تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826700227




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

- تنها راه مقابله با انديشه‌هاي انحرافي بيداري عقل‌جمعيِ حوزه‌ علميه است


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: استاد رحيم‎پورازغدي گفت: وقتي كه سرزمين فكر يك جامعه و قلمرو اخلاق يك جامعه دارد اشغال مي‌شود، راه اساسي صيانت از دين، اجتهاد و توليد فكر است. راهش اين است كه عقل جمعي حوزه‌هاي علميه بيدار بشود.   به گزارش راسخون به نقل از فارس، حسن رحيم‌پور ازغدي طي سخناني با تبيين شرايط روز از ديدگاه استاد شهيد مرتضي مطهري به بررسي وظايف روحانيت اصيل اسلام مي‌پردازد كه آن‌ را در متن ذيل مي‌خوانيد:   *استاد مطهري را بايد شهيد معرفت دانست، ايشان شهيد معرفت خود شد و به‌خاطر دانستن چيزهايي كه گويي نبايد مي‌دانست و به خاطر گفتن چيزهايي كه نبايد مي‌گفت، ترور شد.   جالب است كه اولين نمونه‌هاي خشونت و ترور بعد از انقلاب به دست كساني صورت گرفت كه مدعي آزادانديشي، نوانديشي و قرائت تازه از دين بودند، شهيد مطهري در واقع به اين دليل كشته شد كه تمايز معرفتي را بين ديدگاه‌ها و انديشه‌هاي مختلف در اين دوران به وضوح بيان كرد و مجامله و تعارف را كنار گذاشت.   او در 2 جبهه درگير شد و از هر 2 جبهه مورد صدمه و حمله قرار گرفت. از يك طرف "جرياناتي كه به نام نوانديشي و قرائت تازه از دين و به نام اسلام منهاي حوزه " شروع كردند به توليد اسلامي كه در منابع اصيل ديني اثري از آن نبود و بلكه در تضاد با مقصد و مقصود دين بود يعني گاهي محكمات دين را نقض مي‌كرد و جبهه دوم هم جبهه‌اي بود كه استاد مطهري از آن تحت عنوان "تحجر، قشري‌گري و ركود و جمود " ياد مي‌كرد.   به عنوان نمونه بايد به كتاب "اسلام و مقتضيات زمان " ايشان و نيز به رساله‌اي كه در باب حجاب نوشت و نقدي كه يكي از آقايان آن موقع درباره نظرات شهيد مطهري نوشت و جوابي كه وي به انتقادات او داده، اشاره كرد. او استاد را متهم كرده ‌بود كه شما تحت تأثير فضاسازي‌هاي روشنفكري، زن را از خانه به عرصه اجتماع كشانده‌ايد و مي‌خواهيد براي اين بدعت، توجيه شرعي و فقهي درست ‌كنيد.   چون شهيد مطهري در آن تأليف حضور زن در صحنه فعاليت‌هاي اجتماعي از قبيل سياست، اقتصاد و علم را كاملاً جائز مي‌داند و در بحث‌هايش مي‌گويد: من خوشوقتم كه از اولين كساني بودم كه راه حضور زنان را در صحنه جامعه، در عرصه علم و فرهنگ و سياست با حفظ حجاب و عفت و حياي اسلامي باز كردم و از كساني بودم كه در اين مسير مؤثر واقع شدند.   در كتاب "پيرامون جمهوري اسلامي " ايشان به وظايف حوزه‌هاي علميه، نقش زن در جمهوري اسلامي، اهداف روحانيت در مبارزات و آزادي عقيده اشاره مي‌كند. اين‌ها مسائل مهمي است كه ايشان مي‌گويد، ما بايد در نظام جمهوري اسلامي مواجهه درستي با اين مسايل داشته باشيم.   يعني يكي تحول در روش كار روحانيت، يكي حل مسأله حقوق و تكاليف زن در جامعه جديد، يكي تكليف و اهداف روحانيت و يكي مسأله آزادي عقيده و انديشه و نحوه ساماندهي به گفت‌وگوها و مناظرات علمي در جامعه، همان چيزي كه امروز از آن تعبير به آزادانديشي مي‌شود.   در كتاب "پيرامون انقلاب اسلامي " نيز استاد مطهري غير از ايراد مباحثي در رابطه با تعريف آزادي تفكر و آزادي عقيده، راجع به عوامل انقلاب اسلامي نيز مباحثي را مطرح مي‌كند. در اين اثر تبيين مي‌كند كه مراد ما از آزادي عقيده چيست. او از آزادي تفكر دفاع مي‌كند و در برابر آزادي عقيده ان‌قلت مي‌آورد، اشكالات منطقي مطرح مي‌كند و مي‌گويد، آزادي عقيده مفهوم درستي ندارد و در معنا و مفهومي كه مطرح مي‌شود، قابل مناقشه و خدشه است.   غير از اين، استاد سخنراني‌هاي ديگري نيز در همين زمينه‌ها دارد و مي‌گويد كه اگر اين مسايل را درست حل نكنيم و از عهده‌اش درست برنياييم، نظامي كه بعد از انقلاب تشكيل داده‌ايم در خطر است. مسئله عدالت اجتماعي، مسئله استقلال و آزادي، بحث معنويت و اخلاق در انقلاب ‌اسلامي و نيز بحث روحانيت و انقلاب اسلامي.   من 2 بخش از اين مطالب را مي‌خواهم به صورتي گذرا و با تكيه بر عبارات ايشان اشاره بكنم و در لابه‌لاي اين فرمايش‌ها نكته‌هايي را كه مد نظر دارم، خدمتتان عرض مي‌كنم. در باب تكليف نظري روحانيت، استاد مطهري وظايف حوزه‌هاي علميه بعد از پيروزي انقلاب را به اوضاع پيش از زمان حضرت باقر (عليه‌السلام) و دوران امام صادق (عليه‌السلام) تا دوران امام رضا (عليه‌السلام) و حتي زمان امامت حضرت امام جواد (عليه‌السلام) تشبيه مي‌كند.   تعبير وي اين است كه در يك دوره‌اي استقرار اسلام و دفاع از اسلام، احتياج به جهاد و شهادت و خون و شمشير داشت؛ اما در دوراني ديگر كه ظاهراً يك نظام ديني و جامعه ديني مستقر شده ‌است و با وجود انحرافي كه به دست بني‌اميه و بني‌عباس صورت گرفته و صاحبان حقيقي دين در عزلت و انزوا و تحت فشارند اما صورت مسئله عوض مي‌شود. در اين وضعيت ديگر حمله به اسلام با شمشير و لشكر صورت نمي‌گيرد؛ صحنه مبارزه تغيير كرده‌ است: مبارزه، صحنه مبارزه فرهنگي است.   ديگر در زمان امام باقر (عليه‌السلام)، امام صادق (عليه‌السلام) و حضرت رضا (عليه‌السلام) كشته شدن و به استقبال شهادت رفتن هم اين مشكل را حل نمي‌كند؛ ممكن است مشكل ديگري را حل كند اما در برابر اين مشكل، كارگشا نيست. دوراني است كه چون فتوحات اسلامي گسترش پيدا كرده ‌است، انواع مكاتب و اديان مختلف از غرب و شرق، ترجمه شده‌اند و به جهان اسلام راه يافته‌اند، مسلمين با فرهنگ‌ها، مذاهب و عقايد مختلف آشنا شده‌اند و حتي در داخل جهان اسلام جريان‌هاي كلامي تحت تأثير اين ترجمه‌ها به وجود آمده ‌است و دوراني است كه اسلام بايد سخن‌گويان حكيم، عاقل و دقيقي داشته باشد كه بتوانند در برابر تمام اين جريانات مختلف موضع دين را روشن كنند. به دنبال انقلاب، آزادي از راه مي‌رسد و آزادي با خودش تضاد افكار و عقايد مي‌آورد. بحث‌هاي كلامي و فلسفي جديدي مطرح مي‌شود و در اين هنگام ديگر شمشير كاري از پيش نمي‌برد و سلاح مناسب، كتاب و قلم و تفكر است.   وظيفه امام صادق (عليه‌ السلام) در رويارويي با انديشه‌هاي مختلف از فرقه‌هاي كلامي، فقهي و فلسفي بگيريد تا مذاهب يهود و مجوس و كاتوليك تا مكاتب مادي و دهري و ماترياليستي اين بود كه در اين جبهه وارد عمل بشوند و مكتب را به درستي عرضه بكنند و نشان بدهند.   اوضاع زمانه به گونه‌اي شده‌ است كه حق را از باطل دشوار بتوان تمييز داد، زيرا در كنار عرضه‌هاي ديني عرضه‌هاي ديگري هم مطرح شده و در اين موقعيت اصلي‌ترين وظيفه رهبر ديني و رهبران ديني اين است كه تحريفات و انحراف‌ها را به زبان دقيق، روشن و منطقي تبيين بكنند و راه درست را نشان بدهند. اگر امام حسين (عليه ‌السلام) هم در زمان امام صادق (عليه ‌السلام) يا امام رضا (عليه‌ السلام) بودند شمشير نمي‌كشيدند و همان كاري را مي‌كردند كه امام صادق (عليه ‌السلام) و حضرت رضا (عليه ‌السلام) كردند، در اين موقعيت شمشير ديگري به كار مي‌آيد.   شهيد مطهري هنوز انقلاب پيروز نشده مي‌گويد، براي نهضت ما نيز چنين آينده‌اي كه در آن بازار عرضه افكار داغ باشد، قابل پيش‌بيني است و بنابراين لازم است كه روحانيت ده‌ها برابر گذشته خود را تجهيز كند. روحانيت احتياج به برنامه‌ريزي و كار منظم و حساب شده دارد. در برابر روحانيت، مردم و خواص جامعه قرار دارند كه به مراتب بيش از گذشته به شنيدن حرف درست و دريافت آموزه‌هاي دين احتياج دارند.   روحانيت بايد به سرعت به فكر چاره بيفتد و تا اين سيل عظيم به راه نيفتاده، خود را براي مقابله با آن آماده كند. اين‌ها پيش‌بيني‌ها و اخطارهاي استاد مطهري است قبل از اين كه انقلاب پيروز بشود. ايشان مي‌گويد، من پيش‌بيني مي‌كنم كه وقتي انقلاب پيروز بشود، چون فضا باز مي‌شود و آزادي مي‌آيد، يك مرتبه انواع مباحث و ديدگاه‌هاي مختلف همه عرضه و سرازير خواهد شد.   بنده پيشنهاد مي‌كنم كه حتماً هم مديريت حوزه و هم طلاب محترم چه بخش خواهران و چه بخش برادران به موضوعات و محتواي كتاب "پيرامون جمهوري اسلامي " توجه كنند. به شما بگويم: اين‌ها كارهايي است كه اگر نكنيم قافيه را باخته‌ايم. اگر نتوانيم توليد فكر كنيم، اگر باب اجتهاد به معناي دقيق كلمه در حوزه‌هاي علميه باز نشود يعني اگر شروع نكنيم به فكر كردن در عرصه‌هاي مختلفي كه چه در اصول چه در فروع مواجهه با دين وجود دارد و ايده‌هاي بديع و معتبر در اين قضايا طرح نكنيم، قافيه را باخته‌ايم.   فكر نكنيم يك انقلاب را يك نظام را يا يك مردمي را فقط با شهيد شدن و شهيد دادن مي‌شود حفظ كرد. در موقعيت‌هايي كشته شدن هم تأثيري ندارد؛ وقتي كه سرزمين فكر يك جامعه و قلمرو اخلاق يك جامعه دارد اشغال مي‌شود، روش دفاع، روش مقاومت در برابر اشغالگران فكري و معنوي، همان روش فكري و معنوي است.   البته در اين دوران ما از جهاتي، هم دوراني شبيه دوران حضرت امير (عليه ‌السلام) و امام حسن (عليه‌السلام) و سيدالشهدا (عليه ‌السلام) را تجربه كرديم و هم دوران حضرت باقر (عليه ‌السلام) و امام صادق (عليه‌ السلام) و حضرت رضا (عليه‌ السلام). اما در شرايط فعلي، راه اساسي صيانت از دين، اجتهاد و توليد فكر است. راهش اين است كه عقل جمعي حوزه‌هاي علميه بيدار بشود. با مشاوره، با مناظره، با گفت‌وگو، با تفكر، با پژوهش، با برگزاري كرسي‌هاي پاسخ به شبهات و كرسي‌هاي نظريه‌پردازي منتها در چارچوب دين و محكمات عقل و شرع.   شهيد مطهري هنوز انقلاب پيروز نشده به اين قضايا اشاره مي‌كند و حتي سرفصل‌هاي اصلي موضوعاتي را كه بايد بحث بشود، ذكر مي‌كند. او مي‌گويد حوزه‌هاي علميه مسئول پاسداري از ايمان جامعه اسلامي هستند: دفاع از اصول و فروع اسلام از ديدگاه شيعه و تعليم و تبليغ و پاسخ‌گويي به نيازهاي مردم. ولي دشواري اين مسئوليت در همه زمان‌ها يكسان نيست و بستگي دارد به درجه تمدن و سطح فرهنگ آن جامعه و ميزان آگاهي مردم از مسائل مختلف و نيز بستگي دارد به درجه فعاليت نيروهاي مخالف و اشاره مي‌كنند به روايت "الْعالِمُ بِزَمانِهِ لايهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِس " روحانيتي كه مي‌داند در چه دوره‌اي، در چه عصري و در چه جامعه‌اي زندگي مي‌كند و مي‌فهمد كه در آن شرايط چگونه بايد از اسلام حرف زد، با چشم باز مسائل را مي‌بيند و پامال شبهات و اشكالات و يورش‌هاي فكري نمي‌شود. ايشان مي‌گويد كه مي‌خواهم استفاده كنم از عكس اين روايت تا معناي روايت مقداري ملموس‌تر بشود: "الجاهِلُ بِزَمانِهِ يهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِس ".   حوزه و روحانيتي كه دوران خودش و جامعه خودش را نمي‌شناسد و نمي‌داند اطرافش چه اتفاق‌هايي مي‌افتد، پامال مي‌شود و نمي‌تواند وظيفه‌اش را انجام دهد. ثمر و نتيجه چنين حوزه‌اي، روحاني‌اي مي‌شود كه حتي فرزند خودش را، دختر و پسر خودش را نمي‌شناسد.   مي‌خواهد جامعه را با دين آشنا كند در حالي كه با فرزند خودش نمي‌تواند تفاهم برقرار كند؛ فرزندش نمونه‌اي است از وضعيت جامعه‌اي كه بيرون از حريم كاشانه‌اش مي‌گذرد. يكي از چيزهايي كه خيلي ضرورت دارد اين است كه حوزه علميه و طلبه‌ها جامعه را بشناسند و ببينند در جامعه و در هر صنفي چه مي‌گذرد، مشكلات واقعي افراد چيست، سؤا‌لاتشان چيست و اين پرسش‌ها را چگونه بايد پاسخ گفت.   اگر روحانيت، منقطع از مردم و واقعيت سپري كند و با جامعه‌اي كه بناست آن را هدايت كند، رابطه نداشته باشد كار به جايي مي‌رسد كه ارتباط بين گوينده و شنونده قطع مي‌شود؛ شما چيزهايي مي‌گوييد و آن‌ها چيزهاي ديگري مي‌شنوند البته اگر بشنوند. گاهي از اوقات نيز شما چيزهايي مي‌گوييد و گوش نمي‌كنند، گاهي گوش مي‌كنند اما نمي‌شنوند و گاهي مي‌شنوند اما چيز ديگري مي‌شنوند.   آقاي مطهري مي‌گويد روحاني بايد بداند كه چه عواملي دست اندركار ساختن جامعه به ميل خود هستند؛ چه بذرهايي در زمان حاضر پاشيده مي‌شود كه در آينده سر بر خواهد آورد؛ روزگار آبستن چه حوادثي است؛ روحانيت بايد اين قدر در متن جامعه حاضر و آشناي به فضاي اجتماع باشد كه بتواند پيش‌بيني كند تا پنج سال ديگر، ده سال ديگر چه سؤا‌لاتي مطرح مي‌شود و چه اتفاقاتي مي‌افتد؛ بايد خود را براي چه‎چيزهايي آماده كرد؛ چه مسائلي بعد از اين ممكن است پيش بيايد؛ دوره قبل چه سؤا‌لاتي بيشتر مطرح بوده و در شرايط فعلي چه سؤا‌لاتي بيشتر نفوذ دارد و در آينده ممكن است به كدام سمت برويم.   ايشان تأكيد دارند بر اين نكته كه بي‌توجهي روحانيت به منزله قشري كه مسئول هدايت و زعامت جامعه است، نسبت به آگاهي به اوضاع، خطر بسيار زيادي دارد. مي‌گويند، اگر وضع امروز را با زمان مشروطيت و پيش از مشروطيت مقايسه كنيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه آن روز مخاطب روحانيت يك جامعه بسته و راكد بود. اين‌ها نمونه‌هايي از عبارات شهيد مطهري است. جامعه‌اي بسته و راكد بود كه هيچ واردات فكري جز آنچه از حوزه‌هاي علميه مي‌آمد، نداشت؛ مردم در هر منطقه‌اي يك عالم داشتند و در كنار آن عالم ديني كس ديگري نبود كه يك چيزي خلاف آن بگويد.   او مي‌گويد اگر از آن حوزه‌ها جز رساله عمليه يا كتاب‌هايي در حدود جلاء ‌العيون، حلية‌ المتقين يا معراج ‌السعاده صادر نمي‌شد، بدان علت بود كه آن جامعه نيز مصرف فكري بيش از اين‌ها و غير از اين‌ها نداشت. چيز ديگري به آن جامعه عرضه نمي‌شد. نظام‌هاي اخلاقي ديگري غير از اين‌ها و يا ده‌ها نظام فكري متغاير مطرح نبود، صرفاً همين‌ها بود.   از اين رو ممكن بود براي جامعه سؤالي به وجود نيايد. شبهه‌اي به وجود نمي‌آمد. بعد استاد مطهري اضافه مي‌كند: ولي امروز اين توازن به شدت به هم خورده ‌است، امروز به طور مستمر از طريق مراكز آموزشي، مؤسسات آشكار و پنهان نشر كتاب، وسايل ارتباط جمعي از قبيل صدا و سيما، سينما و نشريات روزانه، ماهانه و سالانه، كنفرانس‌ها و همايش‌ها، برخورد با مردمي كه از كشورهاي ديگر مي‌آيند يا از طريق مسافرت به خارج كشور مي‌روند (و حالا بايد اضافه كرد: ماهواره‌ها و اينترنت و غيره) هزاران نوع و روش زندگي و انديشه و اخلاق بشري به جامعه عرضه مي‌شود. اين طور نيست كه جامعه نشسته باشد و گوشش فقط در اختيار ما باشد و فقط ما باشيم كه با جامعه مكالمه مي‌كنيم.   استاد اضافه مي‌كند، انديشه‌هايي كه از حوزه‌هاي ديني و توسط شخصيت‌هاي مذهبي در خارج از حوزه صادر مي‌شود اگرچه نسبت به سده پيش پيشرفت كرده ‌است، در قياس با آنچه از مراكز و مراجع علمي و فلسفي ديگر به داخل كشور صادر مي‎شود، رقمي بسيار ناچيز و نزديك به صفر است. بعد ايشان مي‌گويد: حتي خود حوزه‌هاي علميه نيز ا‌لآن از بازارهاي پررونق انديشه‌هايي است كه از كانون‌هاي ضدمذهبي و غيرمذهبي صادر و وارد حوزه مي‌شود.   شهيد مطهري همان زمان هم مي‌گفت كه امروز حتي طلبه‌هايي مي‌بينيم كه تحت تأثير ماركسيسم‌اند، طلبه‌هايي كه تحت تأثير ليبراليزم‌اند. جمله كليدي شهيد مطهري اين جمله است كه مي‌گويد: "اينجاست كه هر فرد متدين آگاه، ضرورت تجديد نظر در برنامه‌هاي حوزه‌هاي علميه را شديداً احساس مي‌كند ".   البته بايد توجه كنيم كه منظور از تجديد نظر، چه نوع تجديد نظري است، چون ممكن است بعضي‌ها تا بگوييم تجديد نظر، قرائت‌هاي انحرافي از تجديد نظر را پيش بكشند، چنان كه گفته‌اند. به مجرد اين كه مي‌پرسيم چطور تجديد نظر كنيم، مي‌گويند: ديگر كتاب‌هاي فقه و اصول و همه اين چيزها را تعطيل كنيد. نه، شهيد مطهري اين پيشنهاد را نمي‌دهد.   وي تصريح مي‌كند: "نكته‏اى كه ضرورت دارد از آغاز مورد توجه قرار گيرد، اين است كه هرگونه تجديد نظر و تحول در برنامه‏هاى حوزه‏هاى علميه بايد بر اساس همان فرهنگ غنى و قديم اسلامى و ادامه همان راه و تسريع در حركت آن و آفت‏زدايى از آن بوده باشد . . . لازم به تأكيد است كه هرگونه تجديد نظر مبنى بر جايگزين ساختن يك فرهنگ ديگر به جاى فرهنگ اصيل هزار و سيصد ساله اسلامى، خيانت به اسلام و مسلمين است و نتيجه‏اى جز كشاندن امت اسلامى به دامن فرهنگ و تفكر بيگانه شرقى يا غربى، چپ يا راست ندارد ". ادامه دارد . . . .       شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد. 998





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن