تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837183414




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بر باد رفته


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بر باد رفته محمد طاهري مي گويند بورس تهران خوش استقبال و بدبدرقه است. مصداق اين بي وفايي ظهور سهامداران زيادي در يک محدوده زماني بلندمدت و سقوط آنها به فاصله ناچيز است. يکي از مصاديق بارز اين ظهور و سقوط ها، رسول تقي گنجي است. رسول گنجي که زاييده و دست پرورده بورس بيمار ايران در سال هاي اخير است، نمونه خوبي از سرمايه گذاران بدخيم ايراني است که گاهي در سريال هاي تلويزيوني ايران مي بينيم؛ مردي که در پايان فيلم اسير کارهاي بدش مي شود و به دام قانون مي افتد. با اين تفاوت که در پايان سريال هاي ايراني، پليس متهم را به دام مي اندازد اما در مورد رسول گنجي زماني حکم صادر مي شود که او در ايران نيست. سهامداران قديمي بورس و افرادي که در سال هاي آغازين دهه 80 اقدام به خريد و فروش سهام مي کردند، به طور قطع با نام رسول تقي گنجي آشنا هستند؛ مردي که زماني ادعا کرده بود «يک درصد GDP ايران» است. مردي که اعتراف کرده بود در بورس تهران دو ميليارد دلار دارايي دارد. گنجي روزگاري قبله آمال سهامداران بود. شخصي که خريد سهام يک شرکت وي صف هاي خريد و رشد قيمت باورنکردني را براي سهام مزبور در پي داشت. اين جو رواني به گونه يي بود که حتي شايعه خريد سهام توسط گنجي اثري مشابه خريد واقعي داشت و سهامداران را به ايجاد صف ترغيب مي کرد. اما اکنون دادگستري تهران رسول گنجي را به زندان و پرداخت جريمه محکوم کرده است. اين درحالي است که اکثر شرکت هاي گنجي يا مدت هاست به دليل عدم شفافيت در اطلاع رساني با توقف طولاني مدت نماد مواجه هستند يا دچار زيان عملياتي شده اند که در نهايت متضرر اصلي سهامداران خرد هستند و در ميان صاحبان صنايع ايران با هر کس صحبت کرديم به نوعي صابون گنجي به تن او خورده و دل خوني از او داشت. گنجي در حال حاضر در ايران نيست و در امريکا به سر مي برد.رسول گنجي در گفت وگوي مفصلي که در ارديبهشت سال 1386 با روزنامه توقيف شده «هم ميهن» داشت، گفته بود او و خانواده اش سهام بيش از84 شرکت را در پرتفوي دارند. اين پرتفوي به گفته گنجي دوميليارد دلار ارزش داشته است. او آن روزها مالک شرکت هايي همچون«آرتاويل تاير»، «مهرام»، شيميايي رازي (توليد کننده چسب رازي)، «مينو»، سرمايه گذاري ملت و ده ها شرکت کوچک و بزرگ ديگر بود. چند سال پيش، او با خريد سهام شرکت سرمايه گذاري بانک ملت، در ميان راديو و تلويزيون هاي لس آنجلسي شهرتي به هم زد. مدير شبکه سياسي کانال يک، چندين برنامه عليه گنجي پخش کرد و سعي کرد القا کند او (گنجي) يکي از ميلياردرهايي است که مشاور سرمايه گذاري چند چهره معروف سياسي کشور است. يکي دو نام تجارتي نام او را به چند چهره معروف جمهوري اسلامي پيوند زد و باعث شد نام «رسول تقي گنجي» خيلي بيشتر از ارزش پرتفويي که داشت، درگير حاشيه ميلياردرها شود.گنجي کيستنام اصلي اش «رسول تقي گنجي » است. آن گونه که خود مدعي است در تهران و در خانواده يي «با نام و نشان» به دنيا آمده است. در 17 سالگي موفق مي شود مدرک ديپلم بگيرد و اندکي پس از آن، وارد دانشگاه مي شود. 17 سال بيشتر ندارد که وارد «دانشگاه پلي تکنيک» مي شود و در رشته مهندسي شيمي با گرايش پتروشيمي تحصيل مي کند. در 21 سالگي موفق مي شود درسش را تمام کند. بعد از درس و با توجه به اينکه معافيت اعزام به سربازي دارد، به صف مهندسان پتروشيمي کشور مي پيوندد و کارش را در قسمت تجهيز نيروي انساني سازمان پتروشيمي در شيراز آغاز مي کند. يک سال و نيم در شيراز مي ماند و پس از آن به نقاط جنوبي کشور منتقل مي شود. اين بار «پتروشيمي ايران- ژاپن» ميزبان جواني است که روياهاي زيادي در سر دارد. در همين شرکت است که بناي اوليه الگوي مديريتي رسول گنجي «در مکتب ژاپني» شکل مي گيرد. آقاي «ني شي يو» که مدير او در شرکت ايران- ژاپن است، در طول سه سالي که رسول تقي گنجي در جنوب کشور است چيزهاي زيادي به او ياد مي دهد. گنجي در مورد استادش گفته است؛ «آقاي « ني شي يو» که بيشتر از 60 سال سن داشت، خيلي به من علاقه پيدا کرده بود. نگران من بود و همه چيز را به من منتقل مي کرد. روزي که خواستم از او جدا شوم، به من چيزي گفت که باعث شد من بيشتر خودم را بشناسم. او گفت من تو را کشف کرده ام. بنابراين اخبار رشد و ترقي ات را به من برسان. گنجي آن گونه که خود گفته است بعد از مدتي مجدداً به تهران برمي گردد و در رشته مهندسي صنايع در «دانشگاه صنعتي شريف» به ادامه تحصيل مي پردازد. در همين روزها مدتي به امريکا سفر مي کند و باز آن گونه که خودش گفته است در «هاروارد» موفق مي شود مدرک فوق ليسانس مديريت استراتژيک بگيرد و در ادامه تحصيل موفق مي شود در «دانشگاه پنسيلوانيا» مدرک دکتراي پليمر بگيرد.آغاز تجارتکار اقتصادي خيلي از ميلياردرها با يک جرقه يا يک اتفاق کوچک آغاز شده است. بعضي ها با پيدا کردن يک سکه يا فروش ارث خانوادگي و بعضي ها با خوش شانسي در ازدواج اما رسول گنجي مي گويد؛ «هيچ کدام. خيلي از موفقيت هاي من در بستر خانواده شکل گرفت. من آنقدرها که به برنامه ريزي و تلاش اعتقاد دارم، به شانس اعتقاد ندارم.»با اين حال وضع خانوادگي رسول گنجي چندان بد نبوده است چه آنکه خودش مي گويد؛ «خانواده من خيلي ثروتمند نبود اما وضع آنها خوب بود. خانواده ما پيش از انقلاب جزء طبقه مالکين بود. جد من هم به «صمصام السلطنه بختياري» برمي گردد.» فردي که رسول گنجي از او ياد مي کند، زماني رئيس ايل بختيار بوده و حتي بعد از «مشير الدوله»، 100 روزي بر کرسي نخست وزير ايران تکيه زده است. گنجي مي گويد؛ «من با دست خالي کارم را شروع کردم. دست خالي نه به اين دليل که نداشتيم، به اين دليل که نمي خواستم. کار اقتصادي من با استقلال کامل آغاز شد.» پرسش اين است؛ چگونه؟ و گنجي در پاسخ مي گويد؛ «براي نخستين بار کارت بازرگاني ام را در سال 1355 گرفتم. در همان روزها به محضر پدرم رفتم و گفتم اگر اجازه مي فرماييد مي خواهم کار تجارت ام را آغاز کنم. از پدرم خواهش کردم 50 هزار تومان به من قرض بدهد. با توجه به اينکه حقوق و مزاياي حضورم در شرکت «پتروشيمي ايران- ژاپن» قابل توجه بود، به پدرم قول دادم 50 هزار تومان را چندماهه برگردانم. پدرم گفت، مي خواهي با 50 هزار تومان چه کار کني؟ گفتم اگر اجازه بدهيد مي خواهم گشايش اعتبار کنم. ايشان هم قبول کردند و من معادل يک ميليون تومان گشايش اعتبار (LC) کردم. از اين گشايش اعتبار يک ميليون تومان که با 50 هزار تومان پول قرضي از پدرم صورت گرفت، چيزي حدود 200 هزار تومان سود کردم.» و گنجي آن گونه که در گفت وگوي طولاني اش مدعي شده، اين گونه تجارت را آغاز کرده است.تداوم سودآوريگنجي با يک ميليون تومان گشايش اعتبار، مواد شيميايي وارد مي کند. دو ماه بعد اين کالاي شيميايي را مي فروشد و حدود 200 هزار تومان سود مي کند. مدتي بعد بدهي اش را به پدرش پرداخت مي کند و با سودي که به دست آورده، دفعه هاي بعد دو ميليون تومان، چهار ميليون تومان و بيشتر، کالا وارد مي کند. کارش به همين شکل ادامه مي يابد تا اينکه پدرش از دنيا مي رود و ارثي که از او به جاي مي ماند، باعث مي شود رسول با قدرت بيشتري به کارش ادامه دهد. در 28 آبان سال 1355 ازدواج مي کند و همزمان کار در شرکت «ايران- ژاپن» را ادامه مي دهد تا اينکه به اتفاق برادرانش شرکتي را در سال 1356 تاسيس مي کند. نام شرکت خانوادگي آنها «چيميکو پريلننگ» است که بعدها به «شرکت شيميايي رازي» تغيير نام مي دهد.چسب رازي«چيميکو پريلننگ» همان شرکت معروف توليدکننده «چسب رازي» است. بناي اوليه اين شرکت در قزوين گذاشته مي شود. در اين کارخانه قرار است چسب و صمغ و رزين توليد شود. اين کارخانه در حال حاضر بزرگ ترين و معروف ترين کارخانه توليد چسب در ايران است. نزديک به 60 درصد مصرف چسب کشور را کارخانه رازي توليد مي کند. گنجي در مورد راه اندازي اين کارخانه گفته است؛ «يکي از دلايلي که فکر مي کنم باعث شد بناي کارخانه رازي، استاندارد و محکم گذاشته شود، تخصص من و برادرانم بود.» آنها پنج برادر هستند. رسول دکتراي شيمي دارد. برادر بعد از او هم دکتراي شيمي دارد. برادر بعدي اش حقوق خوانده. برادر بعدي اش مديريت صنعتي خوانده و در نهايت برادر کوچک آنها هم بازرگاني خوانده است. او و برادرانش شرکت «شيميايي رازي» را با سرمايه ثبتي 10 ميليون تومان ايجاد مي کنند. گنجي مي گويد؛ «همه ما به داشتن پسر خوبي مثل شرکت شيميايي رازي افتخار مي کنيم.» البته اين شرکت حرف وحديث هاي بسياري دارد. مي گويند يک بار آتش مي گيرد و گنجي پس از آن شرکت بزرگ خود را تاسيس مي کند.گلدستونگنجي و برادرانش بعد از شرکت شيميايي رازي، «شرکت کيميارزين» را راه اندازي مي کنند و بعد بناي شرکت «کيان شيمي» گذاشته مي شود. بعد به گفته خودش کار بسيار بزرگي را در قالب شرکت «آرتاويل تاير» شکل مي گيرد که مردم محصولات آن را به نام «گلدستون» مي شناسند. گنجي در مورد اين شرکت گفته است؛ «بعد از انقلاب يکي از بزرگ ترين پروژه هاي بخش خصوصي، راه اندازي کارخانه «آرتا ويل تاير» يا «لاستيک اردبيل» بوده است. ما کارخانه «لاستيک سازي اردبيل» را ظرف مدت دو سال ساختيم و تحويل داديم که هنوز هم يک رکورد محسوب مي شود. بعدها قسمتي از سهام اين شرکت در بورس عرضه شد اما نزديک به 90 درصد سهام اين شرکت هنوز به خانواده گنجي تعلق دارد.»مهرامنام گنجي از ابتداي ورودش به بورس، همراه با حاشيه و حرف و حديث مي شود. او شرکت مهرام را در ميانه هاي دهه 70 از شاهرخ ظهيري بنيانگذار شرکت مي خرد و بابت تسويه حساب، چند فقره چک بانکي با ارقام درشت به او مي دهد.لاستيک دناخيلي ها تبليغات گسترده شرکت دنا را در تلويزيون به ياد دارند. نمونه آنچه در شرکت مهرام به وقوع پيوست، به شکلي ديگر در شرکت دنا تکرار مي شود. با اين تفاوت که لاستيک دنا هم زمان خريد براي رسول گنجي حاشيه ايجاد مي کند و هم زمان فروش. برادران گنجي 20 درصد سهام دنا را از «بنياد فاطمي» در بورس تهران مي خرند. گنجي مدعي است سهام دنا را در رقابت ماشيني و گران تر از تابلو خريده. يعني مثلاً در تابلو هر سهم 300 تومان بود، اما او 800 تومان خريده است. گنجي گفته «باقيمانده سهام، تا 63 درصد را هم در بورس از مردم خريدم. به عنوان يک سهامدار عمده قيمت اين سهام را بسيار بالا بردم همان طور که در مهرام اين کار را انجام دادم. تا زماني که از رفتارهاي يک گروه در کارخانه خسته نشده بودم به فکر فروش آن نبودم. زماني که آنجا را فروختم به ثمن بخس فروختم. نسيه هم فروختم. هنوز هم 38 ميليارد تومان از آن پول را دريافت نکرده ام. من 63 ميليارد تومان آن سهام را فروختم و هنوز 38 ميليارد تومان از اين مقدار را طلبکارم. به شما اطمينان مي دهم هيچ اتفاق ناگواري براي سهامدار نيفتاده است. زماني که آنجا بودم 40 ميليون دلار ماشين آلات جديد وارد کردم، خط لاستيک سنگين را توسعه دادم که خوشبختانه الان فعال شده و يکي از بزرگ ترين کارخانه هاي لاستيک سازي کشور است. همين الان هم با من مذاکره مي کنند که دوباره آنجا را بخرم. البته من تمايلي به اين کار ندارم چون ساختار تغيير نکرده است. البته روايت فروشندگان لاستيک دنا با آنچه گنجي گفته متفاوت است. گنجي مي گويد؛ «دنا جريان هاي عجيبي دارد. من در «لاستيک دنا» ترمز بريدم. فکرش را بکنيد، من هميشه گاز مي دادم اما در «دنا» متوجه شدم لاستيک هايم صاف شده است. ماشين را نگه داشتم و پياده شدم. من سهم «دنا» را به اين دليل فروختم که از حاشيه خسته شده بودم. البته همين حالا، من سهامدار 17درصد شرکت لاستيک دنا هستم. من هنوز «دنا» را دوست دارم.»ماجراي مينوشرکت مينو يکي از بزرگ ترين و معروف ترين شرکت هاي صنايع غذايي ايران است که اعتبار خوبي هم ميان مردم دارد. گنجي مالک بخش عمده يي از سهام اين شرکت است اما هرگز نتوانسته يا اجازه نداده اند اين شرکت را هم به بلاي ديگر شرکت هايش گرفتار کند. گنجي در مورد شرکت مينو گفته است؛ «ما 49 درصد «گروه صنعتي مينو» را داريم. 49 درصد «پارس مينو» را هم داريم. با وجود اينکه در اداره اين شرکت، هيچ دخالتي نداريم، اما همچنان در آن مانده ايم. مي دانيد که 50 درصد «مينو» به ستاد آزادگان عزيز تعلق دارد و ما فقط دو عضو هيات مديره در اين شرکت داريم. کار ما اين است که در جلسه هاي اين شرکت حضور پيدا کنيم، احوالي از دوستان بپرسيم و بعد هم خداحافظي کنيم. اگر افتخاري در اداره اين شرکت سراغ داريد، آن را به نام هيات مديره «مينو» ثبت کنيد و اگر انتقادي داريد، به خانواده گنجي نسبت ندهيد. ما در اين شرکت نقش نداريم. اما با همه اين مسائل، «مينو» را هم خيلي دوست دارم. البته يادآوري يک نکته هم اهميت دارد که تا حالا ما از شرکت مينو چيزي دريافت نکرده ايم. شايد منتظر سود ناشي از افزايش قيمت سهام آن هستيم، اما براي سود سهام شرکت، دندان تيز نکرده ايم.»ملت پرحاشيهگنجي زماني که شرکت سرمايه گذاري ملت را در اوايل دهه 80 مي خرد، با حاشيه زيادي مواجه مي شود. زماني سر و صدا و هياهوي زيادي راجع به «بنياد ...» برپا مي شود. خريد شرکت سرمايه گذاري توسط رسول گنجي در سال 1381 حواشي زيادي براي او به دنبال دارد. گنجي اين شرکت را 42 ميليارد تومان مي خرد که آن روزها رقم زيادي محسوب مي شود. روزنامه اصلاح طلب بهار، نام گنجي را به بنياد ... پيوند مي زند و در اين ميان اسمي از چند چهره سياسي صاحب نفوذ برده مي شود. چند روز بعد، روزنامه بهار توقيف مي شود و اين شائبه به وجود مي آيد که جريان قدرتمندي پشت بنياد ... بهار را توقيف کرده است. گنجي در مورد آن روزها گفته است؛ «اصلاً من چيزي به نام «بنياد...» نمي شناسم. ما چنين چيزي نداريم. من هيچ وقت هيچ معامله يي با «بنياد ...» نداشتم. تمام اينها نشات گرفته از مصاحبه يک نفر با «راديو...» در خارج از کشور است. آقايي که به «...» معروف است، پنج سال قبل، با راديو ... مصاحبه کرد و گفت يک «اليگارشي» پنج خانواده يي در ايران شکل گرفته است که خانواده گنجي هم در آن عضويت دارد. همچنين ايشان گفت در معامله يي که براي خريد«دنا» صورت گرفته است فساد وجود داشته است. تلويزيون هاي لس آنجلسي اين موضوع را تعقيب کردند و من آن زمان به راديو... زنگ زدم و از آنها سوال کردم چه کسي اين سرنخ ها را به شما داده است؟ آنها هم اسم چند نفر را بردند و گفتند شما هم مصاحبه کنيد و گفته هاي آنها را رد کنيد. من گفتم حاضر به مصاحبه نيستم و مصاحبه نکردم. اين قضيه باعث به وجود آمدن يک ذهنيت شد. سايت سياسي «...» هم که توسط چپ هاي شکست خورده اداره مي شود، اين قضيه را تکرار کرد. يک بار هم به امريکا رفتم. شخصي به نام «ش.هـ» از يک کانال سياسي بارها با هتل من تماس گرفت و گفت من راجع به شما حرف هاي غلط و نادرست به مردم مي گويم. شما 10هزار دلار به «تلويزيون کانال يک» کمک کنيد، من تمام آنها را تکذيب و از شما در تلويزيون تعريف مي کنم. من حتي حاضر به صحبت با او نشدم. ايشان در تلويزيون مي گفت گنجي رفته و بانک ملت را خريده است. به مردم پيشنهاد مي داد که برويد شيشه هاي بانک ملت را بشکنيد چون گنجي آن را خريده است. خيلي خنده داراست.»بنياد فاطميه نه الزهراآن روزها تلويزيون هاي لس آنجلسي، گنجي و سرمايه گذاري ملت را به چهره هاي مطرحي از جمله ... نسبت مي دادند اما گنجي در گفت وگو با روزنامه هم ميهن به شدت آن را تکذيب کرده و گفته است؛ «من صد درصد اين حرف ها را تکذيب مي کنم، گرچه کاري ندارم که جايي به نام «بنياد ...» وجود دارد يا نه. فعاليت دارد يا خير. «بنياد...» زماني وجود داشت که بعد ورشکسته شد و از بين رفت. من با بنياد ... هم از طريق «...» که مشاور وزير اقتصاد بود آشنا شدم. بعد به بورس رفتم و سهام آنجا را خريدم و بعد از آن هم ارتباطي با آنجا نداشتم. من صرفاً بخش خصوصي هستم. من هماني هستم که براي شما معرفي کردم. وامدار کسي هم نيستم. فقط مقداري به بانک ها بدهکارم، هر چه دارم متعلق به خودم و خانواده ام است. با کسي هم شريک نيستم. درصدهاي ما در خانواده هم الان ديگر مساوي نيست.»اين صحبت ها مال سال 1385 است و مشخص نيست برادران و فرزندان رسول گنجي که سال ها پيش راه خود را از امپراتور جدا کرده اند اکنون که کار پدرخوانده گره خورده است، چه حسي دارند. نقل فقط حکم دادگاه و زندان و جريمه براي رسول گنجي نيست که او دارد آبرويش را نيز بر باد رفته مي بيند. او اکنون در محله بورلي هيلز امريکا در ويلايي رويايي زندگي مي کند. هيچ کس نمي داند گنجي از چه زماني به پرتگاه نزديک شد اما از ميان نزديکانش هستند کساني که با ايما و اشاره مي گويند «تاريخ مصرف پدرخوانده براي بعضي ها به پايان رسيده». واقعاً اين گونه است؟ بايد ايستاد و نظاره کرد.منبع: اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2566]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن