واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام هادی (ع) و مبارزه با افکار انحرافی تا شهادت 7 - تربيت افراد مستعد شناسايي و جذب افراد مستعد و آماده، و تربيت آنان براساس تربيتهاي اسلامي، و نيز مجهز ساختن ايشان به انواع علوم مورد نياز جامعه، از رسالتهاي مهم امامان (ع) بود. و فشارها و محدوديتهاي ايجاد شده از سوي حکومتهاي وقت، هر چند انجام اين رسالت را در حد مطلوب با دشواريهايي مواجه ساخت و بسياري از افراد را از دستيابي به اين سرچشمه هاي زلال دانش و معرفت و سيراب شدن و بهره گيري از آن، محروم کرد؛ ولي هيچ گاه موجب تعطيلي و بسته شدن آن نگشت. تشنگان حقيقت و شيفتگان امامت، پيوسته در طول دوران امامت، تحت پوششهاي مختلف به محضر امامان (ع) مي رسيدند و در حد ظرفيت و ميزان معرفت و همت خود از درياي پيکران دانش الهي آن بزرگواران سيراب مي شدند. گرچه امام هادي (ع) به خاطر حاکميت جو اختناق و استبداد و نيز تحت نظر بودن آن حضرت در بيشتر دوران امامت خود براي فعاليتهاي فرهنگي در سطح گسترده از جمله ارتباط با افراد و پايگاههاي مردمي و تربيت آنان، آزادي عمل نداشت، و از اين جهت فضاي جامعه با دوران امام باقر و امام صادق (ع) تفاوت فراوان داشت؛ با اين حال، آن حضرت در همان شرايط نامساعد، علاوه بر فعاليتهاي فرهنگي و سياسي - که در بحث هاي قبل به بعضي از آنها اشاره کرديم - شاگردان زيادي را در مکتب خود تربيت کرد و علوم و معارف اسلامي را به آنان آموخت. براساس نوشته ي شيخ طوسي، تعداد دست پروردگان پيشواي دهم (ع) و کساني که از آن حضرت در زمينه هاي مختلف علوم اسلامي «حديث» نقل کرده و در زمره ي راويان و محدثان آن بزرگوار به شمار مي روند بالغ بر 185 نفر مي شود.(13) پس از متوکل امام هادي (ع) حدود هفت سال پس از مرگ متوکل در دوران زمامداري منتصر، مستعين و معتز زندگي کرد. در اين مدت هر چند از فشار دستگاه خلافت نسبت به آن حضرت و پيروانش - در مقايسه با دوران متوکل - کاسته شد؛ اما سياست کلي دستگاه خلافت در جهت اسلام زدايي و گسترش بي بند و باري و فساد در جامعه ي اسلامي، و مبارزه و برخورد خشونت آميز با هر آن کس که منافع آنان را به خطر اندازد، همچنان دنبال مي شد. علاوه بر آنکه در مورد شخص پيشواي دهم (ع) بر سياست اقامت اجباري آن حضرت در «سامرا» و محدوديتهاي ناشي از آن تأکيد مي شد. بدون شک، اگر اين اجبار نبود، امام (ع) جز «مدينه» - شهر جدش رسول خدا (ص) - جاي ديگري را براي اقامت برنمي گزيد. تاريخ، هر چند نسبت به فعاليتهاي امام (ع) در اين دوره ي هفت ساله و موضعگيري آن حضرت در برابر جريانات مختلف سياسي، ساکت است؛ ولي با شناخت اجمالي که از تلاشها و مبارزات آن بزرگوار در دوران متوکل و در آن جو خفقان و ترور پيدا کرديم، مي توان اين نتيجه را گرفته که فعاليتهاي فرهنگي و سياسي امام هادي (ع) در اين دوره - که شيعيان بطور نسبي از امنيت و آزادي بيشتري برخوردار، و دولتمردان، گرفتار کشمکشهاي داخلي بر سر دستيابي به قدرت بودند - به مراتب بيشتر و گسترده تر از دوران متوکل بوده است. در اين زمان، علويان پس از گذراندن يک دوره ي پراکندگي، آوارگي و اختفا، از پناهگاه ها بيرون آمده و به دو پايگاه «مدينه» و «سامرا» روي آوردند، و پروانه وار گرد شمع وجود فرزند رسول خدا (ص) اجتماع کردند؛ زيرا در ميان تمامي مبارزان و بستگان پيامبر (ص)، چهره اي شناخته تر، برجسته تر و نزديکتر از امام هادي (ع) به رسول خدا (ص) نبود؛ و همين امر، سردمداران عباسي را به وحشت انداخته، موجبات نگراني آنان را فراهم ساخته بود. شهادت معتز، آخرين خليفه ي معاصر امام هادي (ع) که از نزديک شاهد تزلزل و بي ثباتي دستگاه خلافت، و قدرت نمايي ترکان در اين دستگاه بود، پس از دستيابي به حکومت، در صدد استوار کردن پايه هاي حکومت خود برآمد تا از سرنوشت شوم خليفگان پيشين در امان بماند. در اين راستا، از ميان برداشتن مخالفاان حکومت عباسي و نيز عناصر قدرت طلب متفذي که وجودشان تهديدي براي وي به شمار مي رفت، در سرلوحه ي اقدامات او قرار گرفت. او، در گام نخست دستور داد نتام «وصيف» و «بغا» - دو تن از سران برجسته و متنفذ ترک - و ياران و همراهان آنان را از تمامي ديوانها حذف کنند. سپس پنهاني فردي را در قبال و عده ي حکومت «يمامه»، «بحرين» و «بصره» مأمور کشتن آنان کرد. و سرانجام موفق شد آن دو را که نقش اساسي در بي ثباتي دستگاه خلافت و عزل و نصب خلفا داشتند، از ميان بردارد.(14) خلع «مؤيد» - برادر خود - از مقام ولايتعهدي(15)، کشتن «مستعين»(16) و تبعيد «ابو احمد» - فرزند متوکل - به بصره و «علي بن معتصم» به واسط(17)، در همين راستا انجام گرفت. امام هادي (ع) در ميان مخالفان حکومت عباسي، چهره اي شناخته شده و از جهاتي براي حکومت، خطرناکتر از چهره هاي ياد شده بود، و در عمل، در سياه ترين دوران حکومت عباسيان نشان داده بود که کمترين تفاهم و سازشي با ستمگران ندارد. «معتز» اين حقيقت را نمي دانست و نيز مي دانست که موقعيت اجتماعي و محبوبيت مردمي امام (ع) و نفوذ کلام آن حضرت در ميان قشرهاي مختلف جامعه - در پرتو آزادي نسبي به دست آمده - به مراتب بيشتر از دوران متوکل است؛ از اين رو، پس از قلع و قمع عناصر مخالف درون دستگاه، درصدد از ميان برداشتن آن حضرت برآمد و با استفاده از شيوه ي نياکان خود نسبت به امامان (ع)، پيشواي دهم (ع) را مسموم کرد. و آن حضرت سرانجام پس از 33 سال تلاش و رنج، در حالي که چهل يا چهل و يک سال از عمر پر برکتش مي گذشت، در روز سوم رجب ، سال 254 هجري قمري با سم به شهادت رسيد.(18) امام عسکري (ع) پيش از آنکه جنازه را براي تشييع بيرون ببرند بر پيکر پدر نماز گزارد.(19) سپس جنازه توسط انبوه جمعيت عزادار و متأثر از فقدان پيشوايشان تشييع شد. دولتمردان و درباريان نيز براي عوامفريبي و سرپوش نهادن بر جنايات خود، در مراسم تشييع جنازه شرکت کردند. «احمد بن متوکل» به دستور معتز بر جنازه ي امام (ع) نماز خواند. پس از انجام مراسم نماز، جنازه به خانه ي آن حضرت بازگردانده و در آنجا به خاک سپرده شد.(20) پي نوشت ها: 1- براي آگاهي بيشتر به تاريخ اسلام، دکتر حسن ابراهيم حسن، ج 4، ص 420 -566 مراجعه کنيد. 2- به عنوان نمونه مي توان از شکنجه و آزاري که احمد بن حنبل، محمد بن نوح، نعيم بن حماد خزاعي، ابو يعقوب بويطي و احمد بن نصر خزاعي به جرم اعتقاد نداشتن به مخلوق بودن قرآن از ناحيه ي حکومت عباسي در دوران سه خليفه ي ياد شده متحمل شدند، نام برد (براي آگاهي بيشتر رجوع نيد به: البدايه و النهايه، ج 10، ص 346 -349). 3- البدايه و النهايه، ج 10، ص 329 -330. 4- انبياء (21)، آيه 49. 5- توحيد صدوق، ص 225. 6- ر.ک: اختيار معرفه الرجال، ج 2، ص 805. 7- اختيار معرفه الرجال، ج 2، ص 804 ، رديف 997؛ وسائل الشيعه، ج 18، ص 554. 8- اختيار معرفه الرجال، ج 2، ص 802 ، رديف 996. 9- همان، ص 805 ، رديف 999. 10- همان، ص 807 ، رديف 1006. 11- همان، ص 762، رديف 879. 12- سفينه البحار، ج 5، ص 199؛ روضات الجنات، ج 3، ص 134؛ حديقه الشيعه، ص 602. 13- ر.ک: رجال الطوسي، ص 409 - 409 . البته همه ي آنان جزو نيکان و ممدوحان نيستند. عناصر منفي نيز در ميان آنان وجود دارد. 14- ر.ک: کامل، ج 7، صفحات: 168، 178 و 186. 15- همان، ص 171. 16- همان، ص 172. 17- همان، ص 183. 18- ر.ک: مصباح المتهجد، شيخ الطوسي، اعمال ماه رجب، ص 741. نسبت به ماه و روز شهادت امام (ع) اقوال ديگري نيز گفته شده است، مثل: دوشنبه، 27 ماه جمادي الآخر و 26 همان ماه. براي آگاهي بيشتر به بحارالانوار، ج 50، ص 114 - 117 رجوع کنيد. 19- الانوار البهيه، ص 271؛ اثبات الوصيه، ص 206. 20- ر.ک: تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 503؛ حياه الامام علي الهادي (ع)، ص 348. معرفی پایگاههای اینترنتی تصاوير مينياتور و نقاشي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 744]