واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
معادله دشوار نويسنده: فاضل انصاريمنبع: سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین هزاران اسير فلسطيني از ده ها سال پيش همچنان در زندان هاي اشغالگران صهيونيست رنج مي برند و جهانيان سكوت اختيار كرده اند، اما تنها يك اسير صهيونيستي در نزد فلسطينيان آن چنان آشوبي به پا كرده كه تمام دنيا خواهان آزاي وي شده اند. چگونه مي توان اين مسأله دشوار را حل كرد و هر اتفاقي را كه بعد از اسارت اين نظامي صهيونيستي روي مي دهد، مخالف منطق و عقل دانست.نظاميان صهيونيست به محض اسارت يك نظامي صهيونيستي افسار گسيخته به هيچ جانداري رحم نمي كنند، در حالي كه خود آن ها روزانه فلسطينيان را بازداشت و بدون محاكمه زنداني مي كنند و بي گناهان را به قتل مي رسانند و يا اين كه آواره مي سازند و روستاها را بر روي سر صاحبانش ويران مي كنند و فلسطينيان را حتي از ابتدايي ترين حقوق خود براي زندگي در سرزمين آبا و اجداديشان محروم مي كنند، بدون اين كه اين مسأله را تجاوز به حقوق ديگران قلمداد كنند و جهان غرب و شرق كاري انجام دهند و بدون اين كه خواهان توقف اين جنايات باشند.از زمان اسارت اين نظامي صهيونيستي، رژيم اشغالگر قدس مانند باندهاي تبهكار ـ همچنان كه زهافا گلئون گفتند ـ عمل مي كند، آمريكا هم بدون هيچ كم و كاستي از آن حمايت مي كند و حتي كاسه داغ تر از آش شده و مواضعش حتي از "اسرائيل" تندروتر شده است. انگار كه اين نظامي صهيونيستي، آمريكايي است نه اسرائيلي، انگار كه اين اتفاق به هيبت آمريكا خدشه وارد كرده است.در عين حال، واكنش جهان عرب بسيار ضعيف و نوميد كننده است. موضعي يكپارچه در قبال اقدمات غير قابل توجيه رژيم صهيونيستي و آمريكا اتخاذ نمي كند، و حتي مانند آمريكا كه هميشه همه تجاوزات اسرائيل عليه غيرنظاميان فلسطيني را دفاع از نفس مي داند، جهان عرب هيچ گاه حملات گروه هاي مقاومت را دفاع از جان و نفس نخوانده و كاري نكرده است كه اين رژيم و آمريكا را به عقب نشيني از حملات ويرانگر خود كه غيرنظاميان و زيرساخت هاي اقتصادي نوار غزه را بي محابا هدف قرار داده، مجبور كند. رژيمي كه هيچ ارزشي براي كلمه انسانيت كه در فرهنگ صهيونيست ها از قلم افتاده قائل نيست. در اين وضعيت مي بينيم كه موضع جهان عرب بسيار ضعيف و ناچيز است و نمي تواند در مقابل موضع سرسختانه طرف ديگر مقاومت كند.چرا جهانيان در قبال حوادث فلسطين سكوت اختيار كرده اند؟ آيا در ميان آن ها مرد رشيدي نيست كه ببيند "اسرائيل" چگونه به اسارت يك نظامي اش با اقداماتي وحشيانه كه هيچ سنخيتي با اصول جنگ ندارد، پاسخ مي دهد. اعضاي حكومت فلسطين را مي ربايد و بدون هيچ شرم و حيايي هم به اين كار خود افتخار مي كند و دفاتر اسماعيل هنيه نخست وزير را بمباران مي كند و حتي فراتر از آن هم رفته و اعلام مي كند كه در صورت قتل اين نظامي، هنيه را ترور مي كند.ملاحظه مي شود كه "اسرائيل" چگونه با مطرح كردن احتمالاتي درباره سرنوشت نظاميان خود، اهداف پليدي را دنبال مي كند. اين گونه پيداست كه "اسرائيل" با هدف انجام هر چه بيش تر عمليات هاي وحشيانه نمي خواهد اين نظامي اش زنده باشد، بلكه مي خواهد وي كشته شود و اين امر را براي حملات گسترده بيش تري به فلسطينيان دستاويز قرار دهد. اين در حالي است كه مطالبات فلسطينيان شفاف و مشخص است و هدف خود را كشتن اين نظامي اعلام نكرده اند، بلكه خواستار آزادي هزار اسير در مقابل آزادي اين نظامي شده اند، اما "اسرائيل" جز صداي خود صداي ديگري را نمي شنود و تنها كارش تهديد و وعده و وعيد است.وقتي هدي غاليه در صفحات تلويزيون هاي جهان ظاهر شد و براي خانواده از دست رفته اش (كه صهيونيست ها آشكارا و در روز آن ها را در كنار ساحل دريا به شهادت رساندند، خانواده اي كه نه حامل سلاح بودند و نه آزارشان به كسي رسيده بود) گريه مي كرد، اين جهان هيچ واكنشي از خود نشان نداد. انگار كه خون انسان فلسطيني هيچ ارزشي ندارد تا كسي بخواهد جلوي ريختن آن را بگيرد.يك خانواده در چند ثانيه از بين رفت بدون اين كه گناهي مرتكب شده باشند و جهان عرب هم هيچ واكنشي از خود نشان نداد و شرق و غرب هم طبق معمول سكوت را پيشه كرد اما به محض اين كه يك نظامي صهيونيستي اسير شد، مي بينيم كه اوضاع كاملا فرق كرد. انگار كه طرف فلسطيني متجاوز و زورگو و طرف صهيونيستي صلح طلب و مظلوم است و انگار كه فلسطينيان نظامياني را به اسارت گرفته اند كه در قلب و دلشان حب انسان فلسطيني و بقيه ملت هاي جهان وجود دارد! غافل از اين كه اين صهيونيست ها دشمن بشريت هستند.آنچه عجيب و شگفت انگيز است اين كه مسئولان صهيونيستي از گفتن برخي سخنان تحريك آميز دست نمي كشند. به عنوان مثال بنيامين بن اليعازر وزير امور زيربنايي به راديو نظامي دشمن صهيونيستي گفته است:«هر اندازه كه حكومت قاتلان (دولت جديد فلسطين) به اين سرعت پيش مي رود، به همان اندازه وضعيت فلسطينيان بهتر مي شود.» نمي ندانم كه چگونه بيننده و خوانده مي تواند اين عبارت را درك كند. چگونه ممكن است كه دولت فلسين قاتل باشد و قاتل خود را قرباني بي گناهي معرفي كند و قرباني واقعي قاتل و تروريسم و متجاوز شناخته شود؟چگونه ممكن است كه ملت هاي جهان فريب چنين سخنان پليدي را مي خورند و چگونه اجازه مي دهند كه گرگ هر زمان كه بخواهد مي تواند خود را شير معرفي كند و هر زمان كه بخواهد خود را قرباني مي كند و جهانيان هم دنباله رو آن باشند، تنها به اين علت كه تنها قدرت نظامي و اقتصادي جهان حامي و پشتيبان اين رژيم اشغالگر است.اخيرا نيز بايد به تفاوت اهداف دو طرف فلسطيني و صهيونيستي در خصوص عمليات هاي اخير آن ها اشاره كنم. گردان هاي شهيد عزالدين قسام كه اين نظامي را به اسارت گرفته اند، مطالبات خود را به صورت شفاف و مشخص اعلام كردند كه عبارتند از آزادي هزار اسير فلسطيني از زنان و كودكان زير هجده سال، به اين معنا كه اسارت اين نظامي صهيونيستي اقدامي متجاوزانه نيست و با هدف به نمايش گذاشتن مهارت هاي جنگي اين گردان ها ـ كه حتي خود صهيونيست ها هم به آن اعتراف كرده اند ـ صورت نگرفته است، بلكه اعلام كردند كه با هدف رهايي زنان و كودكان اسير از زندان هاي اشغالگران اين نظامي را به اسارت گرفته اند.اما به نظر نمي رسد كه هدف "اسرائيل" از اين حملات آزادي اين نظامي اسير باشد. اهداف "اسرائيل" فراتر از آزادي اين نظامي است. آنچه رژيم صهيونيستي را به تلاش براي رهايي اين نظامي وا مي دارد، ضربه اي است كه فلسطينيان توانستند به جايگاه "اسرائيل" بزنند. در واقع اين رژيم تلاش مي كند كه با اين حملات ويرانگر خود نه تنها نظامي اش را آزاد كند، بلكه در خصوص چگونگي تعامل با قدرت "اسرائيل" به فلسطينيان هشدار دهد و آن ها را نسبت به تبعات هر گونه عمليات آگاه سازد.آنها بر باطل بودن خود اصرار مي ورزند و ما بر حق بودن خود ضعيف و ناتوان هستيم. چه وقت مي توانيم كه يكصدا و يكپارچه در روي آنها بايستيم، تا اين كه حداقل جهان را به اتخاذ موضعي براي فشار بر "اسرائيل" جهت متوقف ساختن حملات ددمنشانه اش عليه ملت بي دفاع فلسطين و آزادي اسراي فلسطيني قبل از آزادي يك نظامي صهيونيستي وادار سازيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]