واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
احضار روح نويسنده:فاطمه علیپورمنبع: مجله پرسمان آیا احضار روح و ارتباط طرفین زنده و مرده امكان دارد؟تلاش برای ارتباط با عالم ماورای ماده و احضار ارواح گذشتگان را حتی میتوان در مراسم مذهبی قبائل بدوی نیز مشاهده كرد. چنین باوری از سوی انسان دیروز و امروز، همواره دستآویز كسانی شده است كه با باز كردن دكان عوامفریبی و استخدام ابزارآلات مخصوص با لطایفالحیل، مدعی ارتباط با عالم ارواح شده، مطامع خود را در این مسیر دنبال كردهاند.بیشك، ارتباط با عالم ارواح، امری ممكن است و سیره ائمه معصوم علیهمالسلام و تجربه تاریخی بشر، این امر را ممكن میسازد و این نوشتار در پی اثبات این نظریه، در راستای پاسخگویی به پرسش یك دانشجوی جستوجوگر است؛ اما این كه ارتباط با عالم ارواح و احضار روح، چه گره ای از زندگی فردی و اجتماعی انسان میگشاید، حدیث دیگری است.در آموزههای دینی، احضاركننده روح، دارای جایگاه ویژهای نیست تا چه رسد به این كه برای چنین ویژگی او، ثواب و پاداشی در نظر گرفته شود. اگر چنین ویژگی برای زندگی فردی و اجتماعی و حتی اُخروی افراد دستاوردی داشت، به یقین ائمه معصوم علیهمالسلام، شیعیان و یا حتی اصحاب خاص خود را به چنین رویكردی ترغیب میكردند و حال این كه آن برگزیدگان الهی، شیعیان خود را به انجام تكالیف و پرهیز از گناه، ترغیب و آنان را از رفتار بیهودهای كه فرصت عبادت خداوندی و تلاش در آبادانی دین و دنیا را از آنان میگیرد، بر حذر داشتهاند.ارتباط با ارواحارتباط با ارواح، به اشكال مختلفی میسر است: 1. ارتباط بدون تخاطب طرفینی، مانند: الف) زیارت. ب) اعطای خیرات و نیكی. ج) توسل. د) در مواردی كه دلیل خاصی مانند توسل به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام و شهدا وجود دارد، این گونه ارتباط با ادله معتبر ثابت شده است و جز در موارد اندك، اختلافی در آن وجود ندارد. 2. ارتباط به صورت تخاطب طرفینی مانند:الف) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در خواب صادق؛ این ارتباط نیز گاه به اراده ارواح صورت میگیرد و گاه به اراده شخص خواب بیننده؛ یعنی او با انجام بعضی كارها، زمینه دیدن آن شخص رادر خواب فراهم میكند. این نوع از ارتباط، به قدری ذكر شده است كه جای هیچ انكاری ندارد و اما دو نكته در آن حائز اهمیت است كه عبارتند از:نكته اول: تشخیص خواب صادق از خواب غیر صادق؛انسان چهار نوع خواب میبیند: 1. خواب آشفته كه بیشتر افراد مریض میبینند. 2. افكار عادی روزانه، مانند خواب امتحان در شب امتحان. 3. خوابی كه اسرار نهانی انسان را ظاهر میكند. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: آن چه را آدمی در دل پنهان میكند در خواب میبیند (والذی یحدث به الانسان نفسه فیراه فی منامه). 4. خوابی كه كاملاً از افكار و تخیلات نفس انسان بیرون است؛ یعنی ارتباطی است كه انسانها با عالم خارج از خودش پیدا میكنند. ارتباط با ارواح دیگر در این قسم از خواب قرار دارد. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: روءیای صادق، بخشی از هفتاد جزء نبوت است.1 بوعلی نیز میگوید: آزمایشهای زیادی نشان میدهد كه انسان به وسیله خواب میتواند اطلاعاتی از جهان خارج از بدن به دست آورد و خوابی ببیند كه عین حقیقت و متن واقع باشد و اگر چنین امكاناتی در خواب باشد، چه مانعی دارد كه در بیداری نیز چنین آگاهیها را به دست آورد.2نكته دوم: تفسیر آن چه انسان در خواب میبیند؛آن چه انسان گاهی در روءیای صادق میبیند، نیاز به تفسیر دارد؛ مانند خواب حضرت یوسف علیهالسلام.3ب) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در بیداری؛ آگاهی از عوالم دیگر در بیداری نیز ممكن است. احضار روح به معنای اصطلاحی و مأنوس آن همین نوع از ارتباط است؛ البته عبارت بوعلی فقط در آگاهی از عوالم دیگر در بیداری بود و ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفینی، چیزی بیش از صرف آگاهی از عالم ارواح است و همان گونه كه تخاطب طرفینی در خواب ممكن است، در بیداری نیز ممكن خواهد بود.شیوه ارتباط با ارواحنحوه ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفینی در بیداری و ارزش علمی و حقوقی آن نیازمند مقدمات زیر است: 1. روح موجودی مجرّد است و هرگز با حواس ظاهری قابل ادراك نیست؛ اما امكان ادراك آن با قوه خیال وجود دارد. قوه خیال، ادراك كننده جزئیات است و جزئیاتِ محسوس به حس ظاهر و غیر آن را درك میكند. 2. جدایی روح از بدن در حال حیات، به نحو ناقص امكان دارد و مورد طبیعی آن خواب است. جدایی روح از بدن در خواب، به اختیار انسان نیست؛ اما این جدایی را میتوان به صورت مصنوعی و اختیاری نیز ایجاد كرد. 3. اراده انسان گاهی به قدری قوی میشود كه میتواند آن چه را روح دیگران به نحو غیراختیاری انجام میدهد، در اختیار خود بگیرد و آن كارها را با اختیار انجام دهد؛ مثلاً اگر روح دیگران در خواب بدون اختیار به صورت ناقص از بدن خارج میشود و با عالم دیگر ارتباط پیدا میكند، انسان میتواند روح خود را با اختیار خود با عالم دیگر ارتباط دهد؛ اما این گونه ارتباط تا این مقدار، یك طرفه و از سنخ آگاهی از عوالم دیگر است و ارتباطی به نحو تخاطب طرفینی با روح ندارد. 4. اراده قوی برخی نه تنها میتواند افعال روح خود را در اختیار خود گیرد، بلكه گاهی میتواند بر اراده دیگران نیز سیطره یابد و با قدرت خود افعال روح او را نیز، در اختیار خود گیرد؛ مثلاً دیگری را خواب كند و روح او را به صورت ناقص از بدن جدا كند و به دلیل سیطره بر آن، اموری را به او تلقین كند. این مقدار از ارتباط، فقط تصرف در قوه خیال روح شخص خوابیده است. گفته میشود كه شخص خواب كننده میتواند روح شخص خوابیده را با ارواح دیگر ارتباط دهد و یا سوءالهایی را از او بپرسد و او در همان حال از زبان بدن خود پاسخ دهد و یا پس از بیداری آن را پاسخ دهد. 5. ارواح مردگان طبق روایات و آیات، در عالم برزخ، در بهشت برزخی یا جهنم برزخیاند و خداوند به برخی از آنها اجازه ارتباط به نحو آگاهی یك طرفه از احوال زندهها و گاهی اجازه ارتباط طرفینی به آنان میدهد؛ اما از آن جا كه روح انسانهای زنده در حالت طبیعی، تعلق به بدن دارد، قادر به ارتباط با ارواح دیگر نیست؛ مگر وقتی كه از بدن جدا میشود (در حال خواب) میتواند با روح دیگری ارتباط برقرار كند. از این رو، ارتباط روح شخص خوابیده با روح مردگان با اجازه الهی امكانپذیر است و نقل چنین خوابهایی به نحو خواب صادق به حدی است كه قابل انكار نیست. 6. چنان كه در مقدمه سوم گفته شد، اراده قوی انسان میتواند افعال روح را در اختیار خود گیرد؛ یعنی همان گونه كه دیگران در حالت خواب به صورت غیراختیاری روحشان از بدن به صورت ناقص جدا میشود و با عالم دیگر امكان ارتباط پیدا میكنند، او میتواند در حالت بیداری به اختیار خود این امكان را فراهم كند (گر چه ممكن است در این كار او به حالت خواب یا خلسه فرو رود). اگر چنین حالتی حاصل شود، همان گونه كه به اذن خداوند ارواح مردگان میتوانند در خواب با ارواح زندهها ارتباط طرفینی پیدا كنند، این ارتباط در حال بیداری نیز برای چنین افرادی ممكن و میسر است. 7. از آن جا كه عالم پس از مرگ، عالم پاداش و كیفر است و نه عالم فعل اختیاری، چنین ارتباط طرفینی از سوی ارواح مردگان چه در خواب و چه در بیداری، جز با اذن و اراده الهی میسر نیست و اراده انسان زنده هرگز نمیتواند روح مردهای را از بهشت یا جهنم برزخی خارج و در محضر خود حاضر كند (مراد از محضر، محضر مادی نیست)؛ مگر آن كه اراده او با اراده الهی مطابق شود و این ارتباط به اذن خداوند صورت گیرد. 8. با توجه به این هفت مقدمه، امكان ارتباط طرفینی با ارواح اثبات میشود، اما این نكته بدین معنا نیست كه هر ادعا كنندهای در ارتباط با ارواح صادق باشد. 9. چنان كه گفته شد همه اداركات افرادی كه با ارواح ارتباط پیدا میكنند، توسط قوه خیال صورت میپذیرد و مسئله مهم در این جا این است كه قوه خیال انسان، علاوه بر این كه میتواند چنین ارتباط صادقی را ادراك كند، محل ادراك القائات شیطانی و اوهام ساخته ذهن انسان نیز میباشد؛ یعنی گاهی انسان بر اثر خیالپردازیها و تلقینهای خود، اموری را با قوه خیال خود ادراك میكند كه آنها را حقیقی میپندارد و همچنین شیطان كه از سنخ جن است، میتواند در قوه خیال انسان تصرف كند و اموری را به او القا كند (نحوه القای شیطان به قوه خیال انسان در جای خود ثابت شده است و نیاز به بحث مستقلی دارد) و تشخیص ادراكات صادق قوه خیال، از اوهام شخصی و القائات شیطانی دشوار است. 10. گفتاری كه معمولاً در مجالس احضار روح از زبان آنان گفته یا نوشته میشود، به هیچ وجه حجت نیست و اعتبار ندارد و نمیتواند ملاك رفتار، قضاوت و عكسالعمل دیگران قرار گیرد و هر كس بر اساس آن چه از طرق عادی از آن آگاه است، مسئول رفتار خود میباشد؛ مگر آن كه یقین حاصل شود. 11. اصل ارتباط با ارواح حرام نیست؛ مگر آن كه مستلزم حرام مانند ایذاء موءمن، غیبت و یا حرام دیگری شود و هرگز آموختن علمی كه این ارتباط را آموزش میدهد، توصیه نشده است. نتیجه این بحث این است كه ارتباط با روح زنده و مرده امكان دارد و قوه خیال مدرك این ارتباط است. از آن جا كه تشخیص ادراك صادق ارتباط با روح، از ادراك اوهام باطل شخصی و القائات شیطانی مشكل است، راهی برای اعتماد به آن وجود ندارد و آن چه از این طریق ادراك میشود، حجیت ندارد و اعتبار حقوقی و قانونی نیز ندارد و نمیتواند مدرك قضاوت قرار گیرد؛ مگر آن كه برای شخص ادراك كننده به حد یقین برسد كه تنها برای او حجت است. اصل چنین ارتباطی به دلیل خطراتی كه در پی دارد، و گاهی محرماتی كه به دنبال میآورد، به هیچ وجه توصیه نشده است. منابع زیر برای مطالعه توصیه میشود:1. احمد زمردیان، حقیقت روح، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 274.2. سید محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، انتشارات حكمت، ج 3.3. لئون دنی، عالم پس از مرگ، ترجمه محمد نصیری، موءسسه مطبوعاتی عطایی، ص 75.4. ابن قیم الجوزیه، الروح، دارالكتاب العربی، ص 289.5. جعفر سبحانی، معاد انسان و جهان، انتشارات مكتب اسلام، ص 81.6. علامه طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 244.پی نوشت1. مجلسی، بحارالانوار، ج 14، ص 635.2. ابن سینا، شرح الاشارات، ج 3، ص 399.3. یوسف (12) آیه 43.
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2283]