واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شهرستانک آشیانه خورشید گشت و گذار ییلاق های حومه شهردر ارتفاعات البرز مرکزی ، آنجا که کوه ها باز و به بازوی هم آنقدر دامن می کشند که سرانجام از گذرگاه سر به اوج کوه های شمال باختری خراسان خود را به کوه های هندو کش و فلامت پامیر میرسانند. دهکده ای با پیشینه تاریخی بسیار کهن آرمیده است. با مردمی صبور اما دلیر و تیز هوش که این همه را وام دار طبیعت شوق برانگیز اما پیکار جوی پیرامون خویش اند. کمتر از ۴۰ سال پیش ، شمار ساکنان روستا به زحمت از مرز ۱۶۶۹ نفر می گذشت ؛ امروزه اما جمعیت منطقه به ۵۰۰۰ نفر نیز می رسد و این میزان از رشد جمعیت ؛ بیانگر مهاجرت بی دریغ فرزندان کوهستان به شهرهای پیرامون منطقه ، خاصه به تهران غبار آگین است. در سینه کش البرز مرکزی آنجا که دمای تابستانی آن به زحمت از ۱۵ درجه سانتی گراد می گذرد و در بلندی های ، این میزان به ۵ درجه کاهش می یابد ، دهکده کوهستانی شهرستانک دامن کشیده است. جایی که ناصر الدین شاه قاجار از طبیعت بکر آن غافل نماند و قصر تابستانی خود را در آن پی افکند. البرز سحرانگیز ، با دهکده ها و روستا ـ شهرهای شمار ناپذیر خود ، گویی قاره ششم سیاره ما است . با صدها رود دائمی و هزار ها جوبار بهاری و به همین تعداد چشمه و یخچال و حوضچه کوهستانی. البرز ، این پدیده آمده از رسوبات دوران های اول تا سوم زمین شناسی ، قاره ای است با تمدن هایی که پیشینه بسیاری از آنها به اعماق تاریخ می رسد. جایی که خود آفریننده تمدن های شگفت تاریخی بوده و حاشا که در طول هزارها سال ، سد راه انتقال رطوبت و ابرهای دریای خزر به تمدن های این سوی خویش شده است. بدینگونه البرز با کارکردی دوگانه ، بر جغرافیای پیرامون خود حتی تا حواشی خلیج فارس نیز تاثیر گذاشته است. در گوشه ای از این دریای سنگ و صخره که طول آن به ۳۳۳۰ کیلومتر و عرض متوسط آن به ۸۵ کیلومتر می رسد ، دهکده خوش منظر شهرستانک سر بر آورده است . این تابع دهستان “ لورا ” در ۶۳ کیلومتری شمال غربی کرج و ۱۰ کیلومتری پل دو آب ، بر سر راه کررج ـ چالوس ایستاده است. در منطقه ای سردسیر که اقتصاد آن عمومامتکی بر کشت و زرع غلات ، گردو ، پرورش زنبور عسل ، تولید لبنیات ، دامداری و سپس جاجیم و شال بافی است. با هم به شهرستانک می رویم. ● در راه شهرستانک تهران نشسته در غبار رارها می کنیم ، تا دمی در هوای پاک “ شهرستانک ” بیاساییم. این نام برای شهر وندان دلخسته و گرما زده “ تهرانی ” آشنا است. از جادة پر پیچ و خم چالوس می گذریم و بزرگترین تونل زمینی ایران را با ۲۱۴۵ متر طول پشت سر می گذاریم . به زودی ، تابلو “ آسارا ” نمایان می شود : راه شهرستانک در پیش روی ما است. راهی که قرار است با عبور از طبیعت بی آلایش و بکر پیرامون ، ما را به آشیانة خورشید برساند. “ آسارا” در آغاز راه شهرستانک ، با سروها و تبریزی های شکوهمندش ما را در میان گرفته است. به عقیدة استاد “ سکاکی ” ( یکی از همراهانمان ) آسارا در گذشته های نه چندان دور “ آب سرا ” بوده است و مصداق استدلال او در رود پر آبی است که از شهرستانک سرچشمه می گیرند. سکاکی می گوید : “ اهالی شهرستانک آب را “ او ” تلفظ می کنند و “ اوسرا ” به مرور زمان به “ آسارا ” تغییر کرده است. ” جاده خاکی سمت راست را پیش می گیریم ، از دهکده کوچک “ سرک ” می گذریم و راهی شهرستانک می شویم. از دور شبحی سبز رنگ دیده می شود. نزدیک که می شویم سروها و تبریزی های سر به فلک کشیده نمایان می شوند. ● گذرگاه خورشید آسمان را رنگهای نارنجی و قرمز پر کرده است. خورشید در حال طلوع کردن است. اشعه های شنگرف گون خورشید چشمانمان را خیره کرده است. می پرسیم : “ انگار خانه خورشید همین جا است ! ”. دکتر مرتضی مسعود نیا ، راهنمای ۷۵ ساله ما می گوید : “ بله ! رشته کوه های البرز به صورت یک رشته شرقی ـ غربی اییران را از مشرقق به “ هندوکش ” و “ هیمالایا ” و از مغرب به کوههای “ الپ ” ، “ پونتیک ” ، “ تورس ” و “ آنتی تورس ” در کشور ترکیه وصل می کند. اکثر دره هایی که در این رشته کوه قرار دارند ، شمالی ـ جنوبی اند. و تنها دره ای که شرقی ـ غربی است همین شهرستانک است. این جا گذرگاه خورشید است ! یعنی از لحظة طلوع تا غروب آفتاب را می توان در این دره دید. به خاطر طول مدت تابش خورشید ، این دره بهترین آب و هوای ییلاقی ایران را دارد. و همین ویژگی ( شرقی ـ غربی بودن دره ) باعث شده ببود ، ناصر الدین شاه که خوش گذران ترین پادشاه سلسلة قاجاریه بود ، قصری بر بلندترین نقطه شهرستانک بنا کند که هنوز بعد از گذشت ۱۲۰ سال بقایای آن دیده می شود. ● امکانات شهرستانک در مسیر دهکده تابلو مدرسة “ آیت الله طالقانی ” را یم بینیم که بر بالای آن روی پارچه ای نوشته اند : “ مقدم میهمانان را گرایم می داریم” می پرسیم ، مگر مدرسه باز شده است ؟ سرایدار مدرسه می گوید : “ نه ! ” ● پس این تابلو برایی چیست ؟ “ چندی پیش ، یک عروسی مجلل و شکوهمند در این ده برگزار شده بود و چون جا برای همه میهمانان نبود ایم مراسم را در مدرسه برگزار کردند که هنوز تاببلو آن را بر نداشته اند. ” فرصت را غنیمت می شمریم و از او می خواهیم که از شهرستانک برایمان بگوید : “ این ده با داشتن ۵۰۰۰ نفر جمعیت تنها دو مدرسه دارد. یکی دخترانه ( مدرسه آیت الله طالقانی ) و دییگری پسرانه ( استاد مطهری ) از بیمارستان و درمانگاه هم که خبری نیست. تنها یک بهداری در این جا داریم که هفته ای یک روز باز است. انگار ما باید تنها در همان یک روز مریض شویم ! یک جادة خاکی پر از دست انداز داریم که چند سال است مدام به ما وعده آسفالت کردن آن را می دهند ؛ وعده هایشان وعدة سرخرمن است . ” دست روی نقطه حساسی گذاشته ایم . گویی اگر تا غروب هم پای درد دل این سرایدار بنشینیم گله هایش تمامی نداررد. می خواهیم راه بیفتیم که دخترکی راهمان را سد می کند. دختر بچه به یک عروسک سوئدی می ماند. می خواهد خودش را بزرگ جلوه دهد ، حرفهای بزرگسالان را بزند اما به قیافه اش نمی خورد . برای این که شخصیتش جرییحه دار نشود وانمد می کنیم حرفهای او را جدی گرفته ایم. با دقت به حرفهایش گوش می دهیم. “ من این را پیدا کرده ام ، این مال شماست ، من پیدا کرده ام . ” خم می شوم و در دستهای کوچک دخترک خیره می مانم. سپس به چشمهای معصوم صمیمی او نگاه می کنم. چشم هایش از شوق می درخشند. خدایا ! مگر می شود ؟ مگر چنین چیزی می شود ؟ ناگهان دستش می لرزد و آنچه در کف دست او است پیش پایم به زمین می فاتد. دخترک چیزی را که در مسیر راه گم کرده بودم یافته بود و به هر قیمتی خود را به من رسانده بود تا “ امانتی ” را به صاحبش رسانده باشد. صداقت کودکانة او ، همه ما را غافلگیر می کند. ● ویرانه های قیصر ناصر الدینشاه به سوی قصر ناصرالدین شاه که در بلندترین نقطة شهرستانک ساخته شده است حرکت میکنیم . از جادة خاکی که تا قلة کوه کشیده شده است می گذریم. به توصیه راهنمایمان ـ دکتر مرتضی مسعودنیا ـ از قله ، ته دره را نگاه می کنیم ؛ جایی که قصر ناصرالدین شده بنا شده است. از آن قصر باشکوه تنها دیوار ه هایش باقی مانده است. وی به گفته می افزاید : “ ناصر الدین شاه در شهرستانک هر سال مراسم آشپزان به راه می انداخت. اعتماد السلطنه در کتاب خاطرات خود در این باره می نویسد هر سال در یک روز معین ناصر الدین شاه به اتفاق وزرا و رجال و شاهزادگان و دیگر نزدیکان خود به شهرستانک می آمد و مراسم مخصوص آشپزان را به راه می انداخت. طبق این مراسم ، هر یک از بزرگان و شاهزادگان باید گوشه ای از کار را می گرفتند و به دسست “ مبارک ” (!) خود سبزی پاک می کردند و آش می پختند .سپس سوگلی حرمسرای ناصر الدین شاه کاسه آش را بر می داشت و به دست ناصر الدین شاه می داد. ناصرالدین شاه برای سفر به شهرستانک از جادة مخصوص شاهی عبور می کرد. این جاده از راه “ پس قلعه ” و “ توچال ” به شهرستانک می رسید . اما خدمه و چاکران شاه مجبور بودند از راه باریک و خطرناک رودخانه به شهرستانک بروند . همیشه در جریان این رفت و برگشت ، تعدادی از خدمه شاه به رودخانه سقوط می کردند و جان می سپردند. به همین دلیل ، ناصرالدین شاه در “ سرخ حصار ” قصری ساخت و مراسم آشپزان خود را به آنجا منتقل کرد. ” دکتر مسعود نیا می گوید : “ اگر پنجاه ـ شصت سال پیش به این جا می آمدید می توانستید کاغذ دیوارهای روغنی قصر را هم که به سفارش ناصر الدین شاه از آلمان آورده بودند ببینید. حتی درهای بزرگ اصطبل را که به آن “ اوروسی ” می گفتند و با شیشه های رنگی تزئین شده بود را هم می شمردید. پس از گذشت حدود ۱۰۰ سال از مرگ ناصرالدین شاه ، فدراسیون کوهنوردی وقتی دید سازمان میراث فرهنگی هیچ توجهی به ضرورت بازسازی و نگهداری این قصر ندارد ، در وسط حیاط قصر ندارد ، در وسط حیاط قصر پناهگاهی ساخت برای کوهنوردانی که از قله توچال به سوی شهرستانک سرازیر می شوند. غرروب نزدیک است. باید بازگردیم اما پیش از عزیمت ، سرو رویمان را در چشمه ای که شهرستانک را سیراب می کند می شوییم : چشمه “ گله کیکت ” در ارتفاع ۲۸۰۰ متری زمین با آبی سرد و گوارا از دل کوه می جوشد. خورشید بر تیغة افق مغرب نشسته است و با سر و رویی خونین در مرز روز و شب ایستاده است . انگار با چشمان خون پالا و اندوهناک خود به قامت ما خیره شده است. باید بازگردیم . قدم در راه می گذاریم … شهرستانک با ۵۰۰۰ نفر جمعیت ، تنها دو مدرسه دارد ، با یک بهداری که هفته ای یک روز باز است. بعد از۱۲۰ سال هنوز بقایای قصر ناصر الدین شاه بر بلندترین نقطه شهرستانک دیده می شود . فدراسیون کوهنوردی وقتی دید سازمان میراث فرهنگی توجهی به ضرورت بازسازی و نگهداری قصر ناصرالدین شاه در ارتفاعات شهرستانک ندارد. در وسط حیاط قدیمی قصر پناهگاهی ساخت برای کوهنوردی که ازز قله توچال به سوی شهرستانک سرازیر می شوند. راهنمای محلی : دره شرقی ـ غربی شهرستانک . به خاطر طول مدت تابش خورشید. بهترین آب و هوای ییلاقی ایران را دارد.
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]