واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نوش كمدي و نيش تكرار
گويي ساخت فيلمهاي طنز در سينماي ايران به ابزار و امكاني تبديل شده است تا كارگرداناني كه آثار ناموفقي ساختهاند، شانس خود را در گيشه با ساخت فيلمهاي طنز امتحان كنند و از گرايش مخاطبان ايراني به اين ژانر براي فروش يا ديده شدن بيشتر آثارشان بهره ببرند. به گزارش جام جم ، حميدرضا صلاحمند پس از فيلم ناموفق «زمانه» كه مورد توجه منتقدان قرار نگرفت و در گيشه نيز شكست خورد، اينك به سراغ ژانر طنز رفته است تا با «نيش زنبور» شهد شيرين فروش و رونق گيشه را نوش كند. او براي موفقيت از رضا كيانيان هم استفاده ميكند تا در كنار رضا عطاران، ويترين فيلمش را جذاب بچيند و توجه مخاطبان بيشتري را به خود جلب كند. حضور مريلا زارعي به عنوان يك بازيگر جدي در اين فيلم، طنز را هم نبايد دستكم گرفت.او پس از «خروس جنگي»، دومين حضور خود را در يك فيلم كمدي تجربه ميكند؛ هرچند نقش او در نيش زنبور بسيار جدي و غيركميك است.نيش زنبور قصه 2 دوست خلافكار به نام رضا و اسد است كه با ركبزني و فريب پيرزنان به سركيسه كردن از آنها دست زده و كلاهبرداري ميكنند تا اينكه در يكي از صحنهسازيها، سروكله يكي از پيرزنان فريبخورده به طور اتفاقي در رستوران پيدا ميشود و رضا در دام ميافتد و اسد از اين مخمصه نجات پيدا ميكند. رضا كه پس از سالها از زندان آزاد ميشود، به دنبال اسد ميگردد كه انتقام خود را از او بگيرد؛ اما باز هم اسد او را در دام جديدتري انداخته و با خود همدست ميكند تا اينكه در نهايت هر دو اين بار از يك جوان رندتر از خود رودست ميخورند و سرشان كلاه بزرگي ميرود.تهيهكننده و كارگردان نيش زنبور، اين فيلم را متفاوتترين فيلم كمدي سال ميدانند كه به طنز موقعيت پرداخته و جاي خالي اينگونه طنز را در سينماي ايران پر كرده است! در حالي كه بار اصلي كميك قصه بر دوش خلاقيتهاي فردي رضا عطاران و رضا كيانيان نهفته است. عطاران در چهره و بازي هميشگي خودش ظاهر ميشود. او مثل هميشه يك آدم آويزان و بيخيال است كه سعي ميكند از موقعيتهاي موجود به نفع خود امتياز بگيرد؛ هرچند سويه كميك بازي او در اين فيلم بيشتر مبتني بر همان تيپولوژي هميشگي است، نه موقعيت داستان.عطاران در چهره و بازي هميشگي خودش ظاهر ميشود. او مثل هميشه يك آدم آويزان و بيخيال است كه سعي ميكند از موقعيتهاي موجود به نفع خود امتياز بگيرد؛ هرچند سويه كميك بازي او در اين فيلم بيشتر مبتني بر همان تيپولوژي هميشگي است، نه موقعيت داستان.اساسا طنز فيلم بيش از آن كه موقعيتمحور باشد، طنز عامليت و فانتزي است كه در جاهايي از طنز كلامي و گفتاري هم استفاده ميشود و عجيب است كه برخي اين فيلم را يك طنز موقعيت ناب توصيف كردهاند. حتي اگر بپذيريم كه طنز موقعيت در اين اثر برجستگي بيشتري دارد و پررنگتر از وجوه ديگر آن است؛ اما اين موقعيت در يكسوم پاياني داستان در سراشيبي نزول ميافتد و به يك دوپارگي دچار ميشود. در واقع اين موقعيتها آنقدر در فيلم تكرار ميشوند كه نوش طنز را به نيش تكرار خنثي ميكند و حتي مخاطب به برخي از اين موقعيتهاي طنز هم نميخندد.همه اين ضعفها به يك كنار، حضور بازيگر توانا و صاحب سبكي مثل كيانيان در اين فيلم خيلي عجيب است. حتي طرح داستان هم از اوست، البته بايد اين طرح اوليه را خواند تا متوجه شد كه كارگردان تا چه اندازه توانسته است اين طرح را در اجرا به نمايش بگذارد و به آن وفادار بماند؛ اما با اين حال حضور كيانيان در اين فيلم مايه شگفتي علاقهمندان او شده و بايد پذيرفت اين فيلم در حد و اندازههاي بازيگر توانايي مثل او نيست، بويژه اين كه كيانيان در فيلم، حضور دائمي دارد و نقشي بلند را بازي ميكند. اين به معني حضور نيافتن بازيگران بزرگ در فيلمها يا نقشهاي كمدي نيست؛ بلكه فيلم كمدي بايد متناسب با شأن حرفهاي بازيگر باشد، مثل «ليلي با من است» در نسبت با پرويز پرستويي كه هموزني متناسبي را رقم زده است.نيش زنبور از موقعيت دراماتيكي همه بازيگران بدرستي استفاده نميكند و مثلا معلوم نيست جايگاه دختر اسد در اين داستان چيست و اگر او را از كل قصه حذف كنيم، چه نقصاني در روايت قصه رخ ميدهد. از يك سو، او دختري مدرن و تحصيلكرده به تصوير كشيده ميشود؛ اما عجيب است كه خيلي از رفتارهاي غيرعادي و مشكوك پدرش براي او سوالبرانگيز نيست و حتي در جاهايي مخاطب احساس ميكند او با پدرش همدست است؛ اما از سوي ديگر ميبينيم او نسبت به حرفهاي رضا درباره حرفهاي پدرش حساسيت نشان ميدهد و ناراحت ميشود؛ ولي بسرعت از دفاع پدرش مجاب ميشود و در نهايت موقعيت او در قصه به حال خود رها شده و تبيين نميشود. همچنين در فيلم مشخص نميشود كه اين تعداد پيرزن چگونه به آساني فريب اسد را ميخورند و شگرد او در اين كار چيست. درواقع كيفيت و چگونگي اين فريبخوردگي بازنمايي نميشود و يك تصوير سادهانگارانه و هالوگونهاي از پيرزنها در اين فيلم مشاهده ميكنيم كه برخاسته از نگاهي تحقيرآميز به آنهاست. اساسا نيش زنبور تصوير سياهي از زنان ترسيم ميكنند؛ پيرزناني كه براحتي فريب چربزباني يك مرد ميانسال را ميخورند، دختر جواني كه رفتار خنثي در مقابل عملكرد پدرش دارد و در نهايت زن جواني كه كلاهبردار بزرگي از آب درميآيد كه اسد و رضا را جوجه كلاهبردار ميداند.با تمام فراز و نشيبهايي كه قصه دنبال ميكند؛ اما پايانبندي سرد داستان، داغي آن را از او ميگيرد و مخاطب با رضايت دروني، سالن را ترك نميكند. نيش زنبور شايد لودگي و سخيف بودن فيلمهاي مشابه خود را نداشته باشد؛ اما يك طنز عامهپسند و سطحي است كه قطعا به فيلمي ماندگار در سينماي طنز ايران بدل نخواهد شد.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]