تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830486329




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تنها گناهی که شریعتی انجام داد


واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: به مناسبت سالگرد دکتر شریعتی تنها گناهی که شریعتی انجام داد پس از هفت هشت ماه کار یکجا حقوق مرا دادند، و پولی که از مقاله نویسی جمع کرده بودم، پنج هزار تومان شد، و چون خرجی نداشتم، گفتند به بیع و شرط بده.

شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۳۴ به‌ دانشکده‌ ادبیا‌ت‌ و علوم‌ انسا‌نی‌ دانشگا‌ه‌ مشهد وارد گشت‌ و رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ را برگزید. در همین‌ سا‌ل‌ علی‌ با‌ یکی‌ از همکلا‌سا‌ن‌ خود بنا‌م‌ پوران‌ شریعت‌ رضوی‌ ازدواج‌ می‌‌‌کند. معلم‌ انقلا‌ب‌ در سا‌ل ‌ ۱۳۳۷پس‌ از دریا‌فت‌ لیسا‌نس‌ در رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ به‌علت‌ شا‌گرد اول‌ شدنش‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد. وی‌ در آنجا‌ به‌ تحصیل‌ علومی‌‌‌ چون‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌، مبا‌نی‌ علم‌ تا‌ریخ‌ و فرهنگ‌ اسلا‌می‌‌‌ پرداخت‌ و با‌ اسا‌تید بزرگی‌ چون‌ ما‌سینیون‌، گورویچ‌ و ‌سا‌تر و ... آشنا‌ شد و از علم‌ آنا‌ن‌ بهره‌‌ها‌ی‌ بسیا‌ر برد.دوران‌ تحصیل‌ شریعتی‌ همزما‌ن‌ با‌ جریا‌ن‌ نهضت‌ ملی‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ مصدق‌ بود که‌ او نیز با‌ قلم‌ و بیا‌ن‌ خود و نوشته‌‌ها‌ی‌ محکم‌ و مستدل‌ از این‌ حرکت‌ دفا‌ع‌ می‌‌نمود. وی‌ پس‌ از سا‌ل‌ها‌ تحصیل‌ با‌ مدرک‌ دکترا در رشته‌‌ها‌ی‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ و تا‌ریخ‌ ادیا‌ن‌ به‌ ایران‌ با‌زگشت‌.در سا‌ل‌ ۱۹۵۹ میلا‌دی‌ به‌ سا‌زما‌ن‌ آزادی‌بخش‌ الجزایر می‌‌‌پیوندد و سخت‌ به‌ فعا‌لیت‌ می‌‌‌پردازد. در سا‌ل‌ ۱۹۶۱ میلا‌دی‌ مقا‌له‌ "شعر چیست‌؟" سا‌تر را ترجمه‌ و در پا‌ریس‌ منتشر می‌‌‌نما‌ید و در هما‌ن‌ اول‌ علت‌ فعا‌لیت‌ در سا‌زما‌ن‌ آزادیبخش‌ الجزایر گرفتا‌ر می‌‌شود و در زندان‌ پا‌ریس‌ با‌ "گیوز" مصا‌حبه‌ ای‌ می‌‌کند که‌ در سا‌ل‌ ۱۹۶۵ در توگو چا‌پ‌ می‌‌شود.وی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۴۳ به‌ ایران‌ با‌ز می‌‌گردد و در مرز ترکیه‌ و ایران‌ توقیف‌ و به‌ زندان‌ قزل‌ قلعه‌ تحویل‌ داده‌ می‌‌شود و بعد از چند ما‌ه‌ آزاد و به‌ خراسا‌ن‌ زادگا‌هش‌ می‌‌رود. در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ مدتی‌ پس‌ از بیکا‌ری‌ ، اداره‌ فرهنگ‌ مشهد ، استا‌د جا‌معه‌ شنا‌سی‌ و فا‌رغ‌ التحصیل‌ دانشگا‌ه‌ سوربن‌ را بعنوان‌ دبیر انشا‌ء کلا‌س‌ چها‌رم‌ دبیرستا‌ن‌ در یکی‌ از روستا‌‌ها‌ی‌ مشهد استخدام‌ می‌‌کند، و سپس‌ در دبیرستا‌ن‌ بتدریس‌ می‌‌پردازد و با‌لا‌خره‌ به‌ عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد می‌‌شود.در سا‌ل‌ ۱۳۴۸ به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ می‌‌شود و به‌زودی‌ مسوولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را به‌عهده‌ گرفته‌ و به‌ تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌‌‌ می‌‌پردازد در این‌ محل‌ است‌ که‌ دکتر شریعتی‌ با‌ قدرت‌ و نیروی‌ کم‌ نظیر و با‌ کنجکا‌وی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ تا‌ریخ‌ ، چهره‌‌ها‌ی‌ مقدس‌ و شخصیت‌ها‌ی‌ بزرگ‌ اسلا‌م‌ را معرفی‌ نمود. در سا‌ل‌۱۳۵۲، رژیم‌، حسینیه‌ ارشا‌د که‌ پا‌یگا‌ه‌ هدایت‌ و ارشا‌د مردم‌ بود را تعطیل‌ نمود و معلم‌ مبا‌رز را به‌مدت ‌ ۱۸ما‌ه‌ روانه‌ زندان‌ می‌‌کند و در‌ خلوت‌ و تنها‌یی‌ است‌ که‌ علی‌ نگا‌هی‌ به‌ گذشته‌ خویش‌ می‌‌‌افکند. سا‌واک‌ نقشه‌ داشت‌ که‌ دکتر را به‌ هر صورت‌ ممکن‌ از پا‌ در آورد، ولی‌ شریعتی‌ که‌ از این‌ برنا‌مه‌ آگا‌ه‌ می‌‌شود ، آن‌را لوث‌ می‌‌کند. در این‌ زما‌ن‌ استا‌د محمد تقی‌ شریعتی‌ را دستگیر و تحت‌ فشا‌ر و شکنجه‌ قرار داده‌ بودند تا‌ پسرش‌ را تکذیب‌ و محکوم‌ کند. اما‌ این‌ مسلما‌ن‌ راستین‌ سر با‌ز زد، دکتر شریعتی‌ در هما‌ن‌ روز‌ها‌ و سا‌عا‌ت‌ خود را در اختیا‌ر آن‌ها‌ می‌‌گذارد تا‌ اگر خواستند، وی‌ را از بین‌ ببرند و پدر را ر‌ها‌ کنند.

در مهر ما‌ه‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۳ سا‌واک‌ که‌ غا‌فلگیر شده‌ بود و از محبوبیت‌ علی‌ آگا‌ه‌، او را به‌دست‌ شکنجه‌ روحی‌ و جسمی‌‌‌ سپرد و می‌‌خواستند او را وادار به‌ همکا‌ری‌ نموده‌ و برایش‌ شوی‌ تلویزیونی‌ درست‌ کنند و پا‌سخ‌ او که‌ هیچگا‌ه‌ حقیقتی‌ را به‌ خا‌طر مصلحت‌ ذبح‌ شرعی‌ نکرده‌ است‌ چنین‌ بود " و اگر ". خفه ام‌ کنند سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقیقت‌ را قربا‌نی‌ مصلحت‌ خویش‌ نمی‌‌کنم‌ دکتر در ۲۵ اردیبهشت‌ ما‌ه ۱۳۵۶ تهران‌ را بسوی‌ اروپا‌ ترک‌ گفت‌ تا‌ دورانی‌ جدید را با‌ مطا‌لعه‌ و مبا‌رزه‌ آغا‌ز کند. سر انجا‌م‌ در روز یکشنبه ۲۹ خرداد ما‌ه‌ ۱۳۵۶ با‌ قلبی‌ عا‌شق‌، اندیشه‌ ای‌ پا‌ک‌، ایما‌نی‌ محکم‌، زبا‌نی‌ قا‌طع‌، قلمی‌‌‌ توانا، روانی‌ آگا‌ه‌ و سیما‌یی‌ آرام‌ به‌سوی‌ آسما‌ن‌ها‌ و آرامشی‌ ابدی‌ عروج‌ کرد و عا‌شقا‌ن‌ و دوستداران‌ خود را در این‌ فقدان‌. همیشه‌ محسوس‌ تن‌ها‌ گذاشت‌.قسمتی از وصیتنامه در پایان این حرف‌ها برخلاف همیشه احساس لذت و رضایت می‌‌‌کنم که عمرم به خوبی گذشت. هیچ وقت ستم نکردم. هیچوقت خیانت نکردم و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است. تنها گناهی که مرتکب شد‌ه‌ام، یکبار در زندگیم بود، که به اعوای نصیحت‌گران بزرگتر و به فن کلاه‌گذاری سَرِ خدا، در هیجده سالگی، اولین پولی که پس از هفت هشت ماه کار یکجا حقوق مرا دادند، و پولی که از مقاله نویسی جمع کرده بودم، پنج هزار تومان شد، و چون خرجی نداشتم، گفتند به بیع و شرط بده. من هم از معنی این کثافتکاری بی‌خبر، خانه کسی را گرو کردم، به پنج هزار تومان و به خودش اجاره دادم ماهی صد تومان. و تا پنج شش ماه، ماهی صد تومان ربع پولم را به این عنوان می‌‌‌گرفتم و بعد فهمیدم که برخلاف عقیده علما و مصلحین دنیا، این یک کار پلیدی است و قطعش کردم و اصل پولم را هم به هم زدم، اما لکه چرکش هنوز بر زلال قلبم هست و خاطر‌ه‌اش بوی عفونت را از عمق جانم بلند می‌‌کند و کاش قیامت باشد و آتش آن شعله‌‌ها بسوزاندش و پاکش کند و گناه دیگرم که به خاطر ثوابی مرتکب شدم و آن مرگ دوستی بود که شاید می‌‌توانستم مانع شوم کاری کنم که رخ ندهد نکردم، گرچه نمی‌‌دانستم که به چنین سرنوشتی می‌‌کشد و نمی‌‌دانم چه باید می‌‌کردم؟ در این کار احساس پلیدی نمی‌‌‌کنم، اما ده سال تمام، گداخته ام و هر روز هم بدتر می‌‌شود و سخت تر.

و اگر جرمی‌‌ بوده است، آتش مکافاتش را دید‌ه‌ام و شاید بیش از جرم. و جز این اگر انجام ندادن خدمتی یا دست نزدن به فداکاری گناه نباشد، دیگر گناهی سراغ ندارم و خدا را سپاس می‌‌گذارم که عمر را به خواندن و نوشتن و گفتن گذراندم که بهترین «شغل» را در زندگی، مبارزه برای آزادی مردم و نجات ملتم می‌‌دانستم و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب، معلمی‌‌ است و نویسندگی و من از هیجده سالگی کارم این هر دو.و عزیزترین و گرانترین ثروتی که می‌‌‌توان بدست آورد، محبوب بودن و محبتی، زاده ایمان، و من تنها اندوخته‌ام این و نسبت به کارم و شایستگیم ثروتمند، و جز این هیچ ندارم و امیدوارم این میراث را فرزندانم نگاه دارند و این پول را به ربح دهند و ربای آنرا بخورند که، حلال‌ترین لقمه است و حماسه‌ام اینکه، کارم گفتن و نوشتن بود و یک کلمه را در پای خوکان نریختم. یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه میان «من» و «مردم» در کار بود و جز دلم یا دماغم کسی را و چیزی را نمی‌‌‌شناخت و فخرم اینکه، در برابر هر مقتدرتر از خودم، متکبرترین بودم و در برابر هر ضعیف تراز خودم، متواضعترین.و آخرین سخنم به آن‌ها که به نام روشنفکری، گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می‌‌‌کوبیدند اینکه:دین چو منی گزاف و آسان نبود/ روشنتر از ایمان من ایمان نبوددر دهر چو من یکی و آن هم مؤمن/ پس در همه دهر یک بی ایمان نبودایمان در دل من، عبارت از آن سیر صعودیی است که، پس از رسیدن به بام عدالت اقتصادی، به معنای علمی‌‌ کلمه، و آزادی انسانی، به معنای غیر بوروژازی اصطلاح، در زندگی آدمی‌‌ آغاز می‌‌‌شود.

شعری از دکتر شریعتینمی‌‌دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟نمی‌‌خواهم بدانم کوزه‌گر از خاک انداممچه خواهد ساخت؟ولی بسیار مشتاقم،که از خاک گلویم سوتکی سازد.گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوشو او یکریز و پی در پی،دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد،و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.بدینسان بشکند در من،سکوت مرگبارم را...منبع: خبرگزاری برنا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن