تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821150870




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جبران ناپذيري خطاي انفعال


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جبران ناپذيري خطاي انفعال
رضا کيانيان در صداها
نقدي بر فيلم «صداها» (فرزاد موتمن)؛ اين مطلب نقدي بر فيلم «صداها» است که گوشه چشمي هم به شيوه اکران اين فيلم به عنوان اثري فرهنگي دارد. حداقل از عنواني که به اين گروه از فيلم ها تعلق گرفته اين گونه برداشت مي شود که با آثاري متفاوت و مستقل نسبت به فيلم هاي رايج و صرفاً مخاطب پسند روبه رو هستيم. در نظر گرفتن اين ويژگي خاص وقتي با طرحي به نام اکران فيلم هاي فرهنگي پيوند مي خورد، انتظاري خاص براي حمايت از نمايش اين آثار فراهم مي کند. اما چگونه است که فيلم هاي فرهنگي در اکران به جاي حمايت، پس زده مي شوند؟ اگر اکران يک فيلم - که براي تهيه و توليد آن کمتر از آثار گيشه يي انرژي مادي و معنوي هزينه نشده - در چند سالن محدود به طور تک سانس - آن هم با شرط ناگفته رسيدن به حد نصاب تعداد تماشاگران براي روشن کردن دستگاه آپارات- را بايد حمايت ناميد، حمايت نکردن چه شکل و مفهومي مي تواند داشته باشد؟پنجمين فيلم سينمايي فرزاد موتمن که سومين همکاري او با سعيد عقيقي به عنوان فيلمنامه نويس است، به همين شيوه مهجور اکران شده که ادامه يي بر نمايش بي سر و صداي آن در جشنواره بيست و هفتم فجر است؛ فيلمي که از وجوه مختلف قابل تحليل و بررسي است و خوشبختانه اين اکران فرهنگي نتوانسته مانع از ديده شدن آن شود. «صداها» هرچند دغدغه هاي مضموني موتمن را پراکنده تر از پيش جلوه مي دهد اما اگر اين گفته او را به خاطر بياوريم که خود را عمله سينما (به نقل از کارگردان) مي داند نه مولف، آن وقت شايد بتوان او را در قامت کارگردان فيلم هاي سينمايي «هفت پرده»، «شب هاي روشن»، «باج خور»، «جعبه موسيقي»، «صداها» و چندين فيلم تلويزيوني به گونه يي پذيرفت؛ کارگرداني که تجربه گرايي در گونه ها و ساختارهاي مختلف سينمايي دغدغه اش است نه چيز ديگر. در اين ميان حضور پررنگ فيلمنامه نويس مستقل در آثار فرزاد موتمن را هم مي توان نوعي توجه او به جايگاه تخصص هاي حرفه يي به خصوص در سينماي ايران دانست که در بسياري از مواقع تخصص زير سايه روابط پشت پرده رنگ مي بازد. سومين همکاري عقيقي و موتمن پس از «هفت پرده» و «شب هاي روشن» در «صداها» به گونه يي تکرار شده که هر دو تجربه يي خاص و جديد را پشت سر گذاشته اند؛ تجربه يي که مي تواند در رده محبوبيت «هفت پرده» و «شب هاي روشن» قرار گرفته و فاصله خود را با «باج خور» و «جعبه موسيقي» حفظ کند.«صداها» فيلمي است که متاثر از نامش با اصوات و بيش از همه اتفاقات خارج از کادر دوربين سر و کار دارد. وجهي که مي تواند کارکرد نام فيلم را به عنوان شناسنامه ساختاري اثر بسط داده و امتيازي خاص به کار بدهد. اين ويژگي فيلم با تکيه بر ساختار روايي که براي قصه انتخاب شده به نوعي تشديد شده و صدا را به عنوان عنصري کليدي به لايه هاي مضموني و ساختاري فيلمنامه وارد کرده که تجربه يي خاص در اين حيطه محسوب مي شود.در «صداها» قصه از انتها به ابتدا روايت مي شود و آنچه مي تواند اين ساختار را متناسب با محتواي آن قرار دهد، داستاني است که با عقب رفتن در زمان اهميت اصلي خود را پيدا مي کند.در اين فيلم با رويکردي جسورانه صحنه تاثيرگذار قتل در اولين سکانس به تصوير درآمده است. در اين شيوه که نويسنده و کارگردان دست خود را همان ابتدا براي مخاطب رو مي کنند، آنچه اهميت پيدا مي کند شيوه پرداخت بخش مياني قصه و چرايي و چگونگي رسيدن به سکانس قتل است.در «صداها» قصه از انتها به ابتدا روايت مي شود و آنچه مي تواند اين ساختار را متناسب با محتواي آن قرار دهد، داستاني است که با عقب رفتن در زمان اهميت اصلي خود را پيدا مي کند.در اين فيلم با رويکردي جسورانه صحنه تاثيرگذار قتل در اولين سکانس به تصوير درآمده است. در اين شيوه که نويسنده و کارگردان دست خود را همان ابتدا براي مخاطب رو مي کنند، آنچه اهميت پيدا مي کند شيوه پرداخت بخش مياني قصه و چرايي و چگونگي رسيدن به سکانس قتل است. اين پرداخت است که در انتها مخاطب را در زاويه يي متفاوت از زاويه نگاه سکانس اول قرار مي دهد و از اين تضاد، فيلم تاثير اصلي خود را به مخاطب انتقال مي دهد.به اين ترتيب وقتي در روندي معکوس به سکانس پاياني که آغاز ماجرا است، مي رسيم تصور اوليه ما از قتل خشونت بار يک مرد (حميد) به دست زن سابق (رويا)، به انتقام يک زن (رويا) از شوهر سابق (حميد) و قاتل شوهر جديدش تغيير پيدا مي کند. رسيدن از تصور اوليه به تعريف واقعي طبعاً وابسته به نوع و شيوه ارائه اطلاعاتي است که در بخش مياني به مخاطب ارائه مي شود. انتخاب ساختار معکوس روايت و تدريجي بودن ارائه اطلاعات از وجوهي هستند که رسيدن به اين تعريف جديد را باورپذير کرده اند.هر چند محور اصلي فيلم رديابي اين قتل با عقب رفتن در زمان است، اما آنچه در بخش مياني روايت مي شود تنها محدود به اين مثلث عشقي نيست. در واقع با محوريت دنبال کردن اتفاقي همچون قتل در يک آپارتمان سه طبقه، قصه آدم هاي اين آپارتمان است که مورد توجه قرار گرفته است. به اين ترتيب عامل انتقال صدا به نوعي نخ تسبيح روايت براي ايجاد ارتباط و چرخش قصه ميان آدم هاي اين سه طبقه است که طبعاً اتفاقي همچون قتل بازتاب خاص خود را بر زندگي هر يک دارد و بهانه يي براي گذري کوتاه بر قصه هر يک از آنها است. در فيلم «صداها» تلاش شده با حفظ تقدم و تاخر زماني اتفاقات، نوعي يکدستي در ساختار نيز رعايت شود که داخلي بودن همه سکانس ها و نماها (جز يکي) مکمل اين ساختارمندي است. اين بستگي علاوه بر يکدست شدن کار به نوعي فضاي بسته و آزاردهنده حاکم بر فيلم را تشديد کرده و به مخاطب انتقال مي دهد تا ارتباطي تنگاتنگ با حال و هواي موجود داشته باشد که رسيدن به اين حس يک امتياز محسوب مي شود.در فيلم «صداها» هرچند يک قرار ضمني با مخاطب گذاشته مي شود که از لوکيشن اين آپارتمان دوزخي خارج نشود اما در دو سکانس پاياني اين قرار به چند دليل نقض مي شود. در سکانس ماقبل پايان، ما همراه با پگاه که ميهمان يکي از طبقات آپارتمان بوده - و تنها کسي است که به سر و صداي موجود واکنش نشان مي دهد- به خانه مادرش مي رويم و درگيري هاي روزانه آنها را از نظر مي گذرانيم. اين خروج در جهت تکميل قصه دختر به عنوان يکي از شاهدان غيرمستقيم قتل در آپارتمان است که علت قهر او از خانه و رفتن به آپارتمان دوستش روايت مي شود. در واقع اين خروج همان نکته را يادآور مي شود که ماجراي اصلي فيلم قصه آدم هاي آپارتماني است که قتلي در آن صورت گرفته و البته همچنان قتل محوريت و پتانسيل اصلي را به خود اختصاص داده است. همچنين اين خروج مي تواند هوايي تازه به فضاي فيلم دميده و فرصتي کوتاه براي خارج شدن مخاطب از زير بار فشار موجود فراهم کند. به علاوه در سکانس پاياني فيلم خروجي مهم و تاثيرگذار از آپارتمان دوزخي به خانه زوج ناکام (رويا- رضا) داريم؛ سکانسي که تصوير اين زن و مرد تازه عقد کرده را در ايده آل ترين شکل ممکن ترسيم مي کند. پررنگ بودن پرداخت اين تصوير به خصوص در بازنمايي حال و هواي عاشقانه اين زوج، بالطبع مرگبار بودن سکانس اول را تشديد کرده و البته خشونت حاکم بر آن را واکنش برانگيز جلوه مي دهد. اينجاست که فيلم يک امتياز ديگر را از روايت معکوس قصه به نفع خود ثبت مي کند و آن هم حياتي شدن خطاي انفعال اهالي آپارتمان به سر و صداي درگيري است که شنيده اند؛ خطايي که ديگر قابل جبران نيست...اين مطلب نقد کوتاهي بود بر «صداها» با گوشه چشمي به شيوه اکران اين فيلم فرهنگي؛ فيلمي که با اکران در چند سالن محدود به طور تک سانس آن هم با شرط ناگفته رسيدن به حد نصاب تعداد تماشاگران براي روشن کردن دستگاه آپارات، خوشبختانه توانسته راهي به نقد و نظرها پيدا کند. منبع :  سينماي ما تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن