و شريف كمالي، 1364). اكولوژى انساني تطابق و سازگارى انسان با شرايط زندگى را با توجه به سن و جنس و گروه مطالعه ميكند. اين علم چگونگى قرار گرفتن انسان را در مقابل محيط - با توجه به عوامل زيستى - مورد بررسى قرار ميدهد. 1) نخستيشناسى نخستيها، موجوداتي هستند بين ميمونها و هوموساپينها (انسانهاى خردمند). انسانشناسى جسمانى همواره انسان را با حيوانات، به ويژه نخستيها، براى پى بردن به اختلافات تشريحى و رفتاري موجود در ميان آنها مقايسه ميكند. براى مثال تشريح و مقايسه دست و پا در انسان و نخستيها چهارپا (اقسام ميمونهاى دنياى قديم و جديد و ...) و دو پا (گوريل، شامپانزه و ...) انجام شده است (رنجبر، 1380). انسانشناسى فرهنگى انسانشناسى فرهنگي به توصيف و تبيين شكلها و شيوههاى مختلف زندگى در گذشته و حال ميپردازد. واژه «فرهنگ» يا شيوههاى زندگى به تمامى رفتارهايى كه انسان ميآموزد، اشاره دارد. اين مفهوم ميرساند كه انسان چگونه عمل ميكند، چه ميگويد، چگونه فكر ميكند، چه چيزهايى ميسازد، چه با دست و چه با ماشين. فرهنگ راه و روش زندگى است كه افراد جامعه همه با هم آن را فرا ميگيرند و در پيروى از آن سهيم و شريكند. اين راه و روش از جمع و ارتباط ابزار، فنون، نهادهاى اجتماعي، نگرشها، باورها، انگيزهها و نظام ارزشهاى مورد قبول مردم حاصل ميشود. در واقع، انسانشناسان فرهنگي، ساختار فرهنگ را كه عبارت از شيوه، ترتيب و چگونگى رابطه بخشها و ويژگيهاي مختلف راه و روش زندگى مردم با هم است، در نظر ميگيرند. تكنولوژي، زندگى اقتصادي، سازمان اجتماعي، زندگى خانوادگى و قبيلهاي، جامعههاى ناپديد شده، حكومت و قانون، جادوگرى و مذهب، هنر و ديگر شيوههاى رفتارى را مورد مطالعه قرار ميدهند. اين مطالعات به طرز شگفتآوري، مجموعه رفتار، استعدادهاى بالقوه و انعطافپذيرى طبيعت انسان را آشكار ميسازد. انسانشناسى فرهنگي انسانها را بر حسب فرهنگهايشان كه غالبا ناخودآگاه به معيارهاى جامعه خود عمل ميكنند، مطالعه ميكند. سه قلمرو انسانشناسى فرهنگى عبارتند از: باستانشناسي، زبانشناسي و مردمشناسى (قرايى مقدم، 1382). باستانشناسى باستانشناسى شاخهاي از انسانشناسى فرهنگى است كه رفتار انسان را بر اساس بقاياى مادى آنها توصيف و تبيين ميكند. در واقع، باستانشناسى مطالعه فرهنگها و شيوههاى زندگى مردم باستانى و يا به بيان ديگر، «تاريخ پيش از تاريخ» است. (رنجبر، 1380). انسانهايى كه در دورانهاى پيش از تاريخ زندگى كردهاند، كتابهاى تاريخى براى ما باقى نگذاردهاند؛ اما آنها ندانسته، ابزارها، سلاحها و كلبههايى كه براى فراهم كردن غذا و پناهگاه ميساختهاند، بر جاى نهادهاند كه به وسيله علوم مختلف از جمله باستانشناسى شيوههاي زندگى آنان بررسى و تبيين ميشود. بسيارى از باستانشناسان با مطالعه شواهد مادي صامت مانند: بناهاى باستاني، آثار تاريخى و اشياء حفارى شده از لايههاى مختلف زمين، به بازسازى فرهنگ گذشته ميپردازند و با تبيين لوحههاى گلى سومري، پاپيروسهاي مصرى و سنگ نوشتههاى ايراني، دانش ما را درباره فرهنگهاى گذشته و ارتباط آنها با هم افزايش ميدهند. زبانشناسى فرهنگ از طريق يك نظام ارتباطى نمادين كه آن را «زبان» ميخوانند، انتقال مييابد. استفاده از زبان در بين گروههاى انسانى رايج است. انتقال اطلاعات از پدر به پسر، از معلم به شاگرد و از نسلى به نسل ديگر بدون كاربرد زبان چه به شكل گفتارى و چه نوشتاري، امكان ندارد. مطالعه علمى زبان را از نظر جنبههاى مختلف آن «زبانشناسي» ميخوانند. زبانشناسى توصيف زبان يا تاريخ زبان است (روحالاميني، 1365). مردمشناسى به عنوان يك علم علم نامى است كه به بخشى از شناختن يا معرفت يا دانستههاى ما داده ميشود. به بيان ديگر، به «مجموعه منظمى از معلومات انباشته شده و قابل وارسى علم گويند» (لنسكى ولنسكي، 1369). از آنجا كه مردمشناسان براى فهم رفتار اجتماعى انسانها از همان روشهايى كه ديگر دانشمندان به كار ميبرند، استفاده ميكنند؛ ميتوان مردمشناسى را به عنوان يك علم به حساب آورد. مردمشناس (انسانشناس فرهنگي) را دانشمند «علوم اجتماعي» و يا «علوم رفتاري» ميشناسند. او نهادهاي اجتماعى و روابط افراد جامعه را به عنوان اعضاى آن جامعه، مورد مطالعه قرار ميدهد و براساس يافتههاى خود اميدوار است تا بتواند الگويى كلى براى رفتار انسان ارائه كند. صرفنظر از قلمرو خاص مورد مطالعه مردمشناس، بايد گفت كه او يك «دانشمند» است و اين مطلب اشاره دارد به اين كه او آموزش يافته است تا واقعيتهاى قابل مشاهده درباره رفتار انسانها را توصيف و طبقهبندى كند؛ پيوندهاى انسانها را مشخص و اصول كلى را از آنها استتناج كند. از اين رو، مردمشناسي به عنوان يك علم، نه تنها در تبيين گذشته انسان مفيد است؛ بلكه در پيشبينى مربوط به آينده نيز داراى ارزش فراوانى است. مردمنگارى و مردمشناسى مردمنگارى به گردآورى اطلاعات درباره فرهنگهاى معاصر از طريق كار ميدانى با بررسيهاى دست اول گفته ميشود. مردمنگاران معمولا يك يا چند سال را صرف مشاهده و مصاحبه با مردمي ميكنند كه ميخواهند آنها را توصيف كنند. در حالى كه مردمشناسى مطالعه و تحليل مدارك و نتيجهگيرى مردمنگاري، به منظور شناخت خاستگاه، سير، اشاعه و تغيير فرهنگها و مطالعه نهادهاى اجتماعى (اقتصاد، دين، زبان، ازدواج، خويشاوندى و ...) در محدودهاي معين است (روحالاميني، 1370). كلود لوى اشتراوس، مردمنگارى و مردمشناسى را اين گونه تعريف ميكند: «مردمنگارى شامل مشاهده و تحليل گروههاى انسانى است كه هر يك جداگانه و با توجه به ويژگيهاى خاص آنان در نظر گرفته شده باشند و هدف از آن انعكاس هر چه درستتر جريان حيات هر يك از آنان است و حال آن كه، مردمشناسى اسناد و مدارك حاصل از مردمنگارى را در جهت انجام مقايسهها مورد استفاده قرار ميدهد (بيرو، 1367) و بالاخره ميتوان گفت مردمشناسى به معني ائتلاف تركيبى از دادههاى ميدانى مردمنگارى است كه به منزله مقدماتى براى تحليل نظرى ميباشد. در جاهاى ديگر، مردمشناسى با انسانشناسى فرهنگى و حتى فولكور (ادبيات عامه) هم معنى شده است. ويژگيهاى مردم شناسى مردمشناسى از نظر روش علمى و وسعت ديد از ويژگيها و امتيازهايى برخوردار است كه مطالعه آن براى هر دانشجوى علوم اجتماعى لازم است. اين ويژگيها عبارتند از: 1. خصلت ميان رشتهاي: ويژگى و امتياز بارز مردمشناسى خصلت «ميان رشتهاي» آن است. يك مردمشناس نه تنها ميكوشد رابطه ميان جنبههاى سياسي، اقتصادي، رواني، تاريخي، اجتماعي، مذهبي، زبان و آداب و رسوم انسانها را تبيين كند؛ بلكه تلاش ميكند تا اين مسائل را در قالب ساخت بدنى انسان، محيط طبيعى و چگونگى فناورى نيز مورد مطالعه قرار دهد (داگلاس، 1352). 2. مطالعات مقايسهاي: مردمشناسان، جامعههاى ساده و ابتدايى را از اين رو مورد توجه قرار ميدهند تا از طريق مطالعه آداب و رسوم، عادتها و شيوههاى گوناگون زندگى آن در شرايطى اقليمي متفاوت به قواعد و قوانين مشترك اجتماعات مختلف بشرى پى ببرند. امتياز اين گونه جامعهها، فقط ارائه زمينه براى مطالعات مقايسهاى نيست؛ بلكه به علت سادگى ساخت و بافت اجتماعى آنهاست كه انجام پژوهش را ميسر ميسازد؛ در حالى كه در اجتماعات پيچيده صنعتى اين امكان وجود ندارد. فايده مردمشناسى چرا مطالعه مردمشناسي لازم است؟ فايده علمى مردمشناسى فقط ارضاى كنجكاوى بشر نيست. به همان دليل كه مطالعه حيوانات و حشرات اهميت دارد؛ چرا بايد مطالعه مردمان جامعههاى ابتدايى بياهميت باشد. به گفته ترنس هيچ نكتهاى از بشريت نبايد براى شخص با فرهنگ تاريك بماند و نبايد كسانى را كه ميل به شناختن عجايب دست نيافتنى دارند، سرزنش و محكوم كرد. مردمشناس به حد كمال به گرايش انسانهاى جامعههاى صنعتى به گريز از جامعه خود پاسخ ميدهد و اگر خواندن كتابى درباره شيوههاى زندگى مردم جزاير اقيانوس كبير ميتواند به مردمان جامعههاى پيشرفته آرامشى بخشد، چرا خود را از آن محروم كنيم. اما مردمشناسي فايده و ارزشى بيش از آنچه گفتيم، دارد. 1. دانستن و شناختن بيشتر خود: كلاكهن مردمشناس معاصر امريكايى ميگويد: «غالبا پر پيچ و خمترين راهها، كوتاهترين ميانبر براى رسيدن به منزل است». مطالعه انسانهاى ابتدايى به ما كمك ميكند تا شناخت بيشترى نسبت به خود حاصل كنيم. ما معمولا به خصوصيات عدسى مخصوصي كه وراى آن به زندگى مينگريم، آگاهى نداريم و مثال ما، مثال ماهياى است كه قادر نيست وجود و چگونگى آب را كشف كند. نميتوان انتظار داشت كه پژوهشگرانى كه هرگز پا را فراتر از افق جامعه خود نگذاشتهاند، آداب و رسومى را كه با نگرشمان درهم آميخته است، درك كنند. (كازنو، 1349). 2. ديد وسيع و جهانى يافتن نسبت به فرهنگهايى ديگر: لوى اشتراوس بر اين باور است كه فايده مردمشناسي، آشنا كردن ما به ديارها و فرهنگهاى متفاوت با جامعههاى خودمان است و «شك انسانشناسي» را در ما به وجود ميآورد. به طورى كه با مشاهده شيوههاى زندگى و انديشههاي مردمان ديگر، ديد وسيعتر و جهانيترى نسبت به همه فرهنگها، حتى تحوليافتهترين آنها، پيدا ميكنيم. بدينسان بيم مطلقانگارى مسائل نسبى از ميان خواهد رفت و بالاخره مطالعات مردمشناسى ممكن است استعمارگران را از اشتباههايى كه نسبت به اقوام ديگر دارند، برحذر دارد. منبع:روزنامه جامجم 17/3/86تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]
صفحات پیشنهادی
« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى »
« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى »-« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى » نويسنده: ليدا كاكيا دنيايى كه ما در آن زندگى ميكنيم، رويدادهاى بيشمارى را به خود ديده ...
« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى »-« درآمدي بر انسانشناسى و مردمشناسى » نويسنده: ليدا كاكيا دنيايى كه ما در آن زندگى ميكنيم، رويدادهاى بيشمارى را به خود ديده ...
منابع آزمون رشته علوم اجتماعی
5 - تاريخ انديشه و نظريههاي انسان شناسي / دكتر ناصر فكوهي 6 - تاريخ مردم شناسي / هيس / ترجمه ابوالقاسم طاهري 7 - درآمدي بر انسان شناسي سياسي / كلودريور / ترجمه ...
5 - تاريخ انديشه و نظريههاي انسان شناسي / دكتر ناصر فكوهي 6 - تاريخ مردم شناسي / هيس / ترجمه ابوالقاسم طاهري 7 - درآمدي بر انسان شناسي سياسي / كلودريور / ترجمه ...
کتابشناسی انسان شناسی عمومی
گاربارمینو، مروین، نظریه های مردم شناسی، ترجمه عباس محمدی اصل، تهران، آوای نو، 1377، 144 ص، وزیری. 8. مولمن، سیمون و هلن، واتسون، درآمدی بر انسان شناسی، ترجمه ...
گاربارمینو، مروین، نظریه های مردم شناسی، ترجمه عباس محمدی اصل، تهران، آوای نو، 1377، 144 ص، وزیری. 8. مولمن، سیمون و هلن، واتسون، درآمدی بر انسان شناسی، ترجمه ...
آشنایی با روش تحقیق و کتب آموزشی آن
انسان شناسی فرهنگی مؤلف: دانیل بیتس– فردپلاگ مترجم: محسن ثلاثی روشهای آماری در ... مردم شناسی معاصر دنیا مؤلف: ژان پواریه مترجم: دکتر منوچهر کیا روشهای تحلیل ... مبانی جامعه شناسی (درآمدی به جامعه شناسی اسلامی 2) دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ...
انسان شناسی فرهنگی مؤلف: دانیل بیتس– فردپلاگ مترجم: محسن ثلاثی روشهای آماری در ... مردم شناسی معاصر دنیا مؤلف: ژان پواریه مترجم: دکتر منوچهر کیا روشهای تحلیل ... مبانی جامعه شناسی (درآمدی به جامعه شناسی اسلامی 2) دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ...
روش شناسي علوم انساني با رويکرد اسلامي(2)
هر كدام از نظريهها را كه در علوم انساني، جامعه شناسي، روان شناسي، مردم شناسي و علوم سياسي ميبينيد، .... همچنين معنوي و قدسي است؛ يعني سكولار نيست، چون در انسانشناسي انسان را محدود به اين جهان ... درآمدي به روش شناسي ارسطو در حل مسائل فلسفي(1) ...
هر كدام از نظريهها را كه در علوم انساني، جامعه شناسي، روان شناسي، مردم شناسي و علوم سياسي ميبينيد، .... همچنين معنوي و قدسي است؛ يعني سكولار نيست، چون در انسانشناسي انسان را محدود به اين جهان ... درآمدي به روش شناسي ارسطو در حل مسائل فلسفي(1) ...
فرهنگ چیست؟
اما با آمدن علوم انسانی مدرن به ایران بویژه جامعه شناسی و انسانشناسی واژه فرهنگ رفته .... ب-این واژه در علم مردم شناسی برای توصیف وجوه تمایز میان تاریخ بشر و حیات وی .... جلالی مقدم (11)درآمدی بر نظریه فرهنگی، فیلیپ اسمیت، حسن پویان (12)زمینه ...
اما با آمدن علوم انسانی مدرن به ایران بویژه جامعه شناسی و انسانشناسی واژه فرهنگ رفته .... ب-این واژه در علم مردم شناسی برای توصیف وجوه تمایز میان تاریخ بشر و حیات وی .... جلالی مقدم (11)درآمدی بر نظریه فرهنگی، فیلیپ اسمیت، حسن پویان (12)زمینه ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها