تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837866754




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رابطه درون و برون


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 رابطه درون و برون
رابطه درون و برون نويسنده:جواد محدّثیمنبع:پيام زن از شگفتی‏های روح انسان، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری درون و برون بر یكدیگر و از یكدیگر است. كاربرد این مسأله نیز، بسیار دامنه‏دار است. از عبادات و مسایل تربیتی و سیاسی گرفته، تا شخصیت فردی و اجتماعی و مسایل تهاجم فرهنگی و استقلال و هوّیت و خلوص و نظم و ... را در بر می‏گیرد.ناچار، باید با مثالهایی مسأله را روشن ساخت.شما وقتی می‏ترسید، رنگ از چهره‏تان می‏پرد.وقتی خجالت می‏كشید، عرق شرم بر چهره‏تان می‏نشیند و رنگتان سرخ می‏شود.وقتی تردید دارید، گفتارتان هم سست است و از صلابت لازم برخوردار نیست.وقتی یقین دارید، محكم و قاطع حرف می‏زنید.وقتی برای كسی در دل خویش، احساس محبت و مهابت و احترام دارید، آن را در رفتارتان هم بروز می‏دهید.وقتی غمگین و ناراحتید، اشتهای شما هم كور می‏شود و قیافه‏تان هم گرفته است و حوصله حرف زدن با كسی را هم ندارید و افراد غصّه‏دار، لاغر و ضعیف می‏شوند.وقتی هم دلتان از حادثه‏ای و صحنه‏ای می‏سوزد، اشك از دیدگانتان جاری می‏گردد.به قول آن شاعر:تا نسوزد دل، نریزد اشك و خون از دیده‏هاآتشی باید كه خوناب كباب آید بروناینها و دهها مثال دیگر، نشان می‏دهد كه پدیده‏ها و حالاتی همچون: ترس، غم، شكّ، یقین، شرم، عشق، رقّت قلب، شجاعت و ... كه همه درونی‏اند، در چهره و گفتار و رفتار انسان تأثیر می‏گذارند. رفتار یك مؤمن و منافق یكسان نیست و كار یك انسان عقیده‏مند و بی‏عقیده، متفاوت است.همین جا این نتیجه را می‏توان گرفت كه برای تغییر در ظاهر و دگرگون‏سازی رفتار بیرونی، باید به تغییر باطنی پرداخت. چرا كه «حالات ظاهر»، انعكاس «ویژگیهای درونی» است.تأثیر دیگر، تأثیر ظاهر در باطن است.به این چند مثال هم دقّت كنید:وقتی لباس نو و تمیز می‏پوشید، احساس دیگری به شما دست می‏دهد.وقتی حمام می‏روید و خود را شستشو می‏دهید، روحتان هم احساس شادابی می‏كند.وقتی سوار بر مركبی راهوار یا ماشینی مدل بالا می‏شوید، نوعی احساس خودبرتربینی در شما پدید می‏آید.وقتی در یك خانه مجلل و كاخ‏گونه زندگی كنید، روحیات شما هم كم كم شاه‏گونه و طاغوتی می‏شود.حالت شما، آنگاه كه لباس راحتی خانه را پوشیده‏اید، یا لباس رسمی و بیرونی را در بر كرده‏اید، یكسان نیست.یك فرد نظامی، اگر با دمپایی و لباس شخصی و بی‏كلاه و سلاح باشد، حالتی دارد، و اگر لباس نظامی و پوتین بپوشد و فانسخه ببندد و مسلّح باشد، حالتی دیگر.معطر و آراسته بودن، روح را هم تلطیف می‏كند و چركی و آلودگی و لباس كهنه و پاره پوشیدن و متعفن بودن و شلختگی ظاهری، در روح و روان هم اثر منفی می‏گذارد و نشاط را می‏زداید.باز، در اینجا هم این نتیجه را بگیریم كه چون ظاهر در باطن مؤثر است، گاهی می‏توان از راه ایجاد تغییرات برونی به تحولات درونی دست یافت، همان گونه كه مثلاً بعضی با تغییر دكور و آرایش وسایل منزل، دنبال تنوع و شادابی در زندگی و مقابله به افسردگی و دل‏مردگی می‏روند. یا به وسیله ورزش، كه نوعی حركت جسمی است، می‏كوشند در خودشان طراوت روانی پدید آورند.بگذریم ... حالا فكر می‏كنید كدام یك اصلی‏تر و مهمتر است؟ ظاهر یا باطن؟ و به اصلاح و تجهیز و تحول كدام یك باید پرداخت، درون یا برون؟گفتیم كه دامنه سخن بسیار متنوع و گسترده است. فعلاً به یكی از آنها می‏پردازیم، تا معیار و نمونه‏ای باشد برای تحلیل و مطالعه این «تأثیر متقابل» در عرصه‏های دیگر زندگی.از «نماز» مثال بزنیم. چرا رو به «قبله» می‏ایستیم؟ جهت‏گیری ظاهری و ایستادن به سوی یك مكان جغرافیایی، دل و جان را هم به همان سمت می‏كشد و باطن هم توحیدی و ابراهیمی می‏شود. و توجه به كعبه، از همه چیز سلب جهت می‏كند و دل و بدن و فكر را متوجه یك جهت می‏سازد. امام صادق(ع) فرمود: هر گاه رو به قبله ایستادی، از دنیا و مردم و هر چه در دنیاست و هر حالتی كه در مردم است، دل بكن و مأیوس باش و دلت را از هر چه كه تو را از خدا غافل می‏سازد، خالی كن ...(1)چرا به «جماعت» می‏خوانیم؟ چون تشكّل و همبستگی و هماهنگی ظاهری صفوف و حركتها و قیام و قعودها، تمرینی برای وحدت قلبی و انسجام درونی و پیوند باطنی امت نمازگزار نیز به شمار می‏رود.چرا مأموریم كه بهترین، تمیزترین، خوشبوترین و كامل‏ترین لباس و پوشش را در نماز به تن كنیم؟ چون این گونه نماز خواندن، برای نمازگزاران «حضور قلب» می‏آورد و رعایت «ادب ظاهری» به تحققِ «آداب باطنی» در نماز، كمك می‏كند. نماز در مسجد با نماز در خانه یكسان نیست.در نماز، هم خشوع لازم است، هم خضوع. «خضوع»، بیشتر ناظر به حالاتِ ظاهری انسان است و «خشوع» به بُعد درونی مربوط می‏شود.اگر گفته‏اند در نماز، طمأنینه داشته باشید، باوقار باشید، با لباس و اعضا و دماغ و گوش خود ور نروید، به محل سجود نگاه كنید، در محل تردد و رفت و آمد و سر و صدا نماز نخوانید، جلوی پنجره به نماز نایستید، عطر بزنید، شانه بزنید و آراسته باشید، در ركوع و سجود و قنوت و تشهد و ... فلان حالت را در جسم خویش داشته باشید، همه اینها بهره‏گیری از «عوامل بیرونی» برای پیدایش «حالت درونی» است. خضوع جسم، به پیدایش خشوع قلب، كمك می‏كند و البته عكس آن هم درست است و موثرتر و مهمتر. یعنی خشوع قلبی است كه خضوع و ادب بدنی و ظاهری را ایجاد می‏كند.اگر در حدیث است كه رسوی خدا(ص) كسی را دید كه با سرعت و شتاب‏زده و بی‏طمأنینه نماز می‏خواند، فرمود:«لَوْ خَشَعَتْ جوانِحُهُ لَخَضَعَتْ جَوارِحُهُ؛اگر قلبش خاشع بود، اعضای بدنش هم خاضع می‏شد.»اشاره به همین حقیقت است. علی(ع) هم فرموده است:«مَن خشع قَلْبه خَشَعَتْ جوارِحُه.»(2)آنان كه در پی كسب «حضور قلب» در نمازند، باید دل را به یاد خدا بیارایند، معرفت و توجه باطنی را در عبادت، بیفزایند، به اینكه كجا و در برابر چه كسی ایستاده‏اند و چه می‏گویند، بیندیشند. اگر این حالت بود، ادب ظاهری نماز هم فراهم خواهد شد.یكی از بزرگان مثالی می‏زد. می‏فرمود: آنچه ماشین را به حركت در می‏آورد، كار كردنِ موتور است. اگر موتور روشن نشود و اتومبیل دچار خفگی و نقص فنی شده باشد، آن را هُل می‏دهند تا روشن شود، یعنی انتقال حركت از چرخهای ماشین به موتور، در حالی كه اصل آن است كه موتور حركت كند و چرخها را به حركت آورد.«ذكر» و «عرفان» و «محبت»، عوامل باطنی‏اند كه در ظاهر عبادتها هم تأثیر می‏گذارند. اگر این موتورهای داخلی خاموش باشد، مراعات مستحبات و ترك مكروهات و توجه داشتن به آداب و سنن در نماز و عبادتهای دیگر، به مثابه هُل دادن وجود است، تا موتور درونی روشن شود و «حالت ظاهری» به پیدایش «حضور قلب» در نماز و نیایش، كمك می‏كند.از نماز بگذریم، این اشارات گذرا كافی است.مسایل دیگر حیات فردی و اجتماعی ما نیز از این «تأثیر متقابل» بی‏بهره نیست.به فرموده علی(ع): خشكی اشك چشم، نتیجه سنگدلی است، و سنگدلی محصولِ گنهكاری: «ما جَفّتِ الدُّموعُ اِلاّ لِقَسوَةِ القُلُوب وَ ما قَسَتِ القلوبُ اِلاّ لِكَثرةِ الذّنوب؛(3)اینكه كسی از اشك چشم محروم می‏شود، حالتی ظاهری است، ولی ریشه‏اش قساوت قلب است كه یك امر باطنی است و در ظاهر و حالات جسم اثر می‏گذارد. قساوت دل نیز، ثمره گناه و ازدیاد آن است.»عصیان و گناه، پرتگاه دل ماستمسدود به روی عقل، راه دل ماستخشكیدن اشك گرم از چشمه چشمگویای سقوط پایگاهِ دل ماست(4)مثال دیگر: اگر كسی روحیه اعتماد به نفس و احساس شخصیت و هویت داشته باشد، هرگز مقلّد بیگانگان نمی‏شود و خود را به آنان شبیه نمی‏سازد. چون چیزی كم ندارد كه در این «تشبّه به غیر» بخواهد آن را به دست آورد.از آن سو، كسی كه در لباس و قیافه و نوع زندگی و فرهنگ اجتماعی و آداب و رسوم، از بیگانه پیروی كند و الگو بگیرد، این «شباهت ظاهری» به تدریج او را به «فرهنگ‏پذیری» می‏كشاند. كسی كه در نوع پوشش یا نحوه زندگی، خود را همسان و همرنگ دیگران می‏كند، از كجا كه وقتی پای همسویی در فرهنگ بیگانه به میان آید، بتواند مقاومت كند و فرهنگ اصیل خود را از دست ندهد؟سالها دل طلب جام جم از ما می‏كردآنچه خود داشت، ز بیگانه تمنّا می‏كردگوهری كز صدف كون و مكان بیرون بود طلب از گمشدگان لب دریا می‏كرد(5)پس، وقتی ظاهر در باطن مؤثر است و حتی تشبّه در لباس و چهره، انسان را به تشبّه در فكر و فرهنگ می‏كشد و موجب سلب شخصیت و هویت از انسان می‏گردد، می‏بینیم كه چه عمیق است هشداری‏های مكتب و بزرگان دین كه گفته‏اند: «تشبّه به كفّار حرام است!»البته مسأله، ژرف‏تر و عمیق‏تر از این حرفهاست.آنچه فرهنگ و تمدن را می‏سازد، شالوده‏های فكری و اعتقادی و فرهنگی یك ملت است. این لایه‏های زیرین، زیربنای مدنیّت و فرهنگ اجتماعی هر قوم است. صادرات فرهنگی غرب، سرانجام به «مسخ فرهنگی» ملتها می‏انجامد.الگوگیری از غرب، اگر بدون داشتن بنیانهای استوار درونی نباشد، انسانها و جامعه‏های اسلامی را «غربی» می‏سازد. این نیز نوعی از تأثیر برون در درون است. «غرب‏زدگی»، محصولِ غرب‏باوری و خودباختن در برابر جلوه‏های تمدن اروپاست و خود را شبیه آنان ساختن، روحیه آنان را هم در افراد ایجاد می‏كند. به فرموده حضرت امیر(ع):قَلَّ مَنْ تَشَبَّه بِقَوْمٍ اِلاّ اَوْ شَكَ اَنْ یَكوُنَ مِنْهُم؛(6)كم است اینكه كسی خود را شبیه گروهی سازد، مگر اینكه نزدیك است از آنان باشد.» همشكلی به همدلی می‏انجامد و در جلوه و سیمای صالحان و نیكان زیستن، به صلاح و نیكی می‏كشاند.از تأثیر متقابل ظاهر و باطن، می‏توان حتی استقلال فرهنگی و غنابخشی به شخصیت فكری و روحی را هم به دست آورد و در مسایل تربیتی از این اهرم اثرگذار، بهره گرفت.سخن آخر در این «رابطه»، اینكه:شاید لباس را زود به زود بشود عوض كرد، یا خانه را فروخت، ولی «فرهنگ و اخلاق»، هویت ماست. نباید به این زودی و سادگی شخصیت و هویت خود را بفروشیم.نخستین خاكریزی كه مهاجمان فرهنگی فتح می‏كنند، «اعتماد به نفس» و «اعتقاد به خدا» است. عقب‏نشینی از سنگر خداترسی و معاداندیشی، همه پایگاههای ارزشی را به دشمن تسلیم می‏كند. زمینه «تهاجم بیگانه»، «هجوم‏پذیریِ خودی» است. برای مقاومت در برابر سیل تهاجم فرهنگی، باید «سدّ ایمان» زد و از مرز عقیده و اخلاق نگهبانی كرد.خودباختگان در برابر فرهنگ بیگانه، به راحتی «خدا» را هم می‏بازند.مواظب باشیم برگه «هویت» خود را گم نكنیم.پی‏ نوشتها:1 ـ محجة‏البیضاء، ج1، ص382.2 ـ غرر الحكم.3 ـ بحارالانوار، ج70، ص354.4 ـ از نویسنده.5 ـ حافظ.6 ـ نهج ‏البلاغه، حكمت 207.
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 494]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن