واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي به تاريخچه مناسبات تهران و رياض روز 8 تير 1311 اميرفيصل وليعهد وقت عربستان در رأس هيأتي از مقامات بلندپايه اين كشور براي ديداري 8 روزه از ايران وارد تهران شد و مورد استقبال رسمي رضاشاه قرار گرفت. رضاشاه در ششمين سال پادشاهي خود بود و اين سفر زماني صورت گرفت كه نزديك به 4 سال از روابط سياسي رسمي رياض و تهران ميگذشت. امير فيصل فرزند دوم سلطان عبدالعزيز بن سعود بود و علاوه بر وليعهد، وزير خارجه نيز بود. روابط دو كشور قبل از پيروزي انقلاب اسلاميروابط ايران وعربستان سعودي در 1307، بعد از تأسيس حكومت سعودي برقرار شد، ولي سفارت ايران در رياض در 1309 داير شد. با اين حال مناسبات دو كشور به دليل تفاوت نگرش ايدئولوژيك دو دولت چندان صميمانه و مستحكم نبود. سفارت ايران در عربستان نيز توسط سفير اكروديته ايران در مصر اداره ميشد. اين مناسبات كم وبيش تا 1322 ادامه يافت. در اين سال درگيريهاي خونيني بين شيعيان و مقامات عربستان و اتباع ايراني و سعودي در گرفت. همچنين يك حاجي ايراني به نام «ابوطالب يزدي» در ملاء عام، گردن زده شد. اين شرايط روابط دو كشور را تيره شد. دولت ايران طي يادداشتي به وزارت خارجه عربستان نسبت به اين اقدام رژيم سعودي اعتراض كرد، اما دولت رياض اقدام خود را مطابق با قوانين شرع دانست. سفارت ايران نيز كه پاسخ دولت را غيرمنطقي ميديد تأكيد كرد تا وقتي كه جان و حيثيت ايرانيان در عربستان محفوظ نباشد ودولت عربستان عذرخواهي نكند ايران در سياست خود نسبت به عربستان تجديدنظر نخواهد كرد. دولت سعودي نيز در پاسخ فقط در مورد آينده تضمينهايي داد. دولت ايران هم اين تضمينها را نپذيرفت و روابط سياسي خود را با عربستان قطع كرد. بدين ترتيب تا سالها بعد، از عزيمت حجاج ايراني براي انجام مراسم حج جلوگيري شد. 4 سال پس از اين واقعه ـ در 1326 ـ هيأت حسن نيتي از طرف عربستان سعودي جهت تجديد روابط دو كشور وارد ايران شد. در همين سال سفير ايران در مصر مجدداً اكروديته در عربستان سعودي شد. روابط ايران و عربستان تا قبل از تشكيل اوپك در چارچوب حفظ دو رژيم سلطنتي، ادعاي مشترك حاكميت دو دولت در مورد حاكميت بر مسلمانان و دشمني مشترك هر دو كشور با جمال عبدالناصر خلاصه ميشد. اما بعد از تشكيل اين سازمان، روابط ايران و عربستان سعودي از جنبههاي فوق فراتر رفته و خط مشي سياسي و اقتصادي را نيز دربر گرفت. دو كشور همچنين در زمينه مسائل اوپك، فلسطين و سازمان كنفرانس اسلامي، هماهنگي داشته و هر دو با يك ديدگاه به امريكا و شوروي مينگريستند. دكترين نيكسون نيز هر دو كشور را به زرادخانه سلاحهاي امريكايي تبديل كرده بود. روابط دو كشور پس از پيروزي انقلاب اسلاميسير روابط ايران و عربستان بعد از سقوط حكومت پهلوي فراز ونشيبهاي بسياري به خود ديده است. عربستان در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران سياست احتياط، سكوت و نظارت را در پيش گرفت، ولي پس از مدتي هيأتي بلندپايه به سرپرستي دبيركل «رابطه العالم اسلامي» را براي تبريك پيروزي انقلاب اسلامي به ايران فرستاد. ملك خالد در اولين عكسالعمل خود برپايي حكومت اسلامي را در ايران مقدمه نزديكي و تفاهم هرچه بيشتر دو كشور خواند. فهد وليعهد وقت عربستان نيز گفت: «براي رهبري انقلاب ايران احترام زيادي قائل هستيم.» اما رويكرد سياست خارجي ايران در حمايت از جنبشهاي آزاديبخش در منطقه و جهان اسلام و همچنين برگزاري اولين حج توأم با برائت از مشركين توسط حجاج ايراني، موجب سردي روابط دو كشور شد. مطبوعات و مقامات دو كشور مواضع تندي عليه هم اتخاذ كردند. ترس مقامات سعودي از انقلاب اسلامي بعد از قيام سلفيهاي تندرو و اشغال مسجدالحرام در 1400 هـ. ق و قيام شيعيان در منطقه «شرقيه» به فاصله كمي از آن، دو چندان گشت. بر اين اساس عربستان خود را براي مقابله با جمهوري اسلامي و «صدورانقلاب» آن، آماده كردند. به همين سبب با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، عربستان با كمكهاي اقتصادي، سياسي، نظامي و تبليغاتي خود، در كنار عراق قرار گرفت. مجموع اين اقدامات باعث سردي و تيرگي روابط شد ومناسبات دو كشور تا سطح كاردار تنزل يافت. در سال 1363 حادثه ربوده شدن يك فروند هواپيماي سعودي و فرود آن در فرودگاه مهرآباد و اقدامات مثبت جمهوري اسلامي ايران در پايان دادن به اين حادثه، باعث شد روابط دو كشور تا حدودي رو به بهبود نهد. در همين مرحله، در 1364 سفر وزيرخارجه عربستان به جمهوري اسلامي و سفر وزير خارجه وقت ايران به عربستان رخ داد. اين سفرها باهدف بهبود روابط و حل پارهاي از مشكلات فيمابين چون حج و جنگ ايران و عراق صورت گرفت، اما نتيجهاي در پي نداشت. در 1365، عربستان براي فشار بر جمهوري اسلامي ايران و با افزايش صدور نفت، قيمت را كاهش داد كه به تيرگي مجدد در روابط دو كشور انجاميد. سردي حاكم بر روابط دو كشور و تشديد آن توسط امريكا با هدايت جريانات منطقهاي بر ضد ايران، همچنين شهادت 400تن از حجاج ايراني در مراسم حج 1366 كه اعتراض شديد جمهوري اسلامي رابه دنبال داشت و در نهايت حمله تظاهركنندگان تهراني به سفارت عربستان در تهران ـ 26 مرداد 1366 ـ كه كشته شدن يك ديپلمات سعودي ـ الغامدي ـ را به همراه داشت، تيرگي روابط دو كشور را به اوج خود رساند. سرانجام در ششم ارديبهشت 1367 عربستان اقدام به قطع يك جانبه مناسبات سياسي با جمهوري اسلامي ايران كرد و اين قطع رابطه حدود سه سال به طول انجاميد. علاوه بر مذاكرات سياسي در طول سالهاي قطع روابط دو كشور، موضوع پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل توسط جمهوري اسلامي ايران گام مؤثري در تجديد رابطه با عربستان بود. عربستان قبول قطعنامه از سوي ايران را يك اقدام شجاعانه توصيف و از آن استقبال كرد. در اين شرايط، جبههگيري مطبوعاتي عربستان عليه جمهوري اسلامي متوقف شد و فهد شخصاً اعلام كرد كه با ايران اختلافي ندارد كه قابل حل نباشد. تهران نيز آمادگي خود را براي شروع مذاكرات مستقيم بارياض اعلام كرد. تجاوز عراق به كويت در 1369 و مواضع ايران در اين حادثه و هم نياز شوراي همكاري خليج فارس به حمايت ايران، باعث شد تا كشورهاي حاشيه خليجفارس، به ويژه عربستان براي تجديد رابطه با جمهوري اسلامي ايران تلاش كنند. اولين ديدار مقامات ايران وعربستان بين وزراي خارجه دو كشور در اجلاس سالانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد ـ شهريور 1369 ـ و ديدار بعدي در ژنو انجام گرفت. در 15 اسفند 1369 نيز وزراي خارجه دو كشور در مسقط با هم ملاقات كردند. به دنبال اين ديدار در 2۷ اسفند 1369 بيانيه مشتركي در زمينه برقراري مجدد روابط سياسي دو كشور همزمان در تهران و رياض منتشر شد. سعودالفيصل وزير خارجه عربستان پس از ديدار با آقاي ولايتي وزير خارجه وقت در مصاحبهاي اعلام كرد، عربستان سعودي و جمهوري اسلامي ايران در حل تمام مشكلات في مايبن به تفاهم رسيدهاند. سرانجام پس از سه سال قطع رابطه سياسي، در پي مذاكرات وزراي خارجه دو كشور، تجديد روابط متقابل اعلام شد و مقامات تهران و رياض در فروردين 1370 سفارتخانههاي خود را در پايتختهاي يكديگر گشودند. بين سالهاي 1370ـ شروع مجدد روابط دو كشور ـ تا 1376 كه سال آغاز كار دولت آقاي خاتمي است، دوره تنشزدايي و بسترسازي روابط دو كشور به شمار ميآيد. ورود اميرعبدالله وليعهد پادشاهي سعودي به تهران در آذر 1376 براي شركت در اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي، نقطه اوج روند رو به بهبود مناسبات سياسي دو كشور در دهه 1370 بود. پس از اين سفر رفت و آمد بلندپايگان دوكشور به پايتختهاي يكديگر فزوني يافت. همانگونه كه عربستان در حفظ منافع و امنيت ملي ايران جايگاه ويژهاي دارد، ايران و امنيت آن نيز از ديد طراحان سياست خارجي عربستان در موقعيت خاصي قرار دارد. گرايشهاي منطقهاي اميرعبدالله ـ وليعهد عربستان ـ ظرف سالهاي اخير توانسته روند تشنج زدايي در مرزهاي اين كشور را عملياتي كند. اكنون عمده مشكلات ارضي عربستان با يمن، قطر و ديگران رفع شده و ايجاد رابطه حسنه با ايران در سياست خارجي اين كشور به يك اولويت مهم تبديل شده است. امروزه هر حركتي براي حل معضلات بالفعل و يا بالقوه در سطح خليج فارس با نزديكي ديپلماتيك ايران و عربستان تسهيل خواهد شد. به همين دليل بود كه تاكنون هرجرياني كه مايل به وجود تنش در منطقه خليج فارس بوده، از فاصلههاي پديد آمده ميان ايران و عربستان سود جسته است. تلاش براي تحكيم روابط تهران و رياض، به ويژه از سال 1380 كه امريكا اسامه بن لادن سعودي الاصل را متهم به رهبري حادثه 11 سپتامبر كرد و دولت رياض مورد سوءظن و تعرض سياسي امريكاييها قرار گرفت، اهميت به سزايي يافت. درپي اين حادثه و رفتار تحقيرآميز امريكا با عربستان و اتباع سعودي، مقامات رياض دريافتند كه خود بايد با بحرانهاي منطقهاي، به مقابله برخيزند. بومي گرايي يا منطقه گرايي كه طي بيش از دو دهه اخير شعار آرماني جمهوري اسلامي ايران براي فائق آمدن بر مشكلات منطقه به شمار ميرود، به تدريج نزد دولتمردان عربستان معنا و مفهوم حقيقي خود را يافت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 672]