محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832940355
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زري ميآيد. كيهان: صندلي هاي خالي!«صندلي هاي خالي!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛با سپري شدن هشت ماه از وقايع و حوادث تلخ پس از انتخابات امروز در شرايطي كه غبار فتنه فرو نشسته و بسياري از حقايق روشن شده است تمام نگاه ها و توجهات آحاد ملت به دستگاه قضايي است.اگر از چندين ماه مانده به انتخابات با رصد كردن فضاي سياسي كشور مي شد براساس شواهد و قرائن غيرقابل انكار اين احتمال را داد كه جرياني در زمين بازي دشمنان بيروني با تشكيك و خدشه در سلامت انتخابات در پي تضعيف ساختار حكومتي نظام است و فارغ از نتيجه انتخابات اهداف ديگري را دنبال مي كند كه خروجي آن ارمغاني جز اغتشاش و آشوب و بلوا و ناامني اجتماعي نخواهد داشت؛ اكنون بر مبناي ادله قضايي و محكمه پسند اين مسئله به اثبات رسيده و جاي هيچ شك و شبهه اي را باقي نگذاشته است. به طوري كه كساني كه با ژست روشنفكري يا تحليل ساده لوحانه از همان ايام آغاز فتنه سعي داشتند با نفي بحث «براندازي نرم» صورت مسئله را به درگيري ميان دو جناح سياسي يا درگيري ميان كانديداهاي شكست خورده با كانديداي پيروز در انتخابات محدود و محصور نمايند؛ اينك با توجه به اعترافات و اقارير متهمان و كيفرخواست هاي صادره كه به وضوح دلالت بر نقش محرز بيگانگان و گروهك هاي ضد انقلاب و دشمنان تابلودار نظام دارد قادر نيستند عمق مسئله را ناديده بگيرند.در اين ميان دستگاه قضايي بر مبناي وظايف قانوني خود و با برگزاري جلسات دادگاه به صورت پي درپي و منظم، محاكمه و مجازات آشوبگران و فتنه گران را در دستور كار خود قرار داده است؛ برخي از پرونده هاي اغتشاشگران پس از صدور كيفرخواست به دادگاه ارسال شده است، برخي ديگر از پرونده ها با صدور احكام بدوي در مرحله تجديدنظر و در آستانه رسيدن به مرحله قطعيت حكم قرار دارند. و حتي در اين ميان حكم دو تن از كساني كه به محاربه محكوم شده بودند به مرحله اجرا درآمد.برگزاري جلسات دادگاه در ارتباط با حوادث روز عاشورا به صورت علني و اعتراف متهمان به جاسوسي براي بيگانگان، ارتباط محفلي با گروهك منافقين و اجابت درخواست هاي اين گروهك تروريستي و غيرقانوني، ارتباط مستقيم با مقر بهاييان در اسرائيل و دستور از بيت العدل براي ايجاد ناامني در جامعه، نصب تراكت هاي تبليغاتي عليه نظام، شعارنويسي، تخريب و به آتش كشيدن اموال اشخاص حقيقي و حقوقي با هدف ايجاد نارضايتي در بين مردم و كسبه به صورت سازمان يافته، ارسال فيلم هاي درگيري و آشوب كه خود به وجود آورده بودند به سرپل هاي نفاق در خارج از كشور و همچنين اعتراف به آموزش ترور در مقر گروهك منافقين در عراق و برخي از كشورهاي اروپايي و بسياري از جرايم ديگر نشان مي دهد فتنه پس از انتخابات محصول ماهها طراحي و برنامه ريزي دشمنان بيروني نظام بوده كه بوسيله گمارده هاي داخلي آنها و برخي از سياسيون غافل يا انقلابيون برگشته از اصول و آرمان ها عملياتي شده است.از همين روي؛ توده هاي چند ده ميليوني مردم كه در 9 دي با حضور حماسي خود خواستار تعقيب، محاكمه و مجازات فتنه گران و سران اصلي آنها شده بودند كماكان انتظار دارند دستگاه قضا مسببان و طراحان اصلي فتنه پس از انتخابات را به پاي ميز محاكمه و مجازات بكشاند.طي ماههاي اخير دستگاه هاي اطلاعاتي و انتظامي و قوه قضاييه اقدامات شايسته اي براي ريشه كني فتنه انجام دادند.بنابر اعلام فرمانده محترم نيروي انتظامي 70 درصد از اغتشاشگران روز عاشورا با همكاري مردم و تلاش دستگاه هاي اطلاعاتي شناسايي و دستگير شده اند.از سوي ديگر؛ دستگاه قضا با برگزاري جلسات دادگاه در ارتباط با حوادث پس از انتخابات - و از جمله حوادث روز عاشورا - تلاش دارد با سرعت، دقت و عدالت و رعايت فرآيند دادرسي رسيدگي به اتهامات عاملان اغتشاشات و آشوب ها را به سرمنزل مقصود برساند و در همين راستا مقامات ارشد قضايي بارها و به كرات طي ماههاي اخير بر عدم مماشات و مسامحه در ارتباط با فتنه گران و مجرماني كه امنيت اجتماعي را به حاشيه رانده اند تاكيد نموده اند و تصريح دارند كه هيچ مجرمي در حاشيه امن قرار نخواهد گرفت و همه اشخاص در برابر قانون مساوي هستند.خب، برگزاري اين جلسات دادگاه و سخنان موكد مقام هاي ارشد قضايي مبني بر اينكه در برابر فتنه گران و متجاوزان كوتاه نخواهند آمد در جاي خود ستودني است.همچنانكه اقدام اخير دستگاه قضايي در ارجاع پرونده هاي اتهامي فرزندان برخي از مسئولان به دادسرا براي رسيدگي قضايي كه در ارتباط با حوادث پس از انتخابات و شعله ور شدن فتنه شائبه هاي زيادي درباره آنها وجود داشت را بايد به فال نيك گرفت و آن را قرينه روشني براي عزم جدي دستگاه قضا دانست كه به هيچ عنوان رسيدگي به اتهامات منتسبان به خواص را كنار نگذاشته است.اما آنچه مورد انتظار مردم است و در خلال مجازات آشوبگران و فتنه گران تاكنون به ثمر ننشسته است محاكمه و مجازات كساني است كه پشت صحنه اغتشاشات و آشوب ها را رهبري و هدايت مي كردند.نكته اي كه در اقارير و اعترافات متهمان اغتشاشات اخير مي توان به وضوح مشاهده كرد اين است كه آنها از عوامل ميداني بوده اند - و البته اين خود يك خطاي بزرگ و نابخشودني است - و جالب اينجاست كه اعترافات آنها در يك نقطه مشترك با هم تلاقي دارد كه نشان مي دهد براساس پاره اي القائات و تحريكات، فريب فضاي موجود را خورده و مرتكب اين جرايم شده اند و شكل گرفتن اين سوال در اذهان عمومي بديهي است كه چرا بايد صندلي متهمان اصلي در دادگاه خالي باشد؟!به اين اظهارات توجه كنيد.1- « من قبول دارم كه در روز عاشورا به ارزش هاي ملت ايران بي احترامي كرده ام و پا را از گليم خود دراز و از خط قرمزهاي نظام عبور كرده ام اما كساني كه بيانيه ها را مي نوشتند و البته كه خوش مي نوشتند و بيانيه آنها ما را سر شوق مي آورد چرا نبايد در دادگاه حاضر و پاسخگو باشند.»2- « بنده در ستاد نسيم 88 موسوي فعاليت داشتم كه اين فعاليت هم شامل جمع آوري امضا و شركت در مراسمات بود ولي در كل بمباران هاي خبري مرا با خود برد ... از طرفي اين چنين به ما تلقين مي شد كه صداوسيما دروغ مي گويد ... هيچ كدام از دوستان من هم نمي دانستند كه آيا در انتخابات تقلب شده يا نه، لذا به كساني اعتماد كرديم كه امروز آنها پشت ما را خالي كرده و ما اينجا در دادگاه هستيم.»3- «آقاي قاضي، در همه جاي دنيا رسم بر اين است كه صندوق هاي راي نتيجه انتخابات را مشخص مي كند اما برخي كانديداها به اين صندوق ها اعتماد نكردند تا ما نيز به فضاي جامعه بدبين شويم.»اين سه نمونه، اظهارات و اعترافات سه تن از متهمان پرونده اغتشاشات روز عاشورا است كه نشان مي دهد علاوه بر عوامل ميداني اغتشاشات و آشوب هاي اخير، مسببان و كساني كه بستر اين فتنه ها را فراهم و آماده نمودند نيز بايد پاي ميز محاكمه و مجازات كشانده شوند.دستگاه قضايي اينك كه بسياري از حقايق براي افكار عمومي روشن شده است و سران فتنه در نزد مردم مطرود و محكوم شده اند ديگر نبايد به مسببان اين حوادث اجازه جولان بدهد، آقايي كه كماكان بر اقدامات پر اشتباه و خائنانه خود - با عبور از غفلت - اصرار دارد و در ايام دهه فجر و در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب، نظام را به استبدادي بودن!، صداوسيما را به ترويج دروغ!، قوه قضاييه را به بي عدالتي و آلت دست نهادهاي امنيتي!، و بسيج و نيروهاي انتظامي را به خشونت و سركوبگري متهم مي كند و عامل اصلي بسياري از خيانت ها و جنايت ها بوده است، به كدام مجوز و بر چه مبنايي نبايد به قانون تن بدهد و به مجازات اعمالش برسد؟ مگر نه اينكه همه افراد در برابر قانون مساوي هستند.مردم سالاري:گفت وگوي تمدن ها با دو قرائت«گفت وگوي تمدن ها با دو قرائت»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم ناصر الدين قاضي زاده است كه در آن ميخوانيد؛هندسه ديپلماسي سيد محمد خاتمي بر پايه خرد ورزي، عزت مداري و منافع ملي استوار بود. اتخاذ اين رويکرد تنها نمايش قدرت نبود و دستاورد و ثمرات ملموسي هم داشت. روشن شدن چراغ هاي خاموش سفارت خانه هاي ايران درنيمه دوم دهه 70 و شکل گيري گفت وگوي تمدن ها از نمونه هاي موفق اين ديپلماسي بود. اما ديپلماسي در دولت احمدي نژاد رنگ و بوي ديگري داشت. «مردم ايران انديشه ضد بشري ليبراليسم و انديشه هاي مادي- نحله هاي مارکسيستي- را نابود مي کنند.»اين سخنان و گزاره هاي مشابه آن که در ادبيات آقاي احمدي نژاد زياد تکرار مي شود دليلي بر تغيير ديپلماسي در پنج ساله اخير ايران محسوب مي شود. ترديدي نيست که ايشان فراتر از مسووليت دولت مانند هر انسان ديگري از حق آزادي بيان برخوردار است و مي تواند ديدگاه هاي خود را در عرصه انديشه، سياست و... ارايه کند.کساني که با انديشه ورزي دم خورند و حتي کساني که تعلق خاطر اندکي به تاريخ انديشگي و... دارند، در مواجه با اين گزاره دو واکنش نشان مي دهند. برخي از اهالي تفکر- فيلسوف، جامعه شناس و... به جهت آن که اين سخنان را فاقد اعتبار علمي مي دانند، به پاسخگويي بر نمي آيند و با کم اعتنايي از آن مي گذرند برخي ديگر به جهت آن که اين سخنان از عمق يک قرائت خاص معرفت شناسانه- صواب يا ناصواب- حکايت مي کند، در مقام نقد و سنجش آن برمي آيند تا افکار عمومي از تضارب آرا بهره مند شوند. از منظر دوم به نقد و سنجش سخنان دکتر احمدي نژاد که در سر آغاز دهه فجر 88 عنوان شد اکتفا مي کنيم. اولا: ليبراليسم و مارکسيسم دو گرايش بزرگ فکري در تحولات فکري، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بشري قلمداد مي شود و نقد آن بايد از سنخ خودش باشد.صرف نظر از آنکه اين نحله هاي فکري - اجتماعي چه دستاوردهايي در ميراث علمي و فرهنگي ايجاد کرده اند، زوال و آرزوي نابودي آن از سوي هر فرهنگ و انديشه اي، اگر نقض غرض خلقت آدمي نباشد - که ظاهرا هست - به منزله تعطيلي خردورزي ديگران و پايان تاريخ انديشه خواهد بود. به نظر مي آيد اگر طرفداران نحله هاي مارکسيستي و ليبرال و يا هر عقيده و نظري همين ادبيات و قضاوت را در مورد اديان ديگر مي کرد، قطعا روند تحولات فکري و فرهنگي هنوز در عرصه جنگ و کين خواهي بر مناسبات جمعي و روابط بين الملل حاکم مي ماند و نيازي به ديپلماسي و روابط گسترده بين الملل نبود.ثانيا: اگر مرگ و نابودي انديشه و مکاتب ديگري را بطلبيم و براي زوال آنان خط و نشان بکشيم! آيا برگ زريني بر تاريخ انقلاب و تمدن اسلامي مي افزاييم يا جايگاه استدلال آن را فرو مي کاهيم؟ادعاي علمي بودن مارکسيسم و بهشت برين شدن جهان در پرتو ليبراليسم در بسياري موارد نقض و کمرنگ شده است. ولي آيا اين کاستي ها و... دليلي بر صحت گزاره مذکور است.مهم تر آنکه در صورت نابودي اين نحله هاي فکري، انديشه ما با کدام رويکرد فکري و قرائت فلسفي به جدل و رقابت خواهد نشست تا رونق انديشه به رکود و سکون تبديل نشود؟طرفه آن که جناب آقاي احمدي نژاد نابودي مکاتب ليبراليسم و مارکسيستي در ميراث فلسفي غرب را به مردم ايران نسبت داده اند! ولي آيا در کجاي دنيا و در کدام دوره تاريخي مردم به رويارويي نحله هاي فلسفي و فرهنگي رفته اند که شما مردم را به نابود ساختن ديدگاه هاي رقيب فرا مي خوانيد؟ اگر خاطر مبارک آقاي احمدي نژاد به ياد داشته باشد ايشان در ادبيات متفاوتي- زمان انتخابات- اظهار داشت که ملت ايران نه تنها به هيچ قوم و کشوري دست اندازي و تجاوز نکرده است- شايد فتح هندوستان توسط نادرشاه و يا... فراتر از تاريخ ايران باشد- بلکه ما هيچ گاه نابودي و حرمان را براي ديگران نمي خواهيم.تمدن اسلامي همواره در تبادل آرا به بار نشسته است. در واقع انديشه هاي بزرگ اسلا مي و مکتب شيعي هنگامي به اوج و کمال رسيده اند که در تعاطي آراي رقيب و تلا ش براي پاسخگويي بر آمده اند. اگر بخشي از ميراث فکري علا مه طباطبايي و استادمطهري و... بر آيند ديالوگ روشنگرايانه با مکاتب غربي نباشد، پس چرا کتاب هاي فلسفه رئاليسم و علل گرايش به مادي گرايي توسط اين دو بزرگوار به نگارش درآمده است. ترديد نکنيد که جنس مکاتب ليبراليسم و مارکسيسم از جنس نظر و تحليل استدلا لي است و رويارويي با آن هم بايد از جنس خودش باشد نه پاشيدن بذر کين خواهي و نفرت پراکني در متن ملت ها و توده هاي انساني. از اين رو نقد و ارزيابي سياست هاي دول غربي لوازم و ابزاري دارد. رسالت:تمدن ايراني - اسلامي«تمدن ايراني - اسلامي»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛امروز18 بهمن روز انقلاب اسلامي، بصيرت ديني، فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي است. اوايل دهه چهل که امام خميني (ره) اولين جرقه هاي نهضت اسلامي را با کوبيدن مشت محکم بردهان دولت علم زد، شرق و غرب عالم در تسخير فيلسوفان ماترياليست بود. آنها با افتخار اعلام مي کردند ، «خدا مرده است» لذا مجاز هستند هر غلطي بکنند. ايدئولوژي سوسيال دموکراسي و ليبرال دموکراسي هر دو به يک ميزان به خدا و قيامت کفر مي ورزيدند و هر دو همانند دو لبه تيغه قيچي عليه اسلام و قرآن در جوامع اسلامي و بويژه ايران عمل مي کردند. ايران اوايل دهه چهل هنوز خونهاي به زمين ريخته در کودتاي 28 مرداد را از چهره خود پاک نکرده بود که شاه به کارگرداني آمريکا گام مهمي را براي غرب آلود کردن نهادهاي حکومتي برداشت لذا آنها از انجمنهاي ايالتي و ولايتي و حذف قيد سوگند به قرآن و ... شروع کردند. امروز18 بهمن روز انقلاب اسلامي، بصيرت ديني، فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي است.اوايل دهه چهل که امام خميني (ره) اولين جرقه هاي نهضت اسلامي را با کوبيدن مشت محکم بردهان دولت علم زد، شرق و غرب عالم در تسخير فيلسوفان ماترياليست بود. آنها با افتخار اعلام مي کردند ، «خدا مرده است» لذا مجاز هستند هر غلطي بکنند.ايدئولوژي سوسيال دموکراسي و ليبرال دموکراسي هر دو به يک ميزان به خدا و قيامت کفر مي ورزيدند و هر دو همانند دو لبه تيغه قيچي عليه اسلام و قرآن در جوامع اسلامي و بويژه ايران عمل مي کردند.ايران اوايل دهه چهل هنوز خونهاي به زمين ريخته در کودتاي28 مرداد را از چهره خود پاک نکرده بود که شاه به کارگرداني آمريکا گام مهمي را براي غرب آلود کردن نهادهاي حکومتي برداشت لذا آنها از انجمنهاي ايالتي و ولايتي و حذف قيد سوگند به قرآن و ... شروع کردند.آن هنگام کسي فکر نمي کرد که مي شود يک حکومت براساس بنيانهاي قرآن و احکام الهي ايجاد کرد. کسي توانايي دين در تشکيل حکومت و کارآمدي اسلام را در اداره جامعه باور نداشت.آيت الله بروجردي و آيت الله کاشاني در فروردين و اسفند سال 40 چهره در نقاب خاک کشيدند . مردم از اين دو بزرگمرد که عصاره مبارزات ملت در دهه30 بودند تجليل بزرگي کردند . مردم اين پيام بزرگ را به مراجع و بزرگان دين دادند که اگر شما آماده قيام باشيد ما در همراهي با نهضت کوتاهي نخواهيم داشت.از بين مراجع عظام تقليد تنها امام(ره) بود که اين پيام را گرفت و تبيين کرد که مردم پاي مبارزه با طاغوت ، کفر، الحاد و نفاق خواهند ايستاد.از آن هنگام تاکنون نزديک به نيم قرن مي گذرد.انصافا هم رهبران الهي نهضت و هم مردم خدايي ايران کم نگذاشته اند و پاي همه چيز ايستاده اند. اين يک رويداد بزرگ در تاريخ ايران و اسلام وحتي تاريخ بشر است . اينکه فردي در عصر ما در اندازه اي ظاهر شود که فقط پيامبران و اولياي الهي ظاهر مي شوند خيلي مهم است . اما مهمتر از آن اين است که ملتي ظهور کند که ويژگيهاي آن در تاريخ بشر به لحاظ کيفي نادر، کم نظير و به لحاظ کمي بي نظير باشد.اگر چنين ملتي پشت سر پيامبران و بويژه پيامبر اسلام(ص) بود اکنون سرنوشت بشر رنگ و بوي ديگري داشت. اگر ملت ايران در زمان امام علي (ع) و امام حسين (ع) بودند، مفهوم حيات در کره خاکي ما رنگ و بوي ديگري داشت.بصيرت ديني بود که ملت ما را در اين قله که افتخار ملتهاي جهان است نشاند. توانايي دين بود که قدرت خود را در تربيت نسل ما نشان داد، آن هم درعصري که آلوده به عفونت بارترين انديشه هاي مادي بود.خداوند متعال در عصري که انبوه سلاحهاي مخوف در زرادخانه هاي شرق و غرب در مقام توليد ترس و ارعاب بود رهبر، مقتدا و مولايي به اين ملت ارزاني داشت که «ترس» از نام او برخود مي لرزيد و ما به چشم خويش ديديم که وزير خارجه يکي از دو قدرت بزرگ جهان چون بيد برسر ايمان مادي خود در نزد امام (ره) ما مي لرزيد. اين روزها سي يکمين سالروز انقلاب اسلامي را جشن مي گيريم .ما به حول و قوه الهي معادلات قدرت در منطقه و جهان را به نام اسلام و دين به هم زديم . ما ماترياليسم در جنبشهاي رهايي بخش را به حاشيه رانديم و الهيات رهايي بخش را به جاي آن نشانديم.ما زنگ بيداري ملتها را به صدا درآورديم و تعريف جديدي از منزلت انسان در عصر کنوني ارائه داديم.ما وابستگي به غرب را يک ننگ و ضد ارزش در ميان ملتها کرديم و جهاني شدن مبارزه با رژيم صهيونيستي را دردنياي امروز يک ارزش معرفي کرديم.طي سه دهه گذشته علي رغم محاصره اقتصادي و تحريمها در فتح قله هاي علم ، گردنه هاي صعب العبوري را طي کرديم و در برخي رشته هاي علمي در قله نشسته ايم. ما استقلال خود را در پرتو فرهنگ الهي و اسلامي باور کرده ايم و در مسير رسيدن به قله هاي رفيع تمدن اسلامي و ايراني پيش مي رويم.دانشمندان ما موفق شده اند در دستيابي به فناوري هسته اي يک مسير بومي مستقل از دستاوردهاي علمي جهان را طي کنند.خوشبختانه رئيس جمهور در دستيابي به استقلال علمي در زمينه فناوري هسته اي شجاعت و جسارت خوبي نشان داده و مردم نيز در اين مطالبه ملي سنگ تمام گذاشته اند.متاسفانه اخيرا رئيس جمهور محترم در گفتگويي تلويزيوني مطالبي را در خصوص مناقشات هسته اي جمهوري اسلامي با غرب عنوان کردند که دشمنان ايران آن را نوعي عقب نشيني تلقي کردند و اين تلقي به نوعي در موضع گيري سخنگوي شوراي امنيت ملي آمريکا واتاب داشت. به نظر مي رسد اين نوع چانه زني ها در مورد پيشرفت ايران در يک رشته علمي، شايسته دولت و ملت ايران نيست . آمريکايي ها در1 +5 تا با زبان تحريم و تهديد با ملت ما سخن مي گويند بايد همواره با اخم و بي اعتنايي دولت و ملت روبرو باشند.نيازهاي هسته اي ايران بويژه در راکتور تهران بايد توسط دانشمندان سختکوش ومومن ايراني در در داخل تهيه شود و نبايد دل به قول و قرار هيچ کشوري بست.هرگونه دل بستن به وعده هاي دشمن، بازگشت به نقطه صفر در مذاکرات هسته اي است.دولت نبايد از يک سوراخ ده بار گزيده شود . صداقت و راست آزمايي غربيها در دولت اصلاحات انجام شده است ، دولت دهم نبايد راه طي شده پيشين را دوباره تجربه کند.ابتكار:نگاهي به اقتصاد و سياست در هاييتي«نگاهي به اقتصاد و سياست در هاييتي»عنوان يادداشت روز روزنامهي ابتكار است كه در آن ميخوانيد؛هائيتي؛ کشوري با مساحت حدود 28 هزار کيلومتر مربع، به مرکزيت پرتوپرينس; در درياي کارائيب واقع است اين کشور اولين ملت امريکاي لاتين بود که در اول ژانويه 1804 استقلال خود از فرانسه اعلام کرد و در عين حال اولين جمهوري جهان بود که رهبري سياه پوست داشت. هائيتي از لحاظ منابع معدني داراي منابع اندکي از بوکسيت، مس، طلا، مرمر، و برخي کاني هاي ديگر مي باشد. اين کشور در منطقه اي قرار دارد که به صورت سالانه دچار مصائب طبيعي مانند توفان هاي شديد، بادهاي تند، گردبادها، سيل و دوره هاي طولاني خشکسالي است.به دليل فقر بيش از 95 درصد از جنگل هاي اين کشور به مصرف سوخت مردم رسيده است جمعيت هائيتي در سال 2008 اندکي کمتر از ده ميليون نفر است که نيمي از آنها کمتر از 20 سال سن دارند. اين کشور با حدود 66 درصد سطح سواد، کم سوادترين کشور منطقه امريکاي لاتين محسوب مي شود. هائيتي فقيرترين کشور نيم کره غربي است و بيش از نيمي از جمعيت آن در فقر کامل به سر مي برند. هر چند اقتصاد اين کشور رو به بهبودي گذاشته بود، اما چهار توفان سنگين در 2008 زيرساخت هاي اين کشور را از بين برد.توليد ناخالص داخلي اين کشور با رشد سالانه اي معادل 3/4 درصد، براي سال 2008 ميلادي حدود 12 ميليارد دلار محاسبه شده است و از اين نظر رتبه 145 جهان رادارد. درآمد سرانه اين کشور حدود 1300 دلار امريکا است. نرخ تورم در هائيتي در سال 2007 کمتر از ده درصد بود. طبق آمار سال 2008، بيش از 70 درصد از حدود 600 ميليون دلار صادرات اين کشور به ايالات متحده امريکا است در حالي که تنها 34 درصد از واردات از آن کشور مي باشد. تاريخ معاصر هائيتيفرانسوا دوواليه که وزير بهداشت هائيتي در دولت برخاسته از کودتاي ژنرال ماگلوئار بود در 1957 به رياست جمهوري برگزيده شد. او رياست يکي از خودکامه ترين، سرکوبگرترين و فاسدترين حکومت هاي دوران تاريخ معاصر را بر عهده گرفت. در آوريل 1971 دوواليه تحت فشار افکار عمومي جهان، قدرت را به فرزند 19 ساله خود ژان-کلاد واگذار کرد. با به قدرت رسيدن اين جوان 19 ساله وضعيت اقتصادي و سياسي اين کشور بدتر از قبل شد. با اين همه به بهانه واگذاري قدرت به او، ايالات متحده از 1971 کمک هاي اقتصادي خود به هائيتي را مجدد از سر گرفت. دوواليه جوان به مرور صدها ميليون دلار ثروت از محل اين کمک ها و ديگر امکانات کشور کسب کرد که بخش عمده آن از محل انحصار دخانيات به دست آمده بود. تنها جشن عروسي او 3 ميليون دلار هزينه داشت. با تشديد بحران دوواليه پسر ساقط شده و دولتي نظامي بر سر کار آمد. رهبر اين دولت ژنرال نامفي نام داشت.در انتخابات سال 1986 رئيس جمهوري جديد انتخاب شد، اما تنها سه ماه بعد او از سوي نظاميان کنار گذاشته شد و بي ثباتي تشديد گرديد. بالاخره در ماه دسامبر 1990، يک کشيش کاتوليک عوامگرا به نام ژان-برتراند آريستيد با کسب 67 درصد آرا طي انتخاباتي که از سوي ناظران بين المللي انجام شد، به قدرت رسيد. او نيز با بهره گيري از نيروهاي خودسر دست به خشونت زد و در نهايت در سپتامبر 1991 طي يک کودتاي خونين کنار رفته و ژنرال رائول سدراس به قدرت دست يافت. آريستيد هم تبعيد شد. در 1994، دولت بيل کلينتون بر اساس مصوبه شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيروي نظامي خود را بسيج کرد تا سدراس را با قواي نظامي از کار برکنار کند. سدراس طي مذاکراتي با جيمي کارتر پذيرفت تابه صورت مسالمت آميز از کار کنار برود.آريستيد به کشور بازگشت و در ژوئن 1995 انتخاباتي برگزار شد که طي آن جبهه متحد به رهبري آريستيد برنده شد. پس از او رنه پروال در فوريه 1996 به قدرت رسيد. اين اولين انتقال مردم سالارانه قدرت در اين کشور محسوب مي شد. در نوامبر 2000 آريستيد با کسب 90 درصد از آرا» که بر اساس حضور اندک مردم در پاي صندوق هاي راي به دست آمد، دوباره به قدرت رسيد. مخالفان نتيجه را نپذيرفتند و آريستيد به خشونت سنگين دست زد.البته در همين دوران نيز او و يارانش به غارت اموال مردم دست زده و براي منافع خود گام هاي اساسي از جمله ساخت قصرهاي متعدد برفراز چشم اندازي از حلبي آبادها اقدام کردند. از ژانويه 2004 شورش مردم عليه دولت خودکامه آريستيد شروع شد. با حرکت نيروهاي مردمي به سمت مرکز کشور در نهايت آريستيد مجبور شد تا در 29 فوريه 2004 کشور را ترک کند.بعد از خروج آريستيد، بونيفاس آلکساندر، رئيس قوه قضائيه هائيتي قدرت را به دست گرفت. او از شوراي امنيت سازمان ملل متحد درخواست کمک کرد. به محض اين درخواست و پذيرش آن از سوي شوراي امنيت، به فاصله 24 ساعت، يک هزار تن از نيروهاي امريکائي وارد خاک هائيتي شدند. روز بعد هم کانادائي ها و فرانسوي ها تحت لواي مصوبه شوراي امنيت وارد اين کشور گرديدند.زلزله اخيرروز سه شنبه 12 ژانويه 2010، اندکي پيش از ساعت 5 بعدازظهر، زلزله اي به شدت 7 درجه ريشتر جنوب هائيتي را به شدت تکان داد. شدت اين تکانه چنان بود که اثر آن در بخش شرقي کوبا که بيش از 300 کيلومتر با کانون زلزله فاصله داشت، نيز حس شد. جالب توجه و تاسف بارتر اين که تنها دو سال پيش زلزله شناسان در مورد بروز چنين زلزله اي هشدار داده بودند. از شدت خسارات و درد اين ملت هر چه بگوئيم کم گفته ايم. ما ايرانيان خود از رنج هائي از اين دست در بم، طبس، بوئين زهرا آشنا بوده و هستيم.ملت امريکا، که عليرغم مشکلات اقتصادي 18 ماهه اقتصادي هنوز هم در زمره مرفه ترين ملل جهان محسوب مي شود، از طرق مختلف براي کمک رساني به اين همسايه فقير خود به حرکت درآمدند. تاريخ نشان داده که در هرکجا که انسان ها شاهد بروز مصائب و شدايدي هستند، در حد امکانات خود تلاش مي کنند تا شايد بتوانند به همنوعان خود کمک کنند. باراک اوباما نيز پس از بروز زلزله و روشن شدن شدت آن، امکانات دولتي خود را بسيج و به کمک شتافت.نيروهاي امداد و نجات با بهره مندي از پشتيباني هاي دولتي راهي هائيتي شدند. امکانات رسانه اي و تبليغاتي بسيج شدند. برخي از مخالفان دولت مانند راش ليمبو (گوينده راديوئي و از جمله محافظه کاران همگام با چني) عليه اوباما موضع گيري کرد و اعلام کرد که او به دليل رنگ پوست مردم هائيتي به کمک آنها شتافته است، و سعي کرد واکنش هاي منفي در سطح امريکا و جهان به وجود آورد.اين موضع گيري تنها موجب تقويت نظر و حرکت دولت امريکا در بين مردم اين کشور شد. بحث و گفتگو پيرامون نحوه کمک و روش هاي امدادرساني به هائيتي وقت عمده اي از مراکز خبري عمده جهان را به خود اختصاص داد. سوالي که مطرح است اين است که چرا چنين واکنشي از سوي دولت ايالات متحده را شاهد هستيم؟ هائيتي نه نفت و گازي در اختيار دارد و نه منابع ديگر طبيعي قابل بهره برداري در سطح جهاني دارد که بتوان مداخله و حضور امريکا در اين کشور را توجيه کند، پس چرا؟پاسخ اوباما باراک اوباما، رئيس جمهوري ايالات متحده امريکا، طي مقاله اي در نيوزويک مورخ 25 ژانويه دلايلي چند براي ارسال کمک به زلزله زدگان هائيتي برشمرده است. اهم اين دلايل از نظر وي عبارتند از.-کمک رساني به هزاران امريکائي که در هائيتي بودند و خانواده هاي آنها در امريکا؛-کمک به مردم فقير هائيتي که با مصائب روبرو شده اند؛-رابطه همسايگي و قرابت دو کشور؛-"از همه مهمتر" اين که ايالات متحده هنگام بروز مصائب به کمک ديگران مي شتابد.او در مقاله خود چنين مي نويسد: ما چنين مردماني هستيم. ده ها سال است که رهبران امريکا بر اين واقعيت که ما از قدرت خود براي بردگي ديگران استفاده نمي کنيم، بلکه آنها را رشد ميدهيم، رفتار خود را شکل داده اند. اين شامل بازسازي دشمنان سابقمان در جنگ دوم جهاني، رساندن امداد غذائي و آب به برلين، يا کمک به مردم کوزو و بوسني براي بازسازي کشورشان مي شود. او در جاي ديگر چنين اضافه مي کند که: طي ماه ها و سال هاي آتي، زماني که پس لرزه ها ديگر بر صدر نشريات يا عنوان خبرها جاي نخواهند داشت، ماموريت ما کمک به مردم هائيتي براي ادامه مسير آينده روشنشان است. در اين بين نگاهي به نوشته آقاي ديويد راثکوف، از جمله مقامات امريکائي که در 1994 درگير مسائل مرتبط با ورود نيروهاي امريکائي به هائيتي بوده است، نيز قابل توجه است. او مي نويسد که:در دولت کلينتون، من مسائل بين دستگاه هاي اجرائي مختلف براي کمک به کشور پس از مداخله ما در سال 1994 را هماهنگ مي کردم. البته، دلايل ما براي کمک صرفا يا کاملا مسائل خيرانديشانه نبود.در حالي که ما صادقانه بر اساس تعهد رئيس جمهوري اقدام مي کرديم نگران فروپاشي بيشتر اجتماعي که مي توانست منجر به امواج مهاجرت ناخواسته در سواحل ما شود، بوديم. بيل کلينتون هم در مقاله خود چنين مي نويسد که: در جهان به هم پيوسته ما، سرنوشت همه ما به صورتي ذاتي به هم گره خورده است. يک هائيتي قوي و امن به معني قوام يافتن منطقه و شکل گيري بهتر امنيت منطقه خواهد بود. تحليل و جمع بنديچنان که از مقاله راثکوف مشاهده مي کنيم، دليل دخالت امريکا در هائيتي در دهه 1990، دلايل امنيت ملي امريکا بوده است. اما اکنون دو رئيس جمهوري، يکي سابق و ديگري در مصدر کار، ضمن اشاره به موفقيت هاي تاريخي کشور خود به اين نکته اشاره دارند که در جهان امروز نمي توان در مسير گذشته گام برداشت و لازم است که همه ما در سرنوشت همديگر و براي موفقيت هم همکاري کنيم. مقاله آقاي اوباما و اشارات ايشان به مسائل جنگ دوم جهاني در زمان نگارش مقاله اي در مورد هائيتي بسيار تامل برانگيز است. جنگ دوم جهاني موفق ترين دخالت جهاني در تاريخ ايالات متحده امريکا شناخته مي شود.در واقع پيروزي متفقين در جنگ دوم جهاني، پيروزي امريکا بود. بدون حضور امريکا نازي هاي آلمان سراسر اروپا را تسخير کرده و به دروازه هاي مسکو نزديک شده بودند، امپراتوري پير و سرخورده انگلستان هم کمر خم کرده و در شرف سقوط قرار داشت. ايالات متحده با درايت و کياست روزولت زمان دخالت خود در جنگ دوم جهاني را چنان انتخاب کرد که امپراتوري انگلستان تحت شرايطي بود که اگر امريکا به کمک آنها نمي شتافت بدون ترديد سقوط مي کرد؛روسيه هم که قدرت قديمي اوراسيائي بود درگير چنان نبرد سنگين و خشونت بار و خونيني بود که بدون ترديد منجر به سقوط جايگاه آن در سطح قدرتهاي مطرح جهان مي شد؛ قدرت نوظهور ژاپن هم با همسو شدن با آلمان نازي آينده خود را به آينده تاريک آن نظام خونخوار گره زده بود. امريکا با گزينش زمان حضور خود در صحنه نبرد جنگ دوم، قدرت جهاني خود را در قبال افول و سقوط اروپا به عنوان قدرت هاي مطرح جهان که از يوغ بردگي نظام نازي آلمان نجاتشان داده بود پي ريخت.از سوي ديگر، امريکا پس از جنگ دوم جهاني درگير چند نبرد سنگين شده است که در همه آنها ناموفق بوده است: جنگ کره، که بدون پيروزي امريکا به تعادل شکننده فعلي در شبه جزيره کره رسيد; جنگ ويتنام، که امريکا در آن جانشين فرانسه شد و باخت; جنگ افعانستان که پس از گذشت هشت سال امروزه شاهد حضور مجدد طالبان و حمله ايشان در پايتخت اين کشور هستيم؛ و بالاخره جنگ عراق و نتايج آن که از سوي دولت جورج بوش به امريکا و جهان تحميل شد و ساليان سال وبال گردن امريکا و دولت هاي آن خواهد بود.البته در جنگ هائي با کشورهاي بسيار کوچک مانند پاناما که در حياط خلوت امريکا قرار داشته اند، اين کشور با موفقيت روبرو بوده است.اما چنين موفقيت هائي نمي تواند براي نيروي نظامي و اقتصادي امريکا يا دستگاه ديپلماسي اين کشور، دستاوردهاي ارزشمند راهبردي محسوب شود. براي همين هم آقاي اوباما نتوانسته در مقاله اش به دستاوردي ارزشمند بعد از جنگ دوم جهاني اشاره داشته باشد.او با خاطر نشان ساختن اين امر، يعني گذشتن بيش از نيم قرن از آخرين پيروزي تاريخي نظام امريکا، به اين نکته اشاره دارد که عصر حاکميت قدرت و زور بر ملت ها پايان يافته است.اشاره آقاي کلينتون هم به همين مطلب است که سرنوشت همسايه اي کوچک و فقير مي تواند بر امنيت ملي کشور بزرگي مانند ايالات متحده امريکا تاثير گذار بوده و در بهبود و يا تخريب امنيت ملي چنين کشوري تاثيرگذار باشد. همسوئي سرنوشت ساکنان اين کره خاکي با هم نتيجه منطقي است که مي توان امروز بدان رسيد.جهان امروز، هر چند هنوز جهان داراها و ندارها است، اما ادامه اين روند و تشديد شکاف بين دارا و ندار بر اساس روند گذشته ديگر ميسر نيست.در نگاه اول و بر اساس داده هاي کنوني، واکنش سريع و کمک رساني دولت ايالات متحده به زلزله زدگان هائيتي را بايد در چارچوب بازسازي چهره به شدت آسيب ديده امريکا نزد مردم جهان دانست.نقش پررنگ هنرمندان و رسانه هاي مستقل امريکائي براي جذب کمک هاي مردمي و منعکس کردن اخبار و اطلاع رساني را هم مي توان واکنش مردم ايالات متحده امريکا براي ترميم تصوير ذهني جهانيان از ملت امريکا دانست و آن را به خوبي نشاني از تحول (ولو جزئي) در نگرش دولت و خواست ملت ايالات متحده براي تغييرات اصولي و اساسي ارزيابي کرد.در جهان امروز قدرت هاي گذشته فهميده اند و مي دانند که با سرکوب، قدرت نمائي، زورگوئي و خشونت نمي توان حتي با کوچکترين عناصر جهان رفتار کرد. آنها مي دانند و فهميده اند که براي موفقيت در قرن بيست و يکم همراهي، همسوئي، معاضدت و همکاري در سطح بين المللي تنها راه نجات و موفقيت انسان در مقابل شدائد سنگين پيش روي است.جمهوري اسلامي:باج خواهي براي تحميل بعثي ها«باج خواهي براي تحميل بعثي ها»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛افزايش دخالت هاي غيرقانوني و گستاخانه سفير آمريكا در بغداد در امور داخلي عراق سرانجام صداي اعتراض و مخالفت نوري مالكي نخست وزير اين كشور را برانگيخت و مالكي كه پيش از اين ترجيح مي داد در برخورد با آمريكائيها محافظه كارانه با رعايت ملاحظاتي برخورد نمايد در اظهاراتي كم سابقه با صراحت خطاب به سفير واشنگتن در بغداد گفت : عراق اجازه نخواهد داد كريستوفرهيل پاي خود را بيش از اين از گليمش درازتر كند و از چارچوب مقررات ديپلماتيك فراتر برود.هشدار شديداللحن مالكي به سفير آمريكا پس از آن صورت گرفت كه اين مقام آمريكايي در زمينه رد صلاحيت حدود 500 نفر از نامزدهاي انتخاباتي كه به حزب بعث وابسته اند دخالت نموده و خواستار تجديدنظر در اين مسئله شد.دولت آمريكا از سال 1381 به موازات لشكركشي نظامي به عراق در زمينه سياسي نيز به طور مستمر و بدون اينكه حد و مرزي براي خود قائل باشد مداخله نموده و وقيحانه خود را مجاز به دخالت در كليه امور عراق دانسته و در اين راه از هيچ مسئله اي ابا نداشته است . مخالفت با اقدام هيات « بازخواست و عدالت » عراق درباره منع شركت بعثي ها در انتخابات تازه ترين مورد از دخالت هاي بي حد و حصر آمريكا در داخلي ترين امور عراقي ها محسوب مي شود.هيات بازخواست و عدالت نهادي ملي در عراق است كه با هدف بعثي زدايي در اين كشور ايجاد شده است و با وجود قانوني بودن اين هيات دولت آمريكا به همراه برخي كشورهاي عربي با اعمال فشار بر دولت عراق تلاش مي كنند آنرا به عقب نشيني از مصوبه اش درباره جلوگيري از حضور بعثي ها در انتخابات آتي عراق كه قرار است در 16 اسفند برگزار شود وادار سازند .پيش از اين نيز جوزف بايدن مشاور اوباما در چارچوب ماموريتي به منظور تحت فشار قرار دادن مقامات عراقي براي تجديدنظر در رد صلاحيت بعثي ها وارد عراق شد كه در آن سفر نيز مقامات عراقي زيربار خواسته هاي آمريكا نرفته و بايدن با ناكامي عراق را ترك كرد. تحركات فشرده و شتاب زده مقامات آمريكايي در واكنش به كنار گذاشته شدن بعثي ها از انتخابات آتي بيانگر اين امر است كه واشنگتن از اين موضوع بسيار ناخشنود و عصباني است .واقعيت اين است كه آمريكايي ها به اين جمع بندي رسيده اند كه در ميان دولت اين كشور و جريان هاي سياسي قدرتمند و فعال عراق جايگاهي ندارند و تنها جريان هائي كه مي توانند برروي آنها حساب باز كنند تا ابزاري براي بقاي آنها در عراق باشند عناصر حزب بعث و سركردگان گروههاي تكفيري و تروريست ها هستند.آمريكايي ها به اين اميد بسته اند كه با مصالحه و معامله با اين جريان هاي مطرود و در اقليت جاي پايي دائمي در عراق براي خود ايجاد نمايند.اين سياستي است كه در چند ماه اخير سياست گزاران آمريكا مجدانه پيگيري كرده اند. آمريكايي ها در اين سياست خود دنبال اين هدف هستند كه بعثي ها و تكفيري ها را وارد دولت و حكومت سازند و در مقابل اين گروهها نيز از مواضع و خواسته هاي واشنگتن و ادامه حضور غيرقانوني آن در عراق حمايت كنند.به زعم دولتمردان آمريكا اگر آنها بتوانند اين هدف را محقق سازند نه تنها تا حدود زيادي از تبعات سنگين شكست هاي نظامي و حيثيتي خود در عراق خواهند كاست بلكه حتي مي توانند آنرا به عنوان دستاورد اشغال نظامي عراق به مردم آمريكا و افكار عمومي بين المللي ارائه دهند.علاوه بر اين درصورت موفق شدن اشغالگران آمريكايي در تحميل عناصر بعثي و ديگر جريان هاي وابسته به خود در انتخابات آتي در مجلس آينده نيز ابتكار عمل از دست ائتلاف شيعه خارج خواهد شد و مجلس جديد نيز با سياستهاي آمريكا همراهي و همسويي خواهد كرد و يا دست كم معارض سياست هاي آمريكا نخواهد شد.اگر در نظر گرفته شود كه قانون اساسي عراق به مجلس اين كشور قدرت بسيار زيادي داده است كه در تعيين تمامي مناصب حساس حكومتي و ترسيم سياست هاي كلان حرف نخست را مي زند اين حساسيت فوق العاده اشغالگران نسبت به انتخابات آتي بهتر قابل درك مي شود.يكي از اختياراتي كه مجلس عراق از آن برخوردار است تعيين تكليف نيروهاي خارجي در عراق و اختيار مخالفت يا موافقت با ادامه حضور اين نيروها مي باشد كه مستقيما با سرنوشت نيروهاي آمريكايي در عراق مرتبط مي باشد.همانگونه كه اشاره شد حمايت از عناصر حزب منحله بعث و بازماندگان رژيم سابق عراق بخشي از استراتژي آمريكا در مقطع كنوني در عراق است و بخش ديگر اين استراتژي معاملات پشت پرده و پنهاني با جريان هاي افراطي و تروريستي عراق مي باشد. ابعاد اين مراودات پنهاني از اوايل سال جاري و افشا شدن مذاكرات چند تن از سران گروههاي تروريستي با چندمقام آمريكايي در خاك تركيه آشكارتر شد.آمريكا و متحدانش اين سياست را هم اكنون در افغانستان و مذاكره با گروه طالبان به صورت رسمي دنبال مي كنند كه مويد اين نكته است كه قدرتهاي استعماري هر زمان كه نياز ببينند براي تامين منافع خود حاضرند به سادگي در ادعاهايي چون مبارزه با تروريسم و غيره تجديدنظر كنند. با توجه به اين امر موج انفجارهاي اخير در عراق و تشديد عمليات تروريستي در آن كشور در اين چارچوب قابل ارزيابي است .اگر به شرايط زماني دور جديد ناامني ها و اقدامات تروريستي در عراق دقت شود روشن مي شود كه دقيقا بعد از كنار گذاشتن بعثي ها از انتخابات عمليات تروريستي و انفجارهاي مرگبار به شدت گسترش يافته است .به عبارت ديگر اشغالگران قصد دارند اينگونه وانمود كنند كه دولت كنوني عراق و جناح حاكم به تنهايي قادر به مهار بحران و تامين ثبات و امنيت نيستند و چاره اي جز پذيرش همه جريان هاي سياسي از جمله بعثي ها در حكومت و تقسيم قدرت با آنها ندارند. آمريكا با اين توطئه كه البته چند كشور عربي همسايه عراق نيز در ايجاد آن دخيل هستند دولت عراق را شديدا تحت فشار قرار داده است . با توجه به واقعيات سياسي جاري عراق قطعا روزهاي منتهي به انتخابات از حساسيت بيشتري نسبت به گذشته برخوردار خواهد بود و انتظار افزايش اقدامات شرورانه و تروريستي وجود دارد.اكنون اين واقعيت روز به روز بيشتر آشكار مي شود كه دولت كنوني آمريكا نيز تفاوتي با ديگر دولتهاي اين كشور ندارد و برخلاف ادعاهاي صلح طلبي و تاكيد بر تغيير در سياستها باراك اوباما نيز پا جاي پاي روساي جمهوري قبلي گذاشته است و در همان مسير حركت مي كند.سياستهاي آمريكا در طول يكسال اخير در عراق نشان مي دهد كه اين كشور هيچ تغييري در سياست سيطره جويي و مداخله در عراق بوجود نياورده است و كماكان در انديشه اهداف و منافع استعماري خود مي باشد. اين مسائل بار ديگر تاكيدي بر اين واقعيت است كه بحران عراق تنها با خروج بي قيد و شرط و كامل اشغالگران از اين كشور قابل حل است و تا زماني كه بيگانگان در اين كشور به حضور غيرقانوني و اشغالگرانه خود ادامه مي دهند اميدي به خلاص شدن ملت عراق از توطئه هاي رنگارنگ و ناامني ها و فلاكت هاي دراز مدت وجود ندارد.تهران امروز:همصدايي يا تكصدايي در سياست هستهاي«همصدايي يا تكصدايي در سياست هستهاي»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم دكتر امير دبيريمهر است كه در آن ميخوانيد؛يكي از شاخصهاي توسعهيافتگي در عرصه سياست، تصميمگيري پس از اجماع نسبي بين نخبگان سياسي و حكومتي است. اينگونه تصميمها از پشتوانه نظري و علمي بيشتري برخوردار است و در دستاندازها و اصطكاكهاي ديوانسالاري كمتر دچار فرسايش ميشوند. اگر دستيابي به اجماع نسبي و توافق حداقلي در تصميمهاي سياسي در حوزه داخلي از ضرورتهايي است كه موجب افزايش ضريب موفقيت سياستها ميشود، در حوزه سياست خارجي اساسا بدون اجماع نسبي و توافق اوليه سطح نخبگان سياسي و حكومتي امكان حصول موفقيت و توفيق وجود ندارد.سياست هستهاي جمهوري اسلامي ايران در هفت سال اخير با توجه به اين نكته مهم به توفيقاتي دست يافته است و دشمنان و رقبا در عرصه بينالمللي اغلب شاهد همصداييهاي ايران به ويژه در سطح مسئولان كشور بودهاند. تدبير نظام اسلامي در واگذاري مسائل هستهاي به شوراي عالي امنيت ملي نيز در اين توفيق نقش مهم و اساسي ايفا كرده است اما گاهي شاهد هستيم كه برخي طرحها و پيشنهادها فارغ از درست يا نادرست بودن آنها قبل از طرح بين نخبگان و مسئولان كشور و در قواي ذيربط به ويژه مجلس شوراي اسلامي از سوي مسئولان اجرايي مطرح ميشود كه با واكنشهاي بروزيافته در قبال آن در داخل معلوم ميشود فاقد اجماع نسبي است و نتيجه آن تضعيف موقعيت و موضع كشور است.آيا بهتر نيست قبل از آنكه در قبال مساله مهمي مانند مسائل هستهاي در يك گفتوگوي تلويزيوني موضعي اتخاذ شود و پيشنهادي مطرح گردد - كه البته شايد پيشنهاد و طرحي خوب و متضمن منافع ملي ما نيز باشد - نظر موافق و همسوي ديگر مسئولان كشور بهويژه مجلس شوراي اسلامي كه از نهادهاي تاثيرگذار در سياست خارجي به شمار ميرود، جلب شود؟آيا رسانهها و موسسات امين تحقيقاتي و پژوهشي در حوزه سياست خارجي نميتوانند طرف رايزني و همفكري قرار گيرند تا زمينههاي طرح موفقيتآميز ايدههاي جديد را فراهم كنند.واقعيت اين است كه عصر تصميمهاي انفرادي و خلقالساعه تحت پوشش طرحهاي ابتكاري و غافلگيركننده در دولتهاي پيشرفته و كارآمد گذشته است و همه تصميمگيريها نيازمند انباشت كارشناسي، هوشمندي و زمينهسازي رواني و سياسي است. در سياست خارجي وجود تكصدايي شايسته نيست.چندصدايي نيز متضمن منافع ملي نيست زيرا خبر از نوعي كثرتگرايي آنارشيك ميدهد ولي همصدايي نهتنها زيبنده و شايسته بلكه اصلي ضروري است كه هم منافع ملي و هم امنيت ملي را تامين ميكند. استمرار توفيقات جمهوري اسلامي در سياست هستهاي در گرو همصدايي به ويژه در سطح مسئولان و نخبگان سياسي و حكومتي است. بديهي است افكار عمومي نيز از سياستهاي مورد اجماع سياستمداران، بهتر و بيشتر حمايت و پشتيباني ميكند.همانگونه كه تاكنون نيز مردم و حتي نخبگان از كليت سياست هستهاي نظام با هدف افزايش قدرت علمي و استقلال در حوزه فناوري هستهاي و انرژيهاينو حمايت كرده است.قدس:هرتسيليا؛عمق بحران اسرائيل« هرتسيليا ؛عمق بحران اسرائيل»عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم مهدي شکيبايي است كه در آن ميخوانيد؛شکي نيست که اظهارات تهديدآميز مقامهاي صهيونيستي و در مواردي جا به جايي استحکامهاي دريايي آمريکا در محيط پيراموني خاورميانه با صحنه تحولات جمهوري اسلامي ايران در سي و يکمين سالروز پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي ارتباط مستقيمي دارد. تهديدهايي که مي کوشد از بازتاب دستاوردهاي انقلاب اسلامي بويژه در حوزه فناوريهاي علمي و هسته اي بکاهد.در اين ميان برگزاري دهمين دوره کنفرانس اسرائيلي «امنيت و ميزان مصونيت ملي هرتسيليا» نقش بارزي در هدايت فشارهاي غرب عليه جمهوري اسلامي ايران در روزهاي گذشته داشته است.اين کنفرانس که توسط مرکز مطالعات استراتژيک اسرائيل و با حضور سران اين رژيم و چهره هاي برجسته سياسي، امنيتي، نظامي آمريکايي و اروپايي هر ساله در ماه فوريه برگزار مي شود، به عبارتي «عقل شفاف ساز ميزان توانمنديها و چالشهاي پيش روي اسرائيل در سال پيش رو» به شمار مي رود.کنفرانس هرتسيليا در دوره هاي گذشته همواره داراي دو وجه شاخص بود: يکي ارائه گزارشهاي فراگير از منابع تهديد و فرصتهاي پيش روي اسرائيل در محيطهاي منطقه اي و بين المللي و ديگري توجيه هاي تبليغاتي براي مراکز تصميم ساز در حوزه هاي جهاني و منطقه اي بويژه در امور راهبردي و امنيتي.شايد يکي از جديدترين موضوعها در مهم ترين کنفرانس راهبردي اسرائيل در اين سال «تکرار چارچوبهاي سنتي است» که از پنج سال پيش بر اظهارات تبليغاتي مقامهاي اسرائيل حاکم بوده و شامل موضوع پرونده هسته اي ايران است. در پنج سال گذشته مقامهاي اسرائيلي هربار با بزرگنمايي خطر ايران نسبت به نبود يک اهرم بازدارنده بين المللي در برابر دستيابي تهران به دانش هسته اي گلايه داشته اند، اما همزمان به ناتواني خود در اجراي هرگونه ماجراجويي اعتراف کرده اند.همچنين مثل دوره هاي گذشته تناقض مفرطي در سخنان مقامهاي ارشد صهيونيستي در خ�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]
صفحات پیشنهادی
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: چه بهتر از اين؟
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كارگزاران «جعبه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كارگزاران «جعبه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كوشر و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: طرحهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كوشر و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: طرحهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و دنيا پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: دوئل يكطرفه!
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اشغال ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مياسئل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: گمشده امروز ما ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: پيامهاي بيانيه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها