واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سرنوشت علم ديني اشاره:سرنوشت علم دينى عنوان سلسله جلساتى است که اخيرا توسط مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق(ع) و با حضور اساتيد برجسته مباحث علمشناسى و صاحبنظران موضوع نهضت نرمافزارى توليد علم برگزار گرديده است. در اين جلسات اساتيد و صاحبنظرانى چون دکتر سعيد زيبا کلام، دکتر ابراهيم فياض، حجتالاسلام دکتر سوزنچي، حجتالاسلام پيروزمند، حجتالاسلام دکتر آذربايجانى و حجتالاسلام رهدار حضور داشتند که جديدترين تحليلها و گزارشهاى علمى خود را در مورد علم ديني، نهضت نرمافزارى توليد علم و تبيين وضعيت موجود و راهکارهاى نيل به اهداف پيش رو در اين زمينه را ارائه نمودند. اين جلسات در 3 روز متوالى برگزار گرديد که در هر جلسه 2 تن از اساتيد حاضر بودند. در ابتداى هر جلسه اساتيد محترم نظرات خود را در قالب سخنرانى علمى بيان نموده و سپس به پرسشهاى دانشجويان و يا مجرى برنامه پاسخ مىدادند. در اين نوشتار قصد داريم با نظرات ارائه شده در جلسه اول همايش که با حضور استاد دکتر ابراهيم فياض و استاد حجتالاسلام دکتر سوزنچى تشکيل گرديد آشنا شده و گزارش مختصرى از نقطهنظرات علمى ايشان ارائه دهيم.دکتر ابراهيم فياض: داراى مدرک کارشناسى ارشد جامعهشناسى و دکتراى فرهنگ و ارتباطات و عضو هيئت علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران.دکتر فياض عمده مباحث خود را به امر جريانشناسىهاى موجود در فرايند توليد علم در جهان و سپس نوع جريانات مربوط به توليد علوم دينى اختصاص دادند. ايشان با تکيه بر ديدگاههاى اجتماعى و تاريخى سعى در ارائه دورنمايى از مختصر موضوع و شناخت جايگاه آن در چرخه معرفتى بشر امروز، بويژه جايگاه معرفت اسلامى و ايرانى در اين چرخه داشتند. به عقيده ايشان ماهيت علوم و روش توليد علوم در طول تاريخ چيزى جدا و منفک از ساير شئون تمدنى و فرهنگى اقوام نبوده و نيست. لذا بحث خود را از مهمترين مولفه هر فرهنگ و تمدنى که دين و آئين آن مىباشد آغاز مىنمايند.علوم از درون فرهنگ و تمدن بيرون مىآيند و هيچ فرهنگ و تمدن کهنى نيست مگر آنکه صبغه دينى داشته باشد. بدين خاطر مىتوان گفت تمام علوم، حتى از نوع سکولار امروزين، در ريشه و تبار خود از دين نشات گرفتهاند. در نتيجه قائلان به توليد علم دينى اسلامى مىبايست به عناصر دينى فرهنگ ايران و جهان اسلام و نيز تعاليم و احکام دينى توجه جدى مبذول دارند.اگر متفکران يک ملت و کشور به شعور عمومى و حافظه تاريخى خود (فرهنگ، زبان، تمدن) بالاخص دين توجه ننمايند هرگز قادر به ساخت يک دانش تخصصى بومى نخواهند بود.از آن حيث که علم و فناورى که عينىترين و محسوسترين تجربه و دستاورد معرفتى بشر هستند، ريشه در ادبيات و هنر سرزمين مولد خويش دارند، فلذا با قبول مفروض تاثيرپذيرى اين دو از فرهنگ عامه، در يک فرايند طولانى ماهيت و صورت فناورى نيز دينى خواهد بود. مثلا فناورى مدرن غرب ريشه در علوم تجربى داشته که اين خود متاثر از فرهنگ يهودى و مسيحيت پروتستانى مىباشد.روش علمى و نظريهپردازي، تجربه محض يا عقلانى محض نيست؛ بلکه بيش از آن دو، روشى “شهودي” است؛ از خلال حرکت از بين سطح اوليه انتزاع تا سطوح عاليه آن. در اين صورت علم مبتنى بر حدسيات علمي، فکري، معنوى و روحى و يا همان شعور حکيمانه و عارفانه خواهد بود. حرکت بين علم حصولى و علم حضورى که سبب تحقق نظريهها و حدسيات است.نظريه در آخرين مرحله فرايند خود، به سطح رويى خويش يعنى جامعه مىرسد. در اينجا با واقعيات رو دررو مىشود و دانش هر مکانى رنگ همانجا را به خود مىگيرد؛ در نتيجه دانش هر مکان متفاوت از مکانهاى ديگر براساس همان واقعيتها توليد مىگردد.ايشان در قسمت ديگرى از نظراتشان به نقش مراکز توليد علم بويژه حوزههاى علميه و دانشگاه در فرايند توليد علم اشاره دارند. اين فهم، ضرورت ارتباط مستمر ميان جامعه و دانشگاه را موجب مىشود. از يک طرف دانشگاه با گرفتن فرهنگ و زبان عمومى در گام نخست و ارائه توليدات به جامعه در مرحله نهايى و از سوى ديگر جامعه هم با دادن ايده و واقعيت و هم گرفتن نتايج و محصولات، توامان رشد و تکامل مىجويند.در جامعه ايرانى - اسلامى به علت سابقه ديرين حوزه و اينکه اين وظيفه مذکور تا پيش از ورود گامهاى تجدد، توسط علماى حوزه رفع و رجوع مىگرديد و با آشنايى بيشتر و عميقتر کنونى حوزه نسبت به دانشگاه نسبت به فرهنگ و تاريخ اين مرز و بوم، در نتيجه لزوم وحدت حوزه و دانشگاه را مىبايست نتيجه گرفت زيرا که حوزه ارتباط با حافظه تاريخي، متون کهن و زبان دين دارد و دانشگاه نيز به علت نگاه فناورانه و تخصصىاش مىتواند در عملياتى کردن نظريهها و طراحى الگوهاى مديريتى و اداره جامعه از يک بعد و ارائه توليدات و محصولات صنعتى و عينى از بعد ديگر، به اداره جامعه کمک کند.همچنين استاد فياض در نهايت نقدهايى را نيز به عملکرد دستگاههاى متولى توليد علم و بويژه سيستم اجرايى وعلمى دانشگاهها وارد ساختند که از جمله مهمترين اشارات ايشان موضوع “خودباختگى علمي” در رجوع به موسسات خارجي، بويژه داورىهاى ISI و مبتنى کردن اصالت و پذيرش تحقيق و پژوهش بر آن بوده که خود بحث مفصل و طولانى را مىطلبد.حجتالاسلام دکتر سوزنچي: عضو هيئت علمى دانشگاه امام صادق(ع) و داراى مدرک دکتراى فلسفه اسلامي، ايشان در ابتداى بحث اذعان داشتند که بحث چيستى علم و روش توليد علم را عمدتا باتوجه به مبانى حکمت صدرايى ارائه مىنمايند و مبانى نظرى اين بحث بويژه در قسمت مبانى نظرى و تعاريف علم و دين و جستن علم دينى مبتنى بر آراى انديشمندان حوزه فلسفه اسلامى و شارحان حکمت صدرايى است.ايشان در ابتداى بحث جايگاه تحقيق از ماهيت علم را در مقام ثبوت و اثبات تبيين نموده و تفکيک کردند. و آنگاه به موضوع طبقهبندى متداول علوم براساس روش آنها پرداخته و نقدهايى را بر مکاتب علمشناسى و فلسفه علم معاصر وارد نمودند که خلاصه مباحث ايشان را ذيلا اشاره مىنماييم.اين مبحث ابعاد و زواياى گوناگونى دارد که در اينجا به برخى مىپردازيم. اولين نکته پيرامون جايگاه تحقيق از ماهيت علم است. اين بحث در مقام ثبوت جاى خواهد گرفت و نه اثبات و اين در حالى است که اکثر نحلههاى فلسفه علم کنوني، چيستى علم را در مقام اثبات دنبال مىکنند. اشتباه ديگر بسيارى از فيلسوفان علم و با تعجب بسيارى از طرفداران “علم ديني”، پذيرفتن روش تجربى به عنوان تنها مميز ساحت علم از غيرعلم است. حال آنکه بىترديدو منطقا، ابتناى روش تجربى بر روش عقلى است.بايد دانست که طبقهبندى متداول امروزين از علم براساس “روش” اولا به نسبيتگرايى معرفتشناسى و در نهايت شکاکيت منجر مىشود و ثانيا زمانى صحيح خواهد بود که روش عقلى و روش تجربى ذيل يکديگر نباشند، حال آنکه اينگونه نيست.به نظر حجت الاسلام سوزنچي، معيار تقسيم علوم به نحو صحيح بنا بر سيره حکماى قديم “موضوع” است؛ نه “پذيرش”.همچنين ايشان معتقدند که چون واقعيت امرى واحد اما ذومراتب است، علم نيز که به دنبال واقعيت است مىتواند و مىبايست واحد اما ذومراتب باشد. در نتيجه روشهاى شناخت در طول يکديگرند؛ نه در عرض علم.نکته بعدى ميزان تاثيرپذيرى علم از امور ديگر مىباشد: الف - در مقام ثبوت، هر علمى تحت تاثير مبادىاى که در فلسفه اولى بحث مىشود، قرار دارد. ب - در مقام اثبات، تاثيرپذيرى علم بسيار بيشتر مىگردد، چرا که نه تنها از مجارى معرفتى بلکه از عوامل غيرمعرفتى (ارزشها، پندارها، علايق، ترس و ...) نيز تاثير مىپذيرد. اين فهم داراى مويدات قرآنى و فلسفى است.ديگر آنکه ماهيت علمى از حيث نظرى و عملي، در مقام ثبوت، قابليت تقسيم به “علم نظري” و “علم عملي” را دارد اما در مقام اثبات، اين دو شاخه درهم تنيده هستند. در اينجاست که بايد گفت که اگر علم مىخواهد جهان شمول بگردد، بايد براساس “اصل غائيت” در علوم تجربى و “اصل فطرت” در علوم انساني، بنا نهاده شود. اما علوم جديد اين دو را ندارند ولى ادعاى “جهانى بودن” مىکنند!به نظر ايشان، محدوده انتظارات بشر از دين بايد توسط خود دين اعلام شود زيرا نياز رجوع ما به دين، سليقهاى نيست بلکه براساس نياز معرفتى است و چون وحى بالاتر از عقل است، پس خود آن بايد ملاک خودش را ارائه کند.پس از بيان مجمل پارهاى از امهات “چيستى علم” از نگاه استاد، خوب است پيرامون “علم ديني” صحبت گردد. قبل از بيان مولفههاى علم دينى لازم است متذکر شويم که از نظر سوزنچى جايگاه طرح “علم ديني” مقام اثبات است و نه ثبوت؛ زيرا در مقام ثبوت اين علم جداى از قيدش، با ساير علوم تفاوتى ندارد.مولفهها:1- ابتنا بر برخى مبادى فلسفى خاصى عموما در فلسفه اسلامى (همانند: اصل حاکميت نظام توحيدى در عالم، اصل علت غايي، سلسله مراتبى ديدن واقعيت و معرفت) اين مبادى مطرح مىگردند.2- نظريهپردازى در چارچوب ارزشى خاص: نظريه دينى بايد در چارچوب ارزشى دين اسلام ديده شود. اين چارچوب مسائل، پاسخها، ابزارها و ... خاص خود را دارد. در اين صورت طرح برخى مسائل غيرمجاز (مردم) خواهند شد.3- تقدى علم و تربيت اخلاقى عالم: چون علم در مقام اثبات متاثر از ارزشها و بينشهاى محيط و دانشمند است، لذا تربيت اخلاقى - دينى عالم شرط است.به نظر مىرسد راهکار مطلوب، حرکتى ديالکتيکى بين علوم جديد و معارف اصيل دينى همراه با اعمال دغدغههاى تربيتى لازم در فرايند تحصيل علم مىباشد. يعنى راهکار تحقق علم بيش از آنکه يک برنامه پژوهشى ناظر به محتوا باشد، يک برنامهريزى تعليم و تربيتى نسبتا دراز مدت را طلب مىکند، اين برنامهريزى 2 بخش خواهد داشت:1- تحقق علم را در درون يک وعده از انسانها جستجو مىکند.2- نهضت علم دينى را در اين انسانها رقم مىزند.الف - توجه به ضروريات تربيت انسانها.ب - اعلام معارف نظرى و محدودههاى عملى از سوى دين.ج - توجه دادن و نيز آموزش آن قسم از محتويات علوم جديد که “نظريه پرداز” پرور مىباشد، نه “کارشناس”ساز.در نتيجه مىتوان گفت چنين انسانهايى به تدريج محصولى خواهند داشت که بىدغدغه “ديني” خواهد بود.در اين جلسه 2 طرز نگاه و زاويه ديد مختلف به فرايند توليد علم دينى و سرنوشت توليد علم دينى ارائه و تبيين شد. از مهمترين ثمرات اينگونه جلسات که در آنها به تبادلنظر مبانى انديشمندان مختلف و بيان ديدگاههاى گوناگون در يک موضوع واحد پرداخته مىشود آن است که مخاطبين و خوانندگان اين مباحث به نحو جامعتر و کاملتر و از جهات گوناگون با موضوعات پيچيدهو ذووجوه آشنا شده و قدرت تحليل و فهم بالاترى را از آن موضوع کسب مىنمايند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]