واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بخشندهتر از حاتم!
«حاتم طایی، مردی بسیار ثروتمند و بخشنده بود. از دست و دلبازی و بخشندگی او حکایتهای بسیاری نقل شده است. حکایتی را در مورد او از کتاب بهارستان جامی برایتان انتخاب کردهایم. «نورالدین عبدالرحمن جامی» از دانشمندان و شاعران قرن نهم هجری قمری است. او کتابهای فراوانی نوشته است که از جمله آنها میتوان به لوایح، لوامع، بهارستان و نفحاتالانس اشاره کرد.»میگویند روزی از حاتم طایی پرسیدند: «آیا تا به حال، بخشندهتر از خود هم کسی را دیدهای؟!»حاتم گفت: « آری! دیدهام... روزی با عدهای از دوستانم به سفری رفته بودیم. در بین راه به شدت گرسنه شدیم، آنجا غذایی نداشتیم که بتوانیم شکممان را سیر کنیم. به در خانهای رفتیم و در زدیم. مرد جوانی در را گشود ما را به داخل خانه دعوت کرد. وقتی که فهمید گرسنه هستیم، گوسفندی را کشت و آن را برایمان کباب کرد ما گوشت کباب شده را با لذت فراوان خوردیم. من از جوان تشکر کردم و گفتم: «غذای بسیار خوشمزهای بود و ما از آن خیلی خوشمان آمد.»مرد جوان با شنیدن این حرف از اتاق بیرون رفت و ساعتی بعد، با چند گوسفند بریان برگشت و آن را داخل سفره گذاشت و گفت بخوریم. من و همراهانم به اندازه کافی غذا خوردیم و حسابی سیر شدیم. بعد از خوردن غذا، به مرد جوان گفتم: « تو چند گوسفند را برای ما بریان کردی و ما آن را خوردیم، آیا گوسفندان دیگری هم داری؟»مرد جوان گفت: «خیر! هر چه داشتم، نزد شما آوردم.»من با شنیدن این حرف ناراحت شدم و به او گفتم: «چرا این کار را کردی؟ تو تمام آنچه را که داشتی به خاطر ما از دست دادی!»مرد جوان گفت: «وقتی میهمانی که به خانه من آمده است، از چیزی خوشش بیاید، نباید کوتاهی بکنم.»بعد از شنیدن این ماجرا، از حاتم پرسیدند: «ای حاتم، تو در مقابل کاری که او انجام داده بود، چه کردی؟!»حاتم گفت: «من بعدها به او سیصد شتر و پانصد گوسفند بخشیدم.»به حاتم گفتند: «بنابراین، تو از او بخشندهتر هستی. چون او چند گوسفند به تو داد و در عوض تو سیصد شتر و پانصد گوسفند به او بخشیدی. پس او را از خودت بخشندهتر میدانی؟!»حاتم گفت: «او از من بخشندهتر است. چون او هر چه داشت به من داد و من تنها بخشی از ثروتم را به او بخشیدم...» زری عباسزادهدوست نوجوانانتنظیم:بخش کودک و نوجوان************************************مطالب مرتبطبه مادرم قول داده ام که دروغ نگویم درسی که مورچهها به فیلسوف دادند سه حکایت شیرین یک طنز بیمزه! زندگی در حاشیه باز هم اُلاغ!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1510]