تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834375594




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و گو با کارگردان چهره به چهره


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفت و گو با کارگردان "چهره به چهره"
جمشید هاشم پور
فیلمسازی‌ام به ستاره‌ها وابسته نیست برخی از فیلم ها در حق شان اجحاف می شود. نه امکان اکران خوبی برایشان در نظر گرفته می شود و نه سینماهای خوبی. فیلم «چهره به چهره» ساخته «علی ژکان» هم یکی از این فیلم ها است. این بلا بر سر فیلم دیگر او «عیسی می آید» هم افتاد. بعد از شش سال که اکران شد تنها در یکی دو سینما فیلم به نمایش درآمد و در مدت محدود. به دلیل همین مسائل با «ژکان» هم درباره سینمای خصوصی و دولتی و هم درباره مسائل و مصائب اکران حرف زدیم و هم درباره فیلم. - می خواهید از همین معضل اکران شروع کنیم. چه می شود که این بلاها بر سر برخی فیلم ها می آید؟این سوال برای خود من هم پیش آمده که دلیل این رفتار با فیلم ها چیست. ما که طبق مصوبه عمل می کنیم؛ طبق مصوبه شورای صنفی که نماینده صنوف سینمایی هستند و نمایندگان ارشاد و نظارت و ارزشیابی در آن حضور دارند. همان جا تصویب شد که فیلم های فرهنگی حداقل چهار هفته و در 70 سانس به نمایش دربیایند، آن هم سانس های چهار بعدازظهر به بعد. اما عملاً این مصوبه رعایت نمی شود. - کی رعایت نمی کند؟سینمادارها. در واقع این سینمادارها هستند که این مصوبه را اجرا نمی کنند؛ چه دولتی ها و چه خصوصی ها. در واقع دو سانس نمایش و اکران فیلم من تبدیل به یک سانس به دلخواه و تصمیم گیری مدیر شد. آنان تصمیم گرفتند در هر سانسی که دلش بخواهد نشان دهند؛ سانس های مرده. طبیعی است با این وضع حتی ظاهر کار که همان مصوبه خوب شورای صنفی است رعایت نمی شود. سینمادارها تحت فشار مدیریتی به اکران فرهنگی عمل کردند اما در عمل می بینید یکسری زد و بندها، دلال صفتی ها، منفعت طلبی ها و یکسری ارتباط ها در دادن سانس ها وجود دارد. سانس های بهتر را به برخی فیلم ها می دهند و می گویند به فیلم هایی که بیشتر می فروشند، می دهیم. پیشاپیش معلوم است که چه اتفاقی می افتد. آنها معلوم می کنند که چه فیلمی فروش و مخاطب ندارد و به این ترتیب طرح حمایتی نگاهی دیگر با شکست روبه رو می شود. اما آنها می گویند فیلم ها را ما در سانس های خوب می گذاریم و فروش ندارد. تماشاگر نمی آید. کارگردان که به طور مرتب در هر سانس حضور ندارد تا ببیند واقعاً این اتفاق می افتد یا نه؟ آمار دقیق هر سانس را ندارد که چه تعداد مخاطب می آیند. اصلاً کسی آمده، یا دو سه نفر آمده اند؟ خود صاحبان سینماها می گویند. - حالا آیا واقعاً این فیلم ها به اندازه کافی مخاطب ندارد؟من تصورم این است که این گونه نیست. این فیلم ها که زیرمجموعه تعریف فرهنگی هستند اگر درست حق اکران داشته باشند، اگر اطلاع رسانی به شکل مطمئن صورت بگیرد، از فروش خوب و مناسبی برخوردارند. فکر می کنم ظرف سال های اخیر که بحث فیلم های فرهنگی داشتیم، این وسط بازی در دست کسانی است که فیلمفارسی را اشاعه می دهند و نشان دادند این فیلم ها را نمی خواهند. منفعت های لحظه یی و نفع های موقتی برایشان مهم است. نظرشان این است؛ هر چی سطحی تر، فروش بیشتر. دغدغه شان فرهنگی نیست. پول درمی آورند. سینمای ایران در بخش توزیع و پخش به شدت دچار مشکلات جدی است. شکل پخش و توزیع تبدیل شده است به میدان تره بار و این طوری به دست مصرف کننده می رسانند. اگر ارشاد برنامه ریزی کند، فیلم های فرهنگی به نمایش درمی آید. اما ضمانت کنترل و اجرای مصوبه خودشان را ندارند. - پس فقط تهیه کننده ها مقصرند؟ به اینها اضافه کنید رفتار پخش کننده ها را. سینمای ایران در بخش توزیع و پخش به شدت دچار مشکلات جدی است. شکل پخش و توزیع تبدیل شده است به میدان تره بار و این طوری به دست مصرف کننده می رسانند. اگر ارشاد برنامه ریزی کند، فیلم های فرهنگی به نمایش درمی آید. اما ضمانت کنترل و اجرای مصوبه خودشان را ندارند. در برابر موج تولید فیلم های سطحی و ضعیف طرح خوب نگاهی دیگر را برنامه ریزی کردند، اما ضمانت اجرایی آن با چه کسی است؟ آنان حتی نتوانستند ضامن مصوبه خودشان باشند. - یعنی سینمادار می تواند کاملاً برخلاف مصوبه عمل کند؟ قبل از آن فیلم «صداها» بود که اصلاً نگذاشتند فیلم در سانس های خوب به نمایش درآید. بعدتر یک کم فشار مدیریتی و نظارتی را جدی کردند و این باعث عقب نشینی سینمادارها شد. رفتار بعدی آنها این بود که در سانس هایی که به درد نمی خورد فیلم را نشان دادند. اما وقتی پخش کننده های فعال و پیگیر و قدرتمند پشت فیلم ها باشند و آنها پشتیبانی کنند فیلم بهتر اکران می شود. توپ را در زمین پخش کننده انداختند. هر کسی که در شبکه ارتباطات قدرتمند باشد بهتر می تواند اکران بگیرد. یا اینکه پخش کننده ها در کنار فیلم های تجاری شان می توانند برای فیلم های فرهنگی خود سانس بگیرند. این مصوبه شورای صنفی ضمانت اجرایی ندارد. - نمی شود اعتراض کرد؟ به گوش کسی نمی رسد. به کسی نمی توان شکایت کرد. از این فیلم ها که گذشت، اگر این طرح به نتیجه برسد و به شکست کشانده نشود باید ضمانت اجرایی از طرف ارشاد برنامه ریزی شود و ضامن برخورد با خاطیان باشند. مثل آسمان باز که در نهایت طرحی شد که شکست خورد.
علی ژکان
- شما قرار بود در جشنواره 86 فیلم را شرکت دهید اما نشد. بله، اکران فیلم در اکران جشنواره سال قبل یعنی 87 بود. ما فیلمبرداری را تمام کرده بودیم اما می دانستم گرفتاری برای اکران داریم و به سرعت نمی توان آن را اکران کرد. برای همین زیاد عجله نداشتم. - خودتان تهیه کننده بودید؟ بله، دو سال یا بیشتر برای فیلم در انتظار بودم. به زور فشار شورای صنفی و مدیران سینمایی وقت بالاخره توانستیم اکران کنیم ولی چنین بلایی سر ما می آید. وقتی هم چیزی می گوییم تاکید می کنند؛ «خدا را شکر کن. فیلم پشت در اکران مانده است.»- حالا فکر می کنید با این وضعیت بخشی از درآمد و هزینه های خود را تامین کرده یا فقط فیلم را اکران کرده اید؟ خود شما حساب کنید. در واقع یک سانس در سینماها دادند. 12 تا از سینماها هستند حتی اگر سانس ها خوب باشد و پر، مگر چقدر می شود؟ از طرفی 70 سانس تبدیل شده است به 35 سانس. - خب با این وضع چرا اکران کردید؟ نمی دانستیم این جوری می شود. مشکل شخص من نیست. اشکال این گونه طرح ها این است که فیلمسازان و تولیدکنندگان تدریجاً پشیمان می شوند. شرایط به سوی فیلم های سطحی و سخیف هدایت می شوند؛ به سوی فیلم هایی که بقای خود را تضمین و متهم می کنند نتیجه فیلمسازی فرهنگی این می شود. - خود شما هم از اول که فیلم را می ساختید فکر می کردید فیلم نفروشد؟ نه، چه کسی است که می خواهد فیلمش نفروشد؟ این فیلم مخاطب خودش را دارد. اگر به مخاطب اطلاع رسانی درست شود که چنین فیلمی در سانس های خوب سینما هست به اندازه خودش تماشاگر دارد. مخاطبان فیلم های تجربی، فیلم هایی که حرفی برای گفتن دارند قرار نیست که همه بروند و فیلمفارسی ببینند. برای فیلمسازها سه حالت وجود دارد؛ یا فیلم نسازند، یا کم کار شوند مانند بیضایی و واروژ کریم مسیحی که هر 10 سال یا بیشتر فیلم می سازند یا به موجی که وجود دارد، سوار شوند. من خودم این شکل را انتخاب کردم. خودم از کاری که می کنم احساس شرمندگی نمی کنم. با این اتفاقات هم آشنا هستم. ظرف این 30 سال این رفتار از همان اولین فیلم من یعنی مادیان در سال 63 صورت گرفت. با این رفتارها بیگانه نیستم و عقب نشینی هم نکردم، حتی در فیلم «عیسی می آید» هم سال ها منتظر اکران بودم. - پس قصد دارید به همین شیوه رفتار کنید؟ در واقع دلیلی برای عقب نشینی نمی بینم. دلیلی نمی بینم از اعتقادم دست بکشم. - خب این شیوه عوارض ندارد؟فاصله بین فیلم ها عوارض این رفتار است. هر رفتاری هزینه یی دارد. اگر بخواهم تغییر مسیر دهم آن جوری باید بشوم که آنها می خواهند؛ دلال و کاسب کار. من الان کمترین هزینه را می دهم و فقط دیر به دیر فیلم می سازم. خیلی ها ناگزیر شدند اصلاً فیلمسازی را رها کنند. - اما شما این فیلم را به طور مشترک با سیما فیلم ساختید، یعنی به گونه یی بخشی از هزینه از قبل تامین شده است.هزینه را تامین کردم. سهم بیشتری را آنان در اختیار داشتند. - چقدر دخالت کردند؟ در چارچوب سایر تولیداتی که رسانه ملی یا صدا و سیما می سازد.- در ساخت فیلم مستقل عمل کردید یا طبق نظر آنها ساختید؟ نه، فکر نکنید چارچوب برای ممیزی خیلی متفاوت با ممیزی های ارشاد است. خیلی کارها را می توان در چارچوب نظارتی سیما انجام داد. - چرا بین تهیه کننده بخش خصوصی و سیمافیلم سراغ آنها می روید و با تهیه کننده های خصوصی کار نمی کنید؟بیشترین برد فروش این فیلم ها به خاطر ستاره هایشان است. کسانی که به عنوان کمدین شهرت پیدا کرده اند. اما من از این ستاره ها استفاده نمی کنم برای اینکه فیلمسازی ام به ستاره ها وابسته نیست. زیباشناسی کار من براساس ستاره ها نیست. البته نه به این دلیل که مشکل دارم. برای اینکه بخش خصوصی اصلاً طرف این نوع فیلمسازی نمی آید. جرات و جسارت شان برای این نوع سینما بسیار پایین است. بعضاً خیلی دلال صفت هستند و فکر می کنند غیر از فیلمفارسی امنیت ندارد، اقتصادی نیست و پول را برنمی گرداند. آنها فکر می کنند یک بازار محدودی وجود دارد. قدرت ریسک آنها پایین است. البته شاید هم حق داشته باشند و دلایل شان درست است. ما بخش خصوصی به آن معنی نداریم. در زمینه فیلم های جدی، فرهنگی و تجربی بیایند سرمایه گذاری کنند. اگر هم هستند تعداد انگشت شمار و اندکی هستند. افرادی که در تعامل با حمایت های دولتی از تعرفه های گوناگون استفاده می کنند. خیلی کم هستند فیلم هایی که بدون نگاتیو و بدون دوربین دولتی ساخته می شوند. البته امکان دارد چنین فیلم هایی ساخته شود اما تعدادشان خیلی کم و محدود است. هر فیلمی که پروانه ساخت دارد از حمایت هایی که در دولت تعریف شده استفاده می کند. فیلمسازهای فرهنگی هیچ راهی جز برخورداری از حمایت ها و بودجه دولتی ندارند. - پس چه فرقی از نظر شما بین فیلمسازهای مستقل و دیگران است؟ تعاملی به شکل نسبی است. نگاه کنید هر چیزی که می سازند از علاقه شان بر می آید. هیچ کس نمی تواند آن چیزی را که دوست دارد، بسازد. از فیلمی که تولید می شود حتی اگر 30 درصد هم طبق خواسته اش باشید راضی است. هرجا بروید از این حمایت ها استفاده می کنند اما به شکل نسبی. ارگانی تصویب می کند، حمایت می کند و طبعاً خواسته هایش لحاظ می شود.- خب خود شما به خاطر اینکه بخشی از سرمایه برگردد چرا از بازیگران مشهور استفاده نکردید؟ خود آقای هاشم پور مشهور است دیگر. ممکن است خیلی ستاره به روزی نباشد. استفاده از ستاره ها - ستاره هایی که سوپراستار نباشند- در همه جای دنیا یک تضمین فروش محسوب می شود. معلوم نیست حتماً یک فیلم می فروشد اما درصد امنیت سرمایه گذاری را بالا می برد. ستاره ها برای سینمای تجاری و گیشه یی است. در امریکا و هند این حضور ستاره ها کمی بالا است. چون ارتباط با بازار جهانی وجود دارد و برقرار است. اما کل بازار ما محدود است و کم بضاعت. کل تولیدات ما 200 ، 250 فیلم بیشتر نیست. - اما خودتان هم می گویید تضمین فروش است اما از حضور ستاره ها استفاده نمی کنید؟برخی ها می آیند و از بازیگرانی که در سیما شناخته شده اند استفاده می کنند. بیشترین برد فروش این فیلم ها به خاطر ستاره هایشان است. کسانی که به عنوان کمدین شهرت پیدا کرده اند. اما من از این ستاره ها استفاده نمی کنم برای اینکه فیلمسازی ام به ستاره ها وابسته نیست. زیباشناسی کار من براساس ستاره ها نیست. البته نه به این دلیل که مشکل دارم. از هرکسی که می تواند در فیلم به من کمک کند از او یاری می گیرم و استفاده می کنم. البته اگر بتوانم از نظر اقتصادی تامین کنم. اما نقطه قوت من ستاره ها نیستند. من تمام سعی ام را روی داستان می گذارم. روی کارگردانی می گذارم. نه اینکه فیلم بسازم و چون ستاره ها در آن بازی می کنند به این نکته ها هیچ توجهی نکنم. - می دانید شما حتی از حضور هاشم پور به شکل ضدکلیشه یی استفاده کردید؟ او شده است یک پلیس شکست خورده. آن هم وقتی راضی شده است در این فیلم بازی کند که به نوعی حضور دوباره اش در این گونه سینماها است. هاشم پور به نظرم در نقشی که بازی کرده،جسارت خوبی به خرج داده است. خودش کلیشه خودش را می شکند. فقط که این طور نباید باشد که مشت و لگد بزند و 10 نفر را بکشد. همین که او نخواسته در سیما هم حضور پیدا کند قابل تقدیر و احترام است. او به عنوان بازیگر ضدکلیشه رفتار کرده است. بازیگری که به رغم کلیشه ها نخواسته است در این فیلمفارسی ها بازی کند. - شما چه ژانری برای فیلم خودتان در نظر گرفتید؟ چون جایی گفته بودید که انگار این فیلم پلیسی نیست ؟هر فیلمی که در آن یک قتل اتفاق بیفتد و قاتل را در آن جست وجو کنند، معما وجود دارد و می تواند در ژانر سینمای پلیسی باشد. گونه جذاب و پرکششی است. از این عناصر هم استفاده می کنند؛ تعلیق، معما، جست وجو برای کشف حقیقت. - اما یک مساله پایان خوش آن است در فیلم شما، این طور نیست؟این ربطی به پایان خوش آن ندارد. حتماً قرار نیست که به پیروزی ختم شود. به عناصر ژانر آن ارتباط دارد. در ضمن ما هم به طور قطعی نگفتیم که فیلم کاملاً شکست می خورد، پایان آن باز است و ابهام دارد. قطعی نیست. این به گونه زیباشناسی آن ربط دارد و پایان بندی آن به این شکل است. - یک جور سینمای پلیسی ضدکلیشه؟این طوری نیست که ضدقهرمان موفق شده است. بین صحنه پایانی و فیلم ارتباط برقرار است. پلیس حالا ادامه می دهد و دوباره پیگیری می کند. آنجا هست و باهوش است و پیگیری می کند. هاشم پور در پایان فیلم می گوید یک وقت هایی هر کاری می کنیم، نمی شود. برای او هم نشده است. الان پایان این فیلم مانند واقعیت است. - اما هیچ وقت برای تماشاگر واقعیت زیاد قابل توجه نیست. او یک خواسته هایی دارد که اگر برآورده نشود ارتباط برقرار نمی کند. البته این جزء خوبی ها و نکات مثبت فیلم شما است. این طوری نیست که همه به دنبال همان کلیشه باشند و بخواهند همان را ببینند. اگر این طور بود که هیچ وقت فیلم ها این گونه پیشرفت نمی کرد و جلو نمی رفت. مدام کسانی در سینما پیدا شدند که قدم های بعدی را به سمت تکامل برداشتند. وقتی کسی سرقت بزرگ قطار را می بیند این طوری نیست که تمام فیلم های وسترن بعدی این را رعایت کنند. - شما گفته اید که فیلم تان درباره چندچهرگی است و بیشتر درباره مسائل اجتماعی. ببینید تعداد زیادی از موردهای روانشناسی همین بحث روان پریشی و تعدد شخصیت ها هستند که از وضعیت کنترل خارج می شوند. دچار چندشخصیتی هستند و دوگانه عمل می کنند. دو فرهنگ زیستی دارند و دو چهره. همین موضع در زندگی اکثریت خود ما وجود دارد. آیا ما همان چهره یی را در خانه داریم که در جامعه داریم؟ در این فیلم شرایط فرد شدید تر است. من طبق تحقیقات میدانی که روی پرونده ها داشتم و یکی از آمارهایی زیادی که مطرح است پرونده قتل ها در زندگی پنهانی است. قتل هایی که در زندگی محقق می شود حیرت آور است و این نشان دهنده این است که زندگی های پنهانی حجم زیادی دارد. - یعنی این گونه آدم هایی که در مراحل حاد وجود دارند تعدادشان زیاد است؟ آنقدر هست که درباره شان فیلم ساخت؟ در واقع او به مرز آشفتگی و فروپاشیدگی رسیده و نمی تواند کنترل کند و خرد مرکزی اش در تضاد است. شاید او یک شخصیت پرتضاد نباشد اما چندشخصیتی هستند. یک جا می نشیند و آبگوشت می خورد و جای دیگر هم نه، درست است که امر متداول و همه گیری نیست اما این تنوع و تضاد شخصیت فرهنگی در بسیاری وجود دارد. طبقه اقتصادی شان رشد کرده است اما طبقه فرهنگی شان نه. شما بارها در زندگی تان با افرادی نظیر مهران شاهرخی روبه رو می شوید؛ مرد ثروتمند و متمولی که طبقه فرهنگی اش رشد نکرده است اما خانه و ماشین آنچنانی دارد. این اتفاق در بین افراد فرهنگی افتاده است.- زنان شما از مادیان به بعد کاملاً کمرنگ ظاهر می شوند و حضور سایه یی دارند. نه تعمدی نداشتم که قهرمان کنم و تعمدی هم نداشتم که آنها را ذلیل کنم. نمی خواهم به شخصیت های زن اهانت کنم. من متناسب با نیازها از حضورشان استفاده می کنم. اما مگر زنی که در انتظار شوهر اسیرش نشسته ضعیف است؟ زنی که در عیسی می آید. اینجا هم نسبت به شوهرش آگاهی پیدا می کند و معترض می شود. توسری خورده نیست. کشف می کند. می فهمد که او خیانت کرده و زن دیگر گرفته است. البته او به طور شرعی خیانت کرده و الان مصوبه دارد.- مگر خیانت مصوبه دارد؟ مرد به هر حال نمی تواند تعدد زوجات داشته باشد. شرعاً رفته و زن گرفته است. چیزی نیست که غیرعادی باشد. عجیب و غریب هم نیست. خیلی از زن ها برای همسران شان زن می گیرند. این واقعیت جامعه ما است. - اما خیلی هم نیستند. خود شما چرا شخصیت های زن را به عنوان شخصیت اول انتخاب نمی کنید؟ بر اساس آنچه نیاز داستان است و درباره چندگانگی شخصیت است در فیلم استفاده می کنیم. این بار مرد بوده است. در مورد حضور زن در فیلم ها هم خودم را فمینیست نمی دانم. زن خلافکار را هم دوست ندارم استفاده کنم. به اندازه کافی زنان در جامعه ما آسیب می بینند. - خب زن پلیس بگذارید.اگر امکانش باشد چرا که نه، استفاده می کنم. می دانید من برای فیلمسازی خیلی تصمیم نمی گیرم. نمی خواهم شعاری را در فیلمم بچپانم. براساس نیازها روحی و علاقه مندی هایم فیلم می سازم. برخی ها می خواهند شعارهایشان، ایدئولوژی شان را در سینما ارائه کنند. براساس چیزی که انتخاب می کنند داستان می نویسند تا آن را تبلیغ کنند. اگر داستانی می گویم براساس این نیاز درونی است. می خواهم آن را بیان کنم. - اما در همین ژانر پلیسی که شما حضور دارید پیام اخلاقی وجود دارد. ولی حتی مردم ما از پلیس می ترسند.متاسفانه از نظر روانی، مردم دچار نوعی ترس از پلیس هستند و این مساله موجب می شود کمتر از فیلم های پلیسی استقبال کنند. همین مساله می تواند یکی از دلایل مهمی باشد که موجب می شود در ساخت این فیلم ها دچار تردید و هراس شویم. از سوی دیگر این فیلم ها از منظر گیشه، موفقیت چندانی کسب نمی کنند و مردم بیشتر به فیلم های ملودرام توجه می کنند.- اما فیلم پلیسی ساختن کار آسان تری است.ما در فیلم های پلیسی صاحب پشتوانه قوی نیستیم. نقاط قوت و برجسته نداریم. سینمای پلیسی ما همیشه تحت تاثیر فیلم های خارجی بوده است و با ادای دین به آنها ساخته شده است.ساموئل خاچیکیان که در زمینه پلیسی یا دلهره آور حضور داشته بسیار کارآمد و کاردان و کاربلد بوده است و به او آلفرد خاچیکیان می گویند؛ بو و لحن و حالت فیلم فرنگی را داشت. اکشن ها در سینمای پلیسی مجال و ظهور پیدا می کنند و بیشتر تحت تاثیر فیلم های فرنگی ساخته می شوند. اما من قصد نداشتم ادای آن فیلم ها را دربیاورم. می خواستم ادا و اصول فیلم های فرنگی را نداشته باشد. یک بار جغرافیای شهری را تجربه کردم. می دانید به گذشته که نگاه می کنیم در زمینه این سینما پشت مان خالی است. تاریخ ما خالی است. اگر ملودرام بخواهید بسازید حداقل 20 فیلم خوب در این زمینه دارید. الگو و راهنما وجود دارد که می توان تاثیر گرفت. اما وقتی بخواهید در زمینه ژانر پلیسی فیلم بسازید با خلأ روبه رو می شوید. - در واقع شما اعلام کردید که می خواستید با این فیلم سینمای پلیسی ایرانیزه شده داشته باشید؟ در این فیلم نمادهای ایرانی خودمان را داریم. به نظر نمی رسد فیلم های فرنگی را کپی کردیم. در جغرافیای زیستی خودمان این را داریم. من با ادبیات پلیسی آشنا هستم. با ترفندهای پلیسی آشنا هستم و تلاش کردم در زمینه فیلم های پلیسی آن را پیاده کنم. مهم ترین کار برای این اتفاق آن است که در زندگی آن را باور کنیم. اگر قبلاً شخصیت ها و لباس ها و رفتارها را کپی می کردیم. الان رفتار آدم ها ایرانی باشد و حتی در مهمانی ها اگر بشود باباکرم برقصند. وقتی طرف پیژاما می پوشد نشان دهنده یک نوع رفتار و زندگی است که طرف مقابل یعنی مخاطب آن را باور می کند. نمی گویم فیلم فرنگی بد است. ابزار سینما را از آنها گرفتیم و داریم استفاده می کنیم. همه در جهت ایرانیزه شدن است. جلوه های زیستی خودمان و رفتارها و دیالوگ های خودمان یعنی آدم ایرانی را در فیلم می بینیم. این فیلم یک قدم رو به جلو است.این اتفاق از ناخودآگاه من سرچشمه می گیرد. حضور زنان قوی و تاثیرگذار در خانواده و دوران کودکی شاید یکی از دلایلی است که باعث می شود موقع نوشتن فیلمنامه نقشی همپای شخصیت های مرد و گاه بیش از آنها به زنان فیلم بدهم. اما نباید نادیده گرفت که زنان و مسائل آنها جذابیت داستانی دارد و به فیلم کمک می کند. - کی سی دی آن درمی آید؟ خیلی ها منتظر آن می مانند.برنامه ریزی آن را بعد از اکران انجام می دهیم. فروش فیلم به شبکه خانگی قسمتی از هزینه را تامین می کند. در فروش فیلم هم معیارها همان فروش فیلم ها است. سی دی ها و نمایش خانگی سبب می شود کسانی که به دلیل مشکلات شهری امکان دیدن فیلم را نداشتند بعداً آن را ببینند. منبع : سینمای ما تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن